روز 4 سپتامبر 2013 ساعت 5 بعد از ظهر در Medbogarplatsen شهر استکهلم بیش از پنج هزار نفر که به دعوت شبکه ضد جنگ و احزاب و سازمانها و انجمنهای کمونیست و چپ و مترقی و ضد امپریالیست و صلح طلب در اعتراض به سیاستهای تجاوزکارانه و ضد بشری امپریالیست آمریکا ، گرد آمده بودند با سخنرانی های پرشور و افشاء گرانه و شعارهای انقلابی آغاز گردید و با راهپیمائی بطرف Mintorget و اجتماع و سخنرانی در آنجا برنامه تا ساعت 8 بعد از ظهر ادامه پیدا کرد
۱۳۹۲ شهریور ۱۴, پنجشنبه
۱۳۹۲ شهریور ۱۱, دوشنبه
فراخوان به تظاهرات علیه باراک اوبا ما،نماینده بزرگترین تروریست بین المللی
ایرانیان آزاده و ترقیخواه و صلحدوست!
روز چهارشنبه 4 سپتامبر رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما به سوئد می آید و میهمان دولت امپریالیستی سوئد است. وی نماینده امپریالیست خونخوار آمریکاست. دشمن شماره یک بشریت ، بزرگترین تروریست، غارتگر، ناقض حقوق بشر و ملل، بزرگترین دروغگو، جاعل و بازیگر وریاکار و جاسوس جهان است.....این جاعل دروغگو امروز آهنگ آن دارد تا با تجاوز وحشیانه به سوریه و سرانجام سرنگونی رژیم بشاراسد و سپس تجاوز به لبنان و ایران راه را برای دکترین "خاورمیانه بزرگ"، خاورمیانه جنگ و آتش و خون و غارت بیشتر خلقها برای تثیبت سرکردگی خود هموار سازد.
فعالین ایرانی ضد جنگ در استکهلم همه دوست داران صلح، فعالین ضد جنگ و نیروهای ترقیخواه ، ضد امپریالیست و مردمی را فرا می خواند تا با پیوستن به این تظاهرات علیه اوباما نماینده بزرگترین راهزن بین المللی اعتراض نمایند. وی یک جنایتکار جنگی است و باید دریک دادگاه بین المللی محاکمه و مجازات شود. حضور باراک اوباما در سوئد به معنای همدستی دولت امپریالیستی سوئد با ابر قدرت جنگ افروز آمریکاست و ما شدیدا آن را محکوم میکنیم.
دستها از سوریه کوتاه باد!
نه به جنگ! زنده باد صلح و آزادی!
مرگ بر امپریالیست جنایتکارآمریکا دشمن شماره یک بشریت!
فعالین ایرانی ضد جنگ در استکهلم
29 اوت 2013
Medborgarplatsen: محل تظاهرات
زمان: چهارشنبه 4 سپتامبرساعت 5 بعد ازظهر
۱۳۹۲ شهریور ۷, پنجشنبه
)
فجایع بسیار سنگین تر ار آنچه را که بر سر لیبی آوردند، امروز بر سر سوریه و خلقهای آن میآورند
پس از تماشای یک گزارش- فیلم تکاندهنده از میدانهای جنگ امپریالیستی- استعماری علیه سوریه در کانال تلویزیون «روسیه ۲۴»، که در آن فاشیسم غرب امپریالیستی فجایع بغایت سنگین تر از آن چه را که بر سر لیبی و جمعیت آن آوردند، از دو سال و نیم پیش بر سر کشور مستقل سوریه و خلقهای آن می آورند، بر آن شدم مقاله مستند «قطع سر، تجاوز به عنف و آدمخواری- ارمغان دمکراسی غربی» را بار دیگر انتشار دهم. باشد که وجدانهای هر چه بیشتری بیدار شوند و ببینند که سران جاعل و دروغگوی دولتهای امپریالیستی، این نوچه ها و خدمتگزاران مافیاهای دلار و طلا، صنایع جنگی و مواد مخدر (دولت مخفی صهیونیستی) با صحنه های شبیه سازی شده در هالیوود، آنکارا، دوحه و ریاض، چگونه افکار عمومی جهان را فریب میدهند و بدست چه کسانی سلاح، حتی سلاح کشتار جمعی داده و به جنگ خلقهای سوریه فرستاده اند.
ا. م. شیری
۶ شهريور- سنبله ۱٣۹۲
***
قطع سر، تجاوز به عنف و آدمخواری- ارمغان دمکراسی غربی
سوزان لینداوئر(Susan Lindauer)، جاسوس سابق سیا در امور لیبی
www.warandpeace.ru/ru/commentaries/view/59679/
برگردان: ا. م. شیری
www.eb1384.wordpress.com
«هر کسی که هر روز بفکر یافتن پاسخ حداقل یک سؤال نباشد، حتی از درک بدیهی ترین حقایق نیز عاجز خواهد بود».
(مترجم)
ناتو با هدف توجیه «جنگ بشردوستانه» خود در لیبی، به تبلیغات دامنه داری برعلیه دولت معمر قذافی دست زده است. تا روز های اخیر، ناتو در این زمینه تا حدودی زیادی موفق بود. زیرا شهروندان عادی در همه جهان از دسترسی به اطلاعات مستقیم که بتوانند بر اساس آن نظرات شخصی خود را بیان نمایند، محروم بوده اند.
جالب توجه است که جاسوس سابق سیا، مسئول مسئله لیبی در سازمان ملل متحد از سال ١٩٩۵ تا ٢٠٠٣ در پروسه گفتگوها بر سر [عملیات تروریستی] لاکربی میگوید، من برای بررسی عینی این حادثه، مجبور بودم از اسارت این تبلیغات بگریزم.
در پاسخ به تقاضاهای زیاد، من اصل اطلاعاتی را که همه روزه از منابع خود در طرابلس دریافت می کنم، با [شما] در میان می گذارم. اسناد ویدئی دریافتی از فراریان از لیبی را یک کمیسیون تحقیق تحت عنوان «کارشناسان بین المللی در امور حقوق مسالمت آمیز شهروندان در لیبی» جمع آوری می کند.
اعضای کمیسیون تحقیق مرکب است از مدافعان حقوق بشر اروپایی، آمریکایی و بین المللی که اتهامنامه دایر بر ارتکاب ناتو به جنایت جنگی را تدوین کرده اند. نتیجه داوری بر اساس این اسناد ویدئوئی، عبارت از این است که ناتو باید بعلت وارد آوردن خسارات سنگین به لیبی غرامت بسیار هنگفت بپردازد.
از همه مهمتر، قابل درک است که ناتو بمنظور آغاز عملیات جنگی، اطلاعات جعلی به سازمان ملل متحد ارائه داد. انگلیس و فرانسه برای سود بردن از این مناقشه، به جاسوسی غیرمنصفانه از منابع غیرموثق مشغول شدند.
بررسی های دقیق تر نشان می دهد که [دقیقا همه چیز برعکس بود]: این شورشیان هستند که با حمایت [ارتش] ناتو وحشیگری می کنند نه سربازان قذافی! باید تحریمها لغو شود و نیروهای نظامی ناتو در امر دفاع از مردم لیبی، قذافی را مورد حمایت قرار دهند.
هرگز با حقیقت بازی نکنید
در اسناد ویدئویی مورد بحث، وحشگریهای عجیبی ثبت شده است. دو دلیل کلیدی برای آن وجود دارد که، چرا شورشیان ناتویی مرتکب چنین جنایاتی می شوند: اولاًَ- از راه ارتکاب جنایات جنگی، آنها استراتژی وحشت و ناامنی های اجتماعی در خیابانها را که [برعکس] باید مردم کنترل نمایند، دامن زدند.
آنها با رواج وحشت، مخالفان خود را به سکوت وامی دارند. شهروندان عادی لیبی با چشمان خود می بینند که ناتو از شورشیان «قدرتمند» لیبی پشتیبانی می کند. در صورت سکوت طرفداران قذافی، پیامدهای آن ناگوارتر خواهد بود.
در همین حال، شورشیان لیبی شیوه «فشردن دگمه» را یافتند و ماشین «جنگ بشردوستانه» ناتو هم راه افتاد. اما چرا باید همه جهان باید باور کنند که دولت قذافی که در طول ٤١ سال حاکمیت بر کشور شهروندان خود را به قتل نرسانده، ناگهان به ارتکاب هولناکترین جنایات متهم می شود؟
هر کسی که حوادث لیبی را با دقت پیگیری کرده باشد، از این تناقض متأثر خواهد شد. در گذشته قذافی در مسئله دفاع از شهروندان، قابلیتهای استثنائی از خود نشان داد و حتی از تحویل دو لیبیائی متهم به شرکت در [انفجار بوئینگ - ٧٤٧ در آسمان شهر لاکربی اسکاتلند در ٢١ دسامبر ١٩٨٨] صرفنظر از تحریمهای سازمان ملل متحد، امتناع کرد.
قذافی می دانست که این دو شهروند مقصر نیستند و [آنها] نمی توانند به عدالت در دادگاه[بین المللی] امیدوار باشند. به زبان ساده تر، عملیات تروریستی در آسمان لاکربی یک اقدام انحرافی برای پنهان کردن شرکت سیا در قاچاق مواد مخدر از دره بقاع لبنان در دوره اوج تشنجات پیرامون به گروگان گرفته شدن [روزنامه نگار] تری آندرسون بود.
آن روز با پرواز شماره ١٠٣ پان امریکن گروه متشکل از مأموران سیا، امنیت ملی و اطلاعات ارتش بقصد تحقیق پیرامون فساد موجود از واشنگتن پرواز کرد. هواپیما در آسمان شهر لاکربی [اسکاتلند] منفجر شد. لیبی مسئول حادثه معرفی گردید، ولیکن، در این مورد هم مانند حادثه تروریستی ١١ سپتامبر [سال ٢٠٠١]، حقیقت سخت جانی نشان داد. قذافی هم حاضر به دادن امتیاز نشد. او برغم فشارهای خردکننده بین المللی، به هموطنان خویش وفادار ماند.
در اینجا، باید گفت که حدس قذافی درست از آب در آمد. ایالات متحد دو شاهد پرونده لاکربی را با پرداخت ٤ میلیون دلار رشوه تطمیع کرد که خود آن نیز، به رسواترین فساد غربی نیازمند رسیدگی در دادگاهی در مقیاس بین المللی تبدیل گردید.
پس از آن، همینکه دو شاهد دروغین علنا اظهار ندامت نموده و خود را مقصر شناختند، تنها لیبیایی، عبدالباسط المقراحی را به اتهام انفجار پان امریکن ١٠٣ دادگاهی کردند. وی بعدها در ماه اوت سال ٢٠٠٩، بسبب ابتلا به بیماری سرطان از «منظر انساندوستانه» برای بازگشت به میهن اش و مرگ در آنجا، از از زندان اسکاتلند آزاد گردید.
بسیاری از برخوردهای قذافی مبین شخصیت او می باشند. چطور ممکن است او هم قبیله ایهای خود را به دهان گرگها بدهد؟ آیا وقتی که شرایط ایجاب کند، از آنها روی بر خواهد گرداند؟ دقیقا، نه! او بر این مسئله پافشاری می کند که خلق لیبی، بخشی از خود اوست. او از [هموطنان] خود، به هر بهائی دفاع می کند.
[بدین ترتیب] این اسناد ویدئویی «آزمایشات زندگی واقعی» را در خود ثبت کرده اند. از قضا، گفتن این مسئله بسیارعجیب است که نیروهای قذافی از جمله، به زنان تجاوز می کنند و ناتو هم در مورد وقوع جنایات جنگی در اراضی لیبی هیاهو به راه می اندازد.
سر تیتر خبرها مبنی بر اینکه قذافی دستور [توزیع قرصهای ویاگرا در میان نظامیان] را برای دامن زدن به «مسابقه تجاوز به عنف» صادر کرد، [کانال خبری] سی ان ان حسابی جا انداخت. اما سنتیا مک کینلی (CynthiaMcKinley)، نماینده اسبق کنگره آمریکا ثابت کرد که دولت ایالات متحده آمریکا تنها خریدار محموله بزرگ قرصهای ویاگرا برای ارسال به لیبی بود، [و کارکنانش] آن قرصهای آبی رنگ کوچک را به منظور «بالا بردن روحیه» جنگی در میان سربازان شورشی نسبتاًَ مسن تر توزیع کردند.
بر مبنای اظهارات شاهدان در مورد خبرهای تجاوز به عنف در لیبی، این استراتژی آمریکایی بطور کاملا فاجعه باری در آنجا به اجرا گذاشته شد...
شرارت و تبه کاری
این کادرهای ویدئویی به عقیده من، به اندازه فیلم های [مثله کردن] توسط القاعده وحشتناک است. ولی شما فقط به گفته های من باور نکنید. خودتان شخصا این ویدئوها را ببینید و سپس قضاوت کنید.
هشدار: این فیلمهای ویدئویی وحشتناک ایجاد خوف می کنند. تارنماهای «obamaslibya.com» و «FederalJack.com» که از سیستم امنیتی محکمی برخوردار می باشند و واقعیات را با شجاعت به اطلاع دولت می رسانند، آنها را درج کرده اند.
«FederalJack» عقب شینی نخواهد کرد و ویدئوهای دریافتی تازه تر را نیز در «obamaslibya» بنمایش خواهد گذاشت.
● ویدئوی اول بریدن سر سرباز لیبیایی توسط شورشیان را نشان می دهد. اگر بنظر کسی چنین برسد که این کادرها در عراق فیلمبرداری شده، باید این را هم در نظر بگیرد که درصد بزرگی از مزدوران خارجی در عراق (و همچنین در چچنستان و افغانستان) را مزدورانی از شرق لیبی تشکیل می دهند! بدبختی ناتو در این است که فیلمبرداری این ویدئوها در لیبی را نمی تواند انکار نماید. زیرا، لهجه عربی خاص لیبیایی در گفتگوی مردم حاضر در صحنه فیلمبرداری آن را ثابت می کند.
● ویدئو فیلم دوم سناریوی دهشتناکی را نشان می دهد که در آن، شورشیان لیبی نظامیان لیبیایی را بر حسب درجه به صف کرده و آنها را وادار می کنند تا تکه های بریده از گوشت گندیده اجساد سربازان مرده را بدست بگیرند و بخورند.
● در ویدئو فیلم بعدی صحنه ای نشان داده می شود که در آن، گروههای شورشی، مردم عادی را با طپانچه تهدید می کنند و سپس مورد تجاوز قرار می دهند.
●در ادامه- جمعیتشورشی، سرباز لیبی را کلّه معلق آویزان کرده و بعد از آن، سر او را از تن جدا می کنند.
سپس- ویدئوی دیگر، گروههای عملیاتی سیا را دست در دست نیروهای نظامی شورسیان نشان می دهد که در کامیونهای رو باز حرکت می کنند (این ویدئو نشاندهنده آن است ارتشیان آمریکایی در عملیات زمینی و اقدامات وحشیانه مستقیماًَ مشارکت می کنند).
● ویدئوی بعدی، تصاویر اجساد بی سر سربازان کشته شده لیبی را در کامیونها نشان می دهد. چنین قتلهایی تخلف از ماده مربوط به دفاع از قربانیان مناقشات بین المللی کنوانسیون ژنو شمرده می شود. این کنوانسیون سربازان اسیر را زیر چتر حمایت خود می گیرد. شورشیان خشمگین ناتویی شاهد وحشتزده اتفاقی را به فیلمبرداری از صحنه های کشتار و فریاد زدن اینکه: «مسئول همه اینها قذافی است»، وادار کردند. در نتیجه این عمل، صاحب دوربین دست خانواده خود را گرفت و از تکیه گاه شورشیان فرار کرد. این ویدئو دقیقا از همین طریق بدست گروه تحقیق در طرابلس رسید.
برخی از ویدئو فیلمها را در اینجا ببینید!
www.obamaslibya.com/
www.federaljack.com/?page_id=37933
با دیدن چنین توحش و بربریت غیرقابل تصوری، به عقل هیچکس نمی گنجد که ناتو بتواند ادعا کند که از چنین قابلیتهای شورشیان بی خبر بوده است...
تجاوز به عنف بمثابه یک سلاح جنگی
[همه چیز] بسیار بدتر از آن است که تصویر می کردید، آره؟ تا اینجا، واقعیت استفاده شورشیان از تجاوز به عنف بمثابه شیوه «مجازات» طرفداران قذافی یا خانواده های «بیطرف» که بطور اتوماتیکی با شورشیان همراهی نمی کنند، از همه غم انگیزتر بود.
طبق فرهنگ اسلامی پس از تجاوز داغ ننگ را همه بستگان کسی که مورد تجاوز واقع شده، بر پیشانی خود حمل می کنند. خود این امر به نوبه خود، یک نوع مجازات جمعی بحساب می آید.
در حال حاضر گروه زنان مدافع حقوق بشر، از قربانیان تجاوز بازپرسی می کند. در اینجا فقط ادای شهادت چند نفر در مورد تجاوز به عنف و اظهارات شاهدان ارائه شده است.
توجه داشته باشید که این عجیب ترین وقایع اتفاقیه نیست. [البته] که طی کردن صدها کیلومتر راه و عبور از پست های بازرسی و بمبارانها، مشکل بزرگی است. زمانیکه اعضای گروه تحقیق غیردولتی در تاریخ ٢٢ ژوئن بیش از ٣٠٠ کیلومتر راه برای فیلمبرداری از پسری طی کردند که شورشیان ناتویی بخاطر امتناع او از وارد شدن به واحد شبه نظامی آنها، وی را اخته کرده و بر چشمش میل کشیده بودند، با چنین مشکلاتی مواجه شدند.
ویدئو فیلم بعدی حاوی تجاوز به دختر باکره را پدر یک خانواده هوادار قذافی تقدیم کرد. شورشیان ناتویی بزور تفنگ او را از خانه بیرون کشیده و بطور دسته جمعی مورد تجاوز قرار دادند و پس از آن، پستانهایش را با چاقو بریدند، و این دختر در اثر خونریزی فوت کرد.
در حال حاضر محققان مدافع حقوق بشر منتظر فرصت بازپرسی از زنی از شهر الزاویه هستند که پس از تجاوز گروهی به وی، پستانهای او را [نیز] بریده اند. پس از آنکه شورشیان هار در حال شلیک هوایی فرار کردند، این زن در حال خونریزی را شاهدان بهت زده از مرگ نجات دادند.
او در بیمارستان بستری شده، ولیکن، هنوز هم در شرایط بهت (شوک) زدگی جسمی و روحی شدید بسر می برد و و برای گفتگو آماده نیست. مدافعان حقوق در کنار او هستند و سعی می کنند او را یاری دهند. ما برای معالجه و انجام عمل جراحی ترمیمی او در آمریکا و یا اروپا، بسرعت در جستجوی یک حامی در آمریکا هستیم.
١٩ ژوئن، سربازان قذافی در جریان نبرد برای تصرف شهر میسوراتی، یکی دیگر از قربانیان تجاوز به عنف را نجات دادند. شورشیان این زن جوان را ربوده و بمدت ٢٠ روز بعنوان گروگان نگه داشته بودند و تا زمانیکه نیروهای قذافی خط دفاعی آنها را [در همان منطقه] شکسته و آن زن نگونبخت را نجات دادند، شورشیان بطور شبانه روزی به نوبت به وی تجاوز می کرده اند.
و این است مأموریت انساندوستانه ناتو... بی هیچ تردیدی، [سازمان] ناتو به یک اقدام جنون آمیز مبتذل دست زده و لازم است سریعا از پشتیبانی شورشیان دست بردارد. پول مالیات دهندگان آمریکا برای آموزش فنون تهدید و ارعاب به طالبان جدید صرف می شود و دولتهای غربی نیز ثروتهای لیبی را به یغما می برند.
اما ناتو روحیات مردم لیبی را در نظر نگرفته است. لیبی دارای تاریخ درخشانی بوده و سنت دفاع از استقلال میهن در مقابل اشغالگران خارجی در میان مردم ریشه دار است. خانواده ها و رهبران قبایل لیبی برای دریافت غرامت از کشورهای عضو ناتو و کشورهای عرب حامی شورشیان کوشش می کنند.
در حالیکه ناتو شورشیان را آموزش می دهد و آنها را از لحاظ اونیفورم، تسلیحات، جلیقه های ضد گلوله، وسایل حمل ونقل و مشاور تأمین می کند و از هوا مورد پشتیبانی قرار می دهد، باید مسئولیت همه این جنایت ها را هم بپذیرد. باید غرامت مالی [لیبی] را بحساب شهروندان کشورهای عضو ناتو- از محل [سیستم] آموزش، بهداشت، بازنشستگی و تحصیل آنها در دانشگاهها و از حساب احداث راهها، پلها و غیره بپردازد.
پاتریک هایزلداین کارشناس بریتانیایی مناقشه لیبی و ناتو، سهم بریتانیا از غرامت را ٢ و ٨ دهم میلیارد دلار برآورد کرده است.
بطور کلی لازم است از همه دولتها و کشورهای عضو ناتو پرسیده شود که چرا از این شورشیان پشتیبانی می کنند؟ بی تردید، همه ما هم باید پاسخ این پرسش بسیار مهم را بدهیم.
آیا رئیس جمهور اوباما باید بحساب دلارهای بدست آمده از مالیات دهندگان طبقه متوسط آمریکا، هزینه مالی این جنگ را تأمین نماید؟ (در اینجا، نویسنده مقاله یا از روی تعصب و یا به عمد می خواهد این مسئله را در اذهان مردم القاء کند که گویا هزینه جنگهای آمریکا بحساب مالیات دهندگان آمریکایی تأمین می شود. اما، در واقعیت امر، نه چنین هزینه هایی از جیب مردم آمریکا تأمین می شوند و نه اقتصاد آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان است. بلکه، همه این پولها بحساب چاپ بی حد و حصر دلارهای بی پشتوانه و به تبع آن، بحساب غارت لجام گسیخته ثروتهای مردم جهان تأمین می گردند... مترجم). یا آمریکا باید نقش آموزگار و مربی نیروهای القاعده را ایفاء نماید؟ و آن هم باید درست در زمانی بوقوع به پیوندد که ملت بزرگ ما به پایان «سرخ و سیاه» خود نزدیک می شود؟ درست زمانیکه آمریکاییها با تمام قوا برای پیدا کردن کار و محروم نشدن از مسکن رهنی خود [حاصل دریافت وام] تلاش می کنند؟ و [باضافه آن] آیا با آگاهی بر اینکه اینهمه سرباز از نفس افتاده ما در دو جنگ باخته ما، دقیقا با همان شورشیان القاعده در عراق و افغانستان نیز می جنگند؟
بر اساس دقیقاًَ کدام قانون امریکا باید بطور تصنعی از ناتو بخاطر آنکه انگلیس و فرانسه بتوانند یادمان دوران طلایی امپریالیسم گذشته خود را دو باره احیاء کنند، پشتیبانی می کند؟ آیا همه اینها، ارزش به مخاطره انداختن امپریالیسم خود ما و موفقیتهای آن را دارد؟
این فیلمهای ویدئویی واقعیت کاملا دیگری را در مقابل چشمان ما بنمایش درمی آورند. سیا، شاید از اینکه من این فیلمها را منتشر کرده ام، خشمگین بشود. ولی مأمور خوب یک سازمان امنیتی هم باید صادق باشد. ما نباید واقعیات وحشتناک و بدمنظر را از نظرها پنهان کنیم. ما موظف به کسب اطلاعاتی هستیم که هم رهبری و هم جامعه برای انتخاب سیاسی آگاهانه به آنها نیاز دارند. اغلب اطلاعات جاسوسی بسیاربسیار نامناسب هستند. اما به نظر من، ترحم به [اعصاب] شما صحیح نیست.
من بعنوان مأمور سابق سازمان جاسوسی آمریکا، گمان می کنم که ایالات متحده آمریکا باید روابط خود با شورشیان لیبی را سریعاًَ قطع کند و به پشتیبانی مالی آنها پایان دهد.
شما که خودتان تصمیم گیرنده هستید.
در باره سوزان (یا سوسن) لینداوئر- او در سازمان ملل متحد در بخش ضد تروریستی کار می کرد. در شعبه تحت مسئولیت او کشورهایی مثل لیبی، عراق، مصر، یمن، سوریه و مالزی عضویت داشتند. گروه تحت رهبری او مدتها پیش در مورد وقوع حادثه تروریستی ١١ سپتامبر سال ٢٠٠١هشدار داده بود. وی مؤلف کتاب «تعصب یا خسارت مفرط» (Extreme Prejudice) می باشد.
Susan Lindauer
افزوده های مترجم:
ــ امپریالیسم آمریکا و همه دولتهای «غربی» که بپشتوانه دلارهای نفتی و آدمخوران کشورهای مرتجع عربی، ابتدا گروهکهای تروریستی القاعده و طالبان را خلق کرده و سپس به بهانه جنگ با همان گروهکهای سیاساخته، افغانستان را به آزمایشگاه انواع تسلیحات جدید، تخلیه گاه تسلیحات کهنه تر خود و مرکز کشت انواع مواد افیونی تبدیل کردند، یقینا در آینده نزدیک نیز، ببهانه مبارزه با همین شورشیان آدمخور ناتویی، که «الله اکبر گویان»، سر می برند و به زنان تجاوز می کنند، کشور پیشرفته لیبی را که مصمم بود در همین سالها هشتمین معجزه جهان (آبرسانی صحراهای وسیع از طریق کانالها و رودخانه های مصنوعی) را در معرض تماشا قرار دهد، پس از اینهمه وحشیگری به محل تاخت و تاز اوباشان غربی تبدیل خواهد کرد.
ــ از همه طرفداران و همچنین، مخالفان جنگهای استعماری دولتهای غربی تقاضا می شود ضمن مطالعه این مطلب و اگر دل و جرأت تماشا دارند(من که ندارم)، با مشاهده ویدئوفیلمهای مورد بحث در این مقاله، در دادگاه وجدان خود به این سؤال پاسخ گویند که: آیا تشکیل، آموزش و تربیت گروههای آدمخوار که براحتی کارد سلاخی بدست گرفته و با خونسردی سر انسان می برند، هتک حرمت زنان و دختران می کنند و یا بمبهای یک تنی را در کوچه و خیابانهای شهرها و روستاها رها می کنند، در جایی غیر از لابراتورهای سازمانها و نهادهای امنیتی- سیاسی امپریالیستی- صهیونیستی امکانپذیر هست؟ اگر پاسخ منفی باشد، آیا حاضر خواهند بود دولتهای امپریالیستی را مصداق کامل تروریسم تعریف نمایند؟
جمعه ۲٤ تير ۱٣۹۰
معمای بزرگ «شیمیائی»
دمیتری سدوف
(Dmitryi Sedov)
http://www.fondsk.ru/news/2013/08/23/bolshaja-himicheskaja-misteria-22336.html
برگردان و نتیجه گیری اخلاق: ا. م. شیری
http://eb1384.wordpress.com/2013/08/27/
۵ شهريور- سنبله ۱٣۹۲
با کارت کاربرد اسلحه شیمیائی (گویا) توسط رژیم کشوری که قرار است بزور ساقط شود، غرب اولین بار نیست که بازی میکند. زمانی دروغ بزرگ در باره وجود «تسلیحات شیمیائی صدام حسین» نیز بهانه ای برای حمله به عراق گردید. به همین ترتیب نیز گزارشها در مورد کاربرد گاز «زارین» توسط سوریه در رسانه های غربی از چند ماه پیش انتشار یافت.
سند استفاده از تسلیحات شیمیائی بطور کلی وجود نداشته، که نیازمند بررسی جدی باشد. موارد اتفاقی، که تحقیقات در باره آنها بواسطه کارشناسان روسیه و کمیسیون مستقل سازمان ملل متحد بریاست کارله دل پونته بعمل آمد، ثابت کرد، که صحبت از استفاده از آن توسط «باندهای مظنون مشخص» در میان بوده است. از سوی آنها چنین تاکتیکی مفهوم دوگانه دارد: سعی میکنند اولا، از دست دادن ابتکار جنگی را با بهانه کاربرد تسلیحات شیمیائی توجیه نمایند و ثانیا، برای تجاوز نظامی به سوریه زیر پرچم ناتو، «بمب تبلیغاتی» بدست قدرتهای ضد سوری بدهند.
شمار قربانیان کاربرد گاز «زارین» تا زمانهای اخیر در سوریه از چند ده نفر تجاوز نمیکرد، و باراک اوباما مجبور شد زحمات بسیاری را برای متقاعد کردن آمریکائیها به اینکه بشار اسد «از خط قرمز عبور کرده» تحمل نماید. اما سخن از دهان پرید. فقط باید منتظر زمانی بود که باندهای شورشی «خوراک» تبلیغاتی فراوان تر به جلو سازمانگران جنگ اطلاعاتی بیاندازند.
به این ترتیب، کانال تلویزیونی «العربیه» خبر مربوط به «استفاده گسترده دولت سوریه از سلاح شیمیائی و کشتار شمار زیادی انسان در اثر آن را» در تاریخ ۲۱ اوت پخش کرد. بلافاصله تعداد آنها ۱۴۰۰ نفر اعلام شد و مقامات کشورهای ناتو بیدرنگ در این باره اظهار نظر کردند، که دولت سوریه شهروندان خود را وحشیانه به قتل میرساند. اما «بمبهای تبلیغاتی» خیلی آسان تهیه نمی شود، و آنها اغلب بطوریکه سازندگان آنها فکر میکنند، منفجر نمیشوند. بمب، بلافاصله از ۲۱ اوت به تکه- تکه شدن شروع کرد...
در این مسئله، که تحریکات نوبتی شروع شده، شکی نیست. هیچ دولت عاقلی همزمان با ورود بارزسان برای بررسی احتمال استفاده از تسلیحات شیمیائی به کشور، از سلاح شیمیائی برعلیه مردم خودش استفاده نمیکند. کاربرد این سلاح در چنین موقعی فقط برای دشمنان دولت لازم است.
و در این واقعیت هم، که ۱۴۰۰ نفر کشته نشده، تردیدی وجود ندارد. اما در مورد اینکه آیا تلفات انسانی پیامد چنین تحریکاتی بوده، با چه سلاحی و چگونه آنها کشته شدند، ما نمیتوانیم بلافاصه مطلع شویم.
فعلا توجه خود را روی داده های زیر متمرکز میکنیم:
۱ــ هر چند چنین اقدام تروریستی قابل قیاس با حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیویورک می بایست با فیلمهای ویدئوئی و تصاویر زیادی همراه باشد، اما مجموعا چند سوژه در باره «قربانیان» انفجار در اینترنت انتشار یافت. با اینکه روزها میگذرد، ولی هیچ سند آماتوری یا حرفه ای به آنها اضافه نشده است. عصر روز حادثه ویدئو یا عکس جدید بازگذاری نشد و از روز دوم بطور کلی متوقف گردید. جهان حتی بخش کوچک «این فاجعه دهشتناک» را هم ندید. فقط دو سه محل با بیست نفر «آسیب دیده» نمایش داده میشود.
۲ــ طبق سنت، مسلمان باید در اولین روز مرگ بخاک سپرده شود. بنا بر این، میبایست در ۲۲ اوت تشییع جنازه بزرگی، حداقل برای چند صد کشته در اطراف دمشق برگزار میگردید. پس، گزارشات از این تشییع جنازه ها کو؟
۳ــ در منطقه آسیب دیده، با اینکه شورشیان تصرف کرده اند، میبایست تعدادی پزشک حضور داشته باشند. آنها اولین کسانی هستند که بکمک آسیب دیدگان میشتابند و سبب جراحات را مشخص میکنند. بنا بر این آنها نیز لزوما در مقابل دوربینهای تلویزیون یا حداقل تلفن همراه قرار میگرفتند. پس، بیانات و اظهار نظرات این متخصصان کجاست؟
۴ــ تکنولوژی ارتباطی معاصر امکان اطلاع دادن فوری خبر مرگ مقتول به قوم و خویشان او در سایر شهرهای سوریه و جهان را فراهم ساخته است. این کار میتوانست خبرهای اینترنتی در باره ابعاد فاجعه را تکمیل نماید. کو این اطلاعات؟
۵ــ چرا انجمن های مذهبی سوریه مجالس سوگواری برای کشته شدگان برگزار نمیکنند؟ بیانیه های شخصیتهای روحانی بمناسب فاجعه کجاست؟
۶ــ اظهارات و توضیحات مستدل مخالفان در باره انگیزه حمله نیروهای دولتی مو؟ آنها این مسئله را که هدف «حمله» باندهای مسلح نبودند، چگونه توضیح میدهند؟
۷ــ مقامات غربی از دولت سوریه میخواهند اجازه دهد بازرسان سازمان ملل از محل کشتار مردم بازدید نمایند، انگار نمیفهمند، که چنین تقاضا را باید در مقابل شورشیان مطرح سازند، چرا که، منطقه آسیب دیده تحت کنترل شورشیان قرار دارد.
۸ــ متخصصان و کارشناسان با تجزیه و تحلیل تصاویر و فیلمهای محل وقوع «فاجعه»، فقدان علائم مشخصه مسمومیت در «قربانیان» را و همچنین، این واقعیت را که درست همان «قربانیان» در مکانهای مختلف ظاهر میشوند، تأئید میکنند. یکی از دختران «مسموم شده» را آنها در سه مکان و سه وضعیت مختلف مشاهده کردند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد بدلایل بفوق الذکر، در رابطه با این داستان بیانیه بسیار محتاطانه ای صادر کرد. در آن از جمله گفته میشود: «حادثه باید مورد بررسی قرار گیرد». در غرب اما به تشدید اوضاع دامن میزنند. لورن فابیوس، وزیر خارجه فرانسه، چنان عصبانی شد، که خواهان «حمله نظامی» به سوریه شد. لازم به یادآوریست، که هنگام تهاجم به لیبی، فرانسه نقش اول را بازی کرد. آیا احتمال دارد، که در مورد سوریه نیز مثل مورد لیبی، بحث بر سر مستعمرات سابق فرانسه باشد؟
زمان زیادی لازم نیست بگذرد تا روشن شود، که هیچ منظره ای از «کاربرد گسترده تسلیحات شیمیائی» وجود نداشته، بلکه، یک جنگ تبلیغاتی دیگر با هدف تشدید هر چه بیشتر هیستری ضد سوری در جریان بوده است. بخصوص اینکه طرح سرنگونی رژیم بشار اسد با شکست مواجه شده و پولهای صرف شده قطری، عربستانی، ترکیه ای، اروپائی و آمریکائی برای آن، میتواند باد هوا شود و بدنبال این، فقط ایران بهرمند از پیروزی سوریه، قادر به تقویت مواضع خود خواهد بود.
پذیرش چنین چشم انداز برای آن کسانیکه مناقشه را به سوریه تحمیل کردند، قابل تحمل نیست. آنها برای تغییر اوضاع به هر وسیله ای چنگ خواهند زد. اغفالگریهای تازه تر در جنگ تبلیغانی هنوز در پیش است.
اما پایان شب سیه، سفید است. مشاهده و مطالعه آنچه که بر سر لیبی آمد، باعث شد تا مسکو و پکن «یورش» اعضای غربی شورای امنیت سازمان ملل متحد را که سعی میکردند برای صدور قطعنامه علیه سوریه هر چه بیشتر از تحریکات استفاده کنند، متوقف سازند. این عقلانیت است- باید منتظر بود و دید، که «زائدات خشک» باقیمانده از «بمب تبلیغاتی» چه خواهد بود. باحتمال قوی، عاقبت آن بسیار رقت انگیز خواهد بود.
***
نتیجه گیری اخلاقی
حجب و حیا، شرم و خجالت یک خصیصه عالی انسانی است. هر کسی که تنها ذره هائی از شرف، وجدان و عقلانیت در نهادش باقی مانده باشد، در حین ارتکاب یک امر خلاف، بخاطر یک کردار و یا گفتار نادرست یا ناروا، طبیعتا عرق شرم بر پیشانی اش مینشیند، صورتش از خجالت سرخ میشود...
مقامات رسمی دول امپریالیستی، این سخنگویان و مجریان فرامین دولت مخفی صهیونیستی، از همان ابتدای زایش تا همین ساعت، که من و شما زنده و شاهدیم میلیونها بار برعلیه تمامی کشورها و خلقهای جهان، برعلیه مقامات دولتی و کنشگران سیاسی آنها توطئه کرده، دسیسه چنینی نموده، به جعل و تقلب دست زده، دروغهای بیشرمانه گفته اند و بر اساس آنها، آتش جنگهای خانمانسوز را بر افروخته، صدها میلیون انسان را قتلعام کرده اند. اگر تلفات دو جنگ جهانی را، بمباران اتمی دو شهر ناکازاکی و هیروشیمای ژاپن را، قتلعام میلیونی خلقهای ویتنام، کره، کامبوج، چین، اتحاد شوروی، آمریکای لاتین، آفریقا، استرالیا، یا در همین دو دهه اخیر، یوگسلاوی، افغانستان، عراق، سومالی، لیبی، سوریه امروز و بطور کلی همه و همه را بخاطر آوریم، چنان منظره رقت انگیزی در افق دیدمان ظاهر میشود، زبان از توصیف و قلم از بیان آن عاجز خواهد بود. با این وجود، نه تنها هیچگاه شاهد عرق شرم در پیشانی کارگزاران استعمار و صهیونیسم جهانی نبوده ایم، بلکه برعکس، آنها با سماجت و لجاجت بیشرمانه به اعمال و گفتار ضدانسانی خود ادامه میدهند.
وانگهی و گذشته از نتیجه گیری اخلاقی فوق، مگر نه این است، که حاصل هر عمل یا اقدامی، بیرحم ترین داور آن است! بپذیریم که این فعال مایشاءهای امپریالیسم جهانی آخرین ذرات شرف و وجدان خود را مصرف کرده اند و شرم و حیا برای تربیت یافتگان مکتب دولت مخفی جهانی در واقع بی معنی است. خوب! حداقل نتیجه دسایس و توطئه ها، جنگها و تجاوزاتشان در ویتنام، ژاپن، کره، عراق، افغانستان، سومالی، لیبی، سوریه و ... که تا روز امروزی قربانی میگیرد، صلح و امنیت جهانی را بطور کلی در جایجای حهان از بین برده، تاراج و سرقت مسلحانه ثروتهای کشورهای جهان را بعنوان امر عادی تعریف نموده و فقر، فساد، بی حقوقی را همگانی کرده اند...
امروز در نقطه اوج رسوائی جاسوسی آمریکا علیه همه دولتها و مردم جهان، ناتوی رسانه ای باز هم به انتشار دروغهای بیشرمانه و ادعاهای غیر قابل اثبات مأموران دولت مخفی جهانی دایر بر استفاده نیروهای دولت سوریه از تسلیحات شیمیائی علیه مردم خویش مشغول است... آیا هنوز هم باید به تماشای صحنه های فجایع جهانی با نقش آفرینی مشاطه ها و خدمتکاران امپریالیسم جهانی و صهیونیسم بین الملل ادامه داد یا چاره اساسی برای رام کردن این زنجیر بریدگان باید اندیشید؟ طبیعتا، راه دوم بسیار عقلانی بنظر میرسد.
دمیتری سدوف
(Dmitryi Sedov)
http://www.fondsk.ru/news/2013/08/23/bolshaja-himicheskaja-misteria-22336.html
برگردان و نتیجه گیری اخلاق: ا. م. شیری
http://eb1384.wordpress.com/2013/08/27/
۵ شهريور- سنبله ۱٣۹۲
با کارت کاربرد اسلحه شیمیائی (گویا) توسط رژیم کشوری که قرار است بزور ساقط شود، غرب اولین بار نیست که بازی میکند. زمانی دروغ بزرگ در باره وجود «تسلیحات شیمیائی صدام حسین» نیز بهانه ای برای حمله به عراق گردید. به همین ترتیب نیز گزارشها در مورد کاربرد گاز «زارین» توسط سوریه در رسانه های غربی از چند ماه پیش انتشار یافت.
سند استفاده از تسلیحات شیمیائی بطور کلی وجود نداشته، که نیازمند بررسی جدی باشد. موارد اتفاقی، که تحقیقات در باره آنها بواسطه کارشناسان روسیه و کمیسیون مستقل سازمان ملل متحد بریاست کارله دل پونته بعمل آمد، ثابت کرد، که صحبت از استفاده از آن توسط «باندهای مظنون مشخص» در میان بوده است. از سوی آنها چنین تاکتیکی مفهوم دوگانه دارد: سعی میکنند اولا، از دست دادن ابتکار جنگی را با بهانه کاربرد تسلیحات شیمیائی توجیه نمایند و ثانیا، برای تجاوز نظامی به سوریه زیر پرچم ناتو، «بمب تبلیغاتی» بدست قدرتهای ضد سوری بدهند.
شمار قربانیان کاربرد گاز «زارین» تا زمانهای اخیر در سوریه از چند ده نفر تجاوز نمیکرد، و باراک اوباما مجبور شد زحمات بسیاری را برای متقاعد کردن آمریکائیها به اینکه بشار اسد «از خط قرمز عبور کرده» تحمل نماید. اما سخن از دهان پرید. فقط باید منتظر زمانی بود که باندهای شورشی «خوراک» تبلیغاتی فراوان تر به جلو سازمانگران جنگ اطلاعاتی بیاندازند.
به این ترتیب، کانال تلویزیونی «العربیه» خبر مربوط به «استفاده گسترده دولت سوریه از سلاح شیمیائی و کشتار شمار زیادی انسان در اثر آن را» در تاریخ ۲۱ اوت پخش کرد. بلافاصله تعداد آنها ۱۴۰۰ نفر اعلام شد و مقامات کشورهای ناتو بیدرنگ در این باره اظهار نظر کردند، که دولت سوریه شهروندان خود را وحشیانه به قتل میرساند. اما «بمبهای تبلیغاتی» خیلی آسان تهیه نمی شود، و آنها اغلب بطوریکه سازندگان آنها فکر میکنند، منفجر نمیشوند. بمب، بلافاصله از ۲۱ اوت به تکه- تکه شدن شروع کرد...
در این مسئله، که تحریکات نوبتی شروع شده، شکی نیست. هیچ دولت عاقلی همزمان با ورود بارزسان برای بررسی احتمال استفاده از تسلیحات شیمیائی به کشور، از سلاح شیمیائی برعلیه مردم خودش استفاده نمیکند. کاربرد این سلاح در چنین موقعی فقط برای دشمنان دولت لازم است.
و در این واقعیت هم، که ۱۴۰۰ نفر کشته نشده، تردیدی وجود ندارد. اما در مورد اینکه آیا تلفات انسانی پیامد چنین تحریکاتی بوده، با چه سلاحی و چگونه آنها کشته شدند، ما نمیتوانیم بلافاصه مطلع شویم.
فعلا توجه خود را روی داده های زیر متمرکز میکنیم:
۱ــ هر چند چنین اقدام تروریستی قابل قیاس با حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیویورک می بایست با فیلمهای ویدئوئی و تصاویر زیادی همراه باشد، اما مجموعا چند سوژه در باره «قربانیان» انفجار در اینترنت انتشار یافت. با اینکه روزها میگذرد، ولی هیچ سند آماتوری یا حرفه ای به آنها اضافه نشده است. عصر روز حادثه ویدئو یا عکس جدید بازگذاری نشد و از روز دوم بطور کلی متوقف گردید. جهان حتی بخش کوچک «این فاجعه دهشتناک» را هم ندید. فقط دو سه محل با بیست نفر «آسیب دیده» نمایش داده میشود.
۲ــ طبق سنت، مسلمان باید در اولین روز مرگ بخاک سپرده شود. بنا بر این، میبایست در ۲۲ اوت تشییع جنازه بزرگی، حداقل برای چند صد کشته در اطراف دمشق برگزار میگردید. پس، گزارشات از این تشییع جنازه ها کو؟
۳ــ در منطقه آسیب دیده، با اینکه شورشیان تصرف کرده اند، میبایست تعدادی پزشک حضور داشته باشند. آنها اولین کسانی هستند که بکمک آسیب دیدگان میشتابند و سبب جراحات را مشخص میکنند. بنا بر این آنها نیز لزوما در مقابل دوربینهای تلویزیون یا حداقل تلفن همراه قرار میگرفتند. پس، بیانات و اظهار نظرات این متخصصان کجاست؟
۴ــ تکنولوژی ارتباطی معاصر امکان اطلاع دادن فوری خبر مرگ مقتول به قوم و خویشان او در سایر شهرهای سوریه و جهان را فراهم ساخته است. این کار میتوانست خبرهای اینترنتی در باره ابعاد فاجعه را تکمیل نماید. کو این اطلاعات؟
۵ــ چرا انجمن های مذهبی سوریه مجالس سوگواری برای کشته شدگان برگزار نمیکنند؟ بیانیه های شخصیتهای روحانی بمناسب فاجعه کجاست؟
۶ــ اظهارات و توضیحات مستدل مخالفان در باره انگیزه حمله نیروهای دولتی مو؟ آنها این مسئله را که هدف «حمله» باندهای مسلح نبودند، چگونه توضیح میدهند؟
۷ــ مقامات غربی از دولت سوریه میخواهند اجازه دهد بازرسان سازمان ملل از محل کشتار مردم بازدید نمایند، انگار نمیفهمند، که چنین تقاضا را باید در مقابل شورشیان مطرح سازند، چرا که، منطقه آسیب دیده تحت کنترل شورشیان قرار دارد.
۸ــ متخصصان و کارشناسان با تجزیه و تحلیل تصاویر و فیلمهای محل وقوع «فاجعه»، فقدان علائم مشخصه مسمومیت در «قربانیان» را و همچنین، این واقعیت را که درست همان «قربانیان» در مکانهای مختلف ظاهر میشوند، تأئید میکنند. یکی از دختران «مسموم شده» را آنها در سه مکان و سه وضعیت مختلف مشاهده کردند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد بدلایل بفوق الذکر، در رابطه با این داستان بیانیه بسیار محتاطانه ای صادر کرد. در آن از جمله گفته میشود: «حادثه باید مورد بررسی قرار گیرد». در غرب اما به تشدید اوضاع دامن میزنند. لورن فابیوس، وزیر خارجه فرانسه، چنان عصبانی شد، که خواهان «حمله نظامی» به سوریه شد. لازم به یادآوریست، که هنگام تهاجم به لیبی، فرانسه نقش اول را بازی کرد. آیا احتمال دارد، که در مورد سوریه نیز مثل مورد لیبی، بحث بر سر مستعمرات سابق فرانسه باشد؟
زمان زیادی لازم نیست بگذرد تا روشن شود، که هیچ منظره ای از «کاربرد گسترده تسلیحات شیمیائی» وجود نداشته، بلکه، یک جنگ تبلیغاتی دیگر با هدف تشدید هر چه بیشتر هیستری ضد سوری در جریان بوده است. بخصوص اینکه طرح سرنگونی رژیم بشار اسد با شکست مواجه شده و پولهای صرف شده قطری، عربستانی، ترکیه ای، اروپائی و آمریکائی برای آن، میتواند باد هوا شود و بدنبال این، فقط ایران بهرمند از پیروزی سوریه، قادر به تقویت مواضع خود خواهد بود.
پذیرش چنین چشم انداز برای آن کسانیکه مناقشه را به سوریه تحمیل کردند، قابل تحمل نیست. آنها برای تغییر اوضاع به هر وسیله ای چنگ خواهند زد. اغفالگریهای تازه تر در جنگ تبلیغانی هنوز در پیش است.
اما پایان شب سیه، سفید است. مشاهده و مطالعه آنچه که بر سر لیبی آمد، باعث شد تا مسکو و پکن «یورش» اعضای غربی شورای امنیت سازمان ملل متحد را که سعی میکردند برای صدور قطعنامه علیه سوریه هر چه بیشتر از تحریکات استفاده کنند، متوقف سازند. این عقلانیت است- باید منتظر بود و دید، که «زائدات خشک» باقیمانده از «بمب تبلیغاتی» چه خواهد بود. باحتمال قوی، عاقبت آن بسیار رقت انگیز خواهد بود.
***
نتیجه گیری اخلاقی
حجب و حیا، شرم و خجالت یک خصیصه عالی انسانی است. هر کسی که تنها ذره هائی از شرف، وجدان و عقلانیت در نهادش باقی مانده باشد، در حین ارتکاب یک امر خلاف، بخاطر یک کردار و یا گفتار نادرست یا ناروا، طبیعتا عرق شرم بر پیشانی اش مینشیند، صورتش از خجالت سرخ میشود...
مقامات رسمی دول امپریالیستی، این سخنگویان و مجریان فرامین دولت مخفی صهیونیستی، از همان ابتدای زایش تا همین ساعت، که من و شما زنده و شاهدیم میلیونها بار برعلیه تمامی کشورها و خلقهای جهان، برعلیه مقامات دولتی و کنشگران سیاسی آنها توطئه کرده، دسیسه چنینی نموده، به جعل و تقلب دست زده، دروغهای بیشرمانه گفته اند و بر اساس آنها، آتش جنگهای خانمانسوز را بر افروخته، صدها میلیون انسان را قتلعام کرده اند. اگر تلفات دو جنگ جهانی را، بمباران اتمی دو شهر ناکازاکی و هیروشیمای ژاپن را، قتلعام میلیونی خلقهای ویتنام، کره، کامبوج، چین، اتحاد شوروی، آمریکای لاتین، آفریقا، استرالیا، یا در همین دو دهه اخیر، یوگسلاوی، افغانستان، عراق، سومالی، لیبی، سوریه امروز و بطور کلی همه و همه را بخاطر آوریم، چنان منظره رقت انگیزی در افق دیدمان ظاهر میشود، زبان از توصیف و قلم از بیان آن عاجز خواهد بود. با این وجود، نه تنها هیچگاه شاهد عرق شرم در پیشانی کارگزاران استعمار و صهیونیسم جهانی نبوده ایم، بلکه برعکس، آنها با سماجت و لجاجت بیشرمانه به اعمال و گفتار ضدانسانی خود ادامه میدهند.
وانگهی و گذشته از نتیجه گیری اخلاقی فوق، مگر نه این است، که حاصل هر عمل یا اقدامی، بیرحم ترین داور آن است! بپذیریم که این فعال مایشاءهای امپریالیسم جهانی آخرین ذرات شرف و وجدان خود را مصرف کرده اند و شرم و حیا برای تربیت یافتگان مکتب دولت مخفی جهانی در واقع بی معنی است. خوب! حداقل نتیجه دسایس و توطئه ها، جنگها و تجاوزاتشان در ویتنام، ژاپن، کره، عراق، افغانستان، سومالی، لیبی، سوریه و ... که تا روز امروزی قربانی میگیرد، صلح و امنیت جهانی را بطور کلی در جایجای حهان از بین برده، تاراج و سرقت مسلحانه ثروتهای کشورهای جهان را بعنوان امر عادی تعریف نموده و فقر، فساد، بی حقوقی را همگانی کرده اند...
امروز در نقطه اوج رسوائی جاسوسی آمریکا علیه همه دولتها و مردم جهان، ناتوی رسانه ای باز هم به انتشار دروغهای بیشرمانه و ادعاهای غیر قابل اثبات مأموران دولت مخفی جهانی دایر بر استفاده نیروهای دولت سوریه از تسلیحات شیمیائی علیه مردم خویش مشغول است... آیا هنوز هم باید به تماشای صحنه های فجایع جهانی با نقش آفرینی مشاطه ها و خدمتکاران امپریالیسم جهانی و صهیونیسم بین الملل ادامه داد یا چاره اساسی برای رام کردن این زنجیر بریدگان باید اندیشید؟ طبیعتا، راه دوم بسیار عقلانی بنظر میرسد.
۱۳۹۲ مرداد ۲۰, یکشنبه
متن سخنرانى
رمزى کلارک٬ وزير سابق دادگسترى آمريکا٬ در کره شمالى٬ شهر سينزون٬ به مناسبت اهداى
مجدد موزه جنايتکاران جنگى در ۲۵ جولاى
رمزى کلارک:
"با جنگ تجاوزکارانه آمريکا مبارزه کنيد"
مترجم: پيام
پرتوى
http://proletaren.se/utrikes-asien/ramsey-clarke-bekampa-usas-aggressionskrig
۸ اوت ۲۰۱۳
در مقابل چشمان من شما چه زيبا هستيد· در
طول سفر دومم ميخواهم از شما مردم قهرمان اين کشور بزرگ بخاطر مقاومتتان در برابر
جنگ تجاوزکارانه اى که توسط کشور من آمريکا بر عليه شما به اجرا گذاشته شد
سپاسگزارى کنم·
شما با پيروزى بر نيروهاى نظامى آمريکا
از صلح جهانى حمايت و جنگى تجاوزکارانه را متوقف نموديد· شما در مقابل تصرف تمامى
کشور٬ تمام راه تا مرز مشترک با چين و روسيه٬ امرى که ميتوانست در جريان سالهاى
پيش رو مشکلات بسيارى را بوجود بياورد٬ مانعى ايجاد نموديد·
جهان متوجه بهايى وحشتناکى که شما
پرداختيد هست و بدهى بزرگى به شما دارد· حتى داٸره المعارف بريتانيکا٬ مهمترين
داٸره المعارف ما براى کسب اطلاعات٬ ميگويد که چهار مليون و ششصد هزار کره اى در
جريان تجاوز مسلحانه آمريکا٬ ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ ٬ کشته شدند· جنگ همواره جهنمى بوده
است·
ما در مقابل آينده اى خطرناک ايستاده
ايم· اعتراف به اين مسٸله که ما از طريق سلاحهايى که در اختيار داريم ميتوانيم به
وجود حيات در اين سياره زيبا خاتمه دهيم امرى ضرورى و لازم است·
سال گذشته من در دادگاهى در آمريکا شهادت
دادم٬ در آنجا دولت آمريکا فعالان صلح را به پاى ميز محاکمه کشانده بود· موضوع بر
سر زير درياييهاى تريدينت – ه مسلح به سلاح هسته اى در
اقيانوس آرام بود٬ در آنجا آمريکاييهاى شجاع به پايگاه نيروى دريايى در ايالت
واشنگتن٬ پاجت سوند٬ نفوذ کردند·
مدارک اراٸه شده توسط فعالان صلح نشان داد که ناوگان اقيانوس آرام در
دريا٬ در زير آب٬ بصورتى مداوم و تمام وقت٬ هشت زيردريايى مسلح به سلاح هسته اى را
آماده دارد· آنها در مجموع به ۴۰۰ کلاهک هسته اى و موشک مسلح هستند·
دو نوع کلاهک هسته اى وجود دارد٬ يکى از
آنها ده برابر و ديگرى ۲۰ برابر نيرومندتر از آنيست که بر روى هيروشيما پرتاب شد·و
اين فقط يک موشک هسته اى از ۴۰۰ که ميتوانند پرتاب شوند·
ما بايد مسابقه هسته اى متوقف و کليه
سلاحهاى هسته اى را در جهان نابود نماييم· ما به منظور مبارزه با جنگ تجاوزکارانه
آمريکا و برخى از متحدانش به حمايت انسانها عاشق صلح ٬از جمله مردم کره٬ نيازمنديم·
جنگ در حال حاضر مردم عراق٬ افغانستان٬ ليبى را قربانى خود نموده در حاليکه بسيارى
ديگر در معرض تهديد قرار دارند·
من ميدانم که جهان به شما بخاطر خدماتتان
مورد ستايش و احترام قرار ميدهد و شما دوستان بسيارى داريد· ما به اين نياز داريم
که در مبارزات آينده در کنار هم بايستيم·
بر عليه ديدار اوباما از سوٸد بپاخيزيم!
نه به ناتو-
مبارزه بر عليه امپرياليسم
برگرفته شده از
نشريه کارگر٬ اران رسمى حزب کمونيست سوٸد (م·ل)
http://kommunisterna.com/nyheter/2013/08/mordaren-ar-inte-valkommen
مترجم: پيام
پرتوى
۸ اوت ۲۰۱۳
به اوباما نشان
بدهيد که مايل به ديدار او نيستيد
کمونيستها بر
عليه ديدار پرزيدنت اوباما از سوٸد در ۴-۵ سپتامبر در حال برنامه ريزى هستند·
ما از کليه
دوستداران صلح و مخالفان امپرياليستها ميخواهيم که در اعتراضات بر عليه بازديد
اوباما از سوٸد و نشان دادن٬ به هر شيوه اى٬ به پرزيدنت آمريکا که مايل به ديدار
او نيستيم شرکت نمايند· هر چه تعداد ما بيشتر با شد پيام ما به حکومت سوٸد که ما
نميپذيريم که مهره اى باشيم در تجاوز و جنگ امپرياليسم روشنتر ميشود·
بازديد اوباما
از سوٸد در همان هفته اى رخ ميدهد که سوٸد ميزبانى سواحل شمالى٬ يک مانور بزرگ
ناتو٬ را بر عهده دارد· ۱۵ کشور تحت رهبرى آلمان بالتيک را به يک منطقه ساختگى جنگى
مبدل مينمايد· و اين در حاليکه پرزيدنت آمريکا بازديد از روسيه را لغو کرد و در
عوض همراه با رهبران اسکانديناوى و بالتيک در استکلهم گرد هم آمدند·
پيش از اين در
رابطه با انجام تظاهرات در کارلسکرونا در ۷ سپتامبر فراخوانى صادر شده بود· در
آنجا تقريبا ۴۰ ناو جنگى براى انداختن لنگر به صف ايستاده اند· تظاهرات حول يک
پلاتفرم و سه شعار نه به عضويت در ناتو٬
نه به شرکت در جنگ ناتو و خروج ناتو از سوٸد سازماندهى ميشود·
مخالفان جنگ در عراق٬ افغانسىتان٬ سوريه و ليبى٬ دوستان فلسطين٬ مخالفان ناتو
و ديگر دوستان صلح به منظور دريافت اطلاعات در مورد محل و ساعات به سايت www.kommunisterna.org مراجعه کنيد·
۱۳۹۲ مرداد ۱۵, سهشنبه
رياکارى در مورد حزب الله
نويسنده: آندرش کارلسون٬ رهبر حزب کمونيست سوٸد (م·ل)
مترجم: پيام پرتوى
http://kommunisterna.com/nyheter/2013/08/hyckleriet-om-hizbollah
1 augusti 2013
تعقيب و آزار
سوريه افزايش ميابد· جنبش مقاومت لبنان٬ حزب الله٬ پس از اينکه به نفع ارتش دولت
سوريه وارد جنگ شد٬ خشم هر چه بيشتر امپرياليستها را متوجه خود کرده است·
پس از آن وزارى
خارجه اتحاديه اروپا در هفته گذشته تصميم قابل انتظار که حزب الله را حزبى
تروريستى اعلام نمايد٬ که نشريه حزب کمونيست [پرولتر] بارها در مورد آن هشدار داده
و نوشته بود٬ گرفتند· اينکه اتحاديه اروپا تنها شاخه نظامى را تروريست اعلام ميکند
فرار از برخى از عواقب دشوار تصميم است·
در عمل چيزى عوض
نشده و هدف از تروريست قلمداد نمودن را تغيير نميدهد· هدف پشتيبانى از جنگ بر عليه سوريه است٬ مقاومت در برابر
تهاجمات امپرياليستها را تبهکارانه جلوه دهد و به دنبال آن قتل عام وحشتناک را٬ که
بر اساس سازمان ملل متحد تا بحال به قيمت جان ۱۰۰۰۰۰ نفر و آواراگى ميليونها نفر
ديگر تمام شده است٬ طولانيتر نمايد·
جنگ سوريه فاجعه
ايست انسانى· ما کمونيستها از همان ابتدا مخالف جنگ٬ خواهان متوقف نمودن آن٬ هر چه
زودتر بهتر٬ بوده ايم· اما ما برخلاف تصوير کذب تبليغات جنگى ميگويىم که جنگ تداوم
يافته و به دليل فعاليت آگاهانه جهان غرب که تروريست قلمداد نمودن بخشى از آنست
افزايش يافته است· ابتکار عملهاى گرفته شده به منظور مذاکرات٬ نه تنها توسط رژيم
سوريه بلکه حتى حزب الله٬ بصورتى مداوم توسط به اصطلاح مخالفان و کارفرمايان آنها
مردود اعلام شده اند·
تروريست آن شبه
نظاميانى هستند که به منظور بى ٽبات نمودن سوريه و سرنگون نمودن رژيمى که مدت زمان
درازيست در فهرست- تحت تعقيب امپرياليسم قرار گرفته است خدمات زمينى را در جنگ جهان
غرب و شيخ نشينهاى خليج فارس به پيش ميبرند·
رياکارى و تزوير
در اتهامات بر عليه حزب الله در مورد دخالت بيگانگان در سوريه نشان دهنده اين
حقيقت است که گروههاى شبه نظامى از همان ابتدا مسلح٬ تامين مالى و با اطلاعات
نظامى سازمانهاى جاسوسى جهان غرب و شيخ نشينهاى ديکتاتور خليج فارس٬ براى شروع در
خفا٬ به منظور تظاهر به اين امر که مسٸله بر سر يک شورش مردمى بر عليه رژيم است٬
مجهز شده اند· در حال حاضر کسى منکر اين امر نيست که جنگ٬ اگر حمايت خارجى وجود
نداشت٬ براى مدتها قبل پايان يافته بود·
آمريکا آشکارا
اعتراف ميکند که شورشيان را به سلاح مجهز مينمايد و اذعان مىنمايد که جاسوسان ويژه
CIA
در آموزش و استفاده از سلاحهاى ضد هوايى و سلاح بر عليه تانکها مشارکت دارند·
هنگاميکه از دخالت بيانگان صحبت ميکنيم نبايد بمبارانهاى تبهکارانه اسراييل را بر
عليه سوريه در ماه مى امسال فراموش کنيم· اين حملات نظامى تنها دو ماه پس از اينکه
پرزيدنت شيمون پرز از اتحاديه اروپا بازديد کرد و در نطق خود تروريست قلمداد نمودن
حزب الله را٬ که در حال حاضر به اجرا گذاشته شده است مطالبه نمود٬ روى داد·
اتحاديه اروپا
دليل اصلى تروريست قلمداد نمودن را دو حمله تروريستى٬ يکى انجام شده و ديگرى در
حال طراحى٬ در خاک اروپا عنوان مينمايد· حزب الله هر گونه دخالت در اين امور را رد
ميکند٬ و با توجه به کليه دروغهايى جنگى توليد شده اين امر نبايد باور نکردنى به
نظر بيايد·
بدون در نظر
گرفتن اينکه ارتباط اين مساٸل خشم اتحاديه اروپا و کارل بيلت (وزير امور خارجه
سوٸد) چيزى بجز رياکارى نيست و نشاندهنده نگرش امپرياليستى است که تمام جهان غرب
را شامل ميشود· جهان غرب در اينجا بيش از دو سال شبه نظاميان را که دهشتناکترين
جنايات را بر عليه مردم سوريه٬ براى مٽال اتوموبيلهاى بمب گذارى شده در بازارها به
منظور کشتن زخمى نمودن هر چه بيشتر مردم٬
مرتکب شده اند سازماندهى و تامين مالى نموده است· اينها و ديگر اعمال
تروريستى مشابه توسط تاريخ مبارزه براى آزادى و دمکراسى٬ اما حملات انجام شده در
بخشهايى که ما در آنها زندگى ميکنيم تروريسم٬ ناميده ميشوند·
۱۳۹۲ مرداد ۱۲, شنبه
شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ ه.ش.
شکست ارتجاع امپریالیستی در کشور مستقل سوریه، مجلس سوگواری ارتجاع خودفروخته ایرانی نیز هست
حدود دو سال است که امپریالیستها با دخالت در امور داخلی سوریه تلاش بیهوده می کنند حکومت بشار اسد را که گویا فاقد پایگاه در میان مردم است، سرنگون کنند. آنها در اجرای این سیاست از همکاری بخش مهمی از ارتجاع جهانی و بخش ناچیزی از اپوزیسیون ایرانی نیز برخوردارند. دارو دسته سازمان مجاهدین ضد خلق بر اساس گزارشات مطبوعات در کنار مزدوران بیگانه بر ضد نظام بشار اسد می جنگند. ایرانی های سوپر انقلابی خودفروخته ای که مانند تروتسکیستها، بوئی از اهمیت استقلال ملی نبرده اند و میهنپرستی را تقبیح می کنند، از نظر تبلیغاتی در کنار امپریالیستها برای سرنگونی رژیم بشار اسد قرار گرفته و بشدت فعال بوده و هستند. آنها می خواهند همنظران سوری خویش را تقویت کنند که گویا "جبهه سومی" در سوریه برای آزادی سوریه تشکیل داده اند تا با همه طرفهای درگیر به مبارزه برخیزند. این جبهه سوری باید نمونه ای برای تشکیل "جبهه سوم" در ایران برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی باشد. لیکن اپوزیسیون انقلابی و دموکرات سوریه به سرعت موفق شد ماهیت تضادها را تشخیص داده و در مقابل قوای مزدور متجاوز به مقاومت دست بزند. آنها حتی انجام یک انتخابات را به رژیم بشار اسد تحمیل کردند و وی را مجبور نمودند که به اصلاحات دست زده تا بتواند در مقابل تجاوز خارجی مقاومت کند. اپوزیسیون خودفروخته سوری اکنون دارد در زیر پرچم القاعده، جبهه النصر و یا "ارتش آزاد سوریه" در کنار نتانیاهو، اوباما، اولاند فرانسوی و دیوید کامرون انگلیسی می جنگد. تجربه سوریه برای مردم ایران بسیار آموزنده است. مردم ایران می توانند بر اساس تجارب و واقعیات زنده، ماهیت این اپوزیسیون خودفروخته و ضد ایرانی را از اپوزیسیون انقلابی ایران تمیز دهد. مردم ایران می توانند ببینند که بخشی از این اپوزیسیون خود فروخته که دستش پیش آمریکا و اسرائیل دراز است چه آشی برای مردم ایران به بهانه مبارزه با تبهکاریهای جمهوری اسلامی پخته است.
اینکه بشار اسد مانند صدام حسین در راس حزب بعث قرار دارد و بطور ارثی این مقام را از پدرش به ارث برده است، یک واقعیت انکار ناپذیر تاریخی است. بشار اسد دموکرات نبوده و نیست، وی یک مستبد به تمام معناست. بشار اسد در طی حکومت خویش به سرکوب اپوزیسیون دموکرات در کشورش مشغول بوده و از آزادی احزاب و انتخابات و آزادی بیان جلو گرفته است. مطبوعات در سوریه تحت نظر بوده و نمی توانسته اند در مخالفت با حزب حاکم بعث مطالبی را منتشر کنند. وی در عرصه اقتصادی در راه اجرای خواستهای صندوق بین المللی پول به تحقق سیاستهای نئولیبرالی دست زده و با سیاست خصوصی سازی، به شکاف میان فقر و ثروت دامن زده است و موجی از نارضائی در سوریه ایجاد کرده است.
ولی نادرست است اگر بخواهیم ماهیت نظام بشار اسد را صرفا بر اساس موارد فوق بررسی کنیم. رژیم حاکم حزب بعث در سوریه بطور عینی مخالف نفوذ امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه است. سوریه کشوری است که از جانب اسرائیل اشغال شده است و تمام تلاشش برای اینکه اسرائیل اشغالگر را با استفاده از همه راههای قانونی و موازین جهانی به عقب نشینی وادارد با دسیسه های امپریالیسم و صهیونیسم با شکست روبرو شده است. سوریه از نظر سیاسی یک کشور مستقل است. فقط تروتسکیستها و سوپر انقلابی های خودفروخته نمی خواهند این پدیده واقعی اجتماعی را ببینند و بر آن چون واقعیتی تاریخی و عینی صحه بگذارند و در مورد امر مهم استقلال ملی کشورها اظهار نظر کنند. برای تروتسکیستها همه کشورهای جهان نوکر و مستعمره امپریالیستها هستند. آنها با این ساده انگاری پوچ، فقط بزدلی خویش را وسیله ای کرده اند تا بر جنایات امپریالیسم و صهیونیسم صحه بگذارند و مبارزه انقلابی را صرفا به معادله یک مجهولی تبدیل کنند.
سوریه ولی در مقابل زیاده خواهی ها و قلدری دشمنان بشریت در منطقه ایستادگی می کند و به عنوان یک عامل مهم سیاسی، تحریکات و دسیسه های قلدران را در فلسطین و لبنان نقش بر آب می نمایند. دولت سوریه در زمان جنگ ایران و عراق علیرغم فشار جهانی به عنوان تنها کشور عربی در کنار ایران قرار گرفت و به ایران کمکهای نظامی و تدارکاتی رسانید و پشت جبهه صدام حسین را تضعیف کرد. در آن زمان خلبانان مصری و اردنی با هواپیماهای میراژ فرانسوی علیه ایران برای رژیم صدام حسین می جنگیدند. جنگی که در آن زمان در گرفته بود، جنگی برای سرکوب انقلاب ایران و دادن درس "عبرت" به مردم ایران بود، که نباید به انقلاب دست می زدند و باید رژیم وابسته به امپریالیست شاه را می پذیرفتند و به وی تمکین می کردند. ایران جز ابواب جمعی امپریالیست آمریکا بود و نمی بایست نقشه منطقه را به ضرر این امپریالیسم بر هم زند. امروز نیز دولت سوریه در پشت جبهه ایران قرار دارد و نقش بازدارنده مهمی در جلوگیری از آغاز تجاوز و جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران بازی می کند. اگر سوریه مانند عربستان سعودی و یا اردن و امارات متحده عربی عامل امپریالیست بود و به ساز آنها می رقصید، شاید تجاوز به ایران با یاری ارتجاع عرب از مدتها پیش شروع شده بود. توجیه حضور دولت مستبد سوریه در منطقه را نباید از نقطه نظر مصالح "دموکراسی بی طرف" مورد ارزیابی قرار داد. این نوع ارزیابی نه کمونیستی و نه حتی اساسا لیبرالی است. این نوع برخورد، کور بودن نسبت به واقعیتها و حقایق منطقه است. از نظر راهبردی و شرایط مشخص، به نفع خلقهای منطقه و به نفع استقلال کشورهای منطقه است که رژیم بشار اسد در قدرت باقی بماند. سرنگونی این دولت از جانب امپریالیستها که هرگز دلشان برای آزادی و دموکراسی نسوخته است، بنفع خلقهای منطقه نبوده و برای تثبیت ارتجاع امپریالیستی در منطقه و تشدید و تقویت زورگوئی و سرکوب وحشیانه تر است. در یک سوریه نیمه مستعمره هرگز نمی تواند حتی دموکراسی بورژوائی برقرار شود.
چگونه می توان اشک تمساح امپریالیستهای رنگارنگ در تمام جهان را که از بابت ناراحتی برای "نابودی دموکراسی و حقوق بشر" در سوریه از چشمانشان سرازیر می کنند، توضیح داد، وقتی که همین کشورها رژیمهای عمیقا ارتجاعی در عربستان سعودی و امارات متحده عربی و یا کویت و... را مورد حمایت بی حد قرار داده به آنها سلاحهای کشتار و تجاوز می فروشند و اجازه می دهند که آنها با حمایت سازمانهای جاسوسی و امنیتی غرب هزاران مزدور از سراسر جهان جمع آوری کرده و به آنها آموزش نظامی داده و آنها را برای "دفاع از آزادی و دموکراسی" از طریق، اردن، عراق، لبنان و ترکیه وارد سوریه کنند. آنها نه به تجاوز عربستان سعودی به بحرین معترض بودند و نه به تجاوز غیر مستقیم آنها به سوریه. چرا امپریالیستها برای استقرار "دموکراسی" به عربستان سعودی تجاوز نمی کنند؟ اگر استقرار دموکراسی شرط و اساس سیاست امپریالیستی است، آنوقت باید در همه جا با قدرت به پیش برده شود. دولت ارتجاعی ترکیه از پرواز هواپیماهای مسافربری ایران و روسیه از فراز خاک ترکیه به سوریه راهزنانه جلوگیری می کند و آنها را مجبور به فرود کرده و به جستجو می پردازد. هواپیما حریم خصوصی کشورهاست، ولی این "دموکراتها" پشیزی ارزش برای این ادعای خود ساخته قایل نیستند. دولت ترکیه کشور خودش را برای تجاوز به سوریه به پایگاه تجاوز و اقامت تروریستهای جهادیست بدل کرده است و در ترکیه به یاری ناتو موشکهای پاتریوت را برای تهدید سوریه مستقر ساخته است. همه ارتجاع منطقه دست در دست هم برای سرنگونی رژیم بشار اسد متحد شدند، ولی از آنجا که دسیسه هایشان از طریق عمال خود فروخته سوری و جهادیستهای سوری و خارجی به نتیجه نرسیدند و مردم سوریه آگاهانه علیرغم مخالفتی که با استبداد بشار اسد دارند، در مقابل این مزدوران مقاومت کردند، با شکست کامل روبرو شدند. این یک دیالکتیک تاریخ است که پیروزی بشار اسد مستبد به نفع خلقهای منطقه است.
اعمال زشت و جنایتکارانه مزدوران وارداتی به سوریه که توسط عربستان سعودی و قطر تامین مالی شده و تسلیحات آنها را آمریکا، انگلیس و فرانسه تحویل می دهند. رسانه های دروغگوی امپریالیستی از این عده به منزله اپوزیسیون دمکرات ضد حکومت مستبد بشار اسد نام می برند.
وقتی شما رویدادهای سوریه را دنبال می کنید می بینید که دستگاههای تبلیغاتی چه دروغهائی سرهم بندی می کردند. هر شب رسانه های گروهی امپریالیستی از قول اپوزیسیون خود فروخته سوریه و سازمانهای امنیتی ممالک امپریالیستی به جعل اسناد و مدارک و فیلمهای ساخته شده در هولیوودی دست می زدند که نظایر آنرا ما در مورد تجاوز آمریکا به عراق و کویت و... مشاهده کرده بودیم. هر شب صحنه های جنایات فجیع ارتش سوریه را که گویا مردم عادی و غیر نظامی را قتل عام می کند در رسانه های گروهی غرب به نمایش گذارده می شد. همه این جعلیات به عنوان اخبار موثق و دست اول به وقاحت هر چه تمامتر به مردم جهان ارائه می شد تا با شستشوی مغزی، زمینه تجاوز و قتل عام واقعی مردم سوریه را فراهم آورند. این رسانه های امپریالیستی و دروغگو کشتار مسیحیان سوری توسط جهادیستها را کتمان می کردند، بمب گذاری این جهادیستهای آدمخوار را در مراکز شهرهای بزرگ نظیر دمشق و حلب به پای ارتش سوریه می نوشتند، همه جنایات جهادیستها و "ارتش آزاد سوریه" را که تنها تابلوی تبلیغاتی امپریالیستها بود به عنوان جنایات ارتش سوریه نشان می دادند. از طریق یوتوپ و فیس بوک که دستهای دراز شده سازمانهای جاسوسی هم می توانند باشند، که هستند، هزاران خبر جعلی، سند جعلی، فیلم جعلی، مصاحبه جعلی پخش می کردند. مطبوعات "آزاد و دموکرات" غرب مملو از دروغ بود و اخبار دروغ بر سر آنتها می فرستادند، مفسران خودفروخته غربی با تفسیرات فریبکارانه می خواستند آدمکشی امپریالیستها در منطقه را مورد تائید قرار دهند. این مفسران مزدور طبیعتا فاقد وجدان انسانی اند. زیرا نه به مسئولیتهای خبردهی و شغلی خویش پایبندند و نه به حرمت جان انسانی اهمیت می دهند. تنها پول و مقام جلوی چشم آنها را گرفته است. سفیر آمریکا و فرانسه با بی شرمی به زیارت "شورشیان" در مناطق "آزاد شده" می رفتند. خبرنگاران جاسوس را می فرستادند تا با جاسوسی، اخبار مورد نیاز آنها را تائید کرده و مصاحبه های جعلی در محیط، برای فریب افکار عمومی ترتیب دهند. شبها در تلویزیونهای غرب بحثهای "آزاد" راه می انداختند تا از جهادیستها و مزدوران اجنبی به عنوان "دموکراتها و اپوزیسیون انقلابی" سوریه دفاع کنند. تمام این تلاشها با شکست قطعی روبرو شدند. طبیعتا علت آن نه تنها مقاومت مردم سوریه بود که دست رد به سینه وابستگی و حکومت جهادیستها و مستقر کردن یک معاویه جدید در دمشق می زدند، بلکه آنها با استفاده از تضادها از حمایت جهانی چین و روسیه و ایران و لبنان و خلقهای سراسر جهان که به این دسیسه ها پی برده بودند برخوردار بودند. زمان به ضرر ارتجاع کار می کرد و آنها نمی توانستند دروغهای خویش را کتمان کنند. بتدریج معلوم شد که "ارتش آزاد سوریه" تنها بر روی صفحه کاغذ وجود دارد و ساخته و پرداخته دست آمریکا-فرانسه و انگلستان است. سازمانهای مزدور که در سوریه می جنگیدند دست پرورده قطر و عربستان سعودی هستند که جهادیستهای دنیا را بسیج کرده و آموزش نظامی داده و با حقوق معادل 500 یورو در ماه به سوریه می فرستند. القاعده و النصر و چچن های وارداتی حتی مراکز جداگانه فرماندهی خود را دارند. ارتش این مزدوران شامل مصری ها، تونسی ها، لیبیائی ها، ترکها، بوسنیها، عربستان سعودیها، اماراتی ها، عراقیها، افغانیها، مجاهدین خلق ایران و... می شود.
تحولات سوریه به جائی رسید که مردم مناطق اشغالی توسط مزدوران که حتی خودشان منتقد به رژیم اسد بودند به طغیان برخاستند. در زمانیکه در ماه مه 2013 سه مرد سیاهپوش ریشو که به زبان عربی با لهجه بیگانه سخن می راندند یک قهوه فروش 14 ساله سوری را به اتهام توهین به خدا در مقابل چشمان پدر و مادرش اعدام کردند، هزاران نفر مردم سوریه به مرکز جبهه النصر حمله کردند.
در نشریه آلمانی کلنر اشتات آنسایگه مورخ 15/07/2013 می آید: "در دنا در هفته گذشته هزاران نفر با شعار "آزادی، مرگ بر حکومت خلیفه" بر ضد القاعده به تظاهرات دست زدند که 13 نفر کشته شدند.". القاعده برای انتقامجوئی سر دو تن از مخالفان اسد را به عنوان اعضاء "ارتش آزاد سوریه" برید و توی خاکروبه انداخت.
کار به همین جا خاتمه نیافته است. در واقع این نیروهای مزدور خارجی هستند که در سوریه می جنگند. مردم سوریه که مخالف اسد بودند و یا به اسد انتقاد داشتند بسیاری به اشتباه خود پی برده و اطراف این مزدوران وارداتی را که از مردم عادی به عنوان سپر دفاعی استفاده می کردند، خالی کرده اند. کمکهای نظامی امپریالیستی تنها به دست این گروه های آدمخوار می رسید. از آنجا که غرب نیز بر این گروه های وارداتی نظارت کامل ندارد و هدایت آنها از دستشان در رفته است، در بن بست مضحکی گرفتار آمده است. آقای جان کری وزیر امور خارجه آمریکا که شکست مفتضحانه خویش را در سوریه میبیند، می خواهد جلوی ضرر را بگیرد و بیکباره صلحدوست و هوادار مذاکره شده و دیگر خواستار برکناری بشار اسد نیست. امپریالیستها حتی قادر نیستند با این همه پول و اسلحه یک اپوزیسیون خود ساخته بر پا کنند تا حداقل معامله آنها شکل حقوقی و ظاهری خویش را حفظ کند. اپوزیسیون ورشکسته سوریه که همدست امپریالیستها بودند، یکی بعد از دیگری با رسیدن به بن بست و مواجه با شکست مفتضحانه آب می روند و فرار می کنند. رهبران جهادیست دستور دادند که یکی از رهبران "ارتش آزاد سوریه" به قتل برسد. از قول خبرگزاری رویترز آمده است: " ارتش آزاد سوریه که از حمایت غرب برخوردار است، اعلام کرده که افراد مسلح مرتبط با سازمان القاعده در سوریه یک فرمانده میدانی بلند پایه آنها را ترور کرده اند که این مسئله گسترش اختلافات بین اسلام گرایان تندرو و شخصیتهای میانه رو را در مخالفان مسلح سوریه نشان می دهد.
براساس اطلاعاتی که ارتش آزاد سوریه در اختیار رسانه ها گذاشته، کمال حمامی عضو شورای عالی نظامی وابسته به ارتش آزاد و ملقب به ابوبصیر الاذقانی درحالی که با اعضای سازمان کشور شام و عراق اسلامی در بندر لاذقیه نشست برگزار کرده بود، کشته شده است.
ابوبصیر الاذقانی یکی از سی فرمانده ارشد ارتش آزاد سوریه است و ترور او توسط گروه های منتسب به القاعده نشان می دهد که چرا نگاه غرب به آینده یک سوریه دموکراتیک یک جور و یک دست نیست.
ابوبصیر الاذقانی یکی از سی فرمانده ارشد ارتش آزاد سوریه است و ترور او توسط گروه های منتسب به القاعده نشان می دهد که چرا نگاه غرب به آینده یک سوریه دموکراتیک یک جور و یک دست نیست.
قاسم سعد الدین سخنگوی رسمی ارتش آزاد سوریه گفته است که اعضای این سازمان با وی تماس گرفته و به وی گفتند ابوبصیر را کشته اند و همه اعضای شورای عالی نظامی را خواهند کشت.".
تمام این جنایتکاران مورد تائید اتحادیه کشورهای عرب بودند. این اتحادیه بطور غیر قانونی و با فشار امپریالیست آمریکا، فرانسه و انگلستان به رد حق حاکمیت سوریه و نقض تمامیت ارضی آنها پرداخت و اعراب و مردم سوریه را به سرنگونی رژیم بشار اسد ترغیب کرد و در اختیار آنها پول و اسلحه و امکانات تدارکاتی قرار داد. بشار اسد اکنون بر سر کار نشسته است ولی از آقای مرسی و حاکم بی خبر برکنار شده و یا کنار رفته قطر خبری نیست.
تحولات سوریه که با عدم پشتیبانی مردم سوریه از تجاوز خارجی روبرو بود، وضعیت جدیدی در منطقه خلق کرد. تروریستهای امپریالیستی با یاری غرب آثار تاریخی سوریه را مانند مجسمه بودا در افغانستان و یا موزه های بغداد در زمان تجاوز امپریالیستها غارت کرده و یا نابود نمودند. آنها شهرها را با خاک یکسان کردند، برای توجیه تجاوز امپریالیستها گاز سمی در جنگ به کار گرفتند و خواستند سناریوی دروغگوئی عراق را در سوریه تجدید کنند. از دستان امپریالیستها فقط خون می چکد و هر کس این تجربه را هنوز درک نکرده باشد نوکر بی جیره و مواجب امپریالیستهاست.
در غرب بعد از شکست اخیر، که نقطه پایانی بود بر سیاست تغییر لیبیائی رژیمها، اختلافات تشدید شده است. فرانسه و انگلستان که از نظر تاریخی این مناطق را تحت نفوذ و مستعمره خویش داشتند، بشدت خواهان تجاوز نظامی اند. ترکیه که در پی عثمانی بزرگ است و سوریه را بخشی از کشور ترکیه می داند نیز در پی تقویت این مواضع است. آلمان و بخش مهمی از اروپا با ماجراجوئی های مضاعف مخالفند زیرا منافع اقتصادی آلمان را در خطر می بینند. سایر ممالک اروپائی نیز که در بحران به سر می برند از نمایشات اعتراضی مردمشان واهمه دارند و اوضاع آرام منطقه به نفعشان خواهد بود. آمریکا و اسرائیل دو دوزه بازی می کنند. آنها در عین اینکه موافق نیستند که القاعده و جبهه النصر و مزدوران جهادیست بر اوضاع مسلط شوند و این تسلط برای اسرائیل مرگ آفرین است، ولی از تضعیف سوریه حمایت می کنند. آنها که از روی کار آوردن عمال مزدور خود نا امید شده و می بینند سرنگونی بشار اسد تنها به نفع جهادیستها و روی کار آمدن آنهاست. لذا آنها با بر سر کار ماندن اسد مشروط به تضعیف وی موافقند. به این جهت اسرائیل مرتب مواضع نظامی ارتش سوریه را بمباران کرده آنها را تضعیف می کند و می خواهد جنگ داخلی در سوریه را طولانی و فرسایشی نماید. اقتصاد سوریه را خورد کند تا اگر بشار اسد بر سر کار باقی ماند، مانع بزرگی برای اسرائیل بخاطر تجاوز و فشار بر ایران وجود نداشته باشد. سیاست اخیر اسرائیل و آمریکا را باید در این زمینه مورد بررسی قرار داد. اما جهادیستها که جائی در سوریه ندارند و در آنجا با کمک ارتش ملی سوریه، مردم سوریه و حزب ﷲ لبنان سرکوب شده اند، در منطقه پخش می شوند. آنها که تا کنون از جمله از طریق لبنان و دارو دسته خانواده حریری در آنجا، به عنوان سنی مذهبان و دشمنان شیعیان کافر وارد خاک سوریه می شدند، حال تلاش خواهند کرد لبنان را به جنگ داخلی بکشانند. بخشی از آنها در ترکیه به عملیات ادامه می دهند و برخی از آنها وارد عراق و مصر شده اند و هم اکنون در صحرای سینا در پی برقراری حکومت خود هستند. امپریالیستها در این تهاجم نخست در منطقه شکست خورده اند، ولی توازن منطقه بر هم ریخته و اندام های خونین به جای گذارده اند. جهادیستها که با ایدئولوژی شیعه کشی بجای مبارزه با امپریالیسم تغذیه می شوند، در منطقه در پی فاجعه آفرینی جدیدی هستند.
تجربه سوریه شکست اپوزیسیون انقلابی نمای ایرانی هم هست. در عین اینکه سلطنت طلبان و مجاهدین ضد انقلابی و خودفروخته رسما و علنا در کنار جهادیستها بودند، حتی مجاهدین در کنارشان می جنگیدند، تروتسکیستهای ایرانی، بی وطنها، آنها که مبارزه با "اسلام سیاسی" را بر پرچمشان نوشته اند، آنهائی که هوادار تجاوز و تحریم مردم ایران هستند و می خواهند در صورت تجاوز آمریکا به ایران "ارتش آزادی ایران" به عنوان نیروی سوم ایجاد کنند همه و همه ورشکسته و بدنام شده اند. موضع مخالفان "اسلام سیاسی" که اکنون در کنار جهادیستهای متعصب مسلمان ایستاده اند، خنده دار شده است. همین سند کوچک نشان می دهد این مبارزان ضد "اسلام سیاسی" همدستان صهیونیسم و امپریالیسم هستند و نه چیز بیشتر.
ما در زیر پاره ای از اسنادی را که در این باره تا کنون منتشر شده است برای اطلاع خوانندگان توفان منتشر می کنیم:
http://youtu.be/bIiJ6udOtiM
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2013/05/130514_me_syria_heart_eating.shtml
http://youtu.be/kmX5sJktyC8اعترافات خانم کارلا پونته مبنی بر اینکه گاز سمی را مزدوران خارجی استفاده کرده اند تا تجاوز به سوریه را توجیه کنند
بر گرفته از توفان شماره 161 مرداد ماه 1392، اوت سال 2013، ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
آدرس وبلاگها
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
توفان در فیسبوک
اشتراک در:
پستها (Atom)