۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

آمریکا، ایران و « تهدید موجود»

این بیانیه که تحت عنوان ” اصول بازدارندگی بعد از جنگ سرد” می باشد، هدف سیاست خارجی آمریکا را بر این محور می گذارد که ما باید در مخالفین ایجاد ترس و رعب نمائیم و اینگونه ادامه می دهد : ” آنها باید بر این تصور باشند که واکنش آمریکا غیر قابل پیش بینی است. اینکه آمریکا خیلی منطقی جلوه کند در نهایت به ضرر کلیت سیاست خارجی ما می باشد. این عنصر که رفتار آمریکا بالقوه ممکنست تحت کنترل نباشد، برای این لازم است که ترس ها و شک هایی را در ذهن سیاست مداران دیگر کشورها بوجود آورد.”
آنتونی دی ماژیو *
استاد دانشگاه ایالتی ایلی نویز
کانترپانچ
برگردان المیرا مرادی
دنیای ما
تائید ایران بر «غنی سازی» در دومین نیروگاه هسته ای این کشور، در محافل واشنگتن و منابع خبری آمریکا زنگ خطری را به صدا درآورده است.
اوباما مدتهاست که راجع به ” خطر بالقوه “ای که ایرانی ها برای آمریکا و متحدینش دارد، هشدار می دهد. احساس نگرانی در مورد ایران هسته ای برای آنهایی که برای نابودی سلاح های هسته ای فعالیت می کنند و همچنان برای آنهایی که تکثیر سلاح های هسته ای را خطری برای بشریت می دانند، قابل درک است. البته باید متذکر شد که دولت اوباما، این نگرانی بخصوص را ندارد . مقامات آمریکایی همیشه ذهنشان مشغول این بوده که چگونه مانع از دسترسی کشورهای “غیر دوست ” به سلاح های هسته ای شوند، تا در عین حال آمریکا و متحدینش بتوانند که با مانورهایی از این سلاح ها نگهداری کرده و به وقت لازم از آنها استفاده نمایند.
من بارها متذکر شده ام که کل دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی جهان شواهدی مبنی بر اینکه ایران در کار تولید سلاح های هسته ای است، در دست ندارند. با اینکه هنوز بر این عقیده پایبند هستم، قابل ذکر است که بیانیه ایران در هفته جاری بر تولید سوخت هسته ای ( سوختی که به آژانس اتمی گزارش نشده است) تائید دارد. در حقیقت جای تعجب نخواهد بود که در مقطعی حکومت ایران تصمیم بگیرد که در واکنش به تهدیدات نظامی آمریکا و اسرائیل دست به تولید سلاح های هسته ای بزند. این فرضیه محتمل است که ایران برنامه سلاح های هسته ای را شروع کرده است ، حتی اگر غنی سازی این اورانیوم در مکان های کشف شده به اندازه کافی کفاایت نکند. تقریبا تمامی اورانیومی که در ایران استفاده می شود و آژانس از آن مطلع است، در سطح استفاده جهت تولید سلاح های هسته ای نیست. گزارش های “بی بی سی” اذعان دارد که ایران از نظر قانونی الزامی ندارد که وجود هر نیروگاهی را بلافاصله به آژانس اطلاع دهد، کافیست که تنها ۱۸۰ روز قبل از تزریق مواد رادیواکتیو به داخل تاسیسات هسته ای، بازرسان آژانس را از موجودیت هر گونه سایت جدید مطلع نمود. برای اطلاع متذکر می شود که دومین نیروگاه اتمی که در اخبار این هفته آمده بود هنوز بکار نیافتاده است. بر عکس ادعاهای دولت اوباما شواهدی هم در دست نیست که ایران بازرسی آزانس را نقض کرده باشد. بنابراین نکته ای را که باید متوجه باشیم اینست که تا امروز هیچ دلیلی مبنی بر توسعه سلاح های هسته ای ایران در دست نیست.
ایران می تواند دلایل خود را دااشته و نگران تهاجم و دخالت آمریکا باشد. گرچه دولت اوباما علائمی را بروز می دهد که قصد مذاکره با ایران را دارد ولی هیچگاه امکان حمله نظامی را تکذیب نکرده است. خطر یک حمله نظامی این منطقه بحرانی را می تواند بحرانی تر سازد. یک نگاه اجمالی به سوابق سیاست خارجی آمریکا باعث می شود که تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران را کاملا نگران کننده بیابیم. بررسی زیر می تواند مسئله را باز نماید:
تعداد تهاجمات بزرگ نظامی آمریکا به کشورهای دیگر از جنگ جهانی دوم به این طرف: ۱۳ بار
آمریکا در این ۶۵ سال گذشته بالغ بر ۱۲ حمله مداخله جویانه نظامی به کشورهای مستقلی چون : کره شمالی ( ۱۹۵۰ و ۱۹۵۱) ، کوبا ( ۱۹۶۱) ، ویتنام جنوبی ( ۱۹۶۲)، جمهوری دومنیکن ( ۱۹۶۵) ، کامبوج ( ۱۹۷۰)، لبنان (۱۹۸۳-۱۹۸۲ )، گراناد( ۱۹۸۳) ، پاناما ( ۱۹۸۹) ، عراق ( ۱۹۹۱) ، هائیتی ( ۱۹۹۴)، افغانستان ( ۲۰۰۱) و باردیگر عراق ( ۲۰۰۳) داشته است. عملیات سری ایالات متحده آمریکا که جهت سرنگونی دولت های خارجی طراحی و پشتیبانی شده است، سه برابر بیشتر از تهاجمات نظامی این کشور بوده است. آنگونه که ویلیام بلوم در کتاب کلاسیک خود « دولت یاغی» توضیح می دهد، از سال ۱۹۴۵ تا پایان قرن، ایالات متحده در سرنگونی بیش از ۴۰ حکومت خارجی و نابودی بیش از ۳۰ جنبش ملی و مردمی که علیه رژیم های دیکتاتوری مبارزه می کردند، دست داشته است . به این لیست از سال ۲۰۰۰ به بعد هم افزوده می شود. کشورهایی مانند ونزوئلا، عراق،هائیتی، افغانستان، فلسطین و ایران مواردی هستند که ما درموردشان اطلاع داریم.
تعداد سلاح های اتمی که آمریکا و متحدینش دارند در نقض روح قرارداد منع گسترش سلاح های هسته ای می باشد: ۲۲۹۶۵ سلاح اتمی
در حالیکه ایران ، یک کشور غیر اتمی است، کشورهایی که می خواهند تحریم را تحمیل نمایند ( روسیه، آمریکا، انگلیس، اسرائیل و فرانسه ) مقادیر زرادخانه شان فوق العاده چشمگیر است. آمریکا تنها کشوریست که سلاح اتمی را برعلیه غیرنظامیان بکار برده است، علیرغم این ادعا که می گوید عملیات بمباران هیروشیما و ناکازاکی عملی مسئولانه برای حفظ جان آمریکائیان در طول جنگ و برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم بوده است.
تعداد دفعاتی که آژانس از زرداخانه آمریکا و متحدینش بازرسی بعمل آورده است : صفر
این نکته حساسی است. کشورهایی که سلاح های هسته ای دارند “حق ” خود می دانند که تا ابد هم شده است سلاح های خود را حفظ نمایند، این در حالیست که همین کشورها به دیگران، حتی شده با تهدید به تحریم و جنگ برای انجام بازرسی فشار وارد می آورند. بعنوان مثال می توان از دو مورد ایران و عراق نام برد، دو کشوری که شورای امنیت سازمان ملل جهت بازرسی از این کشورها قطعنامه صادر نمود، چرا که آمریکا از شورای امنیت سازمان ملل بعنوان حربه و وسیله ای بر علیه کشورهای ضعیف تر غیر هسته ای استفاده می کند. جالب تر آنکه، آمریکا حتی هیچگونه تلاشی جهت مخفی نمودن برنامه های تکثیر و گسترش نسل های جدید سلاح های اتمی خود انجام نمی دهد. رهبران آمریکا بر خلاف « قرارداد منع گسترش سلاح های هسته ای»، بشکل مستقیم وعلنی توسعه برنامه های خود را اعلام می کنند. برنامه ی «جایگزینی مطمئن سلاح های هسته ای» ” The Reliable Replacement Warhead” در این مورد مثال گویایی است که وزیر دفاع، رابرت گیتس، جهت مدرنیزه کردن زرداخانه آمریکا بدون رودربایستی آنرا مطرح کرده است. گرچه کنگره آمریکا سال گذشته بودجه این برنامه را قطع نمود، اما این قضییه باعث نشد که آمریکا از سلاح های دارای مواد اورانیومی در میدان های جنگ استفاده نکند. گرچه اورانیوم تضعیف شده یک سلاح اتمی به حساب نمی آید اما در مورد خطر اورانیوم باید متذکر شد که در قاموس مقامات آمریکایی، یکی از اتهامات سنگین به مظنونین اعمال تروریستی، مانند خوزه پادیلا که به بمب گذار کثیف معروف است، بهمراه داشتن مواد منفجره حامل اورانیوم ]تضعیف شده[ بوده است.
تعداد دفعاتی که ایران کشوری دیگری را به حمله هسته ای تهدید نموده است: صفر
در رسانه ها در مورد پرزیدنت محمود احمدی نژاد که می خواهد ” اسرائیل را از روی نقشه پاک نماید” بسیار گفته شده است. یک تحلیل علمی و بی غرضانه از این گفته نشان می دهد که تعبیر درستی از این بیان صورت نگرفته است. خوان کول، Juan Cole کارشناس مسائل خاورمیانه می نویسد: ” این همان نقل قول آیت الله خمینی است که گفته بود ” رژیم اشغالگر بیت المقدس می بایستی از صفحه روزگار محو شود.” آنانی که با مسئله فلسطین و اسرائیل آشنا هستند می دانند که فرق فاحشی میان درخواست پایان دادن به یک « اشغالگری غیر قانونی» با این تهدید که کشور اسرائیل باید بطور کلی محو شود، وجود دارد. و اینهم صحیح است که احمدی نژاد بدلیل ضد یهودی بودنش در جهان محکوم شده است، ولی نفی هولوکاست به معنی نابودی اسرائیل توسط سلاح هسته ای نیست. حتی اگر احمدی نزاد معتقد باشد که اسرائیل باید نابود شود، این مقامات آمریکایی و طبقه سیاسی جهت دار آمریکاست که باید توضیح دهند که ایران چگونه می خواهد این عمل را انجام دهد در حالیکه سلاح هسته ای ندارد و شخص احمدی نژاد هم قدرت و تصمیم گیرنده نهایی سیاست خارجی ایران نیست، بلکه این ولی فقیه، آیت الله خامنه ای است که تصمیم گیرنده نهایی سیاست خارجی است. مضافا بر اینکه رهبران ایران تا همین اواخر سال ۲۰۰۳ آماده بودند تا در عوض برسمیت شناختن مرزهای قبل از سال ۱۹۶۷ فلسطین و اسرائیل، توافق هایی را با آمریکا بعمل بیاورند. این اخبار و وقایع در منابع خبری آمریکا آنچنان منعکس نمی شود و همیشه ایران را بعنوان یک خطر جدی برای اسرائیل تصویر می کنند.
تعداد کشورهایی که مورد تهدید هسته ای آمریکا قرار گرفته اند: ۸ کشور
من شخصا ۸ مورد بخصوص را می دانم که آمریکا آنان را به حمله اتمی تهدید نموده است. همانطور که روزنامه لوس آنجلس تایمز در سال ۲۰۰۲ گرارش نمود، ” سیاست رسمی هسته ای دولت بوش ” حمله هسته ای برای ۷ کشور را در نظر داشت . این ۷ کشور نه تنها شامل محور شیطانی : ایران، عراق، کره شمالی بود بلکه شامل روسیه و حتی چین و لیبی و سوریه نیز می شد. در عین حال مقامات کاخ سفید به وزارت دفاع آمریکا یادآوری کرده اند که آمادگی لازم را برای استفاده از سلاح اتمی زمانیکه بحران اعراب و اسرائیل به اوج برسد، داشته باشد. و حتی برنامه های انتقامی در آن گنجانده شده که در برابر حملات شیمیایی و بیولوژیکی از سلاح های هسته ای استفاده شود. و یا ” عملیات استثنایی نظامی” در موارد غیر مشخصی که توضیحی داده نشده است. بیانیه ۱۷ شورای امنیت ملی بوش متذکر می شود که این کشور خود را متعهد کرده است که در برابر حمله توسط سلاحهای کشتار جمعی به آمریکا و متحدینش از سلاح اتمی استفاده نماید. برخی ممکن است مفاد بیانیه بوش را دست کم بگیرند و یا اینها را برنامه های آمادگی فرض کنند که آمریکا هیچگاه به آنها متوسل نخواهد شد، اما خوبست که لحظه ای تامل کنیم که در صورتیکه مشابه بیانیه تهدید آمیز فوق توسط ایران و یا هر دشمن ملی دیگری بیرون بیاید، چگونه دولتمردان آمریکایی عکس العمل نشان خواهند داد.
برنامه ها و نقشه های آمریکا برای بمباران اتمی دیگر کشورها، فقط خیالات نیست. همانطور که در تاریخ منعکس است، دولت نیکسون «تئوری دیوانگان» “madman theory” را وضع کرد، تئوری که بر مبنای آن آمریکا می تواند هر زمان که اراده نماید کشورهایی را که مخالف منافع سرمایه داری باشند را بمباران نماید. نیکسون در این رابطه به رئیس دفتر کاخ سفید، آقای هالدمن گفته بود :” من این را تئوری «مرد دیوانه» می نامم. من می خواهم ویتنام شمالی ها استنباط کنند که من به مرزی رسیده ام که ممکنست که هر کاری از دستم برآید انجام دهم تا جلوی پیروزی ویتنام شمالی را بگیرم. بنابراین این ایده را الغا می کنیم که نیکسون دچار جنون ضد کمونیستی شده است و ما در موقع عصبانیتش نمی توانیم جلودار او شویم و دستش روی دکمه اتمی است- و قول می دهم هوشی مین دو روز دیگر برای شرکت در کنفرانس صلح خواهش و تمنا کند.”
تصورات تهدیدآمیز نیکسون در مورد حملات هسته ای، اصلا جریان منحصر بفردی در حاکمیت ایالات متحده نیست. در سال ۱۹۹۵، در دولت کلینتون” مرکز استراتژیک و فرماندهی آمریکا” بیانیه ای صادر کرد مبنی بر اینکه بنا به ضرورت های استراتژیک می شود از زرادخانه هسته ای استفاده نمود. این بیانیه که تحت عنوان “ اصول بازدارندگی بعد از جنگ سرد” (Essentials of Post-Cold War Deterrence) می باشد، هدف سیاست خارجی آمریکا را بر این محور می گذارد که ما باید در مخالفین ایجاد ترس و رعب نمائیم و اینگونه ادامه می دهد : ” آنها باید بر این تصور باشند که واکنش آمریکا غیر قابل پیش بینی است. اینکه آمریکا خیلی منطقی جلوه کند در نهایت به ضرر کلیت سیاست خارجی ما می باشد. این عنصر که رفتار آمریکا بالقوه ممکنست تحت کنترل نباشد، برای این لازم است که ترس ها و شک هایی را در ذهن سیاست مداران دیگر کشورها بوجود آورد. این عنصر که رفتار آمریکا بالقوه ممکنست تحت کنترل نباشد، برای این لازم است که ترس ها و شک هایی را در ذهن سیاست مداران دیگر کشورها بوجود آورد. در حقیقت ایجاد فضای ترس و رعب ضامن عملکرد بازدارندگی است. این ایده که آمریکا در صورتیکه منافعش به خطر بیفتد، غیرمنطقی و کینه توزانه رفتار می کند، باید جزیی از سیمای آمریکا باشد که در میان مخالفینش ارائه می دهد. بدین مناسبت می بایستی سایه یک حمله اتمی در فضای هر بحران سیاسی که آمریکا در آن دخیل است، گسترده باشد. در این صورت بازدارندگی از طریق یک تهدید اتمی، رکن اول « استراتژی نظامی» ما خواهد بود. ” **
برخی ممکنست بگویند که این تهدیدات هسته ای فقط در صورت رودرویی خطرناک و در خطر قرار گرفتن منافع ملی، بکار گرفته خواهند شد. در پاسخ این عده باید از ایشان پرسید که اگر کشور دیگری غیر مسئولانه اسنادی با چنین محتوای تهدیدآمیز هسته ای صادر نماید، رهبران آمریکا چه عکس العملی نسبت به این تهدیدات نشان خواهند داد؟ ذکر این مثال خالی از لطف نخواهد بود که فقط در ذهنمان تصور کنیم که رهبران آمریکا سندی را از مقامات رسمی ایران و یا هر کشور متخاصم دیگری مطالعه کنند که در آن مشابه استراتژی فوق درباره موقعیت ” مسئولانه” رهبران کشورشان در بکار گیری سلاح های هسته ای در موقعیتی که منافع ملی شان در خطر است، ذکر شده است.
قابل پیش بینی خواهد بود که چگونه طبقه سیاسی حاکم بر آمریکا و سیستم رسانه ای آن مدعی می شوند که رژیم ایران خطری برای نظم جهانی است. آنهایی که به تاریخ و سیاست آمریکا آشنایی دارند، مشکل می توانند این ” برنامه های دفاعی” را هضم کنند. طبیعتا ما نمی بایستی خطر گسترش سلاح های هسته ای در جهان را دست کم بگیریم، اما در عین حال ما هرگز نمی بایستی در صورت نبود شواهد کافی، خطرهایی را اغراق آمیز جلوه دهیم. تلاش ها جهت ” منع گسترش سلاح های هسته ای” می بایستی منصفانه و حقیقت جویانه صورت پذیرد ، چه در مورد کشورهای کوچک و ضعیف و چه در مورد کشورهای بزرگ و زورمند.
** نظر مترجم: این طرز فکر استعماری و سلطه گر گویی از یک جزوه آموزشی “ضد شورشی” بیرون آمده است.
* Anthony DiMaggio teaches U.S. and Global Politics at Illinois State University. He is the author of: Mass Media, Mass Propaganda: Examining American News in the “War on Terror” (2008) and: When Media Goes to War: Hegemonic Discourse, Public Opinion, and the Limits of Dissent (February 2010. He can be reached at: adimagg@ilstu.edu

هیچ نظری موجود نیست: