اول یک سوزن به خود و بعد، یک جوالدوز به دیگران
خطابیه ا. م. شیری به:
منکران امپریالیسم و باورمندان به بشردوستی و دمکراسی گستری آن و همچنین، حامیان سیاست مداخله خارجی در امور کشورها صرفنظر از نوع رژیم حاکم آنها!
۱۹ فروردین ۱۳۹۱
در اینجا فقط چهار تصویر از میان تصاویر بیشمار منتشره در باره «دستاوردهای» مداخله خارجی، بخصوص مداخله نظامی امپریالیسم جهانی و در رأس آنها امپریالیسم آمریکا در کشورهای مختلف را تقدیم نموده و به همنوایان و پیروان سیاستهای دولتهای امپریالیستی پیشنهاد می کنم قبل از اینکه نسخه «جوالدوز» به دیگران بپیچند، این «سوزن» را اول روی خودشان امتحان کنند و بعد، در صورت کامروایی، سوار بر اسب مراد، تا دلشان می خواهد بتازند و در ادامه فعالیتهای باصطلاح سیاسی در همان چهارچوب اصول اعتقادی خود، بعد ازمشاهده همین چهار تصویر فوق، اگر وقت و حوصله داشتند، به چرائی فراموش شدن واژه لومپن پرولتاریا(*)، که بعد از تصاویر داده شده، بیاندیشند و به نشانیهای زیر هم سر بزنند:
«سوزن» حقوق زن درکوه و دشت
«سوزن» حقوق بشر غربی در پشت دیوار کاهگلی
«سوزن» دمکراسی و حقوق بشر سرمایه داری
«غسل تمعید» مقتولان بسبک آمریکائی
(*)- لومپن پرولتاریا (Lumpenproletariat)
این اصطلاح که در مباحث اجتماعی و سیاسی اغلب دیده می شود، از نظر لغوی یعنی پرولتاریای ژنده پوش؛ ولی مفهوم دقیق آن یعنی قشرهای وازده و طبقه (و همچنین، سیمای انسانی) خود را از دست داده که در جوامع سرمایه داری اغلب در شهرهای بزرگ زندگی می کنند، دچار تباهی و وابستگی طبقاتی شده اند، از جریان عادی بدورند، بدون شغل و حرفه ای خاص، بدون کار مفید برای جامعه و چه بسا در شرایط سخت و بد بسر می برند و احتمالا به هر کاری هر چند ناشایست و ضدانسانی تن درمی دهند. دزدان، چاقوکشان حرفه ای، اوباش، ولگردان، روسپیان و جنایتکاران باجگیر و نظایر اینها از این جمله اند.
اگرچه بسیاری از عناصر قشر لومپن پرولتاریا سابقا کارگر یا خرده بورژوا بوده اند و بر اثر شرایط رژیم سرمایه داری دچار بدبختی و سرگردانی و تباهی شده اند، با این حال در این وضع مشخص خود وابستگی طبقاتی (همچنین، کیفیت های انسانی) خویش را بویژه نسبت به پرولتاریا از دست می دهند. آنجا فاقد علائق ایدئولوژیکی مشترک و همبستگی طبقاتی زحمتکشان هستند. از این گونه عناصر، ارتجاع سرمایه داری اغلب برای مقاصد ضدملی و ضددموکراتیک خود استفاده می کند، آنها را برای کثیف ترین امور اجیر می کند و در کودتاها و توطئه ها از آنها استفاده می کند. از جمله در کودتای ۲۸ مرداد با پول سازمان جاسوسی آمریکا، از عده ای از چاقوکشان و اراذل و فواحش (شعبان بی مخ، پری بلنده، ثریا چهارچشم...) استفاده شد.
بورژوازی از بین آنها افرادی را برای شرکت در گروه ضربتی فاشیستی (ارتشها و ارتشهای خصوصی) را به مزدوری می گیرد. به هنگام اعتصابات کارگری، از آنها بمثابه اعتصاب شکن (و در راهپیمائی های اعتراضی برای ایجاد اغتشاش) استفاده می شود. قاتلان سیاسی و آدمکشانی که بخاطر پول حاضرند هر رجل سیاسی و اجتماعی مترقی را سر به نیست کنند، از میان اینها برگزیده می شوند و کانگستریسم سیاسی از آنها بهره برداری می کند. خلاصه لومپن پرولتاریا با وجود اینکه اغلب از نظر زندگی در دشواری زیادی بسر می برد، به علت از دست دادن خصوصیات طبقاتی (و انسانی) خود حاضر است به هر کاری تن در دهد و این امر مورد استفاده سرمایه داری و ارتجاع قرار می گیرد.
دوران سرمایه داری با بیکاری مزمن خود، با ورشکست کردن اقشار مختلف خرده بورژوازی و گرایش دائمی به تشدید فقر و آوارگی زحمتکشان، سرچشمه ایجاد لومپن است. البته نباید تصور کرد هر فرد بیکار و درمانده لومپن پرولتاریاست، هر قدر هم مدت بیکاری وی طولانی باشد. به هیچوجه! لومپن پرولتاریا به آن افرادی اطلاق می شود که طبقه خود را از دست داده اند، به فساد کشیده شده اند و فاقد هر گونه وابستگی طبقاتی (و احساسات و عواطف انسانی) هستند. این قشر در نتیجه انقلاب سوسیالیستی و نابودی نظام سرمایه داری از بین می رود.
بازنویسی از: کتاب «واژه نامه سیاسی و اجتماعی»، تألیف شهید زنده یاد امیر نیک آئین (هوشنگ ناظمی)، صفحه ۱۸۵.
نوشته های داخل (...) افزوده من است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر