۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

جنگ جاری با ايران
پاتريک کابرن
شيوه ای که برای تبليغ رويارويی روزافزون با ايران توسط آمريکا، اسرائيل و رهبران اروپايی به کار گرفته شده، عميقا رياکارانه است. دستکاری رسانه ها و افکار عمومی از طريق بزرگنمايی سيستماتيک "تهديدايران" به تبليغات پرسرو صدا و دروغ های اطلاعاتی شباهت دارد که پيش از حمله به عراق در سال 2003 در ارتباط با سلاح های هسته ای آن صورت ميگرفت.

هدف مفروض تحريم نفتی و بانک مرکزی که اتحاديه اروپا هم رسما به آن پيوسته است اين است که ايران را مجبور کند قبل از رسيدن به آمادگی نظری برای توليد سلاح هسته اي، برنامه هسته ای خود را رها کند.
حتی اسرائيل نيز اکنون تاييد ميکند که ايران هنوز تصميم خود را [برای توليد سلاح هسته ای] نگرفته است، ولی برنامه هسته ای ايران زير تابلوی «تهديد ايران برای اسرائيل و بقيه جهان» عرضه ميشود.

بين رويدادهايی که به جنگ عراق منتهی شد و آنچه اکنون روی ميدهد دو شباهت خطرناک وجود دارد.
ظاهرا موضوع مناقشه، آينده برنامه هسته ای ايران است، ولی برای بخشی ازتجمع ائتلافی عليه ايران هدف سرنگونی حکومت ايران است. ريشه بحران کنونی اقدامات نومحافظه کاران آمريکا، حزب ليکود بنيامين نتانياهو و لابی اسرائيل در واشينگتن در نوامبر و دسامبر سال گذشته برای عملی کردن تحريم صادرات نفت و بانک مرکزی ايران است. اينها همان کسانی هستند که در سال های 90 عراق را نشانه رفتند. آنها توانسته اند کاخ سفيد را وادار کنند برنامه آنها را بپذيرد و حالا اتحاديه اروپا هم که ساده لوحانه تصور ميکند تحريم، آلترناتيوی در مقابل حمله نظامی است آنرا به اجرا گذشته است.

در واقعيت، تحريم ها بحران را تشديد و ايرانيان معمولی را فقير تر کرده و فضای روانی را با دشمن نشان دادن آن برای جنگ آماده ميکند. مشکل اين است که اسرائيل و متحدان دست راستی آن در آمريکا اساسا به تعويض رژيم نظر دارند نه برنامه هسته ای. روزنامه اسرائيلی هاآرتص اختلاف حکومت اسرائيل و واشينگتن را بطور موجز بيان کرد. هاآرتص ميگويد: « در حاليکه آمريکايی ها با تحريم ها فعالانه به دنبال گفتگو هستند، اسرائيل خواهان رويارويی و سرنگون کردن حکومت در ايران است.»

اين سياست اخير است که پيروز شده است. اسرائيل، متحدان آن در کنگره و نو محافظه کاران موفق شده اند دولت اوباما را به اتخاذ سياست هايی وادارند که فقط در صورتی عقلانی است که هدف سرنگون کردن رژيم تهران باشد. به دولت ايران هيچ فرصت ديپلوماتيک برای عقب نشينی که حقارت آميز نباشد، داده نشده است. برنامه هسته ای آن را به نمادی برای مقاومت در برابر تحميل های خارجی تبديل کرده اند. در چارچوب دستگاه رهبری شقه شقه شده حاکم بر تهران هيچکس نميتواند دست به سازش بزند و توسط جناح مخالف به خيانت متهم نشود.


ماموران موساد در قرار و مدار با جندالله خود را مامور سيا معرفی ميکردند

صرفنظر از اينکه باراک اوباما هنگامی که انتخاب شد چه نظری داشت، حملات مخفيانه که توسط پرزيدنت بوش عليه ايران آغاز شده بود، ادامه يافت. او در سال 2008 طرحی را امضاء کرد که بر اساس آن 400 ميليون دلار به مخالفان حکومت ايران اختصاص می يافت. متحدان جديد ايالات متحده شامل گروه های ناجوری از جدايی طلبان سنی در بلوچستان ايران بودند که دست به آدم کشی ميزدند. شايد قصدايالات متحده محدود کردن عمليات بود ولی بنابر گزارش مجله سياست خارجی ماموران موساد در قرار و مدار با جندالله خود را مامور سيا معرفی ميکردند. هدف اين حملات آزاردهنده چه بود؟ چند بمب در بلوچستان ايران نميتواند تهديد بزرگی برای حکومت تهران باشد. انگيزه به احتمال قوی اين بود که ايران را تحريک کند که دست به عمليات تلافی جويانه عليه ايالات متحده بزند تا امکان برخورد نظامی ايران و آمريکا را تقويت کند. همين امر ميتواند در مورد ترور دانشمندان هسته ای ايران صادق باشد. يک نکته قابل توجه در اين ترورها اين است که کشتن دانشمندان مزبور آسان بود. زيرا آنها خودشان در ماشين خودشان در تهران رانندگی ميکردند. در حاليکه هرکشوری اگر دانشمندان برجسته خود را در معرض تهديد بينند برای آنها ماموران امنيتی ميگمارد. فقدان کمترين اقدامات امنيتی نشان ميدهد اين دانشمندان به هيچوجه در مرکز برنامه هسته ای ايران نبودند.

توضيح قانع کننده برای اين ترورها نيز، با فرض اينکه اسرائيل پشت آنها بود، اين است که انگيزه، تحريک ايران به عمليات تلافی جويانه عليه ايالات متحده يا اسرائيل بود که بهانه لازم برای حمله نظامی فراهم آورد.
مانورماهرانه نتانياهو برای اينکه کاخ سفيد و رهبران اروپايی راوادار به رويارويی بنمايد که ميخواستند از آن اجتناب کنند، قابل تحسين است. اظهارات ضد يهودی رئيس جمهور ايران و دستکاری آشکار در انتخابات 2009 در اين راه به او کمک کرد. ولی موثرترين سلاح نتانياهو اين بود که در صورتی که کاخ سفيد اقدامی انجام ندهد اسرائيل دست به حمله يک جانبه خواهد زد. در حاليکه احتمال اين امر کمتر از آن است که تصور ميرود. اسرائيل به ندرت بدون «چراغ سبز» آمريکا دست به جنگ زده است.

توضيح معقول تر اين است که تهديد به حمله يک جانبه اسرائيل، تماما برای ترساندن ايالات متحده و متحدان اروپايی آن طراحی شده است. وزير دفاع اسرائيل اهود باراک سخنرانی هايی کرد که پشت آدم را به لرزه در می آورد به اين معنا که خطرفوری حمله ايران چاره ای برای اسرائيل باقی نگذاشته است جز آنکه دست به حمله پيشگيرانه بزند. [تا اينکه همين اخيرا که او درست برعکس اين سخن گفت].رئيس پيشين موساد نيز– با اين هشدار که حمله يک جانبه اسرائيل برای خود آن فاجعه به بار خواهد آورد، برای اين تهديد اعتبار فراهم آورد.
اين مانورها به موفقيت انجاميد. تحريم های جدی اعمال شده است. ايران برای فروش نفت دچار مشکل خواهد شد. موقعيت آن به عنوان يک قدرت منطقه ای در خاورميانه رو به ضعف ميرود، همانطور که دوام دراز مدت حکومت بشار اسد – متحد ديرين و مهم آن در منطقه ، نيز زير سايه ترديد قرار دارد.

اينجا باز يک مورد ناراحت کننده قابل مقايسه با عراق خود را نشان ميدهد. تحريم ها عليه عراق از 1990 تا 2003 عراقی ها را فقير و حکومت آن را فاسد تر کرد. يونيسف اعلام کرد نيم ميليون کودک بعلت تحريم ها جان دادند. برای کاخ سفيد و رهبران اروپايی ممکن است تحريم نسبت به برخورد مسلحانه رجحان داشته باشد. متاسفانه تاريخ نشان ميدهد تحريم ها ی دراز مدت بيش از جنگ های کوتاه مدت آدم ميکشد.

هیچ نظری موجود نیست: