سوريه، در آستانه جنگ است؟ اولِگ دميترنکو (Oleg Dmitrenko) / برگردان: ا. م. شيری http://eb1384.wordpress.com/2012/02/12/ ۲۳ بهمن ۱۳۹۰ اوضاع پيرامون سوريه، درواقعيت خود، به کيفيت جديد پيش از آغاز جنگ فرامی رويد. کسانيکه برنامه حمله به ايران را تدوين می کنند، بعنوان گام اول برای سرنگونی بشار اقدام کرده اند. وتوی قطعنامه جنگ افروزانه شورای امنيت سازمان ملل متحد برعليه سوريه از سوی روسيه و چين، باعث شد که آمريکا و متحدانش مسکو را به زير آتشبار تهديدات خود بگيرند. به اين تهديدات بايد بسرعت و شدت عکس العمل تأخير نشان داد. زيرا، خطر تجاوز نظامی هنوز باقيست، و بدنبال آمريکا و آلمان، اعجوبه های سياست جهانی مانند قطر نيز روسيه را تهديد می کنند... وزير امور خارجی روسيه دلايل مسکو برای وتوی قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل متحد عليه سوريه را بطوردقيق توضيح داد. او گفت: «در اين قطعنامه مسائلی مطرح شده بود که بايد تدقيق و روشن می شدند و در شکل فعلی خود حتی قابل اجرا نبود. بعنوان مثال، با اصرار زياد از دولت سوريه می خواهد نيروهای امنيتی و واحدهای ارتش خود را از همه شهرها و مناطق مسکونی خارج ساخته و در پادگانها مستقرسازد. ما، مسائل واقعا تکميلي، بعقيده من، خيلی معمولی را پيشنهاد کرديم. اين پيشنهاد شامل پايان دادن به خشونت از طرف گروههای مسلح و رها کردن مناطقی از شهرهايی می شود که آنها تصرف کرده اند. اگر همه چيز را آنچنان که هست، باقی بگذاريم، اين بدين معنی است که از دولت می خواهيم بطور يک جانبه شهرها و روستا را تحويل بدهد. اين بمعنی آن است که شورای امنيت سازمان ملل متحد قطعنامه غير واقع بينانه تصويب می کند. خوب! بر اساس کدام عقلانيت می توان تسليم شهرها به گروههای مسلح را از دولت حاکم درخواست کرد؟ اين پيشنهاد غلط همکاران، بمفهوم آن است که شورای امنيت به طرفداری از يک طرف، وارد جنگ داخلی می شود». بلافاصله پس از جلسه شورای امنيت، سوزان رايس، نماينده دائمی آمريکا در سازمان ملل متحد اعلام کرد که مسئوليت خونهای ريخته شده شهروندان سوريه بدست رژيم اسد، برعهده آنهايی است که قطعنامه را وتو کردند.هفتم فوريه رايس بروشنی باز هم بشتری گفت: «فکر می کنم هم رو سيه و هم چين بويژه، زمانيکه با سوريه دمکراتيک جديد مواجه بشوند، از وتوی خود پشيمان خواهند شد و آن دور نيست». در باره اينکه آمريکا بودجه گروههای مسلحی را تأمين می کند که خون شهروندان عادی را می ريزند، خانم رايس مطلقا سکوت می کند. اين در حاليست که اتهام «توحش رژيم اسد» حتی يک فاکت هم تأئيد نمی کند. در باره همه اخبار و اطلاعات مربوط به شمار مجروحان و کشته شدگان، به داده های «اپوزيسيون» سوريه استناد می شود! بدنبال نماينده آمريکا در شورای امنيت سازمان ملل متحد، معاون نماينده رسمی دولت آلمان، گئورگ اشترايتر هم اظهار داشت که روسيه و چين مسئول خونريزيها در سوريه هستند. همزمان با آنها، نمايندگان اپوزيسيون سوری مقيم روسيه، برعليه اعضای سازمانهای اجتماعی مخالف دخالت خارجی درسوريه اعلام جهاد کردند. در نامه ارسالی به کميته همبستگی با خلقهای ليبی و سوريه، سازمان اجتماعی بين المناطق و ديگر سازمانهای اجتماعی گفته می شود که «روز حسابرسی نزديک می شود»...، «ما... به شما اعلام جهاد می کنيم» (امضای زير نامه: «قيام»). به کارزار تهديد روسيه، همانطور که گفتم، قطر هم پيوست. پيش از رأی گيری قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل متحد وزير امور خارجه قطر با مراجعه به ويتالی چورکين، نماينده دائمی روسيه در سازمان ملل متحد می گويد: «من به روسيه اخطار می کنم که اگر از وتوی خود صرفنظر نکند و به تصميم سازمان ملل متحد رأی ندهد، تمام دنيای عرب را از دست خواهد داد». در پاسخ وي، چورکين ببی سر وصدا می گويد: «اگر شما با اين لحن با من صحبت بکنيد، در اين صورت، از همين امروز مفهومی بنام قطر ديگر وجود نخواهد داشت». )si vous me parlerez une autre fois de cette facon, il n'y aura plus une telle chose comme le Qatar a partir d'aujourd'hui(. در عرض سه روز کشورهای اسپانيا، ايتاليا، فرانسه، انگليس و آلمان سفرای خود را از سوريه فراخواندند. آمريکا سفارت خود در سوريه بست و کارکنانش را خارج کرد. هفتم فوريه بحرين، کويت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی(همه ۶ کشور عضو شورای همکاری خليج فارس) سفيران خود را از سوريه فراخواندند. همزمان با اينها اتحاديه اروپا اعلام کرد که طرح مجموعه تحريمهای تازه عليه سوريه آماده می کند. کار بر روی مجموعه فشارهای جديد می تواند تا ۲۷ فوريه پايان يابد. رويترز به نقل از ديپلوماتهای اروپايی در بروکسل گزارش می دهد که ممکن است بانک مرکزی سوريه در ليست سياه قرار گيرد، موجودی آن راکد و تمام معاملات فسخ شود. افزون بر آن، بر واردات و صادرات فسفاتها، سنگهای قيمتي، طلا و همچنين ديگر فلزات گرانبها ممنوعيت اعمال خواهد شد. لازم به يادآوريست که ايالات متحده امريکا و اتحاديه اروپا تمامی ذخيره طلای موجود ليبی و مصر در بانکهای خود را بسرقت بردند. آمريکا همچنين، همه دارائی های دولت ايران را در اراضی خود بلوکه کرد (در واقع نام ديگری جز سرقت نداشت). دستور سرقت آنها را شخص رئيس جمهور باراک اوباما صادر کرد. رسانه های غربی در اين باره که بشار اسد، رئيس جمهور سوريه در ديدار هفتم نوامبر خود با سرگئی لاوروف، وزير امور خارجه روسيه در دمشق، از برگزاری همه پرسی در آينده نزديک برای تصويب قانون اساسی جديد سوريه خبر داد، سکوت کرده اند. آمريکا، متحدان اروپايی و اقمار عرب آن طرفدار هيچگونه راه حل سياسی نيستند. آنها در صدد آنند که از طريق جنگ بر بحران اقتصادی غرب غلبه کنند. سوريه و ايران بعنوان هدف تعيين شده اند. به همين جهت، برای «جامعه جهانی» فرقی نمی کند که تهران و دمشق برای حل و فصل مسالمت آميز مسائل، چه گامهای برمی دارند. چگونه ممکن است کاربرد تسليحات کشتار جمعی برعليه کلان شهرهای اروپا و آمريکا در حال حاضر بتواند ماشين جنگ را متوقف سازد؟ نه ايران و نه سوريه فعلا چنين سلاحی در اختيار ندارند. اما تعجيل مقامات غربی قابل درک است. آنها دو دليل اساسی دارند: انتخابات در روسيه و ايران. قبل از هر چيز، شروع جنگ برعليه سوريه تا ماه مارس برنامه ريزی شده است. به تاريخها توجه کنيد: ۲ مارس ۲۰۱۲ انتخابات سراسری مجلس در ايران و ۴ مارس انتخابات رياست جمهوری در روسيه برگزار می شود و از هم اکنون برنامه نامشروع شمردن آنها طراحی می شود. در جبهه سوريه برای تأثيرگذاری بر روی ايران و روسيه بشدت همآهنگ عمل می کنند. در چنين شرايطي، موضع سفت و سخت مسکو در قبال مسئله سوريه، همانطور که گفتگوهای هفتم فوريه سرگئی لاوروف و ميخائيل فرادکوف در دمشق نشان داد، اميدوار کننده است. مسکو و دمشق در ماه ژانويه قرارداد تحويل ۳۶ فروند هواپيمای آموزشی- جنگی «ياک ۱۳۰» را منعقد کردند، که موجب نگرانی شديد واشينگتن گرديد. از اين هواپيماها با توجه به موقعيت محلي، ميتوان برعليه دسته های چريکی و همچنين، برعليه دسته های هوابرد متجاوزانی که برای نفوذ به خاک سوريه از مرزهای کشورهای همسايه و يا از طريق دريا آماده می شوند، استفاده کرد. شکی نيست که اگر سوريه و ايران موشکهای اس- ۳۰۰ يا مدل جديدتر آنها و همچنين موشکهای بالدار و ضد کشتی و ابزارهای دفاع الکترونيکی پيشرفته تر از آن که با موفقيت هواپيمای جاسوسی (RQ-۱۷۰) آمريکا را در چهارم دسامبر در مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ايران شکار کرد، در اختيار داشتند، خيلی راحت می توانستند متجاوزان را آرام سازند. و اما اگر تحويل تسليحات دفاعی به ايران و سوريه با دوره سرمای شديد همزمان گردد، بموازات آن، يک ساعت اختلال در انتقال گاز روسيه به اروپای سرما زده، شايد، بتواند مانع ديگری در مقابل جنگ و به سود حل و فصل مسالمت آميز به وجود آورد... * * * ۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۱، آلمان نازی با حمله اتحاد شوروی بدون اعلان جنگ، فصل جديدی را در مناسبات بين المللی باز کرد. از اوايل ماه فوريه سال ۲۰۱۲ نيز خطر «غنی سازی» سياست جهانی با نوآوريهای تازه، يعنی: قطع روابط ديپلوماتيک عملا بدون رعايت موازين حقوقی آن، برسميت شناختن باندهای مسلح و اوباشان مصمم به تسخير «حاکميت» کشورها همراه با اعزام واحدهای نظامی کشور ثالث به اراضی آنها تحت عنوان «کمک» به باندهای دست آموز آغاز شد. در همه حال، هيچکس منتظرشروع جنگ داخلی درسوريه نخواهد ماند. ابزار تخريب دولتمداری سوريه تحت پوشش تجاوز نظامی برخی «نيروهای ائتلافی» طراحی شده و آتش «جنگ جهانی سوم» عملا و فعلا بدون بکارگيری تسليحات کشتار جمعي، در حال شعله کشيدن است. تذکره مترجم سطور فوق بر اين باور است که شايد پاسخ صريح به سه سؤال زير بتواند کمک شايان توجهی به تعيين و تشخيص علل بسياری از حوادث منطقه و جهان بنمايد: ۱ــ چرا معترضان به رژيمهای ديکتاتوری ليبی و سوريه فورا مسلح شده و مورد حمايت «جامعه جهانی» قرار گرفتند ولی معترضان به رژيمهای ديکتاتوری- سلطنتی تونس، مصر، يمن، عربستان سعودي، قطر، بحرين، اردن و... هيچگاه مسلح نشدند و شورای امنيت سازمان ملل متحد هم برای جلوگيری از کشتار شهروندان اين کشورها قطعنامه صادر نکرد؟ ۲ــ چرا امپرياليستهای غرب و فراشان منطقه ای آنها مثل صهيونيستهای اسلامی ترکيه، پادشاهان عربستان، قطر، مراکش، اردن،... و امثال غربی آنها که در اشغال و ويرانی ليبی و کشتار مردم، سرنگونی دولت و غصب ثروتهای آن از هيچ کوششی دريغ نکردند، اينک برای بر هم زدن سوريه و برکناری دولت و رئيس جمهور اين کشور تلاش می کنند؟ آيا آنها خودسرانه عمل می کنند، يا يک دولت نامرئی موسوم به کميته ۳۰۰ آنها را هدايت می کند؟ ۳ــ گروههای مسلحی که با فريادهای الله آگبار (توجه کنيد: در زبان عربی حرف «گ» وجود ندارد)، فجايع غير قابل جبرانی را به ليبی تحميل کردند و امروز در سوريه نقش آفرينی می کنند، همان ارتش مزدوران نيستند که روزنامه نيويورک تايمز در مقاله ١٤ ماه مه خود با اشتياق می نويسد: کلمبيايی ها تحت پوشش کارگران ساختماني، با مهر مخصوص ضداطلاعات ارتش امارات متحدۀ عربی در رواديدشان بمنظور بستن دهان مأموران گمرک و کارکنان خدمات مهاجرتی از دادن سؤال اضافی به آنها، به امارات متحدۀ عربی منتقل می شوند و در واحدهای اريک پرينس، رئيس پيشين بلاک واتر، بخدمت گرفته می شوند. زيرا، او ريسک نمی کند که برای کشتن مسلمانان از مزدوران مسلمان استفاده کند. |
۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر