۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

گزارش کوتاهی از تظاهرات ضد جنگ و ضد اشغال در آمریکا




روز شنبه 20 مارس 2010، هفتمین سالگرد تجاوز وحشیانۀ امپریالیست آمریکا و متحدینش به عراق بود. در آمریکا، نیروهای ضد جنگ و ضد اشغال و مردم طرفدار صلح و ضد نژاد پرستی که در شهرهای واشنگتن و لوس آنجلس و سانفرانسیسکو متمرکز شده بودند با صدای رسا به سیاستﻫﺎﻯ جنگ طلبانۀ دولت اوباما اعتراص نموده و همبستگی خود را با مبارزات مردم عراق، افغانستان، ایران و فلسطین به طور صریح و آشکار اعلان نمودند.

در شهر واشنگتن چندین هزار تظاهر کننده فریاد می زدند "جنگ و اشغال را متوقف کنید"، "خروج نیروهای آمریکا از عراق و افغانستان"، "فلسطین را آزاد کنید"، "به هائیتی خسارت پرداخت کنید"، "نه به تحریم و تهدید علیۀ ایران"، "بودجه برای بهداشت و مسکن نه برای جنگ و اشغال"، "بمب نیاندازید، شهریۀ دانشگاهﻫﺎ را بیاندازید"، ....

مردم شرکت کننده در تظاهرات تابوتﻫﺎﻯ سیاهرنگی را که با پرچمﻫﺎﻯ عراق، افغانستان، هائیتی، فلسطین، یمن و ... پوشانده شده بود در مسیر راه در مقابل دفتر مرکزی هالیبرتون (کمپانی غارتگر میلیاردر شده در طول جنگ ــ کمپانی دیک چینی معاون بوش) دفتر واشنگتن پست (مرکز تبلیغات طرفداران جنگ) و کاخ سفید (مرکز تصمیم گیری جنگ) به نشانۀ اعتراض به کشته شدن مردم عراق و افغانستان قرارداده و به راهپیمائی خود ادامه می دادند. سربازان سابق آمریکا در عراق که برضد جنگ موضع گرفتهﺍند در تظاهرات شرکت چشمگیری داشتند. هم چنین جوانان دانشگاهی در این تظاهرات فعال بودند.

پلیس واشنگتن تعداد شرکت کننده در تظاهرات را 2500 نفر تخمین زد در حالی که منابع مختلف این تعداد را تا ده هزار نفر بر آورد کردهﺍند.

تظاهرات در لوس آنجلس 5000 نفر را به خود جلب کرد و مطالبات مشابهی داشت. پلاکاردهای بزرگی که بر روی آن شرایط وخیم بهداشت و مسکن را افشا می کرد توسط شرکت کنندگان حمل میشد.

در سانفرانسیسکو حدود 5000 نفر در تظاهرات شرکت داشتند و بر علیۀ سیاستﻫﺎﻯ داخلی و خارجی دولت اوباما شعار می دادند. فعالین ضد جنگ صدها پلاکارد کوچک و بزرگ با خود حمل می کردند که بر روی بعضی از آنها نوشته شده بود "اشغال جنایت است".

هم چنین آکسیونﻫﺎﻯ متعددی در شهرهای دیگر آمریکا بر علیۀ جنگ و به طرفداری صلح و خروج نیروهای نظامی از خاورمیانه برگزار شد. در اکثر تظاهراتﻫﺎ شعارهائی بر علیۀ تحریم اقتصادی و تهدید نظامی ایران دیده می شود.

27 مارس 2010

۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

پرداخت رشوه به گروه ها وافراد قابل خرید افغانی وعراقی



به گزارش هفته نامه " آمریکن فری پرس" سا لها ست که دولت آمریکا به افراد وگروه های محلی درافغانستان وعراق" رشوه" پرداخت می کندتاحمایت آنان را ازاشغالگری آمریکادراین دوکشورجلب کنند. گفتنی است که این پرداخت ها گروه ها وافرادی را شامل می شود که استقلال کشور ومنافع ملت خودرا بادلارهای آمریکائی معاوضه می کنند درحالی که این قبیل افراد وگروه ها به دلیل فقدان وجاهت ملی نه تنها قادربه تامین نظر" راشی"(افسران ارتش آمریکا) نیستند بلکه با افراط درتجمل گرائی واشاعه فساد برآتش خشم مردم دامن می زنند وموجبات گسترش موج "ضداشغال گری" دراین دوکشوررا فراهم می کنند.واین حقیقتی است که مورد بی توجهی مقامات کاخ سفید ووزارت دفاع آن کشورقرارگرفته است تاجائی که آقای رابرت گیتس وزیردفاع آمریکا برای توجیه این برنامه که " پاسخ فوری به فرمانده" نام گرفته است روز بیست وپنجم مارس سال جاری درجلسه کنگره شرکت وبا درخواست اعتبارات جدید نشان داه است که علیرغم تنکناهای اقتصادی کمرشکن کشورش قصد توقف برنامه "پرداخت رشوه "یا " سی.ای آر.بی" راندارد.
هفته نام "آمریکن فری پرس" دربخش دیگری ازگزارش خود دراین زمینه می افزاید:
" براساس برنامه ای زیرعنوان" پاسخ فوری به فرمانده" بیش از ده میلیارد دلاربمنظور پرداخت درعراق وافغانستان درنظرگرفته شده است بدون آنکه کوچکترین نظارتی برچگونگی هزینه کردن این پول ها وجودداشته باشد واین موجب شده است که افسران ارتش آمریکا این پول ها را برای خوشگذرانی خود وپرداختن به افراد "موثر؟" محلی مصرف کنند." البته نباید فراموش کرد که این برنامه وتصمیماتی نظیرآن از "بجامانده های" دوران نامبارک ریاست جمهوری جرج واکربوش است که برای سرپوش گذاشتن به اشتباه وحشتناک خود در لشگرکشی به افغانستان وعراق ازدست زدن به هرعملی ولو برخلاف قوانین ایالات متحده آمریکا ابائی نداشت ولی ادامه این برنامه دردوره ریاست جمهوری آقای اوباما که باشعار "تغییر" قدم به کاخ سفید گذاشته
حیرت انگیزاست چراکه بموجب قوانین آمریکا پرداخت رشوه غیرقانی و"راشی"و"مرتشی"هردو قابل تعقیب می باشند حال چگونه وزیردفاع آمریکا قصد دارد این عمل خلاف اخلاق وغیرقانونی را ادامه دهد سئوالی است که مردم افغانستان وعراق ازرئیس جمهوری انسان دوست و قانونگرای ایالات متحده آمریکا انتظار شنیدن پاسخ آن را دارند.

براستی :

آیا می توان با پرداخت رشوه به گروه ها وآدم های "اجاره ای" دل های انباشته از درد و رنج زنان ومردان داغدیده افغانی وعراقی را بد ست آورد و حمایت آنان به ادامه "اشغالگری" را جلب کرد؟ خیال باطلی که همان "اجاره ای ها" وحامیان جنگ طلب آنان به مقامات کاخ سفید تلقین می کنند.
 حسن کیوده 23 اوریل

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

هوسهای هسته­ای اوباما و سکوت غم­انگیز انساندوستان


ا. م. شیری

بگزارش خبرگزاریهای معتبر جهانی، باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در تاریخ ششم آوریل(١۷ فروردین) سال جاری، ضمن اعلام دکترین هسته­ای جدید این کشور، در حالیکه کاربرد تسلیحات هسته­ای برعلیه کشورهای فاقد سلاح هسته­ای را منتفی دانست، کره شمالی و میهن ما ایران را از این قاعده مستثنی خواند. وی، باز هم با بکارگیری ادبیات رایج همه دولتهای آمریکا، زبان به تهدید ایران گشود و بمباران اتمی آن را محتمل شمرد. ناگفته نماند، که این دومین بار است آقای اوباما، رئیس جمهور دمکرات آمریکا که با شعار «تغییر» در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، در مدت کمتر از دو سال دوره ریاست جمهوری خود، از سلف جمهوریخواه خویش، آقای جرج بوش پسر، بسیار فراتر رفته، قدرت هسته­ای آمریکا را به رخ مردم جهان می کشد و از احتمال کاربرد تسلیحات هسته­ای سخن می گوید. وی، در ماه نوامبر سال گذشته نیز در جریان سفر هشت روزه به کشورهای آسیائی، روز٢٣ آبان ١٣۸۸ در سنگاپور گفت: «آمریکا آماده است برای تأمین امنیت این منطقه آسیا، از قدرت بازدارندگی اتمی خود استفاده کند» و اضافه کرد: «آمریکا از تسلیحات اتمی ایران و کره شمالی نمی ترسد»(*)... این همه در حالیست که از یک سو، بحران ساختاری سامانه سرمایه داری، جهان را به سوی فاجعه هولناک سوق می دهد و از طرف دیگر، سیاستهای جهانی­سازی امپریالیستی، با شکست فاحشی روبرو شده، بی محتوائی شعارهای «دمکراسی خواهی» و «بشردوستی» آمریکائی- بورژوائی بمثابه مهمترین اهرم فشار برعلیه کشورهای ”نامطلوب“، بیش از هر زمان دیگری علنی­تر گردیده است. واضح است که علیرغم گستردگی شدید ابعاد این شکست، بخصوص بعد از تشکیل سازمان کشورهای آمریکای لاتین، تحرک کشورهای موسوم به «بریک»(برزیل، هندوستان، روسیه و چین)، سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه کشورهای آفریقا و غیره، آمریکا همچنان بر طبل جنگ می کوبد تا شاید آب رفته را به جوی بازگرداند.

قدر مسلم آنست که آمریکا علاوه بر داشتن صدها پایگاه نظامی خطرآفرین در سراسر جهان و تقسیم کره زمین به مناطق تحت فرماندهی نظامی خود، با استفاده از شیوه­های مختلف دیگر نیز در امور داخلی همه کشورها، از جمله ایران دخالت نموده، به تشنج در جامعه جهانی دامن زده و بطور منظم موانع جدی در راه برقراری صلح و امنیت جهانی ایجاد کرده و می کند. به عبارت صریحتر، سیاستهای دولتهای ایالات متحده آمریکا، مهمترین و بزرگترین مانع برقراری صلح و امنیت پایدار در جهان امروزی شناخته می شود. اگر با یک دید خوشبینانه بر همه تاریخ آمریکا چشم بپوشیم که همه ساعتها و روزهای آن قتل، کشتار، تجاوز، دخالت و اشغالگری بوده است، چگونه می توان همین ده سال اخیر را که، دولتهای امپریالیستی، بخصوص دولت ایالات متحده آمریکا، در دوره ریاست جمهوری دو رئیس جمهور دموکرات(بیل کلینتون و باراک اوباما) و یک جمهوریخواه(جرج بوش پسر)، علاوه بر دخالتهای به اصطلاح «نرم»، کودتاها و راه اندازی «انقلابات رنگی» استعماری در بسیاری از کشورهای جهان، به پشتوانه نیروی نظامی خود سه کشور یوگسلاوی، عراق و افغانستان را اشغال و ویران نموده، چندین و چند میلیون نفر انسان را کشته، زخمی و معلول ساخته و یا از خانه و کاشانه خویش آواره کرده، دهات و شهرهای پاکستان را همه روزه با هواپیماهای با و بی خلبان بمباران می کنند، فراموش کرد!

با نظرداشت همین رفتارهای امپریالیسم در جهان، اینک دیگر هیچ جای تردیدی باقی نمانده است، که تجمع نیروهای اشغالگر آمریکائی، بویژه طی یک دهه اخیر در کشورهای اطراف ایران و حضور ناوگان دریائی عظیم آن در خلیج فارس و دریای عمان، یک خطر فوق­العاده جدی برعلیه امنیت و تمامیت میهن ما، همه خلقهای ایران و ملل منطقه محسوب می­شود.

نکته قابل توجه و بسیار مهم در رابطه با تهدیدات اتمی رئیس جمهور آمریکا، سکوت تاسف­آور و غم­انگیز احزاب، سازمانها، فعالین و شخصیتهای سیاسی- اجتماعی ، بویژه مدافعان رنگارنگ حقوق بشر ایران و جهان است. اگر، علت مسکوت گذاشتن اظهارات غیرمسئولانه و خطرناک آقای اوباما، صرفا ضدمردمی بودن رژیم حاکم ایران بوده باشد، در اینصورت نباید فراموش کرد که: اولا- هیچیک از دولتهای امپریالیستی غرب و بطور کلی سرمایه­داری هم نه تنها مردمی نیستند، حتی افزون بر آن، در حالیکه، ارتش ایران در هیچ کشور خارجی حضور ندارد، اشغالگر و متجاوز نیز هستند.. دوما- ضدمردمی بودن دولت حاکم هر کشوری، مجوزی برای دخالت هیچ کشور دیگری در امور داخلی آن شمرده نمی شود.

ولذا، شایسته این است که، همه نیروهای ملی- میهنی، همه صلح دوستان و میهن پرستان، همه ازآدیخواهان و انساندوستان ایران، با پیروی از اهداف و آرمانهای انسانی، سیاسی و میهنی خود، همصدا با هم و با مردم آزاده جهان، اظهارات تهدیدآمیز، غیرمسئولانه و خارج از معیارهای انسانی رئیس جمهور آمریکا و مداخلات گستاخانه و هژمونیستی سرکرده امپریالیسم جهانی در امور داخلی هر کشوری، از جمله در امور داخلی ایران را شدیدا تقبیح نموده، به آقای اوباما و بطور کلی، به همه دولتهای امپریالیستی بفهمانند که میهن­پرستان، صلحدوستان و آزادیخواهان ایران به امپریالیسم جهانی اجازه نمی دهند کشورشان را به هیروشیما و ناکازاکی تازه، به اوکرائین، گرجستان، مجارستان، لهستان،... و یا به یوگسلاوی، افغانستان، عراق و پاکستان دیگر تبدیل کنند. باید به متجاوزان و دخالتگران بقبولانند که از سیاستهای زورگیرانه خود دست برداشته و بپذیرند که، مسائل داخلی ایران، از جمله حق استفاده ایران از فن­آوری هسته­ای زیر نظر آژانس بین­المللی انرژی اتمی، صرفنظر از ماهیت ضدمردمی رژیم حاکم بر کشور، فقط و فقط در حیطه اختیار و صلاحیت مردم ماست و هیچ ربطی به هیچ یک ازدولتهای امپریالیستی و در رأس آنها، دولت امپریالیستی آمریکا ندارد.

اول اردیبهشت ١٣۸۹





(*)-مقاله زیر، به اظهارات اوباما در سنگاپور پرداخته است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



ویار اتمی رئیس جمهور

ا. م. شیری

بگزارش تلویزیون خبری بی. بی. سی. فارسی انگلیس، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در جریان سفر هشت روزه آسیائی خود، که برای شرکت در اجلاس سران ٢۱ کشور عضو «آپک» ــ سازمان همکاری اقتصادی کشورهای آسیا و حوزه اقیانوس آرام ــ به سنگاپور نیز سفر کرده است، در این کشور گفت: «آمریکا آماده است برای تأمین امنیت این منطقه آسیا، از قدرت بازدارندگی اتمی خود استفاده کند». وی، همچنین این موضوع را مورد تأکید قرار داد که، «آمریکا از تسلیحات اتمی ایران و کره شمالی نمی ترسد» (۱٤ نوامبر ٢۰۰٩).

این اظهارات بسیار خطرناک و خیره سرانه رئیس جمهور آمریکا، حاکی از وفاداری اوباما به این سنت دیرین کاخ سفید است که همه جنگهای استعماری ایالات متحده آمریکا را دموکراتها آغاز کرده، جمهوریخواهان ادامه داده و دوباره دموکراتها به پایان برده اند. کاخ سفید که متناوبا بین دموکراتها و جمهوریخواهان دست بدست می شود، از جنگهای شبه جزیره کره در سال ۱٩٤٨ گرفته تا جنگهای دو دهه اخیر که از حمله به یوگسلاوی و تکه- پاره کردن این کشور آغاز کرد و امروز از افغانستان و عراق تا پاکستان، یمن و عربستان سعودی ادامه دارد، همیشه به این سنت تجاوزکارانه پایبند بوده است.

نا گفته نماند که احتمالا بخاطر همین بی مبالاتی خطرناک رئیس جمهور آمریکا بود که کانال تلویزیونی فوق الذکر و همچنین خبرگزاریهای معتبر جهانی اصلا روی این بخش از گفته های اوباما توقف نکردند و همین فرمایشات اوباما در سنگاپور، نه تنها از سوی تقریبا همه کارشناسان و تحلیلگران مسائل بین المللی، ناشنیده گرفته شد، حتی، از طرف همه آنهائی که، به بهانه مبارزه برای دموکراسی، کلمه امپریالیسم را از ادبیات سیاسی خارج کرده اند نیز، مورد توجه قرار نگرفت. این دسته توجه ندارند که، مبارزه برای دموکراسی، جدای از مبارزه با امپریالیسم، چیزی جز بازی با کلمات و عبارات نمی تواند باشد.

باراک اوباما که با شعار «تغییر» در پایانه هفته سوم ماه اول سال جاری بعنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد و در کاخ سفید مستقر شد، طبیعی بود که توان انجام تغییرات مثبت، بویژه در سیاست خارجی آمریکا را ندارد. زیرا، هر گونه تغییر در سیاست آمریکا بمفهوم تغییر در ماهیت امپریالیستی این کشور است و چنین تغییری هم با تعویض ساکنان کاخ سفید و یا تغییر روش شخصیتها امکان پذیر نیست. فراموش کردن این موضوع که در شرایط سلطه امپریالیسم بر جهان، خطر گر گرفتن آتش جنگها هیچوقت منتـفی نیست، اشتباه بسیار بزرگ و خطرناک آن گروه از سیاستمداران و تحلیلگران مترقی بحساب می آید که به وعده­ها و شعار «تغییر» اوباما دلخوش کرده و بدون توجه به سرشت طبقاتی امپریالیسم، ماهیت آن را با تغییر لحن درسخنان، رفتارها و روشهای شخصیتها، قابل تغییر می­دانند. این دسته از سیاسیون، بدون اینکه ماهیت مطلقا ارتجاعی امپریالیسم را مورد توجه قرار دهند، کارگزاران این نظام غیرانسانی را به نیک و بد، به مهربان و خشن تقسیم می کنند و بر اساس این دید غیرعلمی، به نتایج بغایت ارتجاعی، غیرعقلانی و غیرمنطقی می رسند. دیدگاه سیاسی این جماعت، با اصل نظام سرمایه­داری، بویژه، با مرحله امپریالیستی آن مخالفتی ندارد. آنها با تقسیم سرمایه­داران به خوب و بد، از ”خوبان“ پشتیبانی می کنند. این دوستان برای اینکه توهمات و ساخته­های ذهنی شان فرو نریزد، چشمان خود را بر واقعیات می­بندند و بر گوشهایشان پنبه می چپانند تا، زحمت بازنگری به مواضع و نظرات خود را به خود ندهند.

دوره ده ماهه ریاست جمهوری باراک اوباما گواه آن است که، شعار «تغییر» وی چیزی نبود جز این که، میدان ”جنگ آمریکا با تروریسم“، از افغانستان تا پاکستان گسترش یافت و موضوع جنگ، از ”بنیادگرائی اسلامی“ به جنگ بین شیعه و سنی در شبه جزیره عربستان و یمن تبدیل شد. غیر از این دو ”تغییر محسوس“، فعلا هیچگونه چشم­انداز خلاصی از «چنگال کابوسهای وحشتناک» در سیاست آمریکا مشاهده نمی شود.

خوابنما شدن، از هیچ و پوچ، دیو و هیولا ساختن و خود را به وحشتزدگی زدن، همیشه مهمترین شیوه و بهانه آمریکا برای لشکرکشی و مستعمره سازی کشورها بوده است. زیرا، تاراج ثروتهای مستعمرات، منبع اصلی تمام قدرت نظامی و اقتصادی آمریکاست و این کشور علی الظاهر بسیار قدرتمند، اولاــ بدون مکیدن شیره جان مردم دیگر کشورها و ثانیا ــ بدون چاپ و صدور اسکناس بی پشتوانه که تمام فجایع اقتصادی و گرسنگی مردم جهان حاصل آن است، حتی یک سال، توان سر پا ایستادن را نخواهد داشت. سیاستگزاران امپریالیسم که تا ٢۰ سال پیش، مرتب از هراس شبح کمونیسم بخود می پیچیدند، بعد از یکسره کردن کار این «شبح»، بفکر تشکیل خاورمیانه بزرگ افتادند و برای رهائی از کابوس ”تروریسم اسلامی“ و ”بنیادگرائی اسلامی“، خاورمیانه را بخون کشیدند و امروز هم خیال دارند امنیت آسیا را باتکاء توان بازدارندگی اتمی خود تأمین کنند. عجیب اینکه، تنظیم کنندکان چنین بیانات رئیس جمهور طرفدار ”تغییر“، یا معنی امنیتی را که احتمالا باید به نیروی تسلیحات اتمی امریکا تأمین شود، نمی فهمند و یا خود را به نفهمی می زنند! و از آن عجیب تر اینکه، این بار کابوس تسلیحات اتمی ایران، که هنوز هیچ نشانه ای از وجود آن در دست نیست و کره شمالی که بر کسی روشن نیست اصلا کلاهک هسته ای دارد و یا صرفا برای امتیازگیری از باج­خواهان بین المللی، بلوف می زند، خواب بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی ــ اتمی جهان را بر آشفته است. نکته بسیار ظریف و شایسته توجه این است که، بزرگترین قدرت جهان، یک روز برای مقابله با ”تروریسم“ به افغانستان تاراج شده و گرسنه لشکر کشی می کند، روز دیگر برای نابود کردن تسلیحات کشتار جمعی موهوم، عراق را تحت اشغال خود در می آورد و بدیگر روز، روستائیان گرسنه پاکستان را هدف حملات هوائی قرار می دهد، در عربستان و یمن، جنگ شیعه و سنی براه می اندازد و امروز مثل اینکه، ویار اتمی دارد و باز هم به هوس استفاده از تسلیحات اتمی در آسیا افتاده است.

اظهارات رئیس جمهور آمریکا در مورد امکان استفاده از قدرت بازدارندگی تسلیحات اتمی این کشور برای ”تأمین امنیت“ منطقه آسیا، نشان می دهد: ایالات متحده آمریکا که بعنوان اولین کشور در تاریخ با بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن در ماه اوت سال ۱٩٤۵، سلاح اتمی را برعلیه بشر بکار برده است، نه درسی از «گذشت روزگار» آموخته است و نه از هیچ «استادی» خواهد آموخت. چرا که، تاراج ثروتهای مردم جهان به هر وسیله­ای، تنها ”هدف مقدس“ صاحبان امروزی اتازونی، سرزمین سرخپوستان است. از نظر کارگزاران امپریالیسم آمریکا، مهمترین مسئله، رسیدن به همین هدف است، حتی اگر به قیمت جان صدها میلیون انسان، آلوده و خالی از سکنه ساختن بخش اعظم کره زمین هم تمام شود. تا اینجا، مسئله روشن است. اما، در میانه این میدان، وظیفه نیروهای انساندوست، صلح طلب و عدالتخواه چیست؟ بنظر می­رسد که فقط با تکیه بر خرد جمعی، می توان پاسخ دقیق این سؤال را داد!

۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه

پاسخ ما به تهدیدات اتمی



فرهاد عرفانی – مزدک

آقای اوباما، در طرح جدید دکترین اتمی ایالات متحدۀ آمریکا، غیر مستقیم ایران را به حملۀ اتمی تهدید کرد! دقت کنید که گفتم ایران را تهدید کرد، و نه حکومت ایران را! چرا که در یک تعرض اتمی، این حکومت ایران نیست که آسیب می بیند، بلکه مردم ایران و سرزمین ایران است که مورد تهاجم قرار می گیرد. بر این اساس، این تهدید، اگر چه به بهانۀ عملکرد جمهوری اسلامی صورت می پذیرد، اما در واقع تهدیدی علیه ملت ایران است.

در نگاه اول، این تهدید، می تواند در چهارچوب یک جنگ روانی تحلیل شود، اما در واقعیت، حکایت از آمادگی آمریکا و متحدین، برای استفاده از سلاحهای نامتعارف، در جنگهای متعارف دارد، چیزی که پیش از این، در ظاهر هم که شده، نفی می شد!

در این تردیدی نیست که آمریکا و دیگر کشورهای استعمارگر، همواره این آمادگی و انگیزه را دارند که از سلاحهای کشتار جمعی، علیه بشریت استفاده کنند، اما آنها همزمان خوب میدانند که این معادله، معادله ای دو سویه است و می تواند برای آنها نیز مشکلاتی به همراه داشته باشد، بخصوص در مورد تهاجم به کشوری مانند ایران!

آیا آمریکا یا هم پیمانانش ایران را مورد حمله قرار خواهند داد؟

این پرسشی است که پیش از این و در سالهای گذشته، نگارنده به آن پاسخ داده است. این قلم معتقد است که امکان چنین حرکتی، بسیار ضعیف است. به این دلیل ساده که با محاسبۀ سود و زیان آن، جهان سرمایه داری به این نتیجۀ منطقی می رسد که زیان چنین عملی بسیار بیشتر از سود آنست! هر گونه تهاجمی به شکل یک حمله کلاسیک اتمی، منجر به تلاطمات عظیم در اقتصاد جهانی، موقعیت جغرا - سیاسی کشورها و همچنین فراروئی قدرتهای جدید خواهد شد، که هیچکدام از این وقایع، مطلوب نظام سلطۀ فعلی نیست. اما بنظر می رسد، آنچه مورد نظر دکترین نوین آمریکاست، تهاجمات موردی، مقطعی، محدود و با قدرت کم باشد. اگر چنین چیزی مورد نظر استراتژهای آمریکائی - اروپائی باشد، باید گفت آنها مانند همیشه در یک خطای راهبردی بسر می برند! برای حکومتهائی مانند جمهوری اسلامی، تفاوتی نمی کند که یک شهر با چند میلیون سکنه مورد هدف قرار گیرد، یا یک منطقه نظامی، و یا یک مرکز تولید سوخت هسته ای، واکنش آنها در هر شرائطی یکسان است! « این » تهاجم، بهترین بهانه برای ماجراجوئی های بزرگ خواهد بود. ماجراجوئی هائی که بقای چنین حکومتهائی را تضمین خواهد کرد و گسترۀ نفوذ آنها را گسترش خواهد داد.

نگاه ایران به تهدید اتمی، چگونه نگاهی است؟

برای پاسخ به پرسش فوق، ابتدا باید توان بالقوه و بالفعل نظامی ایران را سنجید.

در وهلۀ اول، باید درنظر داشت که ایران، اکنون، همۀ امکانات بالقوه برای تبدیل شدن به یک قدرت اتمی را در اختیار دارد و هر زمان که اراده کند، بفاصلۀ زمانی کوتاهی قادر خواهد بود، موشکهای خود را به کلاهک هسته ای، مسلح کند. هر گونه حمله اتمی، بهترین انگیزه و بهترین زمینه، در اقدام به چنین عملی است و اگر غرب تصور می کند که ایران اقدام به اینکار نخواهد کرد، سخت در اشتباه است و این تصور نشان می دهد که آنها برداشت درستی از وضعیت فعلی ندارند!

راهبرد ایران در برابر یک تهاجم اتمی اما، یک حملۀ متقابل اتمی نیست، بلکه تهاجم به امکانات هسته ای طرف مقابل است! به زبان دیگر، نیروهای موشکی و هوائی ایران، بجای اینکه مسلح به نیروی هسته ای شوند، مراکز تولید سلاحهای اتمی، انبارهای ذخیره سلاحهای هسته ای و شیمیائی و میکربی، سامانه های حمل و پرتاب، ناوها و زیردریائی های اتمی، و در نهایت، مراکز تولید انرژی هسته ای دشمن را هدف تهاجم موشکی قرار خواهند داد!

به زبان دیگر، دشمن را بوسیلۀ توان هسته ای خود او، نابود خواهند کرد. از این منظر، امکانات هسته ای دشمنان ایران، به بزرگترین و مؤثرترین سلاح راهبردی نیروهای مسلح ایران و بزرگترین خطر برای کشورهای دارندۀ این سلاحها تبدیل خواهد شد. در حال حاضر، نیروهای مسلح ایران، با در اختیار داشتن یکی از سریع ترین موشکهای زیر سطحی جهان و همچنین موشکهای رادار گریز سطح به سطح، تمامی ناوها و زیر دریائی های اتمی کشورهای غربی و اسرائیل را از خلیج فارس تا دریای پارس ( دریای عمان؟! ) و اقیانوس هند، در تیررس دارند، و با استفاده از زیر دریائی های سبک جدیدأ تولید شده، قادرند شعاع عملیاتی خود را گسترش بیشتر نیز بدهند. ضمن اینکه موشکهای برد متوسط و بلند ایران نیز قادرند مراکز ثابت و سطحی و بر روی خشکی را تا شعاع بیش از دوهزار کیلومتر هدف قرار دهند. هم اکنون، ایران بصورت بالقوه، این امکان را نیز در اختیار دارد که برد اینگونه موشکها را افزایش دهد، که در صورت ضرورت قطعأ اینکار را انجام خواهد داد!

علاوه بر همۀ آنچه ذکر شد، تهاجم به نقاط ضعف راهبردی غرب نیز، در دکترین دفاعی ایران، جایگاه ویژه ای دارد. اصلی ترین نقطۀ ضعف غرب، موقعیت اقتصادی آن است. بر این اساس در تقابل با یک حملۀ اتمی، غیر از موارد فوق الذکر، محروم کردن این کشورها از منابع تولید و بازار خاورمیانه در دستور کار قرار خواهد گرفت و در اولین اقدام، از ادامۀ جریان صدور نفت و گاز و دیگر منابع زیرزمینی به سمت غرب جلوگیری خواهد شد. این واقعیتی است که اگر ایران اراده کند، با توجه به موقعیت ژئو استراتژیک خود، می تواند غرب را به دردسرهای بسیار جدی بیاندازد!

چشم انداز آینده!

از نظر نگارندۀ این سطور، تهدید اتمی ایران، در حال حاضر، تهدیدی توخالی است و آمریکائی ها و اسرائیلیها، نه انگیزۀ جدی چنین کاری را دارند و نه توان تحمل عواقب آنرا! این تهدید، صرفأ بجهت تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی برای همکاری بیشتر با غرب در طرح خاورمیانه نوین است. مشکل غرب هم با ایران، نه توان یا امکان بالقوۀ تولید سلاح هسته ای، بلکه پیشرفت سریع ایران در حوزه های مختلف است، که می تواند در آینده ای نچندان دور، ایران را به مانعی جدی بر سر راه طرح خاورمیانه بزرگ تبدیل کند. پیشرفتهائی که نتیجۀ کار و تلاش دانشمندان ایرانی است و ربطی به باند حاکم بر این ندارد!

آمریکا و غرب، تحمل بوجود آمدن یک قدرت منطقه ای جدید که بر منابع خام و بازارهای منطقه مسلط شود را ندارند و این موضوع را بر خلاف منافع راهبردی خود می دانند. آنها می دانند که دیر یا زود، جمهوری اسلامی رفتنی است اما ملت ایران با توجه به وسعت سرزمینی، ثروت ملی، ذخیره انسانی و توان علمی، به سرعت، به قدرتی بزرگ تبدیل خواهد شد. در واقع، این چشم انداز است که همانند صد سال گذشته و بیش از همیشه، غرب را نگران کرده است و علت لاس زدن آنها با جمهوری اسلامی هم نهفته در همین نکته اساسی است که انگلیسها چندی پیش، رسمأ اعلام کردند؛ یعنی اینکه: « ما خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی نیستیم، بلکه خواهان تغییر در رفتار این رژیم هستیم! ». این نکته، بخوبی بیانگر این موضوع است که مشکل غرب، نه با جمهوری اسلامی و نه با توان بالقوۀ هسته ای، بلکه با پیشرفت ملت ایران و سربلند کردن ایرانی است! تولیدات فرهنگی هالیوود نیز بر علیه هویت تاریخی ایرانیان مؤید این نظر است. ضمن اینکه تحرکات شدید و گستردۀ آنها در حمایت از اقلیتهای قومی و طرحهای تجزیه طلبانه و تلاش در جهت فروپاشی وحدت ملی در ایران، نظر فوق را بشدت تقویت می کند! از همین روست که روشنفکران و رهبران سیاسی ایران باید هوشیار باشند و فریب جنگهای زرگری را نخورند. هدف غرب، بسیار فراتر از بزیر کشیدن رژیمی همچون جمهوری اسلامی است. این نظام، عملأ در خدمت آنهاست! هدف راهبردی آنها نابودی و فروپاشی ایران است و اینکا ر را نه از طریق حملۀ هسته ای، بلکه از طریق فروپاشی هویت ملی، پیگیری می کنند.

با نگاهی به فعالیتهای سرویسهای جاسوسی غرب و اسرائیل در حوزۀ مسائل فرهنگی و جغرافیائی ایران، بخصوص در مناطق آذربایجان، سیستان بلوچستان، خوزستان و کردستان، از طریق گروههای قومگرا و تجزیه طلب، رادیو - تلویزیونهای ماهواره ای، اینترنت، روزنامه ها و نشریات، و تولید فیلم و کتاب و دخالت کشورهای همسایه و ادعاهای ارضی و یا تحریک مردم مناطق قومی توسط این کشورها، بخوبی می توان ادعای فوق را به اثبات رساند. درست بهمین دلیل است که میهن دوستان ایرانی و رهبران راستین و دلسوز مردم ایران، نباید وقت و اندیشه خود را مصروف مسائل جزئی و یا درگیریهائی که برای انحراف افکار عمومی ایجاد می شود، نمایند. آنها باید راهبردی بیاندیشند و در فکر ارائۀ طرح و برنامه برای برونرفت از وضعیت فعلی باشند.

وعدۀ ما به سردمداران غرب و آقای اوباما!

امروز دیگر مثل روز روشن است که تولد جمهوری اسلامی، محصول کنار آمدن و توافق و معامله سران مذهبی و روحانیت ایران با غرب و آمریکا در مقطع بهمن پنجاه و هفت بوده است. معامله ای که هر دو طرف در طی سی ویکسال گذشته از آن، بخوبی منتفع شده اند. اما حساب ملت ایران از حساب استعمار و حکومت اسلامی جداست. این مردم، در جهت عدالت، آزادی و سر بلندی ایران و ایرانی، به تلاش خود ادامه خواهند داد و به هیچ بیگانه و عامل بیگانه ای، نه اکنون و نه در آینده، باج نخواهند داد. بگذارید جمهوری اسلامی، بدلیل ناتوانی اش در برابر غرب، شرعأ؟! تولید سلاح اتمی را حرام اعلام کند! اما مردم ایران به سران غرب و استعمار این وعده را می دهند که این مملکت را به برترین قدرت اتمی جهان تبدیل کنند! نه تنها به این دلیل که توان و اراده و لیاقت آنرا دارند، بلکه خیلی بیش از آن، به این دلیل که دیگر حاضر نیستند به هر جماعت بی فرهنگ و چپاولگری باج بدهند! مورد تجاوز قرار گیرند و تحقیر شوند و مجبور باشند در زیر سلطۀ یک مشت اوباش مزدور بیگانه زندگی کنند.

دستیابی به برترین توان نظامی و تسلیحاتی، حق مسلم ملتی است که هزاران سال است در معرض تجاوز و تهاجم و ویرانی و تحقیر و نابودی قرار دارد و می خواهد نقطۀ پایانی بر اینهمه رنج و حرمان بگذارد.

ملت ایران، با فرهنگ ترین و صلح طلب ترین ملت جهان است! اینرا تاریخ طولانی او گواهی می دهد. ملت ایران، همواره به همۀ ملتها و مردمان در هر کجای جهان، به دیدۀ احترام نگریسته است و بنیانگذار اولین منشور حقوق بشر است. اما از این پس اجازه نخواهد داد از انسانیت، متانت و بزرگ منشی وی، سوءاستفاده شده، مورد تحقیر قرار گیرد.

حرف آخر ما با استعمار و جناب اوباما و رؤسای جمهوری آیندۀ آمریکا اینست؛ این ملت ایران است که سرنوشت خود را، بر اساس مصالح خود، رقم خواهد زد و هیچ ترفندی از جانب شما و نوکرانتان قادر نیست در برابر ارادۀ این ملت، برای رسیدن به اهدافش مانع ایجاد کند. ما اراده کرده ایم که ایرانی آزاد، آباد و سربلند داشته باشیم و به این ارادۀ خود، جامۀ عمل خواهیم پوشاند!

www.maghalatemazdak.blogspot.com
1389.1.24

۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

روسیه: از طرح برای حمله احتمالی به ایران از سوی آمريکا و اسرائیل آگاهيم




حمله احتمالی به ایران پیامدهایی فاجعه‌بار خواهد داشت


 رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه می‌گوید که از وجود طرح‌هایی برای حمله احتمالی به ایران از سوی ایالات متحده و اسرائیل، آگاه است اما چنین حملاتی پیامدهای فاجعه‌بار منطقه‌ای و بین‌المللی به دنبال خواهد داشت.

آن طور که خبرگزاری‌های دولتی روسیه گزارش کرده‌اند، ژنرال نیکولای ماکارف، رئیس ستاد مشترک روسیه این موضوع را روز دوشنبه در یک نشست خبری عنوان کرده و افزوده است که حمله موشکی احتمالی به ایران، آخرین گزینه آمریکا و اسرائیل است اما چنین اقدامی به هیچ وجه پذیرفتی نیست و مشکل هسته‌ای ایران باید به صورت چند جانبه حل شود.

آقای ماکارف تأکید کرده است که چنین حملاتی پیامدهای فاجعه‌باری را برای امنیت و ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی رقم خواهد زد.
در حالی که روسیه به همراه چین، تا کنون حاضر به حمایت از تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی نشده است، شماری از منتقدان برنامه هسته‌ای تهران، اعمال تحریم را برای متقاعد ساختن ایران به اصلاح روش خود ناکافی دانسته و معتقدند که در مواجهه با ایران باید همه گزینه‌ها [از جمله گزینه نظامی] همچنان بر روی میز باشد.

این در حالی است که مقام‌های ایرانی نیز همواره بر این تأکید کرده‌اند که هر گونه تهدید علیه ایران را در نطفه خفه خواهند کرد و از جمله وزیر دفاع جمهوری اسلامی به تازگی تصریح کرده است که ایران برای دفاع از خود از همه گزینه استفاده خواهد کرد.

بحث بر سر احتمال هزینه نظامی به ایران پس از آن بالا گرفت که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، هفته گذشته در آستانه اعلام راهبرد جدید هسته‌ای کشورش با تأکید بر این که کشورهای غیرهسته‌ای هدف حمله اتمی نخواهند بود، تصریح کرد که کشورهایی چون ایران و کره شمالی که معاهده‌های عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای را رعایت نمی‌کنند، از این قاعده مستثنی خواهند بود.
مقام‌های جمهوری اسلامی در روزهای گذشته به شدت به این موضع‌گیری رئیس جمهور آمریکا واکنش نشان داده‌اند.

تحویل اس ۳۰۰؛ «منوط به تصمیم دولت»

فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح روسیه همچنین در این نشست خبری گفته است که این سیاستمداران روسی هستند که باید در مورد تحویل سامانه موشکی اس ۳۰۰ به ایران تصمیم بگیرند.

آقای ماکارف افزوده است که چنین تصمیمی باید در سطح دولتی اتخاذ شود و ما نظامی‌ها تنها به دستوراتی که از جانب مقامات کشور صادر می‌شود عمل می‌کنیم.
ایران از دسامبر ۲۰۰۵ که قرارداد تحویل سامانه دفاع موشکی اس ۳۰۰ میان مقام‌های تهران و مسکو به امضا رسید، در انتظار دریافت این سامانه به سر می‌برد اما در طول نزدیک به ۵ سال که از زمان عقد این قرارداد می‌گذرد، مقام‌های روسی هر بار به بهانه‌ای در اجرای این قرارداد تعلل کرده‌اند.

آخرین بار در اسفند سال ۸۸، مقام‌های دولتی روسیه اعلام کردند که به تحویل این سامانه ضد موشکی به ایران متعهد خواهند ماند و تأخیری که در اجرای این قرارداد به وجود آمده تنها دلایل فنی دارد.

ایران تا کنون چندین بار نارضایتی خود را از تعلل و تأخیر طرف روسی در تحویل سامانه اس ۳۰۰ اعلام کرده است و از جمله امروز دوشنبه نیز علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس هستم، به خبرگزاری مهر گفت که «چنانچه روس‌ها به تعهد خود مبنی بر تحویل سامانه موشکی اس ۳۰۰ به ایران عمل نکنند، تردیدی وجود ندارد که با عنایت به توانمندی کشورمان در حوزه موشکی اقدام به ساخت این سامانه موشکی خواهیم کرد».
خبرگزاری مهر همچنین اضافه کرده است که روسیه در حالی مدعی وجود نقص فنی در سیستم اس ۳۰۰ است که در ۱۳ فروردین ماه سال جاری، مسکو ۱۵ سری از این سامانه را تحویل چین داده است.

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

آرزوهای درهم شکسته رئیس جمهوری آمریکا



روز سه شنبه ششم آوریل رئیس جمهوری آمریکا گزارشی تحت عنوان "بازنگری موا ضع هسته ای "به کنگره آن کشورفرستاد که براساس آن آمریکا برعلیه کشورهای فاقدسلاح هسته ای که پای بند پیمان "ان. پی. تی "هستند از بمب اتمی استفاده نخواهدکرد ولواینکه چنین کشورهائی دست به حمله بیولوژیکی بزننداما امنیت کشورهای منزوی نظیر ایران وکره شمالی را تضمین نمی کند.ازسوی دیگر رابرت گیتس و زیردفاع دریک کنفرانس مشترک با خانم هیلاری کلینتون وزیرخارجه آمریکا گفته است "استراتژی جدید پیامی محکم به ایران وکره شمالی می فرستد تا به تعهدات بین المللی خودپای بندباشند اوهمچنین تاکید می کند که ایالات متحده آمریکا درمقابله با چنین کشورهائی حق به کارگیری تمام "گزینه " هارابرای خودمحفوظ می دانداین درحالی است که آقای اوباما ضمن تعهد به خودداری از تولید کلاهک های جدید درنظردارد برنامه مدرنیزه کردن زرادخانه هسته کشورش را توسعه دهد.البته" بار مثبت" دعوت رئیس جمهوری آمریکا ازایران وکره شمالی مبنی بر پای بند بودن به تعهدات خود ورعایت مقررات پذیرفته شده بین المللی قابل درک است اما جا داشت که آقای اوباما بعنوان رئیس جمهوری قدرتمندترین کشورجهان ودریافت کننده جایزه صلح نوبل همه کشورها را مخاطب قرارمی داد نه فقط ایران وکره شمالی را وگرنه درفضائی که آقای ناتان یاهونخست وزیر تندرواسرائیل حتی به توصیه های خیرخواهانه آمریکا درمورد صلح خاورمیانه ابراز بی اعتنائی می کند ودر هرفرصتی ایران را به حمله نظامی بااستفاده ازسلاح های اتمی "پناهگاه شکن" تهدید می نمایدبنابه گفته "کورت اسپیل"پروفسورسوئدی دکترین نظامی جدید آمریکا درارتباط با برخورد باسلاح هسته ای جز یک چرخش درجبهه گیری سلفش جرج واکربوش معنای دیگری نخواهدداشت گذشته از اینها اگر رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا پی آمدهای یک درگیری اتمی درخاورمیانه را درنظر می گرفت بی تردید درتنظیم گزارش خود به کنگره تجدید نظرمی کردو وعده های دوران مبارزات انتخاباتی خودرا بخاطر می آورد.

دریغا:

آقای اوباما درحالی که پرچم صلح رابردوش گرفته بود کاخ سفیدواشنگتن را فتح کرد وبراحتی می توانست از روی موج "آمریکاگریزی" که دراثر سیاست های جنگ طلبانه نومحافظه کاران سراسر جهان را فراگرفته بود عبورکند وکشورش به جایگا ه اصلی آن بازگرداند اما چنین به نظر می رسد فشارجنگ "افروزان وزورگویان" کاخ آرزوهای انسان دوستانه اورا درهم شکسته است که ایکاش چنین نباشد.
حسن کیوده هفتم اوریل

۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

انفجار در متروی مسکو


ا. م. شیری

بگزارش خبرگزاریهای مختلف جهان، روز دوشنبه، ٢٩ مارس ٢٠١٠، در اثر دو انفجار بفاصله ٤٠ دقیقه در دو ایستگاه متروی بزرگ مسکو، در حدود(؟)٤٠ نفر کشته و بیش از(؟)٧٠ نفر زخمی شدند.

مقامات رسمی روسیه در باره این حادثه خونین، اظهار نظرهای مختلفی نموده و انگشت اتهام را عمدتا بسوی «تروریستهای قفقاز» نشانه گرفته اند. اما، صرفنظر از حرافیها و اتهام زنی های دائمی حاکمیت جنائی- مافیائی روسیه، که اساسا با هدف ایجاد کینه و خصومت بین خلقهای مختلف روسیه، خلقهائی که طی قرون متمادی در کنار هم برادروار زندگی می کنند، صورت می گیرد، این حادثه، چیزی جز تکرار سناریوی حوادث تروریستی یازده سپتامبر نیویورک – واشینگتن و ماه ژوئن لندن نیست. فراموش نکرده ایم که بدنبال آن حوادث، امپریالیستهای آمریکا و غرب برای توجیه جنگهای اشغالگرانه خود و بمنظور پیشبرد برنامه های جنگی جهانی سازی امپریالیستی، با نشانه گرفتن انگشت اتهام بسوی مردم خاورمیانه، افغانستان و عراق را به زیر سطره نظامی خود در آورده و اوضاع دیگر کشورهای منطقه، از جمله، لبنان، پاکستان، فلسطین و... را بر هم زدند و اگر دست دهد، در آینده با ایران، سوریه و هر کشور دیگری نیز که لازم آید، چنین رفتار خواهند کرد.

اینک، تمام شواهد حکایت از آن دارد که، سازمانهای پلیسی- امنیتی دولت سرمایه داری روسیه نیز، با اجرای سناریوهای جنائی غرب، بویژه پس از شکست سخت «حزب» حاکم در انتخابات ماه گذشته شهرداریها، بمنظور امنیتی کردن بیشتر جامعه، مرتکب چنین جنایت هولناکی شده اند تا اعتراضات سراسر مردم لب به جان رسیده روسیه در زیر فشارهای غیر قابل تحمل ناشی از فقر و گرسنگی را سرکوب نمایند. و اگر فراموش نکنیم که انتخابات سالهای ٢٠١١ و ٢٠١٢ روسیه نیز در پیش است، در این مدعا نمی توان تردید کرد که، هدف اصلی این انفجارها، یک زمینه سازی خطرناک برای قلع و قمع حزب کمونیست روسیه، بعنوان بزرگترین سازمان مدافع حقوق مردم و رقیب اصلی حاکمیت مافیائی بوده است.

واقعیت این است که باید بیش از حد کودن بود و باور کرد که در شرایط کنترل امنیتی سنگین جامعه، در زیر نظارت دوربینهای متعدد امنیتی، چه در آمریکا و غرب «دمکرات» و چه در روسیه مافیائی، بدون دخالت سازمانهای امنیتی- پلیسی دولتی، امکان وقوع چنین حوادث بطور کلی وجود دارد و «تروریستهای» خاورمیانه و قفقاز بدین راحتی می توانند در پایتختهای قدرتمندترین کشورهای جهان دست به عملیات تروریستی بزنند.

سخن کوتاه، تمام این حوادث جنائی، ناشی از سرشت استثمارگرانه و غارتگرانه سرمایه داری امپریالیستی بوده و نشانه میزان پایبندی حاکمان و طرفداران نظم امپریالیستی موجود به اصول دمکراسی، حقوق، آزادیها و حق حیات طبیعی انسان است. این گونه اقدامات جنایتکارانه نشاندهنده عجز واستیصال دولتهای امپریالیستی در شرایط اوج بحرانهای عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غیر قابل خروج ــ هم در سطح ملی و هم در مقیاس بین المللی ــ و همچنین، ناشی از هراس آنها از خیزش انقلابی توده های محروم و ستمدیده در شرایط سلطه نظم حبیث امپریالیستی بر جهان است.

ضمن تقبیح تمام عملیات تروریستی دولتهای امپرایالیستی در هر نقطه ای از جهان، چه با هواپیماهای بی خلبان، چه با گله انبوه سربازان مزدور مسلح به آخرین تکنولوژی تسلیحاتی و چه با بمب گذاریهای انتحاری در اماکن و وسایل نقلیه عمومی، یاد جان باختگان حادثه انفجار متروی مسکو را گرامی داشته و برای زخمی ها و مصدومین آنها، شفا و بهبودی آرزو می کنم.

١١ فروردین ١۳٨٩