۱۳۸۸ فروردین ۱۹, چهارشنبه

اوباما و معنی «برقراری ارتباط»


این تلاش پرزیدنت برای «برقراری ارتباط » با ایرانی ها با کلماتیکه می تواند بنظر آید که برای هر ایرانی منطقی حکم توهین و تحقیر را دارد، در لابلای سخنرانی رئیس جمهور آمریکا در روز اول زمامداری، زمانیکه مراسم تحلیف را به جا می آورد نیز دیده می شد: آنجا که بدون اسم آوردن از ایرانی ها، اعلام کرد ” در صورتیکه آنها مشت گره کرده خود را کنار نگذارند، مشت خود را به آنها نشان خواهیم داد”. یک کسی ممکنست جواب بدهد که تا کنون چه کسی مشت گره کرده خود را به چه کسی نشان داده است؟
مترجم: متاسفانه در میان بخشی از اپوزیسیون ایرانی، پیام نوروزی اوباما، پیامی صلح آمیز تحلیل شد. اپوزیسیون محترم یادشده از این پیام بیش از خود آمریکائیان استفاده کرده وبه نمایندگی از سوی آمریکا ، توپ بازی را در میدان ایرانی ها انداختند. مقاله زیر از جان وایت بک، حقوقدان آمریکایی، روشنگر مضمون واقعی پیام اوبامااست.
جان وایت بک*کانترپانچ

برگردان المیرا مرادی

دنیای ما
در فرصتی که سال نو ایرانیان بدست داد، پرزیدنت اوباما، بیانیه ای را خطاب به مردم ایران قرائت نمود که در رسانه های غربی بعنوان یک تغییر پراهمیت، چه در لحن و چه در محتوا در سیاست خارجی آمریکا و تلاش برای “برقراری ارتباط” با ایران به حساب آمد. اما با خواندن بخش هایی از این اظهارات که در سطور پائین خواهد آمد، خواهیم دید که این پیام بطور جدی شک و شبهه هایی را بویژه در اذهان ایرانیان بوجود می آورد.
اوباما: ” مااختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده است. دولت من اکنون به دیپلماسی متعهد است که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی قرار خواهد داد و در صدد ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و جامعه‌ی جهانی است. این فرایند با تهدید به پیش نمی‌رود. به جای آن ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل هستیم.شما نیز در برابر خود انتخابی دارید. ایالات متحده مایل است که جمهوری اسلامی ایران بر جایگاه راستین خود در جامعه‌ی بین‌الملل قرار بگیرد. شما دارای چنین حقی هستید - اما این حق با مسئولیت‌های واقعی همراه است و به این جایگاه نه از راه ترور یا به مدد جنگ افزار، بلکه از طریق اقدامات مسالمت‌آمیز که نشان دهنده‌ی بزرگی حقیقی ملت و تمدن ایران است می‌توان دست یافت. و معیار سنجش این بزرگی داشتن توانایی برای ویران کردن نیست، نشان دادن توانایی شما برای ساختن و آفریدن است.”
هیچ کس با این نظر مخالف نیست که روابط میان دو کشور ” با تهدید به پیش نمی رود”، اما کی، کی را تهدید می کند؟ آیا ایران یک تهدید “پیشگیرانه ” بوده و به ایالات متحده حمله کرده است؟ ( برای مثال کشوریست متجاوز) آیا این ایران بوده است که بر انجام “عملیات نظامی” مُصر بوده تا چنانچه ایالات متحده در برابر مطالبات ایرانی ها سر تعظیم فرود نیاورد، از آن بعنوان گزینه ای که بر روی میز قرار دارد استفاده نماید؟
همچنین همه ممکن است با این نظر موافق باشند که ” هیچ کشوری جایگاه راستین خود در میان جامعه ملل” را از طریق ” دست زدن به عملیلت تروریستی و نظامی گری و مسلحانه” کسب نمی کند. حالا آیا این ایالات متحده آمریکا نبوده است که در منطقه دست به عملیات «حمله ناگهانی» ( «شاک اند آو»، اصطلاح بازاری پسندی است که آمریکائیان برای ترور کردن بکار می برند) زده است. آیا این آمریکا نیست که با هزینه ای بیش از هر کشوردیگر در جهان در بهره گیری از تسلیحات نظامی، مقامی رفیع را در میان کشورهای دیگر داراست؟
هر کسی هم احتمالا با این نظر موافق است که ” عظمت واقعی ” یک کشور از طریق ” اعمال صلح آمیز” حاصل می شود. بیش از دو قرن است که ایران هیچ کشوری را اشغال نکرده است. آیا کسی می تواند این را در مورد ایالات متحده آمریکا هم بگوید؟
سرانجام اینکه شاید کسی اینگونه برهان بیاورد که ” عظمت و بزرگی در داشتن ظرفیت جهت نابودی دیگران نیست” . در حالیکه چیزی که در سالهای اخیر ایالات متحده انجام داده است، نابودی افغانستان ، عراق، دست زدن و هورا کشیدن برای تخریب و نابودی غزه و بکارگیری دفعات متعدد سلاح های اتمی بوده است که زندگی بر روی کره زمین را نابود می سازد . ظرفیت و تمایل آمریکا برای نابودی، ” جایگاه ویژه ای برای این کشور” در میان سایر ملل بوجود آورده است.
این تلاش پرزیدنت برای «برقراری ارتباط » با ایرانی ها با کلماتیکه می تواند بنظر آید که برای هر ایرانی منطقی حکم توهین و تحقیر را دارد، در لابلای سخنرانی رئیس جمهور آمریکا در روز اول زمامداری، زمانیکه مراسم تحلیف را به جا می آورد نیز دیده می شد: آنجا که بدون اسم آوردن از ایرانی ها، اعلام کرد ” در صورتیکه آنها مشت گره کرده خود را کنار نگذارند، مشت خود را به آنها نشان خواهیم داد”. یک کسی ممکنست جواب بدهد که تا کنون چه کسی مشت گره کرده خود را به چه کسی نشان داده است؟
این کاملا ممکن است که پرزیدنت اوباما ( به دید خودش) در تلاش برای ” برقراری ارتباط” با مسلمانان بطور عموم و ایرانیان بطور ویژه است ( البته تا جایی که به منافع اسرائیل در مورد فلسطین خدشه وارد نشود). اما، کلمات و ایده های بکار گرفته شده در سخنانش، منعکس کننده مجموعه ای از بی خبری ها، قیافه حق به جانب به خود گرفتن و فقط جلوی دماغ خود را دیدن بود. خشونت اسلاف او، نزدیک بینی و زمختی عامدانه او نسبت به واقعیات ، با چیزی که جهان از آمریکا شاهد است، بسیار متفاوت است. در حالیکه قرار است پنجره ای به سوی فرصت هایی جهت بوجود آوردن یک رابطه بهتر میان غرب و جهان اسلام باز شود که از وقوع یک جنگ بالقوه، غیرضرور و حتی بیش از پیش ویرانگر جلوگیری نماید، این روش پرزیدنت مشکل ساز است.
از آنجا که پرزیدنت اوباما، انسانی باهوش به حساب می آید، بکار گیری تعبیرات کنایه آمیز، بدبینانه و حتی شرارت بار در هنگام ارائه چنین نمایشی جهت ” برقراری ارتباط” از سوی او باید اجتناب شود. پس از جنگ شکست خورده ای چون جنگ عراق، دیگرایده شروع جنگ های تجاوزگرانه ، جدا خریدار ندارد. اگر ” عملیات نظامی” ( عملیات نظامی اسرائیل، یا بطور مشترک با آمریکا) برعلیه ایران واقعا بعنوان یک گزینه ” بر روی میز” باقی مانده باشد ( و پرزیدنت اوباما هم کسی باشد که قادر است آنرا از روی میز بردارد ولی برندارد)، در آن صورت برای آمریکا حیاتی است که مردم خود و سایر افکار عمومی دنیای غرب را اینگونه متقاعد نماید که ” ایالات متحده آمریکا برای ” برقراری ارتباط” و یک راه حل صلح طلبانه با ایران حتی چند قدم هم زیادی برداشته است اما این اقدامات قاطعانه توسط ایرانی ها دفع شده است ، در نتیجه باید با مقاصد شیطانی ایران بوسیله ” عملیات نظامی” به مقابله برخاست !” با محتوای سیاه بازی که در این بیانیه ویدئویی بکار گرفته شده است، شاید بهتر می بود که به جای مردم ایران، مردم آمریکا و افکار عمومی غرب مورد خطاب قرار می گرفتند.
دنیس راس که اخیرا بعنوان مشاور مخصوص کلینتون در امور ایران نامش به میان آمده است، معروف است که در تلاش خواهد بود که قبل از ورود به پروسه حمله به ایران ( چیزی که او برای حمایت از اسرائیل آنرا ضروری می داند) ایران را وادار به فرود آوردن سر تعظیم در مقابل مطالبات آمریکایی- اسرائیلی نماید، امری که محققا موفقیت آمیز نخواهد بود.
اگر دنیس راس به پرزیدنت اوباما توصیه کرده است که جشن سال نو ایرانی ها را با این روش تبریک بگوید ( حتی ممکنست خود او این بیانیه را برای پرزیدنت نوشته باشد) ، متاسفانه لحن شرارت آمیز و نیش دار و بدبینانه این بیانیه بیشتر می تواند مبتنی بر واقعیات موجود در رفتار آمریکا باشد.
جان وایت بک، John V. Whitbeck وکیل بین المللی و مشاور تیم حقوقی فلسطینی ها در مذاکرات با اسرائیل می باشد. او نویسنده کتاب : The World According to Whitbeck نیز می باشد.

۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

اعلامیه مشترک احزاب کمونیست و کارگری


اعلامیه مشترک احزاب کمونیست و کارگری بمناسبت ٦۰ - مین سالگرد پیمان نظامی ناتو

سوم آوریل ٢۰۰٩

ترجمه: ا. م. شیزلی

منبع: پایگاه اینترنتی حزب کمونیست - کارگری روسیه(http://www.rkrp-rpk.ru/)

چهارم آوریل سال ٢۰۰٩،

60سال از بنیانگذاری پیمان نظامی ناتو، سازمان امپریالیستی تحت هژمونی ایالات متحده، می گذرد.ناتو برای مقابله با اتحاد شوروی، اولین دولت کارگری جهان که، نه تنها هجوم فاشیسم را دفع کرد، حتی با پیروزی بر آن، تکان شدیدی به مبارزه در راه آزادی ملی و اجتماعی در تمام جهان داد، تشکیل گردید. دولتهای امپریالیستی آمریکا، کانادا و اروپای غربی مجبور بودند با توسل به مکانیزم سیاسی- نظامی مردم را سرکوب کنند و بترسانند. این اجبار، منجر به پایه گذاری ناتو گردید. هدف آن ممانعت و جلوگیری از هرگونه تغییر و تحول مترقیانه، حتی با توسل به نیروی نظامی است. ناتو بمنظور تأمین منافع امپریالیسم، از رژیمهای ارتجاعی و دیکتاتوری در یونان، ترکیه، اسپانیا، پرتقال پشتیبانی کرد و در تقسیم قبرس نقش مهمی ایفا نمود. ضدیت با کمونیسم و توسل به همه اشکال فریبکاری و تحریکی بر علیه جنبشهای انقلابی کمونیستی و مبارزات خلقهای جهان در راه صلح، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم، اساس فعالیت آن را تشکیل می دهد. سراسر تاریخ و نقش آن بعنوان ژاندارم امپریالیستی، تخلف از موازین حقوق بین المللی، خون ریزی و دخالتهای مستقیم و غیر مستقیم در همه جهان می باشد.امروز، ماهیت ناتو بعنوان مکانیزم نظامی، بمثابه ابزار سرکوب امپریالیستی برعلیه مردم کشورهای عضو ناتو و خارج از محدوده اراضی آنها، با هدف برقراری «نظم نوین»، کاملا آشکار شده است.تلاش برای معرفی کردن ناتو بعنوان ابزار دفاعی، یک دروغ بزرگ تبلیغاتی است برای پنهان ساختن وظایف و نقش اصلی این سازمان امپریالیستی. طی اجلاس رم در سال ۱٩٩٢ و اجلاس واشینگتن در سال ۱٩٩٩، به بهانه مبارزه با تروریسم و تأمین امنیت حمل وانتقال مواد کانی و غیره، دکترین جدید ناتو، دایر بر امکان مداخله نظامی در هر نقطه جهان تنظیم گردید. پس از آن ساختار ناتو بر مبنای نیروهای واکنش سریع تجاوزگر و قاتل نوسازی شد.ایالات متحده امریکا به همراه اتحادیه اروپا، یوگسلاوی واحد را قطعه- قطعه کرد. ناتو جنگ بوسنی را راه انداخت و وارد جنگ کثیفی برعلیه صربستان شد. طی بمباران ۷٨ روزه سال ۱٩٩٩ این کشور را با خاک یکسان ساخت و نیروهای ناتو و اتحادیه اروپا، کوزوو را اشغال و از صربستان جدا کردند.جنگ ناتو در بالکان و افغانستان، مشارکت در اشغال عراق نمونه ای از بربریت امپریالیسم در اشغالگری و سرکوب خلقها برای برقراری «نظم نوین» و تجسم تجاوز گری امپریالیسم است. با استقرار سپر به اصطلاح دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک، ناتو تقویت و به سیستم سلاحهای خطرناکتر تسلیح می گردد. با اجرای برنامه «همکاری بخاطر صلح»، کشورهای بیشتری را به ترکیب ناتو وارد می کنند. بر اساس همین برنامه، همه کشورهای سابقا سوسیالیستی اروپای مرکزی و جنوب شرقی به عضویت ناتو در آمدند. در حال حاضر، برای قبولاندن برنامه آورو- آتلانتیک، دولت قبرس را تحت فشارهای شدید قرار داده اند. دولت و مردم قبرس نیز شدیدا، مقاومت می کنند. زیرا، نزدیکی به ناتو بمعنی رسمیت بخشیدن به حضور ارتش ترکیه در قبرس و عملا بمعنی برسمیت شناختن بخش شمالی این جزیره خواهد بود که نظامیان ترکیه با حمایت کامل آمریکا و ناتو تا کنون در اشغال خود دارند.امپریالیسم آمریکا - ناتو – اتحادیه اروپا مفاهیم کاملا به هم پیوسته ای هستند. صرفنظر از اختلافات و تضادهای موجود بین آمریکا و اتحادیه اروپا، هر دوی آنها ماهیت ضد مردمی دارند. اتحادیه اروپا، بر اساس اورو- معاهده، ناتو را بمثابه رکن اصلی خود می شمارد. ارتش اتحادیه اروپا با ناتو پیوند خورده است. فرانسه به فرماندهی نظامی ناتو بر می گردد.ناتو در ٦۰ - مین سال موجودیت خود با راه اندازی تبلیغات بی سابقه بواسطه وسایل ارتباط جمعی وابسته، دانشگاهها و مراکز علمی تحقیقاتی و غیره که بر اساس برنامه های ناتو تغذیه مالی می شوند، تلاش می کند خود را «کبوتر معصوم» نشان دهد و تاریخ را جعل نماید. ناتو بر خلاف آنچه که تصور می شود، چندان هم پرتوان نیست. با اینکه بحران اقتصادی جهانی امپریالیسم، موجب تقویت تجاوزگری امپریالیسم شده است ولی، در عین حال ناتوانی سرمایه داری را نیز بنمایش درآورده است. امپریالیسم بدون اعمال کنترل بر بازارهای جدید، بدون گسترش میدان نفوذ خود، بدون غارتگری و تجاوز به خلقهای دیگر، بدون استثمار مردم کشور خود و توسعه عرصه فعالیت انحصارات امپریالیستی، نمی تواند به موجودیت خود ادامه دهد.در مقابل ناتو، نیروهای ضد امپریالیست در همه جهان، مخافان جنگ، جنبشهای جهانی ضد امپریالیستی بخاطر صلح قرار گرفته اند که در هماهنگی با جنبش کارگری و دیگر جنبشهای مردمی- جنبش زنان، جوانان و جنبشهای همبستگی، بر علیه امپریالیسم مبارزه می کنند و با صدای بلند به همه متحدان «پیمان تجاوزگر» اعلام می کنند: «ما خواهان انحلال سریع ناتو هستیم!» این تنها راه نجات خلقهاست. ما برای دستیابی به صلح در هر جای جهان، باید تجاوزگریهای امپریالیسم را مهار کنیم و آن را به شکست بکشانیم.امروز فقط تقبیح جنایات و تشریح تهدیدهای ناتو کافی نیست. گسترش جنبشهای ضد جنگ و ضد امپریالیستی بخاطر صلح در جهان، در پیوند با مبارزات زحمتکشان، جوانان و نیروهای وسیع اجتماعی و خلقی ضروری است. خلقها با مبارزات خود می توانند از اجرای برنامه های جنایتکارانه ناتو و دیگر نیروهای امپریالیستی ممانعت بعمل آورند و بر آنها پیروز شوند.ما، احزاب کمونیست و کارگری همه را به تشدید مبارزه در راه:- کاهش هزینه های نظامی،- ممنوعیت برنامه های ناتو در دانشگاهها،- فراخواندن فوری واحدهای نظامی مستقر و اعزامی به عملیات امپریالیستی در خارج از محدوده کشورهای خود،- در راه آزادی کشورهای خویش، کشورهای اشغال شده و مورد دخالت امپریالیستی از نظامیان امپریالیسم،- برچیدن تمام پایگاههای نظامی خارجی،- در راه انحلال ناتو، فرا می خوانیم.جاوید باد دوستی خلقها!

نابود باد نظم جدید امپریالیستی!

تئودوراکيس:ناتو را منحل کنيد!


چگونه ممکن است خلقهای به اصطلاح «برتر» که پيمان نظامی ناتو را تشکيل می‌دهند، کماکان ادعا کنند، نماينده دنيای آزاد و در نتيجه دنيای«پيشرفته‌تر» می‌باشند و حق دارند خلق‌های «عقب‌افتاده» را تنبيه کنند و سيستم خود را به آنها تحميل نمايند؟ و آنهم چه سيستمی؟ سيستم استثمار شديد و پرستش پول که امروز آنها را به توده وسيع بيکاران و فردا به زحمتکشان بينوا و گرسنه محکوم می‌کند؟
تارنگاشت عدالت
ردگلوب
برگردان: خ.طهوری

من نمی‌دانم که لغت « ناتو» چه طنينی در گوش ديگر شهروندان اروپائی دارد ولی در گوش خلق يونان مانند يک نفرين است.
زيرا به معنی تهاجم نيروهای خارجی ، نابودی ملی، رژيم پليسی و استقرار ديکتاتوری است و بدنبال مخارج پرحجم اقتصادی که اين پيمان بر شانه اقتصاد و تکامل ملی و رفاهی کشور ما می‌گذارد به تاراج کشور می‌انجامد.
در اصل پيمان نظامی ناتو، بويژه پس از تلاشی اتحادجماهیر شوروی و انحلال پيمان نظامی ورشو چيز ديگری جز از ابزار تنبیهی و انضباطی در دست سياست امپرياليستی ایالات متحده آمریکا، که مسئول هزاران قربانی و تعداد عظيمی از فجايع که هدفش خلق‌های بی‌گناه شبه جزيره بالکان، افغانستان، عراق و غزه می‌باشد، نبوده و نيست. يک ماشين جنگی که با حربه تشديد نفرت و نفاق سعی دارد جهان را به مناطق خوب و بد و خلق‌ها را به درجات يک و دو تقسيم کند.
امروز با وجود بحران عميق اقتصادی که با شتابی زياد ابرقدرت و اقمارش را به آشوب کشيده، حفظ اين مکانيسم عظيم که به نام يک سيستم اقتصادی ـ اجتماعی در حال نزع، ميلياردها یور را می‌بلعد، روندی مسخره و خطرناک است. چگونه ممکن است خلقهای به اصطلاح «برتر» که پيمان نظامی ناتو را تشکيل می‌دهند، کماکان ادعا کنند، نماينده دنيای آزاد و در نتيجه دنيای«پيشرفته‌تر» می‌باشند و حق دارند خلق‌های «عقب‌افتاده» را تنبيه کنند و سيستم خود را به آنها تحميل نمايند؟ و آنهم چه سيستمی؟ سيستم استثمار شديد و پرستش پول که امروز آنها را به توده وسيع بيکاران و فردا به زحمتکشان بينوا و گرسنه محکوم می‌کند؟
ولی تنها حکام، اليگارشها، سیاستمداران و نظاميانی که از آنها پشتيبانی می‌کنند، مقصر نيستند. خلق‌هائی که آنها را تحمل می‌کنند نيز مقصرند. سنديکاها کجايند؟ جوانان پرشور کجايند؟ ارتش‌ زحمتکشان که بويژه اکنون لحظه آزمونشان فرارسيده کجايند؟ و چگونه اروپای 300 ميليونی می‌تواند به يک مشت سياستمدار و نظامی اجازه دهد که ميلياردها یورو به نام آزادی و حقوق بشر آتش زنند، درست وقتيکه بحران بزرگ کشورهای آنها را درنورديده و تنها آزادی باقيمانده امروز آنها، ترويج بيکاری و عقب‌ماندگی و فردا بی‌نوائی و درماندگی است؟
بهمين دلیل نه تنها اخلاقی نيست که ما امروز پيمان نظامی ناتو را نيروئی برای حفظ آزادی و عدالت بدانيم، بلکه حتا فاجعه‌ای برای اقتصاد اروپا است. فکر کنيد چندين هزار محل اشتغال با اين مبلغ بسيار هنگفت که امروز برای جنگ، نابودی و کشتار مردم غيرمسلح مصرف می‌شود، می‌توان ايجاد کرد.
اکنون ديگر زمان حرف زدن گذشته. اکنون لحظه تاريخی فرا رسيده که دست بکار شويم. با شعار انحلال پيمان نظامی پيمان نظامی ناتو؛ که در جنب مسائل ديگر و ابزار کور بودن ارتش، پنتاگون و سياست ایالات متحده آمریکا، دارای اين وظيفه است که اجازه ندهد اروپا کمر راست کند. اروپائی که به خلق‌های آن تعلق دارد و نه به نظاميان ایالات متحده آمریکا و پيمان نظامی ناتو
آتن، 30 مارچ 2009
ميکيس تئودوراکيس

۱۳۸۸ فروردین ۱۷, دوشنبه

سيمور هرش:ديک چنى شخصا يک گروه ترور را هدايت مى کرده است


واحد مرکزى خبر :ديک چنى معاون سابق رئيس جمهور آمريکا يک گروه ترور را در دولت بوش هدايت مى کرده است. به گزارش تلويزيون سى ان ان، سيمور هرش روزنامه نگار معروف امريکايى به تازگى ادعا کرده است دولت جرج بوش يک جوخه مخفى ترور داشته است که براساس فهرستى مشخص عمل مى کرده. به گفته هرش، ديک چنى معاون بوش اين گروه را هدايت مى کرده است. سى ان ان به نقل از هرش افزود، اين جوخه ترور عملياتى بوده و عنوانش فرماندهى عمليات ويژه يا جيساک بوده است. اين گروه به کسى گزارش کار خود را نمى داده و ديک چنى مستقيما آن را هدايت مى کرده است. نيروهاى اين گروه خاص به کشورهاى مورد نظر مى رفته اند بدون اينکه به سفير آمريکا در آن کشور يا رئيس فعاليت هاى سيا در کشور مربوطه اطلاع دهند افراد مورد نظر خود را مى يافته و بدون محاکمه ترور مى کردند. سيمور هرش روزنامه نگار نشريه نيويورکر در مصاحبه با سى ان ان ضمن تاکيد مجدد بر موضع خود گفت، مقاله اى که در اين باره تهيه کرده است حاصل سال ها تحقيق و بررسى است. واحد فرماندهى عمليات ويژه موسوم به جيساک يک واحد مستقل است که حتى به کنگره نيز گزارش کار خود را نمى دهد و اين مقامات ارشد را نگران کرده است. اين واحد با دستور بوش نيروهاى خود را به دستکم دوازده کشور اعزام کرد تا افرادى را به تشخيص خود ترور کند. هرش اين اقدام را با توجه به مبهم بودن اساس اطلاعاتى و قانونى آن نادرست خواند و گفت، واقعا مايه تاسف است که گروهى خودسرانه و بدون اطلاع کنگره، سفارت خانه ها يا سازمان سيا راهى کشورى ديگر شود و افرادى را به تشخيص خود ترور کند.