دکتر "اولگ آنتونوف"(علومی فنی)، "نزاویسیمویه واینویه آبوزرنیه"، خبرگزاری «ریا نووستی» : بسیاری از کارشناسان معتقدند در صورتیکه جان مک کین جمهوریخواه به میزان زیادی از باراک اوباما رقیب دموکرات خود فاصله گیرد، آمریکا ممکن است تا انتخابات ریاست جمهوری از روش "حمله بدون تماس" به تاسیسات ایرانی یورش برد. البته اگر همقطاران جرج بوش روش دیگری برای تاثیر گذاری بر روند تبلیغات انتخاباتی پیدا نکنند. "حمله بدون تماس" آمریکا توسط تسلیحات فوق دقیق انجام خواهد شد. موشک های بالدار " Tomahawk" بخش اصلی "تسلیحات فوق دقیق" دوربرد است که در جریان جنگ یوگسلاوی نتایج مثبتی از خود نشان داد. جایی که برای پیروزی حتی نیاز به استفاده از نیروی زمینی نبود. بخش دیگر "تسلیحات فوق دقیق" بمب های برنامه ریزی شده هدایت شونده مجهز به سیستم JDAM است که می تواند از ارتفاع بسیار زیاد رها شده و مسیر پروازی آنها به سمت هدف تصحیح گردد. بخش سوم به موشک های هدایت شونده ای اختصاص دارد که می توانند تا اندازه ای مسیر پروازی خود را برای رسیدن به هدف تعیین شده تصحیح کنند. تجهیزات نامبرده برای انهدام تاسیسات هسته ای و صنایع نظامی ایران کفایت می کنند. پرواضح است که آمریکا تلاش خواهد کرد که کلیه توان نظامی-صنعتی جمهوری اسلامی را منهدم سازد. به همین خاطر هواپیماهایی که بمب های سنگین مخرب را حمل می کنند باید وارد محدوده عملکرد سیستم های پدافندی ایران شوند. مراکز و تاسیسات دیگر را به راحتی می توان با موشکی های بالدار هدف قرار داد. آیا سیستم های پدافندی ایران می توانند با موشکی های بالدار Tomahawk و بمب های برنامه ریزی مقابله کنند ؟ باید گفت خیر! آمریکایی ها در جریان "حمله بدون تماس" به ایران حتما از ابزار جنگ الکترونیکی برای از کار انداختن سیستم های پدافندی استفاده خواهند کرد. ابزار پدافندی نمی توانند در برابر چنین تهاجماتی مقاوت جدی از خود نشان دهند. بمب های برنامه ریزی شونده هم که بعد از پرتاب از هواپیما عملا غیر قابل انهدام هستند. خود بمب افکن های آمریکایی در ارتفاع بسیار بالایی پرواز خواهند کرد که در تیررس سیستم های پدافند موشکی نباشد. موشک های بالدار هم مطابق معمول در سطوح پایین پرواز کرده و عملا برای رادارها حتی در صورت نبودن اختلالات الکترونیکی غیر قابل رویت هستند. و در صورت استفاده از ابزار جنگ الکترونیکی اصلا رویت نمی شوند. اگر واقع گرا باشیم نیروی هوایی ایران هم ضعیف تر از این حرفاست. سیستم های پدافندی چه در آمریکا، چه در روسیه و چه در هر کشور دیگری بدون اختلالات الکترونیکی هم چندان قابلیت اجرایی بالایی ندارند. حقیقت تلخ است؛ دقیقتر از پدیده های رادیوفیزیکی و یا رادیوتکنیکی (الکترونیکی) وجود ندارد حال این مسئله به ذائقه برخی خوش می آید یا خیر مشکل خود آنهاست. حال با این توصیفات ایران باید چکار کند؟ سیستم دفاع ضد هوایی که نمی تواند عملا در مقابل تسلیحات فوق دقیق متهاجمان ایستادگی کند؟ فقط یک راه باقی می ماند:عمل کردن بر اساس این اصل که اگر تو در مقامی نیستی که دشمن را منهدم سازی تلاش کن که حداکثر کیفیت و دقت تسلیحاتی آن را کاهش دهی. حال سئوال اینجاست که چگونه می توان از خساراتی اصابت موشک های Tomahawk و یا بمب هایی که از هواپیماها پرتاب شده اند، جلوگیری کرد؟ پاسخ ساده است: با استفاده از همان ابزار جنگ الکترونیکی اما اینبار ابزاری که توسط ایران علیه تسلیحات فوق دقیق آمریکایی بکار گرفته می شود. انحراف موشک های بالدار و بمب های برنامه ریزی شده را باید افزایش داد. چگونه؟ کاهش انحراف تسلیحات فوق دقیق مذکور از هدف تعیین شده با استفاده از سیستم های ردیابی ماهواره ای GPS تامین است. بر روی هر موشک و بمب یک گیرنده GPS تعبیه شده که سیگنال هایی را از سیستم های ماهواره ای ذیربط دریافت می کند. اندازی گیری مختصات جغرافیایی توسط این سیگنال ها منتقل می شوند که ضمنا دقت آنها نزدیک به متر است. قبل از پرتاب مختصات جغرافیایی اهداف (گرا) در تسلیحات فوق دقیق برنامه ریزی می شود. از آنچه که گفته شد می توان یک نتیجه مهم گرفت: برای افزایش انحراف تسلیحات فوق دقیق باید گیرنده GPS را به اصطلاح "خفه" کرد. این کار عملا اجرا شدنی است بعلاوه چنین مسئله ای در اولین روزهای جنگ در عراق (سال 2003 ) اتفاق افتاد. در آنجا فرستنده های روسی به اصطلاح "خفه کننده" GPS وجود داشت. استفاده از آنها باعث شد که تسلیحات فوق دقیق نتوانستند موقعیت کنونی خود را اندازه گیری کنند و به همین خاطر اطلاعاتی جهت تنظیم فرمان هدایت پروازی به آنها نمی رسید. موشک های بالدار به اهداف اصابت نمی کردند و برخی از آنها به سمتی غیر قابل پیشبینی حرکت می کرد. روز پنجم جنگ جنجال بین المللی بزرگی با متهم ساختن روسیه برپا شد. بعد از آن آمریکایی ها طی پنج روز بعد پس از تعیین محل استقرار احتمالی "خفه کن" های روسی و بمباران های گسترده، مناطق استقرار این فرستنده ها را با خاک یکسان کرده و عملیات طبق معمول ادامه پیدا کرد. این مسئله به کل جهانیان نشان داد که چگونه می توان با کمک دستگاه های کم هزینه عملا کارایی تسلیحات فوق دقیق و همزمان تجهیزات جنگی دیگری که از ردیاب های ماهواره ای استفاده می کنند را به صفر نزدیک کرد. از اینجا نتیجه می گیریم که اگر ایران بخواهد تاسیساتش را با کمک "خفه کن" های سیستم GPS از تسلیحات فوق دقیق ایمن سازد، باید یک میدان بزرگ اختلالات الکترومغناطیسی در کل سرزمین خود ایحاد کند. آنوقت است که گیرنده های GPS سوار شده بر روی تسلیحات فوق دقیق و دیگر تجهیزات از کار خواهند افتاد.
۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر