۱۳۹۱ تیر ۸, پنجشنبه

Turkey's historical role in global and regional events
نقش تاریخی ترکیه در حوادث جهانی و منطقه ای
ا. م. شیری
۷ تیر ماه ۱۳۹۱
دولتهای ترکیه، این کشور آسیائی- اروپائی، همواره نقش بشدت ارتجاعی و مخربی در حوادث جهان و منطقه بازی کرده و همیشه در کنار مرتجع ترین دولتهای غربی ایستاده اند. اگر نخواهیم به اعماق تاریخ سر بزنیم و از جنگ چالدران در قریب ۵۰۰ سال پیش و دیگر لشکرکشیهای امپراطوری عثمانی سخن بمیان آوریم، اشاره مختصر به نقش و جایگاه دولتهای ترکیه در جنگهای جهانی اول و دوم و سپس، در جنگ «سرد»، کافیست که به ماهیت و نقش تاریخی دولتهای ضدمردمی این کشور پی ببریم.
ترکیه عثمانی در جنگ جهانی اول، جنگ امپریالیستی برای تقسیم جهان به مناطق تحت نفوذ امپراطوریهای آن زمان، در کنار آلمان کایزری قرار گرفت و در نتیجه، در اثر شکست آلمان و متحدانش در این جنگ، به موجودیت امپراطوری عثمانی نیز پایان داده شد.
شاید بتوان این را بعنوان خوش شانسی ترکها شمرد که مصطفی کمال پاشا از سالونیکی یونان سر برآورد و توانست بکمک نبوغ نظامی خود، بخشی از امپراطوری عثمانی را که بعد از جنگ جهانی اول جمهوری ترکیه نامیده می شود، حفظ کرد.
با اینکه جنگ جهانی اول امپراطوری عثمانی را به ترکیه عثمانی تقلیل داد، ولی، سران ترکیه چیزی از درس تاریخ نیاموختند و بار دیگر، در جنگ جهانی دوم باز هم در کنار فاشیسم جهانی برهبری آلمان هیتلری ایستاده و برعلیه قوای صلح و ترقی جهانی، برعلیه اتحاد شوروی سوسیالیستی جوان جنگیدند. شکست مفتضحانه فاشیسم در مقیاس جهانی هم باعث آن نشد که سیاستگزاران ترکیه به درس آموزی از تاریخ روی آورند. دلیل آن، به احتمال زیاد این بود که سیاست این کشور همواره در خارج از مرزهای آن، اساسا در اروپا و آمریکا تنظیم و تبیین می شود.
برغم این مفتضحات، ترکیه بار دیگر در یک جنگ امپریالیستی جهانی گسترده تر، در جنگ باصطلاح «سرد» بر علیه صلح و سوسیالیسم به یکی از مهمترین پایگاههای ارتجاع جهانی تبدیل گردید. گوئی این بار بخت با ترکها یار بود که جبهه قلدران بین المللی بر جبهه صلح و سوسیالیسم غلبه یافت و نوبت به آن رسید که ترکیه با دم خود گردو بشکند. مهمترین عایدی ترکیه از شرکت در جنگ «سرد» این بود که به یکی از عمده ترین مراکز انتقال و فروش کودکان و زنان جمهوریهای منشعب از اتحاد شوروی، بخصوص جمهوریهای ترک نژاد بدل گردید.
پس از غلبه ارتجاع جهانی بر جبهه کشورهای ترقیخواه و رو به توسعه در اوایل دهه نود قرن گذشته، دامنه جنگهای استعماری با توجه به اوضاع و احوال داخلی و آرایش نیروها در کشورهای مختلف، در شکل و نمودهای «نوین»، از «انقلابات رنگی» تا تجاوزات نظامی، از حملات تروریستی تا تهاجم ایدئولوژیک، سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی و فرهنگی شدت کم سابقه ای گرفت. در این جنگها، بخصوص در جنگهای بالکان، افغانستان، لیبی و همچنین، امروز در جنگ برای اشغال سوریه همه دولتهای ضد مردمی ترکیه، بویژه، دولت حزب اسلامی «عدالت و توسعه» یا بعبارت دقیق تر اخوان المسلمین ترکیه برهبری مرتجعین دوقلو، رجب طیب اردوغان و عبدالله گل، نقش بشدت پر رنگی ایفا کرده و می کند.
از آغاز تهاجم تروریستی غرب به سوریه در چهارده ماه پیش، خاک ترکیه به پایگاه و سکوی عمده و اصلی اعزام دسته های تروریست، یعنی، ارتش جایگزین غرب به داخل سوریه و به محل تجمع ماموران امنیتی و کارشناسان خرابکاری، به محل آموزش تروریست و اعضای ارتش مزدوران غرب، بعبارت صریحتر، به ستاد فرماندهی جنگ ضد سوری بدل شد.
آنچه که تا امروز، مثل روز روشن است این است، که چون استعمارگران غربی از تمام حقه بازیهای خود برای مداخله نظامی- تروریستی مستیم در سوریه، از تحریمهای اقتصادی و تلاش مستمر در شورای باصطلاح امنیت سازمان ملل متحد برای اخذ مجوز، از شورای حقوق بشر دست آموز در ژنو و تجمع گله دوستان «سوریه» بمیزبانی منصف المزروقی در تونس و تجار باصطلاح سوری در دوبی گرفته تا حملات تروریستی، انفجارها و کشتارهای جنون آمیز زنان و کودکان برای گرفتار ساختن سوریه به سرنوشت، افغانستان، عراق، سومالی و یا لیبی طرفی نبست، آخرین کارت خود را رو کرد. این کارت فرسوده، چیز غیر از همان کارت تاریخی ترکیه نبود. دولت ترکیه در اجرای اوامر اربابان غربی و رسالت تاریخی خود، جمعه گذشته (۲ تیر ماه)، در یک اقدام تحریک آمیز، بدون توجه به عواقب فاجعه بار جهانی و منطقه ای آن، یک جت جنگنده اف- ۴ به آسمان سوریه فرستاد. بعید نیست که تصمیم این اقدام از پیش برنامه ریزی شده ترکیه، در خارج از این کشور و در محافل جنگ افروز غرب گرفته شده باشد. به اذعان مقامات این کشور و آگاهان سوری و حتی برخی رسانه های امپریالیستی، این هواپیما در ارتفاع پائین (۱۰۰ متری، حتما بمنظور گریز از رادار) و با سرعت زیاد پرواز می کرده است. درپاسخ به این اقدام غیرمسئولانه ترکیه، پدافند هوائی سوریه طبق موازین و مقررات بین المللی، جت متجاوز را ساقط کرد. در پی سقوط این هواپیما در آبهای سرزمینی سوریه، مقامات محلی استعمار- رجب طیب اردوغان، عبدالله گل و احمد داود اوغلو- در واکنش به پاسخ سوریه، این کشور را تهدیدی برای ترکیه خواندند و برای تظلم خواهی به «معشوقان» ناتوئی خویش پناه بردند.
ناتوچی­ها در جلسه اضطراری روز گذشته خود (۶ تیر ماه)، عکس العمل بحق سوریه در مقابل اقدام تجاوزکارانه ترکیه را غیر قابل قبول خواندند و آقای راسموسن، دبیر کل ناتو گفت: «بگذارید صریح باشم. امنیت اعضای ناتو غیرقابل تفکیک است. ما همگی با ترکیه هستیم»(بی بی سی فارسی).یعنی با متجاوز. با اینکه، ناتوچی ها در آینده چه تصمیمی خواهند گرفت، هنوز بطور مشخص اعلام نکرده اند ولی، اردوغان از «پاسخ نظامی به تهدیدات سوریه» سخن گفت.
نکته حائز اهمیت اینکه بگزارش برخی رسانه ها، همزمان با تجاوز تحریک آمیز جت جنگنده ترکیه به حریم هوائی سوریه و سقوط آن در آبهای سرزمینی این کشور، باندهای تروریستی، یا به تعبیر غربیها، «مبارزان دموکراسی»، با حمله به روستای دارالعزه در اطراف حلب، چندین ده نفر غیرنظامی را ربودند و سپس، ۲۵ نفر از آنها را بطریق قطعه- قطعه کردن به قتل رساندند. از سرنوشت دیگر ربوده شدگان تا کنون هیچ اطلاعی در دست نیست. دولتهای غربی و رسانه وابسته به آنها در قبال این شناعت باندهای تروریست نیز مثل تمام جنایتهای خود و دست پروردگان شان بدتر از مردگان سکوت کردند و در متن جار و جنجال عمدی پیرامون سقوط جنگنده ترکیه، جلوی بازتاب جهانی آن را گرفتند.
در اینجا بطور طبیعی سؤال جالب توجهی پیش می آید که باید از دولت اسلامی ترکیه و ولی­نعمتهای غربیش پرسید که اگر جنگنده سوریه مرزهای هوائی ترکیه را نقض می کرد؛ اگر سوریه در داخل خاک خود تروریستها را آموزش می داد، تسلیح می کرد و بداخل آمریکا نه، ترکیه می فرستاد؛ اگر سوریه حقوق ماهانه تروریستها و آدمخواران را می پرداخت و به کشتار مردم و بمبگذاری در ترکیه اعزام میکرد، آیا باز هم ناتو جلسه مسخره ۲۶ ژوئن (۶ تیر) را برای دفاع از سوریه متجاوز تشکیل می داد؟ تردیدی نیست که حتما نه!
گذشته از همه جعلیات و خزعبلاتی که کارگزاران امپریالیسم جهانی و امپریالیسم خبری سعی در حقنه کردن آنها به اذهان عمومی می کنند، اقدام تجاوزکارانه دولت اسلامی ترکیه نه امر بدیعی است و نه کاری عجیب. این دولت، در پی شکست انواع حقه بازیهای رذیلانه غرب برای مداخله نظامی مستقیم در سوریه، نقش تاریخی اسلاف خود را بعنوان آخرین حربه امپریالیسم جهانی به سبک مضحکه بازی می کند و با این اقدام تبه کارانه خود، توطئه ترور فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراطوری اطریش- مجار و همسرش را در سر پل سارایوو به یادها می آورد که بهانه شعله ور شدن آتش جنگ اول جهانی گردید. اما، طراحان نقض عمدی و مفسده جویانه حریم هوائی سوریه بطور حتم غافل از آن نیستند که در صورت واردن کردن ترکیه در یک جنگ اگر نه جهانی دیگر، حتی منطقه ای، این بار تمامیت این کشور را بمخاطره خواهند انداخت.
لیبی، در منجلاب فرو می­رود
دمیتری سدوف
برگردان و پیشگفتار: ا. م. شیری
۵ تیر ۱۳۹۱
پیشگفتار مترجم
۱ــ فاجعه کشور و مردم لیبی، امروز بسیار فراتر از آن است که بتوان در یک یا چند مقاله تشریح کرد و توضیح داد. واقعیت این است که مقاله حاضر نیز تنها یک تصویر بسیار فشرده و مختصر از یک منظره بشدت رقت­انگیز عظیمی را در برابر چشم خواننده ترسیم می کند و من هم آن را صرفا برای بیان تنفر و انزجار پایان ناپذیر خود همراه و همصدا:
ــ با تمام صلحدوستان و آزادیخواهان جهان؛
ــ با مبارزان ضد استعماری و مخالفان هر گونه مداخله خارجی در امور دیگر کشورها؛
ــ با آن یک میلیون کارگر فراری خارجی سابقا شاغل در لیبی در اثر تهاجم استعمار گران به این کشور؛
ــ با نزدیکان و بازماندگان آن چندین ده هزار لیبیائی کشته شده در زیر بمبارانها؛
ــ با ده ها هراز کودک یتیم، آواره و بی­سرپرست مانده؛
ـ با والدین کودک از دست داده؛
ــ با بیماران محروم شده از بهداشت و درمان رایگان؛
ــ با دانش­آموزان و دانشجویان محروم شده از تحصیل رایگان؛
ــ با تلاشگران در ساخت تأسیسات آبرسانی ثبت شده لیبی در کتاب رکوردهای «گنیس»؛
ــ با محروم شدگان از آب شرب سفره های آب گوارا در ۵۰۰ متری زیر خاک صحراهای لیبی؛
ــ با محتاج ماندگان به نان شب؛
ــ با تمام ساقط شدگان از هستی؛
ــ با بیوه زنان و بیوه مردان همسر از دست داده؛
ــ با نوزادان و طفلان هراسان از غرش بمبها و انفجارها و نفیر گلوله ها؛
ــ با مردم امنیت و آسایش، شغل و مسکن از دست داده؛
ــ و بالآخره، با بازمندگان خانواده قذافی که سه نسل پیاپی بدست استعمارگران غرب کشتار می شوند؛
نسبت:
ــ به استعمارگران متجاوز امپریالیسم غرب؛
ــ به نوچه های تروریست و آدمخوار آنها؛
ــ به سران بی­سر رژیم جمهوری اسلامی ایران، که در هم کوبیدن و ویران کردن پیشرفته ترین کشور آفریقا و خاورمیانه و کشتار بی­امان مرفه­ترین مردم این منطقه را، «پیروزی» القاعده و ناتو در لیبی و اخوان المسلمین، این برادران ایدئولوژیک صهیونیسم در تونس و مصر را، «علائم بیداری اسلامی» تعریف میکنند؛
ــ به همه آن کوته فکرانی که بجای ماهیت طبقاتی- تاریخی استعمارگران غرب، وجود «رژیمهای دیکتاتوری» را علت تهاجم نظامی غرب امپریالیستی به کشورهای مختلف می­خوانند؛
ــ به آن کوردلان گستاخی که «پیروزی» استعمارگران ناتویی و تروریسم بین­المللی در لیبی را بنام «پیرزی انقلاب مردم لیبی» خوانده و «پیام شاد باش» فرستادند؛
ــ به پادوهای بی­مقدار استعمار و امپریالیسم جهانی و صهیونیسم بین­الملل که امروز هم برای کاربست نسخه یوگسلاوی، لیبی، سومالی، افغانستان، عراق، ساحل عاج، و غیره در سوریه، ایران، بلاروس و بسیاری کشورهای دیگر سر از پا نمی­شناسند، ترجمه کردم.
۲ــ از فحوای کلام مقاله حاضر چنین بر می آید که نسبت به برگزاری بموقع «انتخابات مجلس مؤسسان در لیبی» با شک و تردید نگاه می کند. اما، من بر این باورم که حتی در صورت برگزاری بموقع «آزاد»ترین و «دمکراتیک» ترین انتخابات چه در لیبی و چه در هر کشور دیگر، چیزی از شعبده­بازی انتخاباتی عاید مردم لیبی و یا هر کشور دیگری نخواهد شد، بلکه، تنها موجب جابجائی مهره­ها و گماشتگان اداری مافیای دلالان و سوداگران «بازارآزاد»، قماربازان بانکها و بازارهای بورس: کلینتون و بوش با اوباما، بلر و براون با کامرون، شرویدر سوسیال- دموکرات با مرکل دموکرات مسیحی، ژاک شیراک و سارکوزی با اولاند «سوسیالیت»، پاپاندرئو و زاپاتروی «سوسیالیست» با پاپادموس و راخوی، برلسکونی با مونتی، بن علی با منصف المرزوقی، مبارک با محمد مرسی خواهد شد و درِِِ نظام سرمایه داری بر همان پاشنه خواهد چرخید.
پایان پیشگفتار
***
هشت ماه پس از پیدایش دولت جدید در لیبی آشوب­زده، بالآخره، قرار برگزاری انتخابات پارلمانی صادر شد. دولت موقت شورای ملی، حقه ای بود که برای دوره گذار به «رژیم دموکراتیک» در بستر استراتژی جهانی آمریکائی- ناتوئی طراحی شد.
ششم ماه ژوئن، مصطفی ابو شاغور، معاون نخست دولت موقت شورای ملی ضمن سخنرانی در شورای آتلانتیک در واشینگتن، به اربابان ماورای بحار خود اطمینان داد، که انتخابات مجلس مؤسسان لیبی در ماه جاری برگزار خواهد شد. بر اساس «قانون اساسی» مصوب شورای ملی، انتخابات می بایست تا ۱۹ ژوئن برگزار شود، ولی، آژانس فرانس پرس به نقل از یک «عضو کمیسیون انتخابات» که نخواست نامش فاش شود، روز ۹ ژوئن گزارش داد که برگزاری انتخابات اگر «بدلایل فنی» به تأخیر نیافتد، به ماه ژوئیه موکول شده است. جنگ بین قبیله ای در کشور ادامه دارد، و عملا دولت مرکزی وجود ندارد. تمام مناطق به زیر کنترل انواع گروههای مسلح، از «القاعده» گرفته تا سازمانهای وفادار به جماهیری لیبی در آمده است. در عین حال، پایبندی به «رژیم سابق» جرم محسوب می شود و «مجرم»، یا در جا مجازات می شود و یا به زندانهای طویل المدت محکوم می گردد. شمار زندانیان از رمق افتاده لیبیائی بجرم وفاداری به قذافی، به چندین هزار نفر می رسد.
بر بستر چنین شرایطی، دهها «حزب» اسلامگرا در کشور پدید آمده است. با این حساب، در صورت برگزاری انتخابات در لیبی، پیروزی اسلامگرایان حتمی خواهد بود.
قرار بود اتحادیه اروپا ناظران انتخاباتی خود را برای نظارت بر انتخابات مجلس مؤسسان در ماه ژوئن به لیبی بفرستد، اما تا کنون حتی یک ناظر اتحادیه اروپا به این کشور نرفته است. البته این مسئله اصلا تعجب­آور نیست زیرا، در شرایط حکمرانی هرج و مرج در این کشور، برگزاری انتخابات کاری بی معنی خواهد بود.
اخبار و اطلاعات منتشره در باره لیبی، پیش از هر چیز، اخبار جبهه­های جنگ را یادآوری می کنند. بخش اعظم خاک کشور تحت سلطه تقریبا ۵۰۰ گروه مسلح قرار گرفته که در جریان «بهار عربی» اعلام موجودیت کردند. کشور عملا تجزیه شده است. درگیری مسلحانه ماه مارس قبایل در جنوب لیبی به مرگ ۱۵۰ نفر منجر شد؛ ماه گذشته، شبه­نظامیان خواستار از سرگیری پرداخت پول نقد به خود شده، دفتر نخست وزیری را مورد حمله قرار دادند و درگیریهای دائمی در اطراف طرابلس به بستن مرز با تونس منجرگردید.
اقدام وزارت کشور برای استقرار دسته های پلیس در اطراف پایتخت، موجب نارضایتی در میان شبه نظامیان زینتان و میسوراتی، قدرتمندترین سازمانهای مسلح تا کنونی در کشورگردید. شورای نظامیان این شهرها بر این باورند که نیروهای پلیس باید از مقامات محلی اطاعت کنند.
و این هم برخی حوادث فقط دو روز ۱۲ و ۱۳ ژوئن در لیبی:
ــ درگیری مسلحانه با توپخانه بین شبه نظامیان و جنگجویان قبیله الماشاشا ( احتمالا، المشعشع باید باشد. مترجم)، مخالف شورای موقت، در نزدیکی شهر میزداه روی داد. در مجموع ۵۰ نفر کشته شدند، نیروگاه برق از کار افتاد و برق منطقه قطع شد؛
ــ شورشیان ترخون فرودگاه طرابلس را تصرف کردند و درگیری مسلحانه چندین ساعت ادامه داشت. آژانسهای خبری از درگیری در اطراف فرودگاه و بمباران آن توسط هلی­کوپترهای خارجی خبر دادند؛
ــ شورشیان الجلتا در منطقه گذرگاه مرزی رأس اجدر در مرز تونس مستقر شدند. آنها منطقه مرزی را از وجود نظامیان وابسته به شورای موقت لیبی پاکسازی کردند و راه تونس را به زیر کنترل خود درآوردند؛
ــ جنگجویان شورای موقت با دست زدن به تیراندازی، به تصفیه حساب با ساکنان اردوگاه فراریان اجباری طایفه تاوراگ پرداختند؛
ــ انفجار مهیب، مثل انفجارهای زمان بمبارانها، در منطقه باب العزیزیه روی داد؛
ــ درگیری مسلحانه در منطقه گرمانیه شروع شد و به مناطق والبیو و سیمافورا البیو گسترش یافت؛
ــ در شهر اجدبیه اعتراضات گسترده به بستن راههای اصلی منجر گردید؛
ــ در اطراف سیرت درگیری مسلحانه بین واحدهای وابسته به شورای موقت و شورشیان روی داد. ۲۵ سرباز شورای موقت کشته شدند؛
ــ در شهر بنغازی درگیری مسلحانه شدیدی در منطقه زندان بوهدیم روی داد. صدای انفجارها و تیراندازی در بسیاری از مناطق شهر شنیده می شد؛
ــ شورشیان وابسته به قبیله ریشوان با تانک و توپخانه سنگین به واحدهای نظامی شورای موقت در اطراف قادائوم حمله کردند.
این در حالیست که هیچ اطلاعی دال بر رهبری شورشیان از سوی ساختار دوره قذافی در دست نیست. مقاومت مسلحانه در مقابل حکومت «جدید لیبی» از پائین و بابتکار خود گروهها و قبایل مختلف سازماندهی می شود. مشاوران خارجی از قدرت تأثیرگذاری بر مواضع طرفهای درگیر برخوردار نیستند، و فعالیتهای شدید آنها هیچ تأثیری روی حوادث نمی گذارد. همین روزها اتوموبیل سفیر انگلیس در لیبی به رگبار بسته شد و خودش بطور اتفاقی زنده ماند.
در اوضاع و احوال پیش آمده، شورای موقت بشدت به سیاست تعقیب و فشار روی آورده است. تشکیل کمیته عالی امنیت ملی در کشور به آدم­ربائی و شکنجه، وحشت­آفرینی و ترور روانی دست می زند. دکتر سالم فرجانی، جراح مشهور قلب در لیبی، یک نمونه از فعالیت کمیته عالی امنیت ملی است. او ربوده شد و به پایگاه نقلیه در نزدیکی طرابلس انتقال یافت. در آنجا وی را بشدت کتک زدند. فرجانی زنده ماند، ولی تا پنج شبانه روز نه خانواده و نه فاطمه خمروش، وزیر بهداشت و درمان، نتوانستند هیچ اطلاعی در مورد محل نگهداری او بدست آورند. در نهایت، زمانیکه گروگان را به پایگاه میتیقه (فرودگاه طرابلس) منتقل کردند، نماینده کمیته عالی امنیت ملی با وزیر بهداشت و درمان تماس گرفت و پس از آن که نتوانستند هیچ اتهامی بر فرجانی وارد سازند، او را آزاد کردند. این موضوع برای بسیاریها روشن است که او کارشناس کمیسیون جستجوی ناپدید شدگان بود.
عفو بین­الملل هم از «محاکمه» دکتر هاشم انور بن خیال، جراح مغز و اعصاب به اتهام تأخیر عمدی در امدادرسانی طبی در سال گذشته به شورشی مجروح، فاتح محمود ابو شنف، که موجب مرگ او شد، خبر داد. هاشم انور بن خیال اوایل ماه آوریل در طرابلس ربوده شد. این پزشک هم اکنون در الزاویه، زادگاه همان شورشی مرده محاکمه می شود. بگفته وی، شورشیان او را شکنجه کرده اند. حسیبه حاج صحرائویی، نایب رئیس عفو بین­الملل در امور خاورمیانه و شمال آفریقا می گوید: «واضح است، که او محاکمه نمی شود. از وی انتقام می گیرند. این بسیار خطرناک است که نزدیکان متوفی در مورد مجازات مجرم احتمالی تصمیم می گیرند».
هاری کمیته عالی امنیت ملی موجب ترس و وحشت عمومی در لیبی شده است. یان مارتین، نماینده ویژه سازمان ملل متحد نگرانی عمیق خود را از گسترش ترور کمیته عالی امنیت ملی در سراسر لیبی اعلام کرد.
۴ ژوئن جلسه نهائی دادگاه نظامی لیبی برای رسیدگی به پرونده دو نفر تبعه بازداشت شده روسیه در تاریخ ۲۷ ماه اوت ۲۰۱۱ در طرابلس و. و. دالگوف و آ. ف. شاروف و همچنین ۲۵ تبعه اوکراین و بلاروس تشکیل شد. همه این زندانیان به همکاری با رژیم معمر قذافی و تلاش برای قتل از راه تعمیر تکنولوژی نظامی متهم شده اند. آ. ف. شاروف به حبس ابد، و. و. دالگوف و همه اتباع اوکراین و بلاس هر یک به ۱۰ سال زندان تأدیبی محکوم شده اند. صدور این احکام، بویژه در پرتو تماسهای مستمر وزارت امور خارجه و سفارت روسیه در طرابلس با مقامات لیبی و وعده های مساعد طرف لیبی برای رسیدگی به این مسئله، نگرانی و خشم مسکو را برانگیخته است.
در روزهای اخیر کمیته عالی امنیت ملی اعضای هیئت نمایندگی دیوان کیفری بین­المللی را بازداشت کرده، و ظاهرا، سعی می کند از این بازداشت برای کسب برخی اطلاعات استفاده کند. با بازداشت شدگان چه خواهد کرد، فعلا روشن نیست.
در روزهای آینده «پرونده بغدادی» هم بازتاب بین­امللی خواهد یافت. دولت تونس اکنون دبیر کل کنگره ملی لیبی (نخست وزیر سابق لیبی. مترجم)، دکتر بغدای محمودی را که از بیم جان خود به تونس پناهنده شد بود، با تحویل به لیبی برای «رسیدگی» تهدید می کند (تونس، دکتر بغدادی محمودی را در ۱۹ ژوئن به لیبی تحویل داد. این مقاله قبل از آن تاریخ نگاشته شده است. مترجم). او در زندان بسر می برد و در اعتراض به تحویل خود به دست شورای ملی، اعتصاب غذا کرده است. دکتر بغدادی، سمبل مخالفان حاکمیت جدید لیبی بشمار می رود؛ تصمیم برای مجازات او در آستانه انتخابات، به احتمال قریب به یقین، در پاریس و لندن اتخاذ شده است.
نوچه­های آنهائی که لیبی را بمباران کردند و رژیم قذافی را سرنگون ساختند، کاملا واضح است که از عهده اداره امور این کشور بغرنج برنمی­آیند. حاکمیت جدید با تمام قوا به خشونت روی آورده است. در مقابل آن، تروریستها و قبایل مخالف دولت جدید، به مقاومت مسلحانه خود شدت بخشیده اند. زرق و برق شعارهای دموکراتیک وارداتی از غرب نتوانست قوانین جماهیری لیبی را در نظر لیبیائی­ها تغییر دهد. خلق لیبی رژیم عروسکی را نمی پذیرد. افق «افغانیزه کردن» لیبی و جنگ داخلی با هدف نابودی جمعیتی ان نمایان است.

۱۳۹۱ خرداد ۲۲, دوشنبه

فاجعه الحولا، گواه بی خبری غرب از اوضاع سوریه
نوشته تری میسان
برگردان: ا. م. شیری
----
ارتش آزاد «سوریه»[۱]،۱۰۸ جنازه را در مسجد الحولا به تماشای عموم گذاشت. بگزارش شورشیان این جنازها مربوط به غیرنظامیانی بودند که ۲۵ ماه مه ۲۰۱۲ توسط شبه نظامیان طرفدار دولت، به تعبیر آنها «شبیهات ها»، کشته شده بودند.
دولت سوریه در مقابل این خبر کاملا سردرگم شده بود و سریعا این کشتار را محکوم نموده و اعلام کرد که مخالفان مسلح مرتکب این جنایت شده اند.
زمانیکه خبرگزاری رسمی سوریه، سانا نتوانست بموقع خود اطلاعات دقیقی ارائه دهد، آژانس کاتولیک سوریه وُکس کلامانتیس بلافاصله با انتشار شواهد چندی در باره حادثه رویداده، اپوزیسیون را مقصر آن شناخت[۲]. پنج روز بعد، تلویزیون خبری «روسیه ۲۴» روسیه (وستی سابق) فیلم ۴۵ دقیقه از حادثه پخش کرد که تا امروز مشروح ترین تحقیقات عمومی بحساب می آید[۳].
کشورهای غربی و دولتهای حوزه خلیج فارس که برای «تغییر رژیم» سوریه تلاش می کنند، اپوزیسیون را بعنوان نماینده قانونی مردم سوریه برسمیت شناختند و بدون اینکه منتظر گزارش ناظران سازمان ملل متحد باشند، ادعای ارتش آزاد «سوریه» را پذیرفتند. اکثریت آنها در قبال این حادثه اقدامات تنبیهی آماده بعمل آورده، سفرای خود را از سوریه فراخواندند. این اقدام بمعنی قطع روابط سیاسی نبوده و بقیه کارکنان سفارتخانه به کار خود ادامه می دهند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد بیانیه دبیر کل سازمان متحد دایر بر تقبیح کشتار را بدون اشاره به نظامیان تأئید کرد. علاوه بر آن، او مسئولیت دولت سوریه را مبنی بر حفاظت از مردم با اتخاذ تدابیر متعارف، یعنی بدون کاربرد تسلیحات سنگین، به آن یادآوری کرد[۴].
بر خلاف او، رئیس شورایعالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، ناوی پیلی، بمنظور احاله پرونده این جنایت به دیوان کیفری بین المللی، دولت سوریه را متهم شناخت.
رئیس جمهور فرانسه، فرانسوا اولاند و وزیر خارجه او، لوران فابیوس، اعلام کردند که قصد دارند روسیه و چین را اقناع نمایند تا مانع تصویب قطعنامه شورای امنیت دایر بر کاربرد نیرو نشوند. در عین حال، رسانه های فرانسه، به سرزنش روسیه و چین در حمایت از رژیم جنایکار ادامه می دهند.
در پاسخ به این اتهامات، معاون وزیر امور خارجه روسیه، آندری دنیسوف اظهار تأسف کرد و گفت که، موضع فرانسه یک «عکس العمل ساده احساسی» بی پایه است. او تأکید کرد که، موضع کشورش در رابطه با این مسئله، مثل همه مسائل، بلاتغییر است و آن، نه بمعنی پشتیبانی از دولت، بلکه از مردم سوریه می باشد که طی آخرین رفراندوم مطابق قانون اساسی اعتماد خود به بشار اسد را اعلام کردند.
با درخواست دولت سوریه، هیئت ناظران سازمان ملل متحد به محل حادثه رفت. اپوزیسیون که این منطقه را در کنترل خود دارد، هیئت را پذیرفت و آن توانست به واقعیتهای لازم برای تهیه یک گزارش موقتی دست یابد.
هنگام کنفرانس مطبوعاتی برای رسانه های سوریه، رئیس هئیت تحقیق پیرامون کشتار، اطلاعیه کوتاهی دایر بر نتایج اولیه تحقیقات بعمل آمده خواند. بنا به اظهارات وی، در جریان عملیات نظامی ارتش آزاد «سوریه» در این منطقه، اوپوزیسیون به این کشتار دست زده است.
با آگاهی از اینکه گزارش ناظران سازمان ملل متحد ممکن است خود آنها را نشانه بگیرد، غرب شورای حقوق بشر ژنو را که در کنترل خود دارد، به تشکیل کمیسیون اضافی برای تحقیقات وادار ساخت. این شورا موظف است هر چه زودتر گزارشی تهیه نموده، و نظر خود را قبل از نتیجه تحقیقات هیئت ناظران اعلام نماید.
اما، واقعیت فاجعه الحولا از چه قرار بود؟
------
بلافاصله پس از حادثه، بدون انجام هیچگونه تحقیقی، آژانسهای خبری و دولتهای کشورهای غربی دولت سوریه مسئول کشتار دانستند.
دو عامل اصلی مانع انجام تحقیقات می شود: اول- الحولا چند هفته پیش از کنترل دولت سورریه خارج شد. بدین سبب، نمی تواند نمایندگان خود را به این شهر اعزام نماید و دوم- خبرنگاران فقط با کسب اجازه و تحت کنترل ارتش آزاد «سوریه» می توانند به آنجا بیایند. ولیکن، یک مورد استثناء هم وجود دارد: گروه گزارشگران تلویزیون خبری «روسیه ۲۴» موفق شد بدون هیچ محافظی به همه منطقه رفته و یک گزارش منحصرا مفصلی از محل حادثه تهیه نماید.
کمیسیون رسمی سوریه اعلام کرد که شواهد بسیار زیادی در دست دارد، ولی آنها را فقط پس از تنظیم گزارش نهایی در اختیار مطبوعات خواهد گذاشت و شاهدان نیز فعلا بعلت انجام تحقیقات سرّی معرفی نمی شوند. برغم این، اول ماه ژوئن، کانال تلویزیون دولتی چندین گزارش پخش کرد.
محققان فیلم ویدئویی ارائه شده توسط ارتش آزاد «سوریه» را نیز در دست دارند.
با توجه باینکه ارتش آزاد «سوریه» همه جنازه ها را به مسجد جمع آوری و روز بعد نبش قبر آنها را شروع کرد، ناظران سازمان ملل متحد از امکانات ارائه نظر پزشکی قانونی در مورد اکثریت جنازه ها برخوردار نبودند.
یافته های شبکه ولتر
------
قربانیان کشتار خونین در الحولا
الحولا، این یک شهر نیست، بلکه شامل سه منطقه کشوری و هر کدام با ۲۵۰۰۰ هزار نفر جمعیت می باشد. روستای سنی نشین تل دائو چند هفته است که تحت کنترل شورشیان قرار دارد. ارتش آزاد «سوریه» قانون خود را در آنجا اجرا می کند. ارتش ملی، با برپائی چند پست بازرسی در راههای ورود به این منطقه، راه مواصلاتی را کنترل می کرد، ولی بیشتر از این هم پیش نمی رفت. راهزنان کودکان را می ربودند و تلاشهای ناموفقی برای باجگیری در مقابل آزادی آنها بعمل می آوردند[۵]. در نهایت، کودکان چند روز قبل از کشتار در الحولا، به قتل رسیدند و ارتش آزاد «سوریه» جنازه های آنها را برای نمایش همراه با دیگران با خود برد.
عصر روز ۲۴ ماه مه ارتش آزاد «سوریه» عملیات گسترده ای را برای تحکیم کنترل بر منطقه و تبدیل تل دائو و تبدیل آن به پایگاه جدید خود آغاز کرد. در این عملیات ۶۰۰ تا ۸۰۰ شبه نظامی اعزامی از مناطق کاملا دور، در رستان و سعان جمع شدند و پس از آن، بطور همزمان به پستهای بازرسی ارتش حمله کردند. در این حین، یکی از گروهها با استقرار ۵ سامانه ضد تانک در تل دائو تقویت شد و با قتل چند نفر پاکسازی مردم را آغاز کرد.
دهها انسان وابسته به عبدالمطیع مشلاب، که اخیرا از حزب بعث به نمایندگی مجلس ملی و سپس به دبیری آن انتخاب شده و همچنین، خانواده افسر ارشد، معاویه السعید، اولین قربانیان تل دائو بودند. بقیه، خانواده هایی بودند که از مذهب تسنن به مذهب تشیع گرویده بودند. دو خبرنگار تاپ نیوز و نیو اورینتال نیوز، آژانسهای مطبوعاتی وابسته به شبکه ولتر نیز جزء قربانیان هستند.
بمحض اینکه اولین موضع ارتش ملی سقوط کرد، مهاجمان تاکتیک خود را تغییر دادند. آنها شروع کردند شکست ارتش ملی را بمثابه ترازنامه عملیاتی به فرماندهان خود نشان دهند. آنها به بیمارستان العتان حمله کرده و آن را آتش زدند. همه جنازه ها را از سردخانه بیمارستان و جنازه قربانیان خود را به مسجد آوردند و فیلم برداری کردند.
ادعای اینکه دسته های وفادار به دولت تنها مقصران کشتار هستند، با واقعیات منطبق نیست. این یک واقعیت است که درگیری مسلحانه بین ارتش ملی و شورشیان روی داده و همچنین، چندین نفر غیرنظامی وفادار به دولت هم به قتل رسیدند. پس از آن، ارتش آزاد «سوریه» با جمع آوری جنازه های مردگان روزهای اخیر، نمایش را سازمان داد.
بالاخره، وجود «شبیهات» یک افسانه ناب است. بی گمان، هستند انسانهای مسلحی که از دولت حمایت می کنند و به نوعی به عملیات انتقامجویانه دست می زنند، اما هیچ ساختار، هیچ گروه سازمانیافته ای که بتواند بعنوان شبه نظامیان طرفدار دولت عمل کند، وجود ندارد.
پیآمدهای سیاسی و دیپلوماتیک
------
لامیه شکور، سفیر سوریه.
فراخواندن سفرای کشورهای غربی از سوریه تدبیری از قبل طراحی و همآهنگ شده بود. غرب از مدتها پیش چنین کشتاری را انتظار می کشید تا از ان برای مقاصد خود سوءاستفاده بکند. آنها به کشتارهای قبل از آن چون یقین داشتند که ارتش آزاد «سوریه» مرتکب شده است، هیچ توجهی ننمودند و چون مطمئن بودند که این یکی واقعا بدست دسته های طرفدار دولت اتفاق افتاده است، چنگ انداختند.
فراخواندن همزمان سفیران نه در پاریس، بلکه در واشینگتن برنامه ریزی شده بود. پاریس بدون در نظرگرفتن پیامدهای حقوقی، با آن موافقت کرد. لامیه شکور همچنین نماینده واقعی سوریه در یونسکو است و او را نمی توان بر اساس توافقنامه ارضی از فرانسه اخراج کرد. و حتی اگر او به یونسکو آکردیته نشده بود هم، در همه حال اخراج وی از فرانسه بخاطر اینکه از مدتها پیش دارای تابعیت دوگانه فرانسوی- سوری می باشد، غیرقانونی بود.
فراخواندن همآهنگ سفیران بمنظور ایجاد توهم همبستگی جهانی برای اعمال فشار بر روسیه در واشینگتن برنامه شده بود. در واقعیت امر هم ایالات متحده آمریکا سعی می کند توازن جدید قوا درجهان را بسنجد و از عکس العمل روسیه، و از اینکه تا کی آنها می توانند مقاومت کنند، ارزیابی بعمل آورد.
با این وجود، تکیه بر کشتار الحولا یک اشتباه تاکتیکی است. واشینگتن بدون توجه به جزئیات و با تصور اینکه هیچ کسی نمی توان با آن مقابله کند، به این حادثه چنگ زده است. آنها فراموش کرده اند که در طول چند هفته مسکو چقدر در این کشور سرمایه گذاری کرده و بیش از ۱۰۰۰۰۰ (یکصد هزار) نفر تبعه روسیه در سوریه مقیم هستند. و البته، آنها هم سیستم فوق مدرن دفاع ضدهوائی را که مانع حمله هوائی ناتو به سوریه می شود، بیجا مستقر نکرده اند؛ آنها همچنین، سامانه های شناسائی را همراه با متخصصان نصب کرده اند که قادر است به مناطق شورشیان نفوذ کند. به همین سبب هم مسکو توانست در عرض چند روز تمام حادثه را روشن سازد. این متخصصان موفق شدند ۱۳ عضو ارتش آزاد «سوریه» را که مسئول این قتلها هستند، شناسائی کرده و اسامی آنها را به دولت سوریه اعلام کنند. به همین سب هم روسیه نه تنها از کرده خود مأیوس نشد، حتی موضع خود را استحکام بخشید.
این واقعیت به نظر ولادیمیر پوتین که غرب در صدد بود کشتار الحولا را بعنوان کارت برنده در دست خود داشته باشد، از آن گواهی می دهد که آنها دیگر بر اوضاع سوریه تسلط ندارند. اینک غرب با فراخواندن کارشناسان خود که فرماندهی ارتش آزاد «سوریه» را در محلها اداره می کردند، حوادث سوریه را فقط بکمک هواپیماهای جاسوسی بی خلبان و ماهواره های مصنوعی می تواند پیگیری کند. آنها گرفتار دروغگوئیها و لاف زدن های مزدورانی شدند که خود به این کشور فرستاده اند.
