۱۳۸۷ دی ۱۰, سه‌شنبه

اسرائیل از بمب های بتن شکن که از آمریکا برای تهاجم به ایران گرفته بود در غزه استفاده کرد







خبرگزاری «ریا نووستی» :در ماه سپتامبر سال جاری کنگره آمریکا به اسرائیل اجازه داد هزار بمب نوع GBU-39 خریداری کند که دقیقترین و تکامل یافته ترین بمب شمرده می شود. به گزارش «ریا نووستی» از The Jerusalem Post این بمب 113 کیلوگرمی ویژه منفجر ساختن پایگاه هایی که در اعماق زمین قرار دارند، ساخته شده است. توان انفجاری این بمب برابر با بمبی 900 کیلوگرمی است، اما به مراتب ارزانتر است. در زمان انعقاد قرارداد، کارشناسان معتقدند بودند که هدف احتمالی چنین سلاحی می تواند تاسیسات هسته ای ایران باشند. اولین محموله GBU-39 اواسط ماه دسامبر به اسرائیل تحویل داده شد. اسرائیل از این بمب ها برای نابود کردن پایگاه هایی زیرزمینی استفاده می کند که دستگاه های پرتاب موشک های "القسام" در غزه، در آنها جاسازی شده اند. بمب GBU-39 مراکز دارای دیوارهای بتونی و فلزی با ضخامتی تا 90 سانتیمتر را ویران می کند. سیستم نوین ردیابی و مقابله با باد اجازه می دهد که از این بمب در شرایط نامساعد آب و هوایی نیز استفاده کرد.

۱۳۸۷ دی ۸, یکشنبه

جهان چگونه می تواند ببيند و کاری نکند؟








يحيی محسن، لحظه ای از جستجو برای يافتن جسد پسر خود دست می کشد و به گزارشگر خبرگزاری «معان» می گويد «آنجه که اسرائيل انجام داد نمی تواند ما را شکست دهد. اينکار مردم ما را تضعيف نمی کند.»
صحنه ها تصاوير قتل عام صبرا و شتيلا در سال 1982 در بيروت را در خاطره فلسطينی های بسياری زنده می کنند. در آنجا هزاران فلسطينی بدست ميليشای فانژيست لبنان کشته شدند.


تارنگاشت عدالت
منبع: خبرگزاری فلسطينی معان

مرگ راهروهای مرکز پزشکی الشفا در شهر غزه را پوشانده است، بوی مرگ از تمام گوشه های آن بيرون می آيد.بدنهای تکه تکه شده سراسر راهرو ها را پوشانده است، چونکه سردخانه های شهر از اجساد پُر شده اند.
در يک گوشه مردی در کنار پسر هفت ساله اش که در يک جبعه مقوايی قرار دارد ايستاده است، زيرا بيمارستان ملافه های کافی برای پوشاندن اجساد ندارد. پدر فرزند خود را در يک جعبه مقوايی برای دفن به خانه برد.
مرد ديگری بهت زده و متحير ايستاده است، پسرش محمد در مراسم فارغ التحصيلی در مقرر پليس کشته شد. پدر يکی از همکلاسی های محمد در حالی که پاهای پسرش را قطع می کنند د رکنار او ايستاده است. مرد هنوز فرياد می زند.
در سالن انتظار شلوغ بيمارستان، مادری در سکوت به دور خيره شده است؛ پسر او کمی بعد از انتقال به بيمارستان درگذشت.
عليرغم صحنه ناخوشايند در مرکز پزشکی، مردم بدون توجه به دهشت خون و بدنهای تکه تکه شده، حضور يافتند و سعی کردن لباس و متعلقات عزيران از دست رفته خود در نتيجه حملات موشکی اسرائيل به نوار غزه را جمع آوری کنند.
ايمان 12 ساله در حالی که پدرش سعی می کند مانع آن شود که او اجساد عمو و برادرش- که بدنهای تکه تکه آنها را ملافه ای می پوشاند- ببيند، فرياد می زند «من از ديدن اجساد آنها نمی ترسم.» ايمان با خشم، دست يکی از رزمندگان مقاومت را می گيرد و می گويد «بر آنها موشک بباريد و انتقام ما را از آنها بگيريد.»
يحيی محسن، لحظه ای از جستجو برای يافتن جسد پسر خود دست می کشد و به گزارشگر خبرگزاری «معان» می گويد «آنجه که اسرائيل انجام داد نمی تواند ما را شکست دهد. اينکار مردم ما را تضعيف نمی کند.»
نوال الدا، مادر چهل ساله ای که اجساد دو پسر خود را در مرکز پزشکی نيافته است، برای ادامه جستجو به ويران ها بر می گردد.
حسام فرج الله، دانشجو، در بيمارستان مشغول جمع کردن تکه های بدن يکی ار اقوام خود بود. او آنچه را که در غزه اتفاق افتاد يک «روز سياه» در حيات فلسطينی ها ناميد و متعجب بود که جهان چگونه می تواند اين را ببيند و کاری نکند.
پرسنل پزشکی در غزه تاييد کردند که اکثريت کشته شدگان در حملات امروز را غير نظاميان- زن، مرد و کودک- تشکيل می دهند. اکثر انها تکه تکه شده اند، که اين، کار پزشکان و پرسنل پزشکی در بازگرداند اجساد قربانيان به خانواده يشان را دشوار می کند. پرسنل حاضر در محل به بيرون کشيدن اجساد از ساختمانهای ويران شده در منطقه پر جمعيت غزه ادامه می دهد.
صحنه ها تصاوير قتل عام صبرا و شتيلا در سال 1982 در بيروت را در خاطره فلسطينی های بسياری زنده می کنند. در آنجا هزاران فلسطينی بدست ميليشای فانژيست لبنان کشته شدند.
در حالی که تعداد قربانيان رو به افزايش دارد ، حرفی از توقف حملات اسرائيل در ميان نيست، و شهروندان غزه نگران جان خود و عزيران خود هستند.
http://www.maannews.net/en/index.php

حملات هوائی اسرائیل به نوار غزه طی دو روز اخیر بیش از هزار کشته و زخمی فلسطینی به جای گذاشت
















يکشنبه 28 دسامبر 2008 - 08 دی 1387
آیا پایانی برای جنایات صهیونیستها متصور است؟
تعداد کشته شدگان حملات شنبه 27 دسامبر در 60 سال اخیر بی سابقه بوده است
جت های اسرائیلی حملات هوایی تازه ای را در نوار غزه انجام داده اند .همزمان با حملات هوایی در صبح روز یکشنبه 28 دسامبر، تانکهای اسرائیلی هم در حاشیه غزه مستقر شده اند.
مسئولان امور پزشکی و امدادگری در مناطق فلسطینی اعلام کرده اند شمار کشته شدگان در حملات روز شنبه 27 دسامبر به 273نفر رسیده که در صورت تایید این خبر، رسما روز شنبه را بعنوان خونین ترین روز در تاریخ غزه ثبت خواهد کرد.
کارکنان بیمارستان اصلی غزه گفتند اتاق های عمل جراحی پر از مجروحان است، ذخایر اندک دارو رو به اتمام است و حتی جراحان کافی برای رسیدگی به وضعیت مجروحان وجود ندارد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد هم خواستار پایان فوری کلیه خشونت ها در غزه شده است.
ساکنان غزه برای برگزاری مراسم تدفین کشته شدگان آماده می شوند و در سراسر مناطق فلسطینی نشین نیز اعتصاب عمومی اعلام شده است.
در همین حال اهود باراک وزیر دفاع اسرائیل گفت احتمال آغاز حملات زمینی هم وجود دارد.

تانک های اسرائیلی از شب شنبه در حاشیه غزه مستقر شده اند
در سازمان ملل متحد نمایندگان اعضاء شورای امنیت جلسه ای اضطراری برگزار کرده اند و گفته می شود مشغول بررسی پیش نویس بیانیه ای هستند که توسط روسیه تهیه شده است.
خالد مشعل، رهبر در تبعید حماس فلسطینیان را فراخوانده که در پاسخ به حملات انجام شده در انتفاضه ای جدید شرکت کنند.
اسماعیل هنیه رهبر جنبش حماس در غزه گفت تسلیم و پرچم سفیدی در کار نخواهد بود: "فلسطین هیچگاه کشتاری زشت تر از این را به خود ندیده بود."
اسرائیل به اهدافی در سراسر غزه حمله کرد و نقاطی در مراکز اصلی تجمع جمعیت را هدف قرار داد؛ از جمله در شمال شهر غزه و شهر های خان یونس و رفح در جنوب نوار غزه.

۱۳۸۷ آذر ۲۹, جمعه

پايان ذخيره غذايی "آنروا"/ نوار غزه در آستانه وقوع فاجعه انسانی






















مهر: آژانس امدادرسانی سازمان ملل متحد در امور آوارگان فلسطينی(آنروا)با اعلام پايان يافتن ذخيره غذايی خود به سبب تشديد محاصره نوار غزه از سوی اشغالگران قدس، از تعليق برنامه توزيع کمکهای خود تا اطلاع ثانوی خبر داد. به گزارش پايگاه خبری فلسطينی"سما"، آژانس امدادرسانی آوارگان فلسطينی وابسته به سازمان ملل متحد(آنروا) از تعليق توزيع کمکهای غذايی خود در ميان 750 هزار آواره فلسطينی به سبب پايان يافتن ذخيره آرد و تعطيل شدن کارخانه های آرد در نوار غزه خبر داد. آنروا اعلام کرد برنامه توزيع آرد در چارچوب برنامه اضطراری خود و برنامه عادی توزيع مواد غذايی را از امروز تا اطلاع ثانوی به حال تعليق درمی آورد. اين سازمان توضيح داد: اسرائيل در حال حاضر تمام گذرگاههای نوار غزه را بسته است و اجازه ورود کمکهای بشردوستانه يا سوخت و ديگر کمکها را نمی دهد و بيش از 750 هزار آواره فلسطينی از مجموع يک ميليون و پانصد هزار فلسطينی در غزه نيازمند کمکهای غذايی آنروا هستند،زيرا روزانه کمکهای غذايی در ميان 20 هزار آواره فلسطينی توزيع می شود. آنروا تاکيد کرد در صورتی که بار ديگر اجازه ورود آرد(از سوی رژيم اسرائيل) داده شود، اين آژانس با حداکثر توان خود کمکهای غذايی را در اختيار خانواده های فلسطينی قرار خواهد داد. مردم مظلوم نوار غزه هم اکنون به سبب بسته شدن تمام گذرگاهها و محاصره کامل اين منطقه از سوی رژيم صهيونيستي،ازکار افتادن تنها نيروگاه اصلی غزه به سبب نبود سوخت و کمبود شديد مواد غذايی و دارويی در بدترين شرايط ممکن و در آستانه يک فاجعه انسانی قرار دارند.

۱۳۸۷ آذر ۲۸, پنجشنبه

آمادگی برای جنگ پارتیزانی در خلیج فارس


دويچه وله : نیروی دریایی ایران در آذر ماه امسال دست به برگزاری رزمایشی شش روزه در دریای عمان و خلیج فارس زد. از نظر کارشناسان آمریکایی، این رزمایش بیش از هر چیز برای مقابله با نیروهای نظامی امریکا در منطقه صورت گرفته است..
روزنامه "نویه تسورشه تسایتونگ" در شماره اخیر خود گزارشی پیرامون چگونگی و اهداف رزمایش جدید نیروی دریایی ایران انتشار داده است. بنا به نوشته این روزنامه، برگزاری رزمایشی شش روزه در دریای عمان و خلیج‌ فارس، بیش از همه تهدیدی برای نیروی دریایی آمریکا در منطقه به حساب می‌آید. بنا به گفته دریادار سیاری، فرمانده نیروی دریایی ایران، در این رزمایش بیش از ۶۰ ناو جنگی، قایق‌های موشک‌انداز، زیردریایی‌های بزرگ و کوچک، هلی‌کوپترها و هواپیماهای جنگی شرکت داشتند. این مانور دریایی، در چهار مرحله به منظور هماهنگی میان واحدهای مختلف عملیاتی و آزمایش تسلیحات جدید ساخت ایران صورت گرفت.

اهمیت استراتژیک تنگه هرمز

بنا به نوشته نویه تسورشه تسایتونگ، نیروی دریایی ایران تاکنون رزمایش‌های فراوانی را برگزار کرده است، اما اغلب آن‌ها تاکنون در محدوده خلیج فارس صورت گرفته‌اند. به نظر می‌رسد که انجام عملیات دریایی اخیر در مناطق ژرف دریای عمان به دلیل گشایش پایگاه دریایی جدید ایران در آنسوی تنگه هرمز بوده است. دریای عمان، بیش از همه، محلی است برای لنگراندازی کشتی‌های نفتکش، پیش از عبور از تنگه هرمز. آخرین عملیات جدی ایران نشان می‌دهد که نیروی دریایی این کشور این رزمایش را علیه دشمنان مشخصی به انجام رسانده است. در ژانویه سال ۲۰۰۸ قایق‌های سریع‌سپاه پاسدران دست به تهدید کاروانی از ناوهای آمریکای زدند و در مارس سال ۲۰۰۷ نیز ۱۵ سرباز انگلیسی در دهانه اروند رود بازداشت شدند.
جدیدترین پژوهش "موسسه واشنگتن برای خاورمیانه" نیز تایید می‌کند که وظیفه اصلی نیروی دریایی ایران، مقابله با حمله احتمالی آمریکا است. تجهیزات و امکانات نظامی ایران نشان می‌دهد که نیروی دریایی این کشور خود را برای جنگی پارتیزانی بر روی دریا آماده می‌کند. به‌کارگیری قایق‌های سریع و مسلح، گواه این تاکتیک نیروی دریایی ایران است.
بنا به گزارش "نویه تسوریشه تسایتونگ" حفظ امنیت خلیج فارس بیش از همه برعهده واحدهای دریایی سپاه پاسداران گذاشته شده است. مهم‌ترین پایگاه‌های دریایی آمریکا در خلیج فارس، از جمله در بحرین به همراه تنگه هرمز، از جمله هدف‌های نظامی مهم برای ایران به حساب می‌آیند. گذرگاه دریایی هرمز اهمیتی بین‌المللی دارد. چهل درصد از صادرات نفت جهان روزانه با ۵۰ نفتکش از این تنگه عبور می‌کند.
در زمان جنگ ایران و عراق نیز، تهران بارها تهدید به بستن تنگه هرمز کرد، اما از سال جاری، ایران خود را نیروی حفاظتی و امنیتی برای این راه‌آبی به حساب می‌آورد. جمهوری اسلامی ایران، با ادعای تامین امنیت تنگه هرمز، به مراتب انعطاف بیشتری را در سیاست خارجی خود وارد کرده است. این خط‌‌‌مشی جدید، برای صدور نفت ایران از اهمیت زیادی برخوردار است.

بمب‌های شناور

برخلاف تجهیزات و ناوهای متعارف نیروی دریایی ایران، که دربرگیرنده ناوهای نیمه سنگین و ناوچه‌های موشک‌انداز می‌باشد، واحدهای دریایی سپاه پاسداران مجهز به قایق‌های سبک و سریع نیز هستند. این تاکتیک امکان گریز از مقابله مستقیم با ناوگان پرقدرت آمریکا را فراهم می‌سازد. نیروی دریایی آمریکا در سال ۲۰۰۲ به خطر چنین تاکتیکی، یعنی حمله همزمان تعداد زیادی از قایق‌های کوچک، اشاره کرده بود. سپاه پاسداران دارای قایق‌های سبک از نوع عاشورا می‌باشد. این قایق مجهز به مسلسل سنگین، موشک و توپ‌های سبک می‌باشد و برخی از انواع بزرگتر آن، با خدمه‌ای اندک ظرفیت حمل و شلیک موشک‌های ۱۲۲ میلمتری ضد ناو را هم دارند.
تاکتیک دیگر ایران بکارگیری قایق‌های کنترل از راه دور است که همچون بمبی شناور عمل می‌کنند. ایران به تازگی موفق به ساخت قایق‌های اژدرافکن از نوع کره شمالی شده است. سپاه پاسدران، همچنین دارای چهار زیردریایی از نوع غدیر می‌باشد که وزن تقریبی هریک از ‌آنها ۲۰۰ تن است و توانائی شلیک اژدر را دارند. این تجهیزات متناسب با مسیرهای آبی کم عمق و کم عرض خلیج فارس (۳۵ تا ۵۰ متر ژرفا و حداکثر ۱۰۰ متر عرض) است. ناوها و زیردریایی‌های سنگین‌تر، برای دریای عمان و اقیانوس هند در نظر گرفته شده‌اند.

تاکتیک دفاعی ایران

یکی از وظایف مهم نیروی دریایی ایران مین‌گذاری سواحل و راه‌های آبی است. ایران، پس جنگ با عراق در این زمینه پیشرفت‌های چشمگیری داشته است. نیروی دریایی ایران دارای موشک‌های متعدد در ابعادی مختلف است. این انواع، موشک‌های تک نفره و قابل حمل تا موشک‌های ۵۰۰ کیلویی ضدناو را شامل می‌شود. ایران همچنین کیفیت موشک‌های چینی "کرم ابریشم" و غیره را بهبود بخشیده و دست به تغییر آن زده است. نیروی دریایی ایران، به غیر از پایگاه‌های موشکی در جزایر مختلف و مناطق ساحلی، دارای هواپیمای بی‌سرنشین و قابل کنترل نیز هست.
بنا به ارزیابی "موسسه واشنگتن"، در صورت حمله نظامی آمریکا به تاسیسات اتمی ایران، این کشور باید در انتظار عملیات تلافی‌جویانه ایران باشد. اما این موسسه حمله پیشگیرانه آمریکا را هنوز منتفی نمی‌داند. به نظر این موسسه، نیروی دریایی ایران در اساس آرایشی تدافعی دارد و صحبت از شهادت‌طلبی و آمادگی بالای رزمی نیروی دریایی ایران، تنها جنبه بازدارنده و تبلیغاتی دارد. محور اصلی استراتژی ایران، بر پیشبرد جنگی نامتقارن استوار است. تنها از این طریق ایران قادر به رویارویی با زرادخانه عظیم تکنیکی و تسلیحاتی آمریکا می‌باشد. اما هدف اصلی ایران، کماکان بیرون راندن نیروهای آمریکایی از منطقه و خلیج فارس است.

۱۳۸۷ آذر ۲۶, سه‌شنبه

رهبری حزب کمونیست عراق و بازار بورس نیویورک و لندن

احمد مزارعی
برگرفته از سایت دنیای ما

۲۰ آذر ۱۳۸۷

رهبر کنونی” حزب کمونیست عراق” با اعمال ضد میهنی و ضد مردمی خود در همکاری با اشغالگران آمریکایی- انگلیسی، در حقیقت راه مبازرات گذشته شهدای حزب و در راس آنان رفقا «فهد»، «حازم» و «صارم» را مورد توهین قرار داده است، زیرا آنان با استقامت قهرمانانه خود توانستند توطئه شوم استعماری انگلستان را با شکست مواجه کنند. آنان برای سرفرازی ملت عراق و برقراری آزادی و عدالت اجتماعی شجاعانه بر بالای چوبه های دار رفتند و..

احمد مزارعی

سعاد خیری *
همسر یکی از رهبران قدیمی و اولیه حزب کمونیست عراق
kassioun.net
برگردان احمد مزارعی
رهبری حزب کمونیست عراق و بازار بورس نیویورک و لندن۱
وای بر خودفروشانی که حزب شهیدان، «حزب کمونیست عراق» را تبدیل به کالای ارزانی در بازار بورس نیویورک و لندن نموده اند.
تاریخ عراق و ملت عراق حکم خود را برای خیانت پیشگان به وطن و ملت صرفنظر از وابستگی های سیاسی اجتماعی و طبقاتی آنان صادر کرده است، زیرا آنان پشت به این سرزمین نمودند. در گذشته نیز ملت قهرمان عراق این حکم را در مورد « نوری سعید» که طی قراردادی ضد ملی مشابه قرارداد فعلی، منابع طبیعی و ثروت عراق را در اختیار استعمار انگلیس نهاده بود، به اجرا درآورد.
رهبران کنونی فاسد و فرصت طلب “حزب کمونیست عراق” که به ناحق رهبری این حزب را غصب نموده اند، نه فقط از نوع همان «نوری سعید»ها هستند، بلکه خیانت آنان دو چندان بیشتر از اوست، خیانت به طبقه کارگر ، خیانت به اصول میهن دوستی و اصول حزب و زیرپا گذاشتن همه معیارهای انسانی. رهبران کنونی حزب کمونیست عراق، همپای بقیه رهبران سیاسی دیگرعراق، با امضای قرارداد ننگین و استعماری با آمریکا ، موجب تسلط امپریالیسم آمریکا بر ملت عراق ، غارت ثروتهای ملی و تبدیل سرزمین ما به پایگاههایی برای تجاوز به همسایگان ما و در نتیجه تقویت و نفوذ آمریکا در منطقه شده اند.
گرچه ماتریالیسم تاریخی وسیر تکاملی جامعه، حکم بر پیشروی نیروهای مردمی و میهندوست به سوی برقراری نظامی عادلانه و دمکراتیک می دهد و این روند توقف ناپذیر می باشد، از سوی دیگر نیروهای ارتجاعی سلطه گر و همپیمانانشان نیز از پای ننشسته و می کوشند سلطه ارتجاعی خود بر بشریت مترقی را تحمیل نمایند.
در این میان، در حالیکه بسیاری از احزاب مردمی در جهان با روند استیلای ارتجاع و امپریالیسم جهانی به مبارزه مشغول بوده و هستند، اما در عین حال برخی احزاب سیاسی که در گذشته جان بر کف با ارتجاع و امپریالیسم جنگیده اند، اینک توسط رهبری مزدورشان به دامان آنها غلتیده و از مردم خود بریده اند. رهبریت حزب کمونیست عراق اینک در زمره چنین نیروهایی قرار دارند.۲ شرکت این رهبران در پروسه امپریالیستی برای به استعمار کشیدن ملت ما، ضربه سختی به تاریخ مبارزاتی زحمت کشان کشور ما عراق وارد آورده است.
«حزب کمونیست عراق» اولین شهید خود را در دسامبر سال ۱۹۴۸، در جهت مبارزه با قرارداد استعماری ” پورتسموث” تقدیم ملت عراق کرد و با مبارزات مداوم خود بهمراه سایر نیروهای میهندوست توانست این قرارداد استعماری را که انگلستان اصرار زیادی بر تحمیل آن داشت ، به شکست برساند.
رهبر کنونی” حزب کمونیست عراق” با اعمال ضد میهنی و ضد مردمی خود در همکاری با اشغالگران آمریکایی- انگلیسی، در حقیقت راه مبازرات گذشته شهدای حزب و در راس آنان رفقا «فهد»، «حازم» و «صارم» را مورد توهین قرار داده است، زیرا آنان با استقامت قهرمانانه خود توانستند توطئه شوم استعماری انگلستان را با شکست مواجه کنند. آنان برای سرفرازی ملت عراق و برقراری آزادی و عدالت اجتماعی شجاعانه بر بالای چوبه های دار رفتند و این پیام را برای زحمتکشان فرستادند که کمونیست ها از مرگ قویتر و از چوبه دار سرفرازترند. حزب کمونیست عراق به راه شرفتمندانه خود برای سرفرازی زحمتکشان ادامه داد و در این راه هزاران شهید تقدیم راه آزادی نمود.
بدون شک در آینده ای نزدیک، ملت عراق در همپایی با دیگر نیروهای ضد امپریالیست و مردمی عراق موفق خواهند شد این توطئه شوم را هم با شکست روبرو سازند.
پانویس:
۱- «شوکت خزنه دار»، عضو سابق کمیته مرکزی حزب کمونیست عراق، با نقل قول از مصاحبه «محمود عثمان»، سیاستمدار کرد عراقی با تلویزیون ANN در پاریس، در مورد «حمید مجید موسی»، رهبر کنونی”حزب کمونیست عراق” ، چنین می نویسد:
محمود عثمان: …. من آن زمان در یکی از دفاتر پنتاگون در واشنگتن حضور داشته و قراردادهای مربوطه به سرنگونی رژیم صدام را امضا می نمودم. هنگامیکه از اتاق بیرون آمدم «حمید مجید موسی»، رئیس حزب کمونیست عراق را دیدم که بر روی یک صندلی بیرون اتاق به انتظار نشسته بود. وی با دیدن من دست و پای خود را گم کرد ، کیف و کاغذ از دستش به زمین افتاد . من با خنده به او گفتم :” برادر حمید ناراحت نباش، همه ما در یک قایق نشسته ایم “
شوکت خزنه دار در بخشی دیگری از نوشته خود به این اشاره دارد که رهبری حزب کمونیست عراق به تحریم اقتصادی بر علیه کشور خود رای مثبت داد. این مصوبه به دستور آمریکا در سازمان ملل به تصویب رسید و طی آن قرار شد که در مقابل فروش نفت، فقط غذا به عراق صادر شود و همه ما می دانیم که این قرار داد موجب کشته شدن ۷۵۰۰۰۰ کودک عراقی گردید . در حقیقت این یکی از توطئه های بزرگ آمریکا و انگلیس برای به زانو درآوردن کشور عراق و زمینه اشغال بعدی این کشور بود. شوکت خزنه دار می افزاید که «مجید موسی» حمله ارتش عراق به فلوجه را نیز تائید نمود با این توجیه که برای حفظ سلامت بدن می توان عضوی را با جراحی از بدن قطع کرد. «مجید موسی» با این توجیه تبهکارانه کشتار ۴۰۰۰ نفر از مردم بی دفاع فلوجه را تائید نمود.
۲- احزاب کمونیست کشورهای مصر، لبنان، اردن و فلسطین طی اطلاعیه مشترکی مخالفت خود را با شرکت حزب کمونیست عراق در مجلس حکومتی زیر نظر پل برمر اعلام داشته و آنرا عملی مغایر با اهداف سوسیالیسم و آزادی زحمتکشان دانستند.
* سعاد خیری، همسر زکی خیری، یکی از بنیانگزاران و رهبران اولیه حزب کمونیست عراق و از مبارزان خستگی ناپذیر زحمتکشان عراق بوده است. سعاد خیری هم اکنون بطور خستگی ناپذیر راه همسر خود را ادامه داده و از فعالین جنبش زنان عراق است.
suadkhairy@hotmail.com

«لنگه کفش» خشم مردم عراق











« منتظر زیدی» ژورنالیست مبارز عراقی، و مخالف تجاوز آمریکا به میهن خود، از ۶ ماه قبل برای پرتاب کفش به طرف بوش برنامه ریزی کرده بود.**
شبکه تلویزیونی البغدادیه در بیانیه ای اعتراض خود را به دستگیری خبرنگار خود اعلام کرده است و از مقامات عراقی خواست تا هر چه سریعتر وی را آزاد کند. این شبکه اقدام منتظر الزیدی را در راستای دموکراسی و آزادی بیان دانست که مقامات آمریکایی در دوره جدید در عراق وعده آن را داده اند.
احمد مزارعی
دنیای ما
« منتظر زیدی» ژورنالیست مبارز عراقی، و مخالف تجاوز آمریکا به میهن خود، از ۶ ماه قبل برای پرتاب کفش به طرف بوش برنامه ریزی کرده بود. زیدی که ۲۹سال سن دارد از زمان راه اندازی شبکه تلویزیوی البغدادیه ،در پی تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی در این شبکه فعالیت می‌کرد. منتظر زیدی که یک کمونیست مستقل است قبل از این برای یک نشریه محلی بنام دیار فعالیت می کرده است. در جریان مصاحبه مطبوعاتی بوش و مالکی، منتظر زیدی که در میان خبرنگاران در سالن حضور داشت، بناگاه از جا برخاست و لنگه کفش خود را به سوی بوش پرتاب کرد و در همان حین فریاد زد:” ای سگ! این هدیه‌ای از سوی عراقی‌ها به توست؛ این بوسه خداحافظی است.» وی به‌سرعت کفش دیگرش را نیز به سوی بوش پرتاب کرد و گفت:” این هم از سوی بیوه‌ها، یتیمان و افرادی است که در عراق کشته می‌شوند.” پس از آن ماموران امنیتی در سالن او را محاصره و دستگیر نموده و بسرعت از سالن خارج نمودند. شبکه تلویزیونی البغدادیه در بیانیه ای اعتراض خود را به دستگیری خبرنگار خود اعلام کرده است و از مقامات عراقی خواست تا هر چه سریعتر وی را آزاد کند. این شبکه اقدام منتظر الزیدی را در راستای دموکراسی و آزادی بیان دانست که مقامات آمریکایی در دوره جدید در عراق وعده آن را داده اند. یکی از کارکنان تلویزیون بغدادیه اظهار داشت که:” منتظر زیدی، انسانی است که بسیار به وطن خود عشق می ورزد و از اینکه تجاوزکاران آمریکایی این فجایع را در عراق بوجود آورده اند، در رنج و عذاب بسر برده و همواره می کوشید تا به طرق مختلف خشم خود را نسبت به آنان بروز دهد. وی از ماهها پیش برای این حمله خود برنامه ریزی کرده بود.”
مردم شهرک صدر در اعتراض به بازداشت خبرنگار شبکه تلویزیونی البغدادیه با برپایی تظاهرات اعتراض‌آمیز به سوی میدان “فردوس” در بغداد حرکت کردند و خواستار آزادی منتظر الزیدی از زندان شدند.
«هیئت دفاع از زنان عراقی» با سرودن شعر زیر از این فرزند ملت عراق تجلیل بعمل آوردند:” امروز ملت عراق یکصدا فریاد کشیدند…الله اکبر الله اکبراین فرزند پاک میهن ماست. زنان عراق به این فرزند خود که از شرف عراق دفاع کرده، افتخار می کنند. این جوانمرد در میان لانه زنبوران در میان صدها مامور “سیا” و ” موساد” و مزدوران محلیشان شجاعانه بپا خواست و معجزه آفرید، او پیام ملت عراق را به گوش جهانیان رسانید:” قرارداد امنیتی از طرف ملت عراق محکوم به نابودیست.”
رهبر جبهه ملی عراق ، عبدالامیر رکابی، در مقاله ای پرشور با عنوان « او انجام داد» نوشت: ” نبوغ منتظر زیدی، شرف کمونیست های عراق را به نمایش گذاشت. ننگ و نفرت بر مزدورانی که به نوکری آمریکا در آمده اند….. دولت عراق می کوشد منتظر زیدی را فردی روانی نشان دهد و یکی از همکاران مجید موسی بنام مفید جزایری عمل قهرمانانه منتظر زیدی را سرشکستگی برای روشنفکران دانسته است. “
عمل متهورانه منتظر زیدی انعکاس فراوانی در سراسر جهان عرب داشته است
دولت لیبی اعلام کرد که عالیترین مدال خود را بنام « شجاعت» به این خبرنگار عراقی اهدا می کند.
در لبنان، حزب الله لبنان با قدردانی از اقدام خبرنگار عراقی در پرتاب کفش به سوی بوش، این اقدام را بیانگر موضع حقیقی ملت عراق در رد اشغالگری آمریکا دانست.حزب الله در بیانیه ای تاکید کرد: اقدام زیدی حرکتی نمادین است و پایان دوره بوش به عنوان الگوی ظلم، تجاوز و اشغالگری را نشان داد.حزب الله لبنان خبرنگار عراقی را یک قهرمان توصیف کرد و از رسانه های ارتباط جمعی لبنان و کشورهای منطقه خواست با اعلام همبستگی با او در تلاش برای آزادی سریع این خبرنگار سهیم شوند.حسین فضل الله رهبر شیعیان لبنان نیز اظهار داشت:” استعمارگران و رهبران خیانتکار جهان عرب باید منتظر پرتاب کفش های مشابه ای از طرف ملتهایشان بر سر و صورت خود باشند.”
گروه حماس در فلسطین نیز اظهار داشتند که : بوش هرقدر بخواهد این اقدام را کم اهمیت جلوه دهد قادر به محو آن نخواهد بود.
در اردن نیز روزنامه نگاران بهمراهی حزب کمونیست این کشور دست به تظاهرات زده و از وی تجلیل بعمل آورده اند. آنان طی اطلاعیه ای خواستار آزادی منتظر زیدی شده و در پایان با سر دادن شعارهای زیر تظاهرات خود را پایان داددند: ” نابود سیاست استعمارگرانه امپریالیسم آمریکا” …..” سرنگون باد حکومت طایفه ای قبیله ای و دست نشانده عراق”…. ” درود و افتخار بر رفیق منتظر زیدی” …یکی از جالبترین عکس العمل ها در عربستان صورت گرفت که طی آن یکی از شهروندان کشور عربستان اعلام کرد به افتخار عمل قهرمانی این روزنامه نگار عراقی که کفش های خود را به سوی رئیس جمهور آمریکا پرتاب کرده است، ۱۰ میلیون دلار برای آن کفش پرداخت کرده است. آقای حسن محمد مخافه اعلام کرد که او به اندازه کافی زمین و املاک دارد و می تواند بعنوان مدال آزادی این کفش را خریداری نماید. وی سپس ادامه داد با سران و شیوخ منطقه خود صحبت کرده و آنها نیز برای سهیم شدن در این افتخار بزرگ بخشی از این پول را می پردازند. آقای مخافه که ۶۰ سال عمر دارد گفت:” کفش آقای زیدی بسیار ارزشمندتر از زمین و املاک من می باشد و اولاد من بعد از من آنرا به ارث خواهند برد، این کفش در آینده زیارتگاه آزادیخواهان خواهد گشت. “
حادثه فوق موجب شادی بزرگی در کشورهای عربی گردیده است. مردم به این شکل کینه و خشم خود را به آمریکا و مزدورانشان نشان می دهند. در عراق این عمل ضمن آنکه تظاهرات بسیاری را در پشتیبانی از زیدی بهمراه داشته، برای مردم این کشور روز بزرگ و گرامی بوده ، آنچنانکه مردم این روز را همچون یک روز مذهبی بیکدیگر تبریک گفتند.
«زنده باد کفش منتظر زیدی »

۱۳۸۷ آذر ۲۵, دوشنبه

البرادعی: حفظ امنیت و ایجاد تعادل، انگیزه ایران در کسب قدرت هسته ای است



صدای آ لمان:
البرادعی در مصاحبه‌ای که روز يک‌شنبه، بيست و چهارم آذرماه، با روزنامه‌ی آلمانی ,دی ولت, انجام داد، خاطرنشان ساخت که آمريکا بايد به طور مستقيم با ايران وارد گفت‌وگو شده و برخوردش با اين کشور را تغيير دهد. محمد البرادعی مي‌گويد، آنچه که تاکنون آژانس بين‌المللی انرژی اتمی در رابطه با ايران به دست آورده، شکست صرف بوده است. او مي‌گويد: ,ما حتی يک سانتي‌متر هم جلو نرفته‌ايم. جز چند قطعنامه‌‌ی تصويب شده در شورای امنيت و تحريم که فقط موضع ايران و حتی ناراضيان رژيم را سخت‌تر کرده چيز ديگری به دست نياورده‌ا‌يم., مدير کل آژانس بين‌المللی انرژی اتمی موفقيت را زمانی ميسر مي‌داند که همه‌ی طرف‌ها، از جمله آمريکا و ايران، بر سر ميز مذاکره بنشينند و در مورد اختلافات تبادل نظر کنند، اختلافاتی که از ديدگاه او به سال ۱۹۵۳ برمي‌گردد، يعنی همان زمانی که ايالات متحده‌ی آمريکا به سقوط دولت دکتر محمد مصدق کمک کرد. محمد البرادعی معتقد است که ايران در کشاکش جنگ قدرت با آمريکا در خاور نزديک و به دنبال تأمين امنيت خود است. به بيان البرادعي، ايران توسط چندين قدرت اتمی و ۱۵۰ هزار نظامی آمريکايی محاصره شده و احساس ناامنی مي‌کند، درست مانند کره‌ی شمالی. مصمم در دستيابی به فناوری تسليحات هسته‌ای البرادعی دعوت به ريشه‌يابی رفتار ايران مي‌کند و مي‌گويد، جمهوری اسلامی مي‌خواهد هر طوری که شده به فناوری تسليحات هسته‌ای دست پيدا کند، حتی اگر نخواهد در آينده‌ای نزديک بمب هسته‌ای بسازد. چرا که برخورداری از فناوری هسته‌ای برای ايران قدرت، اعتبار و نفوذ به همراه مي‌آورد و باعث مي‌شود که در موقعيتی برتر از اکنون قرار گيرد و بتواند با آمريکا و ديگر کشورهای جهان وارد معامله‌ای بزرگ شود، معامله‌ای بزرگ که ايران را قادر خواهد ساخت نقش قدرت منطقه را بازی کند. مدير کل آژانس بين‌المللی انرژی اتمی به فرهنگ چندهزارساله‌ی بازار در ايران اشاره مي‌کند و خاطرنشان مي‌سازد که ايران هر چه که بتواند انجام مي‌دهد تا بالاترين قيمت را به دست بياورد و اين روند ,تا زمانيکه آمريکا برخوردی احترام‌آميز با ايران پيشه‌ نکند, ادامه خواهد يافت. محمد البرادعی در پاسخ به اين سئوال که آيا مردم ايران نيز مانند رهبرانشان فکر مي‌کنند و ,خواستار توليد بمب اتمی برای نابود کردن اسراييل هستند,، يادآور مي‌شود که ايران نيز مانند ساير کشورها دارای مردمی با عقايد گوناگون است و همه چيز بستگی به اين دارد که چه کسی در قدرت است. مدير کل آژانس بين‌المللی انرژی اتمی از گفت‌وگو با ايران دفاع مي‌کند، چرا که به باور او گفت‌وگو موضع ميانه‌روهای ايران را تقويت خواهد کرد در حاليکه انزوا و فشار باعث تقويت تندروها مي‌شود. او گفت‌وگو را نه تنها بهترين راه، بلکه تنها راه حل مي‌داند، اگر چه که طولانی و دشوار باشد. مطرح کردن پرسش‌ها و تلاش برای تغيير موضع طرف مقابل چيزی است که البرادعی آن را ,ديپلماسی خلاق, مي‌خواند. البرادعی در ادامه به اظهارات ضد اسراييلی برخی از مقامات ايرانی اشاره مي‌کند و يادآور مي‌شود، کسی که خواستار بنيان گزاردن استراتژی بادوام برای يک نسل است، نمي‌تواند تنها به چند شعار و اظهار نظر استناد و اتکا کند، حتی اگر اين اظهارنظرها بسيار زننده باشند. حفظ امنيت خود انگيزه‌ی اصلی است مدير کل آژانس بين‌المللی انرژی اتمی از ايران به عنوان پيشرفته‌ترين کشور منطقه ياد مي‌کند، کشوری که در ترجمه‌ی کتاب‌های فلاسفه‌ی آلمانی رتبه‌ی اول را دارا است. البرادعی تصريح مي‌کند که در ايران راجع به کيرکه‌گارد، فيلسوف مشهور دانمارکي، و مارتين هايد‌گر، انديشمند و فيلسوف آلماني‌، بحث و تبادل نظر مي‌شود و ,اين تصور که ايرانيان مردمی متعصب و دارای جمود فکري‌اند و از قرون وسطی بازآمده‌اند را بايد به صراحت تصحيح کرد,. محمد البرادعی در پاسخ به اين سئوال که چرا از پيمان هسته‌ای هند و آمريکا حمايت کرده است، در حاليکه هند پيمان منع توليد و گسترش سلاح‌های هسته‌ای را امضاء نکرده، مي‌گويد، پيمان ,ان پی تی, به اين دليل بسته شد که همه‌ی کشورها سمت و سوی خلع سلاح اتمی را پيش بگيرند. در حاليکه اکنون به جای ۵ کشور اتمي‌، ۹ کشور اتمی وجود دارد و شمار کلاهک‌های هسته‌ای به ۲۷ هزار رسيده است. او تأکيد مي‌کند، سيستمی که براساس آن کشوری مسلح به سلاح اتمی به ديگری مي‌گويد‌، سلاح اتمی بد است اما فقط برای تو، ديگر عمل نمي‌کند و اگر اين سيستم بخواهد ادامه پيدا کند و قدرت‌های هسته‌ای خلع سلاح اتمی را جدی نگيرند، بسياری از کشورها مانند کره‌‌ی شمالی و ايران در صدد رسيدن به بمب اتمی برخواهند آمد. البرادعی انگيزه‌ی کشورهايی مانند ايران و کره‌ی شمالی در کسب قدرت هسته‌ای را ترس و قوی کردن موضع و قدرت دفاعی خود در محيطی مي‌بيند که برخی مسلح به سلاح اتمی هستند. به عقيده‌ی او، مشکل اصلي، اين کشورها نيستند، چرا که آنها بيشتر خواستار ايجاد تعادل و حفظ امنيت خود هستند در حاليکه خطر اصلی گروه‌های افراطی هستند که برايشان قربانی شدن اهميتی ندارد و در صورت رسيدن به بمب اتمی فاجعه خواهند آفريد. محمد البرادعی يادآور مي‌شود که حتی هنری کيسينجر، جرج شولتس و بيل پری معتقد بودند که بايد به سمت نابودی کامل سلاح‌های هسته‌ای پيش رفت. به بيان البرادعي، ده يا بيست سال پيش اهميت چنين عقيده‌ای به درستی درک نمي‌شد، اما امروز بشريت با پديده‌ای روبرو است که اهميت اين اين نظر را به وضوح نمايان ساخته است. افراط گرايی همان خطر اصلی است که البرادعی را به بيان اين جمله واداشته است: ,اگر امروز عمل نکنيم، اين امکان به وجود مي‌آيد که سياره‌‌ی ما روزی توسط يکی از گروه‌های افراطی نابود شود.,

۱۳۸۷ آذر ۲۲, جمعه

بمب های پرنده هوشمند اسراییل، برای حمله به همسایگان


خبرگزاری «ریا نووستی»
نیروی هوایی اسراییل امکان خرید بمب های پرنده هوشمند با افزایش برد را بررسی می کند که به جنگنده ها اجازه می دهد به اهدافی در بیروت و دمشق بدون خروج از حریم فضایی اسراییل حمله کنند.
این بمب های پرنده هوشمند JDAM-ER نامیده می شوند که در مراحل طراحی در کمپانی "بویینگ" همراه با نیروی هوایی استرالیا قرار دارد.
نمونه های موجود این بمب تحت عنوان JDAM نسبتا ارزان هستند اما مدل آن ER (افزایش برد) به بال هایی اضافی مجهز شده که برد پرواز بمب ها را از 15 به 55 میل دریایی افزایش می دهند.
یک مقام آگاه اطلاع داد: این سلاح پیش از هر چیز به اسراییل پتانسیل بی سابقه ای خواهد داد در صورت لزوم دیگر هواپیماها حریم هوایی اسراییل را برای حمله به اهدافی در سوریه و لبنان ترک نخواهند کرد.
نمونه مدرنیزه شده بمب های پرنده هوشمند همچنین می توانند در شرایط مناقشه با ایران مورد استفاده قرار گیرند و کار نیروی هوایی اسراییل را راحت تر کنند.
اسراییل اولین کشور خارجی سفارش دهنده استاندارد JDAM این بمب ها در سال 2000 بود. این بمب ها به بمب های Mk-84 به وزن 2000 پوند مجهز شده و بدین ترتیب آنها را به تسلیحات هدایت شونده توسط ماهواره مبدل ساخته اند.
ارتش اسراییل اخیرا محموله جدید از بمب های پرنده هوشمند JDAM تحویل گرفته که می توانند به سیستم های لیزری هدفگیر مجهز شوند. همچنین آنها بمب هایی را تحویل گرفته اند که از جنگ الکترونیکی حفاظت شده اند. به غیر از این نظامیان اسراییلی اخیرا کار نوسازی واحدهای جنگنده های "اف-15" را به پایان رسانده و آنها را به کلیه ابزار لازم برای حمل و استفاده از بمب های JDAM مجهز نمودند.
در زمان جنگ دوم لبنان ارتش اسراییل از ذخایر بمب های JDAM خود کاملا استفاده کرده و محموله ای بزرگ اضطراری مرکب از هزار بمب را از ایالات متحده تحویل گرفت.
"کوین هولت" مدیر بویینگ اعلام کرد که تولید JDAM-ER در اوائل سال 2010 آغاز خواهد شد.
"وورن اسنودون" وزیر علوم دفاعی استرالیا تاکید کرد: به لطف افزایش برد و دقت این بمب ها موثرتر خواهند بود و بعبارت دیگر به هواپیما اجازه خواهد داد که همزمان چند هدف را مورد حمله قرار دهد.
" Jerusalem Post"، خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 22 آذرماه

۱۳۸۷ آذر ۱۴, پنجشنبه

مخالفت آمريكا و اسرائيل با پيمان منع استفاده از بمب‌هاى خوشه‌اى


فارس: آمريكا و اسرائيل از امضاى پيمان منع استفاده، نگهدارى و فروش بمب هاى خوشه اى خوددارى كردند. به گزارش خبرگزارى فارس به نقل از روزنامه ال پائيس اسپانيا، امضاى اين توافقنامه از روز گذشته در جريان اجلاسى بين المللى در اسلو پايخت نروژ آغاز شده است. اگر چه حدود يكصد كشور موافقت خود براى امضاى موافقتنامه منع استفاده، نگهدارى و فروش بمب هاى خوشه اى را اعلام كرده اند اما اصلي‌ترين توليد كنندگان و استفاده كنندگان اين سلاح از پيوستن به قرارداد ياد شده خوددارى كردند. آمريكا، اسرائيل، روسيه، چين، هند و پاكستان كشورهايى هستند كه اين توافقنامه را رد كرده اند اما از مجموع 26 عضو ناتو 18 كشور اطمينان داده اند كه به اين مكانيسم خواهند پيوست. در همين حال ,ينس استولنبرگ, نخست وزير نروژ كه كشورش در سال 2006 پيشنهاد سرعت دادن به پيمان منع استفاده، نگهدارى و فروش بمب هاى خوشه اى را مطرح كرد از آمريكا خواست به اين قرارداد ملحق شود. نخست وزير نروژ اعلام كرد كه با دولت جديد آمريكا به رهبرى باراك اوباما در تماس خواهد بود تا نظر او را درباره اين مسئله بداند. سازمان هاى غير دولتى و فعالان حقوق بشر شركت كننده در اجلاس نروژ اعلام كردند كه كودكان يك سوم قربانيان بمب هاى خوشه اى استفاده شده در مناطق مختلف جهان هستند.

۱۳۸۷ آذر ۱۳, چهارشنبه

خواست مردم عراق تخلیه فوری نیروهای نظامی آمریکا و موتلفینش از عراق است

مصاحبه هئیت تحریریه سایت جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران با هموطن گرامی دکتر یونس پارسابناب ،صاحب نظر درمورد مسائل خاورمیانه و جهان پیرامون مسال حاد و کلیدی عراق.هدف ما ازاین مصاحبه دفاع از مردم عراق و تلاش درتنویر افکار عمومی بین ایرانیان است. کمیته ضد جنگ مونیخ که تحت عنوان جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران فعالیت میکند مواضعش همانطور که در صفحه تارنمای آن مشاهده میشودعلیه هر نوع تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی به ایران و کشورهای منطقه و جهان است و دراین بستر با تمام نیروها و شخصیتهای مترقی و انقلابی همکاری میکند.مصاحبه درمورد اوضاع حاد عراق با شخصیت مبارز دکتر یونس پارسا بناب که زحمت کشیده به سئوالات ما پاسخ داده اند را در زیر ملاحظه فرمایید. ما پیشاپیش از همکاری صمیمانه یونس پارسا بناب با جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران سپاسگزاریم .مدیر مسئول سایت جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقنصادی علیه ایران-
مونیخ بیژن منتظریhttp://jenhezedetajavoz.blogspot.com29
نوامبر 2008.................................................................................................................................................بیژن منتظری :- بیش از5 سال از اشغال نظامی عراق می گذرد، کشتار مردم عراق وویرانی کشورهمچنان ادامه دارد. آمریکا عملا درعراق شکست خورده است. ؟ شما خواست خروج آمریکا ازعراق و پرداخت غرامت به مردم عراق را چگونه می بینید؟دکتر یونس پارسابناب :وظیفه پرداخت غرامت به عراقی ها را نباید محدود به خسارات تجاوز آمریکا در پنج سال گذشته ساخت . آمریکا و انگلستان دهه ها ست که مردم عراق را شکنجه داده اند . در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ، هر دو دولت رژیم استبدادی صدام را در اجرای جنایاتش قویا حمایت کردند . امروز بر اساس مدارک رسمی دولتی که منتشر شده اند از یک سو و پژوهش های مورخین غیر دولتی از سوی دیگر محرز گشته است که این دو دولت بویژه آمریکا ، حامی رژیم صدام در جنگ هشت ساله ایران و عراق بودند . در پائیز سال ۱۹۸۸ زمانی که رژیم جمهوری اسلامی متوجه شد که در آن جنگ نمی تواند با آمریکا که آشکارا از رِِژیم صدام حمایت می کرد دربیافتد ، شکست را پذیرفته و راضی به امضاء قرارداد آتش بس گشت . انکار و یا رد وقایع تاریخی و تبعات آنها همیشه برای هیئت های حاکمه نظام یک موضع رضایت بخش و سهلی است ولی قربانیان نظام عموما ترجیح می دهند که آنچه بر سر آنها آمده و بر آنها چه گذشته را فراموش نکنند . بعد از پایان جنگ ایران و عراق ، آمریکا وانگلستان حمایت نظامی و مالی خود را به رژیم صدام ادامه دادند و آن رژیم را با منابع نظامی برای توسعه سلاح های کشتار دسته جمعی و طرز استفاده از آنها مسلح ساختند . آنها دهها مهندس اتمی و تکنولوژِی هسته ای عراق را جهت آموزش و پرورش به آمریکا آوردند و این کمک ها تا سال ۱۹۸۹ ادامه داشت .بلافاصله بعد از پایان جنگ خلیج فارس در بهار ۱۹۹۱ ، دولت های آمریکا و انگلستان دوباره کمک های نظامی خود را به رژیم صدام شروع کرده و دست او را بطور موثری در سرکوب و قتل عام شیعیان در جنوب و کردها در شمال عراق باز گذاشتند . دلایل حمایت از صدام از طرف دولت های آمریکا و انگلستان حتی بطور علنی توسط رسانه های گروهی اعلام گشت . روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که : " وحدت نظر چشمگیری " بین آمریکا و متحدینش انگلستان و عربستان سعودی وجود دارد که " علیرغم گناهان رهبر عراق " ، او ( صدام ) برای ثبات کشورش امید بهتری از آنهائی که مورد سرکوب او قرار گرفته اند ، ارائه می دهد . روشن است که در ادبیات سیاسی آمریکا و متحدینش ، مفهوم کلمه " ثبات " یعنی " تبعیت از فرامین " کاخ سفید . تامس فریدمن گزارشگر نیویورک تایمز در این مورد توضیح داد که : بهترین شرایط برای آمریکا وجود یک گردان نظامی آهنین مثل صدام بر عراق است که بتواند همانطور که صدام عمل می کند ، حکومت کند . بدون تردید یک راهکار و بدیل دیگر – همان زمان و هم حالا – اینست که مردم عراق مستقل از آمریکا سرنوشت خود را تعیین کنند . سیاست های جنایت بار و نظامیگری های ویرانگر آمریکا و انگلستان علیه مردم عراق با رهائی کویت و شکست نظامی صدام در سال ۱۹۹۱ به پایان نرسید . آنها بلافاصله با اعمال تحریم های گوناگون باعث مرگ صدها هزار نفر بویژه کودکان عراقی ، تخریب و نابودی زیربنای اقتصادی غیر نظامی جامعه عراق و تقویت رژیم صدام گشته و مردم عراق را که قربانیان اصلی جنگ و تحریم ها بودند ، مجبور ساختند که برای بقای خود هم شده متکی بر دیکتاتور شوند . واقعیت اینست که این تحریم ها ی ویرانگر در طول دهه ۱۹۹۲ – ۲۰۰۳ باعث گشتند که صدام به سرنوشت مستبد ینی چون سوهارتو در اندونزی ، موبوتو درکنگو و دیگر گردنکشان کمپرادور که مورد حمایت جدی آمریکا و انگلستان بودند ، دچار نگردد . شایان توجه است که امروزه هم سیاست های جاه طلبانه و ماجراجوئی های نظامیگرانه دولت های آمریکا و انگلستان در مورد ایران باعث گشته که اقشار مختلف بینابینی در ایران در مقابل مستبدین حاکمه جمهوری اسلامی دست به حرکت های سیاسی نزده و سکوت کنند و یا در مقابل تهد یدات روزانه اتمی – نظامی دولتمردان آمریکائی از بی علاجی وجود رژیم جمهوری اسلامی را تحمل کنند . و هر رو سیاست های مداخله گرایانه آمریکا در کشورهای مختلف جهان منجمله در افغانستان ، عراق ، لبنان ، سوریه ، ایران و ..... توسط ایدئولوگ ها و روشنفکران مختلف به کمپ نظام جهانی سرمایه تحت نام صدور دموکراسی ، رستگاری ، حمایت از حقوق بشر و مبارزه علیه تروریسم بین المللی مورد حمایت و تحسین و یا توجیه قرار می گیرند . ولی قربانیان اصلی نظام و آنهائی که ترجیح می دهند که جهان واقعی را بفهمند ، بر این امر آگاه اند که حمایت نظام از مستبدین حاکم در کشورهای مختلف جهان نه تنها به تاریخ باستان نپیوسته بلکه به قوت خود باقی است . قربانیان نظام جهانی از سیاهان و بومیان آمریکائی گرفته تا مردم فلاکت زده عراق ، افغانستان ،بخشی از کشورهای آفریقای غربی خواهان غرامت و پرداخت خسارات هستند . آنها بر این امر آگاه اند که آن دولت ها و نیروهائی که در طول تاریخ بویژه در عصر امپریالیسم ، مرتکب جنایات متعدد و تجاوزات نظامی و سیاسی گشته اند ، از نظر قوانین بین المللی وظیفه دارند که غرامت به قربانیان تجاوز و جنگ بپردازند . ولی بحران عمیق اخلاقی در فرهنگ هژمونی طلبی که یکی از عوارض و تبعات بحران بزرگ ساختاری در صورت بندی نظام جهانی سرمایه است احتمال دارد که حتی از بحث و مناظره درباره پرداخت غرامت در انظار عمومی و رسانه های گروهی جلوگیری کند .بیژن منتظری :- درغرب جنبش مقاومت مردم عراق را تروریستی و بنیادگرا و ضد تمدن معرفی میکنند و ازاین رو بسیاری از جریانات سیاسی خارجی و حتا ایرانی درمورد عراق سکوت کرده و یا جرئت حمایت از مبارزه نیروهای مقاومت درعراق را ندارند. شما این موضوع را چگونه می بینید و چه باید کرد تا مقاومت مردم عراق هرچه بیشتر مورد حمایت معنوی مردم قرارگیرد؟یونس پارسابناب :روشن است که نظرات متعدد و زیادی راجع به هیولای جنگ و عواقب آن در عراق مطرح و ارائه می گردد ولی از گزارش دهی و گزارش گری چندان خبری نیست . ژورنالیست ها عموما در عراق در محدوده های کاملا کنترل شده مثل " منطقه سبز " بغداد و یا در کمپ های نظامی ماموریت خود را سپری می کنند . این وضع به هیچ وجه به این معنی نیست که این ژورنالیست ها که قرار است گزارش بدهند یک عده آدم های ترسو یا تنبل هستند . بلکه این وضع به این علت بوجود آمده که ژورنالیست ها در هیچ جائی در عراق احساس امنیت نکرده و اوضاع شدیدا خطرناک است . این شرایط در جنگ های گذشته وجود نداشته است . این یک واقعیت شگفت انگیزی است که امروز آمریکا و انگلستان به عنوان اشغالگران در عراق با مشکلاتی از نظر اداری و مدیریت روبرو هستند که نازی های آلمان به آن اندازه در کشورهای اشغال شده اروپا روبرو نبودند . عموما نازی ها بعد از اشغال نظامی یک کشوری در اروپا بزودی موفق می شدند که یک دولت وابسته و مطیعی را در آن کشور برپا کنند و برنامه های خود را توسط آن رژیم ها پیاده سازند . در صورتیکه آمریکا پنج سال و نیم بعد از اشغال نظامی عراق و قتل عام بیش از یک میلیون نفر از مردم عراق و آوارگی و بی خانمانی بیش از پنج میلیون پناهندگان عراقی نتوانسته است که یک دولت حتی مستبد ولی مطیع و متمرکز بوجود آورد . در پرتو این شرایط ، بحران عراق را چگونه می شود حل کرد . پیش از اینکه به این سئوال پاسخی داده شود ، بهتر است به چند نکته مهم اشاره شود . در کنوانسیونها و دیگر نهادهای بین المللی بر این اصل مهم تاکید می شود که کشور ونیروئی که به یک کشور دیگر تهاجم و حمله نظامی کرده و آن کشور را اشغال نظامی می کند ، هیچ نوع حق و حقوقی ندارد ولی متعهد است .اولین وظیفه اشغالگر اینست که خسارات ناشی از جنگ و اشغال را بپردازد . دومین وظیفه اینست که به خواست مردم که قربانیان اصلی جنگ و اشغال هستند ، توجه کند . سومین وظیفه اینست که مجرمین و مجریان جنگ و اشغال نظامی در دادگاههای بین المللی محاکمه شوند . این وظیفه آخری را هیئت حاکمه آمریکا که در راس نظام جهانی قرار دارد بخاطر فرهنگ غالب در نهاد های امپراطوری نظام قادر نیست که انجام دهد . اما می توان در مورد احتمال پرداخت غرامت بر اساس خسارات که در این سال ها مردم عراق تحمل کرده اند ، بحث و گفتگو کرد .بیژن منتظری :- کمتر گروهی دربین نیروهای اپوزیسیون ایرانی خواست خروج بی قید و شرط ارتش متجاوز امریکا درعراق را طرح میکند.دلیل این امرچیست؟ آیا با خروج ارتش آمریکا مقتدا صدر به قدرت خواهد رسید؟ آیا جنگ داخلی خواهد شد....اساسا می توان با چنین استدلالی مخالف این شعاربود؟یونس پارسابناب :خواست مردم عراق تخلیه فوری نیروهای نظامی آمریکا و موتلفینش از عراق است . مردم عراق بیش از پیش متوجه شدند که بدون استقرار حاکمیت ملی ( استقلال ) در عراق آنها نخواهند توانست که به آزادیهای دموکراتیک و توسعه در عرصه های اجتماعی و اقتصادی ( عدالت اجتماعی ) دست یابند .سکوت و سانسور چشم گیر و فراگیر از طرف رسانه های گروهی در اروپا و آمریکا در مورد خواسته های مردم عراق وجود همبستگی بین آمریکا و موتلفینش را به نمایش می گذارد . نیروهای مترقی و دموکراتیک در آمریکا و اروپا که معتقد به حاکمیت ملی و رابطه ای ناگسستنی و تاریخی آن با پیشرفت دموکراسی ، سکولاریسم و عدالت اجتماعی هستند وظیفه ای دارند که با سیاست های دولت های خود ( مبنی بر ادامه اشغال نظامی عراق ) مرزبندی کرده و از استقرار حاکمیت ملی مردم عراق دفاع کنند . تنها گذاشتن مردم عراق در مقابل ادامه اشغال برای اقشار مختلف کارو زحمت ، روشنفکران اروپا و آمریکا یک گزینه قابل قبول نمی تواند باشد . هرچه قدر زودتر نیروهای اشغالگر و مداخله گر خارجی خاک عراق را ترک کنند و هر چه قویتر نیروهای مترقی ، دموکراتیک و برابری طلب در جهان از طریق برپائی یک کارزار جهانی ضد اشغال از خواست مردم عراق مبنی بر استقرار حاکمیت ملی حمایت کنند ، به همان اندازه امکانات برای آینده بهتر – همبستگی بین نیروهای کارو زحمت در کشورهای پیشرفته مرکز و کشورهای توسعه نیافته پیرامونی – حاشته ای از یک سو و برای مردم جنگ زده و مقاوم عراق از سوی دیگر – مهیا خواهد گشت
بیژن منتظری:
- امریکا دلیل بی ثباتی درعراق را جمهوری اسلامی می داند. از طرفی با همین رژیم درعراق همکاری میکند. شما نقش جمهوری اسلامی درعراق را چگونه می بینید؟آیا نفوذ جمهوری اسلامی در عراق بعد از خروج ارتش آمریکا بیشتر خواهد شد؟یونس پارسابناب:در حال حاضر تامین " ثبات " در عراق اولین وظیفه نومحافظه کاران قلمداد می شود . در زبان و فرهنگ سیاسی نومحافظه کاران " تامین ثبات " یعنی ایجاد دولتی در عراق که مطمئنا و بدون قید و شرط در خدمت کاخ سفید باشد . بررسی وقایع عراق اشغال شده در پنج سال گذشته بویژه جنگ و درگیری های خونین بین میلیشیاهای شیعه و دولت شیعه نوری المالکی در بصره و سپس در منطقه صدر شهر بغداد به روشنی نشان می دهد که دولتمردان آمریکائی در پیاده کردن اولین وظیفه خود در عراق با ناکامی روبرو شده اند . ولی نومحافظه کاران آرام ننشسته و پیوسته با کمک بیدریغ رسانه های گروهی گوش به فرمان می خواهند به مردم جهان بقبولانند که عامل اصلی " عدم ثبات " و " نا امنی " در عراق کمک تسلیحاتی و آموزشی دولت ایران به میلیشیاهای شیعه است . با ایجاد خوف و ترس ازایران هیئت حاکمه آمریکا می خواهد نظامیگری های خود را در خاورمیانه " بزرگ " که هر روز رو به افزایش است ، مورد توجیه قرار داده و با ایجاد آشفتگی در افکار و اذهان عمومی شرایط را به نفع گسترش آشوب و تشنج فراسوی مرزهای عراق آماده سازد . ایجاد خوف و هراس از دشمنان خیالی و واقعی دردل مردم آمریکا در جهت پیشبرد منویات امپریالیستی در پروژه جهانی آمریکا پیشینه ای طولانی و فراگیری دارد . در دوره جنگ سرد هئیت حاکمه آمریکا با ایجاد خوف و هراس در دل بخشی از مردم بویژه نیروهای بینابینی در کشورهای جهان سوم از یک سو و با تعبیه پروسه کمپرادورسازی از سوی دیگر ، موفق شد که دولت های ملی ، دموکراتیک و استقلال خواه ( ضد امپریالیست ) در کشورهای متعددی چون ایران ، گواتمالا ، پاکستان ، کنگو ، اندونزی ، غنا ، تایلند ، لائوس ، کامبوج ، آرژانتین ، جمهوری دومینسک ، شیلی و ..... سرنگون ساخته و دولت های مستبد و کمپرادوری را جانشین آنها سازد . استراتژی ایجاد خوف و هراس از " لولو خورخوره ها ئی چون " خطر کمونیزم بین المللی " و " خطرزرد " به هیچ نحو بعد از پایان دوره جنگ سرد و فروپاشی شوروی و تبدیل چین به یک کشور سرمایه داری به کنار گذاشته نشد . بلکه این روش در لفافه و لفاظی های جدیدی به تحمیق مردم در جهان بویژه در داخل " شکم هیولا " مثل گذشته ادامه یافت . بهترین نمونه اخیر این روش و الگو در آستانه حمله نظامی به عراق تنظیم و پیاده گشت . در واقع حمله به عراق عملا در سپتامبر ۲۰۰۲ ( و نه در مارس ۲۰۰۳ ) اعلام گشت . در آن زمان ، نومحافظه کاران حاکم بر کاخ سفید با برپائی یک سری تبلیغات پرسر و صدا اعلام کردند که اگر جلوی " خطر " را در عراق نگیرند ، صدام حسین احتمال دارد که " پیامی " مبنی بر بمباران اتمی نیویورک صادر کند . در عرض چند هفته اکثر مردم در آمریکا باورشان شد که صدام دارای تسلیحات کشتار جمعی بوده و با بن لادن و القاعده در ارتباط است . بدون تردید ، صدام مورد تنفر و انزجار خیلی از مردم جهان بویژه در خاورمیانه بود ولی فقط در آمریکا بود که اکثریت مردم شدیدا از اینکه صدام ممکن است دست به خرابکاری بزند ، هراس داشتند . جای تعجب نیست که این ترس و هراس کاذب که نومحافظه کاران با کمک رسانه ها در دل مردم ایجاد کرده بودند ، نقش بزرگی در حمایت از حمله نظامی در بهار ۲۰۰۳ ایفاء کرد . با اینکه امروز بعد از گذشت بیشتر از پنج سال جنگ و فلاکت اکثریت مهمی از مردم آمریکا شدیدا مخالف جنگ هستند ، ولی هنوز هم بخش بزرگی از همین مردم براین باورند که صدام دارای تسلیحات کشتار دسته جمعی بوده و با القاعده همکاری می کرده است . به هررو تحمیق مردم و انداختن هراس در دل مردم برای توجیه تجاوزات نظامی و جنگ طلبی از سوی هیئت حاکمه آمریکا سابقه ای طولانی در تاریخ معاصر آمریکا داشته و رابطه ای تنگاتنگ با پدیده میلیتاریسم دارد .با تشکرازاینکه به سئوالات ما پاسخ داده اید
بیژن منتظری
من هم از شما تشکرمیکنم
یونس پارسابناب

۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه

مجله آمریكایی نیوزویك: دیدگاه مشاور ارشد اوباما در مورد ایران


فرارو - مجله آمریكایی نیوزویك در مطلبی به قلم دنیس راس -مشاور ارشد اوباما در طول انتخابات ریاست جمهوری، هماهنگ كننده ویژه در امور خاورمیانه در دولت بیل كلینتون و از مؤسسان ایپك (كمیته امور عمومی آمریكا-اسراییل)- به موضوع گفت و گوی غرب با ایران پرداخته است. به گزارش سرویس بین الملل فرارو، دنیس راس در این مقاله بر این باور است که در حال حاضر به هر جا در خاورمیانه می نگری، ایران منافع و نظم سیاسی ایالات متحده را تهدید می كند. یك سفیر عرب اخیرا به من گفت كه ایرانیان به رهبران عرب یادآور می شوند كه آمریكا به فؤاد سینیوره نخست وزیر لبنان و میخائیل ساكاشویلی رییس جمهور گرجستان زمانی كه به دردسر افتادند، كمك نكرد و در حقیقت واشنگتن آنها را بی پناه رها كرده است. برعكس، ایران در نزدیكی قرار دارد و جایی نمی رود. اگر ایرانیان اكنون دارند حضور خود را در منطقه مطرح می كنند، تصور كنید اگر هسته ای شوند چه اتفاقی خواهد افتاد. مشاور ارشد اوباما در طول انتخابات ریاست جمهوری در این مطلب ادعا کرده است که هنوز خیلی دیر نیست كه مانع از دست یافتن ایران به بمب شویم. او مدعی شد تهران به روشنی خواستار (تسلیحات) هسته ای برای هر دو هدف دفاعی و تهاجمی است. ولی روشن نیست كه آیا رهبر عالی مقام ایران آیت الله علی خامنه ای هر چیزی را فدا خواهد كرد تا تسلیحات هسته ای به دست آورد. در حقیقت، تاریخ نشان می دهد كه حكومت وی در برابر فشار خارجی واكنش نشان می دهد. وقتی احساس تهدید می كند اقدام به عمل می آورد و وقتی تصور می كند كه می تواند، از موقعیت بهره برداری می كند. رایس ادامه داده است: به عنوان مثال در سال 2003 پس از آن كه ارتش آمریكا به راحتی ارتش عراق را شكست داد – كاری كه ایران نتوانست ظرف هشت سال بكند – تهران به سرعت خود را به واشنگتن نزدیك كرد و پیشنهادی را از طریق سفیر سوییس در تهران ارسال داشت و سعی داشت نگرانی های آمریكا را در مورد برنامه تسلیحاتی ایران و حمایت از حزب الله و حماس تسكین بخشد. برعكس، وقتی دولت آمریكا یك سال پیش ارزیابی اطلاعات ملی را منتشر كرد و در آن نتیجه گیری كرد كه ایران برنامه تسلیحاتی كردن خود را متوقف كرده است، رییس جمهور ایران محمود احمدی نژاد به سرعت بانگ برآورد كه رویارویی كار خود را كرد و آمریكایی ها عقب نشینی كردند. ایران به تعقیب تسلیحات هسته ای ادامه داده زیرا دولت بوش فشار كافی وارد نیاورده است – یا پاداش كافی برای معكوس كردن مسیر پیشنهاد نكرده است. تحریم های سازمان ملل كه در سه سال گذشته اتخاذ گردید در درجه اول صنایع هسته ای و موشكی ایران، و نه اقتصاد آن را به طور وسیع تر، هدف قرار می دهند. رایس ابراز عقیده کرده است: اگر اقتصاد آنها به طور مستقیم تر مورد هدف قرار گیرد در آن صورت مقامات ایرانی مجبور خواهند شد كه انتخاب كنند. اقتصاد ایران عمیقا ضربه پذیر است: 43 درصد از بنزین خود را وارد می كند. صنایع نفت و گاز طبیعی آن – منبع اصلی درآمد دولت – به شدت به سرمایه گذاری فنآوری جدید نیازمند است. تحریم های هوشمندانه رهبران ایران را مجبور خواهد كرد هزینه های گزاف تغییر ندادن رفتار خود را مشاهده كنند. راه دست یافتن به اعمال چنین فشاری این است كه كمتر بر سازمان ملل تمركز داشت و بیشتر سعی داشت تا اروپا، ژاپن، چین و عربستان سعودی را به همكاری ترغیب كرد. هر چه واشنگتن بیشتر نسبت به تعامل مستقم با ایران تمایل نشان دهد، این كشورها هم در تشدید فشارها بیشتر احساس راحتی خواهند كرد. اروپایی ها همچنین گله كرده اند كه اگر روابط تجاری خود را با ایران كم كنند، چینی ها جای آنها را پر خواهند كرد. ولی اگر چینی ها را همراه كنیم، آن ترس كم خواهد شد. البته چماق های قوی باید با هویج های اشتها آور تعدیل شوند. لازم است كه منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی به تهران پیشنهاد كنیم مشروط بر آن كه ایران رفتار خود را نه تنها در زمینه هسته ای بلكه در زمینه تروریسم نیز تغییر دهد. چماق به ایران نشان خواهد داد كه اگر هسته ای شود چه چیزی را از دست خواهد داد؛ هویج به رهبران آن نشان خواهد داد كه با معتدل كردن رفتارشان چه چیزی به دست خواهند آورد. سیاستمداری هوشمندانه به معنای خوب به كار بردن آنها (هویج و چماق) توأم با یكدیگر است. اكنون ضروری است كه از دو پی آمد وحشتناك جلوگیری به عمل آورد:‌ زندگی با یك ایران هسته ای ، یا اقدام نظامی برای جلوگیری از آن.

۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

اعتراض شدید به اظهارات اخیر وزیر امور خارجه بریتانیا


وزیر خارجه بریتانیا خواستار فشار کشورهای عرب بر ایران شده بود
ایران به سخنان اخیر وزیر خارجه بریتانیا در مورد برنامه های اتمی جمهوری اسلامی به شدت اعتراض کرده است.
روز چهارشنبه، 26 نوامبر (6 آذر)، سفارت جمهوری اسلامی در امارات متحده عربی با صدور بیانیه ای سخنان دیوید میلیبند، وزیر امور خارجه بریتانیا، در مورد خطرات برنامه های اتمی ایران برای صلح منطقه و جهان و لزوم تلاش دولت های عرب برای وارد کردن فشار بر این کشور را غیرقانونی خواند و آن را محکوم کرد.
وزیر امور خارجه بریتانیا در سخنانی که روز دوشنبه این هفته در ابوظبی، پایتخت امارات متحده عربی، ایراد کرد گفت که دستیابی ایران به فن آوری نظامی اتمی "تهدیدی فوری" را متوجه ثبات خاورمیانه و سایر نقاط جهان می کند و از کشورهای منطقه خواست تا با وارد کردن فشار بر جمهوری اسلامی، دولت ایران را به توقف برنامه های هسته ای وادار سازند.
سفارت ایران در بیانیه خود آقای میلیبند را به طرح درخواست برای اقدامات غیرقانونی متهم ساخته و افزوده است که در خلال پنج سال گذشته، "اقدامات بدخواهانه معدودی از کشورهای جهان از جمله بریتانیا" خساراتی را به جمهوری اسلامی وارد کرده است.
این بیانیه می افزاید که ایران نیز مانند سایر کشورهای امضا کننده پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای - ان پی تی - از حق انکار ناپذیر استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی برخوردار است و برای پاسخگویی به نیاز روز افزون جمعیت جوان و رو به رشد این کشور، از سال 1957 در جهت استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای فعالیت کرده است.
اشاره سفارت ایران به تحقیقات هسته ای در ایران است که با کمک ایالات متحده و در چارچوب برنامه اتم برای صلح در دهه 1950 میلادی آغاز شد.
سفارت جمهوری اسلامی در بیانیه خود تاکید دارد که ایران همواره به تعهدات خود در چارچوب ان پی تی عمل کرده و فعالیتی ممنوع نداشته است و در نتیجه، حقوق این کشور در زمینه بهره برداری از انرزی هسته ای نباید نقض شود.
این بیانیه مخالفت برخی از دولت ها با برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی را محکوم می داند و با اشاره با قطعنامه های شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد شامل درخواست تغییر در این برنامه ها، به خصوص تعلیق غنی سازی اورانیوم، تصویب آنها را ناشی از استفاده ابزاری از نهادهای بین المللی به منظور محروم کردن ملت ایران از حقوق خود و تجاوز به حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل توصیف می کند.
در بیانیه سفارت ایران آمده است که "عملکرد معدوی از کشورهای معلوم الحال" علیه برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی در حالی صورت می گیرد که اسرائیل "همچنان به گسترش سلاح های هسته ای خود آن هم تحت حمایت همین کشورها ادامه می دهد."
برنامه 'بدون ابهام'
سفارت ایران در پاسخ خود به اظهارات وزیر امور خارجه بریتانیا می نویسد که جمهوری اسلامی همواره اعلام داشته که در برنامه های هسته ای این کشور ابهامی وجود ندارد و در این راستا، با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری کرده است.

مساله ایران و سوریه در دستور کار اجلاس شورای حکام قرار دارد
در بیانیه سفارت جمهوری اسلامی، کشورهای مخالف برنامه های هسته ای ایران متهم شده اند که با طرح ابهامات و اظهارات بی اساس، ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای ایران را زیر سئوال ببرند و بر اساس ادعاهای بی اساس، پرونده هسته ای این کشور را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کرده اند.
در مورد ماهیت برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی، سفارت ایران گفته است که آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی نشان می دهد که ادعاهایی که در مورد تخلف ایران از تعهدات خود مطرح شده بی اساس بوده است.
سفارت ایران در امارات در بیانیه اعتراض آمیز خود می نویسد که جمهوری اسلامی با تلاش متخصصان داخلی به فن آوری هسته ای دست یافته تا از این طریق "اقتصاد خود را به رشد و شکوفائی برساند و همچنین ثبات و صلح را در منطقه و جهان تقویت کند."
این بیانیه دولت بریتانیا را به دلیل حمایت از اسرائیل، به عنوان یکی از دارندگان صلاح هسته ای، فاقد صلاحیت قضاوت در مورد برنامه اتمی ایران می داند.
سفارت ایران در امارات به دولت بریتانیا توصیه می کند "سیاست ناکام مانده خود در خصوص ایجاد تفرقه میان کشورهای منطقه از طریق دشمنی و اختلاف را تغییر دهد" و می افزاید که "تنها راه تضمین ثبات و امنیت در این منطقه حساس از طریق همکاری جمعی کشورهای منطقه و عاری از دخالت های خارجی میسر می شود."
پاسخ ایران به اظهارات اخیر وزیر خارجه بریتانیا در آستانه برگزاری اجلاس دوره ای شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی انتشار یافته است.
این اجلاس با شرکت سی و پنج کشور عضو شورا روز پنجشنبه، 27 نوامبر، در مقر آژانس در وین آغاز به کار می کند و بررسی گزارش محمد البرادعی، مدیرکل آژانس، در مورد برنامه های هسته ای ایران و سوریه از جمله موضوع های اصلی در دستور کار این اجلاس خواهد بود.
مدیرکل آژانس بین المللی در گزارشی در مورد برنامه های اتمی ایران که هفته گذشته تسلیم اعضای شورای حکام شد با اعلام اینکه نشانه ای از فعالیت ایران در زمینه بهره برداری نظامی از برنامه های هسته ای به دست نیامده، همچنان از همکاری ناکافی جمهوری اسلامی در رفع ابهام های باقی مانده در مورد فعالیت های اتمی این کشور سخن گفت.

۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه

تظاهرات علیه پیمان امنیتی با آمریکا در بغداد


هزاران نفر از طرفداران مقتدی صدر، روحانی شیعه عراقی، برای شرکت در تظاهرات عظیمی علیه طرح پیمان امنیتی عراق با دولت آمریکا، شرکت کردند.
تظاهرکنندگان در میدان فردوس در مرکز بغداد برای برگزاری نماز جمعه گرد آمده بودند.
آنها پرچم های عراق همراه داشتند و برخی شعارهای ضد آمریکایی می دادند.
بیشتر تظاهرکنندگان شیعه مذهب بودند ولی شمار قابل توجهی از عراقی های سنی مذهب نیز در تظاهرات شرکت داشتند.
به موجب پیمان امنیتی عراق با آمریکا، نیروهای عراقی تا اواسط سال آینده میلادی از خیابان های شهرهای عراق خارج می شوند و تا آخر سال 2011، عراق را ترک خواهند کرد ولی طرفداران مقتدی صدر خواستار خروج فوری نیروهای آمریکایی هستند.
مقتدی صدر اخیرا هشدار داده بود که اگر نیروهای آمریکایی عراق را ترک نکنند، آن ها را هدف قرار خواهد داد.
نوری مالکی نخست وزیر عراق برای جلب حمایت جناح های مختلف در کشورش از این توافقنامه، تلاش فراوانی کرده و همچنین در مذاکراتی فشرده با مقام های آمریکایی خواهان ایجاد تغییراتی در متن آن شده بود.
این پیمان هم اکنون به تصویب کابینه عراق رسیده است و قرار است در هفته آینده در پارلمان عراق به رأی گذاشته شود.

۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبه

هیجان به خاطر انتخاب اوباما!


سوسن جزایری
انتخاب اوباما به ریاست جمهوری آمریکا در جنبش چپ ایران نیز عده ای را به هیجان آورده است. کسانی که انتخاب خاتمی را تحت عنوان "نه بزرگ!" خوشامد گفتند، انتخاب اوباما را نیز با همان آرزوها به فال نیک گرفته اند. برخی این روند را به موج هیجان و امیدی که با انتخاب جان کندی به ریاست جمهوری آمریکا، در میان روشنفکران ملی گرای ایران به راه افتاد، تشبیه می کنند. البته، با توجه به اینکه اکثر چپ های ایران فقط در جوانی چپ اند و در سنین بالاتر افق و جهان بینی ملی گرایان را اتخاذ می کنند، می توان گفت تشابهی میان این و آن موجود هست. اما تفاوتی نیز در میان است: شور و شوق اینان از انتخاب اوباما، خصلت مذهبی هم دارد. زیرا اینان می دانند که "تغییر"ی در کار نیست اما ترجیح می دهند خرد را بایگانی کرده و خوش باشند. دخیل بستن به دموکراسی آمریکائی، آنهم در شرایطی که افراط بی نظیرش در ارتکاب جنایت های جنگی و اقتصادی، کوس رسوائی آن را در همه جا نواخته؛ چه معنائی جز ایمان مذهبی می تواند داشته باشد؟ با کمی تعمق می توان میان زنان و مردان تحصیل کرده ی تهران که بازار فال گیران "مدرن" را پر رونق کرده اند و این "چپ" ها که به ترفندهای سیاسی نظام دخیل می بندند، ارتباطی یافت. این گرایش سیاسی محافظه کار، در واقع بازتاب دلهره های طبقات میانی در دوره های بحرانی است و ذره ای جوهر پیشرو و ترقی خواهانه ندارد. در دوره های بحران، هنگامی که سیاه چاله های سیاسی در مقابل جامعه دهان می گشایند و اکثریت توده های مردم به اضطرار نیازمند حزبی انقلابی اند که آنان را در راه تغییر رادیکال جامعه رهبری کند، بخشی از روشنفکران مترقی و جریان های ضد نظام، به جای تقویت قطب انقلابی، به گرداب محافظه کاری در می غلتند. آنان وظیفه ی بازگشودن پیچیدگی های صحنه سیاست و آشکار کردن ماهیت واقعی امور را به کناری نهاده و توده های مردم را به پناه گرفتن در زیر پر و بال نظم موجود دعوت می کنند. چنین گرایشی را در میان برخی از روشنفکران، هنرمندان و فعالین سیاسی مترقی آفریقائی تبار در آمریکا نیز می توان مشاهده کرد. شب پیروزی اوباما، دوربین های تلویزیون دقایقی چشمان گریان اوپفرا وینفری (گرداننده ی یکی از پرآوازه ترین برنامه های تلویزیونی) و جسی جکسون (سیاست مدار آفریقائی تبار عضو حزب دموکرات) را در میان تماشاگران نشان می دادند و سپس به محله های فقر زده ی سیاهان رفته و پایکوبی مردم را گزارش می کردند. بورژواها و پرولترهای آفریقائی تبار، هر دو خوشحال بودند. اما به دلایلی متفاوت. بورژواها خوشحال بودند زیرا بالاخره دروازه های ورود به لایه های بالائی قدرت در دولت امپریالیستی آمریکا به رویشان باز شد. اما تعریف مختصات خوشحالی توده های مردم به این سادگی نیست. عده ای انتخاب اوباما را فرصتی برای بیرون آمدن از لایه های تحتانی جهنم نژادی و طبقاتی می بینند؛ عده ای دیگر آن نشانه ی "تغییر زمانه" دانسته ولی نمی دانند برایشان چه در انبان دارد؛ عده ای دیگر لبخند بر لب دارند اما می دانند که موضوع به این سادگی ها هم نیست. امثال اوپفرا و کورنل وست (استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون و یکی از معروفترین روشنفکران "ضد نظام" در آمریکا که تبدیل به حامی اوباما شده) خوب می دانند اوباما نماینده ی چه طبقه ای است و چه خواهد کرد. اگر هم نمی دانستند، اوباما در این مورد شکی باقی نگذاشت. اوباما در نطق شب پیروزی، رقیب انتخاباتی خود (مک کین) را "رهبری فداکار و شجاع" خواند و از خدمات میهن پرستانه ی او قدردانی کرد. همه می دانند "فداکاری و شجاعت" مک کین در خدمت به میهن چه بود: به پرواز در آوردن بمب افکن های آمریکائی بر فراز ویتنام و بمباران دهکده های ویتنام شمالی. در آن جنگ تاریخی رزمندگان ویتنام شمالی با تفنگ های ساده ی خود بمب افکن مک کین را سرنگون کرده و خلبانش را به اسارت گرفتند. منظور اوباما از "فداکاری"، اسارت چند ساله ی این جنایت کار جنگی در دست انقلابیون ویتنام شمالی است. تحسین یک جنایت کار جنگی و "شجاعت" خواند بمباران ویتنام، برای معرفی اوباما کافیست. اما او به این اکتفا نکرد.اوباما در نطق پیروزی، فراخوان "روحیه ی نوین میهن پرستی" را داد و اضافه کرد: به آنهائی که می خواهند جهان را پاره پاره کنند می گویم که ما شما را شکست خواهیم داد! آیا آن دسته از روشنفکران و فعالین سیاسی در آمریکا که دیروز علیه جنگ افغانستان و عراق تومار امضاء کرده و راه پیمائی می کردند، و امروز حامی اوباما شده اند، نمی دانند این حرف های اوباما به چه معناست؟ آیا اینان نمی دانند که "میهن پرستی نوین" اوباما یعنی بسیج جوانان (بخصوص جوانان آفریقائی تبار) برای گسیل به جنگ های امپریالیستی؟ آیا شوق ورود بورژوازی آفریقائی تبار به لایه های بالای قدرت در این نظام بیرحم ستم و استثمار تا حدی اینان را کور کرده که نمی فهمند با حمایت خود از این ریاست جمهوری جوانان را گول زده و آماده ی قربانی شدن در محراب امپریالیسم آمریکا می کنند؟ اوباما در نطق پیروزی اش بارها شعار داد: "بله ما می توانیم!" و جمعیت نیز با او دم گرفت. توده های فقیر هارلم و واتس نیز این شعار را تکرار کردند. اما میان منظور اوباما از این شعار و آرزوی نهفته در دل توده های محله های هارلم و واتس، اقیانوس ها فاصله است. منظور اوباما چیست؟ منظور اصلی او این است که توانست اعتماد بخش بزرگی از مردم آمریکا را به نظام و قدرت امپریالیسم آمریکا بازگرداند. او در واقع می گوید: در شرایطی که 90 درصد مردم آمریکا از حکومت خود ناراضی اند و آمریکا در سراسر جهان منفور است و بحران اقتصادی بی نظیری طلسم جاودانگی سرمایه داری را در اذهان شکسته است؛ "ما می توانیم" اعتماد مردم داخل و خارج را به نظام سرمایه داری امپریالیستی جلب کنیم --حداقل برای مدتی. برای یک قدرت امپریالیستی، استحکام در پایگاه داخلی، شرط قدرت نمائی بین المللی است. در 8 سال حاکمیت رژیم بوش، این استحکام درونی بطور فزاینده ای متزلزل شده است. اوباما آمده است تا میان بورژوازی و توده هائی که باید سربازان قدرت نمائی بین المللی آن شوند، اتحادی ایجاد کند؛ قرارداد اجتماعی تازه ای را به امضاء رساند--قراردادی که وعده ی آینده ای "بهشتی" در ازای جان فشانی و فداکاری برای نظام، دو طرف معامله است. محبوبیت اوباما در میان توده های تحتانی آمریکا به قاره های دیگر نیز سرایت کرده است. این نوع محبوبیت برای هیئت حاکمه ی آمریکا آرزوئی دست نیافتنی جلوه می کرد. محبوبیت اوباما در داخل و خارج، برای مجموعه ی هیئت حاکمه ی آمریکا یک پیروزی سیاسی محسوب می شود. بی جهت نیست که کولین پاول (وزیر دفاع آمریکا در جنگ اول آمریکا علیه عراق و وزیر امور خارجه ی بوش در دوره ی تجاوز نظامی به افغانستان و عراق) هنگام گوش دادن به نطق پیروزی اوباما از شوق گریست و جورج بوش پیام تبریکی مملو از احساسات برای اوباما فرستاد و گفت، پیروزی اوباما یک نقطه عطف تاریخی برای آمریکاست. برنت اسکوکرافت که در ردیف کسینجر و برژینسکی از "ریش سفیدان" نظام سرمایه داری امپریالیستی آمریکا محسوب می شود و در کابینه ی ریگان و پدر بوش دارای مقام های کلیدی بود، در مصاحبه با تلویزیون "سی ان ان" پیروزی اوباما را واقعه ای تاریخی خوانده و می گوید: در میان آفریقائی تباران آمریکا همواره یک حس انزجار از بی عدالتی موجود بود که با انتخاب اوباما جواب گرفت! اسکوکرافت می گوید، آمریکا باید این روش را در مورد خاورمیانه نیز در پیش گیرد. برای روشن تر کردن منظورش ادامه داده و می گوید: هر چند فلسطین مهمترین مسئله ی خاورمیانه نیست اما در این منطقه تبدیل به نماد بی عدالتی شده و در میان مردم منطقه احساس انزجار تولید می کند. با حل مسئله ی فلسطین ما می توانیم "حالات روحی" منطقه را عوض کنیم. با انتخاب اوباما این حس بی عدالتی، که از زمان تاسیس جمهوری گریبان آمریکا را گرفته، جواب گرفت. در خاورمیانه هم باید اینکار را بکنیم. (مصاحبه با اسکوکرافت- یکشنبه 9 نوامبر- تلویزیون سی ان ان- برنامه ی فرید زکریا نقل به معنی. ) نژادپرستی بخشی از ساختار و دم و بازدم نظام سرمایه داری آمریکاست و با انتخاب یک آفریقائی تبار به نگهبانی کاخ سفید، این ساختار دود نمی شود. اما امکان آن را به بورژوازی آمریکا می دهد که مدعی شود: نژادپرستی از آمریکا رخت بربسته است پس همه به سوی دفاع از امپریالیسم آمریکا! اوباما در نطق هایش بر این تم تاکید کرده و گفته است: زمان آن رسیده که "تفرقه" را کنار بگذاریم! منظورش از کنار گذاشتن "تفرقه"، کنار گذاشتن همین حس انزجار از نظام نژادپرست آمریکاست که بطور گسترده و عمیق در میان ده ها میلیون مردم آفریقائی تبار آمریکا موجود است. یکی از برنامه های اوباما مقابله با این حس انزجار است. اوباما در انتقاد به جرمی رایت، کشیش آفریقائی تبار که نژادپرستی را بخشی از نظام سیاسی و اجتماعی آمریکا خوانده است، موضع خود را بدون ابهام روشن کرد و گفت: حرفهای رایت "تفرقه افکنانه" است و توجه مردم را از مسائل مهم این کشور یعنی جنگ و تروریسم منحرف می کند. اوباما هیچ جای ابهام نگذاشته که نژادپرستی عمیق و ساختاری در آمریکا را جزو مشکلات مهم این کشور نمی داند.اوباما شخصی به نام امانوئل رام (سناتور دموکرات از شیکاگو) را به عنوان رئیس دفتر خود انتخاب کرده است. این آقا ویژگی های زیادی دارد: در دهه ی 1990 در کابینه ی کلینتون و قبل از آن، بطور داوطلبانه، در ارتش اسرائیل خدمت کرده است. پس از خروج از کابینه ی کلینتون، وارد بانک های سرمایه گذاری شده و از طریق بورس بازی 16 میلیون دلار ثروت به هم زده است. اما مهمتر از همه اینکه آقای رام آمده است تا به قول خودش مشکل کوچک شدن "طبقه ی میانی" آمریکا را حل کند. منظور اینان از "طبقه ی میانه" قشر اشرافیت کارگری و کارمندان و متخصصان است. یکی از برنامه های اقتصادی اوباما، تقویت کارخانه های اتومبیل سازی برای ممانعت از تقلیل این قشر است. تا آنجا که به اقشار فقیر و تحتانی آمریکا مربوط می شود، کار سخت و ریاضت کشی ادامه خواهد یافت. به جای نان و مسکن و درمان و آموزش، در میان آنان "عزت" و "سربلندی" ناشی از ورود یک سیاه به درون کاخ سفید، و شاید فضائی بیشتر در زندان های آمریکا، تقسیم خواهد شد. دریچه "فرصت" برای فقرای آفریقائی تبار نام نویسی در ارتشی خواهد بود که فرمانده ی کل قوای آن آفریقائی تبار است. اوباما در نطق پیروزی اش انتخاب خود را دلیل "دموکراسی" آمریکا ذکر کرد و خیلی به آن مباهات کرد. اوباما می خواهد این درک را القاء کند که رای مردم او را به کاخ سفید فرستاده است. اما این، واقعیت ندارد! نظام انتخاباتی آمریکا به گونه ای طراحی شده که کاندیداهای ریاست جمهوری ابتدا در درون هیئت حاکمه ی آمریکا، از طریق تبادل نظر و جدل های پشت پرده، انتخاب می شوند و بعد به "رای عموم" گذاشته می شوند. بورژوازی آمریکا این واقعیت را خیلی هم مخفی نمی کند. به طور مثال، "کمیسیون سه جانبه" که یکی از نهادهای واقعی قدرت در آمریکاست، در اجلاس آوریل 2008 خود هر سه کاندیدای ریاست جمهوری را تائید کرده و گفت: در این مسابقه اسب دوانی، "هر سه کاندیدا (اوباما، هیلاری کلینتون و مک کین) اسب های خودمان هستند.! کمیسیون سه جانبه، در واقع یک "حکومت جهانی" است که در اوایل دهه 1970 با ابتکار دیوید راکفر (بانک دار و سیاست مدار جمهوری خواه) و برژینسکی (حزب دموکرات) تاسیس شد. (این نهاد در برگیرنده ی ژاپن و اروپا نیز هست. به همین دلیل "سه جانبه" خوانده می شود). سیاست های کنفرانس گوادلوپ مبنی بر راهگشائی برای قدرت گیری دارودسته ی خمینی و سیاست تقویت جنگ سالاران اسلامی در افغانستان برای بیرون راندن شوروی را اینها طراحی کردند. تا زمان انتخاب جورج بوش در سال 2000 به ریاست جمهوری آمریکا، این کمیسیون نقش تعیین کننده ای در جهت گیری های حکومت آمریکا داشت. اما در 8 سال گذشته "نو محافظه کاران" حزب جمهوری خواه پس از 30 سال تدارک و نهادسازی سررشته ی امور را از دست آن ربودند. با گیر کردن ارتش آمریکا در باتلاق خاورمیانه، بخش بزرگی از هیئت حاکمه ی آمریکا به این نتیجه رسید که ادامه ی حکومت "نومحافظه کاران" برای آمریکا فاجعه بار خواهد بود. ذوب شدن بازارهای مالی در ماه سپتامبر و اکتبر 2008 برایشان شکی باقی نگذاشت که "نومحافظه کاران" باید کنار روند. اکثریت بورژوازی آمریکا (هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان عضو آن) در پشت اوباما صف آرائی کردند. تمام رسانه ها و مراکز تبلیغ و خلق افکار (که در انحصار بورژوازی است) با تمام قوا اوباما را تبلیغ کردند تا مبادا مک کین به دلیل رای ده ها ملیون سفید طرفدار محافظه کاران و فاشیست های مسیحی، پیروز شود. این به معنای آن نیست که "رای عموم" در این میان عامل مهمی نیست. پروسه ی رای گرفتن از مردم، پروسه ی مهمی است. در جریان مبارزه ی انتخاباتی است که مردم شریک نظام می شوند و با انتخاب یک نفر از میان کاندیداهای نظام، در واقع تعهد می سپارند که شورش نکنند و برای 4 سال از کاندیدای خود حمایت کنند. بورژوازی، از این طریق با توده ها کار ایدئولوژیک می کند—محدوده های فکر کردن و چگونه فکر کردن را برای آنان ترسیم می کند. سقف آمال و آرزوهایشان و روش رسیدن به آن را برای توده ها تعیین می کند. در جریان این انتخابات بسیاری از توده های پرولتر جامعه ی آمریکا به صحنه ی سیاست بورژوائی کشیده شدند. به قول لنین، بورژوازی مجبور است توده ها را به گرداب سیاست بکشاند زیرا بدون توده ها اموراتش نمی گذرد. اما کمونیست های انقلابی و نیروهای مترقی ضد نظام می توانند موج را برگردانند. در مقابل ایدئولوژی "تغییر" از درون نظام باید ایدئولوژی تغییر از طریق انقلاب را در میان توده های مردم تبلیغ و ترویج کرد. باید علیه موج باورهای غالب حرکت کرد و نگذاشت که بورژوازی انرژی توده های تحت ستم و استثمار را دست مایه ی ترمیم نظام خود کند. ملکوم ایکس (فعال جنبش سیاهان در آمریکا که در سال 1965 در نیویورک ترور شد) در یکی از سخنرانی هایش، مقایسه ی برا و تکان دهنده ای میان جهان بینی برده هائی که خدمتکاران خانگی اربابان سفید بودند و برده های مزرعه می کند. او می گوید، زمانی که ارباب در بستر بیماری می افتاد، خدمتکاران خانگی اشک می ریختند اما برده های مزرعه پایکوبی می کردند.! زمانی که خانه ارباب آتش می گرفت، خدمتکاران خانگی بر سر خود می زدند اما برده های مزرعه آواز می خواندند و از باد می خواستند که تندتر بوزد.! "تغییر" واقعی در گرو رشد و گسترش روحیه برده های مزرعه است. می توان گفت انتخابات 2008 یک پیروزی سیاسی برای بورژوازی آمریکا بود. اما پایان این ماجرا هنوز نوشته نشده است.در این انتخابات، بسیاری از جوانان آفریقائی تبار آمریکا، برای اولین بار "سیاسی" شدند. اما "سیاست" را باید در میان آنان قطب بندی کرد و به آنان نشان داد که "تغییر" واقعی در گرو سرنگون کردن کلیت این نظام است و نه در عوض کردن نگهبان آن.

۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه

سرباز عراقی ‍سیلی نظامی آمریکایی را با گلوله پ‍اسخ داد

سرباز عراقی بعد از کشتن دو نظامی آمریکایی به قتل رسید
به گزارش شبکه ایران به نقل از رویترز، یک سرباز عراقی دیروز، چهارشنبه در یک پایگاه نظامی مشترک در شمال عراق دو نظامی آمریکایی را به قتل رساند و شش تن دیگر را مجروح کرد. ارتش آمریکا اعلام کرد این نظامی عراقی در یکی از پایگاه‌های نظامی در شهر موصل که نیروهای نظامی عراقی و آمریکایی در کنار هم قرار دارند، به روی آمریکایی‌ها آتش گشوده است."پگی کاگلیری " سخنگوی ارتش آمریکا در شمال عراق گفت: "هنگامی که سربازان در محوطه پایگاه حضور داشتند، این سربازعراقی پس از ورود، به روی دو سرباز آمریکایی آتش گشود که در نتیجه این تیراندازی یکی از سربازان کشته شده و دیگری بشدت مجروح شد. وی سپس به روی باقی سربازان نیز آتش گشود و به وسیله آتش تلافی‌جویانه این نیروها کشته شد." این گزارش حاکیست با هدف کاهش حساسیت‌ها در ارتباط با این موضوع، خبر درگیری و نزاع بین نیروهای طرفین در پایگاه مشترک نظامی منتشر شده است."کاگلیری"همچنین وجود سابقه درگیری و نزاع قبلی بین این نیروها را قبل از این اتفاق تکذیب کرده و می‌گوید: پیش از این واقعه هیچ گونه مکالمه و یا نزاعی بین طرفین وجود نداشته است.اما در همین حال خبرگزاری فرانسه به نقل از یک منبع آگاه در وزارت کشور عراق اعلام کرد: یک نظامی ارتش آمریکا به صورت یک نظامی عراقی سیلی زده که واکنش مسلحانه این سرباز را در پی داشته است.

۱۳۸۷ آبان ۲۲, چهارشنبه

تحليل - المحيط:توافقنامه‌ى امنيتى يا تقديم قربانيان به اشغالگران آمريكايى


ايسنا:از ماه‌ها پيش اشغالگران آمريكايى در عراق بدون اينكه اشاره‌اى به واقعيت موضع‌گيري‌ها و نقش‌هايشان در سناريوى توافقنامه‌ى امنيتى - نظامى طولانى مدت با بغداد داشته باشند، همانطور كه هميشه عادت كرده‌اند دروغ بافى مي‌كنند و براى تحقق اهدافشان تلاش جديدى را آغاز كرده‌اند و در اين راستا به طور مداوم در حال رفت و آمد به عراق هستند. پايگاه اينترنتى المحيط در تحليلى به قلم هيفاء زنگنه تحليل‌گر اين پايگاه خبري، تحت عنوان "توافقنامه‌ى امنيتى يا تقديم قربانيان به اشغالگران آمريكايي؟" مي‌نويسد: بهتر است در چنين شرايط غير منطقى كه اشغالگران در عراق ايجاد كرده‌اند، ابتدا بهانه‌هاى اشغالگران در راستاى اينكه ما بايد از منطق خود در خصوص امضاى توافق نامه‌ى امنيتى چشم پوشى كنيم روشن شود، اما گويى ما تا زمانيكه در فضاى غير منطقى آنها قرار داريم، بايد با آنها موافق باشيم در حالى كه حق با ماست و ما بايد بدانيم چه بر سر ما مي‌آيد. اين تحليلگر مي‌افزايد: دونالد رامسفلد وزير دفاع سابق آمريكا، پيش از اين چماق خود را براى سركوب هرگونه اعتراض در دولت تحت اشغال ابراهيم جعفرى نخست وزير سابق عراق آماده نگه مي‌داشت و اكنون كاندوليزا رايس وزير امور خارجه‌ى آمريكا نيز همان چماق را بر سر مخالفان در دولت نورى مالكى نخست وزير عراق فرود مي‌آورد و در كنارش رابرت گيتس وزير دفاع عراق، اكنون نسبت به پيامدهاى خطرناك عدم امضاى توافقنامه‌ى امنيتى هشدار مي‌دهد. البته گيتس اين بار از هشدار گذشته و به تهديد متوسل شده و گفته است در صورتيكه عراقي‌ها توافقنامه را امضا نكنند، نيروهاى آمريكايى در عراق ناگزير خواهند بود كه تمام اقداماتشان را متوقف كنند. گيتس هم چنين گفته است كه دو گزينه پيش روى عراق است؛ يا بايد با توافقنامه موافقت كند يا ماموريت سازمان ملل در اين كشور تمديد شود. مشخص است اين دو گزينه به هيچ شكلى ادامه‌ى بقاى نيروهاى اشغالگر را نقض نمي‌كند؛ بلكه به حضور آن‌ها شكل خاصى مي‌دهد و ما باز هم شاهد ادامه انفجار‌ بمب‌ها و خودروهاى بمبگذارى شده در بازارهاى شلوغ و مساجد به خاطر حضور اشغالگران در عراق خواهيم بود. المحيط مي‌نويسد: پيش نويس توافقنامه‌اى كه شبكه‌ى سى.ان.ان آمريكا آن را منتشر كرده، به اين مساله اشاره دارد كه عراق با اين توافقنامه درگير قيد و بند‌هاى سنگينى خواهد شد كه در طول تاريخ معاصر عراق بي‌سابقه است و در اين صورت عراق با تمام احتمالات و توطئه‌چيني‌هاى علنى بي‌پايان كه به نفع اشغالگران است و در اين توافقنامه نيز ذكر شده روبرو خواهد بود. به طوريكه تمام بند‌هاى توافقنامه با احترام به حاكميت عراق آغاز مي‌شود و با امكان تمديد و تجديد مهلت حضور آن‌ها يا تفسير اختيارات اين نيرو‌ها بر اساس برداشتى مغاير با خواسته‌هاى عراقي‌ها پايان مي‌يابد. اين تحليلگر مي‌افزايد: اين توافقنامه واجد بندهايى ناتوان در حمايت از عراق است. ما به خوبى مي‌دانيم كه اين توافقنامه اصلا در جهت منافع عراق يا دفاع از حاكميت آن نيست و تمام بندهاى آن پر است از تفسير‌هاى متناقض. اين تحليلگر به يكى از بندهاى اين توافقنامه اشاره مي‌كند و مي‌نويسد: يكى از اين بند‌ها به حق آمريكا در داشتن تجهيزات دفاعى يا سلاح‌هاى دفاعى كه نيروهاى امريكا در زمينه فعاليت‌هايشان در عراق به آن نياز دارند، اشاره دارد و آمريكايي‌ها در راستاى فعاليت‌هايشان حق استفاده از نيروهاى هوايى پياده نظام‌شان را دارند و مي‌توانند كسانى را كه تهديد شمرده مي‌شوند، دستگير كنند. اين تحليل‌گر مي‌نويسد: از ديگر بند‌هاى اين توافقنامه، مصونيت قضايى سربازان آمريكايى در عراق است. آيا مي‌توانيم تصور كنيم كه جلال طالبانى رييس جمهور عراق، مسعود بارزانى رييس منطقه كردستان عراق، عبدالعزيز حكيم رييس مجلس اعلاى اسلامى عراق، نورى المالكى نخست وزير عراق و طارق الهاشمى معاون رييس جمهور، قادر به مجازات سربازان آمريكايى باشند؟ آنها طى پنج سال گذشته هيچ اقدامى براى حمايت از عراقي‌ها صورت نداده‌اند كه مردم به آن‌ها اطمينان داشته باشند. با اين وجود گروه‌ها و مقامات آمريكايى خواهان اضافه كردن بند ديگرى هستند كه به مقامات دو طرف اجازه مي‌دهد از مقامات طرف ديگر بخواهند از حق خود در زمينه محاكمه‌ى اين سربازان صرفنظر كند. اين تحليلگر در پايان مي‌نويسد: مقامات سياسى عراق از طريق امضاى اين توافقنامه‌ به اشغالگران اجازه مي‌دهند تا به ادامه اقدامات و جنايت‌هايشان بپردازند. به اعتقاد من كشورهايى كه سفيرانشان را به عراق مي‌فرستند، در اين جنايت‌ها مشاركت دارند چون آنها شاهدان زور و خشونت هستند. به رغم اين همه قرباني، يتيم، زن بيوه و آواره‌اى كه در عراق هستند آنها سعى مي‌كنند بگويند كه اوضاع امنيتى عراق بهبود يافته و به اين ترتيب مى توانند با عراق روابطشان را آغاز‌ كنند.

۱۳۸۷ آبان ۲۱, سه‌شنبه

مقامات سازمان ملل محاصره نوار غزه توسط اسرائیل را شرم آور خواندند

مقامات سازمان ملل متحد در نوار غزه محاصره این منطقه توسط اسرائیل را شرم آور خوانده و می گویند چنانچه اسرائیل اجازه ورود مواد غذایی را ندهد، موجودی مراکز توزیع آذوقه تا دو روز دیگر تمام خواهد شد.

اسرائیل از یک هفته قبل مانع ورود کالا از جمله مواد غذایی و سوخت به داخل نوار غزه شده و این اقدام سبب شده بود که از دوشنبه شب گذشته به علت نداشتن سوخت، تنها نیروگاه برق نوار غزه تعطیل شود.

بامداد امروز سه شنبه، 11 نوامبر (21 آبان)، اسرائیل ارسال محدود سوخت به نیروگاه نوار غزه را از سر گرفت ولی هنوز اجازه ورود مواد غذایی به داخل نوار غزه را نداده است.

اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، پس از ملاقات با تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا و نماینده گروه چهارگانه مذاکرات صلح خاورمیانه، اعلام کرد که با وجود ادامه موشک پرانی از باریکه غزه به داخل خاک اسرائیل، این کشور برای کاهش مشکلات ساکنان غزه، تحریم ارسال سوخت نیروگاهی را تا حدودی لغو می کند.

نیروگاه غزه، که نیاز حدود نیم میلیون تن از ساکنان باریکه غزه به برق را تامین می کند ، از روز دوشنبه به دلیل اتمام سوخت نیروگاهی بسته شد.

اسرائیل هفته گذشته اعلام کرد که به دلیل ادامه موشک پرانی تندروهای فلسطینی وابسته به جنبش حماس، ارسال مواد سوختی به باریکه غزه را متوقف می کند و روز گذشته نیز دفتر وزیر دفاع این کشور گفت که تحریم سوختی غزه تا زمانی که موشک باری فلسطینیان قطع نشود ادامه خواهد داشت.

با توقف فعالیت نیروگاه غزه، روز گذشته بخش هایی از باریکه غزه بدون برق ماند و دشواری هایی را برای ساکنان منطقه در پی آورد.

به گفته سخنگوی دولت اسرائیل، تصمیم به از سرگیری نسبی ارسال سوخت به غزه در پی درخواست آقای بلر از وزیر دفاع اسرائیل اتخاذ شد.

آقای باراک پس از گفتگو با تونی بلر گفت که لغو تحریم سوختی علیه غزه براساس ملاحظات بشردوستانه صورت گرفته اما افزود که هیچ کشوری در جهان نمی تواند ادامه حملات موشکی و سایر اقدامات خشونت آمیز علیه شهروندان خود را بپذیرد و به آن واکنشی نشان ندهد.

۱۳۸۷ آبان ۲۰, دوشنبه

او- با - ما نیست


گیلانک
انتخابات آمریکا و نظرخواهیهای پیش از انتخاباتی از مردم دنیا در این رابطه نشان داد که اکثریت بسیار بزرگی از مردم دنیا از سیاست شرارت بار و جهان خراب کن هشت ساله راستترین محافل سرمایه داری جهانی به سرکردگی نئوکانهای آمریکایی بیزار و متنفرند. سیاستی که نتیجه اش فقر و بدبختی برای بخش بزرگی از مردم آمریکا بود . سیاستی که شکنجه و استراق سمع در کشوری که خود را پاسدار دمکراسی جهان میداند قانونی کرد . معرفی ایرانیها و عربها بعنوان موجوداتی خشن و بدسگال و تروریست در فیلمها و نشریاتشان، کشتار میلیونها انسان در جهان و دادن خوراک لازم و مهیا کردن شرایط مطلوب رشد بنیادگرایی و تعصبات مذهبی - از نوع اسلامی و مسیحی و یهودی اش – رشد نژادپرستی بویژه علیه ملل ساکن خاورمیانه و رشد تروریسم دولتی و غیردولتی ، جنگ طلبی و تجاوزگری، دامن زدن به جنگهای محلی، دامن زدن به جدایی طلبی در دیگر کشورها و پاشاندن بذر کین و نفاق بین مللی که قرنها در اتفاق و همزیستی با هم میزیستند ودر مجموع نا امن کردن زندگی در جهان چکیده برخی از نتایج نوشته شده در کارنامه این سیاست هستند
از آن روزی که ازبین کاندیدهای حزب دمکرات دونفر یعنی اوباما و هیلاری کلینتون ماندند مسلم شد که اگر دمکراتها در انتخابات نهایی پیروز شوند یک واقعه تاریخی ثبت خواهد گردید. برای اولین بار در آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان و تنها ابرقدرت باقی مانده و یکه تاز کنونی میدان زورگویی ها و قلدریها یک زن یا یک سیاهپوست رئیس جمهور خواهد شد. بالاخره اوباما رئیس جمهور شد. اما آیا سیاست آمریکا تغییر خواهد کرد؟ دررابطه با مسائل داخلی تا حدودی آری، زیرا سیاست خانمان برانداز نئولیبرالی جمهوریخواهان که بر انباشت هرچه بیشتر ثروت میلیادرها به بهای بیرحمانه کاهش هزینه های اجتماعی و خرابتر کردن سیستم بیمه ها ی درمانی و بهداشتی ، راندن مردم از خانه هایی که توان پرداخت وام مسکن را نداشتند، طویل تر کردن صف گرسنگان برای گرفتن آش در پشت در کلیساها و موسسات خیریه استوار بود دیگر بطور علنی قابل دفاع نیست. بدیهی است که اوباما سعی خواهد کرد این همه درد و فلاکت بخش وسیعی از مردم را اندکی تخفیف دهد. گفتم اندکی، زیرا گرچه دمکراتها در گذشته همیشه نیم نگاهی به وضعیت اقشار متوسط جامعه داشتند و دارند اما در مجموع مدافع منافع همان میلیادرها ، صاحبان صنایع و تجار بزرگی هستند که پایه های نظام سرمایه داری آمریکا را تشکیل می دهند. حزب دمکرات آمریکا وقتی پای منافع اقشار پائیین جامعه به میان می آید صدها گام از احزاب سوسیال دمکرات کنونی کشورهای اروپایی که در بیست سال اخیر به شدت به راست و به همان سیاست نئولیبرالی گرویده اند نیز عقب تر هست
در رابطه با سیاست خارجی مطلقا اوباما نمی تواند با ما باشد. منظور از "ما" یعنی من و چند میلیارد نفر دیگر ساکنان کره خاکی است که جزو میلیادرها نیستیم، منافعی در جنگ و جنگ طلبی نداریم، استثمار نمیکنیم، هیچ دولتی در هیچ کجا از منافع مان دفاع نمی کند، ناحق کتک می خوریم و زندان میرویم و اعدام و سنگسار می شویم و در نهایت باید بهای بحران سرمایه داری را با مالیات ها و اندوخته های ناچیزمان بپردازیم تا کماکان سودآوری موسسات آن میلیادرها سیر صعودی بخود بگیرد
اوباما با ما نیست زیرا او نیز از همان حزبی است که وقتی در قدرت بود به کوبا حمله کرد، به بمباران ویتنام ادامه داد، صربستان را بمباران کرد و صدها کارخانه تولیدی غیر نظامی را با خاک یکسان کرد، به محاصره وحشتناک عراق که منجر به کشته شدن پانصدهزار کودک عراقی بخاطر کمبود دارو شد ادامه داد و بالاخره باید بپذیریم اگر هم اوباما ته دلش هم بخواهد نمیتواند با ما باشد، آخر او نماینده یک حزبی است که سیاست خاصی را در قبال مسائل جهانی دنبال می کندهمین امروز دوشنبه خواندم که در تمام دوره رقابت انتخاباتی مشاوران اوباما و مک کین برسر مسائل کلیدی سیاست خارجی و بویژه مسئله هسته ای ایران بر سر اسنادی به توافق رسیدند که چندان تفاوتی با سیاست بوش نداشته و عده ای حتی پیش بینی میکنند اوباما سیاست تندتری در قبال ایران خواهد داشت. بقول ريچارد کلارک مشاور اوباما او در کشیدن ماشه اگر الزامی باشد تردیدی نخواهد کرددر نوشته های نشریات ایران درباره پیروزی اوباما بیشتر روی نفرت مردم آمریکا از جنگ افروزی و دستگاه بوش و صهیونیستهای نزدیک به آن صحبت می شود. مگر دولت و حاکمان ایران تا چه اندازه خود را متعهد به خواستها و آمال مردم ایران می دانند که از اوباما چنین انتظاری دارند. تازه لابی یهودیان در حزب دمکرات بسیار قوی تر است تا حزب جمهوریخواه. بنظر من یهودیان را با صهیونیستها نباید یکی دانست و در مجموع آدمها را نباید براساس رنگ پوست و نژاد و مذهب قضاوت کرد. همین دو دولت آخری حاکم در آمریکا این امر را ثابت کرد، مادلین اولبرایخت یهودی اولین و تنها سیاستمدار آمریکایی، آنهم در مقام ویر خارجه شجاعانه به اشتباه آمریکا در براندازی دولت ملی دکتر مصدق با کودتای آمریکایی اشاره کرد و از طرف دیگر پاول سیاهپوست وزیر خارجه اولیه جورج بوش با اسناد و مدارک تقلبی راه را برای حمله نظامی به عراق هموار کرد، یا خانم رایس وزیر خارجه بعدی بوش که او هم سیاهپوست هست وفاداری خود را به سیاست جنگ و تخریب در خاورمیانه به اثبات رساند.نمیخواهم زیاد بدبین باشم و جشن "سقوط" سیاست جنگ و خونریزی و فلاکت اقتصادی را خراب کنم. نه تنها مردم آمریکا بلکه در نظرخواهی های انجام شده درمجموع 75درصد مردم دنیا دوست داشتند بوش و سیاستش به درک واصل شود و نسبت به اوباما سمپاتی داشتند. من هم علیرغم "منفی بافیهای" بالا دوست داشتم اوباما پیروز شود. پیروزی او چندین حسن داشت. اول از همه تمام جنگ طلبان و راهزنان بین المللی مجبور شدند تا صدای مخالفت مردم آمریکا با خود را بشنوند. بیچیزان و فقرا با شرکت در انتخابات نارضایی خود را با سیاست اقتصادی نئولیبرالی به گوش همه رساندند. سیاهپوست و مسلمان بودن (نام واقعی او باراک حسین اوباما هست) اوباما نیز شاید آغازی باشد بر پایان راسیسم علیه سیاهان که علیرغم لغو رسمی اش هنوز در موقع استخدام و در محل های کار وجود دارد و تو دهنی به آنهایی که در چندسال اخیر تبلیغات نژادپرستانه و ضد مردم خاورمیانه را تحت پوشش مبارزه با بنیادگرایی اسلامی پیش برده و میبرندخرده گیران ممکن است مرا متهم به دفاع از بنیادگرایی کنند. نه، من مخالف بنیادگرایی و طرفدار جدایی دین از دولت هستم. اما مخالفت جنگ طلبان آمریکایی و اسرائیلی با بنیادگرایی اسلامی دروغین بوده و فقط در خدمت اهداف نژادپرستانه و جنگ طلبانه شان می باشد. وگرنه جامعه آمریکا بعداز روی کار آمدن بوش و خرج میلیونها دلار بشدت مذهبی تر و خرافی تر شده و خود بوش و بسیاری از همکارانش متعلق به انجمن های مذهبی بنیادگرای مسیحی میباشند و چند دولت اخیر اسرائیل با همکاری و رای بنیادگراهای یهودی بر سر کار ماندند. تازه نزدیکترین متحدین آمریکا در منطقه ما حکومت های بنیادگرای مذهبی اسلامی هستند که با شمشیر گردن میزنند، سنگسار میکنند، پلیس مذهبی دارند اما صدای نه آمریکا، نه اروپا در نمی آید. مثل عربستان، کویت و عمان و پاکستان و شیخ نشینهای عرب. منافع آمریکا و اسرائیل ایجاب می کند که در خاورمیانه هیچ نوع از دمکراسی پا نگیرد. گیرم آمریکا حمله کرد و رژیم مطلوب خود را بر سر کار آورد. چه تضمینی است که آن رژیم بهتر از جنگ سالاران به شدت متعصت افغانی که الان برسر کارند باشد چه تضمینی است جامعه مطلوب آمریکا برای ما بهتر از جامعه عراق کنونی باشد که در آنجا کشت و کشتار بسیار وسیعتر از دوران صدام هست و بنیادگرایی که قبلا وجود خارجی نداشت امروزه جو حاکم در عراق شده است. حتی اگر اوباما طور دیگری بخواهد، سیستمی که او متعلق به آن است به او اجازه چنین کاری را نخواهد داد. ضدجنگ بودن و طرفدار فقرا بودن او را باید در همان چارچوبه و محدوده ای که قدرت مانور دارد دید. نه او با ما نیست، در واقع او نمی تواند با ما باشد
گیلانک