۱۳۸۸ آذر ۳, سهشنبه
افغانستان، آئینه قدی دموکراسی سرمایه داری
ا. م. شیری
بالاخره سه ماه بعد از برگزاری انتخابات پر تقلب ریاست جمهوری در افغانستان، روز ٢٨ آبان ۱٣٨٨(۱٩ نوامبر ٢۰۰٩)، حامد کرزای تحت تدابیر شدید امنیتی مراسم تحلیف بجای آورد و دوره دوم ریاست جمهوری خود را آغاز کرد. وی در این مراسم، بنام ”خداوند بزرگ جل جلاله“ سوگند یاد کرد که به قانون اساسی افغانستان وفادار بماند و با فساد مبارزه کند. در این روز، تردد اتومبیلها در خیابانها مرکزی کابل ممنوع و آسمان این شهر، بمدت ٨ ساعت به روی همه پروازها بسته شد.
انتخابات ریاست جمهوری افغانستان که تاریخ در ٢٩ مردادماه ۱٣٨٨ (٢۰ ماه اوت ٢۰۰٩)، در شرایط نا امنی کامل و متشنج این کشور تحت اشغال آمریکا و ناتو برگزار شد، باعتراف همه آگاهان و حتی ناظران سازمان ملل متحد، با تقلبات گسترده همراه بود.
طبق گزارشهای منتشره، از ۱۷ میلیون رأی دهنده افغانی، فقط ۷ میلیون نفر، یعنی کمتر از ۵۰ درصد واجدان شرایط ، در این انتخابات شرکت کردند. اعلام نتایج انتخابات افغانستان بر خلاف کشورهای غربی که معمولا یکی- دو ساعت بعد از پایان رأی گیری اعلام می شود و حتی انتخابات خرداد ماه ایران که، آقای میرحسین موسوی رکورد را شکست و ٢٣ دقیقه بعد از بسته شدن درهای حوزه های رأی گیری، «اینجانب» را برنده انتخابات اعلام کرد، قریب دو ماه طول کشید و حامد کرازی ابتدا با کسب تقریبا ۵٤ درصد آراء پیروز دور اول اعلام گردید ولی، نتیجه تحقیقات بعدی، انجام تقلب گسترده و غیر واقعی بودن این ” پیروزی“ را ثابت کرد. به همین سبب، انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به دور دوم کشیده شد. اما، دور دوم انتخابات، با انصراف عبدالله عبدالله، رقیب کرزای بخاطر نگرفتن تضمین برای انجام انتخابات سالم و بدون تقلب، برگزار نشد. بدین ترتیب، کمیسیون انتخابات افغانستان، بجای دادن تضمین لازم برای برگزاری انتخابات شفاف و بی تقلب دور دوم، بر تقلبات گسترده در دور اول نیز چشم پوشید و حامد کرزای را برنده انتخابات اعلام کرد.
قبل از هر صحبتی، ابتدا لازم است این مسئله مورد توجه قرار گیرد که مضمون و ماهیت تقلب در انتخابات چیست؟ تصور نمی کنم کسی با این تعریف مخالف باشد که تقلب در انتخابات، یکی از زشت ترین و نکوهیده ترین انواع دزدی و سرقت بحساب می آید. تقلب بلحاظ ماهوی، یعنی؛ سرقت اختیار مردم، سرقت اعتماد مردم، دزدیدن حق محدود چهار، پنج و یا شش سال یک بار مردم، دزدیدن خواستها و امیدهای هر چند بیجای مردم در جامعه سرمایه داری. این عمل بلحاظ ماهیت خود، جرم محسوب می شود و ارتکاب به جرم، چه بلحاظ موازین عرفی و فرهنگی همه خلقها و ملتها (توجه کنید: ملتها و خلقها، نه دولتها)، چه از دید عقلانیت و منطق و چه بر اساس قوانین جزائی، عقوبت کیفری دارد و در صورت کشف جرم، اموال و یا موضوع مسروقه، به صاحب یا صاحبان اصلی آنها مسترد می گردد و شخص مجرم، محاکمه و مجازات می شود. اما، دموکراسی سرمایه داری، علاوه بر کشتار سیستماتیک نیروهای مقاومت افغان تحت بهانه عضویت در گروه طالبان و قتل عامهای مستمر مردم غیر نظامی افغانستان، زنان، کودکان، با حضور مقامات عالی رتبه دولتهای آمریکا، اروپا و برخی کشورهای دیگر، از جمله، ایران در مراسم تحلیف دومین دوره ریاست جمهوری حامد کرزای، دزدی و تقلب در انتخابات افغانستان نیز را مورد حمایت و پشتیبانی قرار دادند.
البته، از نظر علم منطق، عقلانیت و قانون، این اقدام آمریکا و غرب اصلا عجیب و غیر منتظره نیست. زیرا، اولاــ کل نظام سرمایه داری بر دزدی، تقلب، غارت، شارلاتانیسم و کلاهبرداری مبتنی است و بدون آن، نه انباشت سرمایه ممکن می شد، نه شمار اندک میلیاردرها در مقابل انبوه عظیم فقیران، گرسنگان و بیکاران صف می کشیدند و نه، کسب قدرت سیاسی امکان پذیر می گردید. ثانیاــ واقعیت حضور نظامی چهل کشور در افغانستان، از گرجستان و مغولستان گرفته تا کشورهای اروپائی و آمریکا و اینکه، چگونه کرزایها که معلوم است کی ها هستند و به پشتوانه نیروی نظامی قدرتهای خارجی بر مردم یک کشور تحمیل می شوند، داستانی است که نیازی به شرح و توضیح مفصل ندارد. بیشتر از این چه می توان گفت وقتی که؛ دیوید میلیبند، وزیر خارجه انگلیس در همان افغانستان، در دیدار با کرزای می گوید: «در صورت عدم حضور نیروهای خارجی در افغانستان، شورشیان در مدت پنج (۵) دقیقه تا دو هفته، کار حکومت را یکسره می کنند»(تلویزیون بی. بی. سی فارسی). واقعا که عصر ما، چه در کشورهای متروپل و چه در مستعمرات، عصر حاکمیت کوتوله های سیاسی است. اما، عجیب و حیرت آور، دیدگاه و نقطه نظرات آن گروه از نیروهای سیاسی مدعی انساندوستی، ترقیخواهی و عدالت طلبی است که، بر تضادها و مبارزه طبقات متخاصم چشم پوشیده، مبارزه برای دموکراسی مردمی را کنار گذاشته و تمام امیدها و آرزوهای خود را در دموکراسی بورژوائی می جویند. آن را تبلیغ می نمایند، از آن طرفداری می کنند و در نهایت امر، با ایجاد توهم در جامعه، سد بزرگی در راه تحولات بنیادین و ترقی اجتماعی ایجاد می کنند.
اوضاع افغانستان و دیگر مستعمرات، جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که، امپریالیسم بمثابه آخرین و ارتجاعی ترین مرحله سرمایه داری، هارترین و خطرناکترین پدیده در مقابل تحقق آزادیهای فردی و اجتماعی در جامعه جهانی محسوب می شود. طبیعتا، در شرایط سلطه اهریمنی این هیولای خطرناک و بدون افشای مستمر و طرد این نظام ارتجاعی مخوف، و در شرایط فعالیت صدها پایگاه نظامی آمریکا در اقصا نقاط عالم و وجود پیمان تجاوزگر ناتو و از همه مهمتر، بدون تعیین خط و مرز آزادیخواهی مردمی با دموکراسی امپریالیستی، صحبت از هرگونه توسعه و ترقی، آزادی و رهائی انسان در هر کشور دنیا، مفهومی جز سرگردانی در وادی اوهام و خیالات و رؤیاهای ”شیرین“ نخواهد داشت.
افغانستان بمثابه یک آئینه قدی در مقابل دیدگان هر انسان واقع بین، سیمای واقعی امپریالیسم، تمام کراهت، زشتیها و فجایع دموکراسی و حقوق بشر ادعائی آن را چنان با وضوح نشان می دهد که هیچ تماشاگر بی غرضی را یارای انکار و یا توجیه آن نیست و نشان می دهد که در زیر سیطره دموکراسی سرمایه داری:
ــ دولتهای ایالات متحده آمریکا و انگلیس، مجازند ببهانه ” تأمین امنیت“ کشور خود، هر کشوری را به اشغال نظامی در آورند و مستعمره سازند، حتی اگر هزاران کیلومتر با آن فاصله داشته باشند. تصور این مسئله مشکل نیست هر گاه چنین ”حقی“ را برای هرکشور دیگری پذیرفته تلقی کنیم، جامعه جهانی چه تصویری می تواند داشته باشد!
ــ دموکراسی سرمایه داری به آنها اجازه می دهد در افغانستان و یا هر نقطه دیگر دنیا، هر کسی را صرفا به ظن عضویت در طالبان و یا هر گروهی که آنها مطرود اعلام کنند، بکشند، به اسارت در آورند، شکنجه کنند و هر بلائی می خواهند بر سر هر انسانی بیاورند بدون اینکه خدشه ای بر دموکراسی و حقوق بشر مورد ادعای آنها وارد شود و یا از سوی سازمانهای هوادار دموکراسی و حقوق بشر مورد مؤاخذه قرار بگیرند.
ــ دموکراسی سرمایه داری به دول امپریالیستی آمریکا و غرب اجازه می دهد، هر نقطه ای از خاک افغانستان و یا هر کشور دیگری را، باز هم صرفا به ظن حضور طالبان و یا به هر مستمسک دیگری، بمباران کنند، ویران سازند. صرفنظر از اینکه خود طالبان و گروههای مشابه آن، ساخته و دست آموز همان آمریکا و غرب هستند، دموکراسی امپریالیستی کشتار آنها را نیز مجاز می شمارد.
بر اساس گزارشهای رسانه های مختلف جهان، افغانستان در زیر سلطه ٨ ساله دموکراسی سرمایه داری، از نظر فساد مالی و اداری، مقام دوم را بعد از سومالی که عملا دولتی ندارد، احراز می کند. البته، نباید از نظر دور داشت که هدف از انتشار اینگونه خبرها، القاء چنین توهمی در اذهان عمومی است که گویا، دولتهای ایالات متحده آمریکا و اروپا، پاک و مقدس اند.
دموکراسی سرمایه داری، افغانستان را بلحاظ رقم بیکاران نسبت به جمعیت کشور، به جایگاه اول در جهان رسانده است و بگفته مدیر منطقه آسیای جنوبی بنیاد کودکان سازمان ملل متحد، افغانستان یکی از خطرناکترین مناطق برای کودکان است. این کشور از لحاظ میزان مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال نیز مقام اول را بخود اختصاص می دهد(تلویزیون بی. بی. سی فارسی). نا گفته پیداست که بخش اعظم این مرگ و میرها، محصول مستقیم کاربرد سلاحهای آلوده بمواد رادیوآکتیویته و میکروبی بوسیله نظامیان اشغالگر در این کشور می باشد. در سایه سلطه دموکراسی امپریالیستی بر افغانستان، ٣٨ درصد کودکان به کارهای سخت و سنگین مشغولند و ٢٦ درصد از رفتن به مدرسه محرومند (تلویزیون بی. بی. سی فارسی). نباید فراموش کرد که این آمار قطعا نمی توانند با واقعیات افغانستان مطابقت داشته باشند. زیرا، صرفنظر از اینکه، هیچگاه آمارهای رسمی منعکس کننده واقعیات نمی باشند، بویژه در مورد مشحص افغانستان، آنها فقط مربوط به مناطق محدودی از این کشور می باشند که در کنترل نیروهای اشغالگر قرار دارند.
یکی دیگر از دستاوردهای سلطه دموکراسی سرمایه داری در افغانستان این است که از زمان اشغال این کشور توسط آمریکا و شرکای ناتوئی آن، تولید مواد مخدر در این کشور، ٤ هزار درصد، یعنی ٤۰ برابر افزایش یافت است. با این حساب، اشغال افغانستان را می توان تلاش امپریالیسم برای انحصاری کردن تولید و توزیع مواد مخدر، بعنوان یکی از اولین و مهمترین منابع تأمین سود و ثروت برای مافیای قدرت در غرب بحساب آورد.
در این مورد، که چه تعداد آدم بر این ادعا باورمی کنند که حوادث ۱۱ سپتامبر واشینگتن و نیویورک، تخریب برجهای سه قلو(برج سوم را آمریکائیها عمدا فراموش می کنند)، کوبیدن هواپیما بر پنتاگون و کشتن بیش از ٨۰۰ نظامی آمریکائی در آن و انفجارهای ماه ژوئن در متروی لندن در زیر سر القاعده و طالبان بوده است، مشکل بتوان برآورد دقیق ارائه داد. اما، نکته حائز اهمیت این است که، دولتهای آمریکا و بریتانیا که از تمام امکانات و دستاوردهای علمی و تکنیکی بشری برای مقاصد نظامی و نظارت بر کره زمین استفاده می کنند، چگونه نمی توانند بجای صرف هزینه های نجومی برای لشکرکشی به هزاران کیلومتر دورتر، آفریدن این همه فاجعه در گوشه ــ گوشه دنیا و بر انگیختن کینه و نفرت همه بشریت برعلیه خود، مرزهای کشور خود را کنترل کنند، امنیت شهرهای خود را در داخل تأمین نمایند و با این همه صغری ــ کبری چیدن بی اساس و دور از منطق و نشان دادن رگهای گردن، عقل و استدلال خود و شرکاءشان را مضحکه مردم جهان نسازند.
انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و مراسم تحلیف کرزای، نمونه کامل و آشکار دیگری از دموکراسی امپریالیستی است و نشان داد که، در دوران ما، امپریالیسم تنها مانع صلح و امنیت، رشد و ترقی، عدالت و عقلانیت، آزادی و حقوق انسانی در جهان است. با فراموش کردن این نظام غیرانسانی و با چشم بستن بر این واقعیتها که هیچ نیروئی نمی تواند زمان را متوقف سازد، نظام سرمایه داری پایان تکامل تاریخ نیست و دموکراسی امپریالیستی با انسانیت فاصله بسیار زیادی دارد، همه تلاشها برای استقلال ملی، رهائی و آزادی انسان، هیچ نتیجه ای نخواهد داد.
دوم آذرماه ۱٣٨٨
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر