فاجعه انسانی، بهانه ای برای اشغال مجدد هائیتی
کشور کوچک هائیتی در اثر زلزله ۷ و ٣ دهم ریشتری سیزدهم ژانویه سال ٢۰۱۰ و چند زمین لرزه شدید بعد از آن، علاو بر آنکه درهم کوبیده شد و نود درصد شهرهای پورتوپرنس، لیوگان و صدها شهرک و روستای اطراف آنها ویران و در حدود ٢۰۰ هزار نفر کشته شد و بیش از ٣ میلیون نفر آسیب دید، حتی از سوی ایالات متحده آمریکا اشغال هم گردید. در طول مدت بعد از این حادثه و هنوز هم، این بحث که، زلزله های پیاپی هائیتی، یک حادثه طبیعی بوده است و یا نتیجه کاربرد تسلیحات زلزله ساز ایالات متحده آمریکا، ادامه دارد. باحتمال قریب به یقین، وقوع زمین لرزه های نسبتا قوی در روزهای بعد از اولین زمین لرزه تا امروز(٢٩/۰۱/٢۰۱۰)، با توجه به اینکه بخش اصلی انرژی زلزله زای درون زمین، معمولا در همان رفت و برگشت نخست رها می گردد و از شدت پس لرزه ها کاسته می شود، امری غیرعادی در زلزله شناسی بوده و خبرهای حاکی از آمادگی نظامیان آمریکائی برای حرکت به سوی هائیتی یک روز قبل از وقوع اولین زمین لرزه و سپس، استقرار آنها در فرودگاه پورتوپرنس و کاخ ریاست جمهوری بعد از ورود به خاک این کشور، می تواند مؤید غیرطبیعی بودن فاجعه باشد.
گذشته از اینکه، عامل فاجعه هائیتی قهر طبیعت بوده و یا نتیجه فعالیت انسان، دولت ایالات متحده آمریکا صرفنظر از عوامل و مسبب فجایع انسانی، چه در فیلیپین یا اندونزی، چه در هائیتی و یا در خود آمریکا و هر جای دیگر، از آنها بمثابه یک مائده آسمانی به نفع سیاستهای غارتگرانه خود بهره برداری می کند. زمانیکه طوفان کاترینا، شهر نیواورلئان را در نوردید، تنظیم کنندگان سیاستهای آمریکا، از جمله، جوزوف کامیزارو، بساز- بفروش سرشناس، آن را یک برگ آسمانی نامید و میلتون فریدمن نیز آن را یک نعمت خدادای خواند و گفت: کاری که ما دهها سال نمی توانستیم بکنیم، طوفان کاترینا در عرض چند ساعت کرد(نقل به مضمون). بنابراین، غیر منتظره نبود در چنین وضعیت مصیبت بار هائیتی، در حالیکه، سازمانهای بین المللی و کشورهای مختلف جهان، خواروبار، دارو، چادر، لباس، گروههای امدادرسانی و پزشکی برای کمک به مصدومان و آسیب دیدگان این کشور می فرستادند، دولت آمریکا ضمن ارسال کمکهای انساندوستانه بسیار ناچیز و غیر قابل توجه، انواع تجهیزات سنگین جنگی و نیروهای نظامی خود را به خاک هائیتی گسیل دارد.
استقرار سریع نظامیان آمریکائی در خاک هائیتی، اعمال کنترل اخلالگرانه در کمک رسانیها، گرسنگی دادن بمردم آسیب دیده، ممانعت از مشارکت نهادهای بین المللی، ارگانها و مقامات دولتی خود کشور هائیتی در سازماندهی کمک به آسیب دیدگان، کمترین جای تردیدی باقی نمی گذارد که، نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا بقصد اشغال و با برنامه قبلی، وارد هائیتی شده است. بعبارت دیگر، دولت دمکرات ایالات متحده آمریکا، با بکارگیری متد شناخته شده «شوک درمانی»، کشور و مردم غارت شده هائیتی را گرفتار فاجعه ساخت و با گستاخی تمام، بار دیگر به دنباله قافله جهنمیان مستعمرات خود بست.
طول و تعداد «قافله جهنمیان» به قافله سالاری ایالات متحده آمریکا، به بلندی تاریخ این کشور است و با ارتقاء آن به جایگاه سرپرستی امپریالیسم جهانی، همه ساله بلند شده است. اگر چه هائیتی یکی از اولین قربانیان سلطه استعماری امپریالیسم آمریکاست، اما کمتر کشور و خلقی را در جهان می توان سراغ کرد که زخم کاری این دولت امپریالیستی را بر گرده خویش تحمل نکرده باشد. امروز تمام کشورهای آسیا و آفریقا، اروپا و آمریکای جنوبی و لاتین، حتی مستعمرات سنتی و تحت الحمایه انگلیس نیز با انواع شیوه ها دخالت و توطئه های آن مواجه هستند.
در حالیکه فجایع جنگهای استعماری آمریکا در شرق و جنوب شرقی آسیا، ویران کردن کشورها و کشتار بی شمار انسانها، از ژاپن، کره، ویتنام و دیگر کشورها گرفته تا کودتا در مالزی و کشتن سوکارنو، در شیلی و قتل آلنده، در ایران و بر کناری و محاکمه دکتر مصدق، در گرانادای تحت الحمایه انگلیس و قتل موریس بیشاب نخست وزیر مردمی آن و صدها کودتای خونین نظامی دیگر در آمریکای جنوبی، لاتین و آفریقا، متاسفانه بتدریج بدست فراموشی سپرده می شود، این دولت غارتگران بین المللی و کمپانیهای اسلحه سازی، نه تنها از گذشت روزگار هیچ نیاموخت، حتی با تشدید بحرانهای ساختاری سرمایه داری و افزایش مصایب مشکلات جهانی در اثر حاکمیت سرمایه، فعالیت های ضدبشری خود را حدت و شدت بیسابقه ای بخشیده، با سیاستهای نو استعماری در اغلب کشورهای جهان حضور یافت. چون تغییر مرزها و پاک کردن اتحاد شوروی، چکوسلاواکی، یوگسلاوی و آلمان دموکرات از نقشه سیاسی جهان و کودتاهای رنگی نیز هیچ کمکی به تثبیت نظم امپریالیستی نکرد، به رویکرد نظامی روی آورد و بدنبال اشغال نظامی یوگسلاوی، افغانستان و عراق، بر هم زدن اوضاع پاکستان، یمن و بسیاری کشورهای دیگر، پس از تأسیس هفت پایگاه نظامی جدید در کلمبیا در تابستان گذشته، بار دیگر به هائیتی، بمثابه دروازه حیاط خلوت خود در آمریکای مرکزی و جنوبی که چندی است با موانعی مواجه شده است، باز گشت.
اقدامات و اعمال ناهنجار و غیرمتعارف ایالات متحده آمریکا نه تنها در هائیتی دیروز و امروز، بلکه در هر نقطه جهان، نشان بارز خودسری و جرم بی جزا در نظم امپریالیستی است و تا زمانیکه، خلقهای آزادیخواه جهان با مبارزه و مساعی مشترک خود این نظم را بر نیافکنند، تضاد عمده و اصلی جامعه جهانی، همچنان تضاد بین استقلال و آزادی با امپریالیسم و استعمار در مقیاس بین المللی، و تضاد بین کار و سرمایه و حاکمیتهای غیرمردمی در بعد ملی، خواهد بود و تا زمانیکه این تضادها به نفع استقلال و آزادی ملی، بنفع توده های کار و زحمت حل نشود، نه مردم هائیتی که امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند کمک همه جانبه است، به استقلال و آزادی ملی، ثبات و امنیت پایدار دست خواهد یافت و نه دیگر خلقهای جهان.
هشتم بهمن ماه ۱٣٨٨
کشور کوچک هائیتی در اثر زلزله ۷ و ٣ دهم ریشتری سیزدهم ژانویه سال ٢۰۱۰ و چند زمین لرزه شدید بعد از آن، علاو بر آنکه درهم کوبیده شد و نود درصد شهرهای پورتوپرنس، لیوگان و صدها شهرک و روستای اطراف آنها ویران و در حدود ٢۰۰ هزار نفر کشته شد و بیش از ٣ میلیون نفر آسیب دید، حتی از سوی ایالات متحده آمریکا اشغال هم گردید. در طول مدت بعد از این حادثه و هنوز هم، این بحث که، زلزله های پیاپی هائیتی، یک حادثه طبیعی بوده است و یا نتیجه کاربرد تسلیحات زلزله ساز ایالات متحده آمریکا، ادامه دارد. باحتمال قریب به یقین، وقوع زمین لرزه های نسبتا قوی در روزهای بعد از اولین زمین لرزه تا امروز(٢٩/۰۱/٢۰۱۰)، با توجه به اینکه بخش اصلی انرژی زلزله زای درون زمین، معمولا در همان رفت و برگشت نخست رها می گردد و از شدت پس لرزه ها کاسته می شود، امری غیرعادی در زلزله شناسی بوده و خبرهای حاکی از آمادگی نظامیان آمریکائی برای حرکت به سوی هائیتی یک روز قبل از وقوع اولین زمین لرزه و سپس، استقرار آنها در فرودگاه پورتوپرنس و کاخ ریاست جمهوری بعد از ورود به خاک این کشور، می تواند مؤید غیرطبیعی بودن فاجعه باشد.
گذشته از اینکه، عامل فاجعه هائیتی قهر طبیعت بوده و یا نتیجه فعالیت انسان، دولت ایالات متحده آمریکا صرفنظر از عوامل و مسبب فجایع انسانی، چه در فیلیپین یا اندونزی، چه در هائیتی و یا در خود آمریکا و هر جای دیگر، از آنها بمثابه یک مائده آسمانی به نفع سیاستهای غارتگرانه خود بهره برداری می کند. زمانیکه طوفان کاترینا، شهر نیواورلئان را در نوردید، تنظیم کنندگان سیاستهای آمریکا، از جمله، جوزوف کامیزارو، بساز- بفروش سرشناس، آن را یک برگ آسمانی نامید و میلتون فریدمن نیز آن را یک نعمت خدادای خواند و گفت: کاری که ما دهها سال نمی توانستیم بکنیم، طوفان کاترینا در عرض چند ساعت کرد(نقل به مضمون). بنابراین، غیر منتظره نبود در چنین وضعیت مصیبت بار هائیتی، در حالیکه، سازمانهای بین المللی و کشورهای مختلف جهان، خواروبار، دارو، چادر، لباس، گروههای امدادرسانی و پزشکی برای کمک به مصدومان و آسیب دیدگان این کشور می فرستادند، دولت آمریکا ضمن ارسال کمکهای انساندوستانه بسیار ناچیز و غیر قابل توجه، انواع تجهیزات سنگین جنگی و نیروهای نظامی خود را به خاک هائیتی گسیل دارد.
استقرار سریع نظامیان آمریکائی در خاک هائیتی، اعمال کنترل اخلالگرانه در کمک رسانیها، گرسنگی دادن بمردم آسیب دیده، ممانعت از مشارکت نهادهای بین المللی، ارگانها و مقامات دولتی خود کشور هائیتی در سازماندهی کمک به آسیب دیدگان، کمترین جای تردیدی باقی نمی گذارد که، نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا بقصد اشغال و با برنامه قبلی، وارد هائیتی شده است. بعبارت دیگر، دولت دمکرات ایالات متحده آمریکا، با بکارگیری متد شناخته شده «شوک درمانی»، کشور و مردم غارت شده هائیتی را گرفتار فاجعه ساخت و با گستاخی تمام، بار دیگر به دنباله قافله جهنمیان مستعمرات خود بست.
طول و تعداد «قافله جهنمیان» به قافله سالاری ایالات متحده آمریکا، به بلندی تاریخ این کشور است و با ارتقاء آن به جایگاه سرپرستی امپریالیسم جهانی، همه ساله بلند شده است. اگر چه هائیتی یکی از اولین قربانیان سلطه استعماری امپریالیسم آمریکاست، اما کمتر کشور و خلقی را در جهان می توان سراغ کرد که زخم کاری این دولت امپریالیستی را بر گرده خویش تحمل نکرده باشد. امروز تمام کشورهای آسیا و آفریقا، اروپا و آمریکای جنوبی و لاتین، حتی مستعمرات سنتی و تحت الحمایه انگلیس نیز با انواع شیوه ها دخالت و توطئه های آن مواجه هستند.
در حالیکه فجایع جنگهای استعماری آمریکا در شرق و جنوب شرقی آسیا، ویران کردن کشورها و کشتار بی شمار انسانها، از ژاپن، کره، ویتنام و دیگر کشورها گرفته تا کودتا در مالزی و کشتن سوکارنو، در شیلی و قتل آلنده، در ایران و بر کناری و محاکمه دکتر مصدق، در گرانادای تحت الحمایه انگلیس و قتل موریس بیشاب نخست وزیر مردمی آن و صدها کودتای خونین نظامی دیگر در آمریکای جنوبی، لاتین و آفریقا، متاسفانه بتدریج بدست فراموشی سپرده می شود، این دولت غارتگران بین المللی و کمپانیهای اسلحه سازی، نه تنها از گذشت روزگار هیچ نیاموخت، حتی با تشدید بحرانهای ساختاری سرمایه داری و افزایش مصایب مشکلات جهانی در اثر حاکمیت سرمایه، فعالیت های ضدبشری خود را حدت و شدت بیسابقه ای بخشیده، با سیاستهای نو استعماری در اغلب کشورهای جهان حضور یافت. چون تغییر مرزها و پاک کردن اتحاد شوروی، چکوسلاواکی، یوگسلاوی و آلمان دموکرات از نقشه سیاسی جهان و کودتاهای رنگی نیز هیچ کمکی به تثبیت نظم امپریالیستی نکرد، به رویکرد نظامی روی آورد و بدنبال اشغال نظامی یوگسلاوی، افغانستان و عراق، بر هم زدن اوضاع پاکستان، یمن و بسیاری کشورهای دیگر، پس از تأسیس هفت پایگاه نظامی جدید در کلمبیا در تابستان گذشته، بار دیگر به هائیتی، بمثابه دروازه حیاط خلوت خود در آمریکای مرکزی و جنوبی که چندی است با موانعی مواجه شده است، باز گشت.
اقدامات و اعمال ناهنجار و غیرمتعارف ایالات متحده آمریکا نه تنها در هائیتی دیروز و امروز، بلکه در هر نقطه جهان، نشان بارز خودسری و جرم بی جزا در نظم امپریالیستی است و تا زمانیکه، خلقهای آزادیخواه جهان با مبارزه و مساعی مشترک خود این نظم را بر نیافکنند، تضاد عمده و اصلی جامعه جهانی، همچنان تضاد بین استقلال و آزادی با امپریالیسم و استعمار در مقیاس بین المللی، و تضاد بین کار و سرمایه و حاکمیتهای غیرمردمی در بعد ملی، خواهد بود و تا زمانیکه این تضادها به نفع استقلال و آزادی ملی، بنفع توده های کار و زحمت حل نشود، نه مردم هائیتی که امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند کمک همه جانبه است، به استقلال و آزادی ملی، ثبات و امنیت پایدار دست خواهد یافت و نه دیگر خلقهای جهان.
هشتم بهمن ماه ۱٣٨٨
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر