کشتی کمک های انسانی به غزه و
دانش سیاسی، حقوقی، تاریخی
پس از حمله نیروهای کماندوئی مخصوص اسرائیل به کشتی های حامل کمک های انسانی به مردم محاصره شده ( زندانی ) در غزه، شخصی مطلبی نوشت که تماماً همان حرفهای اسرائیل بود و در سایت گویا به چاپ رسید.
در حالیکه حتی کسانی هم که بجرم بدترین جنایتها در زندان هستند حق ملاقات و دریافت بعضی مواد خوراکی و غیره را دارند تنها در آمریکا ( زندان گوانتانامو) و اسرائیل این حق از مردم گرفته شده است.
مردم غزه برای رهائی و تامین مواد خوراکی باید همانند موش کور در زیر زمین نقب بزنند تا بتوانند مایحتاج اولیه خود را تامین کنند.
حتی بزرگترین کشورهای دنیا که از لحاظ وسعت صد ها برابر غزه هستند نمیتوانند تمامی مایحتاج خود را تامین کنند و نیازمند سایر کشورها هستند حال چگونه باید یک منطقه ای که از شهر تهران هم کوچکتر است در حالتی محاصره شده همه چیز خودرا تامین کند.
هدف محاصره کنندگان آنستکه یا فلسطینیان سرزمین خود را ترک کنند و یا چنانچه چنین نکردند از گرسنگی، بیماری و سایر مسائل و مشکلات بمیرند تا کشور و خاک آنها را غصب کند.
در یک مقایسه میتوان گفت : فکر کنید خانه شما محاصره شده و به شما میگویند یا آنرا ترک کن و مجاناً بما واگذار تا ما در آن زندگی کنیم و یا باید از گرسنگی، بیماری و... با زجر بمیرید.
به فلسطینیان اجازه داشتن مصالح ساختمانی داده نمیشود ولی صهیونیستها بطور مدام دارند خانه سازی میکنند!!!
حال چرا با وجود این شنیع ترین اعمال طول تاریخ بشر، سایت گویا چنین نوشته ای را منتشر میکند؟ در اینجا دو مورد مطرح میشود.
1- سایت گویا با این نوشته موافق بوده و بهمین دلیل آنرا منتشر کرده است. در این صورت این سایت جهتی مشخص دارد و در خدمت اسرائیل است و دیگر نیازی نیست بخودش زحمت انتشار این نوشته و سایر نوشته های من را بدهد زیرا از وسایل ارتباط جمعی وابسته انتظار انتشار نظر مخالف نیست.
2- سایت گویا این نوشته را آگاهانه و برای اینکه نشان بدهد عده ای ایرانی وجود دارند که دل و روحشان در هوای دیگری است منتشر کرده است. در اینصورت این حرکت سایت گویا درست است ولی بشرط اینکه جواب آن را نیز چاپ بکند وگرنه آن مطلب را با همان هدفی که در بالا آمد منتشر کرده است. البته سایت گویا در چند سال اخیر از سیاست بی طرفی بیرون رفته و مقالات را کاملاً جهت دار انتخاب میکند.
میتوان شق سومی را هم در نظر گرفت اینکه سایت گویا خودش هم ندانسته چه میکند اما این یکی از بحث ما خارج است واهمیتی ندارد ونمیتوان سایت با سابقه ای مانند گویا را اینچنین دست کم گرفت.
بررسی گفتار و استدلالات اسرائیلیان
بر اساس همان شیوه همیشگی که از بردن نام امتناع میکنم اینبار نیز چنین خواهد بود مخصوصاً اینکه شخص ( نویسنده) مهم نیست بلکه آن تفکری که در میان عده ای هست و بوسیله بعضی رسانه ها پیدا و یا تقویت میشود نکته ای است که باید بدان پرداخت، وگرنه در بسیاری موارد مثلاً در فیس بوک نیروهای سازمانهای امنیتی اسرائیل، آمریکا، ایران و شاید اکثر قریب به اتفاق جهان نشسته اند و بدون اینکه عکس (اگر هم باشد واقعی نیست) و مشخصات درستی ارائه بدهند وارد مباحث میشوند و آنها را جهت میدهند و یا منحرف میکنند.
اکنون فیس بوک به محل مناسبی برای نیروهای امنیتی تبدیل شده و مخصوصا نیروی خود را روی جوانان که از تجربه بسیار اندکی برخوردارند متمرکز میکنند و هرجا هم پرسیده میشود چرا عکس و مشخصات خود را نمیگذارید با حیله تهاجمی دروغین میگویند از ترس رژیم است. این مسئله درحالی استکه حتی حزب کمونیست کارگری که از انعطاف ناپذیر ترین نیروهای ضد رژیم است تمامی نیروهایش راعلنی کرده است.
آنانیکه خارج از مجموعه امنیتی ها اما بدون مشخصات واقعی در فیس بوک هستند سیاسیون حرفه ای و استخواندار نیستند ولی ادای اینها را در می آمورند و اکثراً هم بجای حرف دقیق و استدلال منطقی به فحاشی (حتی استفاده از کلمات رکیک) میپردازند و این را دلیلی برای احتمال اعدام میشمارند!!!
بهر صورت این بحث را همین جا بسته به سراغ آن نوشته و تحلیل آن میرویم.
اولین نکته ای که آنجا آمده اشاره باین استکه اسرائیل حق داشته در مقابل حمله سرنشینان کشتی از خودش دفاع کند و اینکه حق دفاع برای پلیس در همه جای دنیا محفوظ است.
پاسخ: این استدلال اسرائیل که از زبان باصطلاح ایرانیان در میآید، از پایه غلط میباشد و یا بهتر است گفته شود کاملاً مزخرف است و گویندگان و مروجین این حرف یا نادان هستند و نمیدانند چه میگویند؛ یا میدانند و میخواهند مردم را فریب بدهند. چرا؟
همه مردم میدانند که هیچ پلیسی حق ندارد بدون اجازه دادستانی وارد حریم شخصی کسی بشود. اگر چنین بکند صاحب محل ( منزل یا محل کار یا هرجای دیگری) حق دارد او را بیرون بکند. حتی برای ورود به اماکنی هم که پلیس میداند در آنجا کارهای غیر قانونی مثلاً تولید مواد مخدر صورت میگیرد باز هم مجوز لازم میباشد.
حتی صحبت برسر این است که مامورین امنیتی کشورها نیز حق ندارند هرگونه حریمی رابشکنند و باید برای اینکار مجوز قانونی داشته باشند. بر سر این مجوز و میزان و چگونگی آن میان دول و حتی درون کشورها بحث زیادی در جریان است؛ مثلاً در خصوص حریم منازل یا حریم مکالمات تلفنی یا فیلم گرفتن بحثی جدی در کشورها در گیر است.
این مسئله را میتوان گسترش داد وصحبت های زیادی کرد ولی قرار این نوشتار به بررسی حقوقی گسترده این نکته نیست بلکه بنظر میرسد که همین اندک برای آدم های عاقلی که یک اشاره برایشان کافی است کفایت بکند، اما تنها به یکی دو نکته اشاره میشود.
اول اینکه اگر واقعه ای در جائی رخ بدهد باید پلیس همان محل وارد بشود و پلیسی ازمنطقه دیگری از شهر نمیآید.
اگر پلیس یک شهر بخواهد وارد ماجرائی بشود که در شهر دیگری رخ داده است باید هماهنگی بکند؛ مخصوصاً در کشورهائی که حکومت ایالتی دارند، پلیس هر ایالتی در صورت دخالت بدون اجازه پلیس ایالت دیگر در حوزه ماموریتش، با سختی با آنها برخورد میکند، یعنی پلیس با پلیس همان کشور درگیر میشود و حتی ممکن است آنها رابازداشت کند.
حال موضوع از این هم فراتر است. یعنی اینکه تصور کنید در ایران اتفاقی افتاده و پلیس پاکستان وارد ایران بشود و عملیات انجام بدهد.
اما در مورد کشتی های اعزامی قضیه از این هم بدتر است زیرا ارتش وارد شده، یعنی حمله نظامی.
اینجاست که گفته شد اسرائیل و کسانیکه حرفها و استدلالات آنها را تکرار میکنند یا نادان هستند یا حقه باز و در پی انحراف افکار عمومی که امری عادی در سیاست است.
حمله به کشتی ها در آبهای بین المللی بنوعی حمله نظامی به تمامی کشورها و حقوق آنهاست.
آبهای بین المللی متعلق به تمامی مردم جهان است. آنجا که حمله صورت گرفت خانه یا آبها یا کشور اسرائیل نبود که ارتش با اجازه مقامات صاحب صلاحیت در آن منطقه به کشتی ها حمله بکنند.
مهم نیست که این آبها نزدیک ساحل ایران است یا آمریکا یا ژاپن یا اسرائیل و... هر حمله ای به کشتی ها در آبهای بین المللی حمله به حقوق تمامی کشورهاست و تمامی آنها حق اعتراض دارند.
در صورت ادامه اینگونه اعمال اسرائیل، همانند آنچه که در آبهای نزدیک سومالی صورت گرفته هر کشوری میتوانند بگوید برای حفاظت از کشتی های خود در هر نقطه ای ناو جنگی مستقر میکند.
اگر کار بطریقی که اسرائیل انجام داد از جانب سایر کشورها هم صورت بگیرد وهرکدام در گوشه ای از جهان کشتی های سایر کشورها را متوقف و از دریا و هوا مورد تهاجم قرار بدهد آنگاه دیگر هیچ تجارتی در جهان صورت نخواهد گرفت و جهان بسوی یک هرج و مرج تمام عیار پیش خواهد رفت.
در نتیجه ادامه روش دزدی دریائی اسرئیل میتواند یک فاجعه جهانی بیافریند.
دزدی دریائی لقبی که همه جهانیان به حرکت اسرائیل داده اند با حرکت پلیس برای دفاع از منافع مردم تفاوت اساسی دارد. آنانیکه این تفاوت های ساده و اساسی را نمیدانند بهتر است اول درسهائی ابتدائی را در مکتب یاد بگیرند و بعد وارد مباحث جدی سیاسی، حقوقی، تاریخی و... بشوند.
دانستن حق و حقوق اولیه شهروندی و مخصوصا در رابطه با پلیس امری اولیه در زندگی است که شهروندان بالغ و عاقل باید بدانند.
باید یک نکته دیگر را هم یاد آور شد اینکه اسرائیل از زمان حرکت کشتی بوسیله عوامل خود لیست مسافرین را داشته (ما در همین شهر و در حول حوش خود میتوانیم حدس بزنیم کدام افراد به بهانه حمایت و... وارد جریانات و حرکات سیاسی میشوند، ولی جاسوس یا خبر چین هستند اخبار را جمع کرده ارسال میکنند) و حتما هم میدانسته بار کشتی چیست و ابداً در آن وسایل نظامی یا جنگی نیست. همچنین هنگام بارگیری کشتی خبرنگارانی از کشورهای مختلف حضور داشته فیلم برداری کرده اند.
مسخره اینجاست که نه سوئد و نه ترکیه هیچکدام در ماجراهای ارسال اسلحه بر علیه اسرائیل وارد نشده و نمیخواستند بشوند و چنین اظهار نظری از جانب مقامات اسرائیلی اوج حماقت و اتهام به این کشورها است.
همیشه گفته و نوشته ام اسرائیل و آمریکا از احمق ترین و نادان ترین کشورها هستند و سیاستهایشان بسیار آسیب پذیر وقابل پیگیری حقوقی و ... است ولی آنچه باعث پیروزی آنها میشود ثروت و قدرت نظامی آنها و ضعف مخالفانشان است؛ همین حمله در آبهای بین المللی یکی از دلایل نادانی آنهاست.
برای اینکه این نکته نیز دقیق تر بررسی بشود باید دو آلترناتیو را در نظر گرفت:
1- اسرائیل همیشه احمقانه عمل میکند؛ زیرا میتوانست کمی صبر کند تا کشتی ها وارد آبهای اسرائیل شوند بعد وارد عمل بشود، در آنصورت موضوع بسیار متفاوت میشد.
2- اسرائیل حمله را هدفمند و با این منطق انجام داده که این اولین قدم برای عملکرد در آبهای بین المللی است و در مراحل بعدی این نوع اعمال را در هرکجا از این سر جهان ( ژاپن و استرالیا) گرفته تا آن سر دیگرش (آمریکا) انجام خواهد داد. اما در این محاسبه خود اشتباه زیادی کرده زیرا تمام جهان در برابرش موضع گرفتند، این نیز حماقتش را میرساند.
مسئله تجاوز یا دزدی دریائی و کشتن مردمان، زخمی کردن آنها ، آدم ربائی و شکنجه و زندانی کردن آنها با حمله ای کماندوئی و استفاده از نیروهای مخصوص امری نیست که بتوان آن را با دفاع پلیس از خود مقایسه کرد.
در صورت چنین حمله ای ازجانب هرکشوری که باشد سرنشینان کشتی ها حق دارند آنها را با هر وسیله ای بیرون کنند و نیروی مهاجم نیز بر مبنای قوانین بین المللی باید آنجا را ترک کند.
عملکرد اسرائیل نشان داد که هیچگاه برای قوانین بین المللی ارزش و احترامی قائل نیست، حال اگر سایرین در برابر چنین کشوری همان سیاست را درپیش بگیرند و برای او ارزش و اهمیتی قائل نشوند و با او به همین شیوه رفتار بکنند آنگاه چه؟.
کشتن انسانهای بیگناه در این حمله ابداً قابل توجیه نیست و اسرائیل باید در سطح جهانی مجازاتی جدی بشود و غرامتی مناسب ( بهمان میزان و شیوه که همیشه یهودیان درخواست کرده اند یعنی برمبنای محاسبات خودشان دهها میلیار دلار) بپردازند.
این سوای آن استکه مردمی که عزیزانشان را از دست داده اند خواهان محاکمه و اعدام قاتلان باشند.
در خصوص مسائل انحرافی دیگری که مطرح میشود مثلاً نشان دادن یک چاقوی معمولی بعنوان اسلحه جنگی و... ابن سخنان نیز از احمقانه ترین هاست هرکسی که اندک اطلاعی از دریانودی داشته باشد میداند که در تمای کشتی ها اینگونه سلاح ها هست و حتی در بسیاری از آنها اسلحه گرم در اختیار ناخدایان قرار دارد و این کاملاً قانونی است. اما در مجموع آنچه نشان دادند ابدا ارتباطی با سلاح جنگی و... نداشت.
سرنشینان کشتی به کماندوهای اسرائیلی حمله نکردند ولی اگر هم چنین کردند بر مبنای قوانین بین المللی حق داشته اند تا متجاوز را بیرون بکنند. اگر چنین کاری توسط کشور دیگری صورت میگرفت آیا نویسندگانی که حرفهای اسرائیل را تکرار میکنند باز هم همین حرفها را میزدند؟ مسلماً خیر.
اما مخصوصاً شیوه کشتن آن جوان آمریکائی ترک تبار که دو گلوله به صورت، دو گلوله به پا و یک گلوله در پشت دارد نشان میدهد که این کار برای دفاع نبوده بلکه ابتدا دو گلوله به پاهایش زده اند تا از پای در آید بعد که به زانو افتاد دو گلوله به سرش زدند تا کشته شود و بعد که بروی شکم افتاده یک گلوله هم به پشتش زده اند.
این کار بدون هیچ شک و تردیدی آدم کشی بدون هیچ احساس انسانی است که تنهااز گروهی جنایتکار آدمکش شستشوی مغزی شده ساخته است و نه پلیس یا ارتش.
پس معلوم میشود حمله کنندگان نیروهای ویژه ای بودند که به وحشی ترین شکلی تربیت شده اند که اگر بآنها نام حیوان بدهیم به حیوان توهین شده است بلکه این جنایات تنها از گروهی انسان نما برمیآید.
ذکر یک نکته ضروری است اینکه از پایه گذاران اصلی این حرکت همین شهر محل سکونت من " اپسالا" میباشد و در نتیجه من تقریبا تمام سازمان دهندگان آنرا میشناسم ومیدانم که در برنامه آنها ابداً حرکت نظامی نبوده است. زمانیکه بمن پیشنهاد همراهی شد گفتم اسرئیلی ها آدم کش هستند و به کسی رحم نمیکنند جان من در همین شهر هم از دست آنها در امان نیست و در صورت همراهی حتما من را میکشند و بعد هم از من بعنوان فردی با خصوصیات فلان و بهمان بعنوان بهانه ای برای توجیه اعمال ضد بشری خود سوء استفاده میکنند. تاریخ هم نشان داد که فکر من درست بود.
جالب است گفته شود2 تن از تعداد انگشت شماری که از سوئد بهمراه کشتی رفتند یهودی بودند که یکی پزشک و دیگری هنرمندی بود متولد اسرائیل.
باید اضافه کرد که فلسطینیان با یهودیان ( و مسیحیان) خصومتی ندارند و میگویند ما با هم در یک کشور بزرگ شده همسایه دیوار بدیوار بوده ایم این صهیونیست است که به جان ما افتاده است.
در خصوص سایر مسائل مطروحه که جهت انحراف فکری ایجاد شده است. ازجمله:
چرا کشتی مواد خوراکی و بیمارستانی برای غزه ارسال میشود ولی برای بنگلادش نمیشود؟
پاسخ: دلائلش بسیار روشن است مگراینکه نویسنده بآن دلائلی که ذکر شد بخواهد چنین بنویسد.
بنگلادش یک کشور مستقل و آزاد است با دولت و... که به تمام جهان راه دارد.
بنگلادش با حدود 140 میلیون نفر جمعیت در رده هشتم جهان قرار دارد و مشکل آن جای دیگری است. تنها با توجه به جمعیت بنگلادش و تعداد فقرایش این حرف که مردمان عادی جهان همانند موضوع غزه برای آنها غذا و دارو تهیه کرده و بفرستند مسخرگی خود را بوضوح نمایان میکند. تفاوتهای اساسی میان این دو کشور بسیار فراتر از آنست که در چنین مقایساتی گنجانده بشود و بیشتر نادانی افراد را میرساند.
جالب است که این افراد خیال میکنند مسائل حقوقی، سیاسی، نظامی، جغرفیائی ووو را میدانند در حالیکه دیده میشود از کمترین ها مانند جمعیت کشورهای جهان نیز بی اطلاع هستند و نمیتوانند کمترین چیزها را ببینند. کافی بود نگاهی به اخبار گوناگون میکردند تا میدیدند صحبت بر سر حمله دریائی در آبهای بین المللی است؛ و مسئله حقوق بین المللی با حقوق پلیس محلی در دفاع از خود فرق میکند؛ آنگاه می دیدند که این حمله با چنین شرایطی از جانب تمام جهان محکوم شده و تنها آمریکا آنهم بدلایل مشخص آن را محکوم نکرد. پس کسانیکه این استدلالات را ارائه میدهند یا نادان هستند و یا آمریکائی یا اسرائیلی.
در باره مقایسه با دارفور: حرفهائی که طرفدارن اسرائیل میزنند نشان میدهد که هیچ چیز از جهان نمیدانند. دارفور منطقه ای نفتخیز است که دست آمریکا در آن دخالت دارد و جنگ را دامن میزند.
درخصوص منطقه خاورمیانه و اینکه چرا وقایع این منطقه اینقدر با اهمیت است و سایر نقاط جهان نیست.
به این نکته بارها در نوشته هایم اشاره داشته ام و حتی مطلبی مستقل نوشته ام که شاید در آینده منتشر بشود. خاورمیانه قلب تپنده جهان است. اگر امروز انگلیس یا نروژ یا امثالهم بر اثر حادثه ای از بین برود آنقدر در جهان تاثیر نمیگذارد که واقعه ای باندازه یک در صد آن در این منطقه رخ بدهد.
برای همین استکه ایران بصورت بالانس قدرت در جهان در آمده و اگر ایران بطرف روسیه و چین برود و یا بطرف آمریکا و اروپا دقیقاً توازن قدرت در جهان به آن طرف خواهد چرخید.
اتفاقاً از طرف دیگر بالانس قدرت در فلسطین و اینکه میان فلسطینیان و صهیونیستها کدام بتواند قدرت بلامنازع بشود به ایران و قدرتهای بزرگ جهان نیز منعکس میشود. ولی هنوز جنگ قدرت در فلسطین اشغالی درگیر است. آنانیکه از این مهم اطلاعی ندارند هیچ چیزی از سیاست نمیدانند.
در همین رابطه است که حساسیت فلسطین چند برابر میشود. فلسطین منطقه ای است که تمامی ادیان سامی ( یهودی، مسیحی و مسلمان) آن را مکانی مقدس میدانند و از هزاران سال پیش در آن جنگ بوده که اوج آن جنگهای صلیبی است.
هم اکنون نیز یک جنگ تماماً مذهبی دیگر در جهان براه افتاده که این بار آنرا یهودیان صهیونیست براه انداخته اند ولی مثل همیشه خود را مخفی کرده صحبتی از چنین جنگی و مخصوصا نقش خود نمیکنند. در این جنگ بسیاری از مسیحیان درگیر هستند. دسته ای مسیحی صهیونیست هستند که اسرائیل آنها را براه انداخته است و در مقابل آن دسته ای مسیحیانی هستند که برعلیه حاکمیت یهود بر سرزمین مقدس میباشند.
از همین اکنون بصراحت میگویم و هشدار میدهم ادامه این روند ممکن است جنگ جهانی دیگری براه بیاندازد؛ زیرا مخصوصاً مسیحیان اروپا حاضر نیستند فلسطین بطور تام تمام در اختیار یهودیان (صهیونیست) قرار بگیرد و اگر اکنون بظاهر ساکت هستند چند دلیل دارد که مهمترین آنها قدرت مالی یهودیان و نفوذ آنها در دولتهای اروپائی و آمریکا است؛ لیکن آنها مترصد موقعیت مناسب هستند. اتفاقا ً خانم آنا لیند وزیر امور خارجه سوئد را نیز یهودیان صهیونیست بهمن دلیل ترور کردند زیرا او در عمل از فلسطین وفلسطینان حمایت میکرد.
پایان کلام:
تمامی آن نکاتی که در آن مقاله منتشره در سایت گویا آمد نشانگر موضع گیری طرفدارنه از اسرائیل است و در نهایت هم نشان میدهد که نویسنده و تمامی آنانیکه چنین نکاتی را در جاهای مختلف مطرح کرده ومیکنند یا آگاهانه از جنایت حمایت میکنند و یا از دانش سیاسی، تاریخی، جغرافیائی، مذهبی، اجتماعی و در مجموع هیچ دانش اجتماعی برخودار نیستند.
ژوئن 2010 خرداد 1389
اپسالا – سوئد
حسن بایگان