چگونه ممکن است خلقهای به اصطلاح «برتر» که پيمان نظامی ناتو را تشکيل میدهند، کماکان ادعا کنند، نماينده دنيای آزاد و در نتيجه دنيای«پيشرفتهتر» میباشند و حق دارند خلقهای «عقبافتاده» را تنبيه کنند و سيستم خود را به آنها تحميل نمايند؟ و آنهم چه سيستمی؟ سيستم استثمار شديد و پرستش پول که امروز آنها را به توده وسيع بيکاران و فردا به زحمتکشان بينوا و گرسنه محکوم میکند؟
تارنگاشت عدالت
ردگلوب
برگردان: خ.طهوری
من نمیدانم که لغت « ناتو» چه طنينی در گوش ديگر شهروندان اروپائی دارد ولی در گوش خلق يونان مانند يک نفرين است.
زيرا به معنی تهاجم نيروهای خارجی ، نابودی ملی، رژيم پليسی و استقرار ديکتاتوری است و بدنبال مخارج پرحجم اقتصادی که اين پيمان بر شانه اقتصاد و تکامل ملی و رفاهی کشور ما میگذارد به تاراج کشور میانجامد.
در اصل پيمان نظامی ناتو، بويژه پس از تلاشی اتحادجماهیر شوروی و انحلال پيمان نظامی ورشو چيز ديگری جز از ابزار تنبیهی و انضباطی در دست سياست امپرياليستی ایالات متحده آمریکا، که مسئول هزاران قربانی و تعداد عظيمی از فجايع که هدفش خلقهای بیگناه شبه جزيره بالکان، افغانستان، عراق و غزه میباشد، نبوده و نيست. يک ماشين جنگی که با حربه تشديد نفرت و نفاق سعی دارد جهان را به مناطق خوب و بد و خلقها را به درجات يک و دو تقسيم کند.
امروز با وجود بحران عميق اقتصادی که با شتابی زياد ابرقدرت و اقمارش را به آشوب کشيده، حفظ اين مکانيسم عظيم که به نام يک سيستم اقتصادی ـ اجتماعی در حال نزع، ميلياردها یور را میبلعد، روندی مسخره و خطرناک است. چگونه ممکن است خلقهای به اصطلاح «برتر» که پيمان نظامی ناتو را تشکيل میدهند، کماکان ادعا کنند، نماينده دنيای آزاد و در نتيجه دنيای«پيشرفتهتر» میباشند و حق دارند خلقهای «عقبافتاده» را تنبيه کنند و سيستم خود را به آنها تحميل نمايند؟ و آنهم چه سيستمی؟ سيستم استثمار شديد و پرستش پول که امروز آنها را به توده وسيع بيکاران و فردا به زحمتکشان بينوا و گرسنه محکوم میکند؟
ولی تنها حکام، اليگارشها، سیاستمداران و نظاميانی که از آنها پشتيبانی میکنند، مقصر نيستند. خلقهائی که آنها را تحمل میکنند نيز مقصرند. سنديکاها کجايند؟ جوانان پرشور کجايند؟ ارتش زحمتکشان که بويژه اکنون لحظه آزمونشان فرارسيده کجايند؟ و چگونه اروپای 300 ميليونی میتواند به يک مشت سياستمدار و نظامی اجازه دهد که ميلياردها یورو به نام آزادی و حقوق بشر آتش زنند، درست وقتيکه بحران بزرگ کشورهای آنها را درنورديده و تنها آزادی باقيمانده امروز آنها، ترويج بيکاری و عقبماندگی و فردا بینوائی و درماندگی است؟
بهمين دلیل نه تنها اخلاقی نيست که ما امروز پيمان نظامی ناتو را نيروئی برای حفظ آزادی و عدالت بدانيم، بلکه حتا فاجعهای برای اقتصاد اروپا است. فکر کنيد چندين هزار محل اشتغال با اين مبلغ بسيار هنگفت که امروز برای جنگ، نابودی و کشتار مردم غيرمسلح مصرف میشود، میتوان ايجاد کرد.
اکنون ديگر زمان حرف زدن گذشته. اکنون لحظه تاريخی فرا رسيده که دست بکار شويم. با شعار انحلال پيمان نظامی پيمان نظامی ناتو؛ که در جنب مسائل ديگر و ابزار کور بودن ارتش، پنتاگون و سياست ایالات متحده آمریکا، دارای اين وظيفه است که اجازه ندهد اروپا کمر راست کند. اروپائی که به خلقهای آن تعلق دارد و نه به نظاميان ایالات متحده آمریکا و پيمان نظامی ناتو
آتن، 30 مارچ 2009
ميکيس تئودوراکيس
تارنگاشت عدالت
ردگلوب
برگردان: خ.طهوری
من نمیدانم که لغت « ناتو» چه طنينی در گوش ديگر شهروندان اروپائی دارد ولی در گوش خلق يونان مانند يک نفرين است.
زيرا به معنی تهاجم نيروهای خارجی ، نابودی ملی، رژيم پليسی و استقرار ديکتاتوری است و بدنبال مخارج پرحجم اقتصادی که اين پيمان بر شانه اقتصاد و تکامل ملی و رفاهی کشور ما میگذارد به تاراج کشور میانجامد.
در اصل پيمان نظامی ناتو، بويژه پس از تلاشی اتحادجماهیر شوروی و انحلال پيمان نظامی ورشو چيز ديگری جز از ابزار تنبیهی و انضباطی در دست سياست امپرياليستی ایالات متحده آمریکا، که مسئول هزاران قربانی و تعداد عظيمی از فجايع که هدفش خلقهای بیگناه شبه جزيره بالکان، افغانستان، عراق و غزه میباشد، نبوده و نيست. يک ماشين جنگی که با حربه تشديد نفرت و نفاق سعی دارد جهان را به مناطق خوب و بد و خلقها را به درجات يک و دو تقسيم کند.
امروز با وجود بحران عميق اقتصادی که با شتابی زياد ابرقدرت و اقمارش را به آشوب کشيده، حفظ اين مکانيسم عظيم که به نام يک سيستم اقتصادی ـ اجتماعی در حال نزع، ميلياردها یور را میبلعد، روندی مسخره و خطرناک است. چگونه ممکن است خلقهای به اصطلاح «برتر» که پيمان نظامی ناتو را تشکيل میدهند، کماکان ادعا کنند، نماينده دنيای آزاد و در نتيجه دنيای«پيشرفتهتر» میباشند و حق دارند خلقهای «عقبافتاده» را تنبيه کنند و سيستم خود را به آنها تحميل نمايند؟ و آنهم چه سيستمی؟ سيستم استثمار شديد و پرستش پول که امروز آنها را به توده وسيع بيکاران و فردا به زحمتکشان بينوا و گرسنه محکوم میکند؟
ولی تنها حکام، اليگارشها، سیاستمداران و نظاميانی که از آنها پشتيبانی میکنند، مقصر نيستند. خلقهائی که آنها را تحمل میکنند نيز مقصرند. سنديکاها کجايند؟ جوانان پرشور کجايند؟ ارتش زحمتکشان که بويژه اکنون لحظه آزمونشان فرارسيده کجايند؟ و چگونه اروپای 300 ميليونی میتواند به يک مشت سياستمدار و نظامی اجازه دهد که ميلياردها یورو به نام آزادی و حقوق بشر آتش زنند، درست وقتيکه بحران بزرگ کشورهای آنها را درنورديده و تنها آزادی باقيمانده امروز آنها، ترويج بيکاری و عقبماندگی و فردا بینوائی و درماندگی است؟
بهمين دلیل نه تنها اخلاقی نيست که ما امروز پيمان نظامی ناتو را نيروئی برای حفظ آزادی و عدالت بدانيم، بلکه حتا فاجعهای برای اقتصاد اروپا است. فکر کنيد چندين هزار محل اشتغال با اين مبلغ بسيار هنگفت که امروز برای جنگ، نابودی و کشتار مردم غيرمسلح مصرف میشود، میتوان ايجاد کرد.
اکنون ديگر زمان حرف زدن گذشته. اکنون لحظه تاريخی فرا رسيده که دست بکار شويم. با شعار انحلال پيمان نظامی پيمان نظامی ناتو؛ که در جنب مسائل ديگر و ابزار کور بودن ارتش، پنتاگون و سياست ایالات متحده آمریکا، دارای اين وظيفه است که اجازه ندهد اروپا کمر راست کند. اروپائی که به خلقهای آن تعلق دارد و نه به نظاميان ایالات متحده آمریکا و پيمان نظامی ناتو
آتن، 30 مارچ 2009
ميکيس تئودوراکيس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر