۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

کشتار مردم بی دفاع


ا. م. شیری

بیش از هشت سال است که کشتار بی امان مردم بی دفاع و بی پناه افغانستان بدست نظامیان آمریکائی و ناتو ادامه دارد. در جریان جنایات سازمانیافته دو هفته اخیر نیروهای اشغالگر در ولایت هلمند، مردم ستمدیده و بی گناه افغانستان اشغالی، بویژه، زنان و کودکان، گروه- گروه کشته می شوند. بگزارش همه خبرگزاریها، در بمباران های خانه های مردم در چهاردهم فوریه، ١٢ نفر و در اثر بمباران کاروان اتومبیلها توسط جنگنده های آمریکا در روز یکشنبه گذشته، ۳۳ نفر دیگر کشته شدند. البته، نباید چنین تداعی شود که، تمام تراژدی مردم افغانستان فقط به همین موارد ختم می شود. بلکه، فجایع تحمیلی روزهای اخیر، تنها بخش بسیار کمی از جنایات هولناک چندین ساله اشغالگران است که، از صافی خبرگزاریهای امپریالیستی عبور کرده است... به هر حال، در پی این کشتارها، ژنرال استنلی مک کریستال، فرمانده نیروهای اشغالگر آمریکا و ناتو در افغانستان، طبق روال معمول در محافل «بشر دوستان» امپریالیست عذرخواهی کرد و رابر گیتس، وزیر مهاجمات ایالات متحده امریکا، کشتار مردم بی پناه و بی دفاع را امر عادی و ناشی از «طبیعت جنگ» نامید.

بلی، یکی امری عادی در جنگ خواند و خم به ابرو نیاورد و دیگری، اشک تمساح ریخت و عذرخواهی کرد. اما، نه فرمانده نیروهای قاتل، نه وزیر جنگ استعمارگران و نه اربابان آنها، از آن میزان فهم و شعور معمول انسانی برخوردار نیستند که درک کنند، اولا- چنین عذرخواهی بی معنی و مسخره، هیچ دردی از دردهای بیشمار مردم رنجدیده افغانستان ویران شده در زیر بمبارانهای آمریکا و ناتو را دوا نخواهد کرد و این همه انسانهای مظلوم را که زندگی شان قربانی مطامع غارتگران بین المللی امپریالیسم گردیده است، به حیات بازنخواهد گرداند و ثانیا- هیچکدام از این صادر کنندگان «دمکراسی» امپریالیستی نمی فهمند که، طبق تعاریف پذیرفته شده بین المللی، ایجاد رعب و وحشت درجامعه، کشتار مردم غیرنظامی، بمباران مناطق مسکونی در جنگ(حتی در جنگهای عادلانه)، تروریسم دولتی تعریف می شود و بطورکلی، طبق تعاریف معاصر، استعمارگری و اشغال کشورهای بیگانه به هر مستمسک و بهانه ای، جز تروریسم دولتی مفهوم دیگری ندارد. این، پدیده جدیدی نیست که نظام ضد انسانی امپریالیستی، بدون توجه به همه مصایب و کشتارها، به فقر و گرسنگی دهشتناکی که به همه بشریت جهان تحمیل کرده است، بدون توجه به تأثیرات مخرب اشغالگریها و بمبارانها بر سلامتی روانی و جسمانی نسلهای امروز و آینده بشریت، همچنان بر طبل زشت آهنگ جنگ می کوبد و برای تأمین منافع غارتگرانه مشتی گردن کلفت بین المللی، سیاستهای رسمی خود را بر مبنای تروریسم دولتی استوار کرده است.

اشغال و مستعمره سازی طولانی مدت افغانستان و دیگر کشورها نشان داد که راه حل مشکلات جهانی، از جمله پایان دادن به کشتار مردم بی پناه افغانستان (و حتی دیگر مستعمرات، چه ممالکی که به شیوه استعمار کهن اداره می شوند و چه کشورهائی که با شیوه استعمار نوین اداره می شوند)، نه راه حل نظامی دارد و نه اصولا در شرایط سلطه نظم جنگلی امپریالیستی بر جهان، قابل حل است. در چنین شرایطی، دلیل و آیه تراشیدنها برای توجیه و تفسیر جنایات سازمانیافته اشغالگران، یک بحث و سرگرمی خطرناک برای کل بشریت حساب می شود. امروز و همیشه، باید یک بار و برای همیشه قبول کرد، بدون تغییر صورت مسئله، بدون مهار زدن به خیره سریها و گستاخیهای امپریالیسم جهانی بمثابه بزرگترین و خطرناکترین دشمن انسان و انسانیت، نه آرزوی برقراری صلح و امنیت پایدار در جهان و پایان دادن به اشغال کشورها و قتل عام انسانها، از حد خواب و خیال خارج خواهد شد و نه «طبیعت جنگ» نامیدن و عذرخواهی بی معنی و مسخره آدمکشان بین المللی، درمانی برای دردها و رنجهای بشریت، بویژه مردم افغانستان خواهد بود.

٢۵ فوریه ٢٠١٠









۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

لکه "سرخ " خون بردیوار کاخ" سفید" واشنگتن



نمی دانم درلحظاتی که آقای اوباما درکنا ر فرزندان خودنشسته و عشق و مهر پدری را درچشم ها ودل های آنان می ریزد چهره های خون آلود وپیکرهای پاره پاره زنان وکودکان بی گناه افغانی را که درحمله روز یکشبه (بیست ویکم فوریه) در ولایت ارزگان بخاک افتادند بخاطر می آورد یا نه ؟ اما می توانم حدس بزنم به همان اندازه که جرج واکر بوش از ریختن خون بی گناهان افغانی وعراقی غرق درلذت و غرور می شد به همان اندازه رئیس جمهوری دریافت کننده جایزه صلح نوبل رنج می برد و درفضای وجدانش "طوفان خون"برپا می شود..وابراز تاسف  کند اما چه سود ؟ آ یا او می تواند این بی گناهان بخاک افتاده را که جز افغانی بودن گناه دیگری نداشتند به زندگی برگرداند؟ می بینیم ابراز تاسف ژنرال "استنلی مک کریستال " که می گوید"ما از تراژدی کشته شدن این غیر نظامیان بی گناه عمیقا متاسف هستیم " بجای آنکه موجب تسکین آلام مردم افغانستان شود خشم آنان را برانگیخته واعتماد آنان نسبت به صداقت فرماندهان جنگ را بیش از پیش ازبین می برد.چرا که افغان ها وبخصوص نخبگان و اندیشه وران آن کشور می دانند که "فرمانده نیروهای ناتو ابراز تاسف می کند اما قلبا نه تنها متا سف نیست که این قبیل کشتارها را مقدمه ای برای پیروزی نهائی نیروهای تحت فرمان خود می پندارد.
ژنرال استنلی مک کریستال درتوجیه عملیات خونین روز یکشنبه که دستکم بیست وهفت نفر از زنان وکودکان ولایت ارزگا ن را قربانی گرفت می گو ید"نیروهای ناتو به کاروانی از "موتر"ها درولایت ارزگان برخوردند وبه گمان اینکه حامل افرادمسلح هستند به آن حمله کردند." این درحالی است که نیروهای تحت فرماندهی او به پیشرفته ترین ابزار ها ی جنگی ومخابراتی مجهزند . اینجاست که باید به فرمانده نیروهای ناتو یاد آور شد که به گزارش رسانه های خبری ماهواره های جاسوسی آمریکا درجریان حمله به عراق حتی شماره پلاک اتومبیل هائی را که درخیابان های بغداد درحرکت بودند ضبط و به مرکز فرماندهی مخابره می کردند پس چگونه است که نیروهای ناتو نتوانسته اند "کاروان کودکان وزنان " افغانی  را که درمنطقه مرزی "ارزگان " و" ذایکند" درحرکت بودند از نیروهای مسلح ستیزه جویان تمیز بدهند.؟

حقیقت تلخ:

جرج واکر بوش که جنگ افروزان جهان را نمایندگی می کرد برای اطفاء آتش غرور وسلطه طلبی خود وهمفکرانش با حمله به افغانستان زیرپوشش "مبارزه با تروربسم" تیری در تاریکی انداخت واینک آقای اوباما درحالی که "مدال صلح نوبل" را به سینه دارد.در محاصره جنگ" افروزان" و"سلطه جویان " ناگزیر است این جنگ ننگین را به بهای کشتار زنان وکودکان افغانی وبه عزا کشیدن جشن عروسی جوانان آن کشور تا پیروزی نهائی ادامه دهد. پیروزی ای که هنوزکمترین اثری از آن درافق خون گرفته افغانستان بچشم نمی خورد.
حسن کیوده
 بیست ودوم فوریه





۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

عقیمانی که از درد زایمان می نالند


ا. م. شیزلی

نیروهای ایساف، دولت افغانستان و سازمان ملل متحد در باره کشته شدن ٩٠غیر نظامی افغان، تحقیق می کنند. این، تیتر خبری است از اخبار روز اول سپتامبر سال جاری تلویزیون صدای آمریکا. صدای آمریکا، صدای انفجار بمبهای حامل حقوق بشر و دموکراسی امپریالیستی، صدای غرش توپ، تانک و هواپیماهای ویرانگر، صدای ویرانگران و تاراج کنندگان کشورها و قاتلان میلیونها انسان در اطراف و اکناف جهان، صدای تروریسم دولتی و استعمار، صدای کودتاگران و خائنان به میهن و مردم خویش، صدای صاحبان بزرگترین زرادخانه های هسته ای، صدای کمپانیهای نفتی وصدها پایگاه نظامی و بالاتر از همه، صدای عوامفریبان و مبلغان جهل و نادانی است که، ضجه و شیون زنان و کودکان را، هق- هق گریه های نهان و آشکار گرسنگان و ستمدیگان جهان را در ورای هیاهوی دموکراسی و حقوق بشر آمریکائی، خفه و خاموش می کند.
در اخبار هفته گذشته آمده بود که، در جریان بمباران یک آبادی توسط جنگنده های آمریکا، ٩٠ نفر غیر نظامی افغان، از جمله ٦٠ نفر زن و کودک، کشته شدند.
کسانیکه اخبار و حوادث جهان را منظم و مستمر پیگیری می کنند، فراموش نمی کنند که این، اولین بار نیست که هواپیماهای آمریکائی مردم ستمدیده افغانستان و یا دیگر کشورهای اشغال شده و استعمار زده جهان را به خاک و خون می کشد. اینگونه حوادث، صدها و صدها بار اتفاق افتاده است. بمب افکنهای آمریکائی، بارها و بارها، مراسم عروسی و یا تشییع جنازه مقتولین خود را در عراق، افغانستان و... مورد هدف قرار داده و کشتار کرده اند. همین دو ماه پیش، در ششم ژوئیه سال جاری، مرگ آفرینان آمریکائی، به یک مراسم عروسی در افغانستان حمله برده و ٤٠ نفر زن و کودک، پیر و جوان، از جمله عروس و داماد را کشتند. ١٠ روز پس از آن تاریح، حادثه مشابهی را نیز تکرار کردند.
با اینهمه کشتار و جنایاتی که دولت آمریکا در جهان بطور منظم و سیستماتیک مرتکب می شود، گاهی اوقات افتاق می افتد که، موضوع بیش از حد انتظار عاملان آن، توجه افکار عمومی بشریت را بخود جلب می کند. در چنین شرایطی، قاتل، بالاجبار، بمنظور خاک پاشیدن به چشم بشریت، به سوگ مقتول می نشیند و بر حال او، اشک می ریزد. حادثه مذکور نیز از جمله آن حوادثی است که، نیروهای ایساف، دولت افغانستان و سازمان ملل متحد را مجبور ساخته است تا در این مورد "تحقیق" کنند.
ترکیب «هیئت تحقیق»، شامل نیروهای ایساف (نیروهای اشغالگر ناتو و دیگر دولتهای دست نشانده به رهبری آمریکا)، دولت افغانستان(دولت تحت رهبری حامد کرزای، دلال هروئین که، اشغالگران بر افغانستان تعیین کرده اند) و سازمان ملل متحد که، از مدتها پیش به ابزاری در دست امپریالیسم جهانی تبدیل شده و تا کنون، در قبال جرایم بی شماری که دولت آمریکا در جهان مرتکب شده است، نتوانسته است حتی، یک قطعنامه خشک و خالی در محکوم کردن آن صادر کند، به فکر تحقیق در باره این جنایت افتاده اند، بیش از آن بی معنی است که بتوان انتظار خاصی از آن داشت. اینان، همان عقیمانی هستند که از درد زایمان می نالند. نتیجه تحقیقات این نوع ارگانها از پیش معلوم است: حداکثر، اشتباه خلبان و یا هیچ و هیچ. نهایتا، این آمریکاست که منادی «دموکراسی» و «حقوق بشر» معرفی خواهد شد.
اصل موضوع این است: نیروهای ایساف که، برهبری آمریکا، سازمان ملل متحد و دولت افغانستان که با نیرو و فرمان آمریکا بر افغانستان حاکم شده است، بهتر از هر کسی و هر ارگانی می دانند، وقتی که، آمریکا در سال ٢٠٠١ افغانستان را به اشغال نظامی خود درآورد، بمبهای آمریکائی حامل دموکراسی و حقوق بشر نبودند. آن بمبها، حاوی اورانیوم رقیق شده بودند که برای منقرض ساختن ملتها بکار برده می شود. حضور نیروهای آمریکائی و اقمار آن در این کشور و هر جای دیگر دنیا، برای حفظ صلح و امنیت نیست. هدف آنها کشتار مردم، ویرانی کشورها و تصاحب ثروتهای ملی می باشد که، با توسل به شیوه و متدهای تروریستی بدان دست می یابند.
در دایره المعارف های مختلف، در تعریف تروریسم چنین آمده است: تروریسم یعنی؛ قتل و کشتار غیر نظامیان، ایجاد رعب و وحشت در میان مردم. بنابراین، بر اساس این تعریف پذیرفته همگانی، وقتی که، آمریکا، شهرها و روستاها، اماکن عمومی و تأسیات شهری را هدف بمبارانهای خود قرار می دهد، وقتی که، غیر نظامیان را صد- صد و هزار- هزار می کشد، صرفنظر از اینکه، به چه حقی نظامیان و تأسیسات نظامی دیگر کشورها را هدف بمبارانهای خود قرار می دهد، نمونه مشخص تروریسم و تروریسم دولتی است. مگر اینکه، تعریف دیگری از تروریسم ارائه داده شود که، آن خود داستان دیگری خواهد بود.
در صورتیکه، تا کنون تعریف دیگری از تروریسم مطرح و ارائه نشده است و آمریکا، تمام خصوصیات و ویژگی های تروریسم بین المللی را دارد، در این حال، هر گونه تلاش برای تبرئه دولت آمریکا، معرفی آن بعنوان منادی دموکراسی و حقوق بشر، سعی در برقراری رابطه با این کشور، مفهومی جز تسلیم به تروریسم دولتی ندارد.
بر کسی پوشیده نیست که، تا کنون، هیچ دولتی نتوانسته است رابطه برابرحقوق با آمریکا برقرار کند. علاوه بر آن، اینک، هر دولت و ملتی باید به این سئوال پاسخ دهد که، رابط با آمریکا، چه مشکلی از مشکلات بشری در جوامع مختلف را حل می کند؟ این را نیز نباید از نظر دور داشت که، اگر برقراری رابطه با آمریکا، بخاطر توان نظامی آن است، معنی آن، روشن است. اگر، بخاطر قدرت اقتصادی این کشور است، بر کسی پوشیده نیست که آن، اولا؛ حاصل تاراج و غارت ثروتهای مردم جهان و چاپ بی پشتوانه اسکناس می باشد و از این، هیچ سودی تا کنون عاید هیچ دولت و ملتی نشده است و در آینده نیز نخواهد شد و ثانیا؛ رو به افول و سقوط است. چرا که، بیداری ملتها و تغییر تحولات جاری در اوضاع جهانی، آینده خوبی را برای آمریکا بشارت نمی دهند.
بنابراین، بنام احترام به حق حیات انسانها، برای برقرار صلح و امنیت پایدار در جهان، بمنظور ایجاد آرامش و آسایش در جوامع مختلف بشری و برای نجات از خطر تروریسم بین المللی دولت آمریکا، ضروری است مبارزه با امپریالیسم، در صدر برنامه های مبارزاتی همه احزاب، سازمانها، تشکلها و نیروهای ترقیخواه، صلحجو و انساندوست جهان قرار گیرد.

١٣ شهریور ١٣۸٧
واشنگتن کعبه تجزیه طلبان جهان


به گزارش خبرگزاری ها روز جمعه دوازده فوریه دولت چین از کاخ سفید واشنگتن خواست که درتصمیم خود مبنی بردیدار هفته آینده رئیس چمهوری آن کشور با "دالائی لاما" رهبرمذهبی جدائی طلبان تبت تجدید نظر کند.این درحالی است که واشنگتن در اوایل فوریه یا فروش 4/6میلیارددلار اسلحه به تایوان موجبات ناخشنودی عمیق مقامات چینی را فراهم آورده است . گرچه بعضی از تحلیگران امور بین المللی این رویکردی را به تاکتیک آمریکا برای اعمال فشار به پکن ووادارساختن مقامات چین به موافقت با تحریم های شدیدتر برعلیه ایران تعبیر می کنند ولی نگاه ژرف به "مساله تبت "پذیرش این ارزیابی رامورد تردید قرار می دهد. چراکه تبت ازسال 1906بموجب قراردادی که بین امپراطوری انگلیس وچین منعقد گردید بعنوان دومین استان بزرگ چین با مرکزیت لهاسا شنا سائی شده و مردم آن منطقه موافقت خودرا با آن قرارداد اعلام کرده اند براین اساس رویکرد کاخ سفید به سیاست "تحریک قومیت ها" در جنوب شرق آسیا وپشتیبانی از دالائی لاما که نقش رهبری" سیاسی – مذهبی" را دراین تحرکات بعهده گرفته است به راهبردی جز کشاندن بحران به آسیای جنوب شرقی بمنظور ایجاد مانع برسرراه پیشرفت های اقتصادی سریع چین که اینک در هیبت یک رقیب جدی دربرابر آمریکا قرار گرفته است به مساله دیگری نمی توان تعبیر کرد. از سوی دیگر عمل کرد کاخ سفید واشنگتن درمورد قلمرو اتحادجماهیر شوروی و کشورهائی نظیر "یوگسلاوی" و اکراین و گرجستان و جمهوری های اروپای شرقی واینک دست زدن به "تحریکات قومی" درایران استراتژی سیاست خارجی آمریکا دایر به " تجزیه کشور های پهناور" را نمایان می کند..براین اساس ملاقات آقای اوباما با "دالائی لاما " که درحال حاضر رهبری "سیاسی- مذهبی" جدائی طلبان تبت را بعهده گرفته است بمثابه آتش زدن به فتیله جنگ سرد تازه درجهان است تااهداف "سلطه جویانه "واشنگتن را مبنی بر "خردکردن وبلعیدن" پاره هائی از تن کشورهائی که آنهارا "رقیب امروز " وحریف فردای خود می داند زیر پرده نگاه دارد. اما آنچه که رئیس جمهوری آمریکا ومشاورانش از درک آن ناتوان هستند دگرگونی تصویر ذهنی مردم جهان از آمریکا است که روزگاری آنرا پرجمد ار صلح وامنیت درجهان می دانستند وبه "لیبرال دموکراسی" آن دل بسته بودند وامروزلکه خون بی گناهان عراق وافغانستان را می بینند که بردامن مردان کاخ سفید نشسته است .
 حسن کیوده
 چهاردهم فوریه

برقراری امنیت و ثبات یا کشتار مردم ؟

مرگ 'دوازده غیرنظامی' در عملیات نظامی هلمند

ناتو تائید کرده است که در اثر برخورد دو راکت به یک محله غیرنظامی در جریان عملیات هلمند حداقل دوازده غیرنظامی کشته شده اند.

مقام های ناتو گفتند که هدف این راکتها جنگجویان مسلح بود، اما "اشتباها" به خانه ای در منطقه مارجه در هلمند برخورد کرد.
عملیات هلمند که به نام "عملیات مشترک" موسوم است، بزرگترین تهاجم نظامی ناتو برای سرکوب گروه طالبان از سال 2001 میلادی تا حالا اعلام شده است.
این عملیات همچنین نخستین "آزمون بزرگ" برای استراتژی جدید باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در مورد افغانستان دانسته می شود.

صدها نفر از هفته های پیش خانه های شان را در مناطقی که در آن عملیات صورت می گیرد، خالی کرده و به ولسوالی های دورتر پناهنده شده اند.
اما با این همه، مرگ حداقل دوازده غیرنظامی در ولسوالی مارجه تائید شده است.

یک اعلامیه ناتو می گوید: "دو راکت به هدف شورشیانی که به سوی نیروهای افغان و ناتو تیراندازی می کردند، شلیک شد، اما در محلی در حدود سیصدمتری هدف ما برخورد کرده و منجر به مرگ دوازده غیرنظامی شد."
اعلامیه می افزاید: "عملیات کنونی در مرکز هلمند به هدف برقراری امنیت و ثبات در این بخش مهم افغانستان اجرا می شود."

۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

دوران صلح مسلح قرن بیست ویکم


روز شنبه سی ام ژانویه ولادیمیرپوتین نخست وزیر روسیه اعلام کرد درجریان دیدار وزیر دفاع لیبی از آن کشور قرارداد8/1میلیارد ذلاری فروش اسلحه بین روسیه ولیبی .امضا شده است گرچه گفته می شود این قرارداد شامل سلاح های سبک می باشد ولی نخست وزیر روسیه دردیدار خود با رئیس کارخانه کلاشینکف سازی "ایژوماش"دراین رابطه گفته است موضوع فروش هواپیماهای جنگی و تانک وسیستم دفاع هوائی پیشرفته نیز دراین قرارداد قید شده است . گفتنی است بنا به اظهار مسئولان شرکت دولتی "روزو یورونوا اکسپورت"که انجصار فروش اسلحه روسی را دراحتیار دارد میزان فروش اسلحه بوسیله آن کشور درسال 2009 نسبت به سال قبل ده درصد افزایش داشته است که درگرماگرم فروش اسلحه درجهان امروز اگرغیرازاین بودعجب بود.

گشت زنی درآبهای خلیج فارس:

به گزارش روزنامه نیویورک تایمز دوکشتی آمریکائی مجهزبه سیستم ضد موشک های با لستیک به خلیج فارس اعزام شده اند دراین گزارش همچنین آمده است " درحال حاضر آمریکا استقرار سیستم های ضد موشک پاترویت درکشور های امارات متحده عربی- کویت – بحرین وقطررا بعهده گرفته است .ودوکشتی آمریکائی مجهز به سیستم دفاعی ایجیس بدون وقفه در آبهای خلیج فارس به گشت زنی می پردازند.قبلا نیز ژنرا ل دیویدپتروس فرمانده نیروهای آمریکا در خاورمیانه وآسیای مرکزی روز بیست ودوم ژانویه طی نطقی درموسسه "مطالعات جنگ وابسته به پنتاگون" بااشاره به اعزام قریب الوقوع دوکشتی به خلیج فارس گفته بود که "درهریک ازچهارکشور عرب خلیح فارس سیستم ضد موشک پاترویت مستقر می شود "دراین گزارش به نقل از یک منبع دولتی هدف این اقدام منصرف کردن ایران از افزایش تنش های احتمالی وآرامش خاطر اسرائیل وجلب اعتماد کشورهای عرب خلیج فارس اعلام شده است .

تولید موشک بابرد 10000 کیلومتر:

اواسط ژانویه 2010 به دستورنیکلا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه ارتش آن کشور موشک پیشرفته ای با برد ده هزار کیلومتررا آزمایش کرد.البته پاسخ این سئوال که آیا دولت فرانسه برای شرکت درکدام جنگ دست به تولید چنین سلاحی زده است ویا قصد فروش آن به کدام کشور رادارد با رئیس جمهوری فرانسه است که ظاهرا دغدغه صلح وامنیت جهانی را دارد...

قرارداد4/6 میلیارد دلاری آمریکا با تایوان:

به نوشته روزنامه دیلی تلگراف تایوان دررابطه باامضای قرارداد4/6میلیارد دلاری خود با آمریکا ازآن کشورخواسته است که تجهیزاتی ازقبیل زیردریائی وهواپیماهای جنگی را نیز مشمول این قراردادنماید واین درحالی است که آمریکا اخیرا با تحویل 114باتری موشک های پاتریوت به تا یوان موافقت نموده است . گفتنی است که روابط چین وتایوان از بیست سال پیش یعنی از زمانی که این کشور دعوی استقلال کرد به حالت بحرانی درآمد وچین تهدید کرد اگر تایوان اعلام استقلال کند به آن کشور حمله نظامی خواهدکرد.. براین اساس کارشناسان اموربین المللی انعقاد قرارداد فروش اسلحه ببن آمریکا و تایوان را مقدمه طرح ایجاد بحران درخاور دور ارزیابی می کنند که بی تردید افزایش تنش بین چین وآمریکاررا بدنبال خواهد داشت

جای اعتراض باقی نیست:

البته در این قبیل موارد جای اعتراض برای کسی با قی نیست چرا که پنج کشور "عضودائمی " شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از پایان جنگ جهانی دوم تولید وفروش مخوف ترین سلاح را حق مسلم خوددانسته و می دانند . کشورهائی که شمشیر برنده "حق وتو"را دردست دارند وخودرا پاسداران صلح وامنیت جهانی معرفی می کنند

ناوهسته ای آمریکا درسواحل هائیتی

به نوشته روزنامه فرانسوی "لوپاریزین" درحالی که اعتراض ها به حضور نظامی آمریکا درهائیتی همچنان ادامه دارد ناوهواپیمابر "کارل وینسون" آمریکا همراه نوزده فروند هلی کوپتر درنزدیکی "پرت اوپرنس"پایخت هائیتی پهلوگرفت .

البته کسی چه میداند؟ شایدهم زلزله زدگان نیمه جان هائیتی درصدد تولید سلاح های کشتارجمعی برآمده اند که آمریکا برای دفاع ازصلح وامنیت جهانی ناو"کارل وینسون "را بسراغ آنان فرستاده است .



حسن کیوده
 یکم فوریه 2010

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

تاراج کودکان هائيتی


ا. م. شيری
اينجانب، بدنبال وقوع فاجعه هائيتی در روز سيزدهم ژانويه سال جاري، در بخشی از نوشتار خود تحت عنوان « سوانح طبيعی و فجايع انساني، نعمت آسمانی برای امپرياليسم ايالات متحده آمريکا»، بتاريخ ۱۷/ ۰۱/ ٢۰۱۰ با تحليل اخبار منتشره نوشتم:

«...گروههای زيادی از آمريکا، انگليس، فرانسه، هلند و ديگر کشورهای غربی تحت پوشش «به فرزندی پذيرفتن کودکان بی سرپرست»، به اين کشور سرازير شدند. هر چند اين مسئله منتفی نيست که در ميان اين خريداران کودکان انسانهائی هستند که واقعا هم می خواهند کودکان بی سرپرست را مثل فرزندان خود بزرگ و تربيت کنند، اما، بی ترديد، اکثريت آنها را کار چاق کنها و دلالان محترم بازارهای سکس و بردگان، تاجران ارگانهای داخلی بدن انسان، مافيای نوپای گدائی و مشاوران نظامی تشکيل می دهند...».

دوستان آمريکا و برخی از باورمندان به انساندوستی امپرياليستي، بر من خرده گرفته و به بدبينی متهم کردند. و لذا، از اين آقايان تقاضا می کنم به خبر زير توجه فرمايند:

«امروز ۱۰ نفر از اتباع ايالات متحده آمريکا که قصد داشتند ٣۰ کودک هائيتيائی را به جمهوری دومنيکن قاچاق کنند، در مرز هائيتی با اين کشور دستگير شدند. گفته می شود اين عده، تاجران اعضای بدن(انسان)هستند که با مقاصد جنائی کودکان هائيتی را خريده بودند...». در ادامه خبر گفته می شود: «در حال حاضر، کودکان خردسال هائيتی به قيمت ۵۰ دلار خريد و فروش می شوند...»(تلويزيون خبری يورو نيوز، ٣۱ ژانويه ٢۰۱۰).

البته، ترديدی نيست که اين خبر کوتاه و خبرهای محدود گزينشی که از فاجعه عظيم و جبران ناپذير هائيتی بواسطه رسانه های تحت کنترل امپرياليسم خبری مخابره می شود، تنها نمونه بسيار کوچکی از ابعاد گسترده تاراج کودکان اين کشور است.

در هر حال، توجه دوستان امپرياليسم آمريکا و برخی از باورمندان به انساندوستی بورژوائی را به خبر فوق جلب نموده و برای آنها کمی حوصله، دقت و انصاف، به خود و همفکران خودم، قدرت هر چه بيشتر در ديدن واقعيات و توضيح علل آنها آرزو می کنم .
٣۱ ژانويه ٢۰۱۰