۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه

کاندوم برای الهه عدل انگلیس
دمیتری سدوف
برگردان: ا. م. شیری
۳۱ مرداد ۱۳۹۱
بزودی از زمانی که تمام دستگاه امنیتی- انتظامی انگلیس برای جنگ با دشمن شماره یک امپریالیسم، جولیانو آسانژ، روزنامه نگار استرالیائی، بسیج شده و سوئد و آمریکا نیز در پی شکار او بر آمده اند، یک سال می گذرد. هیاهوی زیادی پیرامون این پرسوناژ براه افتاده، ولی کمتر کسی از جزئیات اقامه دعوی در دادگاه که گویا دلیل رقابت بین المللی در تعقیب وی نیز بوده، آگاهی دارد. در همین حال خود واقعیت چنین اقامه دعوی، حتی صرفنظر از آن که از سوئد «شروع» شده، که از خیلی وقتها پیش «مبارزه برای حقوق بشر» را به انواع هذیان گوئی عمومی تبدیل کرده است، موجب هراس هر انسان عادی می گردد.
یادآوری کنیم، که ۲۰ اوت سال ۲۰۱۰، سوئد حکم بازداشت آسانژ را صادر کرد. بگزارش روزنامه «لوکال»، آسانژ به آزار جنسی و تجاوز به عنف متهم است. آسانژ را مشخصا به ترتیب زیر متهم می کنند:
ــ او با یک دختر سوئدی (در اسناد نام او را «خانم آ» ذکر کرده اند)، بی توجه به خواهش وی، بدون استفاده از کاندوم به عمل مقاربت جنسی مشغول شده است؛
ــ او با «خانم ب» در هنگام خواب، بدون استفاده از کاندوم رابطه جنسی برقرار کرده است.
مضحک بودن هر دو اتهام، اگر چه دومی آزار دهنده است، آشکار است. مثل اینکه «خانم ب» متوجه نبوده است که چرا آسانژ با او در رختخواب خوابیده، و بسیار از آن رنجیده که، همه چیز در لحظه ای «اتفاق افتاده» که او در خواب بوده است. این ممکن است ناراحت کننده باشد، ولی چرا به دادستانی شکایت کرده است؟
بلی «خانم آ» هم از حق امتناع از ادامه عیش برخوردار بود، اما در این مورد که امتناع نکرده، دادگاه هیچ کمکی نمی تواند بکند.
از قضا، ابتدا دادگاه سوئد که قضات منصف داوری می کردند، اتهام تجاوز به عنف را وارد ندانست. اما بعداًَ مکانیسم ناشناخته ای به کار افتاد، و اتهام را تأئید کرد.
چون در پی شکار آسانژ برآمدند، او تصمیم به فرار به لندن، به محبوب ترین پناهگاه پناهندگان سیاسی جهان گرفت.
به چه اعجوبه هایی که بسیاری از آنها خود را پناهنده سیاسی نیز می نامند، در پایتخت امپریالیسم انگلیس بر نمی خوری! دولت انگلیس به شیخ سابق، تاجر مواد مخدر، سوداگر برده، قاتل مزدور و امثال اینها که از دست قوانین میهن خود فرار کرده اند، به این دلیل ساده که اینها دشمنان میهن خود هستند و در صورت لزوم، می توان از آنها برعلیه کشورشان استفاده کرد، پناهندگی می دهد. این موارد اغلب اتفاق می افتد. در حالیکه در این جامعه حتی دزدهای قهاری مانند برزوفسکی یا قاتلانی مانند احمد زاکایف انسانهای محترمی شمرده می شوند، پادشاهی انگلیس حتی به جولیانو آسانژ پناهندگی سیاسی نمی دهد. جنایت روی داده از نظر آنها خیلی عجیب و غریب است! وای اگر هر مردی با زنی که در کنارش خوابیده در حالت خواب مقاربت نمایند، بشر به چه سرنوشتی دچار خواهد شد؟ اگر مرد سوزان از هوس به خواهش همبستر خویش برای استفاده از مصنوعات پلاستیکی توجه نکند، این همه محصول به چه دردی خواهد خورد؟ البته که بشریت به هلاکت خواهد رسید. بدین سبب، جنایتکار باید به هر طریق ممکن دستگیر شود و بدست عدالت ملی سپرده شود.
بدین ترتیب همه ما نمی فهمیم، که دیوان عدالت انگلیس بیش از حد لازم خود را ملزم به رعایت موازین حقوق بین المللی می داند. مسئله به اینجا ختم نمی شود و هر وقت ضرورت ایجاب کند این موازین را زیر پا می گذارد.
عجیب نیست، که آسانژ به سفارت اکوادور پناه برده است. پلیس حتی یکبار در تلاش برای دستگیری وی، تا طبقه دوم هم رفت. ولی واقعیت دارد که بعدا متوقف شد. زیرا، صدای وزارت امور خارجه اکوادور در آمد.
این اکوادوریهای درک نمی کنند، که شریر باید به هر قیمتی مجازات شود. و اگر ضرورت ایجاب کند، سفارت هم حتی به بهای قتل عام، مورد حمله قرار خواهد گرفت و انگلیسی ها به هر ترتیب، بهانه ای خواهند تراشید. آنها در این کار ماهرند.
این هم یک واقعیت است که طرفداران آسانژ الهه عدل انگلیس را به مسخره گرفته اند. آنها قصد دارند ارسال انبوه بسته های کاندوم به دادگاه انگلیس را سازماندهی کنند. مسلماًَ، برای عبور از این شاخه قدرت انگلیس می خواهند به چنین کاری دست بزنند.
هر چند این کار هم مشکل می تواند جلو شکار آسانژ را بگیرد. بخصوص اینکه دادگاه آمریکا در صدد است او را به اتهام افشای اسرار دولتی محاکمه کند.
این مسئله دلایل دیگری هم دارد. آسانژ از سال ۲۰۰۶ در حدود ۱۰۰ هزار اسناد سرّی در باره جنگ افغانستان، و همچنین ده ها هزار راجع به جنگ عراق را به کانال تلویزیونی الجزیره، روزنامه های گاردین، اشپیگل و نیویورک تایمز فرستاد. بخشی از مدارک، کشتار غیرنظامیان را افشاء می کند. پس از انتشار برخی شواهد، بویژه اسناد ویدئوئی، رسوائی آمریکا ابعاد بین المللی بخود گرفت.
آسانژ همچنین اعلام کرد، که ۱۵ هزار سند سرّی پنتاگون را هم در اختیار دارد.
در ماه اوت سال ۲۰۱۰ آسانژ در چهارچوب دیدار خود از سوئد با حزب دزدان دریائی این کشور در باره گنجاندن بخشی از اسناد ویکیلیکس در سایتهای آن، که طرح حمایت سیاسی در مقیاس جهانی را تأمین می کند، توافقنامه امضاء کرد.
در ماه ژوئن ۲۰۱۲ او اعلام کرد که ویکیلیکس در حدود ۲ میلیون ۴۰۰ هزار فقره اسناد مربوط به مناقشه در سوریه را منتشر خواهد ساخت. بگفته آسانژ، اسناد بدست آمده برای درک رویدادهای این کشور به مردم کمک خواهد کرد.
بلی، این است تجاوز به عنف واقعی! نه فقط «خانمهای» موهوم «آ» و «ب»، بلکه سیاست خارجی آمریکا و انگلیس هم که آسانژ اسرار کثیف و خونین آنها را فاش ساخته، از سری قربانیان او شمرده می شوند. این جرم را بر او نخواهند بخشید. آنگلوساکسونها به هر کاری دست می زنند که او از دست آنها در سفارت اکوادور فرار نکند، بخصوص اینکه او نمی تواند تا ابد در آنجا بنشیند. زیرا، جمهوری مغرور با فشار و باج خواهی بی سابقه مواجه خواهد شد. مثلا، وزیر امور خارجه انگلیس، ویلیام هیگ اظهار داشت، که دولت می تواند مصونیت سیاسی سفارت اکوادور را با استناد به قانون «اماکن سیاسی»، که طبق آن در صورت استفاده برای اهداف غیرسیاسی و مخفی شدن جنایتکار امکان پذیر است، لغو کند. این چنین اظهارات توهین آمیز موجب اعتراض شدید کیتو قرار گرفت و برای بسیاری از مردم جهان معلوم گردید که بهای هر چیز در لندن چقدر است.
این بهای موضع قاطع و اعتقاد بدان است، که حقیقت باید به کرسی بنشیند. اما جولیانو آسانژ واقعیت و فقط واقعیت را منتشر ساخت. بیهوده نیست که او به یکی از مشهورترین روزنامه نگاران جهان، شایسته دریافت انواع مختلف جوایز تبدیل گردید.
در سال ۲۰۰۸ آسانژ بخاطر انتشار اسناد رشوه خواری در محافل رهبری کنیا، شایست اخذ جایزه سازمان عفو بین الملل شناخته شد.
در سال ۲۰۱۰ روزنامه گاردین نام جولیانو آسانژ را در لیست ۱۰۰ شخصیت معتبر رسانه های جمعی، در ردیف ۵۸ ثبت کرد.
در سال ۲۰۱۰ مجله تایم او را مرد سال شناخت (خود مجله، لقب مارک زوکربرگ به او داد).
در سال ۲۰۱۰ «روزنامه ها» به آسانژ عنوان شخصیت سال دادند.
در ماه مه ۲۰۱۱ بنیاد صلح سیدنی بخاطر «شجاعت استثنائی در دفاع از حقوق بشر»، مدال طلا به آسانژ اعطاء کرد.
همه اینها نمی توانستند همچنان ادادمه یابند. آسانژ به یکی از اندک کسانی بدل شد که توانست مقدس ترین مقدسات آشپزخانه سیاسی آنگلوساکسونی را بشناسد و از دنیای آنها خبر دهد. و این، خواب نیروهای تاریکی را برآشفت که از میان آنها فقط سرنوشت «خانمهای آ و ب»، مهره های بی اراده بازیهای بزرگ و کثیف تأسف آور است.
به شلاق بستن بنیانگذار ویکیلیکس، بمعنی زهر چشم گرفتن از همه روزنامه نگاران جهان، از همه آن کسانی است که هنوز به نجابت آرمانهای ساده و ابدی باور دارند.
آسانژ بعنوان روزنامه نگار، بدون اینکه هیچ مسئولیتی در مقابل هیچ دولت خارجی بر عهده داشته باشد، کاملا حق داشت جنایات ایالات متحده آمریکا را افشاء کند. اما الهه عدل آمریکائی تصور خاص خودش را از دفاع از منافع ملی دارد. جهان مدتهاست که بر این ارزیابی رسیده است. کاندومها هیچ کمکی به او نخواهند کرد.

هیچ نظری موجود نیست: