کنفرانس سراسری آژانس بین المللی انرژی اتمی در ماه سپتامبر ۲۰۰۷ قطعنامهای را دربارهٔ لزوم ایجاد منطقهای عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه تصویب کرد. در این قطعنامه، از کشورهائی که هنوز به قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای نپیوستهاند دعوت شده است که چنین کنند. ایالات متحده آمریکا و اسرائیل برضد این قطعنامه رأی دادند. بهجز کشور ایرلند که به این قطعنامه رای مثبت داد، تمام کشورهای دیگر عضو اتحادیهٔ اروپا به آن رای ممتنع دادند. بر اساس گفتههای وزیر امور خارجهٔ بلژیک، رأی ممتنع آنها به این دلیل بوده است که احساس میکردند قطعنامهٔ نامبرده از لحاظ سیاسی بهنوعی سوء استفاده از سوی برخی از کشورهای عربی است. ظاهراً برای این کشورهای اروپائی، دعوت از اسرائیل برای پیوستن به قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای سوءاستفاده از موقعیت سیاسی است.
نوشته: جرج اسپریت دبیرکل جنبش صلح در بلژیک (ورده)
«پیس مِسِنجِر» (پیام آور صلح)نشریهٔ شورای جهانی صلح
ژانویه ۲۰۰۸تارنگاشت 10 مهرhttp://10mehr.org/
برای یک خاورمیانهء عاری از سلاحهای هستهای
بنا برتعریف، منطقهای عاری از سلاحهای هستهای بهشمار میرود که کشورهای آن منطقه خودرا مجبور کنند سلاحهای هستهای نداشته باشند و آنها را تولید، خریداری یا آزمایش نکنند. قرارداد دربرگیرندهٔ چنین منطقهای شامل پروتکل ویژهای میشود که باید از سوی پنج کشور دارای سلاحهای هستهای عضو قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای(ان. پی. تی.)، یعنی چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا امضا شود. در این پروتکل که دارای قدرت اجرایی است، پنج کشور بزرگ هستهای متعهد میشوند که ماهیت آن منطقه را محترم شمارند و درصورت درگیری نظامی با کشورهای عضو قرارداد نامبرده، نه سلاحهای هستهای بهکار برند و نه تهدید به استفاده از آنها بکنند.تا این لحظه، مناطق مختلفی در جهان ــــ منطقهٔ آمریکای لاتین، منطقهٔ کارائیب (قرارداد تلاته لوکو) و جنوب اقیانوس آرام (قرارداد راراتونگا) ــــ به عنوان مناطق عاری از سلاحهای هستهای اعلام شدهاند. قرارداد پلیندابا برای آفریقا نیز از سوی ایالات متحده آمریکا تحت شرایطی پذیرفته شده است. بریتانیا نمیخواهد جزیرهٔ دیگوگارسیا واقع دراقیانوس هند را که به آمریکا ــــ یا بهتر بگوییم به پنتاگون ــــ اجازه داده است، جزو قرارداد اخیر بهحساب آورد. قرارداد بانکوک، که براساس آن جنوب شرقی آسیا به عنوان منطقهٔ عاری از سلاحهای هستهای اعلام شده بود، توسط پنج کشور بزرگ هستهای امضا نشده است.قصد از این مقدمهٔ طولانی این بود که مفهوم منطقهٔ عاری از سلاحهای هستهای، که در محافل دیپلماتیک و سیاسی بهخوبی شناخته شده است، توضیح داده شود. این مفهوم، بهعنوان ابزار منع گسترش سلاحهای هستهای، درکنار قراردادهای عمومی منع گسترش یا مثلاً قرارداد منع آزمایش هستهای، خود دارای تاریخچهای است.ناظران این مطلب را که قراردادهای نامبرده اکنون فقط مناطق بیدردسر و آرام را در بر میگیرد مورد اعتراض قرار میدهند، زیرا دیگر مناطق دنیا که از نقاط داغی تشکیل شده است، یا کشورهای دارای سلاحهای هستهای را در بر میگیرد، یا شامل مناطقی با تنش زیاد میشود که در آنها کشورهای قدرتمند دنیا از منافع ژئوپولیتیک و اقتصادی مهمی دفاع میکنند. بهراستی، برای خاورمیانه، این قرارداد فقط یک پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای نخواهد بود، بلکه در درجهٔ نخست، به این علت که اسرائیل سلاحهای هستهای دراختیار دارد، توافقی دربارهٔ خلع سلاح خواهد بود. بهعبارت دیگر، یک شیوهٔ کنترل دقیق و کارآ باید به کارگرفته شود تا اعتماد سیاسی ایجاد گردد. عناصر سیاسی و نظامی دیگر مانند وجود همسایههایی چون پاکستان که دارای سلاحهای هستهای است، یا نبود اعتماد در مورد ایران، پیچیدگی این مساله را افزایش خواهد داد.قرارداد یک منطقهٔ عاری از سلاحهای هستهای در واقع پیمانی برای امنیت آن منطقه است. این قرارداد را نمیتوان بدون اطلاع قبلی بهمرحلهٔ اجرا درآورد. طی فرایند مذاکرات، باید ضمانتهای لازم ارائه گردد تا به کلیهٔ خواستهای امنیتی در مورد هریک از کشورهای مربوط پاسخ داده شود. در مورد مسایل امنیتی خاورمیانه، از آنجائی که این شیوهٔ عمل چشماندازهای سیاسی را برای خلع سلاح میگشاید و مارپیچ منفی جنگهای اعلام شده را متوقف میسازد، روش بهتری برای جلوگیری از جنگ است.کنفرانس سراسری آژانس بین المللی انرژی اتمی در ماه سپتامبر ۲۰۰۷ قطعنامهای را دربارهٔ لزوم ایجاد منطقهای عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه تصویب کرد. در این قطعنامه، از کشورهائی که هنوز به قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای نپیوستهاند دعوت شده است که چنین کنند. ایالات متحده آمریکا و اسرائیل برضد این قطعنامه رأی دادند. بهجز کشور ایرلند که به این قطعنامه رای مثبت داد، تمام کشورهای دیگر عضو اتحادیهٔ اروپا به آن رای ممتنع دادند. بر اساس گفتههای وزیر امور خارجهٔ بلژیک، رأی ممتنع آنها به این دلیل بوده است که احساس میکردند قطعنامهٔ نامبرده از لحاظ سیاسی بهنوعی سوء استفاده از سوی برخی از کشورهای عربی است. ظاهراً برای این کشورهای اروپائی، دعوت از اسرائیل برای پیوستن به قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای سوءاستفاده از موقعیت سیاسی است. در واقع، بر اساس این توافق نوشته نشده در برخورد دوگانهٔ غرب به معیارهای بینالمللی، اگر یک کشور دوست تمام قوانین را زیر پا بگذارد مانعی وجود ندارد، ولی یک دشمن اقتصادی یا ایدئولوژیکی، تنها بر اساس اندکی شک و تردید در مورد در اختیار داشتن سلاح هستهای، باید منفرد شود و با آن بهعنوان یک دولت شرور رفتار گردد.جنبشهای صلح باید بکوشند به فرصتی که قطعنامهٔ آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اختیار آنها قرار داده است بیاویزند و دولتهایشان را بهصورت علنی مجبور نمایند که بر اساس قطعنامه عمل کنند. یک لحظه تصور کنیم که بروکسل (اتحادیهٔ اروپا) بهگونهای رسمی بپذیرد که اسرائیل دارای سلاحهای هستهای است و این امر میتواند طی مذاکرات برای صدور قطعنامه در نظر گرفته شود. این فاکت جدید میتواند امکانات نوینی را در اختیار تهران قرار دهد که براساس آنها ضمانتهای واقعی را که تلاشهای هستهایاش فقط غیرنظامی هستند، ارائه دهد. امتیاز اساسی برای اسرائیل، دستیابی به یک قرارداد امنیتی منطقهای است که در آن کشورهای امضاکننده برای حفظ روابط صلحآمیز با یکدیگر متعهد میشوند. آیا اسرائیل برای رفع نگرانیهای ذهنیاش درمورد امنیت کشور، میتواند ضمانت بهتری را در خواب ببیند؟ البته چنین سناریویی بدون یافتن یک راه حل اساسی برای فلسطین بهعنوان کشوری مستقل غیرممکن است.جنبشهای صلح در سراسر دنیا باید موضع دفاعی خود را در مورد «نه به جنگ با ایران» به یک موضع تهاجمی و یک کارزار مثبت برای رسیدن به توافق سیاسی در خاورمیانه تغییر دهند. افکار عمومی جهان میتواند رهبران سیاسی را برای عمل در این راستا زیر فشار قرار دهد. به هرحال، اینکه آیا رهبران سیاسی غرب جرات میکنند یا نه، میتوانند یا اجازه دارند در راستایی عمل کنند که برخلاف سیاست روزانهٔ واقعی آنها است، بهعنوان پرسش مرکزی باقی میماند. ادامهٔ سیاست منفرد کردن مخالفان، همواره چراغ سبز را به دوستان نشان میدهد و امکانات زدن ضربههای هستهای را برایشان محفوظ نگه میدارد.کسانی که برای یک صلح پایدار در جهان تلاش میکنند باید بههر صورت که شده این سیاست را تغییر دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر