۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبه

در هفتمین سال اشغال عراق


سعاد.ن.العزاوی استادیار- بغداد

بگذار آمار سخن بگويند

دوستان گرامی من به خود باليده ام که يک محقق و دانشمند هستم. من حرفه آکادميک خودم را برپايه تئوری ها و اعداد بنا کرده ام. به عنوان يک معلم به شاگردانم می آموزم همه چيز بر پايه علم بنا شده است – برای هرچيزی دليلی وجود دارد. به اين دليل هميشه هنگاميکه ببينم در مورد موضوعات ويژه ای احساسات بر من غلبه ميکند از خودم دلخور ميشوم. يکی از اين موضوعات اشغال کشورم عراق است. من دريافته ام در مورد اين مساله نمی توانم هميشه خونسردانه برخورد کنم. من نمی توانم به عنوان يک محقق و يک ناظر اين مساله را مورد بحث قرار بدهم بدون اينکه احساسات و عواطف برمن غلبه کند. وقتی در مورد ويرانی های حاصل از جنگ و اشغال تحقيق ميکنم، احساس ميکنم سرم از خشم به دوران می افتد و اشک هايی که بر استيصال کشورم می ريزم چشمانم را می سوزاند. شش سال از حمله گذشته است و درد همانقدر تازه و سوزاننده است که در مارس 2003 بود. امسال تصميم گرفتم به اين موضوع مثل يک دانشمند برخورد کنم. من با احساسات به آن حمله نخواهم کرد. ميگذارم اعداد خودشان سخن بگويند. امسال من کنار می ايستم و در مورد موضوعی که از هرچيزی به قلبم نزديک تر است، نقش يک تحليل گر – يک پژوهشگر- را بازی ميکنم. شش سال از اشغال گذشته است...

* 72 ماه ويرانی

* 607 ميليارد دلار هزينه جنگ

* 2 ميليون بشکه نفت در روز به فروش ميرود.

* 2 ميليون عراقی در داخل عراق آواره شده اند.

* 3 ميليون عراقی مجبور شده اند کشور را ترک کنند.

* 2615 پروفسور، دانشمند و دکتر با خونسردی کشته شده اند.

* 338 روزنامه نگار کشته شده اند.

* 13 ميليارد دلار توسط حکومت جاری در عراق از دست رفته است.

* 400 ميليارد دلار برای بازسازی زير ساخت عراق

* 3 ساعت در روز برق

* 24 بمب خودرو در ماه

* 7 مافيای بزرگ کشور را ميگردانند.

* 4260 آمريکايی کشته شده اند.

* 10000 مورد وبا در سال

* 50 تن از دوستانم کشته شده اند.

* 22 تن از بستگانم کشته شده اند.

* 15 تن از بستگان و کسانی که می شناسم و دوست شان دارم، ربوده شده اند.

* حداقل 1.3 ميليون عراقی از سال 2003 تاکنون کشته شده اند.

شش سال از اشغال گذشته است و ارقام خوبی در مقابل ما نيست.هرسال بعد از سال ملالت بار ديگر، در نتيجه اشغال کشورمان توسط آمريکا بر ارقام کشته ها و آوارگان ما افزوده ميشود. بنابراين آمار خود سخن می گويند. شش ماه، شش ماه کافی بود تا بيشتر عراقی ها دريابند از اين جنگ و اشغال هيچ چيز مثبتی بيرون نمیآ يد. بقيه جهان شش سال وقت لازم داشتند تا به اين درک برسند. شش سال، شش ميليون عراق آواره در داخل و خارج عراق – بيش از يک ميليون عراق جان از دست داده در درون کشور.

در مقام يک دانشمند، يک پژوهشگر: اين فاجعه ای است که هرگز اعداد و کلمات قادر به مستند کردن آن نيستند.

در مقام يک پژوهشگر: ارقام چنان حيرت آور است که بايد برگرديم و دوباره حساب کنيم تا ببينيم آيا اين اعداد واقعی است.

به عنوان يک عراقی: خشم را به جوش می آورند. ارقام و آمار چنان مرا از خشم و شرم لبريز ميکند که قلبم می خواهد بترکد و خونم به جوش می آيد. اين خشم متوجه آنها ست که خاموش هستند و شرم به خاطر کم کاری از جانب همه ما.

سعاد.ن.العزاوی استاديار. بغداد.

عراق. 26 مارس
روشنگری

۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه

تحقیق قاضی اسپانیایی در خصوص شکنجه در گوانتانامو


حقوقدانان اسپانیایی گفته اند دولت آمریکا بازداشتیان خود در گوانتانامو را شکنجه می کرده است.
دستگاه دادگستری اسپانیا گفته است که در خصوص امکان صدور کیفرخواست علیه شش مقام سابق دولت آمریکا به دلیل توجیه قانونی شکنجه بازداشتیان در پایگاه نظامی خلیج گوانتانامو مطالعه خواهد کرد.
چند تن از وکلای فعال در امور حقوق بشر علیه این شش مقام دولت جرج بوش در دادگاههای اسپانیا طرح شکایت کرده بودند.
یکی از این افراد داگلاس فیث ازمعاونان سلبق وزارت دفاع آمریکا بوده که به عضویت درحلقه نومحافظه کاران تند رو آن کشور شهرت دارد. یکی دیگر ازآنها آلبرتو گونزالس دادستان کل سابق آمریکا است.
در صورت صدور کیفرخواست توسط دادگاههای اسپانیا، این مقامات سابق آمریکایی در صورت سفر به کشورهای عضو اتحادیه اروپا می توانند با بازداشت به جرم مشارکت در شکنجه و یا ارتکاب جنایات جنگی مواجه شوند.
بموجب قوانین اسپانیا، دادگاههای آن کشور صلاحیت دارند به جرایمی چون شکنجه و جنایات جنگی که خارج از قلمرو قضایی اسپانیا رخ داده اند رسیدگی کرده و حکم صادر کنند.
وکلای اسپانیایی گفته اند که روشهای بازجویی از بازداشتیان آمریکا، از جمله القاء حس خفگی با آب روشهای توام با شکنجه و ممنوع بوده است.
قاضی بالتازار گارثون که به شکایت این وکلا رسیدگی کرده گفته است که در صورت قوی بودن استدلالات وکلا، اجازه خواهد داد دادستانی اسپانیا برای تحقیق وارد پرورنده شوند.
قاضی گارثون در گذشته در تعقیب قضایی آگوستو پینوشه، دیکتاتور سابق شیلی، نیز دست داشته است. پینوشه هنگام سفر به بریتانیا در سال 1998 بازداشت شده بود.

راهپیمایی ده‌ها هزارنفر در آستانه نشست سران گروه ‌۲۰با شعار "ما هزینه بحران مالی شما را نمی‌پردازیم" ده‌ها هزار نفر در آلمان و انگلستان به خیابان‌ها آمدند تا مخالفت خود را با سیاست بحران کشورهای صنعتی اعلام کنند.خیابان‌های برلین، فرانکفورت و لندن روز شنبه (۸ فرودین) شاهد راهپیمایی مخالفان سیاست ‌مقابله با بحران اقتصادی در کشورهای صنعتی بود. تظاهرکنندگان در اعلامیه‌های خود خواستار آن شدند که بانک‌ها پاسخگوی بحران باشند نه شاغلانی که مالیات می‌پردازند.راهپیمایی در دو شهر فرانکفورت و لندن بدون درگیری خاتمه یافت. اما تظاهرات در برلین پایتخت آلمان که به گزارش پلیس ۱۵ هزار نفر در آن شرکت داشتند، در چندین محل با درگیری و خشنونت همراه بود. برخی از تظاهرکنندگان سنگ و بطری به سوی نیروی پلیس پرتاب کردند و اماکنی را به عنوان سمبل‌های سیستم سرمایه‌داری به آتش کشیدند. شماری از این‌ها دستگیر شدند که تعداد آنها هنوز از سوی پلیس اعلام نشده است. در برلین نزدیک به یک هزار نیروی پلیس در حالت آماده باش بودند.اعتراض به سیاست‌های اوباما، سارکوزی و براونتظاهر کنندگان برلین بسته‌های کمک‌های چندین میلیارد دلاری دولت آلمان به بانک‌ها را به باد انتقاد گرفته و پلاکارهایی با شعار "تجارت آزاد= بحران مالی جهانی" یا "سفته‌بازی با مواد غذایی ممنوع" حمل می‌کردند.بسیاری از تظاهرکنندگان ماسک‌های باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا، نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه یا نخست‌وزیر انگلیس گوردون بر صورت خود داشتند یا آدمک ‌سیاستمداران را حمل می‌کردند. براون پنج‌شنبه هفته آینده میزبان سران ۲۰ کشور صنعتی و نیمه صنتعتی جهان در لندن است. بحران مالی و اقتصادی جهان موضوع و مشغله‌ی اصلی این نسشت است.در فرانکفورت به گفته پلیس حدود ۱۴ هزار نفر در راه‌پیمایی مسالمت‌آمیز این شهر شرکت کردند. با این حال چند صد نفر نیروی پلیس در طول تظاهرات مقابل ورودی بانک‌ها در حال نگهبانی و مراقبت بودند.دولت انگلستان تلاش برای جلب کمک بیشتر را رد می‌کنددر لندن نیز ده‌ها هزار نفر در مرکز و منطقه‌ای از شهر که ساختمان‌های دولتی قرار دارد راه‌پیمایی کردند. شعار لندنی‌ها "انسان را در اولویت نخست قرار دهید" یا پلاکاردهای با چنین جمله‌هایی بود: "‌آدم‌ قبل از سود"، "از عراق و افغانستان خارج شوید" یا "کار، عدالت، شرایط جوی" تظاهرکنندگان همچنین شعار می‌دادند "از بانک‌ها متنفریم" و در مقابل ساختمان محل کار نخست وزیر این کشور با "هو" کشیدن مخالفت خود را به نمایش گذاشتند.از سوی دیگر سخنگوی دولت انگلستان روز شنبه در لندن با رد این اتهام که لندن در نظر دارد سران کشورهای گروه جی‌۲۰ را تشویق به پرداخت نزدیک به دو تریلیون دلار کمک مالی کند گفت: «این رقم تازه‌ای نیست و ربطی به پرداخت کمک‌مالی تازه‌ای ندارد.» به گفته سخنگوی دولت بریتانیا، این مبلغ حاصل جمع تمامی بسته‌های کمک مالی ۲۰ کشور صنعتی و نیمه صنعتی جهان است که توسط صندوق بین‌الملی پول محاسبه شده است.خبرگزاری‌ها گزارش داده‌اند، دولت بریتانیا تصمیم داشته است در نشست گروه ‌‌۲۰ توافق سران این کشورها را برای پرداخت چنین مبلغی جلب کند. بنا به گزارش، این رقم در پرانتز قید شده که مفهوم آن این است، هنوز بر سر آن توافق نشده است.

۱۳۸۸ فروردین ۱, شنبه

ما با هر بهار، از نو، زاده می شویم!


فرهاد عرفانی – مزدک

نوروز که می رسد، احساس عجیبی در من به حرکت در می آید... سرم را بالا می گیرم و استوار گام می زنم! احساس می کنم ایرانی ام و چنان لذتی از این احساس می برم که نگو و نپرس! با خود می گویم اگر هزار بار دیگر از نو متولد شوم، آرزو می کنم ایرانی باشم. اگرخاکم، خاک ایران باشم. اگر سبزه ام، سبزهء بردمیده در باغ ایرانی باشم، اگر آبم و آتش، و گر باد، از این سرزمین بجوشم و در این سرزمین بخروشم و هم بدین سرزمین بسوزم و روشنی بخشم. اما چرا؟ چرا این احساس در من، و شاید و قطعآ در بسیاری از هموطنانم، با آغاز بهار، به غلیان در می آید؟ راز این جوش و خروش درونی در چیست؟ و سوال بزرگتر!: چرا هر چه بیشتر می خوانم و بیشتر می دانم و بیشتر تجربه می کنم، این احساس در من فزونی می گیرد و قدرتمندتر می شود؟
آری! به این پرسشها نمی توان پاسخ داد، مگر از گذر شناخت خود نوروز! سنتی که عمیقآ انسانی است و درست بر همین اساس، از گذر قرنها و هزاره ها، همچنان پایدار است و تا زمین می چرخد و خورشید می تابد، جاودانه خواهد بود، حتی اگر انسان بار سفر بربسته باشد وکار زمین، به زمین وا گذاشته باشد!! نوروز، هویت خود را بر نوزائی بنانهاده است، بر تولد و رویش و تجدید حیات، بر زندگی و حرکت و پویش و جوشش و شادمانی و از مردم نیز می خواهد چنین باشند و هم از اینروست که آن هویتی که بر نوروز بنا می شود، هویتی نا میراست. هویتی که علیه سکون، مرگ، زشتی و اندوه و ایستائی است و درست بر همین اساس و بنیان است که هویت ایرانی، هویتی جاودانه است و تا زمانیکه ایرانی بر این عهد و پیمان نشسته است، مرگ ناپذیر است! چه دلیلی بالاتر و محکم تر از آنچه بر این سرزمین و این مردمان رفته است، می تواند اثبات مدعای ما باشد؟ آیا جز اینستکه تمامی اندیشه های ناپاک و اهریمنانه، حداقل یکبار بخت خود را در نابودی عظمت و شکوه ایران و ایرانی آزموده اند؟ و آیا جز اینستکه، هم ایشان، بر خاک شده اند و بر باد رفته اند، لیک، آتش عشق هنوز در این سرزمین جاویدان زبانه می کشد
و هر بهار، میلیونها انسان را بحرکت در آورده، به مهربانی و تقسیم شادی و زندگی فرا می خواند؟
چه ابله بودند اسکندر ها و خالد بن ولیدها و سعدابن ابی وقاص ها و فاتحان قادسیه و سلطان غزنه و چنگیز و هلاکو و تیمور و قزلباشهای صفوی... تا خاقان قاجار، که بناهای پرشکوه را ویران کردند و شهرهای آباد را بسوزاندند و کتابهایمان را به آب دادند و بهترین فرزندانمان را سر بریدند و از جمجمهء ایشان مناره بر پا داشتند تا مگر از این رهگذر، ظلمت و اندوه را حاکم کنند و گرد مرگ بر باغ زندگی بپاشند! غافل از اینکه ایرانی، همان شکوه جاودانی زندگی، از گذر نوزائی است. ایرانی مرگ ناپذیر است چرا که زندگی خود را با حقیقت هستی، پیوند زده است و این حقیقت، همان تجدید حیات شادی و رویش، از پس هر زمستان، هر چند سخت و تیره و سرد است!...
آری! ما با هر بهار، از نو زاده می شویم، دوباره می روئیم و عطر زندگی را در فضای فرحبخش سرزمینمان می پراکنیم! ما ایرانیان، دشمنان ابدی تاریکی و مدافعان همیشگی روشنائی هستیم! ما با نوروز، مرگ را به زانو در آورده ایم. این رمز را پاس خواهیم داشت و به فرزندانمان خواهیم آموخت تا هر بهار، با شکوفه و خورشید، بیارایند سفره های حیات خویش را، و راست قامت، بسرایند ایرانی بودن را، که ایرانی بودن یعنی انسان بودن، درست اندیشیدن، درست گفتن و درست عمل کردن، یعنی به حق حیات احترام گذاشتن، یعنی طرفدار رویش و رشد و حرکت بودن، یعنی مهربان و شاد بودن و با عشق زیستن، ایرانی یعنی آزاده و سربلند، یعنی دشمن خرافه و جهل و تاریکی، ایرانی یعنی مدافع روشنی، زندگی، دوستی، دانش! ایرانی یعنی پاسدار راستی و دشمن دروغ! ایرانی یعنی ستایش زن، احترام به کودک و کهنسال و مراقبت از ضعیف و بیمار، ایرانی یعنی نگهبان طبیعت و زندگی، ایرانی یعنی نفرت
از مرگ و جنگ و تحقیر و جنایت و رذالت و زور و استبداد و ... ایرانی یعنی گوش سپردن به بانگ بلند تولد بهار و گفتن فرخنده باد نوروز بر همهء ایرانیان!

اسفند هزار و سیصد و هشتاد و هفت

۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه

دریاسالار مالن: حمله به ایران برای تمام خاورمیانه خطرناک است


ارتشبد گابی اشکنازی، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، از روز جمعه سفر پنج ‌روزه خود به آمریکا را با محور بررسی «خطرات ایران» آغاز کرد.
روزنامه اسرائیلی هاآرتص روز یک‌شنبه در گزارش مشروحی نوشت دریاسالار مایکل مالن همزمان با حضور ارتشبد اشکنازی در آمریکا در یک مصاحبه تلویزیونی گفته است: «حمله اسرائیل علیه ایران زندگی آمریکایی‌ها در خلیج فارس را که هم اینک نیز از طرف ایران در تهدید هستند به خطر می‌اندازد، وضع را وخیم‌تر کرده و بی‌ثباتی منطقه را موجب می‌شود.»اما دریاسالار مالن از سوی دیگر هسته‌ای شدن ایران را نیز «موجب بی‌ثباتی منطقه» توصیف کرد و گفت: «کشورهای همسایه ایران از کشیده شدن به مسابقه تسلیحاتی خشنود نیستند.»دریاسالار مالن در گفت‌وگوی خود استدلال کرد که «سابقه نشان داده هنگامی که کشوری به توان هسته‌ای می‌رسد، کشورهای دیگر آن منطقه هم سریعا می‌خواهند به توان مشابه برسند و به این ترتیب چرخه خطرناکی شروع می‌شود که به نوبه خود خطری جدید برای تمامی جهان است».دریاسالار مالن همچنین از مذاکرات احتمالی دولت باراک اوباما با ایران پشتیبانی کرد، ولی تایید کرد که «اگر مذاکرات کارساز نباشد و ایران جنگ‌افزار اتمی داشته باشد، گزینه دست به کار شدن ارتش آمریکا هنوز وجود دارد.»دریاسالار مالن گفت که «درست است که نیروهای آمریکا در عراق و افغانستان فرسوده شده‌اند، اما آمریکا به اندازه کافی نیروهای دریایی و هوایی برای عملیات در چنین منطقه‌ای در اختیار دارد.
به گزارش روزنامه هاآرتص، عمده مذاکرات ارتشبد اشکنازی با مقامات بلندپایه پنتاگون روز دوشنبه، بیست و ششم اسفندماه، انجام می‌شود. ارتشبد اشکنازی با ژنرال جان کارت- رایت، جانشین دریاسالارمالن، ژنرال جیمز جونز، مشاور امنیت ملی باراک اوباما، دنیس بلر، مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا، و دنیس راس، مشاور وزیر خارجه آمریکا، دیدار می‌کند.

۱۳۸۷ اسفند ۲۳, جمعه

تظاهرات با شکوه علیه اسرائیل در مالمو- سوئد


بیش از 7000 نفر دست به تظاهرات زدند.
طبق خبر دریافتی از سوئد، در شهر مالمو در اعتراض به مسابقه تنیس بین سوئد و اسرائیل بیش از 7000 نفر دست به اعتراض زدند.این تظاهرات توسط شبکه همبستگی با مردم فلسطین ( شبکه همبستگی با غزه) که متشکل از دهها سازمان، انجمن و حزب سیاسی است، برگزار شده است . کمون مالمو دراثر فشار و انتقادات نیروهای مترقی و صلحدوست مجبور به عقب نشینی شده و ناچارگردید مسابقه تنیس(دیویس کاپ) را بدون تماشاچی برگزار نماید.خواست تحریم این مسابقه و تحریم همه جانبه اسرائیل بعد از بمباران مردم غزه درسوئد شدت یافته و از طرفی همبستگی با خلق فلسطین افزایش یافته است.
درتظاهرات امروز تظاهرکنندگان با شعارهایی چون" فلسطین آزاد باید گردد" دیوارمحاصره برغزه را برچینید"، "اسرائیل را تحریم کنید"، زنده باد همبستگی با مردم فلسطین،" روابط تجاری، ورزشی، سیاسی و فرهنگی با نژاد پرستان اسرائیل را قطع کنید!، همبستگی خود را با ملت تحت ستم فلسطین ابراز داشتند.

