این تلاش پرزیدنت برای «برقراری ارتباط » با ایرانی ها با کلماتیکه می تواند بنظر آید که برای هر ایرانی منطقی حکم توهین و تحقیر را دارد، در لابلای سخنرانی رئیس جمهور آمریکا در روز اول زمامداری، زمانیکه مراسم تحلیف را به جا می آورد نیز دیده می شد: آنجا که بدون اسم آوردن از ایرانی ها، اعلام کرد ” در صورتیکه آنها مشت گره کرده خود را کنار نگذارند، مشت خود را به آنها نشان خواهیم داد”. یک کسی ممکنست جواب بدهد که تا کنون چه کسی مشت گره کرده خود را به چه کسی نشان داده است؟
مترجم: متاسفانه در میان بخشی از اپوزیسیون ایرانی، پیام نوروزی اوباما، پیامی صلح آمیز تحلیل شد. اپوزیسیون محترم یادشده از این پیام بیش از خود آمریکائیان استفاده کرده وبه نمایندگی از سوی آمریکا ، توپ بازی را در میدان ایرانی ها انداختند. مقاله زیر از جان وایت بک، حقوقدان آمریکایی، روشنگر مضمون واقعی پیام اوبامااست.
جان وایت بک*کانترپانچ
مترجم: متاسفانه در میان بخشی از اپوزیسیون ایرانی، پیام نوروزی اوباما، پیامی صلح آمیز تحلیل شد. اپوزیسیون محترم یادشده از این پیام بیش از خود آمریکائیان استفاده کرده وبه نمایندگی از سوی آمریکا ، توپ بازی را در میدان ایرانی ها انداختند. مقاله زیر از جان وایت بک، حقوقدان آمریکایی، روشنگر مضمون واقعی پیام اوبامااست.
جان وایت بک*کانترپانچ
برگردان المیرا مرادی
دنیای ما
در فرصتی که سال نو ایرانیان بدست داد، پرزیدنت اوباما، بیانیه ای را خطاب به مردم ایران قرائت نمود که در رسانه های غربی بعنوان یک تغییر پراهمیت، چه در لحن و چه در محتوا در سیاست خارجی آمریکا و تلاش برای “برقراری ارتباط” با ایران به حساب آمد. اما با خواندن بخش هایی از این اظهارات که در سطور پائین خواهد آمد، خواهیم دید که این پیام بطور جدی شک و شبهه هایی را بویژه در اذهان ایرانیان بوجود می آورد.
اوباما: ” مااختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده است. دولت من اکنون به دیپلماسی متعهد است که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی قرار خواهد داد و در صدد ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و جامعهی جهانی است. این فرایند با تهدید به پیش نمیرود. به جای آن ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل هستیم.شما نیز در برابر خود انتخابی دارید. ایالات متحده مایل است که جمهوری اسلامی ایران بر جایگاه راستین خود در جامعهی بینالملل قرار بگیرد. شما دارای چنین حقی هستید - اما این حق با مسئولیتهای واقعی همراه است و به این جایگاه نه از راه ترور یا به مدد جنگ افزار، بلکه از طریق اقدامات مسالمتآمیز که نشان دهندهی بزرگی حقیقی ملت و تمدن ایران است میتوان دست یافت. و معیار سنجش این بزرگی داشتن توانایی برای ویران کردن نیست، نشان دادن توانایی شما برای ساختن و آفریدن است.”
هیچ کس با این نظر مخالف نیست که روابط میان دو کشور ” با تهدید به پیش نمی رود”، اما کی، کی را تهدید می کند؟ آیا ایران یک تهدید “پیشگیرانه ” بوده و به ایالات متحده حمله کرده است؟ ( برای مثال کشوریست متجاوز) آیا این ایران بوده است که بر انجام “عملیات نظامی” مُصر بوده تا چنانچه ایالات متحده در برابر مطالبات ایرانی ها سر تعظیم فرود نیاورد، از آن بعنوان گزینه ای که بر روی میز قرار دارد استفاده نماید؟
همچنین همه ممکن است با این نظر موافق باشند که ” هیچ کشوری جایگاه راستین خود در میان جامعه ملل” را از طریق ” دست زدن به عملیلت تروریستی و نظامی گری و مسلحانه” کسب نمی کند. حالا آیا این ایالات متحده آمریکا نبوده است که در منطقه دست به عملیات «حمله ناگهانی» ( «شاک اند آو»، اصطلاح بازاری پسندی است که آمریکائیان برای ترور کردن بکار می برند) زده است. آیا این آمریکا نیست که با هزینه ای بیش از هر کشوردیگر در جهان در بهره گیری از تسلیحات نظامی، مقامی رفیع را در میان کشورهای دیگر داراست؟
هر کسی هم احتمالا با این نظر موافق است که ” عظمت واقعی ” یک کشور از طریق ” اعمال صلح آمیز” حاصل می شود. بیش از دو قرن است که ایران هیچ کشوری را اشغال نکرده است. آیا کسی می تواند این را در مورد ایالات متحده آمریکا هم بگوید؟
سرانجام اینکه شاید کسی اینگونه برهان بیاورد که ” عظمت و بزرگی در داشتن ظرفیت جهت نابودی دیگران نیست” . در حالیکه چیزی که در سالهای اخیر ایالات متحده انجام داده است، نابودی افغانستان ، عراق، دست زدن و هورا کشیدن برای تخریب و نابودی غزه و بکارگیری دفعات متعدد سلاح های اتمی بوده است که زندگی بر روی کره زمین را نابود می سازد . ظرفیت و تمایل آمریکا برای نابودی، ” جایگاه ویژه ای برای این کشور” در میان سایر ملل بوجود آورده است.
این تلاش پرزیدنت برای «برقراری ارتباط » با ایرانی ها با کلماتیکه می تواند بنظر آید که برای هر ایرانی منطقی حکم توهین و تحقیر را دارد، در لابلای سخنرانی رئیس جمهور آمریکا در روز اول زمامداری، زمانیکه مراسم تحلیف را به جا می آورد نیز دیده می شد: آنجا که بدون اسم آوردن از ایرانی ها، اعلام کرد ” در صورتیکه آنها مشت گره کرده خود را کنار نگذارند، مشت خود را به آنها نشان خواهیم داد”. یک کسی ممکنست جواب بدهد که تا کنون چه کسی مشت گره کرده خود را به چه کسی نشان داده است؟
این کاملا ممکن است که پرزیدنت اوباما ( به دید خودش) در تلاش برای ” برقراری ارتباط” با مسلمانان بطور عموم و ایرانیان بطور ویژه است ( البته تا جایی که به منافع اسرائیل در مورد فلسطین خدشه وارد نشود). اما، کلمات و ایده های بکار گرفته شده در سخنانش، منعکس کننده مجموعه ای از بی خبری ها، قیافه حق به جانب به خود گرفتن و فقط جلوی دماغ خود را دیدن بود. خشونت اسلاف او، نزدیک بینی و زمختی عامدانه او نسبت به واقعیات ، با چیزی که جهان از آمریکا شاهد است، بسیار متفاوت است. در حالیکه قرار است پنجره ای به سوی فرصت هایی جهت بوجود آوردن یک رابطه بهتر میان غرب و جهان اسلام باز شود که از وقوع یک جنگ بالقوه، غیرضرور و حتی بیش از پیش ویرانگر جلوگیری نماید، این روش پرزیدنت مشکل ساز است.
از آنجا که پرزیدنت اوباما، انسانی باهوش به حساب می آید، بکار گیری تعبیرات کنایه آمیز، بدبینانه و حتی شرارت بار در هنگام ارائه چنین نمایشی جهت ” برقراری ارتباط” از سوی او باید اجتناب شود. پس از جنگ شکست خورده ای چون جنگ عراق، دیگرایده شروع جنگ های تجاوزگرانه ، جدا خریدار ندارد. اگر ” عملیات نظامی” ( عملیات نظامی اسرائیل، یا بطور مشترک با آمریکا) برعلیه ایران واقعا بعنوان یک گزینه ” بر روی میز” باقی مانده باشد ( و پرزیدنت اوباما هم کسی باشد که قادر است آنرا از روی میز بردارد ولی برندارد)، در آن صورت برای آمریکا حیاتی است که مردم خود و سایر افکار عمومی دنیای غرب را اینگونه متقاعد نماید که ” ایالات متحده آمریکا برای ” برقراری ارتباط” و یک راه حل صلح طلبانه با ایران حتی چند قدم هم زیادی برداشته است اما این اقدامات قاطعانه توسط ایرانی ها دفع شده است ، در نتیجه باید با مقاصد شیطانی ایران بوسیله ” عملیات نظامی” به مقابله برخاست !” با محتوای سیاه بازی که در این بیانیه ویدئویی بکار گرفته شده است، شاید بهتر می بود که به جای مردم ایران، مردم آمریکا و افکار عمومی غرب مورد خطاب قرار می گرفتند.
دنیس راس که اخیرا بعنوان مشاور مخصوص کلینتون در امور ایران نامش به میان آمده است، معروف است که در تلاش خواهد بود که قبل از ورود به پروسه حمله به ایران ( چیزی که او برای حمایت از اسرائیل آنرا ضروری می داند) ایران را وادار به فرود آوردن سر تعظیم در مقابل مطالبات آمریکایی- اسرائیلی نماید، امری که محققا موفقیت آمیز نخواهد بود.
اگر دنیس راس به پرزیدنت اوباما توصیه کرده است که جشن سال نو ایرانی ها را با این روش تبریک بگوید ( حتی ممکنست خود او این بیانیه را برای پرزیدنت نوشته باشد) ، متاسفانه لحن شرارت آمیز و نیش دار و بدبینانه این بیانیه بیشتر می تواند مبتنی بر واقعیات موجود در رفتار آمریکا باشد.
جان وایت بک، John V. Whitbeck وکیل بین المللی و مشاور تیم حقوقی فلسطینی ها در مذاکرات با اسرائیل می باشد. او نویسنده کتاب : The World According to Whitbeck نیز می باشد.
در فرصتی که سال نو ایرانیان بدست داد، پرزیدنت اوباما، بیانیه ای را خطاب به مردم ایران قرائت نمود که در رسانه های غربی بعنوان یک تغییر پراهمیت، چه در لحن و چه در محتوا در سیاست خارجی آمریکا و تلاش برای “برقراری ارتباط” با ایران به حساب آمد. اما با خواندن بخش هایی از این اظهارات که در سطور پائین خواهد آمد، خواهیم دید که این پیام بطور جدی شک و شبهه هایی را بویژه در اذهان ایرانیان بوجود می آورد.
اوباما: ” مااختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده است. دولت من اکنون به دیپلماسی متعهد است که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی قرار خواهد داد و در صدد ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و جامعهی جهانی است. این فرایند با تهدید به پیش نمیرود. به جای آن ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل هستیم.شما نیز در برابر خود انتخابی دارید. ایالات متحده مایل است که جمهوری اسلامی ایران بر جایگاه راستین خود در جامعهی بینالملل قرار بگیرد. شما دارای چنین حقی هستید - اما این حق با مسئولیتهای واقعی همراه است و به این جایگاه نه از راه ترور یا به مدد جنگ افزار، بلکه از طریق اقدامات مسالمتآمیز که نشان دهندهی بزرگی حقیقی ملت و تمدن ایران است میتوان دست یافت. و معیار سنجش این بزرگی داشتن توانایی برای ویران کردن نیست، نشان دادن توانایی شما برای ساختن و آفریدن است.”
هیچ کس با این نظر مخالف نیست که روابط میان دو کشور ” با تهدید به پیش نمی رود”، اما کی، کی را تهدید می کند؟ آیا ایران یک تهدید “پیشگیرانه ” بوده و به ایالات متحده حمله کرده است؟ ( برای مثال کشوریست متجاوز) آیا این ایران بوده است که بر انجام “عملیات نظامی” مُصر بوده تا چنانچه ایالات متحده در برابر مطالبات ایرانی ها سر تعظیم فرود نیاورد، از آن بعنوان گزینه ای که بر روی میز قرار دارد استفاده نماید؟
همچنین همه ممکن است با این نظر موافق باشند که ” هیچ کشوری جایگاه راستین خود در میان جامعه ملل” را از طریق ” دست زدن به عملیلت تروریستی و نظامی گری و مسلحانه” کسب نمی کند. حالا آیا این ایالات متحده آمریکا نبوده است که در منطقه دست به عملیات «حمله ناگهانی» ( «شاک اند آو»، اصطلاح بازاری پسندی است که آمریکائیان برای ترور کردن بکار می برند) زده است. آیا این آمریکا نیست که با هزینه ای بیش از هر کشوردیگر در جهان در بهره گیری از تسلیحات نظامی، مقامی رفیع را در میان کشورهای دیگر داراست؟
هر کسی هم احتمالا با این نظر موافق است که ” عظمت واقعی ” یک کشور از طریق ” اعمال صلح آمیز” حاصل می شود. بیش از دو قرن است که ایران هیچ کشوری را اشغال نکرده است. آیا کسی می تواند این را در مورد ایالات متحده آمریکا هم بگوید؟
سرانجام اینکه شاید کسی اینگونه برهان بیاورد که ” عظمت و بزرگی در داشتن ظرفیت جهت نابودی دیگران نیست” . در حالیکه چیزی که در سالهای اخیر ایالات متحده انجام داده است، نابودی افغانستان ، عراق، دست زدن و هورا کشیدن برای تخریب و نابودی غزه و بکارگیری دفعات متعدد سلاح های اتمی بوده است که زندگی بر روی کره زمین را نابود می سازد . ظرفیت و تمایل آمریکا برای نابودی، ” جایگاه ویژه ای برای این کشور” در میان سایر ملل بوجود آورده است.
این تلاش پرزیدنت برای «برقراری ارتباط » با ایرانی ها با کلماتیکه می تواند بنظر آید که برای هر ایرانی منطقی حکم توهین و تحقیر را دارد، در لابلای سخنرانی رئیس جمهور آمریکا در روز اول زمامداری، زمانیکه مراسم تحلیف را به جا می آورد نیز دیده می شد: آنجا که بدون اسم آوردن از ایرانی ها، اعلام کرد ” در صورتیکه آنها مشت گره کرده خود را کنار نگذارند، مشت خود را به آنها نشان خواهیم داد”. یک کسی ممکنست جواب بدهد که تا کنون چه کسی مشت گره کرده خود را به چه کسی نشان داده است؟
این کاملا ممکن است که پرزیدنت اوباما ( به دید خودش) در تلاش برای ” برقراری ارتباط” با مسلمانان بطور عموم و ایرانیان بطور ویژه است ( البته تا جایی که به منافع اسرائیل در مورد فلسطین خدشه وارد نشود). اما، کلمات و ایده های بکار گرفته شده در سخنانش، منعکس کننده مجموعه ای از بی خبری ها، قیافه حق به جانب به خود گرفتن و فقط جلوی دماغ خود را دیدن بود. خشونت اسلاف او، نزدیک بینی و زمختی عامدانه او نسبت به واقعیات ، با چیزی که جهان از آمریکا شاهد است، بسیار متفاوت است. در حالیکه قرار است پنجره ای به سوی فرصت هایی جهت بوجود آوردن یک رابطه بهتر میان غرب و جهان اسلام باز شود که از وقوع یک جنگ بالقوه، غیرضرور و حتی بیش از پیش ویرانگر جلوگیری نماید، این روش پرزیدنت مشکل ساز است.
از آنجا که پرزیدنت اوباما، انسانی باهوش به حساب می آید، بکار گیری تعبیرات کنایه آمیز، بدبینانه و حتی شرارت بار در هنگام ارائه چنین نمایشی جهت ” برقراری ارتباط” از سوی او باید اجتناب شود. پس از جنگ شکست خورده ای چون جنگ عراق، دیگرایده شروع جنگ های تجاوزگرانه ، جدا خریدار ندارد. اگر ” عملیات نظامی” ( عملیات نظامی اسرائیل، یا بطور مشترک با آمریکا) برعلیه ایران واقعا بعنوان یک گزینه ” بر روی میز” باقی مانده باشد ( و پرزیدنت اوباما هم کسی باشد که قادر است آنرا از روی میز بردارد ولی برندارد)، در آن صورت برای آمریکا حیاتی است که مردم خود و سایر افکار عمومی دنیای غرب را اینگونه متقاعد نماید که ” ایالات متحده آمریکا برای ” برقراری ارتباط” و یک راه حل صلح طلبانه با ایران حتی چند قدم هم زیادی برداشته است اما این اقدامات قاطعانه توسط ایرانی ها دفع شده است ، در نتیجه باید با مقاصد شیطانی ایران بوسیله ” عملیات نظامی” به مقابله برخاست !” با محتوای سیاه بازی که در این بیانیه ویدئویی بکار گرفته شده است، شاید بهتر می بود که به جای مردم ایران، مردم آمریکا و افکار عمومی غرب مورد خطاب قرار می گرفتند.
دنیس راس که اخیرا بعنوان مشاور مخصوص کلینتون در امور ایران نامش به میان آمده است، معروف است که در تلاش خواهد بود که قبل از ورود به پروسه حمله به ایران ( چیزی که او برای حمایت از اسرائیل آنرا ضروری می داند) ایران را وادار به فرود آوردن سر تعظیم در مقابل مطالبات آمریکایی- اسرائیلی نماید، امری که محققا موفقیت آمیز نخواهد بود.
اگر دنیس راس به پرزیدنت اوباما توصیه کرده است که جشن سال نو ایرانی ها را با این روش تبریک بگوید ( حتی ممکنست خود او این بیانیه را برای پرزیدنت نوشته باشد) ، متاسفانه لحن شرارت آمیز و نیش دار و بدبینانه این بیانیه بیشتر می تواند مبتنی بر واقعیات موجود در رفتار آمریکا باشد.
جان وایت بک، John V. Whitbeck وکیل بین المللی و مشاور تیم حقوقی فلسطینی ها در مذاکرات با اسرائیل می باشد. او نویسنده کتاب : The World According to Whitbeck نیز می باشد.