۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

بوی خون و باروت




صدور قطعنامه 1929شورای امنیت سازمان ملل متحد دررابطه با اعمال تحریم های شدید تربرعلیه ایران که درفضای آغشته به تردید ودرپرتو" بده" و "بستان های" اعضای دائمی شورا به تصویب رسید بیش از آنکه برای ایران نگران کننده باشد کلیه کشور های منطقه خاورمیانه را باخطر جدی مواجه ساخته است . چراکه شورای امنیت سازمان ملل متحد دراین قطعنامه از همه کشور های جهان ازجمله کشورهای حوزه خلیج فارس خواسته است درصورتی که به کشتی ها وهواپیماهای عازم ایران مشکوک باشند آنهارا به دستاویز جستجوی مواد و وسایل قابل استفاده دربرنامه هسته ای وموشکی مورد بازرسی قرار دهند واین درحالی است  که روز پنجشنبه 24 ژوئن دریادار علی فدوی دربندرعباس گفت " ما درخلیج فارس وتنگه هرمز نسبت به دوران دفاع مقدس ارتقاء قابل وصفی بدست آورده ایم .هر کشوری براساس قطعنامه نامشروع وغیرقانونی از خود حماقتی نشان دهداقدامی خاص و متناسب انجام خواهیم داد.  اوهچنین اضافه کرد: " نمی توان سپاه را با بیست سال پیش مقایسه کرد . نیروی هوائی سپاه دارای شناورهای مناسب . توان موشکی ساحل به دریا. وامکانات موشکی هوابه دریا ، نیروی تفنگدار وتکاور است ."
 پیشتر نیز مسئولان دولت ایران ازجمله رئیس مجلس و علی سعیدی نماینده رهبر مذهبی ایران در سپاه پاسداران درزمینه بازرسی کشتی ها وهواپیماهای عازم ایران هشدار داده بودند. واز سوی دیگر حرکت یک ناوگان جنگی آمریکا همراه زیر دریائی مجهز به موشک اتمی اسرائیلی بطرف آبهای خلیح فارس موجبات تحریک احساسات ملی ایرانیان ودیگر ملت های منطقه رافراهم ساخته وسبب پیدایش نوع حادی " آماده باش ملی " دراین منطقه گردیده است که می تواند آتش یک جنگ گسترده با هزینه های سنگین اقتصادی وانسانی را روشن کند. براین اساس ازهم اکنون بوی "خون" و"باروت" ازسراسرحوزه خلیح فارس به مشام می رسد .گرچه من مدت سی سال است که در جبهه مخالف رژیم مذهبی حاکم برکشورم قرار گرفته ام امابعنوان یک پژوهشگرومورخ معتقدم حقایق باید گفته شود و در لوح تاریخ به ثبت برسد. طبیعی است که ایران وهیچ کشور دیگری نمی تواند درمقابل پایمال شدن منافع و شکستن غرورملی خود دست روی دست بگذارد آنهم درفضای فعلی جهان که کشتی حامل کمک های انسانی رادرآبهای بین المللی تو قیف می کنند و سرنشنینان آنرا به قتل می رسانند.
بنا براین بهتر است کاخ سفید واشنگتن خودرا ازحلقه محاصره "اهرم های فشارنامرئی داخلی " نجات دهد وایالت متحده آمریکا را با چهارده تریلیون دلاربدهی ( بدهکارترین کشور حهان )با جنگی که بی تردید برنده ای نخواهد داشت درگیر نسازد.

امیدوارم رئیس جمهوری آمریکا به این حقیقت انکار ناپذیر واقف باشند که انباشتن اینهمه " مرگ افزار" درخاورمیانه از دیدگاه ملت های منطقه جز ماجرا جوئی وآتش افروزی تعریف دیگری ندارد.

کلام آخر

با اعمال تحریم های مندرح درقطعنامه 1929 و دست زدن به هر گونه "ریسک نظامی" نه تنها رژیم مذهبی حاکم برایران سقوط نمی کند بلکه به شدت عمل در ایستادگی آن افزوده می شود چرا که نیروهای ملی اعم از موافق ومخالف در دفاع از منافع ملی و پاسداری ازمرزهای سرزمین خود درکنار آرتش وسپاه قرار می گیرند ونه درمقابل آنها . بهتراست گزارشات آدم" های قابل خرید" " واجاره ای "را جدی نگیرید .

 حسن کیوده 24 ژوئن

۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

حرکت بزرگ ترین ناوگان جنگی به سمت خلیج فارس : 11 ناو آمریکایی و یک زیر دریایی اتمی اسرائیلی






عصر ايران : 12 ناو جنگی آمریکایی و اسرائیلی برای رسیدن به خلیج فارس از کانال سوئز عبور کردند.


به گزارش عصر ایران ، روزنامه القدس العربی چاپ لندن به نقل از منابع آگاه نوشت: 11 فروند شناور جنگی (ناو) آمریکا و یک یک زیردریایی اسرائیلی مجهز به موشک های هسته ای صبح دیروز جمعه کانال سوئز را به مقصد خلیج فارس ترک کرده اند.

عبور این ناوها، با حضور چشمگیر نظامیان مصری و برقراری وضعیت ویژه در کانال سوئز همراه بود.
پیش از این خبرهایی درباره حرکت زیردریایی اسرائیلی دولفین به طرف خلیج فارس منتشر شده بود.
شاهدان عینی و منابع آگاه گفته اند که ناوگان آمریکایی شامل چند ناو هواپیمابر و ناوهای حامل خودروها و تجهیزات زرهی از دریای مدیترانه و کانال سوئز به طرف دریای سرخ عبور کردند. مقصد این ناوگان نیز خلیج فارس اعلام شده است. منابع رسمی عبور شناور اسرائیلی را در میان ناوهای آمریکایی تایید نکرده اند.

شاهدان عینی و منابع آگاه گفته اند که این ناوگان آمریکایی، در طول چند سال گذشته ، "بزرگترین" بوده است.
در همین حال عبدالله السناوی سردبیر نشریه العربی الناصری گفت که مصری ها این بار دست بسته نخواهند ماند تا ببینند که دولت مصر آنها را در رسوایی دیگری یعنی هماهنگی با اسرائیل و آمریکا و باز کردن کانال سوئز برای تجاوز به ایران اسلامی دخالت می دهد.

رهبر اخوان المسلمین مصر نیز ضمن هشدار درباره حمله نظامی به ایران گفت: پذیرش چنین موضوعی از سوی جهان عرب و جهان اسلام غیرقابل قبول است و اگردولت ها در برابر اراده واشنگتن و تل آویو تسلیم شدند، ملت ها نباید ساکت باشند.

بدوی رئیس حزب الوفد نیز با محکومیت بروز هر گونه حمله نظامی علیه ایران گفت که ملت های کشورهای عربی و اسلامی مخالفت این حمله نظامی هستند .

وی همچنین ابراز نگرانی کرد که دولت های عربی و اسلامی در این باره به مانند همیشه تحت سیطره آمریکا قرار بگیرند.

در همین حال منابع آگاه در مصر اعلام کردند که این کشور درخواست اسرائیل برای جلوگیری از عبور کشتی های کمک رسان ایران از کانال سوئز را رد کرده است.

این کشتی های ایرانی قرار است کمک هایی را برای مردم غزه به این منطقه منتقل کنند.

۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

 کشف معدن تریلیون دلاری در افغانستان

هدف از اشغالگری صدور آزادی و دمکراسی است یا غارتگری؟



روزنامه نيويورک تايمز از کشف معدني با ذخاير فلزات ليتيوم، آهن، مس، کبالت و طلا به ارزش يک تريليون دلار در افغانستان خبر داد. روزنامه نيويورک تايمز درباره اين معدن مي‌نويسد: "ميزان ذخاير موجود در اين معدن به حدي است که مي‌تواند اين کشور فقير را به يکي از مهم‌ترين کشورهاي معدني جهان تبديل کند. اين معدن در نزديکي مرز افغانستان و پاکستان قرار داشته و توسط زمين شناسان پنتاگون (وزارت دفاع آمريکا) کشف شده است."

به گزارش نيويورک تايمز، ميزان ليتيوم موجود در اين معدن به حدي زيادي است که مي‌تواند افغانستان را همانند عربستان که در زمينه نفت بيش‌ترين ذخاير را دارد تبديل به يک قطب اقتصادي جديد کند. براساس اين گزارش، افغانستان درحال حاضر زيرساخت‌هاي مناسبي براي استخراج اين معدن ندارد. ازهمين رو سال‌ها طول مي‌کشد تا اين معدن به بهره‌برداري برسد. اين روزنامه در ادامه مي‌نويسد: "اين ثروت نهفته در معدن مي‌تواند رقابت کشورهايي چون هند، چين و روسيه را براي افزايش حضور در افغانستان به منظور استخراج ليتيوم افزايش دهد."

پيش از کشف اين معدن، چين به ميزان 4 ميليارد دلار در معدني در نزديکي کابل سرمايه‌گذاري کرده بود. اين سرمايه‌گذاري بزرگ‌ترين سرمايه‌گذاري انجام شده در افغانستان در بخش غير نظامي بود.

ليتيوم از جمله فلزات با ارزش و گران‌بها است که از آن در ساخت باتري‌هاي لپ‌تاپ و ساير تجهيزات الکترونيکي استفاده مي‌شود.

تحليل اين خبرازابعاد کار رسانه‌اي ونگاه به تاثير رواني انتشار اين خبر براي مخاطب بسيار اهميت دارد. درتحليل اين خبر به موارد زير مي توان اشاره کرد :

1 - بدون آن‌که بخواهيم درباره اصل اين خبراظهار نظر کنيم اين سئوال مهم مطرح است که خبر کشف معدني با ذخاير ليتيوم، آهن، مس، کبالت و طلا در يک منطقه!! در اين مقطع حساس که سياست آمريکا در افغانستان با چالش‌هاي جدي روبرو شده است، به چه منظور منتشرشده است؟

آيا اين خبر پاسخي مناسب براي پرسش کساني نيست که مرتب از دولت آمريکا سئوال مي‌کنند چرا ماليات‌هاي مردم آمريکا را خرج افغانستاني مي‌کند که برخلاف عراق هيچ منبع قابل توجهي براي آمريکا ندارد. سربازان آمريکايي براي آزادي و دموکراسي غربي که درافغانستان قابل تحقق نيست، کشته نمي‌شوند ، بلکه درآن‌جا هم منابعي است که مي‌تواند در آينده مورد بهره‌برداري شرکت‌هاي آمريکايي قرار گيرد.

2- تاکيد بر رقم هزار "ميليارد دلار" براي نويد دادن به مردم نااميد افغانستان است که به دليل غفلت ازسازندگي طي نه سال گذشته شاهد پيشرفت کند واندک در پروژه‌هاي سازندگي در کشورشان هستند. آن‌ها اکثرا نمي‌دانند چرا بودجه‌هايي که صرف نظامي‌گري درافغانستان مي‌شود به سازندگي در اين کشور اختصاص نمي‌يابد. شايد به همين دليل در خبر روزنامه نيويورک تايمز تاکيد مي‌شود ميزان ليتيوم موجود در اين معدن به حدي زياد است که مي‌تواند افغانستان را همانند عربستان که در زمينه نفت بيش‌ترين ذخاير را دارد، تبديل به يک قطب اقتصادي جديد کند. اما بلافاصله آب پاکي را روي دست مخاطبان مي‌ريزد آن‌جا که مي‌نويسد: "افغانستان در حال حاضر زيرساخت‌هاي مناسبي براي استخراج اين معدن ندارد. از همين رو سال‌ها طول مي‌کشد تا اين معدن به بهره‌برداري برسد. حالا چرا سال‌ها طول مي‌کشد امکان دارد دليلش ناامني و اختلاف‌هاي مرزي باشد.

3- جالب‌ترآن‌که در خبر نيويورک تايمز، مکان معدن کشف شده را "مناطق مرزي با پاکستان" اعلام کرده‌اند. منطقه‌اي پُرتنش که معلوم نيست که بتوان از آن بهره‌برداري کرد. شايد به همين دليل ژنرال "ديويد پتريوس" فرمانده نيروهاي مرکزي آمريکا در خاورميانه در اين مورد مي‌گويد: "هرچند اگرهاي زيادي درباره اين معدن وجود دارد،اما مطمئنا ذخاير زيادي درآن موجود است." اين اگرها مي‌تواند اشاره به ناآرامي‌هاي موجود و هم‌چنين اختلاف‌هاي مرزي بين افغانستان و پاکستان در اين مناطق داشته باشد که بر مشکلات قبلي مي‌افزايد.

4- به گفته اين روزنامه کشف اين معدن هم توسط زمين‌شناسان پنتاگون بوده است!! معلوم نيست اين زمين‌شناسان در افغانستان بدنبال کشف معدن هستند يا کمک به عمليات نظامي آمريکا ؟

5 - اشاره به رقابت‌هاي اقتصادي چين، هند، روسيه در افغانستان براي دستيابي به معادن اين کشور، بيش‌تر براي جلب توجه سرمايه‌داران آمريکايي است که به دليل نا امني در افغانستان کم‌تر تمايل دارند تا در اين کشور سرمايه‌گذاري کنند.

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه


کشتی کمک های انسانی به غزه و

دانش سیاسی، حقوقی، تاریخی



پس از حمله نیروهای کماندوئی مخصوص اسرائیل به کشتی های حامل کمک های انسانی به مردم محاصره شده ( زندانی ) در غزه، شخصی مطلبی نوشت که تماماً همان حرفهای اسرائیل بود و در سایت گویا به چاپ رسید.

در حالیکه حتی کسانی هم که بجرم بدترین جنایتها در زندان هستند حق ملاقات و دریافت بعضی مواد خوراکی و غیره را دارند تنها در آمریکا ( زندان گوانتانامو) و اسرائیل این حق از مردم گرفته شده است.
مردم غزه برای رهائی و تامین مواد خوراکی باید همانند موش کور در زیر زمین نقب بزنند تا بتوانند مایحتاج اولیه خود را تامین کنند.
حتی بزرگترین کشورهای دنیا که از لحاظ وسعت صد ها برابر غزه هستند نمیتوانند تمامی مایحتاج خود را تامین کنند و نیازمند سایر کشورها هستند حال چگونه باید یک منطقه ای که از شهر تهران هم کوچکتر است در حالتی محاصره شده همه چیز خودرا تامین کند.
هدف محاصره کنندگان آنستکه یا فلسطینیان سرزمین خود را ترک کنند و یا چنانچه چنین نکردند از گرسنگی، بیماری و سایر مسائل و مشکلات بمیرند تا کشور و خاک آنها را غصب کند.
در یک مقایسه میتوان گفت : فکر کنید خانه شما محاصره شده و به شما میگویند یا آنرا ترک کن و مجاناً بما واگذار تا ما در آن زندگی کنیم و یا باید از گرسنگی، بیماری و... با زجر بمیرید.

به فلسطینیان اجازه داشتن مصالح ساختمانی داده نمیشود ولی صهیونیستها بطور مدام دارند خانه سازی میکنند!!!

حال چرا با وجود این شنیع ترین اعمال طول تاریخ بشر، سایت گویا چنین نوشته ای را منتشر میکند؟ در اینجا دو مورد مطرح میشود.

1- سایت گویا با این نوشته موافق بوده و بهمین دلیل آنرا منتشر کرده است. در این صورت این سایت جهتی مشخص دارد و در خدمت اسرائیل است و دیگر نیازی نیست بخودش زحمت انتشار این نوشته و سایر نوشته های من را بدهد زیرا از وسایل ارتباط جمعی وابسته انتظار انتشار نظر مخالف نیست.

2- سایت گویا این نوشته را آگاهانه و برای اینکه نشان بدهد عده ای ایرانی وجود دارند که دل و روحشان در هوای دیگری است منتشر کرده است. در اینصورت این حرکت سایت گویا درست است ولی بشرط اینکه جواب آن را نیز چاپ بکند وگرنه آن مطلب را با همان هدفی که در بالا آمد منتشر کرده است. البته سایت گویا در چند سال اخیر از سیاست بی طرفی بیرون رفته و مقالات را کاملاً جهت دار انتخاب میکند.

میتوان شق سومی را هم در نظر گرفت اینکه سایت گویا خودش هم ندانسته چه میکند اما این یکی از بحث ما خارج است واهمیتی ندارد ونمیتوان سایت با سابقه ای مانند گویا را اینچنین دست کم گرفت.


بررسی گفتار و استدلالات اسرائیلیان

بر اساس همان شیوه همیشگی که از بردن نام امتناع میکنم اینبار نیز چنین خواهد بود مخصوصاً اینکه شخص ( نویسنده) مهم نیست بلکه آن تفکری که در میان عده ای هست و بوسیله بعضی رسانه ها پیدا و یا تقویت میشود نکته ای است که باید بدان پرداخت، وگرنه در بسیاری موارد مثلاً در فیس بوک نیروهای سازمانهای امنیتی اسرائیل، آمریکا، ایران و شاید اکثر قریب به اتفاق جهان نشسته اند و بدون اینکه عکس (اگر هم باشد واقعی نیست) و مشخصات درستی ارائه بدهند وارد مباحث میشوند و آنها را جهت میدهند و یا منحرف میکنند.

اکنون فیس بوک به محل مناسبی برای نیروهای امنیتی تبدیل شده و مخصوصا نیروی خود را روی جوانان که از تجربه بسیار اندکی برخوردارند متمرکز میکنند و هرجا هم پرسیده میشود چرا عکس و مشخصات خود را نمیگذارید با حیله تهاجمی دروغین میگویند از ترس رژیم است. این مسئله درحالی استکه حتی حزب کمونیست کارگری که از انعطاف ناپذیر ترین نیروهای ضد رژیم است تمامی نیروهایش راعلنی کرده است.

آنانیکه خارج از مجموعه امنیتی ها اما بدون مشخصات واقعی در فیس بوک هستند سیاسیون حرفه ای و استخواندار نیستند ولی ادای اینها را در می آمورند و اکثراً هم بجای حرف دقیق و استدلال منطقی به فحاشی (حتی استفاده از کلمات رکیک) میپردازند و این را دلیلی برای احتمال اعدام میشمارند!!!

بهر صورت این بحث را همین جا بسته به سراغ آن نوشته و تحلیل آن میرویم.

اولین نکته ای که آنجا آمده اشاره باین استکه اسرائیل حق داشته در مقابل حمله سرنشینان کشتی از خودش دفاع کند و اینکه حق دفاع برای پلیس در همه جای دنیا محفوظ است.

پاسخ: این استدلال اسرائیل که از زبان باصطلاح ایرانیان در میآید، از پایه غلط میباشد و یا بهتر است گفته شود کاملاً مزخرف است و گویندگان و مروجین این حرف یا نادان هستند و نمیدانند چه میگویند؛ یا میدانند و میخواهند مردم را فریب بدهند. چرا؟

همه مردم میدانند که هیچ پلیسی حق ندارد بدون اجازه دادستانی وارد حریم شخصی کسی بشود. اگر چنین بکند صاحب محل ( منزل یا محل کار یا هرجای دیگری) حق دارد او را بیرون بکند. حتی برای ورود به اماکنی هم که پلیس میداند در آنجا کارهای غیر قانونی مثلاً تولید مواد مخدر صورت میگیرد باز هم مجوز لازم میباشد.

حتی صحبت برسر این است که مامورین امنیتی کشورها نیز حق ندارند هرگونه حریمی رابشکنند و باید برای اینکار مجوز قانونی داشته باشند. بر سر این مجوز و میزان و چگونگی آن میان دول و حتی درون کشورها بحث زیادی در جریان است؛ مثلاً در خصوص حریم منازل یا حریم مکالمات تلفنی یا فیلم گرفتن بحثی جدی در کشورها در گیر است.

این مسئله را میتوان گسترش داد وصحبت های زیادی کرد ولی قرار این نوشتار به بررسی حقوقی گسترده این نکته نیست بلکه بنظر میرسد که همین اندک برای آدم های عاقلی که یک اشاره برایشان کافی است کفایت بکند، اما تنها به یکی دو نکته اشاره میشود.

اول اینکه اگر واقعه ای در جائی رخ بدهد باید پلیس همان محل وارد بشود و پلیسی ازمنطقه دیگری از شهر نمیآید.

اگر پلیس یک شهر بخواهد وارد ماجرائی بشود که در شهر دیگری رخ داده است باید هماهنگی بکند؛ مخصوصاً در کشورهائی که حکومت ایالتی دارند، پلیس هر ایالتی در صورت دخالت بدون اجازه پلیس ایالت دیگر در حوزه ماموریتش، با سختی با آنها برخورد میکند، یعنی پلیس با پلیس همان کشور درگیر میشود و حتی ممکن است آنها رابازداشت کند.

حال موضوع از این هم فراتر است. یعنی اینکه تصور کنید در ایران اتفاقی افتاده و پلیس پاکستان وارد ایران بشود و عملیات انجام بدهد.

اما در مورد کشتی های اعزامی قضیه از این هم بدتر است زیرا ارتش وارد شده، یعنی حمله نظامی.

اینجاست که گفته شد اسرائیل و کسانیکه حرفها و استدلالات آنها را تکرار میکنند یا نادان هستند یا حقه باز و در پی انحراف افکار عمومی که امری عادی در سیاست است.

حمله به کشتی ها در آبهای بین المللی بنوعی حمله نظامی به تمامی کشورها و حقوق آنهاست.

آبهای بین المللی متعلق به تمامی مردم جهان است. آنجا که حمله صورت گرفت خانه یا آبها یا کشور اسرائیل نبود که ارتش با اجازه مقامات صاحب صلاحیت در آن منطقه به کشتی ها حمله بکنند.

مهم نیست که این آبها نزدیک ساحل ایران است یا آمریکا یا ژاپن یا اسرائیل و... هر حمله ای به کشتی ها در آبهای بین المللی حمله به حقوق تمامی کشورهاست و تمامی آنها حق اعتراض دارند.

در صورت ادامه اینگونه اعمال اسرائیل، همانند آنچه که در آبهای نزدیک سومالی صورت گرفته هر کشوری میتوانند بگوید برای حفاظت از کشتی های خود در هر نقطه ای ناو جنگی مستقر میکند.

اگر کار بطریقی که اسرائیل انجام داد از جانب سایر کشورها هم صورت بگیرد وهرکدام در گوشه ای از جهان کشتی های سایر کشورها را متوقف و از دریا و هوا مورد تهاجم قرار بدهد آنگاه دیگر هیچ تجارتی در جهان صورت نخواهد گرفت و جهان بسوی یک هرج و مرج تمام عیار پیش خواهد رفت.

در نتیجه ادامه روش دزدی دریائی اسرئیل میتواند یک فاجعه جهانی بیافریند.

دزدی دریائی لقبی که همه جهانیان به حرکت اسرائیل داده اند با حرکت پلیس برای دفاع از منافع مردم تفاوت اساسی دارد. آنانیکه این تفاوت های ساده و اساسی را نمیدانند بهتر است اول درسهائی ابتدائی را در مکتب یاد بگیرند و بعد وارد مباحث جدی سیاسی، حقوقی، تاریخی و... بشوند.

دانستن حق و حقوق اولیه شهروندی و مخصوصا در رابطه با پلیس امری اولیه در زندگی است که شهروندان بالغ و عاقل باید بدانند.

باید یک نکته دیگر را هم یاد آور شد اینکه اسرائیل از زمان حرکت کشتی بوسیله عوامل خود لیست مسافرین را داشته (ما در همین شهر و در حول حوش خود میتوانیم حدس بزنیم کدام افراد به بهانه حمایت و... وارد جریانات و حرکات سیاسی میشوند، ولی جاسوس یا خبر چین هستند اخبار را جمع کرده ارسال میکنند) و حتما هم میدانسته بار کشتی چیست و ابداً در آن وسایل نظامی یا جنگی نیست. همچنین هنگام بارگیری کشتی خبرنگارانی از کشورهای مختلف حضور داشته فیلم برداری کرده اند.

مسخره اینجاست که نه سوئد و نه ترکیه هیچکدام در ماجراهای ارسال اسلحه بر علیه اسرائیل وارد نشده و نمیخواستند بشوند و چنین اظهار نظری از جانب مقامات اسرائیلی اوج حماقت و اتهام به این کشورها است.

همیشه گفته و نوشته ام اسرائیل و آمریکا از احمق ترین و نادان ترین کشورها هستند و سیاستهایشان بسیار آسیب پذیر وقابل پیگیری حقوقی و ... است ولی آنچه باعث پیروزی آنها میشود ثروت و قدرت نظامی آنها و ضعف مخالفانشان است؛ همین حمله در آبهای بین المللی یکی از دلایل نادانی آنهاست.

برای اینکه این نکته نیز دقیق تر بررسی بشود باید دو آلترناتیو را در نظر گرفت:

1- اسرائیل همیشه احمقانه عمل میکند؛ زیرا میتوانست کمی صبر کند تا کشتی ها وارد آبهای اسرائیل شوند بعد وارد عمل بشود، در آنصورت موضوع بسیار متفاوت میشد.

2- اسرائیل حمله را هدفمند و با این منطق انجام داده که این اولین قدم برای عملکرد در آبهای بین المللی است و در مراحل بعدی این نوع اعمال را در هرکجا از این سر جهان ( ژاپن و استرالیا) گرفته تا آن سر دیگرش (آمریکا) انجام خواهد داد. اما در این محاسبه خود اشتباه زیادی کرده زیرا تمام جهان در برابرش موضع گرفتند، این نیز حماقتش را میرساند.

مسئله تجاوز یا دزدی دریائی و کشتن مردمان، زخمی کردن آنها ، آدم ربائی و شکنجه و زندانی کردن آنها با حمله ای کماندوئی و استفاده از نیروهای مخصوص امری نیست که بتوان آن را با دفاع پلیس از خود مقایسه کرد.

در صورت چنین حمله ای ازجانب هرکشوری که باشد سرنشینان کشتی ها حق دارند آنها را با هر وسیله ای بیرون کنند و نیروی مهاجم نیز بر مبنای قوانین بین المللی باید آنجا را ترک کند.

عملکرد اسرائیل نشان داد که هیچگاه برای قوانین بین المللی ارزش و احترامی قائل نیست، حال اگر سایرین در برابر چنین کشوری همان سیاست را درپیش بگیرند و برای او ارزش و اهمیتی قائل نشوند و با او به همین شیوه رفتار بکنند آنگاه چه؟.

کشتن انسانهای بیگناه در این حمله ابداً قابل توجیه نیست و اسرائیل باید در سطح جهانی مجازاتی جدی بشود و غرامتی مناسب ( بهمان میزان و شیوه که همیشه یهودیان درخواست کرده اند یعنی برمبنای محاسبات خودشان دهها میلیار دلار) بپردازند.

این سوای آن استکه مردمی که عزیزانشان را از دست داده اند خواهان محاکمه و اعدام قاتلان باشند.

در خصوص مسائل انحرافی دیگری که مطرح میشود مثلاً نشان دادن یک چاقوی معمولی بعنوان اسلحه جنگی و... ابن سخنان نیز از احمقانه ترین هاست هرکسی که اندک اطلاعی از دریانودی داشته باشد میداند که در تمای کشتی ها اینگونه سلاح ها هست و حتی در بسیاری از آنها اسلحه گرم در اختیار ناخدایان قرار دارد و این کاملاً قانونی است. اما در مجموع آنچه نشان دادند ابدا ارتباطی با سلاح جنگی و... نداشت.

سرنشینان کشتی به کماندوهای اسرائیلی حمله نکردند ولی اگر هم چنین کردند بر مبنای قوانین بین المللی حق داشته اند تا متجاوز را بیرون بکنند. اگر چنین کاری توسط کشور دیگری صورت میگرفت آیا نویسندگانی که حرفهای اسرائیل را تکرار میکنند باز هم همین حرفها را میزدند؟ مسلماً خیر.

اما مخصوصاً شیوه کشتن آن جوان آمریکائی ترک تبار که دو گلوله به صورت، دو گلوله به پا و یک گلوله در پشت دارد نشان میدهد که این کار برای دفاع نبوده بلکه ابتدا دو گلوله به پاهایش زده اند تا از پای در آید بعد که به زانو افتاد دو گلوله به سرش زدند تا کشته شود و بعد که بروی شکم افتاده یک گلوله هم به پشتش زده اند.

این کار بدون هیچ شک و تردیدی آدم کشی بدون هیچ احساس انسانی است که تنهااز گروهی جنایتکار آدمکش شستشوی مغزی شده ساخته است و نه پلیس یا ارتش.

پس معلوم میشود حمله کنندگان نیروهای ویژه ای بودند که به وحشی ترین شکلی تربیت شده اند که اگر بآنها نام حیوان بدهیم به حیوان توهین شده است بلکه این جنایات تنها از گروهی انسان نما برمیآید.

ذکر یک نکته ضروری است اینکه از پایه گذاران اصلی این حرکت همین شهر محل سکونت من " اپسالا" میباشد و در نتیجه من تقریبا تمام سازمان دهندگان آنرا میشناسم ومیدانم که در برنامه آنها ابداً حرکت نظامی نبوده است. زمانیکه بمن پیشنهاد همراهی شد گفتم اسرئیلی ها آدم کش هستند و به کسی رحم نمیکنند جان من در همین شهر هم از دست آنها در امان نیست و در صورت همراهی حتما من را میکشند و بعد هم از من بعنوان فردی با خصوصیات فلان و بهمان بعنوان بهانه ای برای توجیه اعمال ضد بشری خود سوء استفاده میکنند. تاریخ هم نشان داد که فکر من درست بود.

جالب است گفته شود2 تن از تعداد انگشت شماری که از سوئد بهمراه کشتی رفتند یهودی بودند که یکی پزشک و دیگری هنرمندی بود متولد اسرائیل.

باید اضافه کرد که فلسطینیان با یهودیان ( و مسیحیان) خصومتی ندارند و میگویند ما با هم در یک کشور بزرگ شده همسایه دیوار بدیوار بوده ایم این صهیونیست است که به جان ما افتاده است.

در خصوص سایر مسائل مطروحه که جهت انحراف فکری ایجاد شده است. ازجمله:

چرا کشتی مواد خوراکی و بیمارستانی برای غزه ارسال میشود ولی برای بنگلادش نمیشود؟

پاسخ: دلائلش بسیار روشن است مگراینکه نویسنده بآن دلائلی که ذکر شد بخواهد چنین بنویسد.

بنگلادش یک کشور مستقل و آزاد است با دولت و... که به تمام جهان راه دارد.

بنگلادش با حدود 140 میلیون نفر جمعیت در رده هشتم جهان قرار دارد و مشکل آن جای دیگری است. تنها با توجه به جمعیت بنگلادش و تعداد فقرایش این حرف که مردمان عادی جهان همانند موضوع غزه برای آنها غذا و دارو تهیه کرده و بفرستند مسخرگی خود را بوضوح نمایان میکند. تفاوتهای اساسی میان این دو کشور بسیار فراتر از آنست که در چنین مقایساتی گنجانده بشود و بیشتر نادانی افراد را میرساند.

جالب است که این افراد خیال میکنند مسائل حقوقی، سیاسی، نظامی، جغرفیائی ووو را میدانند در حالیکه دیده میشود از کمترین ها مانند جمعیت کشورهای جهان نیز بی اطلاع هستند و نمیتوانند کمترین چیزها را ببینند. کافی بود نگاهی به اخبار گوناگون میکردند تا میدیدند صحبت بر سر حمله دریائی در آبهای بین المللی است؛ و مسئله حقوق بین المللی با حقوق پلیس محلی در دفاع از خود فرق میکند؛ آنگاه می دیدند که این حمله با چنین شرایطی از جانب تمام جهان محکوم شده و تنها آمریکا آنهم بدلایل مشخص آن را محکوم نکرد. پس کسانیکه این استدلالات را ارائه میدهند یا نادان هستند و یا آمریکائی یا اسرائیلی.

در باره مقایسه با دارفور: حرفهائی که طرفدارن اسرائیل میزنند نشان میدهد که هیچ چیز از جهان نمیدانند. دارفور منطقه ای نفتخیز است که دست آمریکا در آن دخالت دارد و جنگ را دامن میزند.

درخصوص منطقه خاورمیانه و اینکه چرا وقایع این منطقه اینقدر با اهمیت است و سایر نقاط جهان نیست.

به این نکته بارها در نوشته هایم اشاره داشته ام و حتی مطلبی مستقل نوشته ام که شاید در آینده منتشر بشود. خاورمیانه قلب تپنده جهان است. اگر امروز انگلیس یا نروژ یا امثالهم بر اثر حادثه ای از بین برود آنقدر در جهان تاثیر نمیگذارد که واقعه ای باندازه یک در صد آن در این منطقه رخ بدهد.

برای همین استکه ایران بصورت بالانس قدرت در جهان در آمده و اگر ایران بطرف روسیه و چین برود و یا بطرف آمریکا و اروپا دقیقاً توازن قدرت در جهان به آن طرف خواهد چرخید.

اتفاقاً از طرف دیگر بالانس قدرت در فلسطین و اینکه میان فلسطینیان و صهیونیستها کدام بتواند قدرت بلامنازع بشود به ایران و قدرتهای بزرگ جهان نیز منعکس میشود. ولی هنوز جنگ قدرت در فلسطین اشغالی درگیر است. آنانیکه از این مهم اطلاعی ندارند هیچ چیزی از سیاست نمیدانند.

در همین رابطه است که حساسیت فلسطین چند برابر میشود. فلسطین منطقه ای است که تمامی ادیان سامی ( یهودی، مسیحی و مسلمان) آن را مکانی مقدس میدانند و از هزاران سال پیش در آن جنگ بوده که اوج آن جنگهای صلیبی است.

هم اکنون نیز یک جنگ تماماً مذهبی دیگر در جهان براه افتاده که این بار آنرا یهودیان صهیونیست براه انداخته اند ولی مثل همیشه خود را مخفی کرده صحبتی از چنین جنگی و مخصوصا نقش خود نمیکنند. در این جنگ بسیاری از مسیحیان درگیر هستند. دسته ای مسیحی صهیونیست هستند که اسرائیل آنها را براه انداخته است و در مقابل آن دسته ای مسیحیانی هستند که برعلیه حاکمیت یهود بر سرزمین مقدس میباشند.

از همین اکنون بصراحت میگویم و هشدار میدهم ادامه این روند ممکن است جنگ جهانی دیگری براه بیاندازد؛ زیرا مخصوصاً مسیحیان اروپا حاضر نیستند فلسطین بطور تام تمام در اختیار یهودیان (صهیونیست) قرار بگیرد و اگر اکنون بظاهر ساکت هستند چند دلیل دارد که مهمترین آنها قدرت مالی یهودیان و نفوذ آنها در دولتهای اروپائی و آمریکا است؛ لیکن آنها مترصد موقعیت مناسب هستند. اتفاقا ً خانم آنا لیند وزیر امور خارجه سوئد را نیز یهودیان صهیونیست بهمن دلیل ترور کردند زیرا او در عمل از فلسطین وفلسطینان حمایت میکرد.

پایان کلام:

تمامی آن نکاتی که در آن مقاله منتشره در سایت گویا آمد نشانگر موضع گیری طرفدارنه از اسرائیل است و در نهایت هم نشان میدهد که نویسنده و تمامی آنانیکه چنین نکاتی را در جاهای مختلف مطرح کرده ومیکنند یا آگاهانه از جنایت حمایت میکنند و یا از دانش سیاسی، تاریخی، جغرافیائی، مذهبی، اجتماعی و در مجموع هیچ دانش اجتماعی برخودار نیستند.

ژوئن 2010 خرداد 1389

اپسالا – سوئد

حسن بایگان



۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

بیانیه کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای کمونیست مارکسیست-لنینیست(ICMLPO)




بر علیه بربریت دولت فاشیستی اسرائیل!

همبستگی با خلق فلسطین!

باید تعرض سبعانه ارتش هیتلری صهیونیسم به "شناورهای آزادی" را بطور صریح و قاطع محکوم و رد کرد و از جانب عموم جامعه تقبیح شود. کشور اسرائیل با همدستی ساکت کشورهائی که اشتباها دمکراتیک نام گرفته اند بطور سیستماتیک دست به نسل کشی فلسطینیان زده است ، جمعیت یک و نیم میلیونی غزه را در نواری بطول 40 کیلومتر و عرض 6 کیلومتر درگرسنگی کامل قرارداده ، و اجازه ورود هیچ نوع کمک های انسانی و ما یحتاج عمومی مانند غذا ، دارو ، لوازم التحریر ، مصالح ساختمانی برای بازسازی مساکن بمباران شده توسط اسرائیل و ... را بآن نمیدهد.
"شناور های آزادی" چندین تن کمکهای اولیه با خود حمل میکردند که کشور اسرائیل با ارتش خون آشام خود از ورود آنها به غزه جلوگیری نمود. این کشور نه به قطعنامه های سازمان ملل و نه به توافقات و موازین بین المللی احترام میگذارد بلکه تنها منطق زور و حمایت امپریالیسم آمریکا و متحدینش را درکیسه خود دارد
شناور "ماوی مرمره" از ترکیه که بر فراز آن نیز پرچم ترکیه در اهتزاز بود مورد تجاوز قایقهای نظامی و کماندوهای ویژه در بالگرد های ارتش اسرائیل قرار گرفت و سرنشینان آن که از کشورهای مختلف جهان برای رساندن کمکهای انسانی عازم نوار غزه بودند به گلوله بسته شدند. این عملیات نظامی بر علیه سرنشینان غیر نظامی و غیر مسلح شناور کمکهای انسانی که با بیان همبستگی با مردم فلسطین برای صلح و عدالت مبارزه میکنند ،صورت گرفت. دولت تل آویو در کمال وقاحت ادعا کرد که سربازان اسرائیلی بر علیه سرنشینان مسلح شناور مرمره و در "دفاع از خود" عمل نمودند. سلاح های توقیف شده توسط کماندو های اسرائیلی عبارتند از پیچ گوشتی ، چاقوی کوچک سوئیسی ، ابزارهای مورد نیاز در شناور ها ، چکش ، یک جفت تایر ، و امثالهم میباشند. این تجاوز در آبهای بین المللی صورت گرفت و یا بعبارت دیگر ، این عمل یک راهزنی دریائی در عین اهانت بیحد و مرز یه قوانین بین المللی بود و ناتو که کشور ترکیه عضو آن است فقط به اظها رتاسف نسبت به حادثه بسنده نمود، درست مانند سازمان ملل که در آن آمریکا قطعنامه محکومیت اسرائیل را وتو نمود. امپریالیسم آمریکا بعنوان حامی و حافظ اصلی اسرائیل بار دیگر از محکومیت این کشور فاشیستی جلوگیری نمود.
خشم و نفرت و انزجار بر ضد این عمل فاشیستی در سراسر جهان برانگیخته شد و مردم در بسیاری کشور ها بویژه در اروپا ، فرانسه ، آلمان ، ایتالیا ، اسپانیا ، بلژیک ، پرتغال، .. و بطور رزمنده در ترکیه دست به تظاهرات زدند.دولت ها که در مقابل این انزجار عمومی قرار گرفتند با ریاکاری مجبور به اتخاذ صرفا موضع " محکوم نموده و خواستار توضیح هستیم" شدند در حالی که کشور صهیونیستی اسرائیل باید از نهاد های جهانی اخراج شود و توافقات امتیازدار بین اتحادیه اروپا و اسرائیل ملغی گردند.
حتی تا امروز 2 ژوئن 2010 ، تعداد کشته شدگان و زخمی ها در این عملیات نظامی هنوز مخفی نگه داشته شده اند. سفیر اسرائیل در اسپانیا با وقاحت تمام و بی تفاوتی نسبت به جان انسانها و تکرار ترجیع بند "دفاع از خود" گفت که " فقط یک دوجین از میان بیش از 700 سر نشین شناور مرمره کشته شده اند که این در صد بسیار کوچکی است".
اوباما رئیس جمهور آمریکا از حزب دمکرات که این روزها بر طبل جنگ بر علیه ایران و کره شمالی میکوبد و محاصره اقتصادی کوبا و جنگ در عراق و افغانستان را همچنان ادامه میدهد فقط به اظهار تاسف از این حادثه بسنده نموده است. همین و فقط همین!
بی عملی نسبت به تجاوزات و جنایات کشور اسرائیل تا کنون این کشور فاشیستی را از مجازات مصون داشته است. زمان آن رسیده است که به این وضعیت پایان داده شود. کشور فاشیستی و ارتجاعی و نژاد پرست اسرائیل باید برای جنایاتش محکوم شده و با آن مبارزه شود. فلسطینیان حق دارند که کشور مستقل خود را با مرزهای جغرافیائی امن تشکیل دهند ، سرزمینهای اشغال شده توسط صهیونیستها را پس بگیرند و برای خسارات وارده تقاضای غرامت کنند.
ما باید همبستگی خود با خلق فلسطین را افزایش دهیم و همزمان بر علیه صهیونیسم و حامیان و حافظان آن مبارزه کنیم . اسرائیل دارای چهارمین ارتش قدرتمند جهان است و زراد خانه ای از سلاح های اتمی و کشتار دسته جمعی را در دست دارد که نه تنها برای خاورمیانه بلکه برای جهان بشکه باروتی شده اند.
کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای کمونیست مارکسیست-لنینیست همبستگی خود را با مردم فلسطین و مبارزه بر حق آنها ابراز میدارد و آنرا در در عمل مشخص بیان میدارد. ما همبستگی خود را با قربانیان راهزنی اخیر اسرائیل ابراز میداریم.

زنده باد مبارزه مردم فلسطین!
بر علیه امپریالیسم و ارتجاع ، مبارزه ای تا سر انجام!
2 ژوئن 2010
اسرائيل: مصونيت تا کي؟

اسرائيل: مصونيت تا کي؟

آلن گرش،
 دوشنبه 31 مه 2010

ترجمه بهروز عارفی

يورش ارتش اسرائيل به يک ناوگان حامل کمک های بشردوستانه به غزه، در سحرگاه 31 مه 2010، احتمالا بيست کشته داده است. اين حمله در آب های بين المللی صورت گرفته. کشورهای متعدد از جمله در اروپا و نيز دولت فرانسه آن را محکوم کردند. برنارد کوشنر، وزير خارجه فرانسه، اعلام کرد که «هيچ چيز نمی تواند اعمال چنين خشونتی را که ما آنرا محکوم می کنيم، توجيه کند». چند کشور از جمله سوئد، اسپانيا، ترکيه و فرانسه سفير اسرائيل را فراخواندند. يونان مانور هوائی با اسرائيل را معلق و سفر فرمانده نيروی هوائی اسرائيل را لغو کرد.

طبيعی است که بايد از اين محکوميت ها استقبال کرد. اگر چه هنوز افرادی هستند که عمليات اسرائيل را توجيه می کنند. برای مثال، بنا بر گزارش خبرگزاری فرانسه، فردريک لوفور سخنگوی وصف ناپذير حزب «اتحاد برای جنبش مردمی» (UMP) [حزب حاکم در فرانسه.م] اظهار داشته که حزب او از مرگ افراد «متاسف» است ولی «تحريکات» «کسانی را که خود را دوستان فلسطينيان معرفی می کنند» نکوهش می کند.

يک روز پيش از اين عمليات نظامي، برنار هانری لوی با غيب گوئی که از صفات پسنديده بی شمار اوست، در تل آويو گفت: «من هرگز ارتشی اين چنين دموکراتيک نديده ام که اين قدر اخلاقی رفتار کند.» (روزنامه هارتص، 31 مه 2010) (1) يادآوری کنيم که هنگام جنگ غزه، فيلسوف ما بر روی يک تانک اسرائيلی خراميده بود تا وارد سرزمين اشغالی شود (2). بنا بر گزارش خبرگزاری فرانسه، لوی حمله امروز را «احمقانه» ارزيابی کرده، زيرا ممکن است وجهه اسرائيل را خدشه دار کند. اما، او حتی يک کلمه برای محکوميت يا اظهار تاسف نسبت به کشته شدگان به زبان نياورد...

تنها پرسشی که امروز مطرح است، تخمين ميزان بهائی است که دولت اسرائيل بخاطر اين جنايت خواهد پرداخت. چرا که سازمان ملل متحد سال هاست ده ها قطع نامه صادر کرده است (3) (و اسرائيل آنها را نقض کرده است)، اتحاديه اروپا متون بی شماری را به تصويب رسانده که از اسرائيل دعوت می کنند تا به حقوق بين المللی احترام بگذارد يا حتی به حقوق انساني، مثلا با شکستن تحريم غزه. هيچکدام از اين مصوبات در عمل به اجرا در نيامده اند. برعکس، اتحاديه اروپا و ايالات متحده به اسرائيل پاداش هم می دهند.

شاهد اين مدعا پذيرش عضويت اسرائيل در «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی» (OCDE) در هفته گذشته و ديدار بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل از فرانسه برای رسميت بخشيدن به آغاز حضور اين کشور است. همان طوری که در اطلاعيه «انجمن همبستگی فرانسه- فلسطين» (AFPS) در تاريخ 30 آوريل 2010 آمده است: «عضويت اسرائيل در سازمان همکاری و توسعه اقتصادي، ضربه ای است برای صلح!» (4). اين عضويت به منزله تاييد انضمام کرانه باختری و جولان به «محدوده» اسرائيل است. حمله اسرائيل به ناوگان صلح چند روز پس از آن نشان می دهد که اين دولت حسن نظر يادشده را بمنزله چراغ سبزی جهت دست يازيدن به هر عملياتی می داند.

در دسامبر 2008، رويداد مشابهی رخ داده بود. در آن هنگام، اتحاديه اروپا تصميم به «ارتقای» روابط دوجانبه با اسرائيل گرفت (5). تصميم ياد شده امتيازاتی به دولت اسرائيل می داد که اتحاديه اروپا فقط برای قدرت های بزرگ قائل بود. چند روزی از آن رويداد نگذشته بود که تانک های اسرائيلی به سرزمين غزه يورش برد و در کمال مصونيت از هر گونه مجازاتي، مرتکب «جنايت های جنگی» و حتی «جنايت عليه بشريت» شد.

ريچارد فالک، فرستاده ويژه سازمان ملل به سرزمين های اشغالی فلسطين، در لوموند ديپلماتيک (مارس 2009) مقاله ای نوشت با عنوان «ضرورت بازخواست از مسئولين تجاوز به غزه» (6). چند ماه بعد، کميسيون سازمان ملل به رياست ريچارد گلدستون، قاضی جنوب آفريقائی جمعبندی خود را اعلام کرد (7). گزارش او اسرائيل را بشدت محکوم می کرد، هر چند که حماس را نيز ناديده نمی گرفت. اين گزارش تاييد می کرد که ارتش اسرائيل آتش بس را نقض کرده و از جنايات آن پرده بر می داشت. گزارش گلدستون گزارش های متعددی را که عفو بين المللی (8) و سازمان ديده بان حقوق بشر منتشر کرده بودند، تاييد می کرد.

اين گزارش ها به اتخاذ هيچ مجازاتی عليه حکومت اسرائيل نيانجاميد. يکی از بهانه هائی که برای پرده پوشی و توجيه بی ارادگی پيش کشيده شد، ادعای وجود بررسی های جدی در اسرائيل بود. در حالی که شارون ويل، حقوقدان اسرائيلی با استدلال آن را رد می کند (لوموند ديپلماتيک، سپتامبر 2009) (9)، در مقاله ای با عنوان «از غزه تا مادريد، ترور حساب شده صلاح شهاده».

از سوی ديگر، در اسرائيل شاهد يورش بی سابقه ای به سازمان های دفاع از حقوق بشر، چه اسرائيلی و چه بين المللی هستيم. در اين کشور، اين سازمان ها را، پس از تهديد ايران، حماس و حزب الله، مهم ترين تهديد استراتژيک عليه دولت تلقی می کنند. گروه هائی که از سوی حکومت و جناح راست افراطی حمايت می شوند، کارزاری تمام عيار برای بی اعتبار کردن آنان براه انداخته اند. نظير «مونيتورسازمان های غير دولتی NGO-Monitor (10) که جنگی تبليغاتی برای توجيه آن چه غيرقابل توجيه است به پيش می برد. (به مقاله دومينيک ويدال «دروغ هر چه بزرگ تر باشد...» (لوموند ديپلملتيک، فوريه 2009 مراجعه کنيد).(11). آيا بايد در شگفت بود که سربازان اسرائيلی مددکارانی را که تلاش می کنند به غزه آذوقه برسانند، «تروريست» خوانده و چون تروريست ها با آنان رفتار کنند؟

آيا مصونيت اسرائيل از مجازات همچنان ادامه خواهد يافت يا برخی دولت ها تصميم دقيقی برای مجازات اسرائيل اتخاذ خواهند کرد تا به دولت اسرائيل ( و همچنين مردم آن) بفهمانند که اين سياست ، سرکوب و اشغال بهائی دارد که بايد بپردازند؟

دولت فرانسه، می تواند در چارچوب اتحاديه اروپا به شرکايش پيشنهاد کند تا پيمان همکاری با اسرائيل را به اتکای ماده 2 معلق کنند. اين ماده به صراحت می گويد که اسرائيل موظف به حفاظت از حقوق انسانی است. به مقاله ايزابل آوران، «مسامحه اتحاديه اروپا در برابر اسرائيل» در سايت لوموند ديپلماتيک مراجعه کنيد. (12)

هم اکنون، فرانسه می تواند بدون اين که معطل شرکای اروپائی اش شود، تصميم مقتضی اتخاذ کند (13)

ابتدا، برای وادار کردن اسرائيل به احترام به حقوق و تصميمات اتحاديه اروپا، کارزاری برای تعيين مبداء محصولات اسرائيلی وارداتی در فرانسه براه انداخته و واردات محصولات مستعمره های اسرائيلی را ممنوع کند (و نه فقط اختصاص عوارض گمرگی به آن ها)؛

سپس، تاکيد کند که استقرار شهرک های استعماری در سرزمين های اشغالی غير قابل قبول است و ساکنان اين شهرک ها برای مسافرت به فرانسه به ويزا نياز دارند. با مراجعه به نشانی داوطلبان سفر به فرانسه اين امر عمل ساده ای است؛

سرانجام، فرانسه اعلام کند که شهروندان فرانسه که در اسرائيل به خدمت نظام وظيفه در می آيند، حق خدمت در سرزمين های اشغالی را ندارند. شرکت آنان در عمليات نظامی اشغالگرانه مستوجب تعقيب قضائی شود.

برنارکوشنر، وزيرخارجه اعلام کرد که در ميان کشته شدگان در کشتی ها، فرانسوی نبوده است. اما، آيا او او مطمئن است که هيچ شهروند فرانسوی در ميان مسئولان جنايت وجود ندارد؟

-----

عنوان اصلی مقاله:

Isra�l, l�impunit� jusqu�� quand ?, Par Alain GRESH, 31 mai 2010



http://blog.mondediplo.net/2010-05-31-Israel-l-impunite-jusqu-a-quand

------

پاورقی ها:

1 - http://www.haaretz.com/news/diplomacy-defense/bernard-henri-levy-i-have-never-seen-an-army-as-democratic-as-the-idf-1.293087?localLinksEnabled=false

2 - http://blog.mondediplo.net/2009-01-10-Liberer-les-Palestiniens-des-mensonges-de-Bernard

3 - http://www.monde-diplomatique.fr/2009/02/A/16775

4 - http://www.palestine-solidarite.org/communique.afps.300410.htm

5 - http://ir.mondediplo.com/article1345.html

6 - http://ir.mondediplo.com/article1416.html

7 - http://blog.mondediplo.net/2009-09-16-Gaza-crimes-de-guerre-crimes-contre-l-humanite

8 - http://blog.mondediplo.net/2009-07-05-Le-rapport-d-Amnesty-International-sur-la-guerre

9 - http://ir.mondediplo.com/article1460.html

10 � http://www.ngo-monitor.org/index.php

11 - http://ir.mondediplo.com/article1385.html

12 � http://www.monde-diplomatique.fr/carnet/2009-06-25-UE-Israel

13 - http://blog.mondediplo.net/2010-04-06-Trois-suggestions-a-Bernard-Kouchner





یاغی گری است یا قدرت نمائی؟


بامداد روز دوشنبه سی ام ماه" می "حمله کما ندوهای اسرائیلی به کاروان امدادرسانی به مردم غزه وکشتار بالغ بربیست نفر از انسان دوستانی که به یاری نیازمندا ن شتافته بودند "نفرت"و "حیرت" همگان را برانگیخت . "نفرت " کودکان وزنان وبیمارانی که در غزه به دام افتاده اند و"حیرت" نیکوکارانی که کمک رسانی به مصیبت زدگان جهان ازهرمذهب ومسلکی را " عبادت" می شمارند.

پاسخ جامعه جهانی:

عکس العمل ها تا حدی گسترده بود که نشان از " تکان" بی سابقه جامعه جهانی می داد اما چه سود ؟ برخورد سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن سازمان بسیار کم رنگ تر از آن بود که مردم جهان از این "قبله عالمیان "انتظار داشتند. چراکه دولت آقای ناتان یاهوبا صدور دستور حمله به این کاروان مسئولیت کشتار کمک رسانان و زیرپاگذاشتن مقررات بین المللی ودست زدن به عملی که فقط از راهزنان دریائی ساخته است یکجا متوجه خود کرده است گرچه گفته های آقای اهودباراک وزیردفاع اسرائیل که این شبیخون رادرقالب "دفاع ازخود می ریخت" به" تعبیر خواب" نزدیکتراز اظهارنظر یک سیاستمداربوداما دریک فرض غیرممکن اگرسخنان ایشان راقبول کنیم این سئوال مطرح می شود که درفاصله هشتاد میلی سواحل اسرائیل ودرآبهای بین المللی سخن از "دفاع" برزبان آوردن را جز"کودن پنداشتن جامعه جهانی به چیز دیگری نمی توان تعبیرکرد. اینجاست که باید گفت سازمان ملل متحد "اصل"را بدست فراموشی سپرده وبه دنبال "فرع" افتاده است . شکستن مقررات بین المللی مستلزم "مجازات" است نه مستوجب " محکومیت" .ناوگان "آزادی"که یک هفته پیش حرکت خود را از یونان وترکیه بسوی غزه آغازکرده بود حامل ده هزارتن موادپزشکی و ساختمانی ویکصد منزل مسکونی پیش ساخته برای بی خانمان ها وزندگی باخته ها وپانصد"ویلچر" برای معلولین بود وبهنگام مواجه شدن باحمله کماندوهای اسرائیلی پرچم سفید برافراشته بود . آیا حمله به چنین کاروانی به بهانه "دفاع ازخود" آنهم درآب های بین المللی پذیرفتنی است ؟

واقعیت تلخ:


وزیر دفاع اسرائیل باصدور فرمان حمله به کاروان آزادی "بدعت"ناپسند وخطرناکی را از خود برجای نهاده است . بدعتی که امنیت رفت وآمد درآبهای بین المللی را با خطر جدی روبرومی کند بخصوص اگر سازمان ملل متحد وشورای امنیت این رویداد تلخ وتکان دهنده را بدست فراموشی سپارد وآقای باراک را مشمول "عفو" خودگرداند.
 حسن کیوده
سی ویکم می 2010