فرمانده سابق نيروي هوايي اسرائيل : در صورت تهاجم اسرائیل ، ايران در آغاز جنگ 5300 موشك را روانه اسرائيل مي‌كند


فرمانده سابق نيروي هوايي ارتش اسرائيل گفت در صورت آغاز جنگ احتمالي بين ايران و اسرائيل، ايران بيش از 300 موشك دوربرد اسكاد و شهاب و پنج‌هزار موشك كوتاه‌برد به جبهه داخلي اسرائيل روانه خواهد كرد.به گزارش فارس به نقل از پاگاه خبري "صدي سوريا "، ايتان بن‌ الياهو با بررسي احتمالات حمله اين رژيم به ايران و سوريه به بررسي تعداد موشكهايي كه به جبهه داخلي اسرائيل اصابت خواهد كرد اشاره نموده و اعلام مي‌كند كه در اين درگيري‌ احتمالا بيش از 300 موشك دوربرد و پنج‌هزار موشك با برد كوتاه به اسرائيل اصابت خواهد كرد. وي مي‌افزايد، اين علاوه بر سناريوهاي ديگري است كه عليه اسرائيل به كار خواهد رفت. اين فرمانده سابق ارتش با اشاره به تغييراتي كه در جريان جنگ در امنيت اسرائيل ايجاد مي‌شود و با بهره‌گيري از تجربيات جنگ اول خليج فارس پيش‌بيني كرد در جنگ احتمالي آينده بيش از 250 تا 300 موشك اسكاد يا شهاب و بيش از پنج‌هزار موشك كاتيوشا از سوي ايران و سوريه به سرزمينهاي اشغالي شليك شود. الياهو با اشاره به اينكه براي رهگيري هر موشك دوربرد بيش از دو موشك رهگير نياز هست، گفت براي جلوگيري از اين موشكها اسرائيل به بيش از 700 موشك رهگير نياز دارد. اين كارشناس نظامي تاكيد كرد: براي موشكهاي كوتاه‌برد نيز نياز به نيروهاي زميني داريم كه اين موشكها را از ميان بردارند. فرمانده سابق نيروي هوايي ارتش اسرائيل پيش‌بيني كرد اسرائيل بايد خود را براي يك جنگ 20 روزه آماده كند. بن الياهو تاكيد كرد اسرائيل بايد در رويارويي با سوريه برتري داشته باشد و اهداف استرتژيك اين كشور را هدف قرار دهد. وي در جنگ احتمالي با لبنان مدعي برتري هوايي اسرائيل شد و تاكيد كرد كه در درگيري‌هاي هوايي اسرائيل بايد مواضع موشك‌هاي با برد متوسط را از بين ببرد، نيروي زميني ارتش نيز بايد موشك‌هاي كوتاه برد را ساقط كند.

۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه



چه کسی در تصمیم گیری های کاخ سفید حرف آخررا می زند؟
اهود المرت . ناتان یاهو. شیمون پرز
یا
بارک اوباما؟
درحالی که آقای رابرت کیتس وزیر دفاع ایا لات متحده آمریکا بصراحت اعلام می کند که "ایرانی ها به اندازه کافی اورانیوم غنی شده دراختیار ندارندوبه تولید سلاح اتمی نزدیک نیستند.
ژنرال عاموس بادلین رئیس سازمان اطلاعات اسرائیل می گوید" ایران درآستانه تولید بمب اتمی قرارگرفته واگر حاکمیت آن کشور مایل به تولید سلاح هسته ای باشد تمامی تکنولوژی، تجهیزات ودانش لازم را برای ساخت بمب اتمی دارد"
درحوزه دیپلماسی نیز از لحظه ای که رئیس جمهوری جدید آمریکا نسبت به مذاکره باایران ورفع تنش های سی ساله با این کشور ابرازتمایل کرده است رهبران اسرائیل نه تنها با اتخاذ چنین سیاستی به مخالفت برخاسته اند که در ملاقات اخیرخود باخانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا باترسیم "خطو ط قرمز" برای انجام این مذاکرات به آقای باراک اوبا ما تعیین تکلیف نموده اند.
نگاهی گذرا به گذشته نیز نشان می دهد که رهبران اسرائیل خواسته های خودرا پیوسته به کاخ سفید تحمیل کرده اند.
در آخرین هفته ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش روزنامه اسرائیلی ها آرتص با انتشار بخشی از سخنان آقای اهود المرت محافل سیاسی جهان را دچار شگفتی کرد. به روایت آن روزنامه نخست وزیر وقت اسرائیل طی یک سخنرانی می گوید :"پنجشنبه شب وزیرخارجه امریکا تصمیم گرفت که رهبری رای دادن به قطعنامه آتش بس غزه در شورای امنیت را برعهده بگیرداما خواست ما این بود که او(وزیرخارجه امریکا)به آن قطعنامه رای مثبت ندهد .من گفتم پرزیدنت بوش را روی خط تلفن بیاورند .گفتند او در فیلادلفیا درحال سخنرانی است .گفتم بمن مربوط نیست ومن همین الان باید با او صحبت بکنم او از تریبیون پائین آمد وبامن صحبت کرد. من به اوگفتم امریکا نباید به این قطعنامه رای مثبت بدهد.اوبلا فاصله به وزیر خارجه اش تلفن کرد وگفت به قطعنامه رای مثبت ندهید.واین گفتگو منجر به رای ممتنع امریکا گردید."
البته بعدا وزارت خارجه امریکا گفته های آقای المرت را تکذیب کرد ولی دفتر نخست وزیر اسرائیل اعلام نمود که گفته های او عین واقعیتی است که منجر به رای ممتنع امریکا نسبت به قطعنامه آتش بس غزه گردید.
براستی چه کسی در کاخ سفید آخرین حرف را می زند؟
رئیس جمهوری ایالا ت متحده آمریکا یا نخست وزیر اسرائیل؟
امیداست آقای باراک اوباما پاسخ این سئو ال را در عمل ونه با حرف درتارخ کشورش به ثبت رساند. حسن کیوده
10 مارچ 2009 لندن

۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

ارزیابی از کتاب ” آیا می توان سرهای هیدرا را قطع نمود؟”


برکویچ می افزاید:” یکی از خطرناک ترین دستاوردهای حزب الله ایجاد شبکه های خدمات اجتماعی است. این شبکه ها خدمات متعددی را به گروههای مختلف مردم شامل خانواده ها، موسسات عمومی ، موسسات دولتی و نیمه دولتی ، روستائیان عشایر و خانواده های انان از این خدمات بطور مجانی بهره می برند. این موضوع یکی از اسرار اصلی ریشه دوانی حزب االله در میان بخش های گسترده ای از مردم لبنان است. تا هنگامیکه این شبکه های بسیار گسترده خدمات اجتماعی وجود دارند ارتباط حزب الله با مردم نیز هر روز قویتر می شود. ایجاد مخالفت با مقاومت و کشاندن آنان بر علیه حزب الله کاریست بسیار مشکل ، اسرائیل راه بسیار طولانی در پیش دارد تا بتواند این مرحله را به پایان برساند. موفقیت حزب الله در این زمینه ما را وا می دارد که بتوانیم برنامه هایی را تنظیم کنیم که پروژه های خدمات شهری حزب الله را از میان برداریم و یا انها را نیمه فلج کنیم./ در عملیات استشهادی حزب الله لبنان بیش از نصف شرکت کنندگان ، اعضای حزب کمونیست لبنان بودند./ حزب الله لبنان موفق شده با گروههای مهمی همچون حزب کمونیست لبنان ، حزب کار لبنان ، حزب میشل عون که نمایندگی ۷۰ درصد از مسیحیان لبنان را بر عهده دارد، اتحادیه های کارگری، و بسیار از احزاب و سازمانهای کوچک و بزرگ دیگر وارد یک ائتلاف شود و امور کشور را با کمک یکدیگر اداره کنند.
دکتر ابراهیم بیومی غانم

سایت الجزیره. دات نت

برگردان احمد مزارعی

مترجم: این مقاله ارزیابی از کتاب ” آیا می توان سرهای هیدرا را قطع نمود؟” تالیف دانی برکوویچ استکه توسط دکتر ابراهیم بیومی غانم ** صورت گرفته است.
نگاهی به استراتژی های اسرائیل برای تضعیف مقاومت
هیدرا نام موجودی افسانه ای است که ۷ سر دارد و هر گاه یکی از سرهای این موجود را قطع کنند، دو سر دیگر به جایش خواهد روئید. همچنانکه نمی توان با قطع سر هیدرا از او خلاصی یافت، مقاومت نیز چنین است. تحت هیچ شرایطی نمی توان بر مقاومت غلبه یافت و آنرا نابود کرد. این درسی است که تاریخ در مورد تمام جنبش های مقاومت ملی به ما می دهد. این نگاهی واقعی به مقاومت است. همچنین این درسی است که اکثر مراکز مطالعاتی و استراتژیکی و امنیتی در کشور اسرائیل از آن آموخته اند.تازه ترین کتابی که در این زمینه انتشار یافته ، تحت عنوان :” آیا ممکنست که سر هیدرا را قطع نمود.؟ جنگ برای تضعیف حزب الله لبنان”. می باشد. این کتاب توسط دانی برکویچ نوشته شده است و در پایان سال ۲۰۰۷ از طرف ” انستیتوی امنیت ملی اسرائیل” وابسته به دانشگاه تل آویو انتشار یافته است. این کتاب کمتر از یک سال و ۶ ماه پس از جنگ ۳۳ روزه لبنان با حزب الله و یکسال قبل از جنگ اخیر غزه برعلیه مقاومت مردم فلسطین ، یعنی در پایان سال ۲۰۰۸، و شروع سال ۲۰۰۹ منتشر شده است.دولت اسرائیل این حقیقت تغییر و تبدیل ناپذیر را به وضوح دریافته است که جنبش مقاومت ملی و توده ای را در کشورهای عربی نمی توان ریشه کن نمود و یا آنرا خفه کرد. این مقاومت تا پایان عمر دولت اشغالگر اسرائیل و آزادی سرزمین فلسطین بدون وقفه ادامه خواهد یافت. دولت اسرائیل تمام توانایی های خود را صرف این می کند و به این امیدوار است تا شاید بتواند مقاومت سرسختانه ای را که در لبنان به رهبری حزب الله و در فلسطین به رهبری حماس با آن روبروست تضعیف کند. این تنها امید دولت اسرائیل است.اکنون دولت اسرائیال استراتژی تضعیف مقاومت را در پیش گرفته زیرا از عهده نابود کردن آن بر نیامده است. دولت اسرائیل در سالهای طولانی گذشته با ترور هر عضوی از سازمانهای مقاومت، متوجه شد که تعداد بیشتری نیرو به جایش به میدان آمده اند. دقیقا همچون ” هیدرا” با قطع هر سری ، ۲ سر به جایش روئیده است.دانی برکویچ یکی از برجسته ترین استراتژیست های اسرائیلی در مسائل امنیتی است و انتخاب کلمه «هیدرا» بوسیله او برای عنوان کتاب، نشاندهنده راهیست که او و دولت اسرائیل برای رودررویی با مقاومت در لبنان و فلسطین در پیش گرفته اند.
منظور از تالیف این کتاب این بوده است تا به این سوال پاسخ داده شود : چگونه می توان جنبش مقاومت ملی در لبنان را به رهبری حزب الله تضعیف نمود. این وظیفه هنگامی در راس کار استراتژیست های امنیتی اسرائیل قرار گرفت که هیئت «وینوگراد» به توانایی های مقاومت لبنان اعتراف نمود. قابل توجه اینکه هیئت وینوگراد عالی ترین مرجع تصمیم گیری و قضاوت در اسرائیل است که برای مسائل مهمی که مربوط به امنیت کشور است برگزار می شود. نویسنده از این موضع حرکت می کند که تنها ا ز راه تضعیف مقاومت است که می توان خطری را که امنیت ملی اسرائیل در منطقه را تهدید می کند، متوقف ساخت. وی باور دارد که مقاومت در لبنان و فلسطین تضعیف نمی شود، مگر اینکه اسرائیل بتواند نقش آنان را در معادلات منطقه ای از وضعیت کنونی به درجه ای پائین تر تقلیل دهد.سوال استراتژیک اینست که چگونه می توان این مقاومت را تضعیف نمود. آنچه که مولف در کتاب بشرح آن پرداخته بیشتر در مورد تضعیف نمودن حزب الله لبنان است ، اگرچه می توان کم وبیش آنرا در مورد سازمان حماس نیز مشاهده نمود.
آنچه که ما در اینجا به خواننده ارائه می دهیم، مطالعه و مرور گذرایی است از کتاب و نه شرح کامل و گسترده آن . در عین حال اشاراتی خواهیم داشت به وضعیت مقاومت فلسطین در پرتو محتویات کتاب . زیرا این کتاب در مجموعه خود بطور عمده به مقاوت لبنان اختصاص یافته است.نویسنده کتاب در دو فصل اول به شرح و تحقیق و بررسی عناصر اصلی مقاومت در تشکیلات حزب الله پرداخته و در دوفصل بعدی به این مسئله پرداخته که چگونه می شود این عناصر قدرت و مقاومت را در حزب الله تضعیف نمود. وی سه عنصر اصلی را برای تضیف نمودن بدین شکل بر می شمارد:۱: قدرت عقیده و ایمان، اصلی که پایداری در امر مقاومت را به هر قیمتی تضمین می نماید.۲: نیروی ریشه دار و عمیق مقاومت در مردم و توانایی در امر گسترش در میان اجتماع .۳: توانایی ارتباط گیری در سراسر منطقه میان گروهای مختلف مقاومت بویژه در برخی کشورهای عصیانگر یا ( دول محور شر بر اساس توصیف آمریکا، همچون ایران و سوریه).بر اساس ارزیابی نظریه صهیونیستی مولف در کتاب ، همه عناصر یادشده نیاز به وسیله یا وسایلی دارند که بشود توانایی و عملکرد عناصر فوق را به حداقل رساند. اما در مجموع با تضعیف شدن این عناصر و به حداقل رسانیدن توانایی آنهاست که می توان امیدوار بود هدف استراتژیک ما به نتیجه رسیده است. موضوع فصل سوم و چهارم کتاب اینست که چه سیاست هایی تئوریک و عملی را می توان در پیش گرفت تا عناصر برشمرده شده را تضعیف نمود. در پایان کتاب نویسنده سناریوهایی را پیشنهاد می کند که بر اساس آن احتمال دارد مقاومت در برابر اسرائیل قدرتمند تر شده و به حیات خود ادامه دهد.
استراتژی های تضعیف نمودن قدرت ایمان و عقیده
نویسنده می کوشد اسرار جزئیات قدرت عقیده بویژه آنگاه که تبدیل به عمل در میدان می گردد را دنبال کند. از این رو برکویچ می نویسد:یکی از مفردات قدرت ایمان در نزد ” حزب الله” شهادت است. شهادت آن چیزی است که قدرت عقیده و ایمان را از سطح نظری به مرحله عملی در زمانی و مکانی مشخص به حیطه عمل در می آورد. شکست ارتش اسرائیل و آزادسازی جنوب لبنان در نتیجه بهره برداری از اعتقاد به شهادت بود. (۱) همین نظریه است که نیروهای مقاومت آزادسازی فلسطین نیز در دستور کار خود دارند و آنان نابودی اسرائیل را از این منظر می نگرند.”
این خلاصه نظر نویسنده کتاب در مورد شهادت است. وی در ادامه می افزاید ” دولت آمریکا با همراهی اسرائیل باید بکوشند فرهنگ مقاومت را بطرق مختلف در میان مردم منطقه از محتوای اصلی آن تهی کنند. ما باید بتوانیم این فرهنگ را از هر سو محاصره نموده و هر آن کسی را که کوچکترین شکی در مقاومت دارد مورد تشویق و پشتیبانی قرار دهیم. این باور فولادین باید به هر شکلی متلاشی شود. زیرا مرجعیت و خطر اصلی مقاومت در برابر استعمار و اشغالگری از این فرهنگ بر می خیزد . فعالیت ها و سرزندگی و شور و شوق مقاومت از این منبع سرچشمه می گیرد و ما باید این سرچشمه را بخشکانیم . ما باید از هر امکانی برای وارد آوردن بر این تفکر بکوشیم. بویژه ما باید بتوانیم به تفرقه در میان اردوگاه شیعه و سنی دامن زده و سپس هر دو را کاملا از میان برداریم.” ….” موضوع دیگری که باید برای آن اهمیت بسیاری قائل باشیم، باید بتوانیم میان دولت سوریه و حزب الله شکاف ایجاد کنیم. این امر می تواند از طریق دادن امتیازات بسیار سخاوتمندانه به دولت سوریه عملی شود. امتیازات ما باید آنقدر سخاوتمندانه باشد که سوریه نتواند از آن سرباز زند و بتواند با استفاده از آن حزب الله را قربانی کند. ” …..” عراق و فلسطین نیز دو منطقه بحرانی است که حزب الله می کوشد با دخالت در آنها و بکارگیری نیروهای مقاومت در جهت تضعیف اسرائیل حرکت کند. دولت آمریکا و اسرائیل باید بدانند که هر پیروزی حزب الله در این دو منطقه به معنی شکست سیاست های هر دو کشور آمریکا و اسرائیل خواهد بود. هر پیروزی حزب الله در این دو منطقه به فوریت موجب تزلزل نیروهای سنی وابسته به آمریکا می گردد. دولت آمریکا باید بکوشد که جنگجویان بنیادگرای سنی را از عراق و فلسطین به لبنان منتقل کرده و با دامن زدن به جنگ و تفرقه میان جریانات سنی و شیعه موجب تضعیف همه آنها و در عین حال موجب سست شدن باورهای مذهبی و در نتیجه از بین رفتن روحیه مقاومت میان آنان خواهد شد. این برنامه در صورت موفقیت تاثیر بسزایی حتی در نیروهای جوان و نسل های آینده منطقه خواهد داشت. و آنان را بر ضد مقاومت سوق خواهد داد. در این صورت و تنها با این سیاست است که اسرائیل می تواند به اهداف اصلی خود که همانا وارد آوردن ضربه خرد کنند بر قدرت عقیده و ایمان حزب الله در لبنان است جامه عمل بپوشاند.”
برکوویچ هشدار می دهد که حزب الله برای ارتقا سطح دانش امروزین افرادش از صرف عمل جنگیدن بیشتر اهمیت می دهد. حزب الله برای این منظور، سرمایه هنگفتی در زمینه تبلیغات بکار آنداخته است. کانال تلویزیونی مجهز ” المنار” ، ایستگاههای متعدد رادیوئی، ایستگاههای بسیار زیاد اینترنتی بویژه به زبان عبری (۲) انتشار کتابها، نشریات و نشریات فصلی که موجب انزجار و سردرگمی دولت اسرائیل گردیده است. حزب الله با این کار خود انحصار سنتی ” به تنها قاضی رفتن” اسرائیل را طی دورانی طولانی درهم شکسته است. هم اکنون جهانیان به روایت تازه ای از اوضاع سیاسی در خاورمیانه دست یافته اند که حاوی توضیحات دقیق علمی و تحلیل های سیاسی از نیروهای مقاومت در منطقه می باشد. این امر موجب شده است که تبلیغات تا کنونی رژیم اسرائیل برملا شده و صدق گفتارهای کنونی اسرائیل نیز زیر سوال رفته است. افکار عمومی جهان شاهد نظرات تازه و شنیدن حقایق دیگری هستند.این پیروزی حزب الله در جنگ اطلاعاتی در جهان موجب آن شد که نیروهای مقاومت در فلسطین نیز دست به تاسیس پایگاههای اطلاع رسانی زنند که هر روز در حال گسترش است. دو کانال تلویزیونی ” اقصی” و ” قدس” که بتازگی تاسیس یافته اند به لحاظ جدیت برخورد به مسائل و تحلیل و تشریح وقایع از نظر موضوعی در مدت کوتاهی جایگاهی معتبر و محترمانه در میان شنوندگان و بینندگان خود بدست آورده اند. هم اکنون این دو کانال از بسیاری کانال های تلویزیونی کشورهای عربی با دهها سال سابقه پیشرفته تر هستند. تجزیه و تحلیل های علمی و دقیق این دو کانال موجب شده تا تبلیغات دولت اسرائیل بر علیه ” حماس” بی اثر شود.از آنجا که نیروی عقیده و ایمان تعیین کننده و سرمایه اصلی مقاومت در مبارزه با اسرائیل است، برکوویچ پیشنهاد می کند که ما باید چهره تازه ای را از مقاومت ترسیم کنیم که بر اساس احزاب ، جنبش ها و رهبران اما بر اساس توضیحات طایفه ای ، مذهبی و شیعه و سنی تبلیغ شود.
برکوویچ ادامه می دهد:” مقاومت لبنان در بسیاری از زمینه ها برتری خود را بر اسرائیل نشان داده است. تبلیغات آنان نشان داده است که قدرت عقیده و ایمان تنها کلمات نظری و گفتاری نیست بلکه این شیوه انتقال و توضیح آگاهی در میان پیروان ، بسرعت تبدیل به نیروی جنگنده در میان پیروان می گردد . همچنانکه شاهد بوده ایم، حزب الله موفقیت های چشمگیری در این زمینه داشته است. تمام نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین به این نتیجه رسیده اند که برندگان اصلی جنگ بر علیه اسرائیل هستند. آنان قاطعانه باور به آزادی بیت المقدس دارند. حزب الله در جنگ تبلیغاتی خود و تجزیه و تحلیل های دقیق از اوضاع منطقه موفق شده است تا توده های وسیعی را از ملت عرب به حقانیت سیاست های خود باورمند سازد. اکنون اکثریت عظیمی باور دارند که اسرائیل جنگ افروز بوده و به اعمال غیر قانونی دست زده است. مقاومت لبنان توانسته است که در این زمینه تعادل را بسود خود برهم زند وثابت کرده که اسرائیل شکست خوردنی است. روایت معروف بیت النعکبوت (۳) که حزب الله از ارتش اسرائیل ارائه داده است، در جنگ ۲۰۰۶ به حقیقت پیوست و هاله مقدسی که ارتش اسرائیل برای خود ساخته بود از میان رفت. “
استراتژی های تضعیف ارتباط عمیق توده ای مقاومت
برکوویچ ادامه می دهد:” مسئله بسیار مهمی که اهمیت استراتژیک دارد، تضعیف توانایی های حزب الله در زمینه ارتباط گیری و ریشه دوانیدن در میان عامه مردم است. دولت اسرائیل باید با در پیش گرفتن سیاست هایی بتواند تا مردم را از مقاومت متنفر کند. در پیشگیری سیاست هایی که مشکلات اقتصادی را در جامعه گسترش داده تا بدین وسیله مردم مقاومت را مسئول این مشکلات بدانند. چگونه این سیاست را موفقیت آمیز به پیش برد. در این زمینه می توان استراتژی های متعددی با ابعاد و ابزارهای متعدد در پیش گرفت که به برخی از آنان در اینجا اشاره خواهد شد: تحمیل محاصره اقتصادی و ایجاد گرسنگی در میان مردم ، سیاست مهاجرت و جابجایی مردم، وادر آوردن ضربه های دردناک به شهرها و روستاها تحت نام وجود نیروهای مقاومت در آن اماکن، ایجاد پوشش گسترده بتلیغاتی در رسانه مبنی بر اینکه بمبارانها و محاصره اقتصادی حزب الله به خاطر وجود مقاومت و برای دفاع از خود توسط اسرائیل انجام می گیرد، تبلیغ دائمی مبنی بر اینکه نیروهای مقاومت تروریست و آدمکش بوده بیگناهان را می کشند و مسبب مشکلات و جنگ آنان هستند. آری با این سیاست ها می توان نیروهای مقاومت را از محیط اجتماعی خود منزوی و آنان را از بهره برداری از شرایط طبیعی و اجتماعی محروم ساخت. “
برکوویچ در ادامه می افزاید:” یکی دیگر از سرمایه های اصلی مقاومت پشتیبانی گسترده اجتماعی است. بعلت حمایت بی قید و شرط شیعیان لبنان از مقاومت ، آنان به عمده ترین نیروی سیاسی در کشور لبنان تبدیل شده اند. هم اکنون آنان یکسوم جمعیت لبنان را تشکیل داده ؛ در آینده نزدیک آنان به نیروی اصلی لبنان تبدیل خواهند شد. اوضاع در لبنان امروز چنان است که پشتیبانی نمودن از حزب الله به مثابه پروانه ورود به مشروعیت سیاسی کشور است و تقسیم بندی های مذهبی و طایفه ای لبنان این وضعیت را تحمیل می کند.(۴) بر این اساس هر چه شرکت حزب الله در ارگان های مختلف دولتی بیشتر شود ، همپای آن ریشه های اجتماعی آنان نیز عمیق تر ، گسترده تر و در نتیجه قدرت عمومی آنان نیز توسعه می یابد. “
برکویچ می افزاید:” یکی از خطرناک ترین دستاوردهای حزب الله ایجاد شبکه های خدمات اجتماعی است. این شبکه ها خدمات متعددی را به گروههای مختلف مردم شامل خانواده ها، موسسات عمومی ، موسسات دولتی و نیمه دولتی ، روستائیان عشایر و خانواده های انان از این خدمات بطور مجانی بهره می برند. این موضوع یکی از اسرار اصلی ریشه دوانی حزب االله در میان بخش های گسترده ای از مردم لبنان است. تا هنگامیکه این شبکه های بسیار گسترده خدمات اجتماعی وجود دارند ارتباط حزب الله با مردم نیز هر روز قویتر می شود. ایجاد مخالفت با مقاومت و کشاندن آنان بر علیه حزب الله کاریست بسیار مشکل ، اسرائیل راه بسیار طولانی در پیش دارد تا بتواند این مرحله را به پایان برساند. موفقیت حزب الله در این زمینه ما را وا می دارد که بتوانیم برنامه هایی را تنظیم کنیم که پروژه های خدمات شهری حزب الله را از میان برداریم و یا انها را نیمه فلج کنیم. نباید به این موضوع اهمیت بدهیم که این موسسات خدمات انسانی و یا مدنی انجام می دهند. اسرائیل همیشه مورد انتقاد سازمانهای حقوق بشری و سایر موسسات کمک رسانی جهانی از جمله سازمان ملل قرار گرفته است. باید بگویم تاثرات منفی این انتقادات به دولت اسرائیل نسبت به اهداف کوتاه مدت و درازمدت ما، در برابر هدف عمده ای که همانا توقف پیشروی مقاومت است چندان مهم بنظر نمی رسد و ما نباید به این انتقادات چندان اهمیت دهیم. رهنموردهای فوق در مورد سازمان حماس نیز صادق است. هم اکنون نفوذ سیاسی و اجتماعی حماس هر روز در میان مردم فلسطین بیشتر می شود. این نفوذ نه تنها در سرزمین های اشغالی ، بلکه در میان ساکنان اردوگاههای کشورهای دیگر نیز رو به گسترش است . هر چه این نفوذ گسترش بیشتری یابد، احتمال تبعیت حماس از برنامه صلح مشترک آمریکا- اسرائیل برای منطقه کمتر می شود و موجب وارد شدن ضربات محکمی در روند قرارداد صلح اسلو می شود.
استراتژی های تضعیف قدرت ارتباطات منطقه ای مقاومت
برکویچ می نویسد:” برای تضعیف کردن ارتباط مقاومت با قدرت های منطقه ای بویژه ایران و سوریه، دو راه در پیش داریم : وعده دادن و تهدید کردن. این دو می تواند در این امر به ما کمک نماید. ما باید بتوانیم بر محتوای بسته های پیشنهادی امتیازات خود آنچنان بیافزائیم تا این دو کشور بپذیرند که داشتن ارتباط با حزب الله و سایر جریانات مقاومت در منطقه بسود آنان نیست و بهتر است به ما بپیوندند. اهمیت وجود ارتباط میان مقاومت لبنان با دو کشور فوق، موجب آن خواهد شد که حزب الله بتواند زمانی طولانی تر به مقاومت ادامه دهد و همچنان برای سیاست های دولت اسرائیل مشکل ایجاد کند. ما باید بتوانیم هر گونه نیروی مقاومت در لبنان و فلسطین را از این امتیاز محروم کنیم. رابطه میان مقاومت لبنان، فلسطین، و سوریه و ایران مثلث استراتژیکی به حساب می اید و رویهم رفته محور مقاومت منطقه را تشکیل می دهند.”
از محتوای توضیحات آقای برکوویچ چنین بر می آید که اسرائیل تا کنون کوشش های فراوانی بویژه در مورد اسرائیل بکار برده تا بلکه بتواند در رابطه این کشور با حزب اله تاثیر گذارد، ولی موفقیتی نداشته است. بویژه در مورد بازگرداندن بلندی های جولان و تحویل آن به سوریه، دولت اسرائیل بارها آمادگی خود را مبنی بر بازگرداندن بلندی های جولان در مقابل قطع رابطه سوریه با حزب الله اعلام داشته است. همین درخواست در مورد رهبران فلسطین نیز که در سوریه بسر می برند نیز دنبال کرده است. دولت اسرائیل هنگامیکه موفق نشد رهبران حماس را در سوریه یا بقتل برساند و یا آنان را مجبور به خارج شدن از سوریه نماید، مجبور گردید در جنگ اخیر بطور یکجانبه آتش بس اعلام کرده و از غزه خارج شود که در نتیجه موجب اعتبار و تقویت جبهه مقاومت فلسطین گردید. آتش بسی یک جانبه و گریز از جنگ لبنان نیز در سال ۲۰۰۶، موجب پیروزی حزب الله گردید. (۵)
مراکز اصلی تصمیم گیری های استراتژیک در اسرائیل راههای مختلفی را برای از میان برداشتن حزب الله در پیش گرفته اند. یکی از این نظرات بنام ” استراتژی شقه کردن منظومه شمالی” می باشد که هم اکنون آمریکا و اسرائیل بر روی این برنامه کار می کنند. زیرا به نظر آنان حلقه ضعیف در منطقه سوریه می باشد. سوریه را می توان یا با جنگ و یا با دادن امتیازات شقه کرد. در صورتیکه این امر در مورد ایران امکان ندارد زیرا این کشور توانایی مقاومت را در زمینه های مختلف دارد.برکوویچ در جائی دیگر می نویسد:” کوتاهترین راه برای وارد آوردن ضربه به هر دو مقاومت لبنان و فلسطین ساقط کردن حکومت اسلامی در ایران است. زیرا دولتی که بعد از سقوط رژیم بر سر کار آید، متعادلتر خواهد بود و در آنصورت سیاست “چماق و نان شیرینی” به سهولت می تواند بر تعدیل رابطه میان ایران و حزب الله موثر واقع شود. اما علیرغم اینکه آمریکا نیز با این سیاست موافق است، بویژه به علت فعالیت های هسته ای ایران ؛ جامعه جهانی نیز بشدت مخالف سیاست های ایران است، اما حالتی نامطمئن و همراه با شک و تردید وجود دارد که بتواند مردم ایران را از درون بر علیه رژیم اسلامی به حرکت درآورد. این امر موجب آن می شود که سرنگونی رژیم شانس کمتری داشته باشد. در مورد اسرائیل باید بگویم که ما تاثیر بسیار ضعیفی در این راه می توانیم داشته باشیم. “
برکوویچ در ادامه می افزاید:” در مورد اختلاف میان ایران و سوریه بسیار با ارزش و از اهمیت زیادی برخوردار است که ما بتوانیم میان این دو کشور شکاف ایجاد نمائیم. اگر اسرائیل موفق به ایجاد این اختلاف و شکاف میان دو کشور مزبور شود، براحتی خواهد توانست مقاومت را فیمابین این دو به تجزیه و شکست بکشاند. از نظر استراتژیکی به نفع ما خواهد بود تا بتوانیم در شرایط فعلی میان ایران و مقاومت لبنان شکاف ایجاد کنیم. زیرا ایران نه فقط پشت جبهه سیاسی و ایدئولوژیک حزب الله بشمار می اید، بلکه ایران تنها پشتیبان اصلی حزب الله است و غیر از ایران آلترناتیو دیگری در مقابل حزب الله نیست که بتواند بر روی آن تکیه نماید. بر این اساس وارد آوردن ضربه میان این دو زمینه ای فراهم خواهد آورد تا ما بتوانیم سایر برنامه های خود را در منطقه به پیش ببریم. ”آقای برکویچ نتایج مطالعات و نوشته های خود را که از نظر استراتژیک بسیار مهم است را در این کتاب به صورت ۵ سناریو ادامه می دهد که توضیح همه آن در این نوشته کوتاه غیرممکن است. علاقمندان باید اصل کتاب را مطالعه نمایند تا به مجموعه نظرات استراتژیکی وی آگاه شوند. اما در عین حال هدف اصلی مولف این بوده تا به این سوال پاسخ داده شود ” آیا ممکنست سرهای هیدرا را قطع کرد؟”
** دکتر ابراهیم بیومی غانم: استاد علوم سیاسی و رئیس بخش ” تطبیقی افکار عمومی” در مرکز ملی مطالعات اجتماعی کشور مصر می باشد.توضیحات مترجم:۱: در مورد تعداد عملیات نظامی و استهشادی حزب اله بر علیه اسرائیل:- از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ ، ۱۰۰ عملیات.- از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ ، ۱۰۳۰ عملیات- از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ ، ۴۹۲۸ عملیاتبدین شکل اسرائیلی ها مجبور به تخلیه جنوب لبنان شدند. در عملیات استشهادی حزب الله لبنان بیش از نصف شرکت کنندگان ، اعضای حزب کمونیست لبنان بودند. طی دو عملیات استشهادی در مقر فرانسویان و آمریکائی ها اولی ۴۰۰ و دومی ۲۲۰ نفر بقتل رسیدند و این امر موجب شد که هر دو کشور اشغالگر آمریکا و فرانسه بسرعت از لبنان خارج شوند. آمارها از نویسنده کریس هارمان.۲: حزب الله لبنان به منظور آموزش زبان عبری از دوره ابتدایی دانش آموزانی را تا سطح عالی تخصصی آموزش می دهد تا آنان بتوانند بدرستی از اداره کردن برنامه های رادیویی ، تلویزیونی و مطبوعاتی بزبان عبری برای حزب الله برآیند. بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۹ جببه آزادیبخش فلسطین برهبری جرج حبش نیز از این شیوه استفاده می کرد.۳: پس از شکست ارتش اسرائیل در ۲۰۰۶ ، حزب الله در حومه بیروت جایگاهی را بشکل خانه عنکبوت ایجاد نموده بود که در لابلای تارهای آن آدمک هایی بشکل رهبران سیاسی و نظامی اسرائیل در درون تارهای عنکبوت چسبانیده شده بودند. و با وزش باد مصنوعی آنان به حرکت در می آمدند. این مرکز بیشتر برای جلب توریست شناخته شده بود. الکس فیشمان تحلیلگر روزنامه حاآرتص پس از شکست اسرائیل از حزب الله ، کتابی در ۷۰۰ صفحه تحت عنوان فوق:” بیت ال عنکبوت” تالیف نمود که جزو پرفروشترین کتابهای آن سال به حساب می آمد. هدف فیشمان این بود که نشان دهد ارتش اسرائیل در یک جنگ واقعی « عنکبوتین» خواهد بود.۴: حزب الله لبنان موفق شده با گروههای مهمی همچون حزب کمونیست لبنان ، حزب کار لبنان ، حزب میشل عون که نمایندگی ۷۰ درصد از مسیحیان لبنان را بر عهده دارد، اتحادیه های کارگری، و بسیار از احزاب و سازمانهای کوچک و بزرگ دیگر وارد یک ائتلاف شود و امور کشور را با کمک یکدیگر اداره کنند. در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، شیعیان لبنان از نظر جایگاه اجتماعی در پست ترین جایگاه قرار داشتند. بسیار فقیر تحقیرشده و بی مقدار بودند. شیوخ عرب و سران عربستان دختران اهالی جنوب لبنان را به ثمن بخس به ازدواج خود درآورده و به کشورهای خود می بردند. با در پیش گیری روش مقاومت بتوسط حزب الله و در ارتباط با جنبش فلسطین از سالهای ۱۹۷۰ کم کم آنان به نیروی اصلی تبدیل شده و امروز آنان موجب افتخار و سربلندی لبنانی ها می باشند.۵: خلاصه ای از جنگ ۳۳ روزه : بنا به گزارشی که از طرف وزارت خارجه فلسطین بتوسط خانم « حنان اخمیس » نتشر شده چنین آمده است: “در ژانویه ۲۰۰۶، ۶ ماه قبل از شروع جنگ ماموران امنیتی سه کشور اسرائیل، آمریکا و انگلیس در پنتاگون گرد هم می آیند و سناریویی ۶ روزه برای پایان دادن به وجود حزب الله تنظیم می کند. …روز سوم قرار بوده است تا حسن نصرالله و اطرافیانش دستگیر و به گوانتانامو برده شوند….. روز پنجم نیروهای ناتو قرار بوده است در میان مرز اسرائیل و لبنان مستقر می شدند …. و روز ششم ناو هواپیمابر آمریکایی که آن روزها در نزدیکی سواحل لبنان لنگر انداخته بود ، می بایست در بندر بیروت مستقر شود و بدین وسیله فاتحه مقاومت و حزب الله لبنان خوانده می شد. پس از سرکوب مقاومت، باید به مدت دو روز سوریه بمباران هوایی و کاملا تخریب میشد و در ادامه جنگ گسترده و بمباران های شدید هوایی بر علیه ایران آغاز می شد و همه زیربناهای صنعتی ، شهری، نظامی و غیره نابود می شدند و با این شکل کشورهای منطقه و از جمله ایران به فضل کرامات آمریکا و اسرائیل وارد مرحله دمکراسی و حقوق بشر آمریکایی می شدند. اما باید گفته شود که این حقوق بشر و دمکراسی آمریکا بر آنان و پیروان خودفروخته اشان مبارک باد. ما ایرانی های بهتر است با کمک زنان، مردان، کارگران و دانشجویان و همه اقشار ترقی خواه ، خود آزادی و عدالت اجتماعی در ایران را مستقر نمائیم . خبر مربوط به جنگ فوق توسط سیمورهرش نیز تائید شد.

۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

استراتژی و تاکتيک جديد اسراييل: تشکيل ارتش اينترنتی!

محمد علی اصفهانی
جمعيّت فرانسوی Bellaciao از چند هفته پيش ـ به طور مرتّب ـ در بالای صفحه ی اوّل پايگاه اينترنتی مشهور خود، با استناد به اطلاعات فاش شده توسط روزنامه های اسراييلی هاآرتص و ژروزالم پست، و روزنامه ی فرانسوی لوموند، خوانندگان خويش را در جريان حملات و هرزه درآيی های سازمان يافته ی دستگاه های اطلاعاتی و تبليغاتی اسراييل به وسيله ی به خدمت گرفته شدگان و مأموران بومی و غير بومي، به اين سايت و بقيه ی سايت هايی که به افشای جنايات اسراييل می پردازند، قرار می دهد. Bellaciao که نام خود را از يک ترانه سرود ايتاليايی عليه استثمار و استعمار و تجاوز و جنگ گرفته است، از نيرو های مطرح و فعّال طيف چپ مستقل فرانسه است؛ و گرچه تا حدودی به حزب کمونيست فرانسه نزديک است، اما خود ـ به درستی ـ خود را جمعيّتی معرفی می کند که: ˝بر استقلال تمام و کمال خويش از همه ی احزاب پای می فشارد؛ قاطعانه از اين که به پايگاهی برای عضوگيری و سمپات سازی احزاب و جريان های سياسی تبديل شود اجتناب می ورزد؛ و به شدّت مراقب است که مورد بهره برداری ابزاری اين و آن به منظور کسب هژمونی قرار نگيرد.˝. در ايام تجاوز اخير به غزه، و پس از آن، شاهد بوديم و هستيم که فعاليّت های تبليغاتی دولت نژاد پرست و نسل کش اسراييل، به صورتی بسيار چشمگير تر از موارد گذشته، در جوامع ايرانيان (۱)، و تمام جوامع ديگر، افزايش يافته است، و عمدتاً بر چهار نکته، متمرکز است: ۱ ـ تهاجم اينترنتی به افشاگران ماهيت ضد بشری و جنايتکارانه ی اين تجاوز. چه از طريق ˝کامنت˝ گذاري؛ و چه از طريق نوشتن مطالبی در دفاعی جلوه دادن اين تجاوز آشکار. مطالبی که تقريباً هميشه با اظهار تأسفی هم نسبت به کشته شدن ˝مردم بی گناه فلسطين˝، و همدردی با بازماندگان آن ها همراه است؛ اما با تأکيد بر اين که باعث و بانی اين تلفات، نه اسراييل، که نيرو های مقاومت فلسطين هستند که اسراييل را تحريک کرده اند. ۲ ـ معرفی کردن حماس به عنوان شروع کننده ی جنگ. (۲) ۳ ـ نيروهای مقاومت فلسطين در غزه را وابسته به رژيم ايران وانمود کردن؛ و اين که اين مقاومت، از رژيم ايران دستور می گيرد، و به فرمان و ˝به نيابت از رژيم ايران˝، اين جنگ را به راه انداخته است. ۴ ـ محمود عباس و ˝دولت˝ او را که خائنين به جنبش فتح هستند (۳) سمبل جنبش فتح و مردم فلسطين ناميدن. و اين در حالی است که امروز به دليل کمک به زمينه سازی درازمدت اين تجاوز (که خود، جزيی از جنايات يک سال و نيم اخير اسراييل در غزه ی از همه نظر محاصره شده است) و به دليل تأييد ضمنی اين تجاوز، محمود عباس و دولت او به موقعيتی بسيار متزلزل تر از پيش، گرفتار آمده اند. هم به نزد مردم خاورميانه. هم به نزد مردم فلسطين. و هم ـ از همه مهم تر ـ به نزد توده های سازمانی خود. و از همين رو، برای حفظ موقّت موقعيتشان، و آرام کردن بدنه ی جنبش فتح، و کم کردن نفرت عمومی از خويش، دست به دامان حماس شده اند، و مدعی هستند که ديگر بر مخالفت با تشکيل دوباره ی يک دولت ائتلافی با اين جنبش پافشاری نمی کنند. نيازی به نام بردن نيست؛ و همگان به خوبی می دانند که صرف نظر از اسراييلگرايان قديمی و ˝اصيل˝، و گروه های کوچک و به حساب نيامدني، و منفردين، کدام جريان سياسی که ادامه ی حياتش را مشروط به سرويس دهی به آمريکا و اسراييل و ديگر ˝قدرت های بين المللي˝ می بيند، در هر چهار مورد فوق ـ به صورت سيستماتيک ـ به انجام وظيفه ی شبانه روزی مشغول بود و هست! ريشه ی ماجرا، به چيزی برمی گردد به نام ˝هاسبارا˝. اين کلمه، در زبان عبری معنايی دارد معادل ˝توضيح دادن˝. و دولت های اسراييل، آن را به جای کلمه ی پروپاگاند سياسی به کار می برند. جعل و دروغ و تحريف. وارونه نويسی تاريخ. چهره ی اهريمنی از مردم فلسطين در افکار عمومی ساختن، و به قول پروفسور ايليان پاپه، از تاريخنويسان آزاده ی اسراييلي، فلسطينی ها را موجوداتی غير انسان و غير آدميزاد معرفی کردن. (۴) پس و پيش کردن تاريخ و کم و کيف وقايع به منظور قربانی را جلاد، و جلاد را قربانی نشان دادن، آنگونه که ميشل وارشاوسکی به خوبی توضيح داده است. (۵) ساختن فيلم ها و کليپ های ضد فلسطيني، يا ترساننده ی مردم عادی جوامع غربی از شرق ˝وحشی و آدمخوار˝، و يا تحريک کننده ی مسلمانان و منجر شونده به برخورد های عکس العملی و مشمئز کننده ی بعضی از متعصبين. (۶) پرداخت پول به پاره يی از رسانه های جمعی و سايت ها. (با نگاهی به دور و بر خودمان و تغيير جهت های معنادار بعضی سايت های نه چندان سياسی اما بسيار سياسي، می توانيم اين مورد خاص را به طور عيني، هم ببينيم و هم لمس کنيم!) تعيين و تقسيم مأموريت های قديم الاستخدام ها و جديدالاستخدام های خود در کشور های ديگر، و ديکته کردن آنچه بايد آن ها در هر مقطعی انجام دهند، و ˝هدف˝ هايی که بايد نشانه بگيرند (˝هدف˝ هايی مثل همين سايت Bellaciao و نويسندگان و دست اندرکاران آن، و شبکه ی ˝ولتر برای آزادی بيان˝ و بنيانگذار و مسئولش، تری ميسان، در فرانسه... و ديگران و ديگران و ديگران، از خُرد و کلان، در سراسر جهان)... اين ها از کار های روزمره ی ˝هاسبارا˝ به حساب می آيد. جان پيلجر، با سابقه ی چهل سال حضور در متن وقايع خاورميانه، در مورد ورود هاسبارا به مرحله ی جديدی که در حال حاضر شاهد آنيم می نويسد: ˝سخنگوی وزير خارجه ی اسراييل، در سال ۲۰۰۶، در باره ی هاسبارا چنين گفت: ما هرگز هاسبارا را چنين پرتوان نديده بوديم. اين، ماشينی است که خيلی خوب، روغنکاری شده است.˝ (۷) و حالا ˝شگرد˝ تازه يی نيز آنگونه که هاآرتص و ژروزالم پست و لوموند نوشته اند ـ و مورد استناد Bellaciao قرار گرفته است ـ بر شگرد های گذشته ی هاسبارا اضافه شده است: تشکيل يک لشگر اينترنتی! دو روز بعد از اعلام آتش بس، وزارت ˝مهاجرت˝ اسراييل، در ۱۸ ژانويه، خبر از تأسيس يک ˝بريگاد˝ مخصوص داد که هدف آن، هجوم آوردن و آوار شدن بر سر سايت هايی است که در هر نقطه يی از جهان، عليه سياست های اسراييل، و عليه صهيونيزم، مطلب منتشر می کنند. در تشکيل اين ارتش جديد اينترنتی و ˝بريگاد˝ مخصوصش، وزارت امور خارجه ی اسراييل نيز نقش ويژه يی بر عهده دارد. به اين ترتيب، کار ها راحت تر شده اند، و هر آماتوری هم قادر خواهد بود که بعد از موافقت ˝مقامات مربوطه˝، به عضويت اين لشگر جديد و بريگاد مخصوص آن در آيد، و سايت ها و آدم های ˝مسأله ساز˝ را نشانه بگيرد! وزير ˝مهاجرت˝ اسراييل، علت تشکيل ارتش اينترنتی را چنين توضيح می دهد: ـ اينترنت، به يک ميدان جديد نبرد، تبديل شده است! ----------------------------------------------------------- ٭ برای توضيحات بيشتر: www.bellaciao.org و يا مستقيماً: www.bellaciao.org/fr/spip.php?article78466 ۱ ـ همزمان با تجاوز اخير اسراييل به غزه، راقم اين سطور در مقدمه ی ترجمه ی مقاله يی از ميشل وارشاوسکي، به همين موضوع فعال شدن اسراييل در فضای اينترنتی فارسی زبان پرداخته است: تحليل برخورد جهان با ماجرای غزه، از ديد ميشل وارشاوسکی: http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/warschawski-gaza-281208.html ۲ ـ خوشبختانه چند تن از نويسندگان متعهد خود ما، در نوشته هاشان، پوچی ادعای اسراييل و کارگزاران و به خدمت گرفته شدگان ايرانی او مبنی بر شروع کردن و برافروختن جنگ به وسيله ی حماس را به خوبی بر ملا کرده اند. راقم اين سطور نيز، چه در مقالات، و چه در ترجمه های خود از برجسته ترين نويسندگان اسراييلی و غير اسراييلي، به همين موضوع پرداخته است. اين مطالب، در صفحات مختلف ˝خبر و نظر˝ سايت ققنوس آمده اند. اما در اينجا (فقط برای نمونه) قسمتی از مقاله ی جان پيلجر با عنوان ˝هولوکاستی که انکار می شود؛ و سکوت آنان که حقيقت را می دانند˝ را می آورم: پروژه يی که ديروز، ˝پروژه ی دالت˝ ناميده می شد، امروز اسمش را عوض کرده است و ˝سرب گداخته˝ گذاشته است. [ نام عمليات اخير اسراييل در غزه که به خوبی همچون نام های عمليات متفاوت ديگر اسراييل، چون ˝خوشه های خشم˝، ماهيت وحشی و کين توز و سفاک طراحان آن را، در خود سمبليزه می کند ـ م ]. و اين، به عمليات اسراييلی ديگری شبيه است به نام عمليات ˝انتقام مشروع˝، که پرونده اش هنوز باز است. عمليات ˝انتقام مشروع˝، در سال ۲۰۰۱ به وسيله ی شارون، نخست وزير وقت اسراييل، به اجرا در آمد. وقتی که او با موافقت جرج بوش، برای اولين بار از جنگنده های اف ۱۶ برای بمباران کردن شهر ها و شهرک های فلسطينی استفاده کرد... مطابق گزارش ˝جی اف آر˝ به راه انداختن و کليد زدن عمليات ˝ انتقام مشروع˝ در سال ۲۰۰۱ نيازمند بهانه يی بود: يک عمليات انتحاری که تعداد زيادی قربانی به جا بگذارد تا بتوان سربازان اسراييلی را به خُرد و خاکشير کردن مردم فلسطين تشويق کرد. آنچه شارون، و شائول موفاذ، رييس ستاد مشترک، را نگران می ساخت، اين بود که ميان حماس و ياسر عرفات، قراردادی پنهانی بسته شده بود که برمبنای آن، حماس از انجام عمليات انتحاری اجتناب می کرد. بنابر اين، در ۲۳ نوامبر سال ۲۰۰۱ عوامل سرويس مخفی اسراييل، يکی از رهبران حماس، به نام محمود ابوهندو را به قتل رسانيدند تا اينچنين، حماس را ، به انجام عمليات انتحاري، در پاسخ به اين قتل، تحريک کنند. يک حادثه ی مشابه، به صورت بسيار شگفت آور، در پنجم نوامبر گذشته [ هنگامی که هنوز تقريباً يک ماه و نيم به پايان آتش بس باقی مانده بود ـ م ] اتفاق افتاد: نيرو های مخصوص اسراييل، به غزه حمله کردند و ۶ فلسطينی را کشتند! و اين، يعنی: اسراييل، يک بار ديگر، ماشه ی آنچه را که برای آماده سازی تبليغاتی حمله به غزه، به آن نيازمند بود چکانيد. چرا که آتش بسی به پيشنهاد و پيشگامی دولت حماس برقرار شده بود و حماس آن را رعايت می کرد، و حتی فلسطينيانی را که قصد تجاوز از آن را داشتند زندانی کرده بود. و اسراييل می خواست اينگونه با قتل ۶ فلسطينی در غزه، آن را درهم فرو بريزد... در پس اين بازی هرزه و پست، چيز ديگری نهفته است. چيزی به نام ˝طرح داگان˝ که نام خود را از ژنرال اسراييلي، ˝ماير داگان˝ گرفته است. ماير داگان، تحت امر شارون، در اشغال خونين لبنان در سال ۱۹۸۲ شرکت داشت، و در حال حاضر هم در رأس موساد قرار دارد. بر پا شدن يک دولت دست نشانده در رام الله به مسئوليت محمود عباس نيز دستپخت همين داگان بوده است. http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/pilger-sokoot.html ۳ ـ در اين مورد، به عنوان مثال: اين همدستی و همکاری محمود عبّاس با آمريکا و اسراييل، در به گروگان گرفتن نزديک به يک و نيم ميليون نفر از هموطنان خود، احتمالاً برای او خيلی گران تمام خواهد شد. همانطور که Zwy Barel متخصّص امور اعرابِ روزنامه ی ˝هاآرتص˝ می نويسد: ˝نه اولمرت، نه دحلان، نه ابومازن، هيچکدام از اين ها قادر نخواهد بود که پيوند های ساختاري، ملّي، فاميلي، و سمبليک ميان غزّه و کرانه ی باختری رود اردن را از هم بگسلد.