۱۳۸۷ تیر ۸, شنبه


خروج بی قید وشرط ارتش متجاوز آمریکا از خاک عراق
وافغانستان و مخالفت با تجاوزاحتمالی به ایران


درتظاهراتهای اخیر علیه سفر بوش به اروپا اصلی ترین شعار تظاهرکنندگان " خروج فوری وبی شرط آمریکا از عراق و افغانستان و مخالفت با حمله احتمالی به ایران" بود. جنبش ضد جنگ درادامه کارزار خود علیه پنج سال تجاوز نظامی به عراق قوی تر از گذشته به میدان آمد و با بسیج توده ای به افشای جرج بوش و جنگ افروزان امپریالیست پرداخت. هدف اصلی جنبش ضد جنگ بسیج ملیونی مردم و جلوگیری از تجاوز نظامی امپریالیستها و در راس آن آمریکا به کشورهای ضعیف است. همه افراد و جریاناتی که مخالف تجاوز نظامی به عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین، ایران، کوبا، ونزوئلا...و هستند و به حق ملل درتعیین سرنوشت خود احترام میگذارند می توانند عضوی از این جنبش باشند. این جنبش نمی تواند به بهانه حضور رژیم طالبان درقدرت به بمباران و کشتارمردم بی دفالع توسط آمریکا ومتحدینش موافقت کند. این جنبش نمی تواند به بخاطر ماهیت ارتجاعی جمهوری اسلامی و حزب بعث عراق ... به بمباران این کشورها درمقابل آمریکا و اسرائیل سکوت کند. وظیفه سرنگونی رژیمهای ارتجاعی رابه خود مردمان آن کشور واگذار میکند و به خواست و اراده مردم برای تعیین دولت مطلوب خود احترام میگذارد.
ما ایرانیان متشکل در جبهه ضد تجاوز و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران درمونیخ با شعارها و موازین جنبش ضد جنگ کاملا موافقیم وخودرا عضوی ازاین جنبش میداینم و درحد توان و امکانات خود به تقویت این جبهه می پردازیم. باشد تا با پیوستن همه ایرانیان آزاده و صلحدوست و مخالف تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی علیه ایران به این جبهه به پیوندند و در تقویت آن از هیچ کوششی دریغ نورزند.
نه به تجاوز نظامی علیه ایران! نه به تحریم اقتصادی علیه ایران!
خروج بی قید وشرط نیروهای متجاوز از عراق و افغانستان!
جبهه ضد تجاوزنظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران- مونیخ
27 ژوئن 2008

۱۳۸۷ تیر ۴, سه‌شنبه


عوارض ناشی از انفجار مراکز اتمی

دکتر اکرم پدرام نیاجمعه 16 نوامبر 2007"آخرین اطلاعات رسیده از سوی حامیان بوش نشان می دهد که وی برآن است به منظور حملۀ پیشگیرانه یا خنثی کننده با استفاده از "بانکر باسترها" به ایران حمله کند.... قابل ذکر است که "بانکر باستر" نامی خوش آهنگ برای بمب اتمی است و استفاده از این نوع سلاح در ایران (یا هر جای دیگر) صدها هزار تن از زمین، آب و صخره و سنگها را تبخیر خواهد کرد. سپس در اثر حرکت مواد رادیواکتیو حاصله در جهت باد میلیونها نفر از جمعیت این کشور کشته یا بیمار خواهند شد. شیوع جهانی سرطان و بیماریهای دیگر باری دیگر و در حد چشمگیری افزایش خواهد یافت. منطقۀ مورد حمله برای نسلها آلوده و غیر قابل استفاده باقی خواهد ماند.... طراحان معتقدند در صورتی که مراکز اتمی در اعماق زمین تعبیه شده باشند، بانکر باسترها نمی توانند بدان ژرفا نفوذ کنند و آنها را از بین ببرند، به همین دلیل تصور می شود که تعداد زیادی از بانکر باسترها را بطور پی در پی به همان سوراخ روانه کنند. حال شدت فاجعه ناشی از مواد رادیواکتیو را تصور کنید." *احتمال رخداد یا عدم رخداد این حادثۀ هولناک موضوعی است که ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرده است. به نظر من راهیابی به منظور پیشگیری از به واقعیت پیوستن این خطر به کسب دانش و هوشیاری نیاز دارد. یکی از زمینه های لازم برای کسب این دانش، آگاهی از اهداف و برنامه های احتمالی آنهایی است که قصد تجاوز به کشور ما را دارند. زمینه دیگر، شناخت عوارض متعاقب آن و نحوۀ مواجهه با آن است. بنابراین داشتن آگاهی هرچند محدود از اورانیوم، بمب اتمی و اثرات مخرب آن از ضروریات امروز است. از این روی، در سطح فراگیری عمومی، درصدد جمع آوری اطلاعات مربوط به این دانش که در مقولۀ علوم فیزیک پزشکی و بیوفیزیک می گنجد، برآمدم. به عقیده من دانستن این مطالب می تواند کمکی باشد که از پنجره متفاوتی به عرصه تاخت و تاز امپریالیزم بنگریم و با هوشیاری بیشتر آماده باشیم.

اورانیوم چیست؟

اورانیوم از عناصر شیمیایی رادیوکتیو و جزء فلزات سنگین است که به طور طبیعی و در مقیاسی کوچک در خاک، صخره ها، آب، گیاهان، حیوانات و بدن انسان وجود دارد. اما ذخایر متمرکز این ماده در صخره های سخت یافت می شود که معمولا با خاک و گیاهان پوشیده شده اند. عمده ذخایر اورانیوم در کشورهایی چون کانادا، استرالیا، جنوب غربی آمریکا و... وجود دارد.بطور طبیعی اورانیوم قبل از مرحلۀ غنی شدن دارای جرم اتمی 238 است. اورانیوم لازم برای تولید انرژی در راکتورهای هسته ای، اورانیوم غنی شده یا اورانیوم با جرم اتمی 235 است که در شرایط طبیعی فقط 7/0 درصد از کل اورانیوم را تشکیل می دهد. با تجهیزات غنی سازی، 90 درصد از اورانیوم 238 را به اورانیوم 235 تبدیل می کنند و اورانیومی که بیش از 20 درصد از آن اورانیوم 235 باشد، برای تولید سلاح اتمی استفاده می شود و کمتر ار این میزان درصد برای راکتورهای انرژی هسته ای بکار می رود.مکانیسم عمل بدین گونه است: پلوتونیوم و اورانیوم از اتمهای سنگینی هستند که درون هستۀ خود تعداد زیادی پروتون و نوترون دارند. بطور خوبخودی یا در اثر برخورد نوترونهای اتم دیگر با هسته این اتمها شکافت هسته ای رخ می دهد. زمانی که هسته ای سنگین در اثر شکافت به دو هسته کوچکتر تقسیم می شود، نوترون های اضافی آزاد می گردند. اگر این نوترون ها بوسیله هسته های دو نیم شده دیگر جذب شوند، آنها نیز به دو نیم می شوند و نوترون های بیشتری را آزاد می کنند. در شرایط عادی نوترونهای آزاد شده به هسته های دیگر برخورد نمی کنند و باعث ادامۀ رویداد شکافت در اتمهای دیگر نمی شوند. اما اگر این اتمها را تحت فشارهای بالا در کنار یکدیگر قرار دهند، نسبت تصادم نوترونها با هسته های اتمهای مجاور افزایش یافته و زنجیره ای از تصادم نوترونها با هسته اتمهای مجاور را بوجود می آورند. در مراکز اتمی با جذب نوترونهای اضافی این برخوردها را کنترل می کنند. اما در مراکز تولید سلاح اتمی این برخوردها ضروری هستند و کنترل نمی شوند.عوارض ناشی از تماس بدن با اورانیوماگر بدن انسان در اثر حوادثی چون تخریب حاصل از حمله احتمالی به مراکز انرژی هسته ای در معرض اورانیوم 235 و دیگر ترکیبات اورانیوم قرار گیرد، دچار دو نوع مسمومیت شیمیایی و مسمومیت رادیولوژیکی می شود.

مسمومیت شیمیایی

کلیه ها در بدن از اصلی ترین اعضایی هستند که در اثر تماس با اورانیوم و ترکیبات آن دچار مسمومیت می شوند. این مواد می توانند از دو طریق وارد بدن شوند، از راه تنفس هوای آلوده به غبار اورانیوم یا از طریق خوردن مواد غذایی حاوی این مواد. پس از ورود اورانیوم به بدن، این ماده از راه جریان خون برای تصفیه به کلیه ها حمل می شود و آسیبی جدی به سلولهای کلیوی وارد می کند. جذب 50 تا 150 میلی گرم (بسته به شرایط فیزیکی هر فرد) باعث نارسایی حاد کلیه و مرگ فرد می گردد.مسمومیت رادیولوژیکیاورانیوم و ترکیبات آن پس از ورود به بدن در اعضایی مثل ریه ها باقی می مانند و برای ماهها و سالها از خود پرتوهای رادیواکتیو تشعشع می کنند. این پرتوها باعث ایجاد سرطان شده و نیز هر چه میزان ورود این مواد به بدن افزایش یابد، احنمال ابتلا به سرطان بالا می رود.تاثیر اورانیوم بر DNAدایان استرنز، بیوشیمیدان از دانشگاه اریزونای شمالی در سال 2006 طی تحقیقی ثابت کرد که زمانی که سلولهای بدن در معرض اورانیوم قرار می گیرند، اورانیوم به DNA داخل سلول متصل می شود و باعث موتاسیون یا جهش سلولی می گردد که این جهش منجر به کپی برداری و تکثیر دریاچه ای از پروتئین هایی می شود که برخی از آنها می توانند به ایجاد انواع سرطان ها منجر شوند. استرنز در ادامه می گوید: "نتایج حاصل از تحقیقات ما نشان داد که اگر میزان تشعشع به اندازه ای کم باشد که حتی نتوانیم آنرا اندازه گیری کنیم، ضرورتا بدین معنا نیست که فرد در معرض خطر نیست، زیرا هرگاه فلز سنگینی به DNA انسان متصل شود، در سلول مربوطه جهش رخ می دهد."در اثر انفجار اورانیوم تخمین زده می شود که میزان تشعشع رادیواکتیو در حوالی منبع اورانیوم از 5 رونتگن (واحد دوز دریافتی اشعه) در ثانیه بیشتر است که در طول یک ساعت حدودا معادل 20,000 رونتگن می شود. قابل توجه است که دوز کشندۀ تشعشعات رادیواکتیو حدود 500 رونتگن در مدت پنج ساعت است. بدین ترتیب در اثر انفجار مرکز هسته ای اهالی نزدیک به مرکز ظرف چند دقیقه میزان کشندۀ این ماده را دریافت می کنند. بعد از حادثه چرنوبیل مطالعات انجام شده از مردم اوکراین، روسیه و بلوروس که در مجاورت مرکز اتمی چرنوبیل زندگی می کردند، نشان داد که اشعه رادیواکتیو بر بیش از یک میلیون نفر از ساکنین آن ناحیه اثر گذاشته است و تا سال 2000 یعنی چهار سال بعد از انفجار، 4000 نفر از کودکانی که در معرض اشعه قرار گرفته بودند، به سرطان تیروئید مبتلا شده اند. قابل ذکر است که چرنوبیل یک انفجار اتمی نبود. این صرفا آتش بسیار سوزان و خیره سر سوخت اتمی بود. تخمین زده می شود که چرنوبیل و ناحیه وسیع اطراف آن برای سیصد تا ششصد سال آینده غیر قابل زیستن باشد.باران رادیواکتیو حادثۀ چرنوبیل برای مدتی طولانی مواد غذایی و احشام اطراف اروپا و کشورهای اسکاندیناوی را آلوده کرد و تشعشعات اتمی حاصل از آن هنوز هم در خاک و در بدن برخی از موجودات زنده یافت می شود.

تاثیرات ناشی از انفجار بمب اتم یا انفجار مرکز هسته ای

انفجار هسته ای می تواند تاثیرات مخرب زودرس و دیررس به همراه داشته باشد. تاثیرات زودرس از جمله حوادث ناشی از انفجار، تشعشعات حرارتی، تشعشعات یونیزه کننده آنی یا پرتوهای رادیواکتیو هستند که می توانند ظرف چند ثانیه یا چند دقیقه پس از وقوع انفجار هسته ای اثرات مخرب خارق العاده ای بجای بگذارند. تاثیرات دیررس از قبیل باران رادیواکتیو و تاثیرات احتمالی بر محیط زیست می باشد که از چند ساعت تا چندین قرن باقی می ماند و می تواند تا مسافت بسیار دوری از محل انفجار هسته ای را دربرگیرد. در اثر انفجار یک مرکز هسته ای یا بمب اتم انواع مختلفی از انرژیها آزاد می شوند که همگی اثرات زیانبار و مخربی دارند. این انرژی ها در اثر امواج تکان دهنده، امواج الکترومغناطیس، پرتوهای گرمازا، تشعشع مستقیم رادیواکتیو و باران رادیواکتیو آزاد می شوند.در اثر انفجار، امواج تکان دهنده ای ایجاد می شود که فشاری معادل چندین هزار پاند در اینچ مربع بوجود می آورد. صرفا 10-15 پاند فشار می تواند باعث تخریب ساختمانها و خرد شدن اشیاء گردد. ریه های انسان در اثر فشاری برابر با 30 پاند له می شوند. این امواج، توفانی بوجود می آورند که انسانها و اشیاء را همچون موشک به هوا پرتاب می کنند.پرتوهای گرمازا حامل نور و گرما هستند. نور حاصل از این پرتوها به دلیل شدت زیاد قادر است که صخره ها را منفجر کند، انسانها را در فاصله های بسیار دور کور کند و مواد آتش زا را که در نقاط بسیار دوردست قرار دارند، مشتعل کند. گرمای حاصل از این پرتوها نیز باعث سوختگی می شود.پرتوهای الکترومغناطیسی حاصل از انفجار مرکز هسته ای مشابه پرتوهای گرمازا عمل می کنند. اگرچه این پرتوها آسیب مستقیمی بر انسان وارد نمی کنند، ولی به دلیل مختل کردن ابزار الکتریکی می توانند مراکز پزشکی را از کار بیاندازند.

تشعشع رادیواکتیو:
در اثر انفجار مرکز هسته ای یا بمب اتمی پرتوهای رادیواکتیو مختلفی آزاد می شوند. پرتوهای گاما و نوترون به راحتی از اجسام جامد مثل پوست و گوشت عبور می کنند و کشنده هستند. بتا و آلفا بدلیل طول موج کوتاهتر خطر کمتری دارند و از پوست بدن بداخل نفوذ نمی کنند. اما با این وجود اگر ذرات الفا از راه دهان وارد بدن شوند، بیشترین آسیب را به بدن انسان وارد می سازند. باران رادیواکتیو تعداد بیشماری از ذراتی هستند که از ساختمانها و اشیایی که در محل انفجار به هوا پرتاب شده اند و با مواد رادیواکتیو ترکیب گشته، تشکیل می شوند. این باران می تواند تا 24 ساعت بعد از انفجار ادامه یابد و ابری شبیه قارچ در منطقه بوجود آورد و در محدوده بسیار وسیعی به زمین بنشیند. به همین دلیل باران رادیواکتیو می تواند از خطرناکترین موارد تاثیر انفجار باشد و این خطر تا مادامی که مواد رادیواکتیو پرتوهای خود را از دست نداده اند، ادامه دارد که معمولا تا ده برابر نیمه عمر ماده رادیواکتیو می باشد.تاثیر تشعشعات اتمی بر بدن انساناین تشعشعات بر سلولهایی از بدن که بطور فعال درحال تقسیم سلولی هستند (مو، مغز استخوان و اعضای تولید مثل) اثراتی جدی می گذارند. ورود دوز بسیار بالای پرتوهای رادیواکتیو سیستم عروقی انسان را از بین می برد و همچنین می تواند در مغز باعث تجمع مایعات گشته و ورم مغزی ایجاد کند. علائم حاصل از این آسیب شامل تهوع، استفراغ، اسهال، تشنج و در نهایت کما و مرگ است. به هنگام دریافت دوزهای بالا به دلیل عدم تعادل مایعات و مواد الکترولیتی در بدن ظرف ده روز مرگ اتفاق می افتد. در دوز متوسط مغز استخوان از بین می رود و تولید سلولهای خونی را مختل می سازد و عفونت های جدی و خونریزی های شدید را باعث می گردد و فرد ظرف چهار تا پنج هفته جان خود را از دست می دهد. بدلایل بالا حتی در زمان دریافت دوز پایین پرتوهای رادیواکتیو احتمال مرگ وجود دارد.بعد از بمباران هیروشیما در ششم آگوست 1945 میزان مرگ و میر ناشی از انفجار، پرتوهای گرمازا و تشعشعات رادیواکتیو به 70.000 نفر بالغ شد و بدنبال تاثیرات ناشی از باران رادیواکتیو تا پایان سال 1945 این آمار به 100.000 نفر رسید. آمار کشته شدگان این حادثه در سال 1950 یعنی پنج سال بعد از بمباران از مرز 200.000 نفر گذشت. البته هیچ کس قادر نبوده و نخواهد بود که آمار دقیقی از افرادی که از آن روز تاکنون در اثر این حادثه جان خود را از دست داده اند، بدست دهد. اما تا به امروز انواع وسیعی از آسیب های جدی بر سلامتی انسانهای آن منطقه گزارش شده است، آسیب هایی چون سرطان و عوارض روانی ناشی از بمب تا پایان عمر با قربانیان همراه بوده و خواهد بود.
جنبش ضد جنگ درایران NO WAR ON IRANپاسخ به اين

۱۳۸۷ تیر ۱, شنبه

گرينويچ - جمعه 20 ژوئن 2008 - 31 خرداد 1387
هشدارها علیه هرگونه حمله به تاسیسات اتمی ایران
مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید که اقدام نظامی علیه ایران خاور میانه را به گلوله آتش بدل کرده و تهران را ترغیب خواهد کرد برای ساختن سلاح اتمی خیز بردارد.
محمد البرادعی در واکنش به گزارش روز جمعه نیویورک تایمز که می گفت اسرائیل اخیرا یک مانور عمده نظامی با هدف آماده شدن برای بمباران بالقوه تاسیسات اتمی ایران ترتیب داد، اظهار نظر می کرد.
این گزارش واکنش های دیگری نیز برانگیخته است.
احمد خاتمی خطیب جمعه تهران امروز گفت: "اگر دشمنان به ويژه اسراييل و حاميان آمريكايی اش بخواهند با زبان زور حرف بزنند مطمئن باشند تودهنی محكمی از ملت ايران خواهند خورد."
وی افزود: "اين عقب مانده‌های سياسی بايد بفهمند كه روانشناسی ملت ايران بيگانه‌ستيزی است و اگر نگاه چپی به كشور بکنند از هر حركتی پشيمان خواهند شد."
آقای برادعی در مصاحبه ای که روز جمعه پخش شد به تلویزیون العربیه در دوبی گفت: "به عقیده من یک ضربه نظامی از هر چیز دیگری بدتر است. این کار منطقه را به یک گلوله آتش بدل خواهد کرد."
وی گفت هرگونه حمله ای تنها جمهوری اسلامی را در رویارویی اش با غرب بر سر برنامه اتمی مصمم تر خواهد کرد.
وی همچنین از اینکه نتواند به کار خود در بازرسی از تاسیسات اتمی ایران ادامه دهد ابراز نگرانی کرد:
"اگر حمله نظامی در این زمان علیه ایران انجام شود... باعث خواهد شد من نتوانم به کارم ادامه دهم."
روسیه نیز علیه هرگونه اقدام نظامی علیه ایران اخطار داده است.
سرگئی لاوروف وزیر خارجه این کشور روز جمعه علیه استفاده از زور مقابل ایران هشدار داد و گفت هیچ شاهدی دایر بر اثبات اینکه ایران در پی ساخت سلاح اتمی است وجود ندارد.
سفیر روسیه در سازمان ملل نیز هشدار داد که تهدید ایران به اقدام نظامی می تواند شتابی را که در تلاش شش قدرت جهانی برای باز کردن بن بست با تهران ایجاد شده است تضعیف کند.
خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، هفته گذشته به تهران رفت تا بسته ای از مشوق های تجاری را در ازای تعلیق غنی سازی به ایران ارائه کند.
آمریکا و متحدان غربی آن ایران را متهم به تلاش برای توسعه ظرفیت ساخت سلاح اتمی می کنند، اتهامی که ایران بارها رد کرده است.
آقای برادعی در مصاحبه با العربیه گفت که تحریم به تنهایی نمی تواند تهران را نسبت به توقف غنی سازی اورانیوم قانع کند و اظهار نظر کرد گفتگوی بین المللی بیشتری برای حل مساله لازم است.
روزنامه نیویورک تایمز گزارش داده بود که اسرائیل در ماه جاری دست به یک مانور نظامی عمده زده که به گفته مقام های آمریکایی ظاهرا جهت تمرین برای بمباران بالقوه تاسیسات اتمی ایران بوده است.
چندین مقام آمریکایی به این روزنامه گفتند که رزمایش اسرائیل ظاهرا تلاشی برای توسعه ظرفیت نظامی این کشور جهت اجرای یک حمله از راه دور بوده است و همچنین با این هدف صورت گرفته که جدی بودن نگرانی اسرائیل از برنامه اتمی ایران نمایش داده شود.
به گفته مقام های آمریکایی بیش از 100 جنگنده اف 16 و اف 15 در این مانور که در هفته اول ژوئن در شرق مدیترانه و یونان انجام شد شرکت داشتند.
نیویورک تایمز به نقل از مقام های آمریکایی نوشت: "هلی کوپترها و هواپماهای سوخترسان که در این مانور شرکت کردند در مسافتی تقریبا 1500 کیلومتری پرواز کردند که حدودا فاصله میان اسرائیل و تاسیسات اتمی نطنز است."
شائول موفاز وزیر دفاع سابق اسرائیل که اکنون معاون نخست وزیر است اخیرا هشدار داده بود که اسرائیل ممکن است چاره ای به جز حمله به تاسیسات اتمی ایران نداشته باشد.
آقای موفاز که زمانی رئیس ستاد مشترک ارتش بود در گفتگو با روزنامه اسرائیلی یدیوت آهرونوت نتیجه گیری کرد که تحریم های بین المللی در مهار بلندپروازی های اتمی ایران ناموفق بوده است.
وی گفت: "اگر ایران برنامه اتمی خود را ادامه دهد - ما به آن حمله خواهیم کرد. تحریم ها موثر نیست. چاره ای به جز حمله به ایران برای متوقف کردن برنامه اتمی اش وجود ندارد."
اسرائیل که می گوید ایران تا پایان دهه جاری میلادی می تواند به سلاح اتمی دست پیدا کند، در سال 1981 طی حملاتی هوایی راکتور اتمی عراق را که در آن زمان هنوز تکمیل نشده بود نابود کرد.
بی بی سی

۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه




ترجمه متن فراخوان مشترک ضد جنگ در پاریس در رابطه با سفر بوش به فرانسه


نه بوش، نه جنگ، نه ناتو - بخاطر صلح و عدالت، دمکراسی، و احترام به حقوق خلقها

این فراخوان مشترک را 25 حزب و سازمان و انجمن، از فرانسوی گرفته تا فلسطینی و تونسی و مراکشی و ایرانی... امضا کرده اند. تظاهرات با حضور چند هزار نفر با موفقیت برگزار شد:13 و 14 ژوئن آینده، سارکوزی از جورج بوش در پاریس پذیرائی خواهد کرد. این سفر زمانی صورت میگیرد که دولت فرانسه نزدیکی غیر قابل قبول خود را به سیاست آمریکا تشدید کرده و فرانسه در آستانه ریاست نوبتی اتحادیه اروپا قرار دارد. فرصتی است تا ما هم، مثل مردم آمریکا و سایر نقاط جهان، مخالفت خود را با سیاست برتری جوئی و جنگ بوش، که سارکوزی با او همدستی میکند، نشان بدهیم. پیامد « جنگ تمدنهای » بوش و « خاورمیانه بزرگش »، بعد از هفت سال در افغانستان و پنج سال در عراق، چیزی جز جنگ داخلی، تباهی، فقر، تروریسم، صد ها هزار قربانی غیر نظامی و کشورهای ویران شده از هر جهت نبوده است! حال آنکه حل و فصل این دو تعارض از طریق احترام به حقوق خلقها و در چارچوب حق و حقوق بین المللی مقدور است.ما خواهان : الف - قطع فوری تمام عملیات نظامی در عراق و افغانستان و خروج قوای اشغالگر آمریکا و متحدانش از این کشورها هستیم. ب - مساعدت مالی بلافاصله بین المللی، بویژه از طرف کشورهای مسئول اشغال، خاصه از طرف ایالات متحده آمریکا.هنوز این بحرانها برطرف نشده، بوش و متحدانش در پی برانگیختن تعارضات دیگری هستند. با حمایت بی چون و چرا از اسرائیل باعث شده اند که اسرائیل استعمار سرزمین اشغالی فلسطین را تشدید کند، بنای دیوار غیز قانونی را ادامه دهد، محاصره جنایتکارانه گازا و تعرض به کشور لبنان در ژوئیه سال 2006 میلادی!حال آنکه خلق فلسطین حق دارد که دولت خود را داشته باشد، حقی که قطعنامه های سازمان ملل متحد هم آن را برسمیت شناخته است. قطعنامه هائی که هرگز اجرا نشده اند! این شرط لازم برای یافتن یک راه حل سیاسی از طریق مذاکره، بخاطر تعین مرزهای امن و شناخته شده برای دو دولت است.جورج بوش، بدون درس گرفتن از شکستها، کشورهائی که زیر بار فرمان واشنگتن نمی روند، مثل کشورهای آمریکای لاتین، تهدید میکند، چون راه دیگری را برگزیده اند. او برای حمله به خاورمیانه آمادگی کامل دارد. سرشت قابل سرزنش رژیم ایران بجای خود. ولی لشگرکشی به ایران، میتواند بیک فاجعه تمام عیار منجر شود – مثل مورد عراق امروز.ما طالب ایجاد یک منطقه غیراتمی برای تمام خاورمیانه هستیم، این اولین مرحله در مسیر غیراتمی کردن عمومی است. ما تدارک جنگی را مردود میدانیم، فرانسه نباید در کنار ژاندارم جهان قرار گرفته و باید از الزام خلقها پیروی کند که تظاهراتهای بزرگ بسال 2003 میلادی برعلیه جنگ از خود بروز دادند.ما میخواهیم به برتری طلبی و چپاول امپریالیستی خاتمه دهیم، و خواهان یک دنیای صلح آمیز، همبستگی و عدالت بر مبنای همکاری بین المللی هستیم.

۱۳۸۷ خرداد ۲۹, چهارشنبه


تظاهرات علیه جنگ عراق

به گزارش خبرگزاری رويترز، در حالی که جرج بوش و گوردون براون در مورد جنگ عراق نيز گفت و گو کرده اند، هزاران نفر روز يکشنبه در مرکز لندن عليه جرج بوش و جنگ پنج ساله عراق تظاهرات کردند.مقامات بريتانيايی می گويند که تعدادی از اين تظاهرکنندگان در درگيری با پليس زخمی شده و ۲۵ نفر از آنها نيز دستگير شده اند.رييس جمهوری آمريکا در مصاحبه ای با روزنامه آبزرور، چاپ لندن از بريتانيا خواست تا پيش از بر قراری ثبات در عراق نيروهای خود را از اين کشور خارج نکند.آقای بوش به آبزرور گفته است: «جدول زمان بندی برای خروج نيروها از عراق نبايد وجود داشته باشد.»وی افزود که آقای براون در تماس دائمی با مقام های نظامی بريتانیا است و اين امر جای قدردانی دارد.سخنان آقای بوش در حالی بيان می شود که بريتانيا اعلام کرده است احتمال دارد تا پايان سال ۲۰۰۸ تمامی نيروهای خود را از عراق خارج کند.

۱۳۸۷ خرداد ۲۴, جمعه



همزمان با ورود رئيس جمهور امريکا به رم، مردم ايتاليا با برپايي تظاهرات گسترده ضد امريکايي در 9 شهر اين کشور، به استقبال بوش رفتند.به گزارش واحد مرکزي خبر از رم، هزاران نفر از مردم پايتخت ايتاليا عصر امروز با راهپيمايي در خيابان هاي مرکزي رم، با سردادن شعارهاي ضد امريکايي، انزجار خود را از حضور بوش در شهر رم ابراز داشتند.تظاهرکنندگان که در ميان آنها شماري از امريکايي هاي مقيم ايتاليا نيز به چشم مي خورد با فرياد بوش، جنايتکار جنگي است، خواستار خروج فوري اشغالگران امريکايي از عراق شدند.راهپيمايان همچنين برچيده …شدن پايگاه‌هاي نظامي امريکا در ايتاليا را خواستار شدند. يک خانم امريکايي مخالف سياست‌هاي جنگ طلبانه بوش به خبرنگار صدا و سيما در رم گفت ما با حضور در اين تظاهرات، مخالفت خود را با اشغال افغانستان و عراق اعلام مي‌کنيم و خواستار بسته شدن زندان گوانتانامو هستيم.وزارت کشور ايتاليا براي حفظ امنيت رييس جمهور امريکا علاوه بر بسيج 10 هزار نيروي پليس، حريم هوايي رم را بر روي پروازهاي تجاري بسته است و همزمان چندين بالگرد بر فراز آسمان رم به گشت زني مشغول هستند.همچنين بر روي بام ساختمان‌هاي اطراف سفارت امريکا و اقامتگاه سفير اين کشور در رم، تک تير اندازان مستقر شده اند و همه دريچه‌هاي آب و فاضلاب خيابان‌هايي که بوش از آنها عبور مي کند بسته شده است.
نقل ازسرويس خبري دانشجويان پلي تكنيك

۱۳۸۷ خرداد ۲۲, چهارشنبه




تهدید نظامی دولت صهیونیستی اسرائیل علیه ایران را محکوم میکنیم
اطلاعیه
تهدید نظامی دولت صهیونیستی اسرائیل علیه ایران را محکوم میکنیم
یک باردیگر دولت صهیونیستی اسرائیل ایران را به بهانه تولید سلاح اتمی به بمباران وحمله نظامی تهدید کرد. موفاز یکی از وزرای دولت اسرائیل با بیان اینکه تحریمهای اقتصادی شورای امنیت علیه ایران از آنجا که تا کنون اثر آنچنانی بر ایران نداشته است گفت : " اقدام نظامی علیه ایران به امر اجتناب ناپذیری تبدیل شده است و این عمل مورد حمایت دولت آمریکا قرارخواهدگرفت."
اسرائیل ، آمریکا، فرانسه ... بارها ایران را به حمله اتمی تهدید کرده و همچنان به این سیاست جنایتکارانه خود ادامه میدهند. اینها با اشاره به حماقتهای دشمن شاد کن احمدی نژاد که شعار حذف اسرائیل از نقشه جغرافیا را صلا داده است می خواهند بر سر مردم ایران بمب بریزند وایران را همانند عراق ویران و به مستعمره مستقیم خود تبدیل کنند. اسرائیل و آمریکا به دنبال بهانه میگردند و دولت احمدی نژاد نیز با شعارهای بی پایه و اساس خود واز طرفی موج سرکوب داخلی و نارضایتی عمومی شرایط را برای دخالت خارجی فراهم میکند. اما سوای اینکه چه نوع حکومتی درایران بر سرکار است مردم ایران بشدت مخالف تهدید نظامی و تحریم اقتصادی علیه ایران هستند و درصورت تجاوز نظامی به ایران با دل و جان ازمیهنشان دفاع خواهند کرد و همانند مردم قهرمان عراق دست به مقاومت ملی زد ه و ایران را به گورستان متجاوزین تبدیل خواهند کرد. جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران تهدید نظامی اسرائیل به ایران را قویا محکوم میکند و همه گان را به هوشیاری و افشای توطئه صهیونیستها و امپریالیستها علیه مردم ایران فرا میخواند.
جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران درمونیخ-آلمان
18 خرداد 1387

۱۳۸۷ خرداد ۱۹, یکشنبه

طرح سری نظامی امنيتی برای عراق


قراردادی که اشغال را دایمی خواهد کرد: بوش و پتریوس در پایگاه نظامی الانبارhttp://www.roshangari.net/روشنگری.

روزنامه اينديپندنت روز پنج شنبه پنجم ماه ژوئن گزارشی از مفاد توافقنامه سری نظامی امنيتی که قرار است آمريکا دولت عراق را وادار به امضای آن کند، منتشر کرد. اين گزارش در رسانه های فارسی زبان بويژه رسانه های رژيم زياد مورد بحث قرار گرفته است. پاتريک کابرن گزارشگر ويژه اينديپندنت از زاويه ديدی مستقل مفاد اين قرارداد را گزارش داده و مورد بحث قرار داده است. بوش قول داده بود تا پايان رياست جمهوری مساله فلسطين را حل کند، ولی اينطور که به نظر ميرسد او و ديک چنی تصميم گرفته اند عراق را به يک فلسطين ديگر تبديل کنند. چکيده گزارش اينديپندنت را در زير ميخوانيد. يک توافق نامه سری در بغداد مورد مذاکره قرار گرفته که بر اساس آن اشغال نظامی عراق توسط آمريکا، عليرغم هر نتيجه ای که انتخابات آمريکا داشته باشد، دايمی خواهد شد. ضوابط مندرج دراين قرارداد، که مفاد آن به اينديپندنت درز کره، تاثير انفجاری در عراق خواهد داشت. برپايه مفاد اين قرارداد سربازان آمريکا برای هميشه در پايگاه های دايمی مانده، به عمليات نظامی ادامه داده، هرکس را بخواهند دستگير ميکنند و خود در برابر قوانين عراق مصونيت خواهند داشت، به همين جهت مقامات عراقی وحشت دارند که قرارداد موقعيت عراق را در خاورميانه متزلزل کرده و مبنايی برای دامن زدن به درگيری های دايمی در عراق ايجاد کند. اما توافقنامه ميتواند به ايجاد يک بحران سياسی در آمريکا هم منجر شود. پرزيدنت بوش ميخواهد اين قرار داد در پايان ماه آينده تصويب شود تااو بتواند ادعا کند حمله نظامی او به عراق در سال 2003 درست بوده است. ولی حضور دايمی آمريکا در عراق با قول باراک اوباما مبنی بر عقب نشينی سربازان آمريکا در ماه نوامبر در صورت انتخاب او، در تناقض قرار ميگيرد. انتخاب اين زمان برای تقويت جان مک کين نامزد حزب جمهوری خواه هم هست که ادعا کرده آمريکا در عراق در آستانه يک پيروزی قرار دارد و به گفته او اين پيروزی در صورت انتخاب اوباما و عقب نشينی نابهنگام در خطر قرار خواهد گرفت. آمريکا اکنون 151000 سرباز در عراق دارد. حتی بعد از عقب نشينی مورد نظر برای ماه بعد، بيش از 142000 سرباز درعراق باقی خواهند ماند که حدود 10000 بيشتر از تعداد سربازان در آغاز سال 2007 است که برنامه معروف به ,تقويت, نيروها اعلام شد. بر اساس توافقنامه جديد، آمريکايی ها بيش از 50 پايگاه نظامی را حفظ خواهند کرد. هم سربازان و هم کنتراتچی های قراردادی وابسته به بخش خصوصی در برابر قوانين عراق مصونيت خواهند داشت، و آمريکا حق خواهد داشت عمليات نظامی را بدون مشورت با دولت عراق به اجرا بگذارد. واشينگتن همچنين ميخواهد کنترل فضای عراق در ارتفاع پايين 29000 فوت را در اختيار داشته و حق داشته باشد تحت عنوان ,جنگ با ترور, هرکس را بخواهد دستگير کرده و کارزار جنگی راه بيندازد. مفاد دقيق توافقنامه تاکنون مخفی نگاه داشته شده بود. درز اين مفاد به گفته يک مقام عراقی خشم مردم را بر خواهد انگيخته و دولت عراق را بعنوان يک دولت دست نشانده بی اعتبار خواهد کرد. پرزيدنت بوش مصمم است دولت عراق را وادار کند بدون هر گونه تغييری اين قرار داد را که بر آن عنوان,اتحاد استراتژيک, گذاشته اند امضا کند. ولی هم اکنون ايرانی ها و اعراب آن را به عنوان تداوم تلاش آمريکا برای کنترل منطقه محکوم کرده اند. گفته ميشود نوری مالکی نخست وزير عراق شخصا با قرارداد مخالف است ولی احساس ميکند ائتلاف حکومتی او بدون حمايت آمريکا نمی تواند در قدرت بماند. اگرچه وزرای عراقی گفته اند هرقراردادی که حاکميت عراق را نقض کند رد خواهند کرد ولی ناظران معتقدند آنها سرانجام آن را تصويب خواهند کرد و ادعاهای کنونی برای آن است که خود را طرفدار استقلال عراق نشان دهند. تنها فرد عراقی که ميتواند جلوی قرار داد رابگيرد، آيت الله سيستانی است که در سال 2003 آمريکا را وادار به موافقت با يک رفراندوم برای تصويب قانون اساسی جديد عراق نمود. ولی گفته ميشود او ميترسد بدون حمايت آمريکا شيعه های عراق که اکثريت پارلمان عراق را در سال 2005 به دست آوردند، به شدت تضعيف شوند. آمريکا شديدا با به رفراندوم گذاشتن قرارداد جديد مخالف است زيرا ميترسد مردم آن را رد کنند. مقتدا صدر با قرار داد مخالفت کرده و از طرفدارانش خواسته هر جمعه عليه آن به عنوان سندی در نقض استقلال عراق به تظاهرات دست بزنند. دولت عراق مايل است امضای قرار داد را به تعويق بيندازد ولی معاون بوش ديک چنی تلاش کرده است دولت عراق را وادار به امضای قرار داد بکند . سفير آمريکا در بغداد رايان کروکرهفته ها برای پيش برد و مخفی نگه داشتن توافق نامه تلاش کرده است. بيشتر عراقی ها توافق نامه را رد خواهند کرد، به جز کردها که يک پنجم مردم عراق را تشکيل ميدهند و نيز رهبران سياسی اعراب سنی که مايلند آمريکا از قدرت شيعه بکاهد. در جامعه عراقی های سنی مذهب که وسيعا از جنگ چريکی عليه اشغال حمايت کردند احتمالا شکاف ايجاد خواهد شد.
منبع: http://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/revealed-secret-plan-to-keep-iraq-under-us-control-840512.html18 خرداد 1387

۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

تهدید اسرائیل و اعتراض ایران


در پی تهدید علنی برای حمله به ایران از سوی یک وزیر کابینه اسرائیل، نماینده ایران خواستار محکومیت این سخنان از سوی سازمان ملل شده است.
شائول موفاز وزیر حمل و نقل اسرائیل روز جمعه حمله اسرائیل به ایران را اجتناب ناپذیر دانسته بود.

محمد خزائی نماینده ایران در سازمان ملل در نامه ای که روز شنبه منتشر شد از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواست تهدید اسرائیل علیه کشورش را محکوم کند.
به گزراش رویتر آقای خزائی در نامه ای به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد نوشت: "چنین تهدید خطرناکی علیه یک کشور مستقل و یک عضو سازمان ملل از موارد آشکار نقض قوانین بین المللی است و با بنیادی ترین اصول منشور سازمان ملل تغایر دارد و بنابراین نیازمند واکنشی قاطعانه و روشن از طرف سازمان ملل به ویژه شورای امنیت است."
آقای خزائی گفت که عملکرد گذشته شورای امنیت که نشانه ناکامی علیه اسرائیل دانست "این کشور را برای استمرار و حتی تشدید رفتار و سیاست های غیرقانونی آن دلیرتر کرده است."
اظهارت موفاز
شائول موفاز روز جمعه گفت: "اگر ایران برنامه اتمی خود را ادامه دهد - ما به آن حمله خواهیم کرد. تحریم ها موثر نیست. چاره ای به جز حمله به ایران برای متوقف کردن برنامه اتمی اش وجود ندارد."

كانديداي نخست‌وزيري اسرائيل، تروريست و مأمور سابق موساد


او در آن سال‌ها به نقاط گوناگون اروپا سفر کرده و براي ترور فعالان فلسطيني که نام آنان توسط موساد به وي اعلام مي‌شد، برنامه‌ريزي مي‌کرد. از جمله اين قربانيان، «مأمون شکري مريش»، افسر سابق سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) بود. او در آن زمان معاون اول «خليل الوزير» (ابوجهاد) از رهبران ارشد سازمان آزاديبخش فلسطين در آتن، پايتخت يونان به شمار مي‌رفت.
۱۲ خرداد ۱۳۸۷
روزنامه انگليسي «ساندي تايمز» در شماره صبح امروز خود، در گزارشي مفصل و بي‌سابقه به تاريخچه فعاليت‌هاي سابق «تزيپي ليوني»، وزير امور خارجه رژيم اشغالگر و نخست‌وزير احتمالي اسرائيل پرداخت.

به گزارش سرويس بين‌الملل «تابناک»، ساندي تايمز در اين گزارش مي‌نويسد: بر همگان آشکار است که تزيپي ليوني با همکاري با سازمان اطلاعات و امنيت اسرائيل (موساد)، فعاليت خود در ارتش اسرائيل را از سال 1980 ميلادي که براي تحصيلات در رشته حقوق به فرانسه رفته بود، آغاز کرد. او که در آن سال‌ها، مأمور موساد بوده، در کشتارهاي زنجيره‌اي فلسطينيان مقيم اروپا نيز دست داشته است.اين روزنامه انگليسي در ادامه به نقل از همکاران سابق ليوني مي‌نويسد: او در آن سال‌ها به نقاط گوناگون اروپا سفر کرده و براي ترور فعالان فلسطيني که نام آنان توسط موساد به وي اعلام مي‌شد، برنامه‌ريزي مي‌کرد. از جمله اين قربانيان، «مأمون شکري مريش»، افسر سابق سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) بود. او در آن زمان معاون اول «خليل الوزير» (ابوجهاد) از رهبران ارشد سازمان آزاديبخش فلسطين در آتن، پايتخت يونان به شمار مي‌رفت.ساندي تايمز درباره چگونگي ترور مأمون شکري مريش مي‌نويسد: در بيستم آگوست 1983 ميلادي، دو فرد مسلح ناشناس، در حالي که سوار بر موتورسيکلت بودند، با نزديک شدن به خودروي حامل مأمون، به سمت او تيراندازي و وي را ترور کردند. در آن حادثه، يک فلسطيني به همراه سه فرزند چهار، نه و سيزده ساله‌اش که در خودرو در کنار مأمون بودند نيز به شدت زخمي شدند. مأمون شکري مريش، پيش از سفر به آتن، نماينده عمليات‌هاي محرمانه ياسر عرفات، رئيس سابق سازمان آزاديبخش فلسطين در بيروت، پايتخت لبنان بود. در سال 1982 پس از اشغال بيروت به دست ارتش اسرائيل، مأمون به همراه ياسر عرفات به تونس رفت و مدتي بعد نيز به يونان سفر کرد تا فعاليت‌هاي خود را در اروپا ادامه دهد.ساندي تايمز در ادامه گزارش خود مي‌نويسد: ليوني 49 ساله که داراي دو فرزند دختر است، هيچ گاه مستقيم در ترورها دست نداشت، بلکه همواره به عنوان طراح در چنين عمليات‌هايي شرکت مي‌کرد.«آهارون ياريف»، مدير سابق مؤسسه تحقيقاتي ـ استراتژي دانشگاه تل آويو و رئيس پيشين سازمان اطلاعات و امنيت ارتش صهيونيستي در سال 1993 ميلادي نيز در گفت‌وگويي تلويزيوني، به ترور 36 تن از فعالان فلسطيني در اروپا، از جمله مأمون شکري اعتراف کرد و گفت: سازمان‌هاي اطلاعاتي اسرائيل از سال 1972 تا 1984 ميلادي، به درخواست خانم «گلدا مئير»، نخست‌وزير پيشين اسرائيل، ترور فعالان فلسطيني در اروپا را بر عهده گرفتند.ياريف در ادامه گفت: شعار خانم مئير، اين بود: هرکسي يک اسرائيلي بکشد، حتي تا رختخوابش نيز او را دنبال خواهيم کرد.ساندي تايمز در ادامه مي‌نويسد: ليوني، خشونت را از خانواده خود به ارث برده، به گونه‌اي که پدرش «ايتان» يک تروريست واقعي بوده که پس از بازداشت، به پانزده سال زندان محکوم شد، اما از زندان گريخت. او به يک پايگاه نظامي انگليسي در فلسطيني اشغالي حمله کرده بود. مادر ليوني نيز فرمانده يکي از گروهک‌هاي افراطي تابع سازمان «آراگون» و رئيس اين سازمان، «مناخيم بيگن»، بنيانگذار رژيم اسرائيل بود.ساندي تايمز در ادامه مي‌افزايد: مادر «تزيپي ليوني» پيش از مرگش در سن 85 سالگي اعتراف کرد که در دوران جواني و فعاليت در اين گروهک افراطي، دست به سرقت زده و حدود 35 هزار دلار را از يک قطار فلسطيني ربوده است.گفتني است، ليوني در سال 2005 ميلادي پس از به کما رفتن آريل شارون، نخست‌وزير سابق رژيم اسرائيل و نخست‌وزير شدن «ايهود اولمرت» به عنوان وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي برگزيده شد. او اکنون يکي از مدعيان اصلي و جانشينان احتمالي ايهود اولمرت به شمار مي‌رود.

۱۳۸۷ خرداد ۱۷, جمعه

تاملات فیدل در مورد اظهارات اوباما



فیدل کاسترو
منبع: گرانما
برگردان: انوشه کيوان پناه

تأملات فيدل در باره اظهارات اوباماسياست های رياکارانه امپراطوری

ناصادقانه خواهد بود اگر من بعد از شنيدن سخنرانی اوباما در بعد از ظهر 23 ماه مه در «بنياد ملی آمريکايی- کوبايی» که بدست رونالد ريگان تأسيس شد، ساکت بمانم. من به سخنرانی او گوش دادم، همانطور که سخنرانی مک کين و بوش را شنيدم. من از او متنفر نيستم، زيرا او مسئول جناياتی نيست که عليه کوبا و بشريت اعمال شده است. من اگر از او دفاع کنم، لطف زيادی به مخالفان او خواهد بود. در نتيجه، من در انتقاد از او و بيان بی پرده نقطه نظراتم پيرامون سخنان او، کمترين تعللی به خود راه نمی دهم.اظهارات اوباما چه بود؟او خطاب به کسانی که خواهان الحاق کوبا به ايالات متحده هستند گفت « در طول زندگی من، بيعدالتی و سرکوب بر کوبا حاکم بوده است. مردم کوبا، در طول زندگی من، هرگز طعم آزادی را نچشيده اند. مردم کوبا، در طول حيات دو نسل، هرگز دموکراسی را تجربه نکرده اند. (...) وضع کنونی، وضعيت دهشتناک و تراژيکی است که نيم قرن است در برابر ماست- با انتخاباتی که می تواند هر نامی به آن داد مگر آزاد و منصفانه (...) من اين بيعدالتی را تحمل نخواهم کرد، شما اين بيعدالتی را تحمل نخواهيد کرد، و ما با هم برای آزادی در کوبا بپا خواهيم خاست»، و افزود «وقت آن است که اجازه دهيم پول آمريکايی های کوبايی-تبار خانواده های آنها را کمتر به رژيم کوبا وابسته کند. (...) من به تحريم و محاصره اقتصادی کوبا ادامه خواهم داد.» محتوای اين اظهارات اين نامزد نيرومند برای رياست جمهوری ايالات متحده مرا از نياز به توضيح دليل اين نوشته معاف می کند.خوزه هرناندز، يکی از روسای بنياد ملی آمريکايی-کوبايی که اوباما در سخنرانی خود او را می ستايد، کسی بجز صاحب همان تفنگ اوتوماتيک کاليبر-50، مجهز به تلسکوپ و اشعه ماوراء سرخ نيست که تصادفاً همراه با ديگر سلاح های مرگبار در حال انتقال به ونزوئلا از طريق دريا، [از او] ضبط و مصادره شد. بنياد نقشه داشت نويسنده اين سطور را در نشست بين المللی پيرامون مارگريتا، که در ايالت نيوا اسپارتا در ونزوئلا برگزار شده بود، ترور کند.گروه پپه هرناندز، که باند ماس کنوسا- کسی که با تقلب در سال 2000 توانسته بود پيروزی انتخاباتی بوش را تامين کند- به آنها خيانت کرده، می خواست اتحاد خود با کلينتون را تجديد کند، زيرا گروه ماس کنوسا قولی داده بود که همه آنها با خوشحالی آن را قبول کرده بودند: قول اينکه کاسترو را ترور کند. اينها از آن دست کلک های سياسی است که در ذات نظام پوسيده و پر از تضاد ايالت متحده است.سخنرانی اوباما، نامزد رياست جمهوری آمريکا را می تواند بشکل زير فرموله نمود: گرسنگی برای ملت، ارسال پول [کوبايی ها مقيم آمريکا برای خانواده شان در کوبا] بعنوان صدقه، و سفر به کوبا برای تبليغ مصرف گرايی و به دنبال آن يک شيوه زندگی ناپايدار.او چگونه می خواهد به مشکل بسيار جدی بجران غذايی برخورد کند؟ غلات جهان بايد ميان انسانها، موجودات و ماهی ها تقسيم شود، مقدار ماهی درياها که با کشتی های ماهيگيری بزرگی که هيچ سازمان بين المللی نتوانسته مانع فعاليت آنها شود مورد بهره برداری بيش از حد قرار دارند، هر سال کوچک تر و ناياب تر می شود. توليد گوشت از گاز و نفت کار آسانی نيست. حتی اوباما هم که بيشتر از بوش به خطرات و محدوديت زمانی برای عمل آگاه است، به پتانسيل تکنولوژی در مبارزه با تغييرت جوی بيش از حد بها می دهد. او می تواند با گور Gore، که دموکرات است و ديگر نامزد انتحابات نيست مشورت کند، زيرا او [Gore] از سرعت شتابنده ای که گرمايش جهانی پيش می رود آگاه است. بيل کلينتون، بزرگ ترين رقيب سياسی او که در انتخابات رياست جمهور شرکت ندارد، اما کارشناس حقوق فرا-کشوری مانند قوانين هلمز-برتون Helms-Burton و توريسلی Torricelli Actsاست، می تواند در باره موضوعاتی مانند محاصره اقتصادی که قول برداشتن آن را داد ولی به قول خود عمل نکرد، به او نصيحت کند.اين شخص که بدون ترديد، از نقطه نظر اجتماعی و انسانی، مترقی ترين نامزد رياست جمهوری ايالات متحده است در سخنرانی خود در ميامی چه گفت؟ او گفت :«بمدت دويست سال ايالات متحده اين را روشن کرده است که دخالت خارجی در نيمکره ما را تحمل نخواهد کرد. اما هر روز، در سرتاسر قاره آمريکا، مبارزه متفاوتی در جريان است-نه عليه ارتش های خارجی، بلکه عليه خطر مرگبار گرسنگی، تشنگی، بيماری و ياس. اين آينده ای نيست که مورد قبول ما باشد-نه برای يک کودک در «پورت دو پرنس»، نه برای خانواده ای در بلندی های پرو. ما می توانين بهتر عمل کنيم. ما بايد بهتر عمل کنيم. (...) ما نمی توانيم مصائب در جنوب خود را ناديده بگيريم، نمی توانيم جهانی سازی معاهده های خالی را تحمل کنيم.» توصيف باشکوهی از جهانی سازی امپرياليستی: جهانی سازی معده های خالی! ما بايد برای اين از او تشکر کنيم. اما 200 سال پيش، «بوليوار» برای اتحاد آمريکای لاتين نبرد کرد، و بيش از 100 سال پيش، «مارتی» جان خود را در مبارزه عليه الحاق کوبا به ايالات متحده فدا کرد. چه فرقی بين آنچه مونروئه Monroe اعلام کرد و آنچه اوباما دويست سال بعد احيا و اعلام می کند، وجود دارد؟«من در کاخ سفيدم نماينده ويژه ای را برای قاره آمريکا منصوب خواهم کرد، که با حمايت کامل من کار خواهد کرد. اما ما وزارت امور خارجه را نيز گسترش خواهيم داد، در مناطقی در قاره آمريکا که مورد غفلت واقع شده اند، کنسولگری های بيشتری باز خواهيم کرد. ما گروه صلح را گسترش خواهيم داد و از جوانان آمريکايی خواهيم خواست برای گسترش اعتماد و روابط ميان مردم ما به خارج بروند.» او قبل از پايان سخنرانی خود افزود «ما، مشترکاً می توانيم آينده را بر گذشته ترجيح دهيم.»چه عبارت زيبايی، زيرا گواه بر اين ايده ، يا حداقل بر اين ترس است، که تاريخ چهره ها را می سازد و نه بر عکس. در حال حاضر، ايالات متحده ذره ای از روحيه حاکم بر اصول اعلاميه فيلادلفيا- که از طرف 13 مستعمره ای که عليه استعمار انگليس قيام کرده بودند اعلام شد- را ندارد. در حال حاضر، آنها امپراطوری غول پيکری هستند که بنيانگذاران کشور در آنزمان تصور آنرا هم نمی کردند. با اين وجود، قرار نبود برای بوميان و بردگان چيزی تغيير کند. بوميان با گسترش ملت، ريشه کن شدند؛ بردگان-مرد، زن و کودک- بمدت نزديک به يک قرن، عليرغم اينکه به گفته اعلاميه فيلادلفيا «همه انسانها آزاد و برابر زاده می شوند» در بازار به حراج گذاشته شدند. شرايط عينی جهان بسود رشد آن نظام بود.اوباما در سخنرانی خود انقلاب کوبا را غير-دموکراتيک و فاقد احترام به آزادی و حقوق بشر ترسيم کرد. اين دقيقاً همان ادعايی است که دولت های ايالات متحده، بدون استثنا، يکی بعد از ديگری برای توجيه جنايات خود عليه کشور ما عنوان کرده اند. محاصره اقتصادی، در خود و برای خود، يک عمل نسل کشی است. من نمی خواهم ببينم که اين ارزشهای شرم آور در مغز کودکان ايالات متحده کاشته شود.انقلاب مسلحانه در کشور ما، بدون مداخلات نظامی، «متمم پلات» Platt Amendment و استعمار اقتصادی که بر کوبا تحميل می شد، می توانست لازم نباشد.انقلاب [ما] نتيجه سلطه امپرياليستی بود. ما را نمی توان به تحميل آن به کشور متهم کرد. تغييرات واقعی می تواند و بايد در ايالات متحده صورت گيرد. کارگران خود آن، بيش از يک قرن پيش، خواست شيفت هشت ساعت کار را، که ناشی از رشد نيروهای مولده بود، مطرح کردند.اولين چيزی که رهبران انقلاب کوبا از مارتی آموختند اين بود که به سازمانی که برای اهداف انجام يک انقلاب تشکيل شده است باور داشته باشند و به نمايندگی از طرف آن عمل کنند. ما هميشه به اشکال پيشين قدرت پای بند بوده ايم، ودر نتيجه نهادينه شدن اين سازمان، ما با رای بيش از 90 درصد رای دهندگان انتخاب می شويم، چيزی که در کوبا عادی شده است، روندی که با سطوح مسخره مشارکت انتخاباتی، که در موارد بسيار، مانند مورد ايالات متحده، کمتر از 50 درصد رای دهندگان را در بر می گيرد، کمترين شباهتی ندارد. هيچ کشور کوچک و تحت محاصره ای مانند کشور ما نتوانسته است بر اساس جاه طلبی، نخوت، فريب يا سوء استفاده از قدرت، نوع قدرتی که همسايکان آن دارند، مقاومت کند. خلاف اين گفتن ، توهين به ذکاوت مردم قهرمان ماست.من ذکاوت سرشار اوباما، مهارت او در بحث يا اخلاق کار او را زير سوال نمی برم. او سخنران متبحری است و در مسابقه انتحاباتی از رقبای خود جلو تر است. من با همسر و دختران خردسال او، که او را همراهی می کنند و هر سه شنبه او را تشويق می کنند، همدردی(سمپاتی) احساس می کنم. اين در واقع صحنه انسانی تحت تاثير قرار دهنده ای است. با اين وجود، من موظفم تعدادی پرسش ظريف را مطرح کنم. من انتظار جواب ندارم؛ فقط می خواهم برای ثبت شدن آنها را مطرح کنم.آيا اين درست است که رئيس جمهور ايالات متحده دستور ترور کسی را در جهان، به هر بهانه ای باشد، صادر کند؟آيا اين اخلاقی است که رئيس جمهور ايالات متحده دستور شکنجه ديگر افراد بشر را صادر کند؟آيا تروريسم دولتی بايد از جانب کشور قدرتمندی مثل ايالات متحده بعنوان ابزاری برای آوردن صلح به کره زمين بکار گرفته شود؟آيا قانونی که [قانون هلمز-برتون، جهت محاصره اقتصادی کوبا] برای تنبيه تنها يک کشور-کوبا-اجرا می شود، برای اينکه آن را بی ثبات کند، خوب و شرافتمندانه است، حتی اگر به قيمت از دست رفتن جان کودکان بيگناه و مادران آنها تمام بشود؟ اگر خوب است، چرا بطور اتوماتيک برای مردم هاييتی ، دومنيکن و ديگر خلقهای کارائيب خوب نيست، و چرا همان قانون در مورد مکزيکی ها و مردم آمريکای مرکزی و جنوبی، که مانند مگس در ديوار مرزی با مکزيک يا در آبهای اطلس و آرام به هلاکت می رسند اعمال نمی شود؟آيا ايالات متحده می تواند بدون مهاجرينی که سبزيجات، ميوه ها و ديگر خوردنی ها خوشمزه را برای شهروندان ايالات متحده پرورش می دهند، زندگی کند؟ چه کسانی خيابانهای آنها را جارو خواهند کرد، بعنوان پيشخدمت در خانه های آنها کار خواهند کرد يا بدترين کارها را با پايين ترين دستمزدها انجام خواهند داد؟آيا تعقيب و پيگرد سکنه غير-قانونی منصفانه است، حتی موقعی که بر کودکانی که در ايالات متحده بدنيا آمده اند تاثير می گذارد؟آيا فرار مغزها و سرقت مداوم بهترين مغزهای علمی وروشنفکری از کشورهای محروم، اخلاقی و قابل توجيه است؟شما، همانطور که من در آغاز اين نوشته خاطر نشان ساختم، می گوييد که کشور شما از قديم به قدرتهای اروپايی هشدار داده بود که هيچگونه مداخله ای در نيمکره را تحمل نخواهد کرد، تکرار می کنيد که به اين حق بايد احترام گذاشته شود، در حاليکه اين حق را برای خود قائليد که با کمک صدها پايگاه نظامی و دريايی، و نيروهای هوايی و زمينی که در سراسر کره زمين پراکنده است، در هر کجای دنيا مداخله کنيد. من می پرسم: آيا اين شيوه ای است که ايالات متحده احترام خود را به آزادی، دموکراسی و حقوق بشر نشان می دهد؟آيا منصفانه است که عليه بيش از 60 گوشه تاريک دنيا-اصطلاحی که بوش بکار می برد- دست به حملات پيشگيرانه زده شود؟آيا شرافتمندانه و عاقلانه است که برای توليد سلاح هايی که می تواند چندين بار به حيات بر روی زمين پايان دهد، ميليونها ميليون دلار در مجتمع های نظامی-صنعتی سرمايه گذاری شود؟قبل از قضاوت در باره کشور ما، شما بايد بدانيد که کوبا با برنامه های آموزشی، بهداشتی، ورزشی، فرهنگی و علمی، که نه تنها در قلمرو خود بلکه در ديگر کشورهای فقیر و محروم در گوشه و کنار جهان به اجرا گذاشته است، و خون هايی که طی اين اقدامات همبستگی با ديگر خلقها داده است-عليرغم محاصره مالی و تجاوزگری کشور قدرتمند شما- شاهدی است بر اينکه با امکانات کم خيلی کارها می توان انجام داد. حتی نزديک ترين متحد ما، يعنی اتحاد شوروی، نتوانست به آنچه ما رسيده ايم دست يابد.تنها شکل همکاری که ايالات متحده می تواند به ديگر ملت ها پيشنهاد کند از اعزام مستشاران نظامی به آن کشورها تشکيل می شود. ايالات متحده چيز ديگری نمی تواند پيشنهاد کند، زيرا فاقد تعداد کافی از انسانهايی است که آماده باشند خود را برای ديگران فدا کنند و به يک کشور محتاج کمک اساسی کنند (گرچه کوبا با همکاری عالی پزشکان ايالات متحده آشناست و روی آن حساب کرده است). آمريکايی ها را به اين خاطر نبايد سرزنش کرد، زيرا جامعه در مقياس گسترده چنين ارزش هايی را در مغز آنها قرار نمی دهد.ما هرگز همکاری با ديگر کشورها را تابع ضروريات ايدئولوژيک نکرده ايم. ما موقعی که توفان دريايی کاترينا شهر نئواورلئان را زير ضربه گرفت به ايالات متحده پيشنهاد کمک کرديم. بريگاد انترناسيوناليستی پزشکی ما نام پرافتخار «هنری ريو» Henry Reeve را برخود دارد، نام جوانی را که در ايالات متحده بدنيا آمد، و در جنگ اول ما برای استقلال، برای حق حاکميت کوبا جنگيد و کشته شد. انقلاب ما می تواند ده ها هزار پزشک و تکنسين بهداشتی را بسيج نمايد. انقلاب ما می تواند شمار بسياری آموزگار و شهروند را بسيج کند ، که آماده سفر به هر نقطه جهان برای انجام هر هدف شريفی هستند و نمی خواهند حقوق خلقها را غصب کرده يا مالک مواد خام آنها شوند.حسن نيت و اراده خلق منابع نامحدودی را تشکيل می دهند که در صندوق يک بانک نمی گنجد و نمی توان آن را در آن گذاشت. حسن نيت و اراده خلق نمی تواند از سياست های رياکارانه يک امپراطوری بيرون بزند.
فيدل کاسترو
روز25 ماه مه 2008
10و 35 دقيقه بعد از ظهر
برگرفته از سایت دنیای ما

نظاميان امريکايی! جنگ را به ميهن تان بکشانيد!








نامه ای از يک شهروند نگران امريکايی به همه ی نظاميان کنشگر و مشغول به کار ايالات متحد نوشته ی: پل استريت *



برگردان : عليرضا جباری{آذرنگ} 23مه2008



ما درحق شما کوتاهی کرده ايم. هجوم ادامه دار ايالات متحد به عراق به قيمت جان باختن افزون بر 4000 امريکايی و 2/1 ميليون عراقی تمام شده است.اکثريت دمکرات سنای امريکا به تازگی( همين بيست دقيقه پيش، در بعد از ظهرروز بيست و دوی مه2008 و پيش از نوشتن اين نامه) تامين 165 بيليون دلار" هزينه ی جنگی ، پيش از انتقال قدرت از بوش به جانشين او" را، تصويب کرده است. کنگره، منابع مالی ديگری را نيزدر مدت 7 ماه و به منظور ادامه ی اشغال خونين، نکبت با ر وبلند مدت بين النهرين فراهم خواهدکرد. پنتاگون، با پولی که قانونگذاران دمکرات و جمهوری خواه امريکايی فراهم می کنند، سفارت خانه ای بسيار وسيع و به شدت نظامی را در بغداد می سازد که گسترده ترين پايگاه " ديپلماتيک" تاريخ جهان خواهد بود. در اين سفارت خانه هزار تن ازکارکنان امريکايی حکومت امريکا، از جمله صدها مامور سيا، به کار گمارده خواهند شد. همزمان، ايالات متحد شماری از پايگاه های بزرگ نظامی اش را که قرار است همه دايمی باشند درخاک عراق نگه می دارد. هيچ کدام از نامزدهای برجامانده ی انتخابات رياست جمهوری امريکا که از حمايت مالی شرکت ها برخوردارند- يعنی جان مک کين، باراک اوباما و هيلاری کلينتون- در فاصله ی باقی مانده تا دور بعدی انتخابات، به اشغال خاک عراق پايان نخواهند داد. می توان انتظارداشت که رييس جمهوری احتمالی آينده، اوباما يا کلينتون و کنگره که بيشتر نمايندگان آن دمکرات اند، در ورای سخن پراکنی های حزب دمکرات درباره ی عقب نشينی نيروهای امريکايی ازعراق، حضورسطح بالا ونامتناهی ايالات متحد درعراق را حفظ کنند، مگر اين که خيزش شهروندان عراقی آنان را به اقدامی ديگر وادارد. هم اکنون جنبش تاثير گذار ضدجنگی وجود ندارد که بتواند مقامات سياسی"ميهن" مارا از وضع موجود که ويژگی آن ادامه ی اشغال خاک عراق است باز دارد. بيشتر امريکاييان ديرزمانی است ازعقب نشينی سريع نظاميان از خاک عراق پشتيبانی می کنند، اما مايل نيستند يا توانايی اين اقدام را ندارند که کاری جدی در راستای تامين اين هدف انجام دهند. بنا به دلايل گوناگون مربوط به فقرفرهنگ سياسی پسادمکراتيک در امريکا که هردم خطرآفرين تر می شود نيروهای نظامی از سوی شهروندان احساس آرامش نمی کنند. ملت امريکا ملتی است که شهر وندان اش به لحاظ سياسی تقسيم شده، متفرق، بی خيال و تسليم طلب اند و "نخبگان " شان نيزبه اين که توانسته اند آنان را دراين حالت نگه دارند دل خوش اند. برنامه ريزان جنگ در واشينگتن از زندگی سرشار از تجمل و توانگری لذت می برند، صاحبان و مديران شرکت های به اصطلاح " صنايع دفاعی " امريکا که از کشتن انسان ها در عراق سود برده اند نيز. همزمان، هزاران سرباز امريکايی که تا کنون کسی شمارشان را اعلام نکرده است با شرايط زندگی دگرسان شده به سبب زخمی شدن درجريان اجرای فرمان های ناروا دست به گريبان اند. به رغم در اکثريت بودن افکارعمومی ضد جنگ درداخل و خارج ايالات متحد، صدها و شايد نيز هزاران سربازامريکايی محکوم اند که در ماه ها و سال های آينده در عراق کشته يا به شدت زخمی شوند. بی شرکت سربازان جنگی در نمی گيرد. همه ی خبرهايی که می رسد بد است؛ تنهاخبرخوب اين است که برای پايان دادن به کابوس مهيبی که اکنون در عراق جريان دارد، به مردم سالاری اثرگذار، جنبش نيرومند ضدجنگ يا رييس جمهورجنگ ستيز نيازی نيست و می توان با کاستن از مشارکت در جنگ به جنگ پايان داد. شما می توانيد از استقرار در عراق شانه خالی کنيد تا به بازگردانيدن کسانی که اکنون در عراق حضوردارندياری رسانيد؛ و اگر هم اکنون در آن جاييد می توانيد از اجرای فرمان ها سرپيچی کنيد. می توانيد از نشانه رفتن تفنگ های تان به سوی مردمی که به تعبيری منطقی شما و فرماندهان تان را اشغالگرانی استعماری و غيرقانونی می انگارند،سرپيچی کنيد، آنان معتقدند اند ايالات متحد صاحب عراق ( خاورميانه يا جهان ) نيست، و از اين رو نمی خواهند شما درعراق بمانيد( سطرهای در پی آمده را ببينيد). شمامی توانيد به اشغال پايان دهيد. مشارکت نکردن تان دراشغال عراق با ميل و رغبت، آن کشور را از اشغال خواهد رهانيد. به همين سادگی. بوش، چني، مک کين، رايس، گيتس، پلوسي، کلينتون، اوباما و ديگرسياست مداران و صاحبان قدرت در امريکا چه خواهندکرد؟ آيا ايشان خودشان به جهنمی که در عراق ساخته اند خواهند رفت؛ هلی کوپترهای رزمی شان را به پروازدرخواهند آورد؛ خدمه ی تانکها و مسلسل هاشان خواهند شد؛ و خودشان در آن جا گشت خواهند داد؟ نه، هرگز! آيا فرزندان و ديگر عزيزان شان را برای پرتاب آی ای دی و شبيخون زدن به عراقيان خواهند فرستاد؟ نه، هرگز. آيا همه چيز را به شرکت های بلک واتر، دين و تريپل کنوپی خواهند سپرد؟ نه، چنين چيزی به هيچ رو ممکن نيست- آنان چه گونه خواهند توانست از عهده ی اشغالی اين چنين گسترده برآيند. غيرقانونی و نالازم مقصود من تنها اين نيست که به شما بگويم می توانيد به جنگ پايان دهيد. تاکنون نيز خود اين حقيقت را دريافته ايد. نکته ی مهم تر اين است که می خواهم بگويم شما بايد چنين کنيد. شما بايد بی درنگ به جنگ پايان دهيد؛ بنا به دلايلی که ازهدف بسيار منطقی نجات زندگی و سلامی جسمی و عقلی خودتان مهم تر است. اشغال کشورها اقدامی جنايت کارانه، نالازم، خطاکارانه، موجب کشتارجمعی وبسيار ابلهانه است. " رسالت " ايالات متحد در عراق از حقانيت حقوقی و اخلاقی بنيانی بهره ای ندارد. بياييد کار را از نگرش حقوقی به مسئله آغازکنيم. هجوم به عراق با پشتيبانی سازمان ملل متحد( يو ان ) همراه نبود. هيچ يک از اعضای ديگر شورای امنيت سازمان ملل مواضعی همسان با حکومت های ايالات متحد و انگلستان که قطع نامه های سازمان ملل از سال 1990 به اين سو را برای حقانيت بخشيدن به هجوم 2003 به خاک عراق بسنده می انگاشتند پی نمی گرفتند. اين هجوم بر پايه ی اصل جنگ " شفعه ای ِ " يک سويه از نيات منشور ملل متحد سر پيچی کرد که درآن آمده است : 1) امنيت بينا مللی موضوعی جمعی است؛ و 2) دفاع از خود تنها توجيه گر جنگ است. منشور ملل متحد و نيز اصول معرف جنايت جنگی که ايالات متحد و ديگر متفقين در نورمبرگ آلمان، پس از جنگ جهانی دوم آن ها را وضع کردند، جنگ تجاوزکارانه، بی هوده و به اصطلاح" شفعه ای" را منع کرده اند. به راستی نيزجنگ تجاوزکارانه "جنايتی بزرگ" بود که نازی ها به سبب اقدام به آن در نورمبرگ محاکمه و به دار آويخته شدند. هرگونه ترديد در باره ی اين که کابينه ی بوش با يورش به عراق به اقدامی غيرقانونی با هدف جنايت کارانه دست زده است، با خواندن شماره ی اول مه 2005 تايمز لندن از ميان می رود. درست دو سال پس از اين که جرج دبليو. بوش ِ متجاوز و جنگ افروز از جت جنگنده ای بيرون پريد تابه گونه ای ابلهانه شروع انجام رسالت اش را اعلام کند، تايمز لندن بخش هايی از صورت جلسه ی افشا شده ی همايشی غيرعلنی با شرکت تونی بلر، نخست وزير انگلستان، و وزيران ارشد کابينه اش در تاريخ 23 جولای 2002 را منتشر کرد." صورت جلسه ی همايش خيابان داونينگ استريت ( دی اس ام )، به تاريخ 23 جولاي، از اين نکته پرده بر داشته است که سرريچارد ديرلاو، رييس اينتليجنس سرويس ( ام آی سيکس )، خبر مهمی را که در يکی از همايش های پيشين همان سال، با شرکت جرج تنت، مدير سازمان مرکزی اطلاعات امريکا ( سی آی اِی ) در يافت کرده بود نقل کرد. ديرلاو دريافته بود که تا آن جا که با کابينه ی بوش - چنی مربوط است، " اکنون { اين سياستگذاران برجسته ی ايالات متحد} اقدام نظامی را گزينه ی ناگزير می انگارند." بوش می خواست صدام را از راه اقدام نظامی و با توجيه آميخته ی تروريسم و در اختيار داشتن جنگ افزارهای کشتارجمعی ( دبليو ام دی )، سرنگون کند.؛ اما اطلاعات و واقعيت ها گرد سياست او شکل می گرفتند. از صورت جلسه ی همايش خيابان داونينگ استريت چنين بر می آيد که جک استرا، وزير امور خارجه ی انگليس، يادآور شد که مبنای حقوقی هجوم به عراق بسا نيست : صدام تهديدی برای همسايه گان اش ايجاد نمی کند و قابليت جنگ افزار های کشتار جمعی او کم تر از ليبي، کره ی شمالی يا ايران است. علاوه بر اين، ديرلاو يادآورشد که کابينه ی بوش و پنتاگون کم تربه " چگونگی برآمدن از عهده ی سامان دهی اوضاع عراق، پس ازاقدام نظامی " انديشيده اند. ديرزمانی است که می دانيم دلايل جنگ ( يک سويه ی استعماری ) کابينه ی بوش با عراق � به پشتيبانی کمک های عظيم و نمايان رسانه های ايالات متحد- با فريب کاری سنجيده همراه بوده است : اتهام های کاخ سفيد و پنتاگون مبنی بر اين که صدام ذخاير بزرگی از جنگ افزارهای کشتار جمعی در اختيار دارد که خطری برای غرب و امريکاست؛ او در فاجعه ی يازده سپتامبر دست داشته است؛ و مداخله ی القاعذه در اين فاجعه طرحی ساختگی بوده از اين جمله است. يادآوری اين نکته که که کارگزاران حکومتی ايالات متحد سخنانی با محتوای دروغين به خورد مردم امريکا داده اند و زمينه های آغاز جنگ ( يا هر خط مشی ديگر) را بر پايه ی ادعاهای فريب کارانه ( مجموعه قوانين ايالات متحد، عنوان هجدهم، قسمت اول، فصل چهل و هفتم، بخش 1001 ) بنا نهاده اند، ارزشمند است. حتی اگر نگرانی کابينه ی بوش از جنگ افزارهای کشتار جمعی عراق واقعی می بود وبه اتهام های واهی سرهم بندی شده برای توجيه يورش به عراق محدود نمی شد، باز هم چنين يورشی زودهنگام بود، زيرا بازرسان جنگ افزاری سازمان ملل متحد پيش از شروع هجوم ايالات متحد به عراق کارشان را در آن جا به جد آغاز نکرده بودند. غيراخلاقی بودن با وجود اين که " اقتصاد" ، به سان مسئله ی مهم در انتخابات ايالات متحد به جای "مسئله ی عراق " نشسته است، مردم عراق هنوز همچنان هولوکاستی را که ايالات متحد بر آنان تحميل می کند برمی تابند.نير روزن، روزنامه نگا ربرجسته، در ويرايش دسامبر 2007" تاريخ معاصر" ش، نوشت : " عراق آن چنان ازپا در افتاده است که ديگر هرگز بر پا ی خويش نخواهد ايستاد. اشغال امريکا بيش از اشغال مغولان که در سده ی سيزدهم بغداد را گشودند فاجعه بار بوده است. هم اکنون تنها ابلهان درباره ی راه حل مسئله ی عراق سخن می گويند. راه حلی برای اين مسئله وجودندارد و شايد تنها بتوان به محدود کردن آسيب ها اميد بست." روزنامه نگارومولف کارکشته، جاناتان استيل، درکتاب مهم اش : " شکست : چرا امريکا وبريتانيا عراق را از کف دادند" (2008) نوشت : " تازه ترين براوردهای اعتمادپذيرنشريه ی پزشکی بريتانيايی لن ست در باره ی آمار مرگ و مير در جنگ عراق گويای اين حقيقت است که در مدتی که عراق در اشغال بوده است شماری افزون ترازمردم عراق در مقايسه با دوره ی سی و دو ساله ی فرمانروايی صدام ( حسين ) کشته شده اند. " به گفته ی استيل، حتی گروه پژوهشی ايراک بادی کاونت که روش آماری محافظه کارانه تری را به کارمی گيرد و شمارکشتگانی را که دست کم به تاييد دومنبع اطلاعاتی رسيده باشد در جدول هايش وارد می کند، آمار غيرنظاميان کشته شده به سبب خشونت در عراق را در چهار سال نخست اشغال 16000نفر در هرسال اعلام کرده است .اين آهنگ مرگ وميراز آهنگ همانند مربوط به دوران حکومت صدام افزون تر است ( استيل 2006صفحه ی 250). اوباما نامزد انتخاباتی که " ضدجنگ " شناخته شده است سخنان در پی آمده را در گفتگو با کارگران جنرال موتورز، در تاريخ 13 فوريه ی 2008، برزبان آورد: " زمان دست کشيدن از انجام بيليون ها دلار هزينه در هر هفته در تلاش برای احيای عراق فرا رسيده است." آري، پس از اشغال غير قانونی ما که به تاکنون به بهای کشته شدن 2/1ميليون عراقی تمام شده است ، اکنون می خواهيم عراق را احيا کنيم. اين اشغال، پس از يورش مخرب پيش از آن ( "جنگ " يک سو يه و بی هوده ی خليج فارس در سال1991) و افزون بر يک دهه تحريم های مرگ بار و منجر به کشتارجمعي، به مرگ افزون بر نيم ميليون کودک عراقی انجاميده است. شگفت آورنيست که بيشتر عراقيان ديرزمانی است نيروهای نظامی امريکايی و بريتانيايی مستقر درخاک کشورشان را اشغالگران استعماری متجاوز، ونه نيروهايی آزادگر، می شناسند؛ و ديرزمانی است که می خواهند اين " متجاوزان بيگانه " از کشور شان بيرون بروند. نظرپرسی وزارت امور خارجه ی ايالات متحد که واشينگتن پست در تابستان 2006 به افشای آن پرداخت گويای آن بود که اکثريت چشمگيری از عراقيان می خواهند که نيروهای مسلح ايالات متحد از کشورشان خارج شوند و براين باورند که خروج امريکا ازعراق از خشونت فرقه گرايانه در آن کشور خواهد کاست و کشورشان را ايمن تر خواهدکرد. سه چهارم ساکنان بغدادگفته بودند که خروج ايالات متحد از عراق بر احساس امنيت ملی شان خواهد افزود. نيروهای نظامی امريکا در عراق يا آنان که آماده ی استقرار در آن کشوريد ! به اين سخن من گوش فرا دهيد! مردم عراق که رييس جمهور و فرماندهان شما مدعی آزاد سازی شان اند، می خواهند که شما بی درنگ از کشورشان که به گونه ای غيرقانونی اشغال شده است بيرون برويد. به اين خواست آنان احترام بگذاريد. امپراتوری بودن : عراق مستقل کابوسی ژئواستراتژيک برای ايالات متحد نظاميان امريکا! ازشما می خواهم که ازخودتان بپرسيد که نخست چرا نيروهای مسلح ايالات متحد هنوز هم در عراق حضوردارند، به آن جا می روند يا بازمی گردند؟ دربهترين حالت دو درصد از مردم عراق تاکنون براين باور بوده اند که امريکا به قصد پيشبرد آزادی و مردم سالاری به عراق حمله کرد(که به زور اسلحه به هيچ رو نمی توان به چنين هدفی رسيد ) بيشتر عراقيان تاکنون بر اين باور بوده اند که ايالات متحد برای تحت کنترل در آوردن نفت عراق ، و فرستادن پيام تسلط امريکا بر سراسر منطقه ی نفت خيز خاورميانه، به عراق هجوم برد و به يقين اين باورشان درست است. اگر عراق نفت نداشت و در خارج از منطقه ی خاورميانه که قلب انرژی جهان در آن می تپد قرارگرفته بود، امريکا به آن کشور يورش نمی برد و آن را اشغال نمی کرد. باور به اين که ايالات متحد برای " صدور مردم سالاری "به عراق رفت به شوخی می ماند :1) اعتباربخشی خفقان آور به نظام سياسی خويش، تحت سلطه ی شرکت های بزرگ ( در شرايطی که عقيده ی بيشترمردم ، به تقريب، هيچ تاثيری در گرفتن تصميم های مهم سياسی ندارد) ؛ 2) پافشاری بر حضور بلند مدت در عراق ، پس ارآن که بيشتر مردم آن کشور خواستار خروج ما ازآن جا شده اند ؛ و3 ) حمايت ازنظام حاکم در عربستان سعودی ، به منظورحفظ تسلط بر نفت آن کشور- امريکا را يکی از ضد دمکرات ترين کشورهای جهان (اگر نه ضد دمکرات ترين آن ها ) ازکار در آورده است. روشنفکر برجسته ی امريکايي، نوام چام سکي، به تازگی گفته است : " باور به اين که ايالات متحد تمايلی به مجاز شمردن حکومت عراقيان بر کشور خويش دارد، تنها نشانگر ابراز احساسات وطن پرستانه ی لافزنانه است وهيچ گونه شواهد تاريخی يا منطقی بر درستی آن گواهی نمی دهد؛ در برنامه ريزی کنونی کشور ما که از حمايت هردو حزب برخوردار است نيز، گواهی بر آن نمی توان يافت : اين برنامه ريزي، ساختن سفارت خانه ای گسترده، همچون شهری در شهر ديگر، و پايگاه های وسيع نظامی در سراسر عراق را در بر می گيرد که بی ترديد برای بهره برداری هميشگی از آن ها طراحی شده اند. تاريخ، منطق و آن چه در پيش چشم مارخ می دهد با روشنی کافی اين حقيقت را آشکار می کند که که واشينگتن همواره به استقرار نظام آرام و رامی در عراق ميل داشته است و هنوز هم دارد؛ و همچنين از هيچ اقدامی برای برپاکردن چنين نظامی در آن کشور به هر قيمتی که برای عراقيان تمام شود رو گردان نيست. عراق مستقل کابوسی برای امريکا با هدف های عينی ژئو استراتژيکی که در منطقه پی می گيرد خواهد بود. وجود کشوری همچون عراق در منطقه ی نفت خيزخليج فارس که بتواند آزادانه هرکاری که بخواهد بکند، با ديدگاه های ديرپای هر دو حزب عمده ی ايالات متحد در زمينه ی سياست خارجی مغايرت کامل دارد. احمقانه بودن : اشغال، خود اقدامی خطابود. نظرگاه ريچارد ديرلاو، رييس اينتليجنس سرويس بريتانيا، در باره ی اين که واشينگتن، " با بحث و بررسی اندک " در باره ی پی امدهای اقدام نظامی قصد هجوم به عراق را دارد ، افشاگر و همزمان منتقدانه بود. همان طور که استيل يادآور شد، " برنامه ريزان جنگی واشينگتن طبيعت جامعه يا تاريخ عراق يا ورطه ی ژرف سر برزده از رنجش اعراب سراسر منطقه، در پی آيند اشغال کشورهای غربي، را به حساب نياورده بودند. " استيل چنين شرح داد که کابينه ی بوش نظاميان ايالات متحد را، با نمونه برداری تاريخی خطا و نامعقول از اشغال پيروزمندانه ی آلمان و ژاپن پس از جنگ دوم جهاني، به عراق فرستاد- که بی هيچ گونه مقاومت و به گونه ای مسالمت آميز ، سال ها ادامه يافته بود. بر اساس شرح بسيار آگاهانه ی استيل : " به نظر می رسد اين واقعيت که عراق درخاور ميانه قرار گرفته است از نگاه واشينگتن به دور مانده بود. کابينه ی بوش اين واقعيت را درک نکرده بود که عرب ها حساسيت شديدی به هتک حيثيت و آبرو، شرف و استقلال خويش دارند، به ويژه اگر غربيان به آن دست يازيده باشند. از اين رو،حکومتيان امريکا در خاور ميانه دچار شکست کامل شدند. اگر نمونه ای مناسب برای آماده شدن برنامه ريزان جنگی واشينگتن به منظور يورش بر عراق وجود می داشت، همانا نمونه ی جنگ اعراب و اسراييل، و نه اشغال آلمان يا زاپن، بود. اعزام نيروهای نظامی ايالات متحد و بريتانيا برای اشغال يکی از کشورهای عرب در سده ی بيست و يکم، درست به اندازه ی فرستادن نيروهای نظامی اسراييل برای اشغال کرانه ی غربی رود اردن به مدت چهل سال دشوار بود. ... جهان اسلام ، در هر دو مورد، اين نبردهارا به سان هجوم ارتش های غربيان به اعراب ، می انگاشت. " ( استيل شکست صفحه های 245 و 246 ) اگر برنامه ريزان جنگی واشينگتن نگاهی دقيق وجدی به تاريخ جوامع عرب و پيشينه ی موارد هجوم و اشغال غربيان در خاور ميانه انداخته بودند، در مدت يک سال ( يا کم تر ) از پيروزی آسان شان بر صدام ، خاک عراق را ترک می کردند. اجماع سياسی دو حزب مهم ايالات متحد در باره ی اين که " چه اشکالی در کار اشغال عراق وجود داشته است " ، ياوه گويی کودکانه ای بيش نيست. آن اجماع بر اين پايه استوار است که اشغال عراق تنها در صورتی می توانست و می بايست انجام می گرفت که چنی و بوش راهبردهای سياسی و نظامی پيچيده تری را پس از سرنگونی صدام به کار می گرفتند. اين گونه داوري، گذشته از ناديده انگاشتن ماهيت جنايت کارانه و غيراخلاقی هجومی که نمی بايست انجام می گرفت - خطايی که بسياری از دمکرات های برجسته نيز در آن سهيم بوده اند- از يک ديدگاه راهبردی ساده نيز نادرست است. استيل ثابت کرده است که اشغال عراق از بيخ و بن نادرست بوده است :" صرف نظر از اين که کارگزاران اين اشغال تحت رهبری ايالات متحد تا چه اندازه کارا، حساس، گشاده دست و انديشه ور بوده اند، رسيدن شان به پيروزی ناممکن بوده است. مسئله ی اساسی اين نيست که امريکاييان اشتباهی کرده يا نکرده اند؛ اشغال عراق، خود اشتباه آنان بوده است. " ( استيل شکست صفحه های 1و2) پس از يک سال حضور ايالات متحد در خاک عراق، اکثريت قاطع مردم آن کشور اين اقدام را اشغال امپراتوری آن کشوربرای نفت يافتند و اين کار به شکستی مفتضحانه راه جست. تا اندازه ای به سبب تملک سفارت خانه ای در بغداد، کارگزاران فرانسوی در يافته بودند که هجوم غربيان به عراق به مقاومتی ژرف بنيان خواهد انجاميد و وضعيتی را پيش خواهد آورد که ژاک شيراک، رييس جمهور وقت فرانسه آن را" واکنش نيرومند افکارعمومی اعراب و مسلمانان " ناميد. اين ، يکی از نخستين برداشت ها از نتايج آن هجوم بود. نظاميان امريکايی ! واشينگتن، بافرستادن نيروهای نظامی ايالات متحد برای کشته و زخمی شدن توده وار در جريان انجام هجومی استعماری که به يقين نبردی بزرگ و درازدامن را بر خواهد انگيخت ، به جنايتی نابخشودنی دست يازيذه است. " نخبگان " سياسی ايالات متحد بهانه ای برای اين حماقت خويش ندارند. افزون بر چهار هزار سرباز امريکايی بهای اين حماقت رسوای برنامه ريزان جنگی امريکا را با نثار جان شان پرداخته اند. ده هاهزار تن از سرباران کنونی و پيشين امريکايی با مسائل دشوار سر بر آورده از شرکت در فاجعه ی خونين عراق دست به گريبان اند- که آسيب های مغزی جدي، زوال بينايی و شنوايي، قطع دست ها و پاها، زوال حافظه، نابودی خويشاوندان ،آشفتگی های عصبي، روان پريشي، آسيب ديدگی روح و روان ... و دردهای بسيار ديگررا در بر می گيرد. جنگ طبقاتی تحميلی از بالا به پايين از شما می خواهم به ياد داشته باشيد که اشخاص ممتازی که فرمان اشغال عراق را صادر کردند و ازآن سود می برند ، زندگی خود يا پسران و دختران خوشبخت شان را درآن کشور بر باد نمی دهند. آنان می توانند با سنجاق يقه های پرچم نشان جورواجور ی که خود بخواهند در انظار نمايان شوند. می توانند در بازی گلف برسر نتايج ادامه ی جنگ � که با دادن قربانی های کلان همراه است - بارييس جمهور شرط بندی کنند. اما چگونه خواهند توانست در قطع دست ها وپاها و از ميان رفتن چشمان شان در زمان باقی مانده از عمرخويش نيز ، بر يکديگر تقدم جويند. شايد کهنه سربازان جنگ عراق که پس از بازگشت به ميهن جويای کارند، ميدان های گلف شان رابا آی ای دی ويران کنند و با شبيخون زدن به جنگل ها و تپه های پيرامون آن ميدان های چمن پوش ورزش گاه اشرافی شان را با کشتن و فلج کردن شان به خون بنشانند. نه، آنان و عزيزان شان ، به سبب امتياز طبقاتی خويش از" خدمت " در قصاب خانه های دوره ای امپراتوری معاف می شوند ماشه ی تففنگ ها را مجهز می کنند تا ديگران آن ها را بچکانند و آن گاه خودشان را عقب می کشند و به تماشا می نشينند. شمار کشتگان شان افزون تر می شود و آنان خويشتن را در خانه ها پنهان می سازند آن گاه که خون سربازان طبقه ی کارگر از تن شان فواره می زند و بر خاک می ريزد. ( باب ديلن خداوندان جنگ) آن گاه که فرمان ها غير اخلاقی می شوند نظاميان امريکايی! از شما می خواهم اين نکته را به خاطرداشته باشيد که اشغال عراق، چه به لحاظ حقوق ملی و چه به لحاظ حقوق بينا مللي، غير قانونی است. گذشته از اين که چنين اقدامی بی هيچ چون وچرا احمقانه است ، نالازم و غير اخلاقی نيز هست و بی برو وبرگرد به کشتار جمعی می انجامد. بيشتر امريکاييان که ايالات متحد( به تعبير جرج ارول ) مدعی آزا د سازی شان است با آن مخالف اند. و بيشتر امريکاييان که نيازمند آزادسازی خويش از " مردم سالاری " حاکم بر ميهن شان و بسياری از مسائل سياسی داخلی و خارجی کشورشان اند نيز، با آن مخالف اند. جنگ در عراق با منافع ملت خودتان نيز در تضاد است. به سبب آن، بر وجهه ی جهانی ايالات متحد و توانايی آن در رسيدگی به مسائل مبرم "ميهن" ، همچون فقر، بی خانماني، پوشش ناکافی خدمات بهداشتي، و بيکاری سربرزده از شکست مفتضحانه در عراق، آسيبی سنجش ناپذير وارد آمده است. بر پايه ی حقوق بينا مللی و اصول اخلاقی از ديربازبرقرار شده ، نه تنها حق، بلکه وظيفه ی شما اين است که از اجرای فرمان های جنايت کارانه و غير اخلاقی سرپيچی کنيد. متخصصان امنيت ملی ايالات متحد! به ياد داشته باشيد که کارگزاران حکومت فدرال هنگام شروع به کار سوگند ياد می کنند که قانون اساسی ايالات متحد را رعايت کنند؛ آنرا پاس دارند؛ وازاطاعت کورکورانه از اجرای فرمان های رييس جمهور بپرهيزند. اشغال عراق به فرمان رييس جمهور که با حمايت و روا شماری کنگره و هردو حزب برجسته ی سياسی کشور همراه بود، قانون شکنی حقوقی و اخلاقی چشمگير و همزمان اشتباه آشکار و ترديدناپذير راهبردی است. نيروهای نظامی امريکا! بسياری از شما به نام آزادی و " مردم سالاری " در عراق خدمت کرده ايد. ازشما می خواهم که احساسات دمکراتيک خويش را زنده بداريد و درزمان نيازشديد به آن � در خيابان ها و محل های کار، در مدرسه ها وعرصه های فرهنگي، در رسانه ها و پهنه ی سياست ودر زندگی روزمره ی خود ايالات متحد از آن بهره گيريد. درست در همين جا، در بزرگ ترين " مردم سالاری " جهان، در ايالات متحد ، کاستی هايی شگرف در تامين آزادی و مردم سالاری وجود دارد. در برجسته ترين " تجلی گاه اراده ی توده ها " ، يک درصد فرازين شهروندان نزديک به چهل درصد ثروت جامعه را در اختيار خود دارند و شايد درصد افزون تری از سياست مداران و سياست گذاران آن را در برمی گيرند. در کشورما ده ها ميليون کودک از غذا ، پوشاک، و سرپناه کافی بی بهره اند و 47 ميليون شهروند تحت پوشش بهداشتی بنيانی نيستند، اما سرمايه گذاران و مديران برجسته ی شرکت ها همواره از تجملات شخصی شگفت انگيز برخوردارند. صاحبان ثروت های کلان می خندند و می لمند، اما همزمان خون شما و رفقای تان بر زمين می ريزد و شما جان می بازيد. آنان سود می برند، اما سربازان طبقه ی کارگر با اميد زنده ماندن در نبرد های بی خردانه ی پی آيند اشغال امپراتوری سرمی کنند که راه اندازندگان آن جنايت کارانی ابله اند که زحمت بررسی ابتدايی ترين واقعيت ها را در باره ی ملت هايی که سربازان امريکايی به کشورهاشان اعزام می شوند تا بکشند يا کشته شوند به خود نمی دهند. ما، به دگرگونی مردم سالارانه ی نظام حاکم بر ميهن مان نيازمنديم. ما، برای تامين آزادی و مردم سالاری در خود امريکا به سربازان مان نيازمنديم. به کشانيدن جنگ به درون کشورمان نيازمنديم تا با ثروتمندان و صاحبان قدرت ، نه در نبردهای شرارت آميزی که آنان برمی انگيزند پيکارکنند 13/3/87(08/6/2) *- پل استريت، مولف کتاب امپراتوری و نابرابری : امريکا وجهان از 11سپتامبر2004 به اين سو. کتاب بعدی او : باراک اوباما و سياست آينده ی امريکا(2008) است. ماخذ: گزارش نابرابری در امپراتوری (Empire and equality records)



منبع: نويدنو

۱۳۸۷ خرداد ۱۶, پنجشنبه

نخست وزير اسرائيل ميخواهد به بوش بقبولاند قبل از پايان رياست جمهوری به اقدام نظامی عليه ايران دست بزند


راديو آلمان:

اهود اولمرت، نخست‌وزير اسرائيل مي‌خواهد جورج بوش، رئيس‌جمهور آمريکا را زيرفشار بگذارد تا پيش از پايان دوره‌ رياست‌جمهوري‌اش به اقدام نظامی عليه ايران دست بزند. اولمرت ايران را "تهديدی جدی عليه امنيت و ثبات جهان" مي‌داند. روزنامه‌ی اسرائيلی "يديوت آهارنوت" روز چهارشنبه ۴ ژوئن، به نقل از افراد مورد اعتماد نخست‌وزير اسرائيل نوشت، اهود اولمرت برآن است به بوش بقبولاند، تحريم‌ها عليه ايران برای بازداشتن آن کشور از پيگيری برنامه‌‌ی اتمي‌اش نتيجه‌بخش نخواهند بود. به نوشته‌ی اين روزنامه‌ی اسرائيلي، اولمرت براين نظر است که در حال حاضر "نياز فوری به اقدام" وجود دارد. نخست‌وزير اسرائيل معتقد است دايره‌ی امکانات برای جلوگيری از تجهيز ايران به بمب اتمی بسيار محدود است. اهود اولمرت هم‌اکنون سرگرم ديدار از ايالات متحده امريکاست. شامگاه چهارشنبه ۴ ژوئن، وی با جورج بوش رئيس‌جمهور آمريکا در کاخ سفيد ملاقات مي‌کند. ايران تهديد جدی نخست‌وزير اسرائيل در روز سه‌شنبه ۳ ژوئن، در سخنانی در نشست سالانه‌ی کميته‌ی يهوديان آمريکا، ايران را "تهديد جدی و مستقيم عليه امنيت و ثبات بين‌المللی" توصيف کرد. کميته‌ی يهوديان آمريکا � آيپک (AIPAC) بزرگ‌ترين و بانفوذترين لابی طرفدار اسرائيل در ايالات متحده‌ی آمريکاست و بيش از ۱۰۰ هزار عضو دارد. اولمرت در سخنانش در اجلاس آيپک گفت، ايران آشکارا خواهان نابودی اسرائيل است و فعالانه در تلاش است که خود را به بمب اتمی مجهز کند. علاوه‌براين، به گفته‌ی نخست‌وزير اسرائيل، "ايران تقريباً از همه‌ی گروه‌های تروريستی در خاروميانه حمايت مي‌کند." اولمرت تاکيد کرد: "تهديد ايران بايد با استفاده از همه‌ی ابزارهای ممکن متوقف گردد." از آغاز رياست جمهوری محمود احمدي‌نژاد در ايران، اظهارات و تبليغات ضداسرائيلی حکومت ايران افزايش يافته است. رئيس‌جمهور ايران که يک مقام رسمی است، بارها خواهان نابودی اسرائيل شده و فاجعه‌ی کشتار ميليون‌ها يهودی در جريان جنگ دوم جهانی را افسانه خوانده است. همين اظهارات بخشی از دلايل فشارهای بين‌المللی بر ايران و نگرانی از اهداف برنامه‌ها‌ی اتمی و موشکی اين کشور است. رئيس‌جمهور ايران در آخرين اظهارات ضداسرائيلی خود در مراسم سالگرد درگذشت آيت‌الله خمينی گفته است، آيت‌الله خمينی نيز خواهان محو اسرائيل از صفحه‌ی روزگار بود و اين آرزوی بنيانگذار جمهوری اسلامی به زودی متحقق مي‌شود.

۱۳۸۷ خرداد ۱۵, چهارشنبه

احمدی نژاد: معتقدیم گفتگو و منطق بهتر از درگیری است



احمدی نژاد: حاضرم با نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا گفتگو کنم
بی بی سی : محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، روز گذشته در یک کنفرانس خبری در رم که در حاشیه اجلاس فائو برگزار شد، پیشنهاد مذاکره با نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا را مطرح کرد. رئیس جمهور ایران گفت:" سال گذشته پيشنهاد مناظره با آقای بوش را در حضور خبرنگاران در سازمان ملل مطرح كردم، امسال هم پيشنهاد می ‌دهم که با نامزدهای رياست جمهوری آمريکا در حضور خبرنگاران مسايل جهان را بررسی کنيم؛ زيرا معتقديم گفت‌وگو و منطق بهتر از درگيری است." آقای احمدی نژاد همچنین درباره انتخابات آمریکا و تاثیر آن بر روابط دو کشور گفت: "هر کسی که انتخاب شود باید تجاوزگری و اشغالگری را پایان دهد و فضای تهدید را برچیند و گفت و گو را حاکم کند. " او انتخابات آمریکا را آزاد ندانست و گفت که فرقی نمی کند که چه کسی رای بیاورد، مهم جهت گیریها و رویکردهاست. رئیس جمهور ایران در پاسخ به سوالات خبرنگاران درباره مسئله هسته ای ایران، این موضوع را دستاویزآمریکا برای حمله به ایران خواند. آقای احمدی نژاد گفت که جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، علاقه مند است که به ایران حمله کند و تلاش زیادی برای به دست آوردن بهانه این حمله انجام داده، اما شکست خورده است. حضور محمود احمدی نژاد در ایتالیا، اعتراض سران جامعه یهودیان این کشور را به دلیل اظهارات او در آستانه سفرش، درباره اسرائیل بر انگیخت. او در این اظهارات، بار دیگر "نابودی" اسرائیل را پیش بینی کرده بود. رییس جمهوری ایران در این کنفرانس خبری، درباره اظهاراتش گفت: " صحبت‌های من در واقع يک خبر بود و فکر می‌کنم که همه کساني که مسايل جهان را پيگيری می‌کنند به اين نتيجه رسيده‌اند که اين موضوع (نابودی اسرائیل) اتفاق خواهد افتاد چه ما دخالت داشته باشيم چه نداشته باشيم." او خبر از بین رفتن اسرائیل را "خبر خوشایندی برای همه طرفداران صلح و برادری" خواند. رئیس جمهور ایران در پاسخ به سوالات خبرنگاران درباره دلیل بی اعتمادی ایران به اروپایی ها گفت: " قبل از انقلاب با چند کشور اروپايی و آمريکا و کانادا قرارداد هسته‌ ای داشته‌ايم و حتی پول آن را هم پرداخته‌ايم اما آن‌ها يک طرفه قرارداد را فسخ کردند و طبيعی است که ما به آن‌ها اعتماد نکنيم." او در ادامه درباره موضع اروپاییان درباره مسئله اسرائیل و فلسطینی ها گفت:" ما متوجه هستیم که دولت های اروپا دوست ندارند صهیونیست ها در اروپا زندگی کنند اما نباید آنها را به مردم فلسطین تحمیل کنند." آقای احمدی نژاد درباره انجام نشدن دیدار با مقامات ایتالیا در این سفر، گفت که این سفر برای شرکت در اجلاس فائو بود و برنامه ای برای دیدار دوجانبه وجود نداشت. او به گسترش روابط با ایتالیا اظهار علاقه کرد. نشست فائو به مدت سه روز برگزار می شود اما محمود احمدی نژاد تنها در روز نخست آن نشست شرکت کرد.آقای احمدی نژاد پیش از آنکه تهران را به مقصد رم ترک کند اعلام کرده بود که در حاشیه نشست فائو، دیدارهایی با برخی سران دولتهای شرکت کننده در نشست خواهد داشت. بر اساس گزارش ها، محمود احمدی نژاد در حاشیه نشست فائو، با نخست وزیر ژاپن و معاون رئیس جمهور کوبا دیدار کرد.

آمريکا 900 میلیارد دلار برای خرید و استقرار سامانه های جدید تسلیحاتی اختصاص ميدهد




«نووستی» : بر اساس گزارش کنگره آمریکا هزینه های تسلیحاتی این کشور به بالاترین میزان ظرف 20 سال گذشته میرسد. به گزارش خبرنگار «نووستی» از واشنگتن، هزینه برنامه های خرید تسلیحاتی آمریکا اکنون به بالاترین میزان خود ظرف 20 سال گذشته رسیده است. طبق این گزارش کنگره، پنتاگون ظرف پنج سال آینده 900 میلیارد دلار برای خرید و استقرار سامانه های جدید تسلیحاتی هزینه می کند. این گزارش تاکید میکند که وزارت دفاع آمریکا مقررات مالی و اداری مربوط به این برنامه ها را تسهیل کرده است تا روند تجهیز شدن به سامانه های تسلیحاتی جدید تسریع شود . این سند خاطر نشان کرده است روند خریدهای تسلیحاتی جدید و ورود به مرحله استقرار و راه اندازی این برنامه در کل 10 تا 15 سال طول میکشد و ممکن است این زمان به پنج تا شش سال کاهش یابد.

شکنجه در زندانهای شناور آمریکا


منبع: پرنسا لاتينا2

2 ژوئن 2008
روزنامه گاردين روز دوشنبه گزارش داد که ايالات متحده از سال 2001 تا کنون از حدود 20 کشتی بعنوان زندان برای شکنجه و بازجويی زندانيان استفاده کرده است.گاردين ضمن اشاره به گزارش گروه حقوق بشر رپريو اعلام کرد که بازداشت شدگان در اين کشتی ها مورد بازجويی قرار می گيرند، و سپس به زندانهايی در کشورهای ديگر تحويل داده می شوند.از جمله اين کشتی های نظامی مورد استفاده آمريکا می توان از باتان يو. اس. اس.، اشلند يو. اس. اس.، پليليو يو . اس. اس. نام برد. برخی از اين زندانهای شناور در نزديکی جزيره ديه گو گارسيا در اقيانوس هند که به بريتانيا تعلق دارد، فعاليت می کنند.سه ماه پيش، ديويد ميليباند وزير امور خارجه انگليس اذعان نمود که هواپيماهای آمريکايی با استفاده از خاک انگليس، زندانيانی را به پايگاه گوانتانامو منتقل کرده اند.اطلاعات پيرامون زندانهای شناور از چند منبع مختلف، مانند اظهارات مقامات نظامی آمريکايی، شورای اروپا، اعضای پارلمان های اروپايی و خود زندانيان، بدست آمده است.گزارش گروه حقوق بشر رپريو، که امسال منتشر خواهد شد، 200 مورد جديد انتقال زندانيان را، بعد از آنکه جورج بوش توقف آن سياست را اعلام نمود، شناسايی کرده است
عدالت

فرمانده ناوگان پنجم آمريکا: تماس با نيروهاي دريايي ايران مفيد است


خبرگزاري آريا- فرمانده ناوگان پنجم آمريکا گفت: تماس بين نيروهاي دريايي ايران و آمريکا ممکن است مفيد باشد. به گزارش سرويس اخبار ويژه خبرگزاري آريا به نقل از شبکه تلويزيوني العربيه ادميرال «کيون کاسکريت» که نيروهاي تحت نظر وي در بحرين مستقر هستند افزود: با توجه به توقف حمايت تهران از خشونتها در عراق تماس بين نيروهاي دريايي ايران و آمريکا مي تواند مفيد باشد. وي در مصاحبه با روزنامه فايننشال تايمز افزود: آمريکا و اتحاد شوروي سابق در گذشته از تماسها بين نيروهاي دريايي خود در زمان جنگ سرد سود بردند. وي احتمال حمله آمريکا به ايران را در سال جاري ميلادي رد کرد.

اولمرت: تدابیر سخت تر علیه ایران لازم است


بی بی سی :
آقای اولمرت در اسراییل برای کناره گیری از پست خود تحت فشار است
اهود اولمرت نخست وزیر اسراییل در واشنگتن خواستار توقف "خطر ایران" با توسل به تمام ابزارهای موجود شد.
آقای اولمرت که در کنفرانس سالانه ایپک، کمیته آمریکایی روابط عمومی اسرائیل صحبت می کرد گفت: "بی تردید ایران جدی ترین و فوری ترین خطری است که امنیت و ثبات جهان را تهدید می کند" و افزود تحریم های اقتصادی و سیاسی بین المللی علیه ایران تنها گام های ابتدایی در مقابله با ایرانند و باید افزایش بیابند.
آقای اولمرت مدعی شد ایران خواستار برتری نظامی و سلطه بر منطقه خاورمیانه است و اضافه کرد: "رد پای ایران تقریبا در تمامی سازمان های تروریستی خاورمیانه از حماس و جهاد اسلامی در فلسطین تا حزب الله در لبنان به چشم می خورد."
ایران همواره این گونه اتهامات را رد کرده و می گوید از گروه های لبنانی و فلسطینی حمایت معنوی می کند.
آقای اولمرت از حاضران در کنفرانس ایپک که قدرتمندترین لابی حامی اسراییل در آمریکا قلمداد می شود خواست در کنار اسراییل برای جای دادن حزب الله لبنان در فهرست سازمان های تروریستی اتحادیه اروپا فعالیت کنند.
آقای اولمرت که به دلیل تحقیق دادگاه در خصوص اتهامات مالی او در اسراییل برای کناره گیری از پست خود تحت فشار است به حاضران کنفرانس گفت برای ترک اسراییل در این شرایط و شرکت در کنفرانس ایپک با انتخابی دشوار روبرو بوده است.
گفته می شود ایپک قدرتمندترین لابی حامی اسراییل در واشنگتن است
نخست وزیر اسراییل گفت سرسختی ایران در برابر قطعنامه های بین المللی و تلاش این کشور برای "فریب و انکار" نشان دهنده نیاز به "اقداماتی شدیدتر" است.
آقای اولمرت از جمله پیشنهاد کرد کشورهای صادر کننده بنزین و سایر مواد پالایش شده نفتی دست از صدور این کالا به ایران بکشند و یا در صورت صدور آن مورد تحریم قرار بگیرند.

۱۳۸۷ خرداد ۱۳, دوشنبه

فيشر: عملیات نظامی علیه ایران، محور مذاکرات بوش در اسرائیل بود


راديو فردا :
یوشکا فیشر، وزیر امور خارجه سابق آلمان، در مصاحبه ای با رادیو فردا می گوید که محور اصلی دیدار رییس جمهوری آمریکا از اسرائیل، موضوع ایران و عملیات نظامی علیه این کشور تا پیش از پایان ریاست جمهوری جرج بوش بود.
جرج بوش، رییس جمهوری آمریکا، در اواخر اردیبهشت ماه امسال، به مناسبت شصتمین سالگرد تاسیس اسرائیل، به این کشور سفر کرد و ایران را «تهدیدی جدی» برای امنیت جهان دانست. آقای بوش در سخنرانی خود در پارلمان این کشور گفت:«اگر ما به ايران به عنوان بزرگ ترين حامی تروريسم، اجازه دهيم که به سلاح اتمی دست يابد، به نسل های آينده خيانتی نابخشودنی کرده ايم.» وی افزود: «به خاطرصلح نبايد به ايران اجازه توليد سلاح هسته ای داده شود.» مقامات آمریکایی بارها گفته اند که گزینه نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران همچنان بر روی میز است، ولی افزوده اند که هیچ نقشه ای در حال حاضر برای جمله به ایران ندارند. آقای فیشر در گفت و گوی اختصاصی با راديو فردا افزود:« نه تنها اسرائیل، بلکه بیشتر کشورهای غربی و حتی بیشتر کشورهای عربی و حتی ترکیه هم بر این باورند که برنامه هسته ای ایران صلح آمیز نیست و اهداف نظامی را تعقیب می کند.» آمریکا، اتحادیه اروپا و اسرائیل، ایران را متهم می کنند که قصد ساختن بمب اتمی را دارد، ولی تهران همواره این اتهامات را رد کرده و هدف برنامه هسته ای خود را صلح آمیز می داند.وزیر امور خارجه سابق آلمان افزود: «من نمی فهمم چرا ایران پیشنهاد دریافت مدرن ترین رآکتورهای آب سبک را رد می کند، مدرن ترین، نه راکتور روسی بلکه راکتورهای ساخت شرکت های ژنرال الکتریک و فرآماتوم.» وی افزود:« در صورتی که وضع به همین نحو پیش برود، اسرائيل موجودیت خود را در خطر می بیند و دست به یک اقدام عملی خواهد زد.» دولت اسرائیل بارها گفته است که اجازه نخواهد داد تا ایران به بمب اتمی دست یابد چرا که ایران می تواند موجودیت این کشور را تهدید کند. نمايندگان ۳۵ کشور عضو شورای حکام آژانس انرژی بین المللی اتمی نیز، از روز دوشنبه تا جمعه در نشست خود به طور ويژه، گزارش تازه آژانس را بررسی می کنند که در آن نسبت به امتناع ایران از ارائه اطلاعات لازم پیرامون برنامه اتمی اش ابراز «نگرانی جدی» شده است.