۱۳۹۲ مرداد ۱۲, شنبه

شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ ه‍.ش.

شکست ارتجاع امپریالیستی در کشور مستقل سوریه، مجلس سوگواری ارتجاع خودفروخته ایرانی نیز هست
 
حدود دو سال است که امپریالیستها با دخالت در امور داخلی سوریه تلاش بیهوده می کنند حکومت بشار اسد را که گویا فاقد پایگاه در میان مردم است، سرنگون کنند. آنها در اجرای این سیاست از همکاری بخش مهمی از ارتجاع جهانی و بخش ناچیزی از اپوزیسیون ایرانی نیز برخوردارند. دارو دسته سازمان مجاهدین ضد خلق بر اساس گزارشات مطبوعات در کنار مزدوران بیگانه بر ضد نظام بشار اسد می جنگند. ایرانی های سوپر انقلابی خودفروخته ای که مانند تروتسکیستها، بوئی از اهمیت استقلال ملی نبرده اند و میهنپرستی را تقبیح می کنند، از نظر تبلیغاتی در کنار امپریالیستها برای سرنگونی رژیم بشار اسد قرار گرفته و بشدت فعال بوده و هستند. آنها می خواهند همنظران سوری خویش را تقویت کنند که گویا "جبهه سومی" در سوریه برای آزادی سوریه تشکیل داده اند تا با همه طرفهای درگیر به مبارزه برخیزند. این جبهه سوری باید نمونه ای برای تشکیل "جبهه سوم" در ایران برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی باشد.  لیکن اپوزیسیون انقلابی و دموکرات سوریه به سرعت موفق شد ماهیت تضادها را تشخیص داده و در مقابل قوای مزدور متجاوز به مقاومت دست بزند. آنها حتی انجام یک انتخابات را به رژیم بشار اسد تحمیل کردند و وی را مجبور نمودند که به اصلاحات دست زده تا بتواند در مقابل تجاوز خارجی مقاومت کند. اپوزیسیون خودفروخته سوری اکنون دارد در زیر پرچم القاعده، جبهه النصر و یا "ارتش آزاد سوریه" در کنار نتانیاهو، اوباما، اولاند فرانسوی و دیوید کامرون انگلیسی می جنگد. تجربه سوریه برای مردم ایران بسیار آموزنده است. مردم ایران می توانند بر اساس تجارب و واقعیات زنده، ماهیت این اپوزیسیون خودفروخته و ضد ایرانی را از اپوزیسیون انقلابی ایران تمیز دهد. مردم ایران می توانند ببینند که بخشی از این اپوزیسیون خود فروخته که دستش پیش آمریکا و اسرائیل دراز است چه آشی برای مردم ایران به بهانه مبارزه با تبهکاریهای جمهوری اسلامی پخته است.
اینکه بشار اسد مانند صدام حسین در راس حزب بعث قرار دارد و بطور ارثی این مقام را از پدرش به ارث برده است، یک واقعیت انکار ناپذیر تاریخی است. بشار اسد دموکرات نبوده و نیست، وی یک مستبد به تمام معناست. بشار اسد در طی حکومت خویش به سرکوب اپوزیسیون دموکرات در کشورش مشغول بوده و از آزادی احزاب و انتخابات و آزادی بیان جلو گرفته است. مطبوعات در سوریه تحت نظر بوده و نمی توانسته اند در مخالفت با حزب حاکم بعث مطالبی را منتشر کنند. وی در عرصه اقتصادی در راه اجرای خواستهای صندوق بین المللی پول به تحقق سیاستهای نئولیبرالی دست زده و با سیاست خصوصی سازی، به شکاف میان فقر و ثروت دامن زده است و موجی از نارضائی در سوریه ایجاد کرده است.
ولی نادرست است اگر بخواهیم ماهیت نظام بشار اسد را صرفا بر اساس موارد فوق بررسی کنیم. رژیم حاکم حزب بعث در سوریه بطور عینی مخالف نفوذ امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه است. سوریه کشوری است که از جانب اسرائیل اشغال شده است و تمام تلاشش برای اینکه اسرائیل اشغالگر را با استفاده از همه راههای قانونی و موازین جهانی به عقب نشینی وادارد با دسیسه های امپریالیسم و صهیونیسم با شکست روبرو شده است. سوریه از نظر سیاسی یک کشور مستقل است. فقط تروتسکیستها و سوپر انقلابی های خودفروخته نمی خواهند این پدیده واقعی اجتماعی را ببینند و بر آن چون واقعیتی تاریخی و عینی صحه بگذارند و در مورد امر مهم استقلال ملی کشورها اظهار نظر کنند. برای تروتسکیستها همه کشورهای جهان نوکر و مستعمره امپریالیستها هستند. آنها با این ساده انگاری پوچ، فقط بزدلی خویش را وسیله ای کرده اند تا بر جنایات امپریالیسم و صهیونیسم صحه بگذارند و مبارزه انقلابی را صرفا به معادله یک مجهولی تبدیل کنند.
سوریه ولی در مقابل زیاده خواهی ها و قلدری دشمنان بشریت در منطقه ایستادگی می کند و به عنوان یک عامل مهم سیاسی، تحریکات و دسیسه های قلدران را در فلسطین و لبنان نقش بر آب می نمایند. دولت سوریه در زمان جنگ ایران و عراق علیرغم فشار جهانی به عنوان تنها کشور عربی در کنار ایران قرار گرفت و به ایران کمکهای نظامی و تدارکاتی رسانید و پشت جبهه صدام حسین را تضعیف کرد. در آن زمان خلبانان مصری و اردنی با هواپیماهای میراژ فرانسوی علیه ایران برای رژیم صدام حسین می جنگیدند. جنگی که در آن زمان در گرفته بود، جنگی برای سرکوب انقلاب ایران و دادن درس "عبرت" به مردم ایران بود، که نباید به انقلاب دست می زدند و باید رژیم وابسته به امپریالیست شاه را می پذیرفتند و به وی تمکین می کردند. ایران جز ابواب جمعی امپریالیست آمریکا بود و نمی بایست نقشه منطقه را به ضرر این امپریالیسم بر هم زند. امروز نیز دولت سوریه در پشت جبهه ایران قرار دارد و نقش بازدارنده مهمی در جلوگیری از آغاز تجاوز و جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران بازی می کند. اگر سوریه مانند عربستان سعودی و یا اردن و امارات متحده عربی عامل امپریالیست بود و به ساز آنها می رقصید، شاید تجاوز به ایران با یاری ارتجاع عرب از مدتها پیش شروع شده بود. توجیه حضور دولت مستبد سوریه در منطقه را نباید از نقطه نظر مصالح "دموکراسی بی طرف" مورد ارزیابی قرار داد. این نوع ارزیابی نه کمونیستی و نه حتی اساسا لیبرالی است. این نوع برخورد، کور بودن نسبت به واقعیتها و حقایق منطقه است. از نظر راهبردی و شرایط مشخص، به نفع خلقهای منطقه و به نفع استقلال کشورهای منطقه است که رژیم بشار اسد در قدرت باقی بماند. سرنگونی این دولت از جانب امپریالیستها که هرگز دلشان برای آزادی و دموکراسی نسوخته است، بنفع خلقهای منطقه نبوده و برای تثبیت ارتجاع امپریالیستی در منطقه و تشدید و تقویت زورگوئی و سرکوب وحشیانه تر است. در یک سوریه نیمه مستعمره هرگز نمی تواند حتی دموکراسی بورژوائی برقرار شود.
چگونه می توان اشک تمساح امپریالیستهای رنگارنگ در تمام جهان را که از بابت ناراحتی برای "نابودی دموکراسی و حقوق بشر" در سوریه از چشمانشان سرازیر می کنند، توضیح داد، وقتی که همین کشورها رژیمهای عمیقا ارتجاعی در عربستان سعودی و امارات متحده عربی و یا کویت و... را مورد حمایت بی حد قرار داده به آنها سلاحهای کشتار و تجاوز می فروشند و اجازه می دهند که آنها با حمایت سازمانهای جاسوسی و امنیتی غرب هزاران مزدور از سراسر جهان جمع آوری کرده و به آنها آموزش نظامی داده و آنها را برای "دفاع از آزادی و دموکراسی" از طریق، اردن، عراق، لبنان و ترکیه وارد سوریه کنند. آنها نه به تجاوز عربستان سعودی به بحرین معترض بودند و نه به تجاوز غیر مستقیم آنها به سوریه. چرا امپریالیستها برای استقرار "دموکراسی" به عربستان سعودی تجاوز نمی کنند؟ اگر استقرار دموکراسی شرط و اساس سیاست امپریالیستی است، آنوقت باید در همه جا با قدرت به پیش برده شود. دولت ارتجاعی ترکیه از پرواز هواپیماهای مسافربری ایران و روسیه از فراز خاک ترکیه به سوریه راهزنانه جلوگیری می کند و آنها را مجبور به فرود کرده و به جستجو می پردازد. هواپیما حریم خصوصی کشورهاست، ولی این "دموکراتها" پشیزی ارزش برای این ادعای خود ساخته قایل نیستند. دولت ترکیه کشور خودش را برای تجاوز به سوریه به پایگاه تجاوز و اقامت تروریستهای جهادیست بدل کرده است و در ترکیه به یاری ناتو موشکهای پاتریوت را برای تهدید سوریه مستقر ساخته است. همه ارتجاع منطقه دست در دست هم برای سرنگونی رژیم بشار اسد متحد شدند، ولی از آنجا که دسیسه هایشان از طریق عمال خود فروخته سوری و جهادیستهای سوری و خارجی به نتیجه نرسیدند و مردم سوریه آگاهانه علیرغم مخالفتی که با استبداد بشار اسد دارند، در مقابل این مزدوران مقاومت کردند، با شکست کامل روبرو شدند. این یک دیالکتیک تاریخ است که پیروزی بشار اسد مستبد به نفع خلقهای منطقه است.
اعمال زشت و جنایتکارانه مزدوران وارداتی به سوریه که توسط عربستان سعودی و قطر تامین مالی شده و تسلیحات آنها را آمریکا، انگلیس و فرانسه تحویل می دهند. رسانه های دروغگوی امپریالیستی از این عده به منزله اپوزیسیون دمکرات ضد حکومت مستبد بشار اسد نام می برند.
 
وقتی شما رویدادهای سوریه را دنبال می کنید می بینید که دستگاههای تبلیغاتی چه دروغهائی سرهم بندی می کردند. هر شب رسانه های گروهی امپریالیستی از قول اپوزیسیون خود فروخته سوریه و سازمانهای امنیتی ممالک امپریالیستی به جعل اسناد و مدارک و فیلمهای ساخته شده در هولیوودی دست می زدند که نظایر آنرا ما در مورد تجاوز آمریکا به عراق و کویت و... مشاهده کرده بودیم.  هر شب صحنه های جنایات فجیع ارتش سوریه را که گویا مردم عادی و غیر نظامی را قتل عام می کند در رسانه های گروهی غرب به نمایش گذارده می شد. همه این جعلیات به عنوان اخبار موثق و دست اول به وقاحت هر چه تمامتر به مردم جهان ارائه می شد تا با شستشوی مغزی، زمینه تجاوز و قتل عام واقعی مردم سوریه را فراهم آورند. این رسانه های امپریالیستی و دروغگو کشتار مسیحیان سوری توسط جهادیستها را کتمان می کردند، بمب گذاری این جهادیستهای آدمخوار را در مراکز شهرهای بزرگ نظیر دمشق و حلب به پای ارتش سوریه می نوشتند، همه جنایات جهادیستها و "ارتش آزاد سوریه" را که تنها تابلوی تبلیغاتی امپریالیستها بود به عنوان جنایات ارتش سوریه نشان می دادند. از طریق یوتوپ و فیس بوک که دستهای دراز شده سازمانهای جاسوسی هم می توانند باشند، که هستند، هزاران خبر جعلی، سند جعلی، فیلم جعلی، مصاحبه جعلی پخش می کردند. مطبوعات "آزاد و دموکرات" غرب مملو از دروغ بود و اخبار دروغ بر سر آنتها می فرستادند، مفسران خودفروخته غربی با تفسیرات فریبکارانه می خواستند آدمکشی امپریالیستها در منطقه را مورد تائید قرار دهند. این مفسران مزدور طبیعتا فاقد وجدان انسانی اند. زیرا نه به مسئولیتهای خبردهی و شغلی خویش پایبندند و نه به حرمت جان انسانی اهمیت می دهند. تنها پول و مقام جلوی چشم آنها را گرفته است. سفیر آمریکا و فرانسه با بی شرمی به زیارت "شورشیان" در مناطق "آزاد شده" می رفتند. خبرنگاران جاسوس را می فرستادند تا با جاسوسی، اخبار مورد نیاز آنها را تائید کرده و مصاحبه های جعلی در محیط، برای فریب افکار عمومی ترتیب دهند. شبها در تلویزیونهای غرب بحثهای "آزاد" راه می انداختند تا از جهادیستها و مزدوران اجنبی به عنوان "دموکراتها و اپوزیسیون انقلابی" سوریه دفاع کنند. تمام این تلاشها با شکست قطعی روبرو شدند. طبیعتا علت آن نه تنها مقاومت مردم سوریه بود که دست رد به سینه وابستگی و حکومت جهادیستها و مستقر کردن یک معاویه جدید در دمشق می زدند، بلکه آنها با استفاده از تضادها از حمایت جهانی چین و روسیه و ایران و لبنان و خلقهای سراسر جهان که به این دسیسه ها پی برده بودند برخوردار بودند. زمان به ضرر ارتجاع کار می کرد و آنها نمی توانستند دروغهای خویش را کتمان کنند. بتدریج معلوم شد که "ارتش آزاد سوریه" تنها بر روی صفحه کاغذ  وجود دارد و ساخته و پرداخته دست آمریکا-فرانسه و انگلستان است.  سازمانهای مزدور که در سوریه می جنگیدند دست پرورده قطر و عربستان سعودی هستند که جهادیستهای دنیا را بسیج کرده و آموزش نظامی داده و با حقوق معادل 500 یورو در ماه به سوریه می فرستند. القاعده و النصر و چچن های وارداتی حتی مراکز جداگانه فرماندهی خود را دارند. ارتش این مزدوران شامل مصری ها، تونسی ها، لیبیائی ها، ترکها، بوسنیها، عربستان سعودیها، اماراتی ها، عراقیها، افغانیها، مجاهدین خلق ایران و... می شود.
تحولات سوریه به جائی رسید که مردم مناطق اشغالی توسط مزدوران که حتی خودشان منتقد به رژیم اسد بودند به طغیان برخاستند. در زمانیکه در ماه مه 2013 سه مرد سیاهپوش ریشو که به زبان عربی با لهجه بیگانه سخن می راندند یک قهوه فروش 14 ساله سوری را به اتهام توهین به خدا در مقابل چشمان پدر و مادرش اعدام کردند، هزاران نفر مردم سوریه به مرکز جبهه النصر حمله کردند.
در نشریه آلمانی کلنر اشتات آنسایگه مورخ 15/07/2013 می آید: "در دنا در هفته گذشته هزاران نفر با شعار "آزادی، مرگ بر حکومت خلیفه" بر ضد القاعده به تظاهرات دست زدند که 13 نفر کشته شدند.". القاعده برای انتقامجوئی سر دو تن از مخالفان اسد را به عنوان اعضاء "ارتش آزاد سوریه"  برید و توی خاکروبه انداخت.
کار به همین جا خاتمه نیافته است. در واقع این نیروهای مزدور خارجی هستند که در سوریه می جنگند. مردم سوریه که مخالف اسد بودند و یا به اسد انتقاد داشتند بسیاری به اشتباه خود پی برده و اطراف این مزدوران وارداتی را که از مردم عادی به عنوان سپر دفاعی استفاده می کردند، خالی کرده اند. کمکهای نظامی امپریالیستی تنها به دست این گروه های آدمخوار می رسید. از آنجا که غرب نیز بر این گروه های وارداتی نظارت کامل ندارد و هدایت آنها از دستشان در رفته است، در بن بست مضحکی گرفتار آمده است. آقای جان کری وزیر امور خارجه آمریکا که شکست مفتضحانه خویش را در سوریه میبیند، می خواهد جلوی ضرر را بگیرد و بیکباره صلحدوست و هوادار مذاکره شده و دیگر خواستار برکناری بشار اسد نیست. امپریالیستها حتی قادر نیستند با این همه پول و اسلحه یک اپوزیسیون خود ساخته بر پا کنند تا حداقل معامله آنها شکل حقوقی و ظاهری خویش را حفظ کند. اپوزیسیون ورشکسته سوریه که همدست امپریالیستها بودند، یکی بعد از دیگری با رسیدن به بن بست و مواجه با شکست مفتضحانه آب می روند و فرار می کنند. رهبران جهادیست دستور دادند که یکی از رهبران "ارتش آزاد سوریه" به قتل برسد. از قول خبرگزاری رویترز آمده است: " ارتش آزاد سوریه که از حمایت غرب برخوردار است، اعلام کرده که افراد مسلح مرتبط با سازمان القاعده در سوریه یک فرمانده میدانی بلند پایه آنها را ترور کرده اند که این مسئله گسترش اختلافات بین اسلام گرایان تندرو و شخصیتهای میانه رو را در مخالفان مسلح سوریه نشان می دهد.
براساس اطلاعاتی که ارتش آزاد سوریه در اختیار رسانه ها گذاشته، کمال حمامی عضو شورای عالی نظامی وابسته به ارتش آزاد و ملقب به ابوبصیر الاذقانی درحالی که با اعضای سازمان کشور شام و عراق اسلامی در بندر لاذقیه نشست برگزار کرده بود، کشته شده است.
ابوبصیر الاذقانی یکی از سی فرمانده ارشد ارتش آزاد سوریه است و ترور او توسط گروه های منتسب به القاعده نشان می دهد که چرا نگاه غرب به آینده یک سوریه دموکراتیک یک جور و یک دست نیست.
قاسم سعد الدین سخنگوی رسمی ارتش آزاد سوریه گفته است که اعضای این سازمان با وی تماس گرفته و به وی گفتند ابوبصیر را کشته اند و همه اعضای شورای عالی نظامی را خواهند کشت.".
تمام این جنایتکاران مورد تائید اتحادیه کشورهای عرب بودند. این اتحادیه بطور غیر قانونی و با فشار امپریالیست آمریکا، فرانسه و انگلستان به رد حق حاکمیت سوریه و نقض تمامیت ارضی آنها پرداخت و اعراب و مردم سوریه را به سرنگونی رژیم بشار اسد ترغیب کرد و در اختیار آنها پول و اسلحه و امکانات تدارکاتی قرار داد. بشار اسد اکنون بر سر کار نشسته است ولی از آقای مرسی و حاکم بی خبر برکنار شده و یا کنار رفته قطر خبری نیست.
تحولات سوریه که با عدم پشتیبانی مردم سوریه از تجاوز خارجی روبرو بود، وضعیت جدیدی در منطقه خلق کرد. تروریستهای امپریالیستی با یاری غرب آثار تاریخی سوریه را مانند مجسمه بودا در افغانستان و یا موزه های بغداد در زمان تجاوز امپریالیستها غارت کرده و یا نابود نمودند. آنها شهرها را با خاک یکسان کردند، برای توجیه تجاوز امپریالیستها گاز سمی در جنگ به کار گرفتند و خواستند سناریوی دروغگوئی عراق را در سوریه تجدید کنند. از دستان امپریالیستها فقط خون می چکد و هر کس این تجربه را هنوز درک نکرده باشد نوکر بی جیره و مواجب امپریالیستهاست.
در غرب بعد از شکست اخیر، که نقطه پایانی بود بر سیاست تغییر لیبیائی رژیمها، اختلافات تشدید شده است. فرانسه و انگلستان که از نظر تاریخی این مناطق را تحت نفوذ و مستعمره خویش داشتند، بشدت خواهان تجاوز نظامی اند. ترکیه که در پی عثمانی بزرگ است و سوریه را بخشی از کشور ترکیه می داند نیز در پی تقویت این مواضع است. آلمان و بخش مهمی از اروپا با ماجراجوئی های مضاعف مخالفند زیرا منافع اقتصادی آلمان را در خطر می بینند. سایر ممالک اروپائی نیز که در بحران به سر می برند از نمایشات اعتراضی مردمشان واهمه دارند و اوضاع آرام منطقه به نفعشان خواهد بود. آمریکا و اسرائیل دو دوزه بازی می کنند. آنها در عین اینکه موافق نیستند که القاعده و جبهه النصر و مزدوران جهادیست بر اوضاع مسلط شوند و این تسلط برای اسرائیل مرگ آفرین است، ولی از تضعیف سوریه حمایت می کنند. آنها که از روی کار آوردن عمال مزدور خود نا امید شده و می بینند سرنگونی بشار اسد تنها به نفع جهادیستها و روی کار آمدن آنهاست. لذا آنها با بر سر کار ماندن اسد مشروط به تضعیف وی موافقند. به این جهت اسرائیل مرتب مواضع نظامی ارتش سوریه را بمباران کرده آنها را تضعیف می کند و می خواهد جنگ داخلی در سوریه را طولانی و فرسایشی نماید. اقتصاد سوریه را خورد کند تا اگر بشار اسد بر سر کار باقی ماند، مانع بزرگی برای اسرائیل بخاطر تجاوز و فشار بر ایران وجود نداشته باشد. سیاست اخیر اسرائیل و آمریکا را باید در این زمینه مورد بررسی قرار داد. اما جهادیستها که جائی در سوریه ندارند و در آنجا با کمک ارتش ملی سوریه، مردم سوریه و حزب ﷲ لبنان سرکوب شده اند، در منطقه پخش می شوند. آنها که تا کنون از جمله از طریق لبنان و دارو دسته خانواده حریری در آنجا، به عنوان سنی مذهبان و دشمنان شیعیان کافر وارد خاک سوریه می شدند، حال تلاش خواهند کرد لبنان را به جنگ داخلی بکشانند. بخشی از آنها در ترکیه به عملیات ادامه می دهند و برخی از آنها وارد عراق و مصر شده اند و هم اکنون در صحرای سینا در پی برقراری حکومت خود هستند. امپریالیستها در این تهاجم نخست در منطقه شکست خورده اند، ولی توازن منطقه  بر هم ریخته و اندام های خونین به جای گذارده اند. جهادیستها که با ایدئولوژی شیعه کشی بجای مبارزه با امپریالیسم تغذیه می شوند، در منطقه در پی فاجعه آفرینی جدیدی هستند.
تجربه سوریه شکست اپوزیسیون انقلابی نمای ایرانی هم هست. در عین اینکه سلطنت طلبان و مجاهدین ضد انقلابی و خودفروخته رسما و علنا در کنار جهادیستها بودند، حتی مجاهدین در کنارشان می جنگیدند، تروتسکیستهای ایرانی، بی وطنها، آنها که مبارزه با "اسلام سیاسی" را بر پرچمشان نوشته اند، آنهائی که هوادار تجاوز و تحریم مردم ایران هستند و می خواهند در صورت تجاوز آمریکا به ایران "ارتش آزادی ایران" به عنوان نیروی سوم ایجاد کنند همه و همه ورشکسته و بدنام شده اند. موضع مخالفان "اسلام سیاسی" که اکنون در کنار جهادیستهای متعصب مسلمان ایستاده اند، خنده دار شده است. همین سند کوچک نشان می دهد این مبارزان ضد "اسلام سیاسی" همدستان صهیونیسم و امپریالیسم هستند و نه چیز بیشتر.  
ما در زیر پاره ای از اسنادی را که در این باره تا کنون منتشر شده است برای اطلاع خوانندگان توفان منتشر می کنیم:
http://youtu.be/bIiJ6udOtiM
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2013/05/130514_me_syria_heart_eating.shtml
http://youtu.be/kmX5sJktyC8اعترافات خانم کارلا پونته مبنی بر اینکه گاز سمی را مزدوران خارجی استفاده کرده اند تا تجاوز به سوریه را توجیه کنند          
 
 
بر گرفته از توفان شماره  161 مرداد ماه 1392، اوت سال 2013،  ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
 
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
آدرس وبلاگها
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
توفان در فیسبوک

هیچ نظری موجود نیست: