۱۳۸۶ آذر ۲۹, پنجشنبه

ترور دانشمندان عراقی


کشتار بی رحمانه نخبگان در مراکز آکادمیک و دانشگاهی عراق- آرشیو
برگرفته از سایت دنیای ما


از زمان تجاوز آنگلو-آمریکایی ها به عراق، حداقل 13 نفر [تا تاریخ نگارش این مقاله در ژانویه 2004] از اعضای آکادمیک دانشگاههای عراق به قتل رسیده اند. پروفسورهای تاریخ، مدیران، روسای دانشگاهها و معلمین زبان عربی همگی قربانیان "جنگ در مکان های آموزشی" هستند.**یک جریانی در حال محروم کردن عراق از اعضای آکادمیک و تحصیل کرده می باشد، جریانی که می خواهد نابودی کامل هویت فرهنگی عراق که با نابودی کتابخانه قرآنی آغاز شده بود، را کامل نماید. نابودی آرشیو ملی و بغارت بردن قطعات بسیار با ارزش موزه باستان شناسی که با ورود ارتش آمریکائیان به بغداد آغاز شده است.رابرت فیسک ایندیپندنت برگردان: المیرا مرادیبه تاریخ 16 ژانویه 200426 تیر 1383کشتار بی رحمانه نخبگان در مراکز آکادمیک و دانشگاهی عراق مغول های دیروزی، آب رودخانه دجله را از مُرکب کتاب های عراقی که به نابودی کشانده بودند، سیاه کردند. مغول های امروزی معلمین کتاب های عراقی را به خاک و خون می کشند و نابود می کنند و با خون آنان آب دجله را سرخ کرده اند. از زمان تجاوز آنگلو-آمریکایی ها به عراق، حداقل 13 نفر از اعضای آکادمیک دانشگاههای عراق به قتل رسیده اند. پروفسورهای تاریخ، مدیران، روسای دانشگاهها و معلمین زبان عربی همگی قربانیان "جنگ در مکان های آموزشی" هستند. درست شش هفته پیش، رئیس مونث دانشکده حقوق موصل همراه با همسرش زمانیکه در خواب بودند، سر بریده شدند.مغول های مدرن این روزگار یکی از دردناک ترین معماهای روزگار ما می باشند. اینها نمی توانند از میان دانشجویان ناراضی باشند، یا شکارچیان بعثی ها ( ضمن آنکه برخی از آنها می توانند باشند). همگان می دانند که روسای مراکز، گروهها و دپارتمان های آموزشی در زمان صدام، به اجبار می بایستی به عضویت حزب بعث درآیند و همه باور دارند که هیچکدام از روسای بقتل رسیده دانشگاه بغداد از یک عضو ساده حزب که تنها کارت عضویت حزب را با خود حمل می کرده، فراتر نبوده است. حتی رئیس سابق دانشگاه بغداد، دکتر محمد عروی ( که در عین حال پزشگ جراح هم بود و در کلینیک خود با شلیک گلوله کشته شد) معروف به این بود که آدمی لیبرال، بسیار مهربان و خوش قلبی است. این روزها، پروفسورها و استادان در هنگام ارائه درس و خطابه در کلاس ها و سالن های آمفی تئاتر دانشگاهها، باید نیمی از حواس خود را هم به در ورودی سالن بدهند و مراقب هر جنبده ای که وارد می شود، باشند. و البته دانشجویان هم این نگرانی را دارند.چه کسی می تواند آنها را سرزنش نماید؟ همین یک ماه گذشته پیش بود که دکتر صبری ال بیاتعی از گروه جغرافیا، درست در خارج از دپارتمان هنرها در جلوی چشمان بسیاری از شاگردانش به ضرب گلوله از پا درآمد. یکی از همکاران او دیروز به من می گفت " او را به ضرب گلوله درست پای آن دیوار زدند. بسیاری از دانشجویان شاهد این قتل بودند و قاتل را دیده اند. اما آنها هیچ کاری نمی توانستند انجام دهند. فقط دو گلوله، همه اش همین!" در گفتگویی با اعضای آموزشی دانشگاه بغداد، آنان اسامی دیگری را در پیش روی من گذلشتند. دکتر نفا عبود از دپارتمان زبان عربی، درست دو ماه قبل به قتل رسیده است. دکتر حسام شریف از گروه تاریخ، زمانیکه در جلوی در خانه خود با دو دوست دیگر نشسته، توسط شخصی به ضرب گلوله همراه با آن دو دوست دیگر کشته می شود. دکتر فلاح ال دولعیمی معاون دانشکده در دانشگاه مستنسریه در بغداد، سال گذشته در دفتر کار خود در دانشکده مورد اصابت گلوله ضاربین قرار گرفت و کشته شد. سعد حسنی از دپارتمان زبان انگلیسی دانشگاه بغداد از من می پرسید که:" ما چه کار می توانیم بکنیم؟" او اینطور ادامه داد :"درست یکماه پیش، پسرم علی که دانشجوی رشته بیولوژی همین دانشگاه است، ربوده شد. او یکروز داغ زمانیکه داشت از محوطه دانشگاه خارج می شد که به خانه برود، یک تاکسی می گیرد. راننده تاکسی به او یک بطری آب خنک تعارف می کند. پسرم با خوردن آب بیهوش می شود و زمانیکه به هوش می آید، در حالیکه چشم بند به چشم داشته است، خود را در یک اتاق کاملا تاریک می یابد. در دقایق بعدی ربایندگان اقدام به کتک زدن و شکنجه او با الکتریسیته می نمایند. بعد از آن پسرم صدای دو دسته از مردانی را می شنود که با هم جر و بحث می کردند و یکی از آنها می گفته که تو آدم اشتباهی را آورده ای. بعد آنها او را سوار ماشینی کرده و در جاده ای او را از ماشین به بیرون پرتاب می کنند. حداقل جای خوشبختی است که او را نکشتند. اما پسرم از آن ببعد خانه را ترک نکرده است. او در هیچکدام از امتحاناتش شرکت نکرد و در نتیجه مردود شد."کارکنان سایر دانشگاهها مظنون به این هستند که یک جریانی در حال محروم کردن عراق از اعضای آکادمیک و تحصیل کرده می باشد، جریانی که می خواهد نابودی کامل هویت فرهنگی عراق که با نابودی کتابخانه قرآنی آغاز شده بود، را کامل نماید. نابودی آرشیو ملی و بغارت بردن قطعات بسیار با ارزش موزه باستان شناسی که با ورود ارتش آمریکائیان به بغداد آغاز شده است.یکی از استادان می گفت: ...شاید کویتی ها می خواهند از ما برای آنچه که در سال 1991 بر سر آنها آوردیم، انتقام بگیرند. و شاید هم اسرائیلی ها هستند که می خواهند ما را از پایه و ریشه فاقد نخبگان و انسانهای تحصیلکرده و علمی نمایند. شما شاید نظر بر این دارید که این کار، کار نیروی «مقاومت» است. اما کدام نیروی «مقاومت»؟ ما نمی دانیم که آنها کیستند. آیا ناسیونالیست ها هستند؟ چرا باید آنها از دست ما خلاص شوند؟ آیا مذهبیون هستند؟ آنها هم نیستند، بطور مثال دپارتمان هنرها تدریجا در حال تبدیل به منبر وعظ و ارشاد روحانیون می شود. و خود این افراد هم بخشی از دانشگاهها هستند."در جنوب عراق، در شهر ناصریه، بسیاری از روسای دپارتمان ها نامه های تهدید آمیز دریافت کرده اند که به آنها دستور داده شده است عراق را ترک نمایند. یکی از استادان دانشگاه هم در این شهر به قتل رسیده است. رئیس دانشکده حقوق در موصل هم در ماه گذشته بقتل رسید، قتل او بی شک یکی از فجیع ترین قتل ها از این نوع بوده است. یکی از همکاران او در بغداد به من می گفت: زمانیکه قاتلین برای کشتن او می روند، او و همسرش در تختخواب خوابیده بودند. قاتلین در ابتدابه هردو آنها شلیک می کنند و سپس با قساوت و بی رحمی تمام سر هر دو را از بدن جدا می کنند."اعضای علمی هر دو دانشکده های هنرها و علوم ، قربانی این جنایات هستند. دکتر عبدالطیف ال مایا از طرف دپارتمان جغرافیای دانشگاه بغداد، بر سر طرحی در نواحی حومه بغداد کار می کرد که بقتل رسید. پرفسور وجیهه محجوب، هنگامیکه در آپریل سال گذشته ، ارتش آمریکا وارد بغداد می شد، در دانشکده تربیت بدنی بغداد به قتل می رسد. یکی از دوستان دکتر عراوی می گوید: دو روز قبل از انکه دکتر عراوی بقتل برسد، به من گفت من هیچ کاری نکرده ام که از چیزی بهراسم. هیچگاه کسی را آزار ندادم و از اینرو همه به من احترام می گذارند. در روز قتل او، قاتلین به کلینیک او مراجعه می کنند و ادعا می کنند که مریض اند. و بدین ترتیب او را در حین عمل جراحی بقتل می رسانند.پل برمر در هفته های اول اشغال عراق و بعنوان کنسول اول عراق، همگی مقامات ارشد دانشگاهی و تحصیلی که عضو حزب بعث بودند را ، اخراج نمود. یکی از استادان دانشکده هنرهای بغداد شکایت می کرد که : همه رفتند خانه و بعد از آن سعی کردند که کشور را ترک نمایند. اما آنها که ماندند غالبا می ترسند که بسر کار خود برگردند زیرا نام آنها هم در میان است و برای همین از جان خود در هراسند.دیروز صبح از یکی از بخش های دپارتمان هنر در دانشگاه بغداد بازدیدی داشتم، اما آنجا بطور کلی خالی از کارکنان بود. اتاق های استادان همگی بسته و قفل بزرگی بر در آن زده بودند.

هیچ نظری موجود نیست: