برگرفته از سایت دنیای ما
سيمور هرش روزنامه نيويوركر
مترجم: ستوده پارسا
مطلب دریافتی «دنیای ما»
تغيير توجيه حمله به ايران از برنامه هسته اي به تروريسمطي ماههاي اخير جورج بوش و اعضاي دولتش در اظهارات خود با ارائه تعريفي جديد از جنگ عراق اين جنگ را روزبهروز بيشتر به صورت نبردي راهبردي بين ايالات متحده و ايران جلوه دادهاند.در ماه اوت، بوش در همايش ملي كانون جنگديدگان امريكا گفت: «افراطيون شيعه با پشتيباني ايران در حال آموزش عدهاي عراقي با هدف انجام حملاتي به نيروهاي ما و مردم عراق هستند. حمله به پايگاهها و سربازان ما به وسيله مهماتي كه ايران در اختيار مهاجمان گذاشته افزايش يافته است... رژيم ايران بايد اين از اقدامات دست بردارد. و تا زماني كه اين كار را نكرده من اقدامات لازم براي محافظت از سربازانمان را صورت خواهم داد.» وي سپس در ميان تشويق حضار سخنان خود را با اين جمله به پايان برد كه «من به فرماندهان نظاميمان در عراق اختيار مقابله با فعاليتهاي جنايتكارانه تهران را دادهام.» موضع رييسجمهور و نتيجه منطقي آن ـ اينكه اگر مسئول بسياري از مشكلات امريكا در عراق تهران باشد، پس براي رفع آنها بايد به مقابله با تهران رفت ـ حاميان سرسختي در دولت دارد. به گفته مقامات و مشاوران سابق دولت، در تابستان امسال دفتر ديك چني، معاون اول رييسجمهور، از كاخ سفيد درخواست كرد تا خواستار بازنگري ستاد مشترك ارتش در طرحهاي قديمي حمله احتمالي به ايران شود. محور طرحهاي مزبور بمباران گسترده ايران و اهداف آنها شامل تاسيسات هستهاي شناختهشده و مشكوك و ديگر اماكن نظامي و زيرساختي آن كشور بود. اما هماينك تاكيد بر حملات محدود به تاسيسات متعلق به سپاه پاسداران در تهران و ساير نقاط است كه طبق ادعاي دولت امريكا منبع حمله به نيروهاي امريكا در خاك عراق هستند. آنچه در ابتدا به عنوان ماموريتي براي مقابله با توليد سلاح هستهاي مطرح شده بود اكنون به صورت ماموريتي براي مقابله با تروريسم در آمده است.تغيير اهداف حمله نشاندهنده سه تحول است. اول اينكه رييسجمهور و مشاوران ارشدش به اين نتيجه رسيدهاند كه تلاشهاي آنها براي قبولاندن اين نكته به مردم امريكا كه ايران يك تهديد هستهاي فوري است به شكست انجاميده (برخلاف تلاشهاي مشابه صورتگرفته قبل از جنگ عراق) و درنتيجه طرح بمباران گسترده از حمايت كافي مردم برخوردار نيست. تحول دوم اين است كه كاخ سفيد در جلسات خصوصي اين اجماع كلي در ميان اعضاي جامعه اطلاعاتي امريكا را پذيرفته است كه ايران حداقل پنج سال با دستيابي به سلاح هستهاي فاصله دارد. و تحول آخر اينكه در واشينگتن و در سطح خاورميانه اين حقيقت روزبهروز بيشتر درك ميشود كه ايران دارد به صورت برنده ژئوپوليتيك جنگ عراق در ميآيد.بوش طي يك كنفرانس ويدئويي محرمانه كه در همين تابستان برگزار شد به رايان كراكر، سفير امريكا در عراق، گفت در فكر انجام حملاتي از خاك عراق به خاك ايران است و انگليس را نيز در كنار خود دارد. در اين لحظه كاندوليزا رايس، وزير امور خارجه، گفت به دليل مسير ديپلماتيكي كه در جريان است بايد با احتياط پيش رفت. در پايان بوش از كراكر خواست به ايران بگويد كه اگر از مداخله در عراق دست بر ندارد با اقدامات تلافيجويانه امريكا مواجه خواهد شد.به گفته يك مقام ارشد اطلاعاتي سابق، در جلسهاي كه در تابستان در كاخ سفيد با حضور چني برگزار شد توافق گرديد كه اگر حملات محدود به ايران انجام گيرد، دولت ميتواند در برابر انتقادات استدلال بياورد كه حملات انجامشده اقدامي تدافعي به منظور محافظت از جان سربازان امريكايي در عراق بوده است. در صورت اعتراض دموكراتها هم دولت ميتواند بگويد: «بيل كلينتون هم همين كار را كرد و براي حفظ جان امريكاييها حملات محدودي را در افغانستان، سودان و بغداد انجام داد.» اين مقام اطلاعاتي سابق افزود «چني و همفكرانش شديدا در تلاشاند كه حمله نظامي به ايران هر چه زودتر تحقق پذيرد. در همين حال سياستمداران ميگويند شما نميتوانيد اين كار را بكنيد چون تكتك جمهوريخواهان شكست خواهند خورد. ما فقط يك قدم تا فرو افتادن از پرتگاه عراق فاصله داريم.» ولي نه چني و نه رييسجمهور هيچكدام كمترين توجهي به نگرانيهاي جمهوريخواهان ندارند.» برايان وايتمن، سخنگوي پنتاگون، گفت: «رييسجمهور صراحتا بيان داشته كه ايالات متحده در رابطه با ايران به راهحل ديپلماتيك متعهد است. وزارت امور خارجه دوشادوش جامعه جهاني سخت در تلاش است تا پاسخي براي طيف وسيع نگرانيهاي ما بيابد.» (كاخ سفيد از اظهارنظر در اين باره خودداري كرد.)در مصاحبههايي كه داشتم كرارا به من تذكر داده شد كه رييسجمهور هنوز اقدام به صدور «دستور اجرا» كه لازمه عمليات نظامي در داخل خاك ايران است نكرده و چنين دستوري شايد هيچگاه صادر نشود. ولي با اين حال روند برنامهريزي براي حمله شتاب قابلملاحظهاي گرفته است. در اواسط ماه اوت، مقامات بلندپايه امريكا به گزارشگران گفتند كه دولت قصد دارد سپاه پاسداران ايران را در رديف سازمانهاي تروريستي خارجي قرار دهد. و دو مقام ارشد سابق سيا به من گفتند كه اين سازمان تا اواخر تابستان ابعاد و اختيارات گروه عمليات ايران را افزايش داده است. (يك سخنگوي سيا گفت: «سيا رسم ندارد كه ابعاد تقريبي بخشهاي عملياتي خود را فاش كند.») يك مقام سازمان سيا كه به تازگي بازنشسته شده گفت: «آنها دارند همه را سر ميز ايران ميبرند. دارند تعداد زيادي تحليلگر به كار ميگيرند و همه چيز را بررسي ميكنند. اوضاع درست عين پاييز 2002 است.» ـ يعني چند ماه قبل از حمله به عراق، كه گروه عمليات عراق به مهمترين بخش سيا تبديل شد. وي ميافزايد: «آدمهايي كه الآن دارند برنامه ايران را ميگردانند تجربه مستقيم زيادي با ايران ندارند. در صورت حمله، ايران چه واكنشي نشان ميدهد؟ حتما واكنش نشان ميدهد، و دولت زيروبم اين قضيه را درست بررسي نكرده است.» زبيگنيو برژينسكي، مشاور سابق امنيت ملي امريكا، نيز همين نظر را داشت و گفت چيزهايي درباره برنامههاي كاخ سفيد براي بمباران محدودتر ايران شنيده است. برژينسكي گفت واكنش احتمالي ايران به حمله امريكا «دامن زدن به درگيريها در عراق و افغانستان است كه ممكن است پاي پاكستان را هم وسط بكشد. در آن صورت بيست سال در يك درگيري منطقهاي گرفتار خواهيم شد.» محمود احمدينژاد، رييسجمهور ايران، در سخنان هفته گذشته خود در سازمان ملل لحني متمردانه داشت. او از امريكا به عنوان دولتي «تجاوزگر» ياد كرد و گفت: «افراد ناصالحي كه نميتوانند خود را اداره و كنترل كنند، چگونه ميتوانند بر بشريت حكومت و امور انسانها را اصلاح كنند؟ متاسفانه آنان خود را به جاي خدا قرار دادهاند.» (يك روز قبل از آن وي در دانشگاه كلمبيا گفته بود حقايق مربوط به هولوكاست هنوز نيازمند بررسي است.)برژينسكي گفت: «همه چيز بستگي به اين دارد كه مقامات ايران چقدر حماقت به خرج دهند. آيا جلو سخنان تند احمدينژاد را خواهند گرفت و لحن خود را ملايمتر خواهند كرد؟» به گفته وي دولت بوش با طرح اتهام دخالت ايران در عراق قصد دارد اين طور جلوه دهد كه «ما داريم به آنچه وضعيتي غيرقابلتحمل است واكنش نشان ميدهيم. اين بار برخلاف جريان حمله به عراق ما ميخواهيم نقش قرباني را بازي كنيم. ظاهرا ميخواهيم كاري كنيم كه ايرانيها لقمه بزرگتر از دهانشان بردارند.»ژنرال ديويد پترايوس،فرمانده نيروهاي چندمليتي در عراق، در گزارش خود به كنگره در ماه سپتامبر موضع دولت در قبال ايران را تقويت كرد. وي گفت: «پيش از اين در سال جاري هيچيك از ما به دامنه مداخلات ايران در عراق واقف نبود ولي هماكنون هم ما و هم رهبران عراق نگراني بيشتري از اين بابت پيدا كردهايم.» به گفته پترايوس، ايران «درگير جنگي نيابتي عليه دولت عراق و نيروهاي ائتلاف در عراق است.» ايران دهههاست كه در عراق حضور دارد، اما درباره گستره و اهداف فعاليتهاي كنوني ايران در آن كشور بحثهاي زيادي در جريان است. در زمان حكومت دام حسين كه حزب بعث (كه عمدتا از اهل سنت تشكيل ميشد) اقدام به سركوب وحشيانه اكثريت شيعه عراق ميكرد، ايران از آنها حمايت ميكرد. هماكنون بسياري از اعضاي شيعه هيات حاكمه عراق، ازجمله اعضاي بلندپايه دولت نوري المالكي، سالها به حالت تبعيد در ايران زندگي كردهاند؛ به نوشته روزنامه واشينگتنپست، هفته گذشته مالكي در شوراي روابط خارجي امريكا گفت روابط عراق با ايران «به اندازهاي پيشرفت كرده كه ايران در امور داخلي ما دخالت نميكند.» ايران هماكنون چنان نفوذي در محافل شيعه عراق دارد كه هرگونه «جنگ نيابتي» هم ميتواند عليه دولت عراق باشد هم از طريق آن دولت. اصل معضل راهبردي دولت بوش اين است كه تصميم آن دولت براي حمايت از يك حكومت شيعه پس از سرنگوني صدام موجب تقويت ايران شده و حذف ايران از صحنه سياسي عراق را ناممكن ساخته است. ولي نصر، استاد سياست بينالملل در دانشگاه تافتس و صاحبنظر در مسايل ايران و تشيع، در گفتگو با من گفت: «در فاصله سالهاي 2003 تا 2006 مقامات ايران تصور ميكردند كه در زمينه مسايل عراق از همه به امريكا نزديكترند.» رهبران مذهبي شيعه عراق از شيعيان ميخواستند كه از مقابله با سربازان امريكايي اجتناب كنند و در انتخابات شركت كنند، زيرا معتقد بودند كه تنها نتيجه يك فرايند انتخاباتي مبتني بر هرنفر يك راي روي كار آمدن حكومتي عمدتا شيعي است. در ابتدا مسئولان ناآراميها عمدتا اهل سنت و بهخصوص القاعده در منطقه بينالنهرين بودند. نصر به من ميگويد سياست ايران از سال 2003 تامين مالي، تجهيز و ياري چندين گروه شيعه، ازجمله برخي از اعضاي ائتلاف مالكي، بوده است. به گفته نصر «مساله اين است كه وقتي اسلحه را وارد ميدان كردي ديگر نميتواني مشخص كني كه بعدا چه استفادهاي از آن خواهد شد.»نصر گفت از ديد شيعيان كاخ سفيد «به روابط ايران با عراق تنها از جنبه امنيتي نگاه ميكند. سال گذشته بيش از يك ميليون ايراني به قصد زيارت وارد خاك عراق شدند، و حجم مبادلات تجاري بين دو كشور بيش از يك ميليارد دلار در سال است. ولي مقامات امريكايي طوري رفتار ميكنند كه انگار هر ايرانياي كه در خاك عراق است براي وارد كردن سلاح آنجاست.»بسياري از حاميان سياستهاي بوش معتقدند كه ايران تهديدي عاجل محسوب ميشود. نورمن پادهارتس اخيرا در مقالهاي در نشريه كامنتري ضمن ارائه چهرهاي انقلابي از احمدينژاد نوشت: «او نيز مانند هيتلر هدفش نابودي نظام بينالمللي حاكم بر دنيا و استقرار نظامي نوين به رهبري ايران است... بدون رودربايستي بايد بپذيريم كه اگر قرار است ايران را از دستيابي به يك زرادخانه هستهاي باز داريم چارهاي جز استفاده عملي از نيروي نظامي نداريم.» پادهارتس در خاتمه مقاله مينويسد: «از صميم قلب دعا ميكنم» كه پرزيدنت بوش «بتواند تنها اقدامي را كه ميتواند ايران را از پيگيري اهداف شرارتبارش هم عليه ما و هم عليه اسراييل باز دارد انجام دهد.» پادهارتس اخيرا در گفتگو با پايگاه اينترنتي پاليتيكو دات كام گفت كه در ملاقاتي چهلوپنج دقيقهاي با رييسجمهور از او خواسته عليه ايران اقدام نظامي انجام دهد و اظهار عقيده كرده كه «بوش قبل از پايان دوره تصدياش به ايران حمله ميكند.» (پادهارتس كه يكي از بنيانگذاران نومحافظهكاري است از حاميان سرسخت مبارزات انتخاباتي رودولف جولياني است و داماد او، اليوت آبرامز، مشاور ارشد پرزيدنت بوش در امور امنيت ملي است.) در اوايل ماه اوت، ريموند آدييرنو، سرتيپ نيروي زميني ارتش و مقام دوم فرماندهي امريكا در عراق، در گفتگو با نيويورك تايمز از افزايش ميزان حملات صورتگرفته با استفاده از نفوذگر انفجاريشده سخن گفت؛ يك نوع بمب قوي كه پس از اصابت يك قطعه مسي نيمهمذاب از آن خارج ميشود كه ميتواند از زره خودروهاي نظامي عبور كند. به گزارش اين روزنامه اطلاعات و تحليلهاي فني امريكا نشان ميدهد كه ستيزهجويان شيعه اين بمبها را از ايران دريافت كردهاند. آندييرنو گفت كه ظرف سه چهار ماه گذشته حجم حمايتهاي ايران از ستيزهجويان سير صعودي داشته است. با اين حال و مخصوصا با توجه به وجود بازار سياه گسترده اسلحه هنوز پرسشهايي درباره سرمنشاء سلاحهايي كه در عراق است وجود دارد. ديويد كي، مشاور سابق سيا و سربازرس تسليحاتي سازمان ملل در عراق، به من گفت كه تيم بازرسي او پس از هر دو جنگ عراق از مواجهه با «مقادير انبوه اسلحه» كه در سطح كشور بين افراد نظامي و غيرنظامي دستبهدست ميشد شگفتزده شدهاند. او تعريف كرد كه شاهد ذخيرههايي از نفوذگران انفجاريشده و همچنين خرجهاي بازيافتي از بمبهاي خوشهاي عملنكرده امريكايي بوده است. سالها قبل نيز ايران متحدان شيعي خود در جنوب عراق را كه مورد ظلموستم حزب بعث بودند به سلاح مجهز كرد. كي گفت: «به نظر من پترايوس در مورد كارهايي كه امروز ايران در عراق انجام ميدهد مبالغه كرده است. شش ماه قبل كه كاخ سفيد تلاشهاي ضدايراني خود را شروع كرد با خودم گفتم كه حماقت محض است. الآن البته به نظر ميرسد كه مقداري قاچاق گزينشي توسط ايران در حال انجام است ولي بيشترش در واكنش به فشارها و تهديدات امريكا بوده ـ يك جور «زهرچشم گرفتن»، كه واشينگتن خيال نكند ميتواند به راحتي تهديد كند و كسي هم كاري به كارش نداشته باشد. ايران جنس خوب به عراقيها نميدهد ـ چيزهايي مثل موشكهاي ضدهواپيما كه هواپيماهاي امريكايي را سرنگون كند، يا مثلا سلاحهاي پيشرفته ضدتانك.» از ديگر ادعاهاي دولت امريكا عليه ايران حضور ماموران ايراني در عراق است. ژنرال پترايوس در سخناني در كنگره گفت يك واحد تكاوري سپاه پاسداران در تلاش است تا متحدان خود در عراق را به «نيرويي شبيه به حزبالله تبديل كند كه در خدمت منافع ايران باشد.» در ماه اوت، ريك لينچ، سرلشكر نيروي زميني و فرمانده لشكر سوم پياده ارتش امريكا، در بغداد به خبرنگاران گفت نيروهاي تحت امر وي در حال پي گرفتن رد حدود پنجاه ايراني هستند كه از سوي سپاه پاسداران اعزام شدهاند و در حال آموزش شورشيان شيعه در جنوب بغداد هستند. وي گفت «ما ميدانيم كه آنها اينجا هستند و آنها را نشان كردهايم.»پاتريك كلاوسون، كارشناس امور ايران در موسسه سياستگذاري خاور نزديك در واشينگتن، به من گفت: «هميشه تعداد زيادي ايراني در عراق هستند كه بعضي از آنها كار اطلاعاتي انجام ميدهند و بعضي هم به فعاليتهاي بشردوستانه مشغولاند. به صلاح دولت امريكاست كه شواهد بيشتري از آموزش نظامي مستقيم ارائه دهد، يا اينكه مبارزاني را كه در عراق دستگير شده و در ايران آموزش ديدهاند به مردم نشان دهد.» وي افزود: «مهم است كه دولت عراق بتواند بگويد كه از اين نوع فعاليت بيخبر بوده است»؛ در غير اين صورت با توجه به شدت روابط ميان رهبران شيعه عراق و تهران، مقامات ايراني ممكن است بگويند: «خود دولت عراق از آنها درخواست كرده كه اين افراد را آموزش دهند.» (در اواخر ماه اوت، سربازان امريكايي به هتلي در بغداد هجوم آوردند و چند ايراني را بازداشت كردند. اين عده توسط وزارت نيروي ايران و به درخواست دولت مالكي به عراق اعزام شده بودند و چندي بعد آزاد شدند.)كلاوسون ميگويد: «اگر ميخواهيد حمله كنيد بايد زمينهسازي كنيد و آماده باشيد كه مدرك رو كنيد.» به گفته وي آنچه بر پيچيدگي وضعيت ميافزايد پرسشي است كه ظاهرا برخلاف انتظار است: «اگر ما به ايران حمله كنيم نظر عراق چه خواهد بود؟ چنين حملهاي ميتواند دولت عراق را تحت فشار بگذارد.»يك ديپلمات بلندپايه اروپايي كه همكاري نزديكي با دستگاههاي اطلاعاتي امريكا دارد، به من گفت شواهدي در دست است كه نشان ميدهد ايران تدارك گستردهاي براي حمله امريكا ديده است. وي گفت «ما اطلاع داريم كه ايران در حال تقويت توانمنديهاي پدافند هوايي خود است و ما معتقديم كه آنها به روش غيرمتقارن واكنش نشان خواهند داد و نقاطي در اروپا و امريكاي لاتين را هدف قرار ميدهند.» اطلاعات ويژهاي هم وجود دارد حاكي از اينكه ايران در اين حملات از كمك حزبالله برخوردار خواهد بود. اين ديپلمات گفت «حزبالله توانمند است و آنها ميتوانند اين كار را بكنند.»در مصاحبه با مقامات فعلي و سابق امريكا، تقريبا همه آنها به كمبود اطلاعات موثق در اين رابطه اشاره كردند. يك مقام بلندپايه سابق سيا گفت اطلاعات مربوط به اينكه چه كسي در ايران چكار دارد ميكند «به قدري كم است كه هيچكس حتي نميخواهد اسمش روي آن باشد. مشكل اين است.»دشواري مشخص كردن مسئول ناآراميهاي عراق را ميتوان در شهر بصره واقع در جنوب شيعهنشين مشاهده كرد؛ جايي كه قبلا نيروهاي انگليسي وظيفه پاسداري از منطقهاي نسبتا امن را بر عهده داشتند. اما در طول سال جاري اين منطقه روزبهروز غيرقابلادارهتر شد و تا پاييز نيروهاي انگليسي به پايگاههاي ثابت خود برگشتند. يك مقام اروپايي كه به اطلاعات روز دسترسي دارد به من گفت «در ميان اعضاي جامعه اطلاعاتي امريكا و انگليس اين اعتقاد راسخ وجود دارد كه ايران از بسياري از گروههاي جنوب عراق كه مسئول مرگ سربازان امريكايي و انگليسي هستند پشتيباني ميكند. از ايران پول و اسلحه وارد ميشود. آنها توانستهاند در گروههاي زيادي نفوذ كنند» ـ مخصوصا جيشالمهدي و ديگر گروههاي شبهنظامي شيعه.اما بر اساس گزارش ژوئن 2007 گروه بحران بينالملل، علت اصلي بازگشت بيثباتي به بصره «سوءاستفاده نظاممند نهادهاي رسمي، ترورهاي سياسي، خصومتورزيهاي قبيلهاي، اجراي خودسرانه قانون توسط افراد و گروههاي غيررسمي، و اجراي رسوم اجتماعي، و در كنار آن رشد گروههاي تبهكار مافيايي» است. اين گزارش ميافزايد سياستمداران و مقامات بلندپايه عراقي «معمولا براي توجيه رفتار خود يا شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت شكستهايشان خطر دخالت خارجي (از طرف ايران) را مطرح ميكنند.» پيشتر در سال جاري قبل از افزايش نيروهاي امريكايي در عراق، فرماندهي امريكا در عراق سياست مقابلهجويانه خود در غرب عراق، منطقهاي سنينشين (و پايگاه رژيم بعثي)، را تغيير داد و شروع به همكاري با قبايل سني، ازجمله قبايل مرتبط با شورشيان، كرد. هماكنون روساي قبايل، عمدتا براي مبارزه با القاعده در بينالنهرين، كمكهاي رزمي و پول و اطلاعات و اسلحه دريافت ميكنند. اما تقويت اهل سنت ممكن است به تلاشهاي جاري در جهت آشتي ملي ضربه بزند. همين الآن، دهها هزار شيعه از استان الانبار گريختهاند و بسياري از آنها به محلات شيعهنشين بغداد پناه آوردهاند، و از آن طرف اهل سنت از خانهوكاشانه خود در مناطق شيعهنشين آواره شدهاند. ولي نصر، استاد دانشگاه تافتس، جابهجايي داخلي اقوام در داخل عراق را نوعي «پاكسازي قومي» ميداند.نصر گفت: «سياست امريكا مبني بر حمايت از اهل سنت در غرب عراق موجب نگراني شديد رهبران شيعه شده است. كاخ سفيد اين طور جلوه ميدهد كه انگار شيعيان فقط از القاعده هراس دارند ـ ولي آنها از قبايل سنياي ميترسند كه ما داريم تجهيزشان ميكنيم. شيعيان ميگويند: «وقتي از شر القاعده خلاص شديد بعدش ميخواهيد چه كنيد؟» مشكل مقاومت اهل سنت هنوز وجود دارد. امريكا معتقد است كه ميتواند شورشي خوب را از شورشي بد تشخيص دهد ولي شيعيان به اين تفاوت قائل نيستند. براي شيعيان همه آنها سروته يك كرباساند.» نصر افزود «ايالات متحده سعي دارد در همه جبههها بجنگد ـ سني و شيعه ـ و با همه طرفها دوست باشد.» نصر گفت از نظر شيعيان «واضح است كه ايالات متحده نميتواند امنيت را به عراق بياورد چون كارهايي را كه براي برقراري ثبات لازم است انجام نميدهد. اگر ميخواستند، براي رسيدن به اين هدف با همه ـ حتي ايران و سوريه ـ وارد گفتگو ميشدند.» (چنين تعاملي يكي از توصيههاي عمده گروه مطالعه عراق بود.) «امريكا نميتواند با جنگيدن با ايران در خاك عراق ثبات را در عراق برقرار سازد.» نقشه بازنگريشده حمله احتمالي به ايران كه تاكيد آن شديدا بر مبارزه با تروريسم است دارد حامياني در ميان ژنرالها و درياسالاران پنتاگون پيدا ميكند. اين راهبرد بر استفاده از موشكهاي كروز شليكشده از دريا و حملات زميني و بمبارانهاي متكي بر هدايت دقيق، ازجمله طرحهايي براي نابودي مهمترين مراكز آموزشي، انبارهاي تداركاتي و تاسيسات فرماندهي و كنترل سپاه پاسداران تاكيد دارد.مقام اطلاعاتي ارشد سابق امريكا به من گفت: «در حال حاضر گزينه موردنظر چني يك حركت بزنودرروي سريع است ـ يعني حملات محدود.» به گفته وي نقش اصلي به نيروي دريايي سپرده شده كه از حضور كمرنگ خود در جنگ عراق كه عمدتا توسط نيروي هوايي انجام گرفت آزرده بود. «هواپيماها، كشتيها، و موشكهاي كروز نيروي دريايي در خليج فارس مستقرند و روزانه عمليات ميكنند. آنها هرچيزي را كه بخواهند در اختيار دارند ـ حتي هوايپماهاي آواكس در محل مستقرند و اهداف واقع در خاك ايران برنامهريزي شده است. نيروي دريايي هرروز جنگندههاي اف اي 18 خود را د رخليج فارس به پرواز در ميآورد. طرحهايي هم براي ضربه زدن به سايتهاي موشكي زمينبههواي ضدهواپيماي ايران وجود دارد. اين مقام سابق گفت «ما بايد يك مسير براي ورود و يك مسير براي خروج داشته باشيم.»يك مشاور ضدتروريسم پنتاگون به من گفت كه اگر عمليات بمباران به اجرا در بيايد، به همراه يك سري عملياتهايي است كه وي از آنها به عنوان «يورشهاي تند و سريع» ياد كرد. اين يورشها توسط واحدهاي نيروهاي ويژه امريكا عليه سايتهاي آموزشي مشكوك ايران انجام ميشود. وي گفت «چني صددرصد موافق اين عمليات است.» اين مشاور گفت يك حمله محدود از اين نوع «تنها در صورتي معنا دارد كه اطلاعات خوب باشد.» اگر اهداف بهروشني مشخص نشود، بمباران «ابتدا محدود خواهد بود، ولي بعد شاهد «تشديد تمامعيار عمليات» خواهيم بود. طراحان خواهند گفت كه اينجا بايد با حزبالله طرف شويم و آنجا با سوريه. هدف اين است كه با يك ضربه به گوي سفيد همه توپها وارد سوراخ شوند. ولي در طرحهاي حمله هميشه ضمايمي وجود دارد.»برخي از متحدان امريكا در جريان طرح حمله محدود قرار گرفتهاند، ولي واكنشها ضدونقيض بوده است. مقامات نظامي و سياسي اسراييل احساس خطر كردهاند، چون به گفته اين مشاور معتقدند كه اين طرح تاسيسات هستهاي ايران را به اندازه كافي هدف قرار نميدهد. اين مقام ارشد سابق به من گفت كه كاخ سفيد به دولت اسراييل اطمينان داده كه شمار محدودتر اهداف هم هدف جلوگيري از توليد سلاح هستهاي را محقق ميسازد، زيرا راس برنامه تحقيقات هستهاي ايران، يعني سپاه پاسداران، را كه كنترل مستقيم اين برنامه را در دست دارد، نشانه ميگيرد. اين مقام ارشد سابق گفت «نظر ما اين است كه اگر ما اين حملات را طبق برنامه انجام دهيم درواقع با يك تير دو نشان زدهايم.»يك مقام اسراييلي در اين باره گفت «تمركز اصلي ما تاسيسات هستهاي ايران بوده است، اما نه به خاطر اينكه چيزهاي ديگر مهم نيست. ما روي فناوري موشكي و تروريسم كار كردهايم ولي به نظر ما مساله هستهاي ايران همه اينها را تحتالشعاع قرار ميدهد.» وي افزود ايران حتما نبايد يك كلاهك جنگي واقعي توليد كند تا تهديد محسوب شود. وي گفت «مشكلات ما زماني شروع ميشود كه آنها به چرخه سوخت هستهاي دست يابند و به مواد هستهاي برسند.» مثلا امكان توليد «بمب كثيف» يا انتقال مواد به گروههاي تروريستي وجود دارد. اين مقام اسراييلي گفت «هنوز وقت براي ديپلماسي هست اما نه خيلي زياد. ما معتقديم جدول زماني تكنولوژيك سريعتر از جدول زماني ديپلماتيك حركت ميكند. و اگر ديپلماسي موثر نبود، به قول معروف، همه گزينههاي مد نظر است.»مثبتترين استقبال از طرح بمباران توسط دولت نخستوزير جديد انگليس، گوردون براون، صورت گرفته است. يك مقام ارشد اروپايي به من گفت «تصور انگليس آن است كه مقامات ايران آن پيشرفتي را كه مايلاند در فرآيند غنيسازي هستهاي داشته باشند ندارند. تمامي دستگاههاي اطلاعاتي متفقالقولاند كه ايران كمكهاي حياتي، آموزش و فناوري در اختيار تعداد خيلي زيادي از گروههاي تروريستي در عراق و افغانستان، و به وسيله حزبالله در لبنان، و همچنين اسراييل/فلسطين قرار ميدهد.»اين مقام اروپايي گفت: در برابر اين رفتار ايران چهار نوع واكنش ممكن است: دست روي دست بگذاريم («در برابر حملات ايران مقابلهبهمثل نكنيم كه اين برداشت نادرستي به طرف مقابل خواهد داد»)؛ اقدامات ايران را افشا كنيم («اين گزينه يك مشكل بزرگ دارد و آن عدم اعتماد گسترده به برآوردهاي اطلاعاتي امريكاست»)؛ به نيروهاي ايراني مشغول فعاليت در خاك عراق حمله كنيم («از دسامبر گذشته همين كار را داريم ميكنيم و موثر هم بوده است»)؛ يا اينكه به ايران حمله كنيم.اين مقام اروپايي افزود «يك حمله هوايي گسترده عليه ايران به احتمال زياد مردم آن كشور را حول پرچمشان جمع ميكند، ولي هدفگيري بسيار دقيق مراكز آموزش تروريستها شايد چنين نتيجهاي ندهد.» او گفت به نظر من «ايرانيها دماغشان كه خرد شود نظرشان عوض ميشود.» مثلا علياكبر هاشمي رفسنجاني و علي لاريجاني، دو تن از متنفذترين چهرههاي سياسي ايران، «شايد نزد رهبر بروند و بگويند سياستهاي تندروانه اين بلا را سرمان آورده. ما بايد براي حفظ نظام رويكردمان را تغيير دهيم.» يك ژنرال چهارستاره بازنشسته ارتش امريكا كه روابط نزديكي با ارتش انگليس دارد به من گفت اين علاقه نشان دادن انگليس دليل ديگري هم دارد ـ رسوايي بهوجودآمده بر اثر ناتواني نيروي دريايي سلطنتي در محافظت از ملوانان و تفنگداران دريايي كه در 23 مارس توسط ايران در خليج فارس دستگير شدند. وي گفت «آدمهاي حرفهاي ميگويند غرور انگليس جريحهدار شده و اگر اتفاق ديگري مثل اين در آبهاي ساحلي ايران بيفتد انگليس پاتك خواهد زد.» اين ژنرال چهارستاره بازنشسته گفت طرح بازنگريشده بمباران «ميتواند موثر واقع شود، ولي به شرطي كه در پاسخ به حملهاي از جانب ايران باشد. انگليس ممكن است براي تسويه حساب بخواهد اين كار را بكند ولي افراد منطقيتر ميگويند اين كار را در صورتي انجام دهيم كه ايران دست به يك حمله در داخل خاك عراق بزند. بايد ده تا سرباز امريكايي كشته شود و چهار تا كاميون بسوزد.» وي افزود «خيليها در لندن معتقدند كه كاخ سفيد در جريان زمينهسازي براي جنگ عراق سر دولت توني بلر را كلاه گذاشته است. به همين دليل امروز اگر كسي وارد دفتر گوردون بروان شود و بگويد «ما اين اطلاعات را از امريكا داريم» براون از او ميپرسد «از كجا آمده؟ به تاييد ما رسيده؟» توقع براي اثبات شواهد خيلي بالا رفته است.»دولت فرانسه با دولت امريكا در مورد اضطراري بودن مساله برنامه هستهاي ايران همعقيده است و معتقد است كه ايران قادر است كه ظرف دو سال يك كلاهك جنگي توليد كند. در اواخر ماه اوت نيكولا ساركوزي، رييسجمهور تازهمنتخب فرانسه، با اعلام اين هشدار كه اگر ايران برنامه هستهاي خود را متوقف نكند ممكن است موردحمله قرار گيرد جنجالي به پا كرد. ولي با اين همه مقام ارشد اطلاعاتي سابق به من گفت كه فرانسه به كاخ سفيد گفته كه ترديدهايي درباره يك حمله محدود دارد. بسياري در دولت فرانسه به اين نتيجه رسيدهاند كه دولت بوش در مورد وسعت مداخله ايران در عراق اغراق كرده است؛ به گفته يك ديپلمات اروپايي، آنان معتقدند كه «مشكلات امريكا در عراق به خاطر اشتباهات خودشان است و حال امريكاييها سعي دارند كمي چنگ و دندان نشان دهند. حمله امريكا به ايران تنها نشان خواهد داد كه دولت بوش دستور كار خود را در قبال ايران دارد.»يك مقام اطلاعاتي اروپايي به نكته مشابهي اشاره كرد. او به من گفت «اگر به ايران حمله كنيد و اسمش را مقابله با تاسيسات هستهاي ايران نگذاريد، پايههاي رژيم مستحكمتر ميشود و غلظت اسلامگرايي در خاورميانه بيشتر ميشود.»احمدينژاد در سخنان خود در سازمان ملل گفت از نظر ايران موضوع هستهاي خاتمه يافته است. وي گفت ايران كار را تنها از طريق آژانس بينالمللي انرژي هستهاي دنبال خواهد كرد و تسليم فشارهاي غيرقانوني و سياسي قدرتهاي زورگو نخواهد شد. وي پس از اين سخنراني در يك كنفرانس مطبوعاتي گفت «تصميمات امريكا و فرانسه اهميت ندارند.» محمد البرادعي، مدير كل آژانس، چندين سال است كه علنا درگير بحث و جدالي غالبا شديد با دولت بوش است؛ طبق تازهترين گزارش آژانس ايران در زمينه غنيسازي اورانيوم از آنچه انتظار ميرفت بسيار عقبتر است. يك ديپلمات در وين، محل استقرار آژانس، گفت «همانطور كه البرادعي تمام اين مدت گفته ايران سالها با توليد سلاح هستهاي فاصله دارد. با راهاندازي سه هزار سانتيفوژ كه نميتوان بمب ساخت.» اين ديپلمات در اشاره به عناصر جنگطلب دولت بوش افزود «آنها از البرادعي خوششان نميآيد، چون در موضع انكار قرار دارند. و حالا سياست مذاكرهشان شكست خورده و ايران همچنان دارد اورانيوم غني ميكند و هنوز دارد پيشرفت ميكند.»اين ديپلمات ضمن اشاره به تيره شدن روابط آژانس با دولت بوش از زمان زمينهسازي اين دولت براي حمله به عراق گفت «ادعاهاي كاخ سفيد همهاش كذب محض بود و البرادعي از آن دروغها بيزار است.»هانس بليكس، مدير سابق آژانس، نيز ضمن ابراز ترديد در مورد تعهد دولت بوش به ديپلماسي گفت «برگهاي زيادي هست كه واشينگتن ميتواند بازي كند. ولي در عوض سه فروند ناو هواپيمابر در خليج فارس مستقر ميكنند.» بليكس درباره نقش ايران در عراق گفت «برداشت من اين است كه سعي ايالات متحده بر آن بوده كه با طرح يك رشته اتهام عليه ايران زمينه را براي يك حمله احتمالي آماده كند و براي اين كار دارد بهانهجويي ميكند.» رهبري ايران هم اين فشار را احساس ميكند. در كنفرانس مطبوعاتي احمدينژاد كه پس از سخنراني وي در سازمان ملل برگزار شد از او در مورد يك حمله احتمالي پرسيدند و او گفت «آنها دلشان ميخواهد كه به ما ضربه بزنند ولي به ياري پروردگار موفق نخواهند شد.» به گفته يك مشاور سابق وزارت امور خارجه امريكا در خصوص ايران، مقامات ايراني در جلسههاي ديپلماتيكي كه در بغداد با كراكر، سفير امريكا در عراق، داشتند از اين گلهمند بودند كه دولت بوش حاضر به استفاده از اطلاعات آنها در مورد صحنه سياسي عراق نيست. اين مشاور سابق گفت «آنها ميخواهند اين پيام را به ايالات متحده برسانند كه ما ميتوانيم به شما در عراق كمك كنيم. هيچكس بهتر از ما عراق را نميشناسد.» ولي در عوض ايرانيها دارند خود را براي حمله امريكا آماده ميكنند. اين مشاور گفت از منبعي در ايران شنيده كه سپاه پاسداران به رهبران مذهبي گفته است كه آنها ميتوانند در برابر حمله امريكا مقاومت كنند. اين مشاور گفت «سپاه ادعا ميكند كه ميتواند در حصار امنيتي امريكا رخنه كند. آنها لاف ميزنند كه با اسپري روي بدنه يك ناو امريكايي را علامتگذاري كردهاند تا به امريكاييها نشان دهند كه ميتوانند به آنها نزديك شوند.» (من از يك مقام ارشد اطلاعاتي سابق شنيدم كه در بهار امسال در حادثهاي غيرقابلتوضيح يك ناو امريكايي هنگامي كه در قطر لنگر انداخته بوده روي بدنهاش را با اسپري رنگپاشي كردهاند، كه منشاء آن لافزني احتمالا همين قضيه بوده است.)اين مقام ارشد اطلاعاتي سابق گفت «خيال ميكنيد آن آدمهاي احمق در تهران ميگويند عموسام آمده! بهتر است تسليم شويم؟ واقعيت اين است كه حمله به ايران اوضاع را دهبرابر وخيمتر ميكند.»يك واقعه ديگر كه اخيرا در افغانستان رخ داد تنش بر سر اطلاعات را نشان ميدهد. نشريه تلگراف چاپ لندن در ماه ژوئيه گزارش داد كه سلاحي كه ظاهرا يك موشك دوشانداز اس اي 7 بوده به سمت يك فروند هواپيماي هركولس سي 130 امريكايي شليك شده كه البته به هدف اصابت نكرده است. چند ماه بعد تكاوران انگليسي موفق به رديابي چند كاميون حامل اسلحههاي مختلف، ازجمله يك فروند موشك اس اي 7، شدند كه از مرز ايران ميآمدند. ولي به هيچ وجه نميشد مطمئن شد كه موشك شليكشده به سي 130 از ايران آمده، بهويژه آنكه موشكهاي اس اي 7 را ميتوان از طريق دلالان اسلحه در بازار سياه تهيه كرد. وينسنت كانيسترارو، افسر بازنشسته سيا كه با همتايان خود در انگليس همكاري نزديك داشته، در ادامه اين ماجرا گفت: «انگليسيها به من گفتند اولش ترسيدند ما را در جريان حادثه قرار دهند، از ترس اينكه مبادا چني آن را بهانه حمله به ايران كند.» وي گفت ولي پس از آن اطلاعات گزارش شد.ژنرال چهارستاره بازنشسته نيز تاييد كرد كه دستگاههاي اطلاعاتي انگليس «نگران بودند» كه اطلاعات را گزارش كنند. اين ژنرال بازنشسته گفت «انگليسيها به ايرانيهاي اعتماد ندارند ولي به بوش و چني هم اعتماد ندارند.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر