۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

تجديد فعاليت گروه «کنت تيمرمن»، خطر جنگ و تجزيهً ايران پرويز داورپناه


  اجلاس کلن ـ آلمان

در روزهای هفتم و هشتم ژانويه ۲۰۱۲ برگذارکنندگان "اجلاس همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ايران" مجموعه ای از افراد بسيار ناسازگار و ناهماهنگ را دور هم جمع کردند. اين افراد شامل گروههای راست و چپ نما، سلطنت طلب و جمهوريخواه ، احزاب کرد تجزيه طلب و انصار حزب الله فراری بوده اند.
برگذاری اين کنفرانس برای استقرار مجدد نظام پادشاهی در خاندان پهلوی به متولی گری وبا کمک مالی «کِنِتْ تيمرمن» (Kenneth Timmerman) از لابيگران اسرائيل و عضو عاليرتبه [؟؟] سازمان جاسوسی آمريکا، سيا، بوده است، که بدنبال جلسات سالهای گذشته تشکيل شده بود.
کِنِت تيمرمن متولد چهار نوامبر ۱۹۵۳ است. او تحصيلکرده دانشگاه براون (Brown Univ. Rhode Island)و ظاهراً ژورناليست است.
او اوائل سالهای هشتاد تهيه کننده خبرهای آسيای مرکزی بود و سال ۱۹۸۲ حدود بيست و چهار روز را در لبنان در زندان الفتح گذراند.
کنت تيمرمن، رييس و مدير عامل بنياد دموکراسی ايران و مسؤول پنهانی «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ايران» و "کارشناس" مسائل ايران است. در سال ۱۹۸۳ ميلادی در مجله کوئين در اورشليم نوشت: برای اينکه اسرائيل ماندگار باشد، بايد کشورهای بزرگ خاورميانه درهم شکسته و تجزيه شوند؛ آنگاه، مثال عراق را ميزند « با کرد، سنی و شيعه؛ و مصر با قبطي، عرب و ترک ... که آماده تجزيه اند.»
در تاريخ ۱۵ تا ۱۷ ژوئن ۲۰۰۷ تيمرمن آمريکائي، درهمايش ايرانيان بی حميّت و چند تن تجزيه طلب از اهالی کردستان ايران و بلوچستانِ ايران در پاريس شرکت جست و با سلطنت طلبان و بخشی از گروههای چپ و راست همايش پاريس را ترتيب داده و با طرح سال ۱۹۸۳ خود، ذکر شده در بالا، با شروع موضوع حمله ی نظامی آمريکا و تحريک اقوام ايرانی و تحريض حاضران به تجزيه ايران، به دنبال "جانشين" سازی سياسی (آلترناتيو سازی) در ايران رفت.
در ماههای اخير، بار ديگر خطر جنگ جديدی در خاور ميانه و حمله نظامی اسرائيل و آمريکا به ايران فزونی يافته است. قراربراين شده است که چند نفر از شرکت کنندگان نشست پاريس که نام شان انتشار يافته است در اينجا و آنجا در جلسات و نشست های گروهها و احزاب چپ و ملی نفوذ کرده و کل سياست اين گروهها را با سياست و نقشه های خاندان پهلوی و حمله نظامی احتمالی آمريکا به ايران هماهنگ سازند تا ارتباطی ميان جانشين سازی و جنگ با ايران، شبيه آنچه در افغانستان و عراق روی داد بوجود آورند. بر هيچ ايرانی ميهن دوست و آزاديخواهی پوشيده نيست که چنين دسيسه های خائنانه و خان ومان براندازی هوشياری هرچه بيشتر جمهوريخواهان، احزاب و گروههای چپ مستقل و آزاديخواه و ملی را بيش از پيش می طلبد.
جلسه ی اخير درمحل "کاريتاس انترناسيونال" شهر کلن- آلمان برگذارشد. روز جمعه ششم ژانويه ساعت شانزده در محل لابی هتل ايبيس محل اقامت اعضای اجلاس، آشنائی و معارفه ی شرکت کنندگان در اجلاس بعمل می آيد. پس از آشنائی با "دکتر" ماسالي، دکتر عبقری و همسر وي، از آنان در مورد پرچم ايران و سرود ای ايران... سئوال شد. همسر دکتر عبقری چنين پاسخ می دهد: "بعلت عدم سازگاری اکثر شرکت کنندگان با سرود ای ايران و پرچم سه رنگ شير و خورشيد، از آنها استفاده نخواهد شد، بلکه پرچم سه رنگ، بدون شير و خورشيد با نوشته ی «همبستگی برای آزادی ايران» بر روی آن، آماده است و افراشته خواهد شد."
همانطور که از نام نشست پيداست، ظاهراً "اين يک همايش همبستگی طرفداران دموکراسی و حقوق بشر در ايران" زير نظر کنت تيمرمن عضو عاليرتبه سازمان جاسوسی آمريکا، سيا، بوده است. اما هدف اصلي، در واقع جانشين سياسی تالی (ﺁلترناتيو) تحت امر سيا در ايران بعد از حمله نظامی آمريکا است، امری که در افغانستان و عراق نيز سابقه ی آن ديده شده است.
طبق گزارش برگذارکنندگان، دراين گردهم آيی دو روزه، هشتاد و دو نفر از افراد و نمايندگان «احزاب» و «نهادهای» گوناگون سياسی (از جمله شامل هشت زن) شرکت داشتند. افراد اهل کردستان هشتاد در صد شرکت کنندگان را تشکيل می دادند. بنا بر اين چنين به نظر می رسد که علت عدم سازگاری "اکثر شرکت کنندگان" با سرود ای ايران و پرچم سه رنگِ شير و خورشيد از ناحيه ی اين چند تن ضدايرانی بوده باشد.
جلسه روز هفتم ژانويه ساعت ده صبح شروع شد. در ابتدا يک هيات رئيسه پنج نفره، شامل شهلا عبقري، کاوه آهنگري، رحيم بندويي، دکترضياءِ صدرالاشرافی (رئيس کنگره ی پان ترکيست ها که چندسال پيش در آمريکا برگذار شد!) و دکتر سياوش عبقری تعيين می شود. پس از خوش آمد گويي، جلسه به رياست سياوش عبقری وارد دستور کار دو روزه ی خود شد.
کميته تدارک اجلاس "همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ايران" «از شرکت حاضرين در اين نشست سپاسگزاری کرده، و سياست‌های ماجراجويانه ی رژيم جمهوري‌اسلامی در زمينه «فعاليت‌های اتمی» و تروريسم بين المللی را محکوم کرد، و حل اساسی بحران های كنونی مملکت را در گرو گذر و جايگزينی حاکميت جمهوری اسلامی با حاکميتی دموکراتيک و نا متمرکز با حفظ يک پارچگی ايران ، بمنظور تامين حقوق سياسي، اقتصادي، مدنی و فرهنگی «مليت ها و اقوام ايرانی» که ملت ايران را تشکيل ميدهند، دانست.» [کذا فی الاصل]
به باور برگذارکنندگان اين اجلاس، «"کنگره ی ملی ايرانيان" (!) می تواند بر آيند ومحصول يک دوره «مبارزاتی و رايزنی»[کذا فی الاصل] در داخل و خارج باشد، که با گردهمايی نمايندگان سازمانها ، گروهها ،احزاب وشخصيت ها برای نيل به باروری و تنومندی مبارزات بر پا شود، « و از درون اين روند است که، رهبری شکل خواهد گرفت. ما بايد کمک کنيم به آماده ساختن زمينه برای اين پروژه ی فراگير از اپوزيسيون سکولار- دموکرات.»
ايراد معترضان در اجلاس کلن براين بود که، پس از برکناری جمهوری اسلامي، تنها استقرار يك نظام دموکراتيک مطرح نيست، بلکه «خواست ما يك نظام سکولار ليبرال دموکرات بر طبق قوانين حقوق بشراست». همچنين نسبت به واژه های مليت و فدرال شديداً از طرف جمعی از حاضران ايراد گرفته و اعتراض شد. سپس دو متن متفاوت با نظر معترضان (گروه اقليت) برای بازبينی به دو کميسيون متشکل از داوطلبان (دومی برای بررسی و تکميل قطعنامه اجلاس) ارجاع گرديد.
روزيکشنبه هشتم ژانويه ساعت ده بامداد اجلاس با بررسی نتيجه کار کميسيون بازبينی دو متن کذائی شروع به کار کرد. دراين روز شهريار آهی و حسين لاجوردی هم به شرکت کنندگان اجلاس پيوستند. سپس، اعتراض ها به واژه های مليّت و فدرال بالا گرفت. سرانجام، سند ساختار تشکيلاتی و قطعنامه اجلاس با اکثريت آراء به تصويب رسيد و معترضين هم آماده ی ترکِ جلسه شدند که ناگهان دکتر عبقری و همسرش هم با ترک هياًت رئيسه اعتراض خود را از متون اسناد ابراز داشتند.
با بحث های علنی و پنهاني، و نهايتاً با پادرميانی حسين لاجوردي، نتيجه بر اين شد که تا اجلاس بعدي، سه تا شش ماه ديگر، هيچگونه سندی منتشر نشود و در نشست بعدی طبق آراء عمومی تصميمی اتخاذ گردد.
انتخابات برای برگزيدن شورای همآهنگی با انتخاب ۱۵ نفر عضو اصلی و ۳ نفر عضو علی البدل انجام شده و ختم جلسه اعلام گرديد.
شايان ذکر است که، هر وقت بيگانگان برای ما نقشه ايجاد جانشين کرده اند، مزدوران شان به حربه ناجوانمردانهً تحريک اقوام و عشاير دست زده و ملت ما را بجان هم انداخته اند. در گذشته قيام قشقائيها، فاجعهً سميرم، و...از طرف انگليسيان ايجاد شد.
امروز نيز نيروهای آزاديخواه و ميهن دوست ايرانی که همّ و غمّ شان احقاق حق حاکميت ملت ايران بر سرنوشت خود، و استقلال، آزادی و دموکراسی است البته به هيچ روی زير بار اين خطر و اهانت بزرگ نمی روند که که آمريکا، سيا، و کودتاچيان ۲۸مرداد برای ايران جانشين سياسی ايجاد کنند و از خطر چنين دسيسه ای برای ايران غافل نيستند.
ساليان درازی است که سلطنت طلبان، بر اساس خيالی پوچ ـ زيرا غير منطقی ـ ، در پی "اتحاد بزرگ" با نيروهای ملی بوده اند. جريان به اصطلاح "کنفرانس ملی" با شرکت حزب دموکرات کردستان، و رضا پهلوی ـ از طريق ارسال پيامش ـ، با پاکاريِ حسن ماسالی از اولين قدم های اين کار بود؛ جريان سال ۲۰۰۰ در واشنگتن، و بالاخره سه کنفرانس برلن، لندن و پاريس؛ و اکنون نيز «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ايران» در کلن ـ آلمان، ادامه ی همين حرکت است.
اعلام موجوديت تشکيلات "همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ايران" در آغاز توسط عده ای در داخل و خارج از کشور که بعضا در گذشته مائوئيست، چپی های چريک، يا از افراد و گروههای گرايشهای راست و سلطنت طلب بوده اند شروع شد. اينان چند سالی است که تحت نظر "کنت تيمرمن" اسرائيلی ـ آمريکايی" فعاليت می کنند. اين گروه، سناريوی جديدی را نيز در ايران با همکاری افراد خود شيفته ی شناخته شده ای نظير کورش زعيم و حشمت الله طبرزدی برپا ساختند.
جالب است که حشمت ‌الله طبرزدی در روز ۱۱ ديماه ۱۳۹۰ در يک پيام ويدئويی از زندان می گويد: "من به عنوان کسی که سخنگويی همبستگی و دمکراسی برای حقوق بشر را در ايران به عهده دارم می گويم که ما بايد برسيم به حکومتی که برخاسته از رای اکثريت قاطع ملت ايران باشد، بر پايه دموکراسی و حقوق بشر، جدايی دين از حکومت و احترام به حقوق همه اقوام، احترام به حقوق همه انسانها، همه ی ايرانيان، صرف نظر از عقيده، جنسيت و زبان شان.(تاًکيد از ماست)
ايران دارای حدود سی استان يا سی ايالت هست که می شود به عنوان يک کشور مقتدر فدرال و دموکرات در منطقه مطرح بشود. آزادی ايران و سربلندی ملت ايران را آرزو داريم. و فکر هم می کنم که راه طولانی نمانده تا بخواسته خودمان برسيم." (تاکيد از ماست.)
گروه تيمرمن در خارج از کشور نيز با عضويت کسانی از جمله حسن ماسالي، (سخنگوی حشمت الله طبرزدی در خارج از کشور!)، منوچهر آهي، (رئيس دفتر رضا پهلوی)، و دکتر عبقری و همسرش و ...، برگذارکنندگان نشست پاريس «کنت تيمرمن» در تاريخ پانزده تا هفده ژوئن ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) در فرانسه بودند، که تحت نظر تيمرمن، خواهان بازگشت نظام شکست خورده پادشاهی سابق شده بودند.
در اجلاس کلن نيز اکثريت همان افراد فوق الذکر به رتق و فتق امور اشتغال داشتند.
البته "بازگشت نظام پادشاهی" تخيلی بيش نيست. اينان بايد روزی اين واقعيت را بپذيرند که نظام گذشته، حتی به بهای دادن باج های ننگين به گروه های ناچيز تجزيه طلب و پايمال کردن بسياری از ارکان و اصول ديگر ايرانيت، بر گشت ناپذير است.
اين ازوظايف مهم سازمانهای سياسی مستقل، دموکرات، و ايران دوست است که اسامی همکاران ايرانی کنت تيمرمن و سيا را برای اطلاع مردم منتشر کنند، و در مورد اعمال و دسائس آنان در کمال هشياری باشند، زيرا اين افراد که با گذشته ها و نماد های تاريخی مليون چون نهضت ملی و رهبر آن مصدق بيگانه اند و با همه ی اصول فکری آنان دشمنی دارند، در صددند که در کنگره ها و مجامع سازمانهای اپوزيسيون اصيل و واقعی نفوذ کرده و سياست خصمانه و جنگ طلبانه ی آمريکا و اسرائيل با ايران را در ميان آنان ترويج و توجيه کنند.
بريدگی ذاتی اين قبيل تلاش ها از راه نهضت ملی و نام بنيانگذار آن، خواه زير عَلَم اصلاح طلبی صورت گيرد، خواه زير عنوان همبستگی های کاذب به تاًييدات سلطنت و سرويس های سرّی بيگانه، همه نشانه ی بيگانگی سرجنبانان آنها با ملت ايران و با آرمان های بيان شده در تاريخ معاصر اين ملت است.
زمانی که بخش مهمی از ملت ايران فريب بازی خمينی را خورد سال ها بود که جامعه ی ما در حال اغماء سياسی مصنوعی به سر می برد؛ و زمانی از اغماء بيرون آمد که کار از کار گذشته و همه ی هستی معنوی او لگدمال شده بود.
اين بار، ديگر با تجربه ی مهلکی که از سر اين ملت گذشته است، بايد ملت ايران بکلی مرده باشد تا دست دسيسه گران وابسته به سرويس های سری بيگانه و گروه های وابسته به جناح مطرود جمهوری اسلامی را که آنهم، از طريق فعالان خود در خارج از کشور، فاقد پيوند هايی با گروه نخست نيست، نخواند و اعمال آنها رابرملا و خنثی نکند. اما ملت ايران و نيروهای بيدار وحياتی آن زنده اند و بر سينه ی اين عوامل کوته نظر و نادان اسارت و تجزيه ی خود دست رد می زنند.

دکتر پرويز داورپناه
۲۶ دی ۱٣۹۰ - ۱۶ ژانويه ۲۰۱۲
با اسامی برخی از شرکت کنندگان این کنفرانس و کنفرانس اولوف پالمه در استکهلم که در روزهای 4 و 5 فوریه در مرکز اولوف پالمه برگذار میشود آشنا شوید. اینها نوکران و مزدوران امپریالیستها و صهیونیستها هستند که میخواهند در نقش مالکیها و چلبی ها و کرزاهای وطنی به آنها خدمت کنند.

شهريار آهي، جواد اکبرين، کاظم اکبرين، کاظم علمداري، رضا عليجاني، نوشابه اميري، علی افشاري، جمشيد اسدي، اکبر عطري، مريم معمارصادقي، مهران براتي، احمد باطبي، مسعود بهنود، پرويز دستمالچي، شاهين فاطمي، شهلا فريد، امير‌حسين گنجبخش، سعيد قاسمي‌نژاد، فريدون احمدي، رامين احمدي، فاطمه حقيت‌جو، عباس حکيم‌زاده، فواد پاشايي، احمد رفعت، نيما راشدين، ضيا صدرالعشراقي، مصطفی حجري، بيژن حکمت، پويا جهاندار، مهرانگيز کار، بهزاد کريمي، مرتضی کاظميان، جواد خادم، محسين خاتمي، فريدون خاوند، منوچهر مقصود نيا، محسن مخملباف، حسن منصور، سراج ميردامادي، عبداله مهتدي، مرجانه ستراپي، شهلا عبقري، نسيم سرابندي، عليرضا نوري‌زاده، ماشااله سليمي، خالد عزيزي، آرش بهمني، محسن سازگارا، حسن شريعتمداري، محمد‌علی توفيقي، نيره توحيدي، مجتبی واحدي، مهرداد درويش پور، رامين پرهام، گيتی کاوه، پروين اردلان، فريبا موحبي، گلاله شرافکندي، مهشيد پگاهي، ناهيد حسيني، شهران طبري، شهلا شفيق، آرام حسامي، رضا حسين بر، هوشنگ اسدی

هیچ نظری موجود نیست: