کشتار مردم افغانستان، هم تاکتيک، هم استراتژی
ا. م. شيری
تلويزيون خبری «يورونيوز»، روز جمعه، ٦ اوت ۲۰۱۰ گزارش داد: «فرماندهی نظامی ناتو در افغانستان به کشته شدن دهها تن از غير نظاميان افغانستان در روز پنجشنبه در استان ننگرهار، اذعان کرد و قول داد به بازماندگان مقتولين، غرامت پرداخت نمايد». همين تلويزيون در ادامه می افزايد: «تعداد دقيق کشته شدگان معلوم نيست و اين عده در جريان حمله هوائی نيروهای ناتو به ماشينهای حامل مردم غيرنظامی که برای شرکت در مراسم تدفين چهارده تن از کشته شدگان در اثر حمله هوائی نيروهای «ائتلاف» به روستای همسايه عزيمت می کردند، کشته شدند».
لازم به يادآوريست که نيروهای اشغالگر امپرياليسم، روز جمعه گذشته نيز ٤۸ غير نظامی افغان را در هلمند کشتند. البته، اين اتفاقات، موارد استثنائی و منحصربفردی نيستند. نيروهای امپرياليستی در طول دو دهه اخير، در طول دوره اشغال افغانستان، عراق، يوگسلاوي، فلسطين، پاکستان و ديگر کشورهای جهان، تا کنون صدها بار چنين جنايتی را تکرار کرده، و بدنبال هر بارانيدن بمب به مراسم عزا و عروسی مردم، کشتار انسانها در دهات و روستای نيمه مخروبه، «قول» رسيدگی داده اند ولي، باز تکرار کرده اند.
اين حوادث و صدها حادثه مشابه آنها نشان می دهند که کشتار منظم و سيستماتيک مستعمرات و کشورهای اشغالي، نه از روی اشتباه، بلکه، يک تاکيتک هدفمند در خدمت استراتژی امپرياليسم جهاني، برای استقرار و حضور نظامی دائمی در آن کشورها، کاهش جمعيت آنها در بلند مدت و گسيل داشتن سيل تاراجگران امپرياليستی برای غصب کامل سرزمينهای مردم غارت شده دنياست. بويژه اينکه، اين رويکرد امپرياليسم و فاجعه کشتار سيستماتيک مردم بومی در چهار منطقه جهان ــ اتازوني، استراليا، آفريقای جنوبی و اسرائيل ــ قرين«موفقيت» هم بوده است. کشور ايالات متحده آمريکا، بدست برده داران و اربابان مهاجر اروپائی و با کشتار حساب شده مردم اتازونی تشکيل گرديد و جمعيت بومی ۱۲ ميليونی آن، در طول سيصد سال به ۲٦۰ هزار نفر تقليل داده شد. در استراليا، مستعمره کنونی انگليس، مردم بومی را قتل عام نموده، کودکان را از والدين شان جدا و در جهت اهداف خود تربيت کردند. تاراجگران اروپائی در آفريقای جنوبی نيز جنايات مشابهی را مرتکب شده، رژيم آپارتايد را تشکيل دادند که در سال نود قرن گذشته به موجوديت آن پايان داده شد. تشکيل کشور اسرائيل (اسرائيل يعنی برگزيدگان خدا) و کشتار و بيرون راندن برنامه ريزی شده مردم بومی از سرزمينهای آباء و اجدادی خويش، يکی از ديگر از دهشنتاکترين و رسواترين جنايات سرمايه داری امپرياليستی بشمار می رود که هنوز هم هر روز بيش از روز پيش اوج می گيرد و گسترش می يابد. اين سياست وحشيانه امروز در افغانستان به اجرا گذاشته می شود. طی سالهای اشغال اين کشور، ميليونها افغانی مجبور به ترک ميهن خويش شده است. آمار دقيق کشته شدگان قطعا معلوم نيست. کشتارهای روزمره غيرنظاميان، تراز و توازن ميان ميزان زاد و ولد با ميزان مرگ طبيعی را به نفع مرگ بر هم زده است. اگر به اين وضعيت، آمار متولدان ناقص الخلقه و بيمار هم اضافه شود، عمق فاجعه مردم افغانستان و ابعاد هولناک استراتژی شوم امپرياليسم هر چه بيشتر عيان می شود.
سياست دو دهه اخير امپرياليسم با تجزيه اتحاد شوروی آغاز و با تجزيه يوگسلاوی تحت عنوان بالکانيزه کردن، تا افغانستان و عراق و پس از روی کار آمدن باراک اوباما رئيس جمهوری آمريکا، تا بمباران مستمر پاکستان ادامه يافت.
با اين تفاسير، مشکل بتوان باور کرد به اين کشتارها نقطه پايان گذارده شود. بخصوص اينکه، آدمکشان حرفه ای امپرياليسم، بدنبال ارتکاب هر جنايتي، بمنظور انحراف افکار عمومی از ابعاد هولناک جنايت خويش، «مزه» تازه ای را قاطی اين تلخی ها می کنند تا آنها را در سايه قرار دهند. فراموش نبايد کرد که با شروع جنگهای امپرياليستی دو دهه اخير، اخبار ساختگی شيوع بيماريهای جنون گاوي، سياه زخم، آنفلوآنزای پرندگان و آنفلوآنزای خوکی به مهمترين عناوين خبری رسانه های عمده جهان تبديل گرديدند و همه آنها بعد از انقضای تاريخ مصرف و وارد ساختن خسارات اقتصادي، مالی و انسانی جبران ناپذير، يکی بعد از ديگری بفراموشی کامل سپرده شدند.
در پی رسوائی چنين تبليغات مسموم و انحرافي، «انديشمندان»، «نظريه پردازان» و سياستمداران امپرياليسم، بفکر طرح موضوعات مناسب تری افتاده و بدنبال ارتکاب هر جنايتي، مسئله تسليحات اتمی کره شمالی «گرسنه» و برنامه هسته ای ايران را بموضوع روز تبديل می کنند. به همين جهت هم بود که در روزهای کشتار مردم بی دفاع و بی پناه افغانستان، «پرونده هسته ای ايران» و احتمال حمله نظامی به کشور ما به موضوع روز تبديل شد و دريادار مک مولن، با بی حيائی تمام اين مسئله را منتفی ندانست. در اين ميان جالب توجه است، که بسياری از اپوزيسيون دست آموز به اصطلاح ايرانی نيز که تا کنون در مقابل اشغال افغانستان همچون مردگان چهل روزه سکوت کرده اند، به يک باره همزمان با کشتار مردم زير ستم مضاعف اين کشور، همصدا با ياوه سرايان امپرياليسم، حاکميت رژيم منحط جمهوری اسلامی را دستاويز قرار داده، برای انحراف اذهان مردم ايران از ابعاد جنايات امپرياليسم در کشور همسايه ما، به تهديد و شانتاژ ميهن و مردم ما پرداختند. در اين ميان، گروهی بنام هيئت سياسی- اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)، در رابطه با «پرونده هسته ای ايران» و همچنين بمناسبت سالگرد کشتار زندانيان اسير بدستور جلادالله خميني، اعلاميه صادر نموده، با کلی «اما و اگر و به شرطی که»، برای تظلم خواهی از دولتهای امپرياليستی که کشورهای بسياری را به حمام خون تبديل کرده اند، پناه برده، «دين» طبقاتی خود را در مقابل امپرياليسم ادا می کند. هوچی گران «پيک نت» مثل هميشه، در رابطه با حمله نظامی به ايران، افاضه فرمودند: «پای مرغتان را ببنديد و همسايه را دزد نکنيد». يعنی اگر آقای رفسنجانی را بجای خامنه ای و آقای موسوی را بجای احمدی نژادی بگذارند، هم مسئله انقلاب ايران حل می شود و هم آمريکا به ايران حمله نمی کند. تلويزيون «تيشک»، وابسته به حزب دموکرات کردستان ايران، سنگ تمام گذاشته و با اعلام وفاداری به «دموکراسی» رسوای امپرياليستي، امکانات خود را در اختيار مأموران و جيره خواران علنی امپرياليسم، ــ نوری زاده، رفعت و امثالهم ــ قرار داده و خوشحالی خود را از حمله عنقريب امپرياليسم آمريکا به ايران پنهان نکرد(به مصاحبه تلويزيون تيشک با احمد رفعت و يا «شخصيت»هائی را که اين تلويزيون به آرم خود تبديل کرده است، توجه کنيد). البته، اين سياهه بلندتر است و اين موارد فقط بعنوان نمونه، آورده شدند.
همه اين جماعت و همتايان آنها، زحمت انديشيدن عاقلانه و تفکر سنجيده را بخود نمی دهند تا در مقابل مردم کشور خويش و جهان، اين مسائل را حداقل مطرح سازند که:
ــ امپرياليستهای آمريکا و اروپا و ديگر سگهای زنجيری آنها به چه حقی در افغانستان حضور نظامی دارند که مردم را بطور سيستماتيک می کشند؛
ــ به چه حقی آمريکا صدها پايگاه نظامی در کشورهای مختلف داير نموده و جهان را بمناطق تحت فرماندهی نظامی خود تبديل کرده و يا ناوگان دريائی آمريکا چرا بايد در خليج فارس و دريای عمان حضور داشته باشد؛
ــ اين القاعده و طالبان امپرياليسم ساخته، چگونه «جن و پری»هائی هستند که آدمکشان قدرتمندترين کشور جهان و چهل کشور همپيمانش، در طول قريب ده سال نتوانستند از عهده آنها بر آيند و علی الظاهر، برغم کشتار و تعقيب مستمر، يک روز از عراق سر در می آورند، روز ديگر از يمن و به ديگر روز از آفريقا و يا هر جای ديگری که امپرياليستها بخواهند؛
ــ با توجه به اقدامات و اعمال امروزی دولتها و نيروهای امپرياليستی در نقاط مختلف جهان، از جمله در افغانستان، اظهارات مقامات اين دولتها پيرامون مقولات و ارزشهای بزرگ انساني، همچون دموکراسی و حقوق بشر، هم از منظر حقوقی و سياسي، هم از لحاظ اخلاقی و معنوي، چيزی جز توهين و تحقير بشريت نيست؛
ــ با توجه به اينکه تعريف ساده تروريسم عبارت از: ايجاد رعب و وحشت در ميان مردم و کشتار غير نظاميان می باشد، اقدامات و عمليات دولتهای امپرياليستی در افغانستان و ديگر کشورهای اشغالی را، هيچ چيزی غير از تروريسم دولتی نمی توان ناميد.
کشتار روزمره مردم افغانستان و ديگر مناطق جنگي، مسئله انحلال پيمان تجاوزگر ناتو و «يانکی گو هوم» را به موضوع مبرم امروز تبديل کرده است و بدون تحقق اين دو، نه استقلال و آزادی کشورها ممکن است و نه برقراری دموکراسی و حقوق بشر!
۸ مرداد ۱۳۸۹