۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

نگاهی به جهان ازپنجره خبرها




آمریکا 60 میلیارد دلار جنگ افزاربه عربستان سعودی می فروشد

دعوت از طالبان برای عضویت درشورای عالی صلح افغانستان

رئیس جمهوری آمریکا درحا لی که پرچم "صلح " و" امنیت "جهان را بردوش گرفته وبا دستاویز حفظ "موازنه قوا" برای پیشگیری ازدستیابی ایران وکره شمالی به سلاح هسته ای به هروسیله ای متوسل می شود روز چهارشنبه بیستم اکتبر رسما تائید کرد که تسلیحاتی به ارزش 60 میلیارد دلاردراختیار عربستان سعودی می گذارد ومتعاقب آن "اندرو شاپیرو" مشاور وزیرخارجه ایالات متحده آمریکادر امور سیاسی – نظامی درواشنگتن اعلام کرد" که جزئیات این توافق نامه به کنگره فرستاده شده است ". وی افزود "این قرارداد پیام محکمی است به کشورهای منطقه خاورمیانه که آمریکا به امنیت کشورهای دوست ومتحد خود درخلیج فارس وکل منطقه پای بند است" براساس این توافق نامه رئیس جمهوری آمریکا موافقت کرده است که 84 فروند هواپیمای جنگی اف- 15 و 150 فروند هلیکوپتر نظامی آپاچی وبلاک هاوک دراختیار عربستان سعودی قرارگیرد و 70 فروند هواپیمای جنگی اف- 15 اس نیروی هوائی آن کشور نوسازی شود . که بنا به گفته ریچارد ویتز کارشناس امورنظامی هادسون "این قرارداد به برتری نیروی هوائی عربستان سعودی دربرابرایران کمک موثری خواهدبود".

حقیقیت یابی

شرکت بوئینگ که سازنده جنگنده های اف 15 وهلیکوپترهای آپاچی است می گوید " این توافق نامه 60 میلیارد دلاری بطور مستقیم وغیرمستقیم از77000 فرصت شغلی در 44 ایالت آمریکا پشیبانی می کند." بنا براین درشرایط کنونی رئیس جمهوری آمریکا برای به تاخیر انداختن فروپاشی اقتصادی کشورش ناگزیراست به سیاست های جنگ افروزانه جرج دبیلیوبوش ادامه دهد واز سوی دیگر ساختار قدرت درآمریکا به رئیس جمهوری اجازه نمی دهد جز این عمل کند. چراکه این کشور برای نمایش قدرت وتداوم "جهانروائی " به " پول" نیازدارد. با"پول"انقلابات مخملی" درکشورهای موردنظر راه می اندازد. باپول " جنبش های اره ای" برای تحریک قومیت ها وتجزیه کشورها برپا می کند وبا "پول "عناصر قابل خرید کشورهای مخالف خودرا برای آشوب افکنی اجاره می کند. .

بهترین بازاروخوش حساب ترین مشتریان

حوزه خلیج فارس انبار انرژی فسیلی جهان است و کشورها و"شیخ نشین های "این حوزه بهترین بازار وزمامداران خود کا مه آنها خوش حساب ترین مشتریان "مرگ افزار" آمریکائی هستند که در راس آنها عربستان سعودی قراردارد. این کشور که بزرگترین تولید کننده نفت سازمان اوپک می باشد درسال 2009 میلادی 27 درصد از مجموع درآمد 966 میلیارد دلاری اوپک را به خود اختصاص داد . بااین حساب مجموع درآمد این کشور درهمان سال 154میلیارد دلار بود ه که ازفروش بیش از 2/9 میلیون بشکه نفت در روز حاصل شده بود. لازم به یاد آوری است که علاوه بر درآمد نفت طبق آمار بانک جهانی درسال 2008درآمد این کشور ازتوریسم( حج تمتع وعمره) بالغ بر29865000000 دلاراعلام شده است . بدین ترتیب انعقاد توافق نامه 60 میلیارد دلاری آمریکا دور از انتظارنبود چرا که دلارهای نفتی بهر قیمتی ولو به بهای کشته شدن صد ها هزار انسان بی گناه باید به خزانه آمریکا برگردد

به عراق جنگ زده نگاه کنید


سایت " ویکی لیکس" درتازه ترین اسناد درمورد جنگ عراق افشا کرد" ازماه مارس سا ل 2003تاکنون 109000 نفر عراقی جان خود را از دست داده اند که 63 در صد آنا ن غیرنظامی بوده اند. ودرماه دسامبر سال 2006 که خونین ترین ماه ها ی عراق درطول جنگ بوده 5183 نفر کشته شدند که 4000 نفر از آنان غیر نظامی بوده اند .این درحالی است که همه متفکران ومحا فل علمی جهان می دانستند وهشدار می دادند که حمله به عراق نه بخاطر کشف وامحاء مراکز تولید سلاح های کشتارجمعی صدام حسین (که وجود نداشت ) بلکه  به منظور چنگ انداختن به ذخایر سرشار نفت وگاز عراق است .

 دشمن موهوم

 تولید کنندگان و بازرگانان "مرگ افزار" برای فروش کا لای خود همیشه به یک" دشمن موهوم" نیاز داشته ودارند . دردوران جنگ سرد این نیاز را اتحاد جماهیر شوروی بر طرف می کرد . پس از فروپاشی آن جای "دشمن موهوم" خالی بود که حادثه تروریستی 11 سپتامبر " تروریسم " را وسیله ارعا ب کشور های صاحب نفت قرارداد واینک "حکومت مذهبی حاکم برایران " را دشمن کشورهای حوزه خلیج فارس معرفی می کنند که قصد دارد برتری خودرا به آنان اعمال کند. " پس باید اسلحه خرید. پایگاه نظامی زیرنظر قدرتمندان ایجاد کرد. به تقویت نیروی هوای ودریائی خود پرداخت تا از شراین دشمن درامان بود" براین اساس حضور حکومت مذهبی ایران موهبتی است برای تولید کنندگان اسلحه وجنگ افروزان که وسیله بازگشت دلار های نفتی به خزانه قدرتمندان ویکه تازان جهان را فراهم می کند .

 خبری دیگر
 روز چهارشنبه بیستم اکتبر

 قیام الدین کشاف سخنگوی شورای عالی صلح افغانستان از آمادگی برای دادن امتیاز های اقتصادی وسیاسی به طالبان وتشویق آنان به شرکت درمذاکرات صلح با دولت آقای حامد کرزای خبر داد. آقای کشاف که دریک کنفرانس خبری درکابل سخن می گفت افزود " تقاضا های مشروع طالبان درپشت میز مذاکره با دقت از جانب دولت بررسی خواهد شد ." او همچنین علاوه کرد" آنان امتیاز می خوهند وما این امتیاز را خواهیم داد."
 نمی دانم این تصمیم را دولت آقای کرزای گرفته است یا " ابتکار" شورای عالی صلح است. اما به گفته یکی از اندیشمندان افغان " آیا چگونه می توان با کسی یا گروهی که زندگی ترا به آتش کشیده وزن وفرزند ترا درمقابل جشمان تو سر بریده است به مذاکره صلح نشست ؟ " او راست می گوید پس پاسخ آنهمه خون هائی که کوه ودشت و دمن افغانستان را گلگون کرده است چه کسی می دهد؟
 طالبان چه امتیازی می خواهد؟
 گونی برای کشیدن برسر بانوان افغان وسنگسار آنها؟
آزادی سربریدن بی گناهان درگورستانهای کابل دربرابرچشمان گریان بستگان آنان ؟
سپردن وظیفه " ذبح " یک قاتل به دست دختر بچه هشت ساله مقتول؟
 واز همه اینها گذشته اگر قراربود بارهبران طالبان مذاکره شود وامتیازات اقتصادی وسیاسی به آنان اعطا شود پس حمله به افغانستان وکشتار زنان وکودکان بی گناه برای چه بود؟
 البته دادن پاسخ به این سئوالات بعهده فرمانده نیروهای ناتو ورهبران کشورهای اشغالگر است نه حامد کرزای که گماشته ودست نشانده آنانست .
 حسن کیوده 23 اکتبر

۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

سایت ضد جنگ ويکی‌ليک حدود 400000 سند محرمانه وزارت دفاع آمریکا در ارتباط با تجاوز به عراق را منتشر کرد



جولين آسانگ، بنيانگذار ويکی‌‌ليک روز شنبه از انتشار ۴۰۰٫۰۰۰ سند محرمانه وزارت دفاع ايالات متحده در ارتباط با جنگ در عراق، طی چند ساعت گذشته، دفاع کرد.

سردبير وب‌سايت تخصصی که هزاران سند اطلاعاتی را طی چند ماه گذشته منتشر کرده است گفت : «اين انتشار در‌بارۀ حقيقت است.»
ويکی‌ليک  پرونده‌هائی را در باره جنگ عراق منتشر کرد که برای اولين بار رقم ۱۰۹٫۰۰۰ تلفات جنگ را که ۶۳ درصد آنها غيرنظامی بودند افشاء می کند.
وب‌سايت، همراه با مدارک پزشکی شرح حال زندانيانی را که با دست‌ها و چشم‌های بسته بدست سربازان متحدين شکنجه شدند، گزارش می‌دهد.

پنتاگون اين هفته هشدار‌داد که انتشار اين آرشيوها می‌تواند امنيت سربازان مستقر در عراق را، که شامل ۵۰٫۰۰۰ سرباز آمريکائی می شود، بمخاطره اندازد.

نمايندگان ويکی‌ليک، با ناديده گرفتن هشدارهای مکرر واشنگتن، اعلام کردند بزودی ۱۵٫۰۰۰ سند نظامی دیگر ايالات‌متحده در‌بارۀ جنگ در افغانستان را منتشر خواهند کرد.
به گفتۀ کريستين هرافنسون، وب‌سايت «فقط از يک‌ششم مجموع اطلاعات موجود در این مورد استفاده کرده است.» این گزارش بزودی منتشر خواهد شد.

ويکی‌ليک، در ژوئيه حدود ۷۵٫۰۰۰ پرونده محرمانه در باره جنگ در افغانستان را منتشر کرد که موجب خشم دولت باراک اوباما و ناتو شد.

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

از اسرائيل بياموزيم



منبع: نويه راينيشه تسايتونگ

برگردان: خ.طهوری

اسرائيل وقتيکه مثلاً صحبت بر سر برنامه اتمی در «ديمونا» و يا تخليه بی‌سروصدای زباله‌های راديواکتيوه در مناطق فلسطينی است، و يا وقتيکه بحث برسر زندانهای مخفی برای زندانيان فلسطينی، و يا کتمان نقض قوانين حقوق بشر است، در کتمان کردن و استتار بسيار حرفه‌ای عمل می‌کند. بهمين دليل بمب‌افکن‌های غيبی که اسرائيل اکنون از اوباما دريافت می‌کند، برازنده «دولت يهود»، اين «تنها دمکراسی در خاورنزديک» است.

هواپيماهای بی‌سرنشين با بمب‌افکن‌های غيبی در چه چيز مشترکند؟ هردو برای کشتن انسان‌ها ساخته شده‌اند. امروز چه کسی برای اين بمب‌افکن‌های غيبی خون می‌دهد؟ ماليات دهنده آمريکائی. و فردا چه کسی برای اين بمب‌افکن‌های غيبی خون می‌دهد؟ قربانيانی که اسرائيل قصد دارد آنها را بکمک اين هواپيماها نابود کند! اسرائيل، سری اول از اين 20 «فروند»هواپيما را به ارزش 3 ميليارد دلار در سال 2016 دريافت خواهد کرد. علاوه برآن قول 75 فروند ديگر از اين هواپيماها نيز با اسرائيل داده شده است.

اميدواريم که اين معامله به انجام نرسد، زيرا که تا آن تاريخ، يعنی در آينده دور، ماليات دهندگان آمريکائی، حتا اگر AIPAC بازهم بيشتر توطئه‌چينی کند و آتش را تندتر کند، بمقابله با آن پرداخته اند. سئوال اين است که آيا اين «واقعه تاريخی» از ديد وزارت امورخارجه اسرائيل، يک «فاجعه تاريخی» برای ایالات متحده آمریکا نخواهد بود. البته وزارت دفاع/جنگ براين عقيده است که با اين معامله توازن قدرت در خاور ميانه بنفع اسرائيل تغيير خواهد نمود، (يک تصور بسيار هولناک!) زيرا که اسرائيل اکنون مدرن‌ترين و پيشرفته‌ترين هواپيماهای شکاری را در اختيار دارد. «ميشل اورن» سفير اسرائيل در ایالات متحده آمریکا توضيح داد که اسرائيل با اين هواپيماها در مقابل هرگونه تهديدی از منطقه قادر به دفاع از خود است. ولی در اين منطقه تنها يک خطر واقعی وجود دارد و آن خود کشور اسرائيل است که هرکس و همه چيز را مورد تهديد قرار می‌دهد و برای اين کار حتا از طرف ایالات متحده آمریکا و ما ( اتحادیه اروپا) مورد تشويق قرار می‌گيرد. سياست‌گزاری اسرائيل بر پايه اين جمله ساده: «بخور و يا بمير!» بناگرديده است.

از اسرائيل آموختن، يعنی افکار را از جنايات خود منحرف کردن، بدين صورت که ديگر در مورد «اعمال» گزارش داده نشود و مذاکره نگردد، بلکه توجه معطوف مسائل جنبی شود. تحقيقات در مورد غزه، مثل گزارش «گلداستون» و يا در مورد کشتار کاروان «ماروی ـ مرمره» با 6 کنشگر بقتل رسيده، به بايگانی سپرده می‌شود تا اسرائيل ناراحتی خيال پيدا نکند. بی‌نزاکتی‌های نژادپرستانه اسرائيلی را ما تحمل و يا نفی می‌کنيم، مثلاً رفتار با يهوديان حبشی در اسرائيل، بی‌نزاکتی‌های نمايندگان کنست که مثلاً شخصی بنام «بن آری» پيشنهاد می‌کند که در اذای قتل هر اسرائيلی، 500 فلسطينی بقتل رسانده شوند و يا خاخام‌هائی که علناً مردم را به قتل فلسطينيان دعوت می‌کنند. آری! «ليبرمان» پيروز شد.

قانون نژاد پرستانه «وفاداری به کشور يهود» مورد قبول نتان‌ياهو قرار گرفته است. «سرزمين ايزدی» يهود به واقعيت تبديل می‌گردد. و بدين صورت جمله «اسرائيل طالب همه‌چيز است، بجز صلح» واقعی‌تر می‌گردد، همينطور دروغی که توسط اسرائيل در مورد «صلح با سوريه» اشاعه داده شد، صلحی که امروز دورتر از هميشه است!

ما می‌پذيريم که وزيرامورخارجه «ليبرمان» با لهجه انگليسی ـ مولداوی خود تراوشات ننگ و نفرت غيرقابل تحمل خود را در تريبون سازمان ملل متحد تخليه ‌کند. من می‌پرسم، چرا کليه وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا و نمايندگی ایالات متحده آمریکا سالن را ترک نکردند؟ چرا هميشه رئيس جمهور ايران احمدی‌نژاد، که فقط برخی از حقايق نامطلوب را بيان می‌کند ديوسار معرفی می‌گردد؟ ننگ است که چگونه ما، به اصطلاح دمکراسی‌های غربی در اين رفتار ناهمسان شراکت داريم. آخر اين وظيفه لعنتی ما است که «کشور يهود» اسرائيل را ترمز کنيم.

تا کی می‌خواهيم بازی «تنها دمکراسی» در خاور ميانه را ادامه دهيم؟ ليبرمان فقط همان کاری را انجام می‌دهد که تمامی سياست اسرائيل دائماً عرضه می‌دارد. ما به اصطلاح مذاکرات صلح با دولت اسرائيلی را مورد پشتيبانی قرار می‌دهيم، که کماکان به شهرک سازی ادامه می دهد، بلوکه می‌کند و آدم می‌کشد. طرف مقابل مذاکره يک پرزيدنت «بی‌دندان» و بدون مشروعيت است. «پادشاه برهنه»

چه انتظاری می‌توان از يک خانم صدراعظم داشت که خواستار متوقف ساختن شهرک‌سازی است؟ متوقف کردن شهرک سازی يعنی چه؟ اين واژگان که با وعده و وعيدهائی به اسرائيل اجين شده، مشروط بر اينکه آنرا برای دوماه ديگر «تمديد» کند، مورد استفاده اوباما و ایالات متحده آمریکا هم قرار می‌گيرد. دفاکتو، شهرک سازی هميشه جريان داشت و جريان دارد. ساختن شهرک‌ها نه هيچگاه متوقف شده بود و نه اکنون متوقف گرديده! اوباما با عنايت به انتخابات کنگره آنرا کمی ظريف‌تر ارائه کرد و با هدايائی که به اسرائيل داد، از جورج دبليو بوش سبقت گرفت. و از اين طريق استحقاق خود برای دريافت جايزه صلح نوبل را ثابت کرد.

اصولاً اين جوايز وحشتناک!: سينه صدراعظم آلمان، خانم مرکل با جوايز فراوان يهوديان حداقل «سه نمره» بزرگتر شده است. سينه‌بندی که بخواهد تمام اين مدالها و نشان‌ها را حمل کند، بايد دائماً بزرگتر شده و از نو تطبيق داده شود.

چرا بمخالفت با سازمانهای به اصطلاح خصوصی برنمی‌خيزيم که به IDF (ارتش اسرائيل) و شهرک‌سازی‌های غيرقانونی پول هديه می‌کنند و در عوض آن در اروپا تسهيلات مالياتی کسب می‌نمايند؟ چرا عام‌المنفعه بودن بنياد ملی يهود Jewish National Fund ملغا نمی‌شود؟ اين سازمان خود را زير نقاب سازمان زيست‌محيطی مخفی کرده و در حقيقت از ده‌ها سال پيش اقدامات خشونت‌بار عليه مردم فلسطين را مورد پشتيبانی قرار می‌دهد. و اخيراً فعاليتهای خود را در اسکان‌دادن يهوديان در صحرای نگب متمرکز کرده است. تعداد زيادی از باديه‌نشينان قديمی اين منطقه از سرزمين‌های خود رانده شده‌اند. «تصفيه نژادی» تنها در اورشليم و نوار غربی رود اردن صورت نمی‌گيرد.

آيا وقتی که اين کشتار قانونی شده در تضاد با کليه پرنسيپ‌ها و قانون اساسی ما صورت می‌گيرد، ما به اين دليل آنها را می‌پذيريم و تحمل می‌کنيم؟ با اين عمل ما حقوق بين‌الملل را زيرپا می‌گذاريم! دولت ما (آلمان) وقتيکه که شهروندان آلمانی توسط هواپيماهای بی‌سرنشين آمريکائی عمداً بقتل می‌رسند، ترجيح می‌دهد سکوت کند و واکنشی نشان ندهد. بايد اميدوار بود که اکنون پس از حادثه اخير با احتمالاً 8 شهروند مقتول آلمانی در پاکستان، والدين و خانواده‌ آنها بحرکت درآيند و عليه دولت آلمان بدادگاه شکايت کنند. در آنصورت و سرانجام سياست آلمان تحت فشار قرار خواهد گرفت و مجبور خواهد شد واکنش نشان دهد و موضع‌گيری کند. رفته رفته در زبان ديپلماسی و رسمی کشور، همينطور مثل اسرائيل، برخی از لغات و عبارات غلط رسوخ نموده است. حالا هر شهروند آلمانی که به پاکستان و يا افغانستان سفر کند، اسلاميست (حالا يعنی چه، معلوم نيست) و تروريست ناميده می‌شود. آيا اين فرهنگ غالب جديد (مسيحی ـ يهودی) ماست که بايد «فرهنگ غالب» اسلام و مسلمانان شود؟

رئيس جمهور آلمان «وولف» در سخنرانی خود نشانه‌های صحيحی ارائه داده بود: چه‌کسی می‌خواهد چشمان خود را بر روی اين واقعيت ببندد که هم‌اکنون 4 ميليون نفر مسلمان در آلمان زندگی می‌کنند. اين فرهنگ با خود تلون بزرگی به آلمان آورد و طبيعتاً جزئی از ماست. لذا خيلی بدتر، که برخی از «محافل» جامعه سياسی تحريکات وحشتناکی اعمال می‌دارند و می‌خواهند اسلام را به قتل های شرافتی، سرکوب زنان، «حجاب» و تروريسم محدود ‌سازند.

در خاتمه، پيشنهادی به انجمن‌های‌ آواره شدگان ميهنی(1): چرا شورای مرکزی يهوديان در کميسيون اين انجمن شرکت کرده و يا می‌کند و نه آوارگان ميهنی واقعی امروزی، يعنی فلسطينيان؟

آقای پرفسور «ميشائل ولفزون» (2) در سال 2009 با احساس قدردانی گفت: « خانم «اريکا اشتاين باخ»(رئيس انجمن‌های‌ آواره شدگان ميهنی) مورد احترام و قدردانی ماست، زيرا که در مقابل اين وسوسه ايستادگی کرد. برخی از «علاقمندان» خاور نزديک، به او پول پيشنهاد کرده بودند تا در «مرکز مقابله با تبعيد و آوارگی»، سرنوشت مردم فلسطين را با تبعيد شدگان آلمانی مقايسه کرده و آن را مشابه اعلام کند. خانم «اشتاين‌باخ» آنها را از در بيرون انداخت».

خانم «اشتاين‌باخ» می‌دانست که چرا درخواست آنها را رد می‌کند. چگونه ممکن است سرنوشت مردم فلسطين را با آوارگان آلمانی مقايسه کرد؟ زيرا که در آنصورت بسيار زود معلوم می شد که چه کسانی امروز واقعاً آسيب‌ديدگان جنگ دوم جهانی و پيامدهای آن هستند!

و سرانجام اين جناب «مدافع شکنجه» و «مربی نظامي» (3) ارتش آلمان، آقای «ميشل ولفزون» که در ضمن خدمت سربازی خود را نيز در ارتش اسرائيل انجام داده، بخوبی از «تصفيه نژادی» که در مورد مردم فلسطين اعمال شده، مطلع است. بهمين دليل استدلالات ايشان را می‌توان خوب درک کرد، زيرا که در آنصورت حقايق نامطلوب متعدد ديگری برملا می شد. خانم «اشتاين‌باخ» می‌خواست که متفاوت‌ترين گروه‌های اجتماعی، که در رابطه با تبعيد و اخراج قرار دارند را سهيم کند، ولی البته بطور دست‌چين شده. اين واقعيت بسيار تلخ است. چرا هيچ‌کس اين «آهن داغ» تبعيد و اخراج را بدست نمی‌گيرد؟

حق وجود، آری ولی به اسرائيل چک سفيد دادن، کافی است! اسرائيل بايد وجود داشته باشد ولی در چارچوب مرزهای سال 1967، بدون سرکوب و محاصره خلق فلسطين.

صهيونيسم از آغاز حيات خود تا کنون بمعنی کلنياليسم و بسط حيطه خويش عليه مردم بومی فلسطين عمل کرده و عمل می‌کند. اگر ما امروز اسرائيل را با سياست امروزی‌اش بپذيريم، ايدئولوژی ناسيوناليستی يهودی را پذيرفته‌‌ايم و از آن طريق به يک کشور يهودی با اين سياست نژادپرستانه مشروعيت ‌بخشيده‌ايم، کشوری که تمام قوانين بين‌المللی را زير پا می‌گذارد. اسرائيل توانسته با اشاره به وجود تهديد مستمر همه‌چيز و همه‌کس، هر اقدام جنايت‌کارانه خود را در انظار عمومی توجيه کند. ... به اقدامات منحرف کننده لابی اسرائيلی و سياست آنها بيش از اين اجازه ندهيم و بدام آنها نيافتيم!



(1) Heimatvertriebenen به آلمانی‌های اطلاق می‌گردد که بدنبال جنگ دوم جهانی مجبور به ترک بخش‌های شرقی آلمان (مرزهای سال 1914 و يا 1937) و يا کشورسلطنتی اطريش ـ مجارستان شدند که در بقيه بخش‌های آلمان (که بعدها به آلمان فدرال، آلمان دمکراتيک تقسيم شد) و همينطور اطريش پناه يافتند. خ.ط.

(2) لابی رسمی اسرائيل در آلمان، که فرزند يک خانواده بسيار ثروتمند بازرگان يهودی آلمانی است که در سال 1939 به فلسطين فرار کرده بود. او در اسرائيل بدنيا آمده و و اکنون بعنوان استاد دانشکده ارتش آلمان به تدريس اشتغال دارد.

(3) ولفزون روز 5 ماه می 2004 در يک برنامه زنده تله‌ويزيونی گفت: «اگر ما بخواهيم با شيوه‌های محترمانه به مبارزه با تروريسم برويم، شکست خواهيم خورد. ... بعنوان يکی از ابزار مورد استفاده عليه تروريسم ، من شکنجه و يا تهديد به شکنجه را مشروع می‌دانم».

خانم «اولين هشت- گالينسکی» ‏Evelyn Hecht-Galinski‏ دختر رييس سابق شورای مرکزی ‏يهوديان آلمان «هاينتز گالينسکی» اين مقاله را نگاشته است

http://www.arendt-erhard.de
برگرفته از سایت عدالت

۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

زمینه سازی برای گسترش ”جنگهای صلیبی“ برعلیه بشریت
ا. م. شیری
«در پی کشف توطئه تروریستی در اروپا بوسیله سازمانهای امنیتی آمریکا، انگلیس و پاکستان، دولتهای آمریکا و انگلیس به اتباع کشورهای خود در اروپا هشدار دادند... بدنبال آمریکا و انگلیس، امروز(سوم اکتبر ٢٠١٠) دولت ژاپن در مورد خطر تروریسم در اروپا به شهروندان مقیم و یا مسافر این کشور در اروپا هشدار داد... روز ششم اکتبر دولت فرانسه نیز بدنبال آمریکا و انگلیس و ژاپن، شهروندان خود را از سفر به انگلیس بخاطر افزایش خطر تروریسم در آن کشور بر حذر داشت... طی روزهای گذشته، دولت فرانسه برج ایفل را دو بار به احتمال حملات تروریستی خالی کرد... انجام عملیات تروریستی دراروپا کاملا محتمل است... القاعده با صدور بیانیه ای، اروپا را با انجام عملیات تروریستی تهدید کرد... مقامات آمریکائی می گویند: هواپیماهای بی سرنشین آمریکا که بطور منظم پایگاههای تروریستها را در پاکستان بمباران می کنند، ممکن است در آینده مراکز تروریستها را در اروپا نیز هدف بمبارانهای خود قرار دهند... بدنبال هشدارهای واشنگتن، لندن، استکهلم و توکیو، هماهنگ کننده اتحادیه اروپا در مبارزه با تروریسم خطر تروریسم در اروپا را واقعی دانست... یک اتومبیل بمب گذاری شده در مقابل یک مرکز تجارتی در ایرلند شمالی منفجر شد. این انفجار تلفات جانی در پی نداشت... پلیس ضد تروریست فرانسه از بازداشت ١٢ نفر از مسلمانان تندرو مرتبط با سازمانهای تروریستی خبر داد... در جریان دو عملیات تروریستی در صنعا، پایتخت یمن، اتومبیل معاون سفیر انگلیس در نزدیکی سفارت انگلیس هدف موشک قرار گرفت و یک کارمند فرانسوی شرکت نفت استرالیا از سوی نگهبان شرکت کشته شد... یک دادگاه آمریکائی، فیصل شهزاد، آمریکائی پاکستانی تبار را به اتهام بمبگذاری در «تایم اسکور» به حبس ابد محکوم کرد...پلیس آلمان تجمع معترضین به احداث یک راه آهن زمینی در اشتوتگارت را با استفاده از گاز اشک آور و ماشینهای آب پاش متفرق ساخت...».
نمونه ای چند از اخباری که فوقا یادآوری شد، تنها فشرده و خلاصه ای از خبرهای روزهای اخیر است که بخش اصلی اخبار امپریالیسم خبری غرب، از جمله «یورو نیوز» را تشکیل می دهند و هر روز دهها بار تکرار می شوند. مثلا، تلویزیون خبری یورونیوز، هر نیم ساعت یک بار، در شبانه- روز ٤٨ بار ، معمولا دو روز پشت سر هم همان خبر را تکرار می کند.
امپریالیسم خبری، این خبرسازیها و هیاهوهای کرکننده و ساختگی پیرامون افزایش خطر تروریسم در اروپا را در متن شرایطی به نقل دهان خود تبدیل کرده و این جنگ روانی گسترده را برعلیه بشریت براه انداخته است که تمام تلاشهای دول امپریالیستی برای مهار بحران سرمایه داری و غلبه بر رکود بی سابقه مالی- اقتصادی در ممالک پیشرو غربی بی نتیجه مانده و امواج سهمگین اعتراضات و اعتصابات میلیونی کارگران و زحمتکشان، فقرا و محروم شدگان از کار و  مسکن، حقوق بازنشستگی و تأمینات اجتماعی تقریبا تمام اروپا و حتی ایالات متحده آمریکا را در نوردیده و با سرعت و ابعاد کم نظیری به پیش می رود تا بنیان نظم موجود جهانی را بر اندازد. یادآوری می شود که، بنا به گزارش همین خبرگزاریها، روز شنبه گذشته (دوم اکتبر)، در حدود سه میلیون نفر بدعوت اتحادیه های کارگری فرانسه در اعتراض به سیاستهای سارکوزی به خیابانها آمدند. همانطور که از پاسخ مردم در کوچه و خیابانهای شهر اروپائی به خبرنگاران رسانه های امپریالیستی در مورد جدیت این هشدارها نیز برمی آید، کمتر انسان عاقلی را می توان سراغ داشت که به این هشدارها اهمیت داده و بر ساختگی و جعلی بودن آنها یقین نداشته باشد. مثلا، یکی از مصاحبان خبرنگار تلویزیون «یورونیوز» گفت: «در هر حال، اروپا خیلی امن تر از آمریکا که گردن کلفتان مسلح آزادانه در خیابانها می دوند...».
با این همه، مسئله قابل توجه این است که چرا امپریالیسم خبری با بی اعتنائی کامل به افکار عمومی، همچنان بر طبل  خطرتروریسم در اروپا و اسلام هراسی تصنعی می کوبد و سعی می کند با تکرار و بزرگنمائی خبرهای ساختگی و جعلی، اذهان عمومی را مسموم سازد؟ پاسخ این سؤال یقیناًَ در این نکته نهفته است که، سیاستگزاران نظام امپریالیستی، بسیار خوب می دانند که دیگر بکمک شبکه های تارعنکبوتی دوربینهای نظارتی و سیستم مخوف پلیس و سازمانهای امنیتی، شنود گسترده مکالمات تلفنی، کنترل مکاتبات پستی و اینترنتی نمی توانند جلو حرکت و تجمعات اعتراضی سراسری مردم در جوامع تحت سیطره خود را بگیرند تا در سایه آن براحتی بر آتش جنگهائی که در نقاط مختلف جهان برافروخته اند، جنگهائی که هزینه آنها از جیب مردم تأمین می شود، بدمند. بدین سبب هم، تمام سعی و کوشش خود را در جهت امنیتی کردن هر چه بیشتر جامعه و مهیا کردن زمینه سرکوبی نظامی توده ها و خنثی سازی اعتراضات جامعه اروپا در مقابل براه انداختن جنگهای صلیبی جدید علیه بشریت جهان متوجه ساخته اند. طبیعتا، علت اصلی اینهمه هیاهو و قشرقهای اخیر پیرامون خطرتروریسم در اروپا این است که، در شرایط کنونی، هیچ یک از تدابیر تاکنونی دول امپریالیستی برای کنترل بحران فزاینده ساختاری سرمایه داری و غلبه بر تنرل اقتصادی، از بذل و بخشش مالیاتهای اندوخته مردم در خزانه های دولتی به بانکهای خصوصی گرفته تا غصب مستمری و حقوق دوران پیری سالمندان و بازنشستگان و کاهش دستمزدهای کارکنان و تحمیل ریاضت اقتصادی، مؤثر نیافتادند. بدین جهت هم، به احتمال زیاد، امپریالیسم آمریکا، سرکرده امپریالیسم جهانی، با این هیاهو، دو هدف عمده را دنبال می کند: اول اینکه، با استفاده از تجربه از میان برداشتن اتحاد شوروی، قصد دارد اوضاع اتحادیه اروپا را متشنج ساخته و بدین طریق، بزرگترین شریک جنایتها و یار غار دیرینش را هم از سر راه خود بر دارد و یا بر خلاف آتش دو جنگ خانمانسوز جهانی اول و دوم که از اروپا شعله ور گردید، طرح آغاز جنگ عالمگیر جدید را از خاورمیانه و نزدیک و مناطق شمالی و شرقی آفریقا و یا از هر دو منطقه جهان که اکثریت مردم آنها را معتقدان به دین اسلام تشکیل می دهد، در سر می پروراند. در همه حال، صورت مسئله دوم، محتمل تر بنظر می رسد. درست به همین جهت هم هست که تلاش می کند با به هم پیوند دادن اجاقهای مختلف جنگهای صلیبی و اشغالگرانه که از ده سال پیش در برخی کشورهای منطقه خاورمیانه و نزدیک، از جمله در افغانستان، عراق، پاکستان، لبنان، یمن، فلسطین و غیره شعله ور ساخته، آتش یک جنگ عالمسوز گسترده را بر افروخته و در سایه آن به جنگ بحران لاعلاج سرمایه داری برود. جنگی که نتایج هولناک آن از پیش معلوم است و این فاجعه، همان فاجعه ای خواهد بود که تر و خشک را با هم خواهد سوزاند.
در چنین اوضاع و احوالی، در شرایط تهاجم همه جانبه امپریالیسم جهانی به بشریت ستمدیده، همه احزاب و سازمانهای سیاسی ترقیخواه، همه طرفداران صلح و انساندوستان جهان چاره ای ندارند جز اینکه تمام نیرو و توان خود را در جهت ممانعت از اجرای سیاستهای جنگ افروزانه امپریالیسم متمرکز ساخته و از وقوع جنگهای جدید در هر نقطه جهان، خواه در خاورمیانه و نزدیک، خواه در اروپا و یا هر نقطه دیگر جهان جلوگیری نمایند. برای تحقق این امر مهم، باید از همه شیوه های ممکن، از جمله، از برپائی اعتراضات وسیع ضدجنگ گرفته تا افشای مقاصد جنگ طلبانه امپریالیسم در مجامع مردمی و بین المللی بهره بر گرفت.
علاوه بر اینها، برای جلوگیری از شروع جنگهای تجاوزگرانه امپریالیسم آمریکا و همپیمانانش، می توان از راه کارهای دیگری هم بهره برد. مثلا، می توان از گروه سیاساخته «القاعده» (اگر هنوز هم نیرو و وجود خارجی دارد) خواست، خواهش و التماس کرد که بخاطر برقراری صلح و امنیت در جامعه بشری جهان، انحلال خود را رسماًَ اعلام نموده و همزمان با اعتراضات سه میلیونی مردم فرانسه علیه سیاستهای اقتصادی دولت و اعتصابات و اعتراضات سراسری مردمی در سایر کشورهای اروپائی، اروپا را به انجام عملیات تروریستی تهدید نکند. در این صورت، دست گردانندگان نظام ظالمانه امپریالیستی، برای پلیسی کردن جامعه، جنگ افروزی و اشغال کشورهای مختلف و کشتار مردم تا حدود زیادی بسته خواهد شد. باید به القاعده حالی کرد که می تواند و باید گاوان و گوسفندان، پرندگان و خوکان را سرمشق خود قرار دهد که با درک شرایط موجود و آگاهی از سوءاستفاده امپریالیسم آمریکا و دستگاههای خبرسازی آن از بیماری آنها، نه به جنون گاوی مبتلا می شوند و نه به آنفلوآنزای پرندگان.
شاید، یکی دیگر از راه کار مؤثر در مبارزه برای صلح هم این باشد که دولتهای دست نشانده کشورهای اشغالی، نواستعماری و حتی «یاغی»، رسما اعلام انحلال نموده، کشور خود را بعنوان یک ایالات جدید به ایالات متحده آمریکا ملحق سازند تا یک نفر بنام بوش، چنی، کلینتون، مک کین، رایس، پل بریمر، شوارتس نیگر، جان بولتون و یا به هر نام دیگری بر مسند قدرت در کشور آنها بنشیند و تمام دارائیها و ثروتهای مملکت را مستقیما و بدون مانع، در اختیار قماربازان وال استریت، کمپانیهای اسلحه سازی و شرکتهای فراملیتی قرار دهد تا امپریالیسم آمریکا و رسانه های خبرسازی آن، از اینهمه جنگ روانی و هیاهو پیرامون افزایش خطر تروریسم در اروپا و رشد بنیادگرائی اسلامی در خاورمیانه و نزدیک که خود عامل بلاواسطه گسترش آن هستند، دست بردارند. احتمال دارد برخی ها دو راه کار اخیر و یا حداقل آخری را یک نوع طنز بپندارند. گیریم چنین هم باشد، اما در هرحال متدی است که بانک جهانی و صندوق بین المللی پول از دهه ها پیش در عرصه مالی- اقتصادی اجرا می کنند و در عرصه سیاسی نیز بسیاری از امدادجویان از جامعه بین المللی (امپریالیسم)، چرچیلیستها و دخالتهای مستقیم خارجی در امور دیگر کشورها، از جمله، ایرانیان آمریکائی تبار مقیم داخل و خارج ، عملا از این نوع راه حل مسائل طرفداری می کنند. در هر حال، این موضوع را هم می توان جدی گرفت.
١٩ مهر ماه ١٣٨٩
­­­­________________________________________________
این مطلب و مطالب دیگر به همین قلم، در آدرس زیر نیز در دسترس است:
www.eb1384.wordpress.com

۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه

جنایات آمریکا در افغانستان


کشتار و جنایات آمریکا در افغانستان از زبان تصویر



به نتایج مترتب بر استفاده از فسفر سفید و گازهای شیمیایی و تصاویر وحشتناک قربانیان این جنایات هولناک ضد بشری که وجدان هر انسان بیدار وجدان را معذب میکند نگاه کنید تا پی به ماهیت کثیف امپریالیسم و در راس آن امپریالیست آمریکاببرید.

ننگ و نفر بر کسانیکه مخالف طرح شعار خروج بی قید و شرط و فوری تمامی قوای اشغالگراز خاک افغانستان و عراق هستند و بیشرمانه سکوت مرگ پیشه کرده اند.

لطفا لینک زیررا باز کنید!
http://www.rense.com/general70/deathmde.htm


از سایت جبهه ضد تجاوز و ضد تحریم علیه ایران در آلمان /مونیخ

۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

کودتای ضد دولتی در اکوادور

ضربه از پشت هنگام گفتگو و یا دموکراسی به سبک آمریکا

نوشتـــه: اولگا گاربوز

برگردان: ا. م. شیـــری

تلاش برای کودتا برعلیه رفائیل کوره آ، رئیس جمهور قانونی در اکوادور شکست خورد. رئیس جمهور کشور که به مدت ١٢ ساعت در یک بیمارستان نظامی به اسارت کودتاچیان در آمده بود، در نتیجه عملیات نیم ساعته نظامیان طرفدار دولت آزاد شد. توسل دشمنان انقلاب به زور در این کشور آمریکای جنوبی به تلفات انسانی منجر گردید. سه نفر کشته و دهها نفر مجروح شدند. نمایندگان نیروهای چپ در ارزیابی از این حادثه، نظر واحدی دارند: بعقیده خانم اوا گالینجر، محقق مشهور ونزوئلائی، حادثه روی داده، فاز بعدی تجاوز مستمر برعلیه کشورهای عضو «آلبا» و جنبشهای انقلابی در منطقه محسوب می شود.

حادثه با اعتراض بخشی از نیروهای پلیس برعلیه قانون جدید، قانونی که بنظر آنها، به حقوق آنها لطمه می زند، آغاز شد. کوره آ بعد از آزادی خود طی سخنانی در حضور مردم گفت: «وقتی که صبح مرا مطلع ساختند که، در برخی بخشهای کیتو مشکل پیش آمده، ما برای گفتگو و توضیح اینکه قصد داریم چه کار کنیم، بدانجا رفتیم». او ادامه داد: «هیچ کس به اندازه دولت کنونی به پلیس کمک نکرده، حقوقهایشان را افزایش نداده است، مشاهده خشونت و اهانت، موجب نگرانی عمیق من گردید و من آن را بمثابه خنجر از پشت ارزیابی کردم. زیرا، چطور ممکن است پس از آنهمه کاری که ما برای پلیس انجام دادیم، چنین رفتار کنند؟»

صرفنظر از همه چیز، خود این مسئله که رئیس جمهور کشور شخصا تشریح قانون جدید منجر به نارضایتی بخشی از پلیس را در یک گفتگوی علنی ضروری می داند، قابل تأمل است. دولت روسیه قوانین را به بحث مردم نمی گذارد، بلکه در خلوت آنها را به مجلس ”وظیفه شناسش“ می برد و در بهترین حالت، با مذاکره همگانی ساختگی استثنائاًَ در جو مجازی موافقت می کند (همانطور که همین اواخر، در مورد قانون پلیس هم چنین کرد).

رئیس جمهور اکوادور اظهار داشت که، وی ضمن صحبت با نمایندگان پلیس، سعی کرد از آنها بپرسید آیا کسی از شما قانونی را که به آن اعتراض می کنید، خوانده است؟ بگفته کوره آ، از تقریبا ١۵ نفر پلیس که سؤال شد، هیچیک قانونی را که برای جلوگیری از «سوءاستفاده و خودسری» تصویب شده است، نخوانده بودند.

در هر صورت، یک گفتگوی ساده با معترضین ممکن نشد. البته مشکل می توان باور کرد کسانیکه مستقیما به صورت رئیس جمهور گاز اشک آور پاشیدند، قصد مذاکره و گفتگو داشته باشند. هدف آنها چیز دیگری بود. ناراضیان یک پادگان را در کیتو به تصرف خود درآوردند، کار فرودگاه بین المللی را مختل ساختند. پس از آن، کوتاچیان از پخش برنامه های دو کانال تلویزیونی دولتی نیز جلوگیری کردند. رئیس جمهور کوره آ در اثر حمله از ناحیه پا زخمی مجروح شده بود و علاوه بر آن، بعلت تنفس گاز، حالت خفگی به وی دست داده بود. کوره آ به بیمارستان نظامی انتقال یافت. وی در آنجا به چنگ شورشیان افتاد و مدت زیادی نگاه داشته شد. کوره آ ضمن توضیح واقعه کودتای ضد دولتی مخالفان اظهار داشت که، «آنها به سبب اینکه نمی توانند در انتخابات پیروزی بدست آورند، به چنین کاری دست زدند».

وزیر امور خارجه اکوادور، ریکاردو پاتینو از مردم خواست به خیابانها بیایند و رئیس جمهوری را از چنگ کودتاچیان آزاد نمایند. در حال حاضر، خود او نیز یکی از مجروحان است و بخاطر زخم ناشی از گلوله در سرش، در بیمارستان بسر می برد. کودتاچیان برای برهم زدن تجمع طرفداران کوره آ در مقابل بیمارستان، به خشونت متوسل شدند.

کوره آ مؤکداًَ می گوید: «من از اینجا یا بعنوان رئیس جمهور خارج می شوم و یا جنازه مرا بیرون خواهند کشید. من تسلیم نمی شوم». فیدل کاسترو در ارزیابی از عزم و اراده رئیس جمهور اکوادور، او را مقاوم و تسلیم ناپذیر خواند. وی ضمن تأکید بر محکومیت اقدام برعلیه کوره آ، گفت: «من فکر می کنم کودتا دیگر شکست خورده است. حتی برای اوباما و کلینتون هم راه دیگری جز محکوم کردن کودتا باقی نمانده است». انقلابی کبیر، در این مورد هم محق بود. خانم هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که، «ایالات متحده آمریکا بدون قید و شرط از رفائیل کوره و نهادهای دموکراتیک در کشور اکوادور پشتیبانی می کند».

اقدام برای کودتای ضد دولتی در اکوادور واقعا هم در سطح بین المللی تقبیح شد. هوگو چاوز، ایالات متحده آمریکا را که نمایندگی های آن دائما از هر توطئه برعلیه کشورهای متحد انقلاب بولیواری مثل اکوادور، بولیوی، هندوراس و ونزوئلا پشتیبانی می کنند، مسئول کودتای ضد دولتی دانست.

رئیس جمهور ونزوئلا اعلام کرد: «امپریالیسم همچنانکه در پشت نیروهای راست اکوادور ایستاده است، در پشت این گروههای پلیس نیز قرار دارد. این دقیقا همان کاری است که در ونزوئلا انجام داد. آنها را برای انجام چنین کارهائی درست کرده است». بگزارش کانال تلویزیونی ”تله سور“، او، هدف آمریکا از تأمین مالی چنین گروههایی را مشتج کردن اوضاع کشورهائی دانست که به مقابله با امپریالیسم برخاسته و پرچم دموکراسی سوسیالیستی را برافراشته اند. بعقیده چاوز، تقویت «مبارزه ایدئولوژیک بمنظور احترام به شایستگی خلقها»، بهترین ابزار مقابله گسترده با دخالت امپریالیسم آمریکا در منطقه بشمار می آید.

کوره آ أکیداًَ بر این باور است که، واقعه روی داده یک مناقشه معمولی در ارتباط با حقوقها نیست و می گوید: «این توطئه تازه ای است». وی این مسئله را مورد تأکید قرار داد که پاکسازی جدی در صفوف پلیس انجام خواهد گرفت و همه کسانی که در قیام شرکت داشتند، طبق قانون مجازات خواهند شد. «این، یک اقدام غیر قابل بخشش و فراموش نشدنی است». او بشدت برعلیه تصورات بسیاری در باره اکوادور بمثابه «جمهوری اپرائی»، کشوری که یک گروه پلیس ظاهرا با هدف دریافت حقوق بیشتر، رئیس جمهورش را به اسارت می گیرد، موضع گرفت. هیچ کس حق ندارد خود را بفریبد، مسئله حقوق بیشتر، یک مسئله بی اساس است، این همه آن چیزی نیست که امروز اتفاق افتاد، در واقعیت امر، این اقدام، یک کودتای ضد دولتی بود، توطئه ای بود برای برهم زدن ثبات کشور. خوشبختانه توطئه گران به همت دولت ملی، خلق اکوادور و نظامیان تابع قانون شکست خوردند».

مأخــــــــــــــذ: روزنامه «سوتسکایا راسیا»

شمـاره: (١٣٤٦٩)١٠٧، دوم اکتبر ٢٠١٠

_________________________________________________

این مطلب و مطالب دیگر به همین قلم در آدرس زیر نیز قابل دسترسی است:

www.eb1384.wordpress.com