۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

فاجعه انسانی در پی خاموشی رآكتور تهران

سايت اطلاع رسانی فرانسوی نو ويولانس طی مقاله ای نسبت به فاجعه انسانی آتی در ايران هشدار داد.

به گزارش سرويس بين الملل آينده، اين سايت خبری در شماره اخير خود در مطلبی با عنوان "نبايد انزژی هسته ای برای مصارف پزشكی و جان 850 هزار بيمار وابسته به آن گروگان سازمان انرژی هسته ای و 5+1شود"به قلم خانم ميری دولامار نوشت : كشورهای 5+1، تهديد تحريم های جديد عليه ايران را در صورت عدم ارسال اورانيوم غنی شده به خارج مطرح می كنند كه اين كشورها انرژی هسته ای برای مصارف پزشكی در ايران را به گروگان گرفته اند و سازمان انرژی هسته ای به رغم عضويت ايران در اين سازمان از انجام تعهدات خود نسبت به تامين اورانيوم غنی شده 5/19درصدی برای مصارف پزشكی كشورهای امضاكننده ان پی تی سر باز می زند.

با اين كار ، جان 850 هزار ايرانی به گروگان گرفته شده است كه تعدادی از آنها در صورت عدم دسترسی به اين نوع درمانها، جان خود را در آينده نزديك از دست خواهند داد.

خانم دولامار برای نشان دادن عمق فاجعه به سرگذشت يك يهودی ايرانی پرداخته و اظهارات وی را با توضيح چنين می نويسد:

سلوكي، برقكار بازنشسته مقيم سانتامونيكا در كاليفرنيا در وضعيت وخيمی قرار داشت. او نيازمند پيوند كليه همراه با اشعه درمانی و درمانهای ديگری بود. او می توانست از پزشكی هسته ای در امريكا بهرمند شود. ولی اهداكننده همخون وی در امريكا يافت نمی شد.

دست تقدير چنين خواست كه سلوكی 70 ساله كه چند دهه پيش به آمريكا مهاجرت كرده بود، از كليه اهدايی يكی از دوستان ايرانی و مداوای اشعه درمانی در ايران بهره مند شود. اين در حالی است كه امريكا و اسرائيل جامعه بين المللی را برای تحريمهای شديد عليه ايران به خاطر فعاليت های هسته ای تحت فشار قرار داده اند.

سلوكی می گويد : آنها جان مرا نجات دادند و حالا اميدوارم بتوانند سلامتی مرا هم تامين كنند.

اين نويسنده فرانسوی با اشاره به تعداد بيماران نيازمند مداوای پزشكی هسته ای می نويسد: در ايران تعداد افرادی كه به بيماری كليه، قلب و سرطان مبتلا هستند 000 850 نفر برآورد می شود كه هر روزه با مرگ دست به گريبان هستند.اين بيماران بعد از عمل های پزشكی نيازمند پزشكی هسته ای می باشند.اورانيوم غنی شده 6/19 درصدی موجود در رآكتور تهران برای توليد ايزوتوپها تا اوايل بهار سال آينده تمام خواهدشد.

يكی از پزشكان معالج سلوكی كه از تكنتيوم 99- برای تشخيص بيماری وی استفاده كرده می گويد : تنها در بيمارستان ما ماهيانه بيش از هزار بيمار تحت مداوای پزشكی هسته ای قرار می گيرند. اگر ما نتوانيم آنها را مداوا كنيم بخشی از آنها جان خود را از دست خواهند داد.

تحريم های سال 1997 ميلادی فروش ايزوتوپ به ايران را ممنوع اعلام كرده بود .در پی اين تحريم ايران ايزوتوپ ها مورد نياز خود را بوسيله رآكتور تهران توليد می كرد .ايران به سازمان انرژی اتمی در بهار سال جاری اطلاع داد كه اورانيومهای خريده شده از آرژانتين در سال 1993 برای توليد ايزوتوپها، تا پايان سال 2010 تمام خواهد شد ولی بر اساس برآوردهای جديد اين اتفاق در بهار سال آتی زودتر از پيش بينی قبلی رخ خواهد داد.

خانم دولار نتيجه اين تحريم را فشار بر بيماران ذكر كرده و با نقل قول از سلوكی يهودی آمريكايی ايرانی تبار، در كنج يكی از بيمارستانهای تهران می نويسد:"به اين تحريم ها باور ندارم. اين تحريمها درد و رنج مردم عادی را افزايش خواهد داد نه رهبران، پس به چه درد می خورد؟"

نیروهای تازه نفس اعزامی به افغانستان چه وظیفه را بعهده دارند.؟


پایگاه اینترنتی "خانه شفاف"طی مقاله ای به قلم "ژاکوپ جی.هومبرگر" تحلیلگرآمریکائی می نویسد:

"اوباما با اعزام سی وچهارهزار نیروی تازه نفس به کشور جنگ زده افغانستان حقانیت کسانی را که ازابتدا با تجاوز به آن کشور مخالفت می کردند به اثبات رسانید."

اوسپس می افزاید"اصراربرواکنش نظامی درپی حادثه 11سپتامبر منجر به فجایعی شده است که به نظرمی رسدپایانی ندارد " نویسنده مقاله آنگاه اضافه می کند:"اشغال افغانستان اینک واردهشمین سال خود شده .هشت سال است بمباران ، تیراندازی ، کشتار ، دستگیری های خودسرانه وزندان های مخفی درفضای اشغالگری وجود داشته ودارند. براستی این همه افغانی که که طی هشت سال گذشته کشته شده اند ازجمله کسانی که بارها وبارها دراثربمباران مراسم عروسی جان باخته اند چه نقشی در وقایع 11سپتامبرداشته اند؟"

او همچنین می نویسد"هشت سال است صرف بودجه آمریکا برای تهیه اسلحه ومهمات وسایر هزینه های نظامی ادامه داشته ودارد که کوهی از بدهی ها را بوجودآورده است که ممکن است بزودی منجر به سقوط ارزش واحد پولی آمریکا شود." دربخش دیگری از این مقاله آمده است" رفتار سربازان تازه نفسی که به افغانستان فرستاده شده اند چیزی جز کشتن وضرب وشتم نخواهد بود واین درحالی است که برروی این اعمال عناوینی نظیر آزادسازی افغانستان ،دفاع از قانون، توسعه دموکراسی وجنگ علیه تروریسم گذاشته می شود طبیعی است که نتیجه چنین رفتارهائی جز برانگیختن خشم بستگان ودوستان قربانیان جنگ برعلیه آمریکا چیزدیگری نمی توا ند باشد." نویسنده آنگاه می افزاید"تلاشی که به بهانه دستگیری اسامه بن لادن آغا ز شده بود اینک به جنگ شهری وکوچه به کوچه منتهی شده است

حقیقت اینست که نیروی های تازه نفس برای پیداکردن اسامه بن لادن به افغانستان فرستاده نشده اند بلکه می روند تا دولت دست نشانده آمریکارا که سرشار از فساد بوده حفظ کنند. آمریکائی ها همه افغانی هائی را که به مبارزه برعلیه اشغالگری برخاسته اند عناصر نامطلوب معرفی می کنند درحالی که بسیاری از افغان ها تنها به مقاومت در برابر نیروهائی پرداخته اند که کشورشان را بی دلیل اشغال کرده اند براین اساس حساب مردم افغانستان از حساب طالبان جداست .بجای کشتن چنین مردمی و به عزا کشیدن مراسم جشن عروسی آنان یک راه حل بهتر وانسانی تر وجود دارد وآن خروج از سرزمین افغان هاست."

یک حقیقت اقتصادی:

ژاکوپ جی هومبرگر دربخش دیگری ازتحلیل خود می نویسد"درراس تمامی زیان های اشغال افغانستان وعراق برای ایالات متحده آمریکا یک حقیقت اقتصادی قراردارد. وآن اینکه هرچقدرزمان اشغال افغانستان وعراق طولانی تر شود ورشکستگی اقتصادملی آمریکا زودتر روی خواهدداد. براساس برآورد کارشناسان اقتصاد افزایش نیرو درافغانستان بالغ بر سی میلیارددلار هزینه دارد که شاید به دو یا سه برابرنیز برسد. براستی اینهمه پول از کجا می آید؟پاسخ اینست که پس از رویداد11سپتامبر دولت آمریکا همواره بیش از مالیاتی که از مردم دریافت می کند هزینه کرده است . تا فشار زیادی برمالیات دهندگان واردنشود بنا براین دولت مجبور بوده است که مابه التفاوت راازطریق دریافت وام تامین کند.قسمت زیادی از این استفراض از چین بوده که درحال حاضردر جایگاه بزرگترین طلبکار ایالات متحده آمریکاقراردارد."

گفتنی است که دولتمردان آمریکا بزعم خود برای کسب موفقیت چاره ای جز اینکه روند شکست خورده هشت سال گذشته را ادامه دهند ندارند اینجاست که باید به آنان تفهیم شود که آمریکا نباید از خطراتی نظیر تروریسم یا حمله خارجی هراسی داشته باشد بلکه بزرگترین نگرانی مردم این کشور از عمل کرد دولتمردانی است که این کشوررا با ادامه سیاست های نسنجیده به پرتگاه ورشکستگی می کشانند. حسن کیوده بیستم نوامبر

۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

'استفاده اسرائیل از اعضای بدن فلسطینیان کشته شده'


دکتر هیس می گوید اسرائیل از اعضای بدن فلسطینیان کشته شده برای پیوند عضو استفاده می کرده است
یک پزشک اسرائیلی اذعان کرده است که در دهه 1990 از اعضای بدن فلسطینیان و اسرائیلی ها بدون اجازه خانواده های آنان، برای پیوند عضو استفاده می شده است.

دکتر یهودا هیس، می گوید هنگامی که وی رئیس انستیتوی پزشکی قانونی ابو کبیر بود، از قرنیه چشم، پوست، دریچه قلب و استخوان قربانیان برای پیوند استفاده می شده است.

دکتر هیس در مصاحبه با یک دانشگاه آمریکایی گفت کارمندان انستیو پس از برداشتن قرنیه های چشم ، برای این که کسی متوجه این کار نشود، با استفاده از چسب پلک های جسد را می بستند.

ارتش اسرائیل تایید کرده که این روش قبلا معمول بوده ولی می گوید یک دهه قبل پایان یافته است.

در گزارش مربوط به این موضوع که از تلویزیون اسرائیل پخش شد از بخش هایی از مصاحبه دکتر هیس نیز استفاده شده بود.

بتانی بل، خبرنگار بی بی سی در بیت المقدس می گوید این گزارش یادآور مقاله یک روزنامه سوئدی است که مدعی شده بود سربازان اسرائیلی به خاطر فروش اعضای بدن فلسطینیان اقدام به قتل آنان می کرد.

روزنامه آفتونبلادت، پرتیراژترین روزنامه سوئد در یکی از شماره های ماه اوت خود سربازان ارتش اسرائیل را متهم کرده بود که اعضای بدن فلسطینیان کشته شده را می فروشند. در این گزارش، فروش اعضای بدن فلسطینی ها از سوی یک مقام ناشناس سازمان ملل تائید شده بود.

دولت اسرائیل این اتهام را به شدت رد کرده و گزارش روزنامه سوئدی را یهودستیزی خوانده بود و از دولت سوئد خواسته بود انتشار این گزارش را محکوم کند.

اما دولت سوئد گفته بود این امر مغایر با حق آزادی بیان است.

این مناقشه سبب شد که کارل بیلد، وزیر خارجه سوئد به دلیل تنش میان دو کشور، سفر برنامه ریزی شده خود به اسرائیل را لغو کند.

۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

کانون خطر برای صلح وامنیت جهانی کجاست؟


به گزارش خبرگزاری ها روز چهار شنبه نهم دسامبر نیروهای امنیتی پاکستان پنج تروریست آمریکائی را درمنطقه "سرگودها" یکی از شهرهای مهم ایا لت پنجاب دستگیر کرده است . دراین گزارش همچنین آمده است که "آقای رحمان ملک" وزیردفاع پاکستان اعلام کرده است "این پنج تروریست آمریکائی که به اتهام همکاری با شبه نظامیان طالبان دستگیر شده اند تا زمانی که وضعیت آنان را پلیس این کشور روشن نکرده است به ایالات متحده آمریکا تحویل داده نمی شوند." به اعتقاد مقامات پاکستان این افراد برای آموزش شبه نظامیان طالبان والقاعده وارداین کشور شده وقصد شرکت درعملیات تروریستی ضد دولتی راداشته اند.گفتنی است که پاکستان در اولین هفته دسامبر روزهای خونینی را پشت سر گذاشت وانفجاربمب در شهرهای "مولتا ن"."پیشاور"و"راولپندی" صد ها کشته وزخمی برجای گذاشت این درحالی است که "ادم گارادهن"یکی از اعضای آمریکائی شبکه القاعده اعلام کرده است این شبکه در بمب گذاری های اخیر دخالتی نداشته است او هچنین گفته است" دولت های آمریکا وپاکستان بیش از القاعده مسئول کشتار غیرنظامیا ن هستند." آسوشیتد پرس دراین زمینه از قاهره گزارش می دهد که "ادم گاداهن"درلس آنجلس بزرگ شده وبه گفته اف. بی. آی او درسال 1998به پاکستان عزیمت وشش سال بعد دریکی از اردوگاه های آموزشی القاعده بعنوان مترجم ومشاوراین گروه فعالیت خودارا آغازکرده است درهمین حا ل" آصف علی زرداری"رئیس جمهوری پاکستان طی مقاله ای در نیویورک تایمزمی نویسد"پاکستان بهای جنگ علیه تروریسم را می پردازد.براساس این نوشته پاکستان طی سا لهای اخیر بالغ بر 5000غیرنطامی و 2000نیروی امنیتی وانتظامی خودرا از دست داه است.

براستی قابل تامل است :

1- "ادم گارادهن "بزرگ شده واشنگتن به میل خود وداوطلبانه برای مترجمی وسپس آموزش تروریست ها به پاکستانرفته یا ماموریتی داشته است ؟

2-هدف از اعمال فشار برای کناره گیری ژنرال پرویزمشرف وترور خانم بی نظیر بوتوونهایتا به آشوب کشاندن پاکستان چه بوده؟

3- آیا دستیابی کره شما لی به سلاح هسته ای برای صلح وامنیت جهانی خطرناک تر از پاکستان آشوب زده است که به پناهگاه تروریست هامبدل شده است؟

4- رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا که بادست راست جایزه صلح نوبل را دریافت می نماید وبادست چپ فرمان اعزام سی هزار سرباز تازه نفس به قتگاه افغانستان را امضاء می کند برای رفتارهای خود چه توجیهی دارد؟ مباد آنروز که در دام نومحافظه کاران جنگ افروزافتاده باشد. جنگ طلبانی که کشورش را به افلاس کشانده واعتبارش بر باد داده اند.



حسن کیوده 12 نوامبر 2009

۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

پرونده هسته ای ایران و جنگهای دائمی


ا. م. شیری
تاریخ بشر سراسر جنگ است و فاجعه. سراسر کشتار نوع بشر است بدست عده ناچیز شبه بشران فرومایه. سراسر تعرض و تجاوز و تعدی اقلیت آدم نمای آدمکش است برحق و حقوق و انسانیت اکثریت عظیم، برای غصب و تصاحب حاصل دسترنج و دارائی و ثروت دیگران و برای تصرف سرزمینها و اراضی دیگران. هدف همه جنگها، از اولین تا کنونی، تملک نعمات مادی بوسیله گروهی اندک شمار و تحمیل فقر و فاقه و فلاکت و تیره روزی برای عامه انسان و انسانیت بوده و هست. دو جنگ جهانی با نام و شماره های جنگ جهانی اول و دوم، وحشتناکترین آنها بود که بوسیله سرمایه داران بر بشریت تحمیل شد و روی هم رفته زندگی قریب یک صد میلیون انسان را تباه کرد و چندین برابر بیشتر از آن تعداد انسان را علیل و آواره و گرسنه و بی خانمان ساخت. دهها کشور را ویران و بخش اعظم دستاوردها و ارزشهای بشری را از میان برد.
اگرچه در اثر هزیمت و شکست و تارومار شدن سخت و سنگین فاشیسم سرمایه داری در مصاف با عدالت طلبان و انسان دوستان و ترقیخواهان اتحاد شوروی سوسیالیستی در جنگ جهانی دوم، برای چند دهه خطر جنگهای عالمگیر از سر مردم جهان کاهش یافت ولی، این بار با شکست عدالت در مقابل ظلم و زور و دیکتاتوری سرمایه داری، با خاموش شدن نور حقیقت به دست قوای ظلمت و تاریکی و تباهی، با شکست اتحاد شوروی در مقابل امپریالیسم جهانی، باز هم نظام غیر انسانی سرمایه داری آتش جنگها را بر افروخت و شعله ور ساخت. باز هم جنگ، باز هم تجاوز، باز هم تعرض بر حریم خصوصی انسان و انسانیت، برعلیه نور حقیقت و عدالت و آزادی، برای تصرف موطن و زادگاه و زیستگاه دیگران. جنگی بی نام و بی شماره، با آغاز و بی پایان، تحت عناوین و بهانه های جعلی، شدیدتر و طولانی تر و فاجعه بارتر از دو جنگ جهانی پیش از خود. جنگی غیر متمرکز در جبهه هائی به پراکندگی و گستردگی گیتی. جبهه های جنگهای جاری، بخشهای جدا از هم و در عین حال بهم پیوسته جنگهای دائمی امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکاست برای جهانی سازی امپریالیستی.
امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم ایالات متحده آمریکا از دهه نود قرن گذشته میلادی در فقدان اتحاد شوروی، پشتیبان بزرگ صلح و امنیت جهانی، بر شدت جنگها و تجاوزات و تعرضات خود برعلیه بشریت افزود. اولین جرقه این جنگها از سرزمینها شوراها و کشورهای اروپای شرقی، با به جان هم انداختن ملتها و خلقهای دوست و برادر، خویشاوند و همسایه با پشتیبانی مالی، تبلیغاتی، تسلیحاتی و تشکیلاتی نهادها و بنیادها و سازمانها و دولتهای امپریالیستی زده شد و با حمله به یوگسلاوی در سال ۱٩٩٨ میلادی، اشغال و قطعه- قطعه کردن این کشور ادامه یافت و دائمی شد که تا کنون میلیونها انسان را به کام خود فرو برده است.
امپریالیسم جهانی برای دادن صورت باصطلاح قانونی و عوام پسند به جنگهای استعمارگرانه خود، سازمانهای جهانی، قبل از همه، سازمان ملل متحد را با همه شعب و شوراهایش تحت امر و تابعیت خویش درآورد. آژانس بین المللی انرژی اتمی را به یک سازمان سیاسی و دست ابزار خود تبدیل کرد و همه آنها را به نوای ساز شیطانی خویش رقصاند و مجوز اشغالگری و ژاندارمی بین المللی بدست گرفت و بدین ترتیب، جنگهای استعماری "با جواز" را در مناطق مختلف جهان، از جمله، منطقه مهم خاورمیانه و نزدیک ادامه داد. منطقه خاورمیانه و نزدیک که بخاطر تنوع و کثرت ملی ــ قومی و دینی ــ مذهبی از شرایط مناسبی برای بازیهای خطرناک امپریالیسم داراست و بلحاظ داشتن منابع بسیار غنی مولدهای انرژی و گستردگی بازارهایش و همچنین از نقطه نظر سوق الجیشی، دارای اهمیت استراتژیک فوق العاده ای برای تأمین منافع نامشروع و غیرقانونی غارتگران و راهزانان بین المللی می باشد. بدین جهت، امپریالیسم با طرح تشکیل خاورمیانه بزرگ، آتش جنگ اشغالگرانه را در این منطقه برافروخت. اشغال افغانستان و عراق بر اساس دروغها و بهانه های واهی و جعل واقعیات، فاز قبل از مرحله پایانی تشکیل خارمیانه بزرگ بود. با اشغال این دو کشور، راه برای تحت سلطه و اطاعت و کنترل درآوردن دو کشور دیگر منطقه ــ ایران و سوریه ــ هموار گردید. در حال حاضر، این دو کشور را نیز از هر طرف به محاصره نظامی درآورده است. بهانه جوئیها و دخالتها، بستر سازیها و فضاسازیها برای اشغال و یا حداقل تحت امر درآوردن آنها، بویژه ایران، هر روز وسعت و ابعاد تازه ای بخود می گیرد. یک روز به بهانه حقوق بشر که امپریالیسم جهانی همچنانکه در عراق و افغانستان و پاکستان و فلسطین و لبنان و عربستان و بطور کلی در آسیا و آفریقا و آمریکا و اروپا، بخصوص در اروپای شرقی پشیزی بدان قائل نیست و در ایران نیز ابدا نگران آن نیست و به دیگر روز، مسئله پرونده هسته ای ایران و نگرانی ساختگی و ظاهرسازانه از تولید سلاح اتمی که بعقیده کارشناسان اتمی کمترین امکان فنی و شواهد عملی آن وجود ندارد، کشور ما را تهدید می کند. واقعیت این است که، غرب و بخصوص آمریکا که بزرگترین زرادخانه سلاحهای هسته ای را در اختیار دارد، همانطور که اوباما در سنگاپور گفت: «... آمریکا از تسلیحات اتمی ایران و کره شمالی نمی ترسد...» (بی بی سی فارسی۱٤ نوامبر ٢۰۰٩)، اصلا نگران دستیابی ایران به سلاح اتمی نیست و کارشناسان اتمی اش هم به این امر آگاهی دارند که برای تولید بمبهای اتمی، اورانیوم با خلوص ٩۵ درصد لازم است و ایران تا کنون توانسته است به غنی سازی اورانیوم تا خلوص ۵/٣ درصد موفق شود. با این توصیف، کشمکش آنها با جمهوری اسلامی ناشی از نگرانی غرب در وارد آمدن خدشه بر سلطه انحصاری خود در تحقیقات و فن آوری اتمی و استقلال ایران در تأمین انرژی مورد نیاز خود، چه در شرایط حاکمیت جمهوری اسلامی و چه در فردای آن می باشد. غربیها اگر در شرایط دیگری می بودند، حتما تدریس فیزیک را هم در مدارس ایران ممنوع اعلام می کردند. نباید فراموش کرد که غربیها در رابطه با صنایع نفت نیز با ایران چنین رفتار کردند و در طول یک صد سال مکیدن نفت کشورمان، ما را از تأمین بنزین مورد نیاز مصرف داخلی محروم ساخته اند. بطوریکه امروز ایران مجبور است بیش از ٦۰ درصد بنزین مورد نیاز کشور را از خارج وارد نماید و همین وابستگی به بنزین وارداتی، یکی از مهمترین ابزارهای امپریالیسم جهانی برای اعمال فشار بر مردم ما و تهدید ایران بشمار می رود. هم اینک در حالی که ماشینهای پرخور آمریکا و اروپا، بدون هیچ محدودیتی با سوخت خاورمیانه، از جمله ایران کار می کنند، مردم ما مجبور شده است با روزانه در حدود سه لیتر بنزین، از اتومبیلها استفاده کند.
به همین سبب، شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی بر خلاف آنچه که همیشه بر عدم مشاهده انحراف در فعالیتهای هسته ای ایران اذعان کرده و بعد از اعلام پیش از موعد سایت هسته ای قم، از آن بازرسی بعمل آورد و عدم انحراف در آن را نیز مورد تأئید قرار داد، قطعنامه سیاسی ٢۷ نوامبر ٢۰۰٩ خود را علیه ایران صادر کرد. اظهارات غیره منتظره و متناقض با تمام موارد قبلی محمد البرادعی و حتی مخالف با گزارش اخیر خود او در مورد فعالیتهای هسته ای ایران در اجلاس شورای حکام، مبنی بر اینکه وی نمی تواند صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران را تأئید نماید، سیاسی بودن این قطعنامه را نشان می دهد.
قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در شریطی که بعد از گفتگوهای اول اکتبر قدرتهای بزرگ با ایران از شدت هیجانات و نگرانیها پیرامون پرونده اتمی ایران کاسته شده بود، بدنبال اظهارات جنگ طلبانه باراک حسین اوباما در سنگاپور، مبنی بر اینکه، «آمریکا آماده است برای تأمین امنیت این منطقه آسیا، از قدرت بازدارندگی اتمی خود استفاده کند...» (بی بی سی فارسی۱٤ نوامبر ٢۰۰٩)، صادر شد، نمی تواند غیر سیاسی حساب شده و موجب نگرانی نباشد. در اینکه، صدور قطعنامه سیاسی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به سفارش و زیر فشار امپریالیستهای آمریکا و انگلیس و شرکای کوچک و بزرگ آنها برعلیه ایران، گام بسیار خطرناکی است در راه جنگ افروزی امپریالیسم جهانی برعلیه میهن ما، کمتر می توان تردید داشت. این نگرانی بویژه در شرایطی که دموکراتها، جنگ افروزترین، فریبکارترین و مخوف ترین جناح هیئت حاکمه آمریکا، در کاخ سفید، مرکز فرماندهی امپریالیسم جهانی مستقر است، تشدید می شود. زیرا، وظیفه آغاز همه جنگهای سلطه طلبانه و استعماری آمریکا، حداقل در طول شش دهه اخیر، انحصارا در حوزه اختیار و عمل دموکراتها بوده است.
قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران، سند بسیار مزورانه ای است که با اهداف نقشه خاورمیانه بزرگ آمریکا کاملا منطبق است و راه را برای دخالت بیشتر دولتهای امپریالیستی در امور کشور ما و تدارک جنگ برعلیه آن را هموار می کند. طرح ایجاد خاورمیانه بزرگ نیز هدف اصلی دائمی کردن جنگها و جهانی سازی امپریالیستی بشمار می رود. بنابراین، هر گونه برخورد خارج از چهارچوب این نقشه به مسئله جوسازیها و تحریکات و تبلیغات غرب پیرامون برنامه اتمی ایران، قطعا هیچ کمکی به یافتن پاسخ درست مسائل و روشن کردن واقعیت سلطه جوئی و استعمارگری امپریالیسم نمی کند.
ضمن توجه به اقدامات و دخالتهای سلطه جویانه و ماهیتا امپریالیستی دولتهای غرب بعنوان عامل خارجی در مسائل داخلی ایران ، نمی توان به عملکردها و سیاستهای ضد ایرانی و ضد مردمی رژیم جمهوری اسلامی ایران بمثابه عامل درونی در بخطر انداختن کشور ما نیز کم بها داد و یا فراموش کرد. و صد البته بدون پرداختن به طرف داخلی مسئله، نمی توان یک ارزیابی درست و منطقی از روند حوادث و پیامدهای آتی آنها ارائه کرد. بر کسی پوشیده نیست که، رژیم جمهوری اسلامی بدرازای حاکمیت سی ساله خود، از همان روزهای اول تصرف قدرت سیاسی در کشور، با توسل به نیروهای قهر و سرکوب و خشونت، میهن ما را به زندان وحشت توده های مردم و خلقهای ایران تبدیل کرد. کوچه و خیابانها و میدانهای شهرهای کشور را به کشتارگاه جوانان تبدیل کرد. در اکثر قصبات و قراء بزرگ کشور که طول تاریخ جائی بنام زندان نداشتند، زندانها و شکنجه گاهها و قتلگاهها ساخت. چوبه های اعدام و دار برافراشت، در قتل و کشتار جوانان و میهن پرستان، انساندوستان و آزادیخواه حد و مرزی نشاخت. زد و بست و کشت و کشت، قبرستانها آباد کرد. مدارس، دانشگاهها و دیگر مراکز آموزشی و علمی را به مسجد و نمازخانه تبدیل کرد. فرهنگ، سنتها، قواعد و قوانین دوران جاهلیت شبه جزیره عربستان را بر روابط و مناسبات زندگی اجتماعی مردم ایران تحمیل کرد. حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی آحاد مردم و همه خلقهای ایران را مورد تجاوز قرار داد و بشدیدترین وجه پایمال نمود. احزاب و سازمانهای مترقی، بطور کلی همه تشکلهای سیاسی و صنفی دگراندیش و "غیرخودی" را با شدت تمام سرکوب و تار و مار کرد. فعالیت سیاسی علنی را در جامعه ممنوع ساخت و مردم ایران را از حضور و سازمانیابی در تشکلهای سیاسی و شرکت در تعیین سرنوشت کشور محروم ساخت. بدین ترتیب، در غیاب نیروهای ترقیخواه و میهن پرست کشور، موقعیت ممتاز ایران در مجامع بین المللی را تا حد اقل ممکن پائین آورد و ضریب آسیب پذیری کشور در مقابل امپریالیسم جهانی و ارتجاع بین المللی را تا حد اعلا بالا برد. رژیم جمهوری اسلامی بخاطر بی کفایتی سیاسی، ناکاردانی و بی پرنسیپی های خود، حقوق مسلم و غیر قابل بحث ایران را موضوع بحث همتایان جهانی خود ساخت و امروز نمی تواند از منافع قانونی در مقابل تعرضات امپریالیسم جهانی دفاع نماید.
علاوه بر دو نیروی ضد ایرانی ــ امپریالیسم جهانی و ارتجاع حاکم ــ نیروی دیگری، عمدتا متشکل از یک طیف وسیع، شامل بقایای رژیم پادشاهی و خستگان سیاسی که در اثر طولانی شدن عمر رژیم اسلامی، توان حرکت از دست دادند، بعنوان راهنما و بلدچی آن دو دشمن ایران در صحنه ظاهر شدند. از طیف این نیروها، اگر سلطنت طلبان و نیروهای ماهیتا وابسته به جبهه بورژوازی را کم کنیم، بقیه، اساسا نیروهای پیشتر مترقی بودند که، بر تضادهای طبقاتی چشم فروبستند، مبارزه با امپریالیسم و تلاش برای اتحاد پرولتاریای جهان را ترک کردند. «یانکی گو هوم»، شعار مشترک و عمومی مردم دنیا را فراموش کردند و از خواستها و مطالبات قانونی و عادلانه مردم جهان مبنی بر بستن صدها پایگاه استعماری ــ نظامی آمریکا، انحلال پیمان تجاوزگر ناتو و خارج کردن دلار بی پشتوانه از مبادلات ارزی جهان که مهمترین منبع قدرت نظامی ــ تبلیغاتی امپریالیسم بشمار می رود، پشتیبانی نکردند. این بخش نیروها، بغلط منافع ایران و خلقهای آن را با منافع رژیم جمهوری اسلامی یکی می گیرند و چون فراموش می کنند که، بود و نبود حاکمیت جمهوری اسلامی، انحصارا در حیطه اختیارات مردم ایران است، عملا به زائده تبلیغاتی و راهنمای تعلیماتی امپریالیسم جهانی تبدیل شدند. همین نیروها، تجاوزات، لشکرکشیها، اشغالگریها و اقدامات نظامی آمریکا و غرب در بمباران و تخریب شهرها و مناطق مسکونی و غیرمسکونی و قتل عامهای مردم کشورهای اشغالی را که طبق کنوانسیون ۱٩٤٨ ژنو تخلف از قوانین جنگی و طبق تعاریف پذیرفته شده بین المللی، تروریسم دولتی شناخته می شود، بطور آشکار و پنهان توسعه دموکراسی تعریف می کنند و این تعریف یعنی شراکت در جرایم آنها. اگرچه سهم این نیروها در جنایت علیه بشریت با امپریالیسم جهانی و ارتجاع داخلی برابر نیست، اما، میزان مسئولیت آنها بمثابه ضمایم و نیروهای کمکی پشت جبهه ارتجاع و امپریالیسم، بخاطر انحراف اذهان عمومی، ایجاد تشتت فکری و ترویج بی بندوباری سیاسی و تشکیلاتی در جامعه، بسیار سنگین است. نیروهای پیرو این طرز تفکر، در مقابل هیاهو و جنجالهای امپریالیسم جهانی پیرامون مسئله اتمی ایران نیز، همان موضع تأئید گرانه را می گیرند که در مقابل ترهات، جعلیات و بهانه های آمریکا و غرب پیش از اشغال یوگسلاوی، افغانستان و عراق گرفتند.
طبیعتا، چنین ترکیب نامتجانس نیروهای ضد ایرانی، کار را بر مبارزان راه صلح، امنیت، آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بسیار سختتر کرده است. در چنین شرایطی، میهن پرستان و صلحدوستان و آزادیخواهان ایران، چاره ای ندارند جز اینکه، بمنظور جلوگیری از سرایت آتش جنگهای دائمی امپریالیسم به خاک میهن ما و بروز جنگ جدید در منطقه، در اتحاد با هم و با تمام توان خود، ضمن دفاع از حق مشروع و غیرقابل بحث ایران در استفاده از فن آوری هسته ای، اهداف و نیات واقعی امپریالیسم جهانی، ارتجاع داخلی و نیروهای پشت جبهه آنها را افشاء کنند، افکار عمومی خلقهای زیر ستم و زحمتکش ایران و جهان را برعلیه هر گونه دخالت و تجاوز به حقوق مشروع مردم ما و استقلال و امنیت کشورمان آماده سازند و برای خنثی کردن طرحها، دسیسه ها و تبلیغات سوء قوای جبهه ضد ایرانی، نیروهای مبارز خلق را سازماندهی نمایند.
۱٢ آذر ماه ۱٣٨٨

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

"رکورد داران"هزینه های نظامی جهان


مرکزپژوهش های بین المللی استکهلم (اس. آی. پی. آر. )درگزارش اخیرخود به معرفی "رکورد داران" هزینه های نظامی جهان پرداخته واعلام کرداست که کشورهای ایالات متحده آمریکا. چین. روسیه. انگلیس وفرانسه (بخوانید دارند گان حق وتودرشورای امنیت سازمان ملل متحد) بیشترین بودجه نظامی را درجهان دارا می باشند.براسا س همین گزارش آمریکا 42 درصد کل بودجه نظامی جهان را بخود اختصاص داده وبدین ترتیب درراس هرم هزینه های نظامی جهان قرارگرفته است این گزارش می افزاید . هزینه دوجنگ افغانستان وعراق که معادل 903 میلیارد دلار می باشد بر آمریکا تحمیل شده است . که باید 194میلیارد دلارسال گذشته نیز به آن افزوده شود. بموجب همین گزارش بودجه نظامی آمریکا در دهه گذشته 219 میلیارد دلار افزایش داشته یعنی 58درصد افزایش بودجه نظامی کلیه کشورهای جهان واین درحالی است که آقا ی رابرت گیتس وزیردفاع آمریکاپیشنهاد کرده است که بودجه دفاعی آن کشور برای سال2010 برمبنای 534میلیارد دلار تنظیم شود وعلاوه برآن 117میلیارد دلاربرای افغانستان وعراق اختصاص یابد.
چین دراین گزارش پس از امریکا دارنده بالاترین هزینه نظامی جهان معرفی شده است که 2/8درصد کل بودجه نظامی جهان را شامل می شود. و دررده های بعدی روسیه با 75/4 درصد وانگلیس75/3درصد وفرانسه 67/3درصد قراردارند. در این گزارش همچنین آمده است که درمنطقه خاورمیانه عربستان سعودی واسرائیل بیشترین هزینه نظامی را دارند. عربستان سعودی بودجه نظامی خودرا ازسال 1998به میزان 61درصد افزایش داده واینک هزینه نظامی این کشور به 33میلیارددلار رسیده است
پس از عربستان سعودی اسرائیل بالا ترین بودجه نظامی درخاورمیانه را دارد. که 13 میلیارددلاراعلام شده است گفتنی است که فروش جنگنده های تایفون انگلیسی به عربستان سعودی و زیردریائی های دولفین آلمانی وموشک های دفاعی باتریون آمریکا وجنگنده های اف 35این کشور به اسرائیل بخشی از این هزینه هاراشامل می شود.

به هوش باشیم :

این گزارش هشداری است به همه اندیشه وران ومحافل علمی جهان که اگر در برهمین پاشنه بچرخد " دوران خود سوزی بشریت فاصله چندانی از ما نخواهد داشت نوامبر2009 حسن کیوده