«ارزشهای» آمریکائی
ا. م. شیری
۲۸ دی ماه ۱۳۹۰
طی روزهای ۲۱ و ۲۲ دی ماه سال جاری، در متن و بطن لشکر کشی امپریالیسم آمریکا و متحدانش به منطقه خلیج فارس و دریای عمان که می رود تا جهان را با فاجعه هولناک دیگری مواجه سازد، دو خبر از میان خبرهای تکاندهنده در صدر اخبار جهان قرار گرفت. خبر اول مربوط به ترور فجیع یک دانشمند جوان علم و فناوری ایران، یکی از سرمایه های انسانی کشور، مصطفی احمدی روشن بدست مزدوران صهیونیسم و امپریالیسم در تهران بود که طی نوشتاری تحت عنوان «پنجمین دانشمند هسته ای ایران ترور شد»(۱)، شرح آن رفت. دیگری که بلافاصله بعد از این خبر بر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت و بعید هم نیست با هدف به سایه بردن عملیات تروریستی عوامل سازمانهای خرابکاری- تروریستی «سیا» و «موساد» در تهران عامدانه در چنین زمانی پخش شده باشد، فیلم- ویدئوی شرم آور ادرار کردن ۴ سربازان آمریکایی بر روی اجساد سه مقتول افغانی بود(۲).
قبل از شروع بحث اصلی نوشتار حاضر و قبل از اینکه مزدبگیران و حتی فریب خوردگان ایرانی امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم اسرائیل ترور نخبگان علمی ایران بدست عوامل سازمانهای خرابکاری- تروریستی سیا و موساد را یک اتهام زنی بی اساس و یا یک ادعای مغرضانه تلقی نمایند، نقل گفتار دو تن از نمایندگان امپریالیسم و صهیونیسم در اینجا، واقعیت مدعای مربوط به خبر اول را روشن می سازد:
ــ یوئل گوزانسکی، مسئول پیشین بخش ایران در شورای امنیت ملی اسرائیل، اعلام کرد: «ترور روز چهارشنبه در تهران بخشی از توطئه بینالمللی علیه ایران است که احتمالا توسط عوامل ایرانی استخدام شده در این زمینه انجام شده است».
این کارشناس اسرائیلی به شبکه تلویزیون آمریکایی ای بی سی گفته است: «اینگونه ترورها در اجرای برنامه هستهای ایران تأخیر ایجاد میکند و این پیام را به ایران میرساند که بهتر است مواضع معتدلتری پیش بگیرد»(۳).
ــ ریک سانتوروم یکی از نامزدهای جمهوریخواه انتخابات ۲۰۱۲ ریاست جمهوری آمریکا با اعلام حمایت صریح و رسمی از ترور مصطفی احمدی روشن گفت: «قتل دانشمند ایرانی پیام روشن ما به شما بود... مسائلی مثل کشته شدن دانشمندان هستهای ایران، مرا امیدوار میکند». این نماینده در ادامه گفت: «فکر میکنم ترور این افراد، کار فوقالعادهای است و باید بدین ترتیب پیام روشنی بدهیم که اگر تو دانشمندی هستی که برای روسیه، کره شمالی یا ایران کاری میکنی، امنیت تو در خطر خواهد بود»(۴).
اما، موضوع این نوشتار:
بدنبال انتشار فیلم ادرار کردن سربازان آمریکائی بر روی اجساد افغانیان قربانی جنایت خود در شبکه انترنت، مقامات رسمی دولت آمریکا، از جمله هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه، لئون پانتا، وزیر جنگ افروزی کنونی و رئیس سابق سازمان «سیا» و همچنین، فرماندهی نیروی دریایی آمریکا، یکی بعد از دیگری، در صفحات تلویزیونها ظاهر شده، بدون اینکه به کشتار روزمره مردم ستمدیده افغانستان و دیگر ممالک اشغالی بدست تروریستهای بین الملی و توهین و تحقیرهای رایج نسبت به زندگان، تجاوز به استقلال و حق حاکمیت ملتها، به زنان و دختران کشورهای تحت اشغال امپریالیسم اشاره ای بکنند، فقط این عمل سربازان را تقبیح نموده و آن را مغایر با «ارزشهای اخلاقی ارتش آمریکا» دانستند و تحقیق پیرامون این واقعه را وعده کردند.
در رد ادعاهای خیره سرانه مقامات آمریکایی لازم به گفتن است که حداقل آشنائی با تاریخ کشور جعلی ایالات متحده آمریکا از همان بدو تشکیل در سرزمین سرخپوستان (اتازونی) و قتل عام مردم بومی این منطقه تا مداخله جوئیها، کودتاها، جنگها و لشکرکشی های بی حد و حساب این کشور در اقصا نقاط عالم تا به امروز، اجازه چنین ارزیابی را می دهد که اظهارات این مقامات رسمی نه فقط یک لفاظی وقیحانه و حقه بازی آشکار، بلکه، اقدامی بمراتب قبیح تر از عمل شنیع سربازان آمریکایی نسبت به مقتولین افغانی بود. یاوه گویی های مقامات آمریکائی در واقع، چیزی جز تمسخر افکار عمومی مردم جهان، جز به تازیانه بستن حقیقت و تلاش برای جا زدن منحط ترین ارزشهای جوامع برده داری و فئودالی اروپا بعنوان ارزشهای اخلاقی نبود، که اجدادشان در سرزمینهای آمریکای شمالی توسعه و تکامل بخشیده و از آنجا به سراسر جهان تسری داده و می دهند.
این مقامات آمریکائی چگونه و با چه رویی می توانند از«ارزشهای اخلاقی ارتش آمریکا» صحبت کنند در حالیکه، هر مرد و زن افغان را، هر پیر و جوان افغان را، هر کودک و نوجوان افغان را یک «طالبان» بالفعل و بالقوه، طالبان انتلیجنت و سرویس سیا ساخته تعریف کرده، آنها را در زیر بمبارانهای جنون آمیز، در شهرها و روستاها، در جاده ها و راهها، در مراسم تشییع جنازه قربانیان تجاوزکاری خود(۵)، در مراسم عروسی(۶) و حتی برای تفریح و تفنن(۷) بخاک و خون می کشند! در حالیکه امنیتی ها و شگنجه گران آمریکایی اتباع کشورهای مختلف را در زندانهای مخفی و علنی در داخل و خارج از آمریکا، در زندانهایی مثل ابوغریب، گوانتانامو، باگرام شکنجه و سر به نیست می کنند؛ در حالیکه رد پای ارتش، پلیس امنیتی و سازمانهای تروریستی- خرابکاری آمریکا همه روزه در گوشه- گوشه جهان فاجعه می آفرینند، در حالیکه نظامیان آمریکایی مبتلا به بیماری سادیسم حتی حیوانات را هم به رگبار می بندند و یا بضرب چوب و چماق می می کشند(۸)؛ در حالیکه آمریکا با وجود قریب ۹۰۰ پایگاه نظامی در کشورهای مختلف، جهان را به ۱۰ منطقه فرماندهی نظامی تقسیم کرده، آیا صحبت مقامات آمریکا از «ارزشهای اخلاقی ارتش آمریکا» یک وقاحت آشکار و یک گستاخی بیشرمانه نیست؟! آیا وقتی که مردم کشورهای مختلف در محلات مسکونی و در خانه های خود با بمبهای آغشته به اورانیوم رقیق شده، با بمبهای فسفری، با بمبهای سنگر کوب، با هواپیماهای بی و با سرنشین هدف قرار داده می شوند، زنان و کودکانشان، پیران و جوانانشان کشتار می شوند، ثروتهای مادی و معنویشان و موزه هایشان تاراج و به یغما برده می شود، ، مناطق مسکونی و ابنیه و آثار و باستانی شان ویران و نابود می گردد، صحبت از «ارزشهای اخلاقی ارتش آمریکا» بمنزله یک تف سر بالا نیست؟!
ارزشهای اخلاقی را که امروز مقامات رسمی دولت آمریکا بر آن تأکید می کنند، آلن دالس، رئیس سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» در سالهای ۱۹۵۳- ۱۹۶۱، هنوز در سال ۱۹۴۵ در حضور جمع نچندان بزرگی بدین ترتیب تشریح کرد: «ما با تمام امکانات، از باصطلاح “هنرمندانی” که سکس پرستی، خشونت، سادیسم و خیانتکاری- در یک کلام، هر نوع سقوط اخلاقی را به شعور بشر حُقنه کرده، رسوخ می دهند، حمایت و پشتیبانی خواهیم کرد.
ما هرج مرج و گیجی را در کشورها رواج می دهیم. ما بی سر و صدا، اما بطور مستمر و فعالانه مقامات را بسوی استبداد، رشوه خواری و بی مرامی سوق خواهیم داد. ما بوروکراتیسم و بی سر و سامانی را به یک فضیلت تبدیل خواهیم کرد. در اینصورت، صداقت و راستی، به یک مفهوم مسخره و کهنه بیادگار مانده از گذشته و غیرلازم برای هیچ کس، تبدیل خواهد شد. تخم خودسری و گستاخی، دروغگویی و ریاکاری، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، ترس حیوانی از همدیگر و بی شرمی، خیانتکاری، ناسیونالیسم و دشمنی بین خلقها را بی سر و صدا خواهیم کاشت و همه آنها شکوفه خواهند داد. و فقط عده کمی، عده واقعا بسیار کمی به ماهیت مسئله پی خواهند برد یا خواهند فهمید که چه روی می دهد. آنها را هم در تنگنا قرار می دهیم، به آلت تمسخر دیگران تبدیل می کنیم، راههای بدنام کردن و تفاله های جامعه نامیدن آنها را می یابیم»(۹).
با این توصیف، حال ببینیم آن ارزشهای آمریکائی که آلن دالس تعریف کرد، در چه سمتی و تا کجا گسترش و توسعه داده شده است که مقامات رسمی کنونی دولت آمریکا از آنها بعنوان «ارزشهای اخلاقی ارتش آمریکا» نام می برند!
اوضاع بشدت نابسامان و بسیار آشفته امروز جهان نشان می دهد که، امروزه در هیچ کشوری، در هیچ نقطه از جهان، هیچ آشوب و اغتشاشی، هیچ کشت و کشتاری، هیچ بمبگذاری و عملیات تروریستی بدون مداخله مستقیم و یا مخفیانه دولت، ارتشهای دولتی و خصوصی، شرکتهای امنیتی و سازمانهای جاسوسی- خرابکاری آمریکا روی نمی دهد. بنا بر این، اگر بخواهیم ارزشهای آمریکایی را در یک فهرست مختصر و مفید بر شماریم، نتیجه چنین خواهد بود:
ــ توسعه تروریسم و ارتقاء آن به سطح تروریسم دولتی؛
ــ انجام کودتاها و تهاجمات نظامی برای تعویض دولتهای مستقل با دولتهای دست نشانده و تجاوز به استقلال و آزادی کشورها و خلقها؛
ــ ترویج خیانتکاری و مزدوری در مقیاس جهانی؛
ــ توسعه نظامیگری و جنگ افروزی؛
ــ کاربرد روشهای بمبگذاری و خرابکاری برای بی ثبات سازی کشورها؛
ــ اشاعه بیماریهای آزمایشگاهی (ایدز، سفلیس، انواع آنفلوآنزا«پرندگان»، «خوکی» و...) و بیماری های سادیستی، بخصوص در میان نیروهای نظامی و امنیتی؛
ــ ایجاد ناامنی و هرج و مرج، آدمربایی و نسل کشی؛
ــ گسترش استعمال مواد مخدر، رواج داد و ستد انسان و اعضای بدن انسان؛
ــ استفاده از مکانیزمهای ایجاد تفرقه، تشتت فکری و گیجی در جوامع و تشکلها، خصومت و دشمنی بین خلقها و ملتهای دوست و همسایه و بین فرقه های مختلف دینی- مذهبی؛
ــ تحمیل فساد، فقر، فحشاء، بیکاری، گرسنگی، بی خانمانی بر مردم جهان؛
ــ تبلیغ و توسعه مستمر انواع سقوط و انحطاط اخلاقی، فکری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی؛
ــ پیروی از سیاست تهدید و ارعاب، شقاوت و خشونت، قساوت و بیرحمی؛
ــ رواج بی اعتنائی و بی اعتمادی، ولنگاری و لاابالی گری؛
ــ تکیه به سیاست اقتصادی سارقانه، غارتگرانه و قمارخانه ای، در یک کلام، توسعه، تبلغ و کاربست رویکردهای فاشیستی و شبه فاشیستی، همه آن ارزشهایی هستند که دولت آمریکا از بدو پیدایش تا کنون بدانها پایبند بوده و هست.
چند نشانی برای شناخت ارزشهای آمریکایی:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر