۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه

مجله آمریكایی نیوزویك: دیدگاه مشاور ارشد اوباما در مورد ایران


فرارو - مجله آمریكایی نیوزویك در مطلبی به قلم دنیس راس -مشاور ارشد اوباما در طول انتخابات ریاست جمهوری، هماهنگ كننده ویژه در امور خاورمیانه در دولت بیل كلینتون و از مؤسسان ایپك (كمیته امور عمومی آمریكا-اسراییل)- به موضوع گفت و گوی غرب با ایران پرداخته است. به گزارش سرویس بین الملل فرارو، دنیس راس در این مقاله بر این باور است که در حال حاضر به هر جا در خاورمیانه می نگری، ایران منافع و نظم سیاسی ایالات متحده را تهدید می كند. یك سفیر عرب اخیرا به من گفت كه ایرانیان به رهبران عرب یادآور می شوند كه آمریكا به فؤاد سینیوره نخست وزیر لبنان و میخائیل ساكاشویلی رییس جمهور گرجستان زمانی كه به دردسر افتادند، كمك نكرد و در حقیقت واشنگتن آنها را بی پناه رها كرده است. برعكس، ایران در نزدیكی قرار دارد و جایی نمی رود. اگر ایرانیان اكنون دارند حضور خود را در منطقه مطرح می كنند، تصور كنید اگر هسته ای شوند چه اتفاقی خواهد افتاد. مشاور ارشد اوباما در طول انتخابات ریاست جمهوری در این مطلب ادعا کرده است که هنوز خیلی دیر نیست كه مانع از دست یافتن ایران به بمب شویم. او مدعی شد تهران به روشنی خواستار (تسلیحات) هسته ای برای هر دو هدف دفاعی و تهاجمی است. ولی روشن نیست كه آیا رهبر عالی مقام ایران آیت الله علی خامنه ای هر چیزی را فدا خواهد كرد تا تسلیحات هسته ای به دست آورد. در حقیقت، تاریخ نشان می دهد كه حكومت وی در برابر فشار خارجی واكنش نشان می دهد. وقتی احساس تهدید می كند اقدام به عمل می آورد و وقتی تصور می كند كه می تواند، از موقعیت بهره برداری می كند. رایس ادامه داده است: به عنوان مثال در سال 2003 پس از آن كه ارتش آمریكا به راحتی ارتش عراق را شكست داد – كاری كه ایران نتوانست ظرف هشت سال بكند – تهران به سرعت خود را به واشنگتن نزدیك كرد و پیشنهادی را از طریق سفیر سوییس در تهران ارسال داشت و سعی داشت نگرانی های آمریكا را در مورد برنامه تسلیحاتی ایران و حمایت از حزب الله و حماس تسكین بخشد. برعكس، وقتی دولت آمریكا یك سال پیش ارزیابی اطلاعات ملی را منتشر كرد و در آن نتیجه گیری كرد كه ایران برنامه تسلیحاتی كردن خود را متوقف كرده است، رییس جمهور ایران محمود احمدی نژاد به سرعت بانگ برآورد كه رویارویی كار خود را كرد و آمریكایی ها عقب نشینی كردند. ایران به تعقیب تسلیحات هسته ای ادامه داده زیرا دولت بوش فشار كافی وارد نیاورده است – یا پاداش كافی برای معكوس كردن مسیر پیشنهاد نكرده است. تحریم های سازمان ملل كه در سه سال گذشته اتخاذ گردید در درجه اول صنایع هسته ای و موشكی ایران، و نه اقتصاد آن را به طور وسیع تر، هدف قرار می دهند. رایس ابراز عقیده کرده است: اگر اقتصاد آنها به طور مستقیم تر مورد هدف قرار گیرد در آن صورت مقامات ایرانی مجبور خواهند شد كه انتخاب كنند. اقتصاد ایران عمیقا ضربه پذیر است: 43 درصد از بنزین خود را وارد می كند. صنایع نفت و گاز طبیعی آن – منبع اصلی درآمد دولت – به شدت به سرمایه گذاری فنآوری جدید نیازمند است. تحریم های هوشمندانه رهبران ایران را مجبور خواهد كرد هزینه های گزاف تغییر ندادن رفتار خود را مشاهده كنند. راه دست یافتن به اعمال چنین فشاری این است كه كمتر بر سازمان ملل تمركز داشت و بیشتر سعی داشت تا اروپا، ژاپن، چین و عربستان سعودی را به همكاری ترغیب كرد. هر چه واشنگتن بیشتر نسبت به تعامل مستقم با ایران تمایل نشان دهد، این كشورها هم در تشدید فشارها بیشتر احساس راحتی خواهند كرد. اروپایی ها همچنین گله كرده اند كه اگر روابط تجاری خود را با ایران كم كنند، چینی ها جای آنها را پر خواهند كرد. ولی اگر چینی ها را همراه كنیم، آن ترس كم خواهد شد. البته چماق های قوی باید با هویج های اشتها آور تعدیل شوند. لازم است كه منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی به تهران پیشنهاد كنیم مشروط بر آن كه ایران رفتار خود را نه تنها در زمینه هسته ای بلكه در زمینه تروریسم نیز تغییر دهد. چماق به ایران نشان خواهد داد كه اگر هسته ای شود چه چیزی را از دست خواهد داد؛ هویج به رهبران آن نشان خواهد داد كه با معتدل كردن رفتارشان چه چیزی به دست خواهند آورد. سیاستمداری هوشمندانه به معنای خوب به كار بردن آنها (هویج و چماق) توأم با یكدیگر است. اكنون ضروری است كه از دو پی آمد وحشتناك جلوگیری به عمل آورد:‌ زندگی با یك ایران هسته ای ، یا اقدام نظامی برای جلوگیری از آن.

۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

اعتراض شدید به اظهارات اخیر وزیر امور خارجه بریتانیا


وزیر خارجه بریتانیا خواستار فشار کشورهای عرب بر ایران شده بود
ایران به سخنان اخیر وزیر خارجه بریتانیا در مورد برنامه های اتمی جمهوری اسلامی به شدت اعتراض کرده است.
روز چهارشنبه، 26 نوامبر (6 آذر)، سفارت جمهوری اسلامی در امارات متحده عربی با صدور بیانیه ای سخنان دیوید میلیبند، وزیر امور خارجه بریتانیا، در مورد خطرات برنامه های اتمی ایران برای صلح منطقه و جهان و لزوم تلاش دولت های عرب برای وارد کردن فشار بر این کشور را غیرقانونی خواند و آن را محکوم کرد.
وزیر امور خارجه بریتانیا در سخنانی که روز دوشنبه این هفته در ابوظبی، پایتخت امارات متحده عربی، ایراد کرد گفت که دستیابی ایران به فن آوری نظامی اتمی "تهدیدی فوری" را متوجه ثبات خاورمیانه و سایر نقاط جهان می کند و از کشورهای منطقه خواست تا با وارد کردن فشار بر جمهوری اسلامی، دولت ایران را به توقف برنامه های هسته ای وادار سازند.
سفارت ایران در بیانیه خود آقای میلیبند را به طرح درخواست برای اقدامات غیرقانونی متهم ساخته و افزوده است که در خلال پنج سال گذشته، "اقدامات بدخواهانه معدودی از کشورهای جهان از جمله بریتانیا" خساراتی را به جمهوری اسلامی وارد کرده است.
این بیانیه می افزاید که ایران نیز مانند سایر کشورهای امضا کننده پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای - ان پی تی - از حق انکار ناپذیر استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی برخوردار است و برای پاسخگویی به نیاز روز افزون جمعیت جوان و رو به رشد این کشور، از سال 1957 در جهت استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای فعالیت کرده است.
اشاره سفارت ایران به تحقیقات هسته ای در ایران است که با کمک ایالات متحده و در چارچوب برنامه اتم برای صلح در دهه 1950 میلادی آغاز شد.
سفارت جمهوری اسلامی در بیانیه خود تاکید دارد که ایران همواره به تعهدات خود در چارچوب ان پی تی عمل کرده و فعالیتی ممنوع نداشته است و در نتیجه، حقوق این کشور در زمینه بهره برداری از انرزی هسته ای نباید نقض شود.
این بیانیه مخالفت برخی از دولت ها با برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی را محکوم می داند و با اشاره با قطعنامه های شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد شامل درخواست تغییر در این برنامه ها، به خصوص تعلیق غنی سازی اورانیوم، تصویب آنها را ناشی از استفاده ابزاری از نهادهای بین المللی به منظور محروم کردن ملت ایران از حقوق خود و تجاوز به حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل توصیف می کند.
در بیانیه سفارت ایران آمده است که "عملکرد معدوی از کشورهای معلوم الحال" علیه برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی در حالی صورت می گیرد که اسرائیل "همچنان به گسترش سلاح های هسته ای خود آن هم تحت حمایت همین کشورها ادامه می دهد."
برنامه 'بدون ابهام'
سفارت ایران در پاسخ خود به اظهارات وزیر امور خارجه بریتانیا می نویسد که جمهوری اسلامی همواره اعلام داشته که در برنامه های هسته ای این کشور ابهامی وجود ندارد و در این راستا، با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری کرده است.

مساله ایران و سوریه در دستور کار اجلاس شورای حکام قرار دارد
در بیانیه سفارت جمهوری اسلامی، کشورهای مخالف برنامه های هسته ای ایران متهم شده اند که با طرح ابهامات و اظهارات بی اساس، ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای ایران را زیر سئوال ببرند و بر اساس ادعاهای بی اساس، پرونده هسته ای این کشور را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کرده اند.
در مورد ماهیت برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی، سفارت ایران گفته است که آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی نشان می دهد که ادعاهایی که در مورد تخلف ایران از تعهدات خود مطرح شده بی اساس بوده است.
سفارت ایران در امارات در بیانیه اعتراض آمیز خود می نویسد که جمهوری اسلامی با تلاش متخصصان داخلی به فن آوری هسته ای دست یافته تا از این طریق "اقتصاد خود را به رشد و شکوفائی برساند و همچنین ثبات و صلح را در منطقه و جهان تقویت کند."
این بیانیه دولت بریتانیا را به دلیل حمایت از اسرائیل، به عنوان یکی از دارندگان صلاح هسته ای، فاقد صلاحیت قضاوت در مورد برنامه اتمی ایران می داند.
سفارت ایران در امارات به دولت بریتانیا توصیه می کند "سیاست ناکام مانده خود در خصوص ایجاد تفرقه میان کشورهای منطقه از طریق دشمنی و اختلاف را تغییر دهد" و می افزاید که "تنها راه تضمین ثبات و امنیت در این منطقه حساس از طریق همکاری جمعی کشورهای منطقه و عاری از دخالت های خارجی میسر می شود."
پاسخ ایران به اظهارات اخیر وزیر خارجه بریتانیا در آستانه برگزاری اجلاس دوره ای شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی انتشار یافته است.
این اجلاس با شرکت سی و پنج کشور عضو شورا روز پنجشنبه، 27 نوامبر، در مقر آژانس در وین آغاز به کار می کند و بررسی گزارش محمد البرادعی، مدیرکل آژانس، در مورد برنامه های هسته ای ایران و سوریه از جمله موضوع های اصلی در دستور کار این اجلاس خواهد بود.
مدیرکل آژانس بین المللی در گزارشی در مورد برنامه های اتمی ایران که هفته گذشته تسلیم اعضای شورای حکام شد با اعلام اینکه نشانه ای از فعالیت ایران در زمینه بهره برداری نظامی از برنامه های هسته ای به دست نیامده، همچنان از همکاری ناکافی جمهوری اسلامی در رفع ابهام های باقی مانده در مورد فعالیت های اتمی این کشور سخن گفت.

۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه

تظاهرات علیه پیمان امنیتی با آمریکا در بغداد


هزاران نفر از طرفداران مقتدی صدر، روحانی شیعه عراقی، برای شرکت در تظاهرات عظیمی علیه طرح پیمان امنیتی عراق با دولت آمریکا، شرکت کردند.
تظاهرکنندگان در میدان فردوس در مرکز بغداد برای برگزاری نماز جمعه گرد آمده بودند.
آنها پرچم های عراق همراه داشتند و برخی شعارهای ضد آمریکایی می دادند.
بیشتر تظاهرکنندگان شیعه مذهب بودند ولی شمار قابل توجهی از عراقی های سنی مذهب نیز در تظاهرات شرکت داشتند.
به موجب پیمان امنیتی عراق با آمریکا، نیروهای عراقی تا اواسط سال آینده میلادی از خیابان های شهرهای عراق خارج می شوند و تا آخر سال 2011، عراق را ترک خواهند کرد ولی طرفداران مقتدی صدر خواستار خروج فوری نیروهای آمریکایی هستند.
مقتدی صدر اخیرا هشدار داده بود که اگر نیروهای آمریکایی عراق را ترک نکنند، آن ها را هدف قرار خواهد داد.
نوری مالکی نخست وزیر عراق برای جلب حمایت جناح های مختلف در کشورش از این توافقنامه، تلاش فراوانی کرده و همچنین در مذاکراتی فشرده با مقام های آمریکایی خواهان ایجاد تغییراتی در متن آن شده بود.
این پیمان هم اکنون به تصویب کابینه عراق رسیده است و قرار است در هفته آینده در پارلمان عراق به رأی گذاشته شود.

۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبه

هیجان به خاطر انتخاب اوباما!


سوسن جزایری
انتخاب اوباما به ریاست جمهوری آمریکا در جنبش چپ ایران نیز عده ای را به هیجان آورده است. کسانی که انتخاب خاتمی را تحت عنوان "نه بزرگ!" خوشامد گفتند، انتخاب اوباما را نیز با همان آرزوها به فال نیک گرفته اند. برخی این روند را به موج هیجان و امیدی که با انتخاب جان کندی به ریاست جمهوری آمریکا، در میان روشنفکران ملی گرای ایران به راه افتاد، تشبیه می کنند. البته، با توجه به اینکه اکثر چپ های ایران فقط در جوانی چپ اند و در سنین بالاتر افق و جهان بینی ملی گرایان را اتخاذ می کنند، می توان گفت تشابهی میان این و آن موجود هست. اما تفاوتی نیز در میان است: شور و شوق اینان از انتخاب اوباما، خصلت مذهبی هم دارد. زیرا اینان می دانند که "تغییر"ی در کار نیست اما ترجیح می دهند خرد را بایگانی کرده و خوش باشند. دخیل بستن به دموکراسی آمریکائی، آنهم در شرایطی که افراط بی نظیرش در ارتکاب جنایت های جنگی و اقتصادی، کوس رسوائی آن را در همه جا نواخته؛ چه معنائی جز ایمان مذهبی می تواند داشته باشد؟ با کمی تعمق می توان میان زنان و مردان تحصیل کرده ی تهران که بازار فال گیران "مدرن" را پر رونق کرده اند و این "چپ" ها که به ترفندهای سیاسی نظام دخیل می بندند، ارتباطی یافت. این گرایش سیاسی محافظه کار، در واقع بازتاب دلهره های طبقات میانی در دوره های بحرانی است و ذره ای جوهر پیشرو و ترقی خواهانه ندارد. در دوره های بحران، هنگامی که سیاه چاله های سیاسی در مقابل جامعه دهان می گشایند و اکثریت توده های مردم به اضطرار نیازمند حزبی انقلابی اند که آنان را در راه تغییر رادیکال جامعه رهبری کند، بخشی از روشنفکران مترقی و جریان های ضد نظام، به جای تقویت قطب انقلابی، به گرداب محافظه کاری در می غلتند. آنان وظیفه ی بازگشودن پیچیدگی های صحنه سیاست و آشکار کردن ماهیت واقعی امور را به کناری نهاده و توده های مردم را به پناه گرفتن در زیر پر و بال نظم موجود دعوت می کنند. چنین گرایشی را در میان برخی از روشنفکران، هنرمندان و فعالین سیاسی مترقی آفریقائی تبار در آمریکا نیز می توان مشاهده کرد. شب پیروزی اوباما، دوربین های تلویزیون دقایقی چشمان گریان اوپفرا وینفری (گرداننده ی یکی از پرآوازه ترین برنامه های تلویزیونی) و جسی جکسون (سیاست مدار آفریقائی تبار عضو حزب دموکرات) را در میان تماشاگران نشان می دادند و سپس به محله های فقر زده ی سیاهان رفته و پایکوبی مردم را گزارش می کردند. بورژواها و پرولترهای آفریقائی تبار، هر دو خوشحال بودند. اما به دلایلی متفاوت. بورژواها خوشحال بودند زیرا بالاخره دروازه های ورود به لایه های بالائی قدرت در دولت امپریالیستی آمریکا به رویشان باز شد. اما تعریف مختصات خوشحالی توده های مردم به این سادگی نیست. عده ای انتخاب اوباما را فرصتی برای بیرون آمدن از لایه های تحتانی جهنم نژادی و طبقاتی می بینند؛ عده ای دیگر آن نشانه ی "تغییر زمانه" دانسته ولی نمی دانند برایشان چه در انبان دارد؛ عده ای دیگر لبخند بر لب دارند اما می دانند که موضوع به این سادگی ها هم نیست. امثال اوپفرا و کورنل وست (استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون و یکی از معروفترین روشنفکران "ضد نظام" در آمریکا که تبدیل به حامی اوباما شده) خوب می دانند اوباما نماینده ی چه طبقه ای است و چه خواهد کرد. اگر هم نمی دانستند، اوباما در این مورد شکی باقی نگذاشت. اوباما در نطق شب پیروزی، رقیب انتخاباتی خود (مک کین) را "رهبری فداکار و شجاع" خواند و از خدمات میهن پرستانه ی او قدردانی کرد. همه می دانند "فداکاری و شجاعت" مک کین در خدمت به میهن چه بود: به پرواز در آوردن بمب افکن های آمریکائی بر فراز ویتنام و بمباران دهکده های ویتنام شمالی. در آن جنگ تاریخی رزمندگان ویتنام شمالی با تفنگ های ساده ی خود بمب افکن مک کین را سرنگون کرده و خلبانش را به اسارت گرفتند. منظور اوباما از "فداکاری"، اسارت چند ساله ی این جنایت کار جنگی در دست انقلابیون ویتنام شمالی است. تحسین یک جنایت کار جنگی و "شجاعت" خواند بمباران ویتنام، برای معرفی اوباما کافیست. اما او به این اکتفا نکرد.اوباما در نطق پیروزی، فراخوان "روحیه ی نوین میهن پرستی" را داد و اضافه کرد: به آنهائی که می خواهند جهان را پاره پاره کنند می گویم که ما شما را شکست خواهیم داد! آیا آن دسته از روشنفکران و فعالین سیاسی در آمریکا که دیروز علیه جنگ افغانستان و عراق تومار امضاء کرده و راه پیمائی می کردند، و امروز حامی اوباما شده اند، نمی دانند این حرف های اوباما به چه معناست؟ آیا اینان نمی دانند که "میهن پرستی نوین" اوباما یعنی بسیج جوانان (بخصوص جوانان آفریقائی تبار) برای گسیل به جنگ های امپریالیستی؟ آیا شوق ورود بورژوازی آفریقائی تبار به لایه های بالای قدرت در این نظام بیرحم ستم و استثمار تا حدی اینان را کور کرده که نمی فهمند با حمایت خود از این ریاست جمهوری جوانان را گول زده و آماده ی قربانی شدن در محراب امپریالیسم آمریکا می کنند؟ اوباما در نطق پیروزی اش بارها شعار داد: "بله ما می توانیم!" و جمعیت نیز با او دم گرفت. توده های فقیر هارلم و واتس نیز این شعار را تکرار کردند. اما میان منظور اوباما از این شعار و آرزوی نهفته در دل توده های محله های هارلم و واتس، اقیانوس ها فاصله است. منظور اوباما چیست؟ منظور اصلی او این است که توانست اعتماد بخش بزرگی از مردم آمریکا را به نظام و قدرت امپریالیسم آمریکا بازگرداند. او در واقع می گوید: در شرایطی که 90 درصد مردم آمریکا از حکومت خود ناراضی اند و آمریکا در سراسر جهان منفور است و بحران اقتصادی بی نظیری طلسم جاودانگی سرمایه داری را در اذهان شکسته است؛ "ما می توانیم" اعتماد مردم داخل و خارج را به نظام سرمایه داری امپریالیستی جلب کنیم --حداقل برای مدتی. برای یک قدرت امپریالیستی، استحکام در پایگاه داخلی، شرط قدرت نمائی بین المللی است. در 8 سال حاکمیت رژیم بوش، این استحکام درونی بطور فزاینده ای متزلزل شده است. اوباما آمده است تا میان بورژوازی و توده هائی که باید سربازان قدرت نمائی بین المللی آن شوند، اتحادی ایجاد کند؛ قرارداد اجتماعی تازه ای را به امضاء رساند--قراردادی که وعده ی آینده ای "بهشتی" در ازای جان فشانی و فداکاری برای نظام، دو طرف معامله است. محبوبیت اوباما در میان توده های تحتانی آمریکا به قاره های دیگر نیز سرایت کرده است. این نوع محبوبیت برای هیئت حاکمه ی آمریکا آرزوئی دست نیافتنی جلوه می کرد. محبوبیت اوباما در داخل و خارج، برای مجموعه ی هیئت حاکمه ی آمریکا یک پیروزی سیاسی محسوب می شود. بی جهت نیست که کولین پاول (وزیر دفاع آمریکا در جنگ اول آمریکا علیه عراق و وزیر امور خارجه ی بوش در دوره ی تجاوز نظامی به افغانستان و عراق) هنگام گوش دادن به نطق پیروزی اوباما از شوق گریست و جورج بوش پیام تبریکی مملو از احساسات برای اوباما فرستاد و گفت، پیروزی اوباما یک نقطه عطف تاریخی برای آمریکاست. برنت اسکوکرافت که در ردیف کسینجر و برژینسکی از "ریش سفیدان" نظام سرمایه داری امپریالیستی آمریکا محسوب می شود و در کابینه ی ریگان و پدر بوش دارای مقام های کلیدی بود، در مصاحبه با تلویزیون "سی ان ان" پیروزی اوباما را واقعه ای تاریخی خوانده و می گوید: در میان آفریقائی تباران آمریکا همواره یک حس انزجار از بی عدالتی موجود بود که با انتخاب اوباما جواب گرفت! اسکوکرافت می گوید، آمریکا باید این روش را در مورد خاورمیانه نیز در پیش گیرد. برای روشن تر کردن منظورش ادامه داده و می گوید: هر چند فلسطین مهمترین مسئله ی خاورمیانه نیست اما در این منطقه تبدیل به نماد بی عدالتی شده و در میان مردم منطقه احساس انزجار تولید می کند. با حل مسئله ی فلسطین ما می توانیم "حالات روحی" منطقه را عوض کنیم. با انتخاب اوباما این حس بی عدالتی، که از زمان تاسیس جمهوری گریبان آمریکا را گرفته، جواب گرفت. در خاورمیانه هم باید اینکار را بکنیم. (مصاحبه با اسکوکرافت- یکشنبه 9 نوامبر- تلویزیون سی ان ان- برنامه ی فرید زکریا نقل به معنی. ) نژادپرستی بخشی از ساختار و دم و بازدم نظام سرمایه داری آمریکاست و با انتخاب یک آفریقائی تبار به نگهبانی کاخ سفید، این ساختار دود نمی شود. اما امکان آن را به بورژوازی آمریکا می دهد که مدعی شود: نژادپرستی از آمریکا رخت بربسته است پس همه به سوی دفاع از امپریالیسم آمریکا! اوباما در نطق هایش بر این تم تاکید کرده و گفته است: زمان آن رسیده که "تفرقه" را کنار بگذاریم! منظورش از کنار گذاشتن "تفرقه"، کنار گذاشتن همین حس انزجار از نظام نژادپرست آمریکاست که بطور گسترده و عمیق در میان ده ها میلیون مردم آفریقائی تبار آمریکا موجود است. یکی از برنامه های اوباما مقابله با این حس انزجار است. اوباما در انتقاد به جرمی رایت، کشیش آفریقائی تبار که نژادپرستی را بخشی از نظام سیاسی و اجتماعی آمریکا خوانده است، موضع خود را بدون ابهام روشن کرد و گفت: حرفهای رایت "تفرقه افکنانه" است و توجه مردم را از مسائل مهم این کشور یعنی جنگ و تروریسم منحرف می کند. اوباما هیچ جای ابهام نگذاشته که نژادپرستی عمیق و ساختاری در آمریکا را جزو مشکلات مهم این کشور نمی داند.اوباما شخصی به نام امانوئل رام (سناتور دموکرات از شیکاگو) را به عنوان رئیس دفتر خود انتخاب کرده است. این آقا ویژگی های زیادی دارد: در دهه ی 1990 در کابینه ی کلینتون و قبل از آن، بطور داوطلبانه، در ارتش اسرائیل خدمت کرده است. پس از خروج از کابینه ی کلینتون، وارد بانک های سرمایه گذاری شده و از طریق بورس بازی 16 میلیون دلار ثروت به هم زده است. اما مهمتر از همه اینکه آقای رام آمده است تا به قول خودش مشکل کوچک شدن "طبقه ی میانی" آمریکا را حل کند. منظور اینان از "طبقه ی میانه" قشر اشرافیت کارگری و کارمندان و متخصصان است. یکی از برنامه های اقتصادی اوباما، تقویت کارخانه های اتومبیل سازی برای ممانعت از تقلیل این قشر است. تا آنجا که به اقشار فقیر و تحتانی آمریکا مربوط می شود، کار سخت و ریاضت کشی ادامه خواهد یافت. به جای نان و مسکن و درمان و آموزش، در میان آنان "عزت" و "سربلندی" ناشی از ورود یک سیاه به درون کاخ سفید، و شاید فضائی بیشتر در زندان های آمریکا، تقسیم خواهد شد. دریچه "فرصت" برای فقرای آفریقائی تبار نام نویسی در ارتشی خواهد بود که فرمانده ی کل قوای آن آفریقائی تبار است. اوباما در نطق پیروزی اش انتخاب خود را دلیل "دموکراسی" آمریکا ذکر کرد و خیلی به آن مباهات کرد. اوباما می خواهد این درک را القاء کند که رای مردم او را به کاخ سفید فرستاده است. اما این، واقعیت ندارد! نظام انتخاباتی آمریکا به گونه ای طراحی شده که کاندیداهای ریاست جمهوری ابتدا در درون هیئت حاکمه ی آمریکا، از طریق تبادل نظر و جدل های پشت پرده، انتخاب می شوند و بعد به "رای عموم" گذاشته می شوند. بورژوازی آمریکا این واقعیت را خیلی هم مخفی نمی کند. به طور مثال، "کمیسیون سه جانبه" که یکی از نهادهای واقعی قدرت در آمریکاست، در اجلاس آوریل 2008 خود هر سه کاندیدای ریاست جمهوری را تائید کرده و گفت: در این مسابقه اسب دوانی، "هر سه کاندیدا (اوباما، هیلاری کلینتون و مک کین) اسب های خودمان هستند.! کمیسیون سه جانبه، در واقع یک "حکومت جهانی" است که در اوایل دهه 1970 با ابتکار دیوید راکفر (بانک دار و سیاست مدار جمهوری خواه) و برژینسکی (حزب دموکرات) تاسیس شد. (این نهاد در برگیرنده ی ژاپن و اروپا نیز هست. به همین دلیل "سه جانبه" خوانده می شود). سیاست های کنفرانس گوادلوپ مبنی بر راهگشائی برای قدرت گیری دارودسته ی خمینی و سیاست تقویت جنگ سالاران اسلامی در افغانستان برای بیرون راندن شوروی را اینها طراحی کردند. تا زمان انتخاب جورج بوش در سال 2000 به ریاست جمهوری آمریکا، این کمیسیون نقش تعیین کننده ای در جهت گیری های حکومت آمریکا داشت. اما در 8 سال گذشته "نو محافظه کاران" حزب جمهوری خواه پس از 30 سال تدارک و نهادسازی سررشته ی امور را از دست آن ربودند. با گیر کردن ارتش آمریکا در باتلاق خاورمیانه، بخش بزرگی از هیئت حاکمه ی آمریکا به این نتیجه رسید که ادامه ی حکومت "نومحافظه کاران" برای آمریکا فاجعه بار خواهد بود. ذوب شدن بازارهای مالی در ماه سپتامبر و اکتبر 2008 برایشان شکی باقی نگذاشت که "نومحافظه کاران" باید کنار روند. اکثریت بورژوازی آمریکا (هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان عضو آن) در پشت اوباما صف آرائی کردند. تمام رسانه ها و مراکز تبلیغ و خلق افکار (که در انحصار بورژوازی است) با تمام قوا اوباما را تبلیغ کردند تا مبادا مک کین به دلیل رای ده ها ملیون سفید طرفدار محافظه کاران و فاشیست های مسیحی، پیروز شود. این به معنای آن نیست که "رای عموم" در این میان عامل مهمی نیست. پروسه ی رای گرفتن از مردم، پروسه ی مهمی است. در جریان مبارزه ی انتخاباتی است که مردم شریک نظام می شوند و با انتخاب یک نفر از میان کاندیداهای نظام، در واقع تعهد می سپارند که شورش نکنند و برای 4 سال از کاندیدای خود حمایت کنند. بورژوازی، از این طریق با توده ها کار ایدئولوژیک می کند—محدوده های فکر کردن و چگونه فکر کردن را برای آنان ترسیم می کند. سقف آمال و آرزوهایشان و روش رسیدن به آن را برای توده ها تعیین می کند. در جریان این انتخابات بسیاری از توده های پرولتر جامعه ی آمریکا به صحنه ی سیاست بورژوائی کشیده شدند. به قول لنین، بورژوازی مجبور است توده ها را به گرداب سیاست بکشاند زیرا بدون توده ها اموراتش نمی گذرد. اما کمونیست های انقلابی و نیروهای مترقی ضد نظام می توانند موج را برگردانند. در مقابل ایدئولوژی "تغییر" از درون نظام باید ایدئولوژی تغییر از طریق انقلاب را در میان توده های مردم تبلیغ و ترویج کرد. باید علیه موج باورهای غالب حرکت کرد و نگذاشت که بورژوازی انرژی توده های تحت ستم و استثمار را دست مایه ی ترمیم نظام خود کند. ملکوم ایکس (فعال جنبش سیاهان در آمریکا که در سال 1965 در نیویورک ترور شد) در یکی از سخنرانی هایش، مقایسه ی برا و تکان دهنده ای میان جهان بینی برده هائی که خدمتکاران خانگی اربابان سفید بودند و برده های مزرعه می کند. او می گوید، زمانی که ارباب در بستر بیماری می افتاد، خدمتکاران خانگی اشک می ریختند اما برده های مزرعه پایکوبی می کردند.! زمانی که خانه ارباب آتش می گرفت، خدمتکاران خانگی بر سر خود می زدند اما برده های مزرعه آواز می خواندند و از باد می خواستند که تندتر بوزد.! "تغییر" واقعی در گرو رشد و گسترش روحیه برده های مزرعه است. می توان گفت انتخابات 2008 یک پیروزی سیاسی برای بورژوازی آمریکا بود. اما پایان این ماجرا هنوز نوشته نشده است.در این انتخابات، بسیاری از جوانان آفریقائی تبار آمریکا، برای اولین بار "سیاسی" شدند. اما "سیاست" را باید در میان آنان قطب بندی کرد و به آنان نشان داد که "تغییر" واقعی در گرو سرنگون کردن کلیت این نظام است و نه در عوض کردن نگهبان آن.

۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه

سرباز عراقی ‍سیلی نظامی آمریکایی را با گلوله پ‍اسخ داد

سرباز عراقی بعد از کشتن دو نظامی آمریکایی به قتل رسید
به گزارش شبکه ایران به نقل از رویترز، یک سرباز عراقی دیروز، چهارشنبه در یک پایگاه نظامی مشترک در شمال عراق دو نظامی آمریکایی را به قتل رساند و شش تن دیگر را مجروح کرد. ارتش آمریکا اعلام کرد این نظامی عراقی در یکی از پایگاه‌های نظامی در شهر موصل که نیروهای نظامی عراقی و آمریکایی در کنار هم قرار دارند، به روی آمریکایی‌ها آتش گشوده است."پگی کاگلیری " سخنگوی ارتش آمریکا در شمال عراق گفت: "هنگامی که سربازان در محوطه پایگاه حضور داشتند، این سربازعراقی پس از ورود، به روی دو سرباز آمریکایی آتش گشود که در نتیجه این تیراندازی یکی از سربازان کشته شده و دیگری بشدت مجروح شد. وی سپس به روی باقی سربازان نیز آتش گشود و به وسیله آتش تلافی‌جویانه این نیروها کشته شد." این گزارش حاکیست با هدف کاهش حساسیت‌ها در ارتباط با این موضوع، خبر درگیری و نزاع بین نیروهای طرفین در پایگاه مشترک نظامی منتشر شده است."کاگلیری"همچنین وجود سابقه درگیری و نزاع قبلی بین این نیروها را قبل از این اتفاق تکذیب کرده و می‌گوید: پیش از این واقعه هیچ گونه مکالمه و یا نزاعی بین طرفین وجود نداشته است.اما در همین حال خبرگزاری فرانسه به نقل از یک منبع آگاه در وزارت کشور عراق اعلام کرد: یک نظامی ارتش آمریکا به صورت یک نظامی عراقی سیلی زده که واکنش مسلحانه این سرباز را در پی داشته است.

۱۳۸۷ آبان ۲۲, چهارشنبه

تحليل - المحيط:توافقنامه‌ى امنيتى يا تقديم قربانيان به اشغالگران آمريكايى


ايسنا:از ماه‌ها پيش اشغالگران آمريكايى در عراق بدون اينكه اشاره‌اى به واقعيت موضع‌گيري‌ها و نقش‌هايشان در سناريوى توافقنامه‌ى امنيتى - نظامى طولانى مدت با بغداد داشته باشند، همانطور كه هميشه عادت كرده‌اند دروغ بافى مي‌كنند و براى تحقق اهدافشان تلاش جديدى را آغاز كرده‌اند و در اين راستا به طور مداوم در حال رفت و آمد به عراق هستند. پايگاه اينترنتى المحيط در تحليلى به قلم هيفاء زنگنه تحليل‌گر اين پايگاه خبري، تحت عنوان "توافقنامه‌ى امنيتى يا تقديم قربانيان به اشغالگران آمريكايي؟" مي‌نويسد: بهتر است در چنين شرايط غير منطقى كه اشغالگران در عراق ايجاد كرده‌اند، ابتدا بهانه‌هاى اشغالگران در راستاى اينكه ما بايد از منطق خود در خصوص امضاى توافق نامه‌ى امنيتى چشم پوشى كنيم روشن شود، اما گويى ما تا زمانيكه در فضاى غير منطقى آنها قرار داريم، بايد با آنها موافق باشيم در حالى كه حق با ماست و ما بايد بدانيم چه بر سر ما مي‌آيد. اين تحليلگر مي‌افزايد: دونالد رامسفلد وزير دفاع سابق آمريكا، پيش از اين چماق خود را براى سركوب هرگونه اعتراض در دولت تحت اشغال ابراهيم جعفرى نخست وزير سابق عراق آماده نگه مي‌داشت و اكنون كاندوليزا رايس وزير امور خارجه‌ى آمريكا نيز همان چماق را بر سر مخالفان در دولت نورى مالكى نخست وزير عراق فرود مي‌آورد و در كنارش رابرت گيتس وزير دفاع عراق، اكنون نسبت به پيامدهاى خطرناك عدم امضاى توافقنامه‌ى امنيتى هشدار مي‌دهد. البته گيتس اين بار از هشدار گذشته و به تهديد متوسل شده و گفته است در صورتيكه عراقي‌ها توافقنامه را امضا نكنند، نيروهاى آمريكايى در عراق ناگزير خواهند بود كه تمام اقداماتشان را متوقف كنند. گيتس هم چنين گفته است كه دو گزينه پيش روى عراق است؛ يا بايد با توافقنامه موافقت كند يا ماموريت سازمان ملل در اين كشور تمديد شود. مشخص است اين دو گزينه به هيچ شكلى ادامه‌ى بقاى نيروهاى اشغالگر را نقض نمي‌كند؛ بلكه به حضور آن‌ها شكل خاصى مي‌دهد و ما باز هم شاهد ادامه انفجار‌ بمب‌ها و خودروهاى بمبگذارى شده در بازارهاى شلوغ و مساجد به خاطر حضور اشغالگران در عراق خواهيم بود. المحيط مي‌نويسد: پيش نويس توافقنامه‌اى كه شبكه‌ى سى.ان.ان آمريكا آن را منتشر كرده، به اين مساله اشاره دارد كه عراق با اين توافقنامه درگير قيد و بند‌هاى سنگينى خواهد شد كه در طول تاريخ معاصر عراق بي‌سابقه است و در اين صورت عراق با تمام احتمالات و توطئه‌چيني‌هاى علنى بي‌پايان كه به نفع اشغالگران است و در اين توافقنامه نيز ذكر شده روبرو خواهد بود. به طوريكه تمام بند‌هاى توافقنامه با احترام به حاكميت عراق آغاز مي‌شود و با امكان تمديد و تجديد مهلت حضور آن‌ها يا تفسير اختيارات اين نيرو‌ها بر اساس برداشتى مغاير با خواسته‌هاى عراقي‌ها پايان مي‌يابد. اين تحليلگر مي‌افزايد: اين توافقنامه واجد بندهايى ناتوان در حمايت از عراق است. ما به خوبى مي‌دانيم كه اين توافقنامه اصلا در جهت منافع عراق يا دفاع از حاكميت آن نيست و تمام بندهاى آن پر است از تفسير‌هاى متناقض. اين تحليلگر به يكى از بندهاى اين توافقنامه اشاره مي‌كند و مي‌نويسد: يكى از اين بند‌ها به حق آمريكا در داشتن تجهيزات دفاعى يا سلاح‌هاى دفاعى كه نيروهاى امريكا در زمينه فعاليت‌هايشان در عراق به آن نياز دارند، اشاره دارد و آمريكايي‌ها در راستاى فعاليت‌هايشان حق استفاده از نيروهاى هوايى پياده نظام‌شان را دارند و مي‌توانند كسانى را كه تهديد شمرده مي‌شوند، دستگير كنند. اين تحليل‌گر مي‌نويسد: از ديگر بند‌هاى اين توافقنامه، مصونيت قضايى سربازان آمريكايى در عراق است. آيا مي‌توانيم تصور كنيم كه جلال طالبانى رييس جمهور عراق، مسعود بارزانى رييس منطقه كردستان عراق، عبدالعزيز حكيم رييس مجلس اعلاى اسلامى عراق، نورى المالكى نخست وزير عراق و طارق الهاشمى معاون رييس جمهور، قادر به مجازات سربازان آمريكايى باشند؟ آنها طى پنج سال گذشته هيچ اقدامى براى حمايت از عراقي‌ها صورت نداده‌اند كه مردم به آن‌ها اطمينان داشته باشند. با اين وجود گروه‌ها و مقامات آمريكايى خواهان اضافه كردن بند ديگرى هستند كه به مقامات دو طرف اجازه مي‌دهد از مقامات طرف ديگر بخواهند از حق خود در زمينه محاكمه‌ى اين سربازان صرفنظر كند. اين تحليلگر در پايان مي‌نويسد: مقامات سياسى عراق از طريق امضاى اين توافقنامه‌ به اشغالگران اجازه مي‌دهند تا به ادامه اقدامات و جنايت‌هايشان بپردازند. به اعتقاد من كشورهايى كه سفيرانشان را به عراق مي‌فرستند، در اين جنايت‌ها مشاركت دارند چون آنها شاهدان زور و خشونت هستند. به رغم اين همه قرباني، يتيم، زن بيوه و آواره‌اى كه در عراق هستند آنها سعى مي‌كنند بگويند كه اوضاع امنيتى عراق بهبود يافته و به اين ترتيب مى توانند با عراق روابطشان را آغاز‌ كنند.

۱۳۸۷ آبان ۲۱, سه‌شنبه

مقامات سازمان ملل محاصره نوار غزه توسط اسرائیل را شرم آور خواندند

مقامات سازمان ملل متحد در نوار غزه محاصره این منطقه توسط اسرائیل را شرم آور خوانده و می گویند چنانچه اسرائیل اجازه ورود مواد غذایی را ندهد، موجودی مراکز توزیع آذوقه تا دو روز دیگر تمام خواهد شد.

اسرائیل از یک هفته قبل مانع ورود کالا از جمله مواد غذایی و سوخت به داخل نوار غزه شده و این اقدام سبب شده بود که از دوشنبه شب گذشته به علت نداشتن سوخت، تنها نیروگاه برق نوار غزه تعطیل شود.

بامداد امروز سه شنبه، 11 نوامبر (21 آبان)، اسرائیل ارسال محدود سوخت به نیروگاه نوار غزه را از سر گرفت ولی هنوز اجازه ورود مواد غذایی به داخل نوار غزه را نداده است.

اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، پس از ملاقات با تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا و نماینده گروه چهارگانه مذاکرات صلح خاورمیانه، اعلام کرد که با وجود ادامه موشک پرانی از باریکه غزه به داخل خاک اسرائیل، این کشور برای کاهش مشکلات ساکنان غزه، تحریم ارسال سوخت نیروگاهی را تا حدودی لغو می کند.

نیروگاه غزه، که نیاز حدود نیم میلیون تن از ساکنان باریکه غزه به برق را تامین می کند ، از روز دوشنبه به دلیل اتمام سوخت نیروگاهی بسته شد.

اسرائیل هفته گذشته اعلام کرد که به دلیل ادامه موشک پرانی تندروهای فلسطینی وابسته به جنبش حماس، ارسال مواد سوختی به باریکه غزه را متوقف می کند و روز گذشته نیز دفتر وزیر دفاع این کشور گفت که تحریم سوختی غزه تا زمانی که موشک باری فلسطینیان قطع نشود ادامه خواهد داشت.

با توقف فعالیت نیروگاه غزه، روز گذشته بخش هایی از باریکه غزه بدون برق ماند و دشواری هایی را برای ساکنان منطقه در پی آورد.

به گفته سخنگوی دولت اسرائیل، تصمیم به از سرگیری نسبی ارسال سوخت به غزه در پی درخواست آقای بلر از وزیر دفاع اسرائیل اتخاذ شد.

آقای باراک پس از گفتگو با تونی بلر گفت که لغو تحریم سوختی علیه غزه براساس ملاحظات بشردوستانه صورت گرفته اما افزود که هیچ کشوری در جهان نمی تواند ادامه حملات موشکی و سایر اقدامات خشونت آمیز علیه شهروندان خود را بپذیرد و به آن واکنشی نشان ندهد.

۱۳۸۷ آبان ۲۰, دوشنبه

او- با - ما نیست


گیلانک
انتخابات آمریکا و نظرخواهیهای پیش از انتخاباتی از مردم دنیا در این رابطه نشان داد که اکثریت بسیار بزرگی از مردم دنیا از سیاست شرارت بار و جهان خراب کن هشت ساله راستترین محافل سرمایه داری جهانی به سرکردگی نئوکانهای آمریکایی بیزار و متنفرند. سیاستی که نتیجه اش فقر و بدبختی برای بخش بزرگی از مردم آمریکا بود . سیاستی که شکنجه و استراق سمع در کشوری که خود را پاسدار دمکراسی جهان میداند قانونی کرد . معرفی ایرانیها و عربها بعنوان موجوداتی خشن و بدسگال و تروریست در فیلمها و نشریاتشان، کشتار میلیونها انسان در جهان و دادن خوراک لازم و مهیا کردن شرایط مطلوب رشد بنیادگرایی و تعصبات مذهبی - از نوع اسلامی و مسیحی و یهودی اش – رشد نژادپرستی بویژه علیه ملل ساکن خاورمیانه و رشد تروریسم دولتی و غیردولتی ، جنگ طلبی و تجاوزگری، دامن زدن به جنگهای محلی، دامن زدن به جدایی طلبی در دیگر کشورها و پاشاندن بذر کین و نفاق بین مللی که قرنها در اتفاق و همزیستی با هم میزیستند ودر مجموع نا امن کردن زندگی در جهان چکیده برخی از نتایج نوشته شده در کارنامه این سیاست هستند
از آن روزی که ازبین کاندیدهای حزب دمکرات دونفر یعنی اوباما و هیلاری کلینتون ماندند مسلم شد که اگر دمکراتها در انتخابات نهایی پیروز شوند یک واقعه تاریخی ثبت خواهد گردید. برای اولین بار در آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان و تنها ابرقدرت باقی مانده و یکه تاز کنونی میدان زورگویی ها و قلدریها یک زن یا یک سیاهپوست رئیس جمهور خواهد شد. بالاخره اوباما رئیس جمهور شد. اما آیا سیاست آمریکا تغییر خواهد کرد؟ دررابطه با مسائل داخلی تا حدودی آری، زیرا سیاست خانمان برانداز نئولیبرالی جمهوریخواهان که بر انباشت هرچه بیشتر ثروت میلیادرها به بهای بیرحمانه کاهش هزینه های اجتماعی و خرابتر کردن سیستم بیمه ها ی درمانی و بهداشتی ، راندن مردم از خانه هایی که توان پرداخت وام مسکن را نداشتند، طویل تر کردن صف گرسنگان برای گرفتن آش در پشت در کلیساها و موسسات خیریه استوار بود دیگر بطور علنی قابل دفاع نیست. بدیهی است که اوباما سعی خواهد کرد این همه درد و فلاکت بخش وسیعی از مردم را اندکی تخفیف دهد. گفتم اندکی، زیرا گرچه دمکراتها در گذشته همیشه نیم نگاهی به وضعیت اقشار متوسط جامعه داشتند و دارند اما در مجموع مدافع منافع همان میلیادرها ، صاحبان صنایع و تجار بزرگی هستند که پایه های نظام سرمایه داری آمریکا را تشکیل می دهند. حزب دمکرات آمریکا وقتی پای منافع اقشار پائیین جامعه به میان می آید صدها گام از احزاب سوسیال دمکرات کنونی کشورهای اروپایی که در بیست سال اخیر به شدت به راست و به همان سیاست نئولیبرالی گرویده اند نیز عقب تر هست
در رابطه با سیاست خارجی مطلقا اوباما نمی تواند با ما باشد. منظور از "ما" یعنی من و چند میلیارد نفر دیگر ساکنان کره خاکی است که جزو میلیادرها نیستیم، منافعی در جنگ و جنگ طلبی نداریم، استثمار نمیکنیم، هیچ دولتی در هیچ کجا از منافع مان دفاع نمی کند، ناحق کتک می خوریم و زندان میرویم و اعدام و سنگسار می شویم و در نهایت باید بهای بحران سرمایه داری را با مالیات ها و اندوخته های ناچیزمان بپردازیم تا کماکان سودآوری موسسات آن میلیادرها سیر صعودی بخود بگیرد
اوباما با ما نیست زیرا او نیز از همان حزبی است که وقتی در قدرت بود به کوبا حمله کرد، به بمباران ویتنام ادامه داد، صربستان را بمباران کرد و صدها کارخانه تولیدی غیر نظامی را با خاک یکسان کرد، به محاصره وحشتناک عراق که منجر به کشته شدن پانصدهزار کودک عراقی بخاطر کمبود دارو شد ادامه داد و بالاخره باید بپذیریم اگر هم اوباما ته دلش هم بخواهد نمیتواند با ما باشد، آخر او نماینده یک حزبی است که سیاست خاصی را در قبال مسائل جهانی دنبال می کندهمین امروز دوشنبه خواندم که در تمام دوره رقابت انتخاباتی مشاوران اوباما و مک کین برسر مسائل کلیدی سیاست خارجی و بویژه مسئله هسته ای ایران بر سر اسنادی به توافق رسیدند که چندان تفاوتی با سیاست بوش نداشته و عده ای حتی پیش بینی میکنند اوباما سیاست تندتری در قبال ایران خواهد داشت. بقول ريچارد کلارک مشاور اوباما او در کشیدن ماشه اگر الزامی باشد تردیدی نخواهد کرددر نوشته های نشریات ایران درباره پیروزی اوباما بیشتر روی نفرت مردم آمریکا از جنگ افروزی و دستگاه بوش و صهیونیستهای نزدیک به آن صحبت می شود. مگر دولت و حاکمان ایران تا چه اندازه خود را متعهد به خواستها و آمال مردم ایران می دانند که از اوباما چنین انتظاری دارند. تازه لابی یهودیان در حزب دمکرات بسیار قوی تر است تا حزب جمهوریخواه. بنظر من یهودیان را با صهیونیستها نباید یکی دانست و در مجموع آدمها را نباید براساس رنگ پوست و نژاد و مذهب قضاوت کرد. همین دو دولت آخری حاکم در آمریکا این امر را ثابت کرد، مادلین اولبرایخت یهودی اولین و تنها سیاستمدار آمریکایی، آنهم در مقام ویر خارجه شجاعانه به اشتباه آمریکا در براندازی دولت ملی دکتر مصدق با کودتای آمریکایی اشاره کرد و از طرف دیگر پاول سیاهپوست وزیر خارجه اولیه جورج بوش با اسناد و مدارک تقلبی راه را برای حمله نظامی به عراق هموار کرد، یا خانم رایس وزیر خارجه بعدی بوش که او هم سیاهپوست هست وفاداری خود را به سیاست جنگ و تخریب در خاورمیانه به اثبات رساند.نمیخواهم زیاد بدبین باشم و جشن "سقوط" سیاست جنگ و خونریزی و فلاکت اقتصادی را خراب کنم. نه تنها مردم آمریکا بلکه در نظرخواهی های انجام شده درمجموع 75درصد مردم دنیا دوست داشتند بوش و سیاستش به درک واصل شود و نسبت به اوباما سمپاتی داشتند. من هم علیرغم "منفی بافیهای" بالا دوست داشتم اوباما پیروز شود. پیروزی او چندین حسن داشت. اول از همه تمام جنگ طلبان و راهزنان بین المللی مجبور شدند تا صدای مخالفت مردم آمریکا با خود را بشنوند. بیچیزان و فقرا با شرکت در انتخابات نارضایی خود را با سیاست اقتصادی نئولیبرالی به گوش همه رساندند. سیاهپوست و مسلمان بودن (نام واقعی او باراک حسین اوباما هست) اوباما نیز شاید آغازی باشد بر پایان راسیسم علیه سیاهان که علیرغم لغو رسمی اش هنوز در موقع استخدام و در محل های کار وجود دارد و تو دهنی به آنهایی که در چندسال اخیر تبلیغات نژادپرستانه و ضد مردم خاورمیانه را تحت پوشش مبارزه با بنیادگرایی اسلامی پیش برده و میبرندخرده گیران ممکن است مرا متهم به دفاع از بنیادگرایی کنند. نه، من مخالف بنیادگرایی و طرفدار جدایی دین از دولت هستم. اما مخالفت جنگ طلبان آمریکایی و اسرائیلی با بنیادگرایی اسلامی دروغین بوده و فقط در خدمت اهداف نژادپرستانه و جنگ طلبانه شان می باشد. وگرنه جامعه آمریکا بعداز روی کار آمدن بوش و خرج میلیونها دلار بشدت مذهبی تر و خرافی تر شده و خود بوش و بسیاری از همکارانش متعلق به انجمن های مذهبی بنیادگرای مسیحی میباشند و چند دولت اخیر اسرائیل با همکاری و رای بنیادگراهای یهودی بر سر کار ماندند. تازه نزدیکترین متحدین آمریکا در منطقه ما حکومت های بنیادگرای مذهبی اسلامی هستند که با شمشیر گردن میزنند، سنگسار میکنند، پلیس مذهبی دارند اما صدای نه آمریکا، نه اروپا در نمی آید. مثل عربستان، کویت و عمان و پاکستان و شیخ نشینهای عرب. منافع آمریکا و اسرائیل ایجاب می کند که در خاورمیانه هیچ نوع از دمکراسی پا نگیرد. گیرم آمریکا حمله کرد و رژیم مطلوب خود را بر سر کار آورد. چه تضمینی است که آن رژیم بهتر از جنگ سالاران به شدت متعصت افغانی که الان برسر کارند باشد چه تضمینی است جامعه مطلوب آمریکا برای ما بهتر از جامعه عراق کنونی باشد که در آنجا کشت و کشتار بسیار وسیعتر از دوران صدام هست و بنیادگرایی که قبلا وجود خارجی نداشت امروزه جو حاکم در عراق شده است. حتی اگر اوباما طور دیگری بخواهد، سیستمی که او متعلق به آن است به او اجازه چنین کاری را نخواهد داد. ضدجنگ بودن و طرفدار فقرا بودن او را باید در همان چارچوبه و محدوده ای که قدرت مانور دارد دید. نه او با ما نیست، در واقع او نمی تواند با ما باشد
گیلانک