بعقیده مسکو، این کشتار یکی از آن سری کامل فجایعی است که مردم سوریه از یک پیش تحمل می کند. اما تبدیل شتاب زده آن به ابزار سیاسی از سوی غرب، نشاندهنده آن است که پس از سقوط امارات اسلامی بابا عمر، غرب هنوز استراتژی جمعی جدیدی را تدوین نکرده است. در نتیجه نهائی، غرب به بازیهای اتفاقی مشغول است و به همین جهت هم برتری خود را که بازیگر صفحه شطرنج وعده داده بود، از دست می دهد.
پسگفتار مترجم!
لاز به یادآوری می دانم که بعد از فاجعه الحولا، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، بار دیگر در پشت تریبون ظاهر شد و گفت: «بشار اسد باید از قدرت کناره گیری نماید و سوریه را ترک کند». در همین ارتباط و در رابطه با مواضع رئیس جمهور «سوسیالیست» فرانسه که در متن همین مقاله نیز آمده است، بنظر می رسد طرح چند سؤال در مقابل چپنماهای پیرو سیاستهای استعماری غرب و گرفتار تبلیغات ایدئولوگهای آنها، شاید بتواند در گشودن برخی گره کورها مؤثر افتد.
۱ــ فرض کنیم نه فقط اوباما، بلکه هر کسی صبح از جایش بلند شد و به هر دلیل موجه یا غیرموجه، گفت که فلان مقام دولتی فلان کشور باید استعفا دهد و کشورش را ترک کند. در این صورت، اولا- این خواست چه سنخیتی حتی با دموکراسی بورژوائی دارد؟ ثانیا- می توان تصور کرد که در دنیا چه اتفاقی می افتد؟ ثالثا- آیا این قلدری ناب نیست؟
۲ــ تصور کنید، فردا یک گروه مسلح بومی، نه حتی خارجی و نه با حمایت تسلیحاتی مالی و اطلاعاتی خارجی مثل ساحل عاج، لیبی یا سوریه، یکی از ایالتها، مناطق یا شهرهای ایالات متحده جعلی آمریکا را بتصرف خود درآورد، در این حالت، دولت این کشور با آنها چگونه رفتار خواهد کرد؟
۳ــ آیا بصرف ادعا، هر کسی را به هر نامی که خود را معرفی می کند، می توان نامید؟ اگر آری، پس تفاوتهای اولاند «سوسیالیست»، از گونه سوسیالیستهای همدست و متحد طبیعی- تاریخی استعمار و امپریالیسم که خواهان مداخله نظامی خارجی در سوریه است، با سارکوزی که قبل از ریاست جمهوری، در دوره تصدی وزارت کشور، فرانسه را به آتش کشید و در دوره ریاست جمهوری، این کشور را بفرماندهی ناتو بازگرداند، کدامند؟ آیا اولاند واقعا هم سوسیالیست است یا مثل چپنماهای وطنی ما، در زیر یک نام جعلی، وظیفه گماشتگی خود را انجام می دهد؟
۴ــ شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد بدون هیچگونه تحقیق و بررسی، با صدور حکمی محاکمه بشار اسد در دادگاه بین المللی را خواستار شد. خیلی خوب! آیا این شورای کذایی کر و کور و لال شده است و نمی داند که امپریالیسم غرب به چه جنایات هولناکی در کشورهای مختلف جهان دست می زند و یا نمی داند که امروز سوریه نه با جنگ داخلی، بلکه تهاجم تروریستی غربی- عربی روبروست و حتی، عربستان سعودی، تروریستها را برای انجام عملیات انتحاری در سوریه، بمزایده می گذارد؟ یک ویدئو فیلم از بمزایده گذاری تروریست در عربستان را لطفا، در نشانی زیر ببینید:
اضافه می کنم که: قسمتهای مشخص شده با خط چین سرخ در متن، محل تصاویر مندرج در مقاله می باشد. علاقمند ی توانند آنها را در نشانی منبع ببینند!
مترجم
یادآوریها:
[۱]-شبکه ولتر کلمه «سوریه» در ارتش آزاد سوریه را بمنظور تأکید بر اینکه این تشکیلات از اتباع خارجی تشکیل یافته و فرماندهی آن هم سوری نیست، در گیومه می نویسد.
[۲]-
«Fractionnements irréversibles en Syrie ?», Vox Clamantis, 26 mai 2012.
[۳]-
Global Research a traduit en anglais la retranscription d’extraits de cette émission. Voir : “Opposition Terrorists "Killed Families Loyal to the Government"”, Voltaire Network, 1er juin 2012.
[۴]-
«Syrie : que dit le Conseil de sécurité ? », par Thierry Meyssan,Réseau Voltaire, 28 mai 2012.
[۵]-در حال حاضر این مهمترین مشکل برای امنیت کشور بشمار می رود. باندهای زیادی که ارتش آزاد «سوریه» برای تکمیل صفوف خود به مزدوری گرفته بود، در رابطه با پایان دادن به تأمین مالی آنها از هم گسستند. آنها نیز با در دست داشتن تسلیحات ارسالی غرب، به باجگیری، عمدتا به اخاذی از راه آدمربائی روی آورده اند.
y� q&m s � @� n","serif"; mso-ascii-theme-font:major-bidi;mso-hansi-theme-font:major-bidi;mso-bidi-theme-font: major-bidi;mso-ansi-language:EN-US;mso-bidi-language:FA'>در حال حاضر این مهمترین مشکل برای امنیت کشور بشمار می رود. باندهای زیادی که ارتش آزاد «سوریه» برای تکمیل صفوف خود به مزدوری گرفته بود، در رابطه با پایان دادن به تأمین مالی آنها از هم گسستند. آنها نیز با در دست داشتن تسلیحات ارسالی غرب، به باجگیری، عمدتا به اخاذی از راه آدمربائی روی آورده اند.