۱۳۸۷ آبان ۱۵, چهارشنبه

شمار تلفات حمله آمريكا به جنوب افغانستان به 95 نفر رسيد




فارس: يك عضو مجلس نمايندگان افغانستان امروز اعلام كرد: شمار تلفات حمله جنگنده‌هاى آمريكايى به يك مجلس عروسى در ولايت قندهار درجنوب افغانستان به 95 كشته رسيده‌است. به گزارش فارس "شكيبا هاشمى" نماينده مردم قندهار در سخنانى با استناد به اظهارات شاهدان و مردم محل گفت: در بمباران ديروز شهرستان "شاه ولى كوت" همچنين شمارى غيرنظامى از جمله زنان و كودكان زخمى شدند. وى افزود: هم اكنون 12 غيرنظامى مجروح از جمله شمارى زن در بيمارستان "ميرويس" ولايت قندهار تحت مداوا هستند و چهار زخمى ديگر براى درمان به پاكستان منتقل شده‌اند. اين نماينده افغان با اشاره به اقدام نيروهاى آمريكايى در بمباران اين مجلس عروسى گفت: عروس زخمى شده و اكنون در بيمارستان ميرويس قندهار تحت مداوا است و داماد هم ناپديد شده‌است. وى تصريح كرد: پيش از اين نيروهاى آمريكايى تاريكى شب را دليل اشتباه خود اعلام مي‌كردند اما اين بمباران جنگنده‌هاى آمريكايى در روز صورت گرفت. هاشمى با اشاره به درخواست "حامد كرزى" رئيس جمهورى افغانستان از "باراك اوباما" رئيس جمهورى منتخب آمريكا براى پايان يافتن تلفات افراد غيرنظامى در افغانستان گفت: اوباما وعده داده‌است كه در راهبردهاى نظامى خود تجديد نظر مي‌كند و ما نيز منتظر عملى شدن وعده‌هاى وى در افغانستان هستيم. اين عضو مجلس نمايندگان تصريح كرد: اگر روند تلفات غيرنظاميان در افغانستان همچنان ادامه يابد مردم اين كشور بايد عليه نيروهاى آمريكايى قيام كنند و به آنان پاسخ دندان شكنى بدهند. اين درحالى است كه استاندار قندهار نيز خبر كشتار غيرنظاميان افغانستان در بمباران جنگنده‌هاى آمريكايى را تاييد كرد. "رحمت الله رئوفى" امروز درجمع خبرنگاران در شهر قندهار گفت: بر اثر اين بمباران كه در شهرستان شاه ولى كوت انجام شد، شمارى از غيرنظاميان كه در يك مجلس عروسى شركت كرده‌بودند، به قتل رسيدند. وى درباره شمار دقيق تلفات و مجروحان افراد غيرنظامى اظهار بي‌اطلاعى كرد و افزود: تحقيقات پليس دراين باره ادامه دارد و هيئتى به محل حادثه اعزام شده‌است. رئوفى گفت: اين بمباران زمانى آغاز شد كه كاروان نيروهاى آمريكايى به هنگام گشت زنى هدف حمله افراد طالبان قرارگرفت و سپس عمليات زمينى و هوايى نيروهاى آمريكايى اجرا شد. درهمين حال، "ازمرى بشرى" سخنگوى وزارت كشور افغانستان نيز از ادامه تحقيقات پليس دراين زمينه خبر داد. اين آمار درحالى اعلام شد كه پيشتر منابع امنيتى و پزشكى افغانستان از كشته شدن 36 نفر و زخمى شدن 28 نفر در حمله هوايى آمريكا به شهر شاه ولى كوت خبر داده بودند. از سوى ديگر، سه كودك صبح امروز در انفجارى در شهر "كابل" پايتخت افغانستان كشته و شش كودك ديگر زخمى شدند. "عليشاه احمد زى" معاون فرمانده پليس ولايت كابل در جمع خبرنگاران گفت: اين حادثه ساعت 9 امروز به وقت محلى بر اثر انفجار يك گلوله سنگين در بازار در منطقه "كمپنى" در غرب كابل روى داد. وى بابيان اينكه كودكان كشته شده زير 10 سال بودند، افزود: تاكنون مشخص نيست كه اين گلوله از گذشته برجاى مانده‌است يا مخالفان مسلح اقدام تروريستى انجام داده‌اند. معاون فرمانده پليس استان كابل با بيان اينكه كودكان مجروح به بيمارستان منتقل شدند، وضع جسمانى آنان را رضايت بخش خواند و تاكيد كرد كه تحقيقات پليس دراين باره ادامه دارد. صبح امروز شهر كابل همچنين هدف يك فروند موشك قرار گرفت كه بر اثر آن دو غيرنظامى كشته و سه نفر ديگر كه همگى آنان اعضاى يك خانواده بودند، زخمى شدند. مقامات پليس افغانستان همچنين امروز از كشته و زخمى شدن پنج مامور پليس در انفجار بمب كنار جاده‌اى خبر دادند. "محمد جان عابد" يك مقام پليس افغانستان گفت: در اين حادثه كه ديروز در استان "لوگر" در 60 كيلومترى جنوب كابل روى داد، سه پليس افغان كشته و دو تن ديگر زخمى شدند. وى افزود: انفجار ساعت شانزده به وقت محلى و هنگامى روى داد كه بمبى كنار جاده‌اى در مسير خودروى گشتى پليس نزديك منطقه "زاهد آباد" منفجر شد. "ملا معين حكيمى" يكى از سران محلى گروه طالبان مسئوليت اين حمله را به عهده گرفت و گفت: پنج پليس در اين انفجار كشته شدند.