˝ مخصوصاً اين که ـ و به نظر می رسد که ما اين را فراموش کرده ايم ـ در خود کرانه ی باختری رود اردن هم، باز اين حماس است که مهم ترين نيروی سياسی است. حماس، در آنجا راه های بسيار زيادی دارد که به اسراييلی ها يادآوری کند که اسراييل نمی تواند او را حتّی با تکّه تکّه کردن خاک فلسطين، از بازي، خارج سازد. ميشل وارشاوسکی: در فلسطين، چه کسی عليه چه کسی کودتا کرد؟ http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/warschawski-l.html و يا: مسلمان های خاورميانه، چه قدر مزاحم و دردسر آفريينند! اوّل، ما از فلسطينی ها می خواهيم که شاهد دموکراسی را در آغوش بگيرند. و بعد، آن ها به يک حزب قلّابی ـ حماس ـ رأی می دهند. و حماس هم در يک جنگ کوچک داخلی پيروز می شود و بر سراسر غزّه تسلّط می يابد. آن وقت، ما غربی ها باز می خواهيم که با رييس جمهوری بی اعتبار فلسطين ـ محمود عبّاس ـ مذاکره کنيم... ما مايليم که با آژان وفادار خودمان، آقای محمود عباّس ˝مُدِره˝ مذاکره کنيم. ˝مدره˝ به روايت بی بی سي، سی ان ان، و فاکس نيوز. با مردی که يک کتاب ۶۰۰ صفحه يی در باره ی قرارداد اُسلو نوشته است بدون آن که حتّی يکبار هم کلمه ی ˝اشغالگري˝ را به کار برده باشد... يک رهبر که ما می توانيم به او اعتماد کنيم. چرا که او کراوات به گردن می بندد و به کاخ سفيد می رود و همه اش چيزهای خوبْ خوب می گويد... [و با اشاره به اتهام کودتا به حماس، برنده ی انتخابات و دارای اکثريت مطلق، و در قدرت:] آخر ما با کودتای يک دولت منتخب مردم عليه خودش چه می توانيم بکنيم؟! رابرت فيسک: به فلسطين خوش آمديد: http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/welcome.html و نيز مقاله ی جان پيلجر با عنوان ˝ديوار برلن های جديد را فرو بريزيم˝ که پيلجر در آن محمود عباس را نامزد رياست يک ˝دولت ويشی از نوع فلسطينی آن˝ می داند: http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/pilger-gaza.html بسيار مضحک است اگر محمود عباس را پيش برنده ی ˝مذاکرات صلح˝ بدانيم. مضحک تر از خود ˝مذاکرات˝. حتی اگر مشکل هويت سياسی آلوده ی او، به علاوه ی ناتوانی و عجز او، به علاوه ی اُفت روزافزون مشروعيّت او به نزد فلسطينيان را هم ناديده بگيريم، باز هم بايد به ياد داشته باشيم که رهبر مقبول و مشروع و محبوب و پرتوان فلسطينيان، ياسر عرفات، به بهای گرو گذاشتن اعتبار تاريخی خود، حاضر به هر نوع انعطافی که قبلاً تصوّر آن هم نمی رفت شده بود و قرارداد صلح اسلو را با اسراييل امضا کرده بود. اما اسراييل به او چگونه پاسخ داد؟ حبس خانگی او. آن هم در خانه يی بدون برخورداری از الکتريسيته و آب آشاميدنی مورد نياز، تا هنگام مرگ، به همان صورت که همه خوانده اند و شنيده اند و تصاويرش را در تلويزيون های تمام دنيا ديده اند. ۴ ـ ايلان پاپه: ما داريم از همان جامعه يی حرف می زنيم که در سال ۱۹۴۸ و در سال ۱۹۶۷ فلسطينی ها را از سرزمين هايشان بيرون کرده است. بعد از ۶۰ سال آموزه های سرشار از تعصّب، غير انسان وانمود کردن فلسطينيان، و چهره ی اهريمنی از مردم فلسطين ترسيم کردن، ديگر، هزار نفر از اين مردم را فقط طی سه هفته به قتل رسانيدن، مسأله ی مهمی ايجاد نمی کند. وسايل ارتباط جمعي، و فرهنگ سياسي، جامعه ی اسراييل را آماده کرده اند تا چنين قتل عام و قصابی يی را ˝دفاع از خود˝ بداند. تا زمانی که جامعه ی اسراييل، شروع نکند به اين که خودش را از شرّ ايده يولوژی صهيونيزم، رها سازد، در اسراييل، هيچ مخالفت جدی يی با عملياتی نظير ˝سرب گداخته˝، وجود نخواهد داشت... گفتگوی ايل مانيفستو با ايلان پاپه، از ˝تاريخ نويسان نوين˝ اسراييل، به ترجمه ی همين قلم: http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/pappe-manifesto.html ۵ ـ ميشل وارشاوسکی: يک نوع دوم از جنايتکاران هم وجود دارند. اين نوع دوّم، احتمالاً می توانند از قرار داده شدن در برابر دادگاه ها فرار کنند. اين ها دست های خودشان را مستقيماً به خون مردمان نمی آلايند؛ اما برای قاتلان، مشروعيت روشنفکرانه فراهم می آورند. اين ها، در واقعيت امر، يگانی از دولت و ارتش آدمکشان را تشکيل می دهند... اين ها بايکوت کردن دولتی را که مردم فلسطين، در يک انتخابات آزاد و دموکراتيک برگزيدند [بايکوت به وسيله ی اسراييل و ˝جامعه ی جهاني˝ ـ م ] به ياد نمی آورند. اين ها فراموش کرده اند که اسراييل، به زور، غزه و کرانه ی رود اردن را از يکديگر جدا کرد تا بتواند مردمان غزه را به جرم انتخاب کردن نمايندگان خود، در قرنطينه بگذارد و تنبيه کندشان. آخر، آن ها حق چنين انتخاب غلطی را نداشتند... اين ها، اول: شروع به پس و پيش کردن ترتيب زمانی وقايع کردند، و آن را مطابق ميل خود از نو نوشتند. و بعد: دست به دامان منطق قرينه سازی و همسنگ نمايی شدند: ˝خشونت، از هردو سو به کار رفته است، و ما شاهد قربانيان بی گناه در غزه و اسراييل ـ هر دو ـ هستيم. هر غير نظامی کشته شده، يک قربانی بی گناه است.˝. اما اينجا يک مشکل در کار است: در اين دليل تراشی و منطق بافي، نه ترتيب زماني، و نه تناسب عددي، هيچکدام با واقعيّت، همخوانی ندارد... http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/warschawski-har-do.html ۶ ـ به عنوان نمونه: شبکه ی جهانی ولتر برای آزادی بيان ـ شبکه ی معتبر ی که نشريّه ها و کارشناس سياسی بسياری را در سراسر جهان با خود دارد، و تری ميسان تحليل گر برجسته ی فرانسوی بنيانگذار و مسئول آن است ـ در روز ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۸ اطلاع داد که در فاصله ی فقط دو هفته، بيست و هشت ميليون خانواده ی آمريکايي، به صورت مجاني، دی وی دی فيلم ˝دغدغه ی بی پايان: اسلام راديکال در نبرد با غرب˝ را در خانه هايشان دريافت کرده اند. اين بيست و هشت ميليون خانواده، در ايالاتی از آمريکا زندگی می کنند که در آن ها نتايج انتخابات رياست جمهوري، از بقيه ی ايالات، نامشخص تر و غير مطمئن تراست. مخصوصاً اوهايو، ميشيگان، فلوريدا، کلورادو، کارولينای شمالي، پنسيلوانيا، و ميسوری.هدف، اين است که مردم اين ايالات را قانع کنند که به مک کين رأی دهند. چرا که پيروزی اوباما برای اسراييل خطرناک است؛ در حالی که مک کين می تواند با ادامه ی سياست بوش، فرصت های بيشتری را برای آتش افروزی اسراييل در منطقه فراهم آورد. مخارج اين ˝عمليات˝ تبليغاتي، بيش از پنجاه ميليون دلار ارزيابی می شود که حاخام بزرگ، ˝افرايم شُر˝ آن را تأمين کرده است. اين فيلم در سال ۲۰۰۶ به وسيله ی يک مدرسه ی آموزش بنيادگرايی يهودی به نام Aish HaTorah تهيه شده است. اين مرکز ارتجاع مذهبی و نژادي، به صورتی کلان توسط دولت اسراييل تغذيه ی مالی می شود؛ و يک مؤسسه ی تبليغات و روابط عمومی هم به طور جداگانه تأسيس کرده است که يکی از شاهکار هايش برپا کردن تظاهرات عليه جيمی کارتر است به ˝جرم˝ آن که با فلسطينيان ابراز همدردی کرده است و گفته است سياست اسراييل در برابر مردم فلسطين، سياست آپارتايد است: اگر به مک کين رأی ندهيد، لولوخورخوره های مسلمان می خورندتان: http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/mccain-dvd.html ۷ ـ جان پيلجر: هولوکاستی که انکار می شود؛ و سکوت آنان که حقيقت را می دانند http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/pilger-sokoot.html ضمناً: نه برای اعضای احتمالی همان ˝بريگاد˝ جديد التّأسيس، و نه برای فلکزدگانی که به صورت سيستماتيک به انجام مأموريّت های محوّله مشغولند، بلکه برای آدم های درست و حسابي، تکرار اين چند سطر را بی ثمر نمی دانم: اين، هنر نيست که ما يک مقدار حرف های هزار بار گفته شده و نوشته شده در مورد حماس و شکل گيری آن را که از اين طرف و آن طرف شنيده ايم و در اينجا و آنجا خوانده ايم، سر هم کنيم و گمان ببريم که نوبر بهار آورده ايم يا راز کهکشان ها را کشف کرده ايم. خير! چنين نيست. با دانسته هايی کاملاً هم دقيق و علمي، در حد کلاس های اوّل و دوّم و سوّم و ششم ابتدايي، نمی توان معادلات پيچيده ی رياضی را حل کرد... من هم دلم می خواست و می خواهد که به جای حماس بنيادگرا، نيرو های موجود يا ناموجودِ به لحاظ فکری نزديک به من ـ و نه به حماس ـ مقاومت در برابر اشغالگری را سازمان می دادند يا بدهند... آنچه مهم است شناسايی عوامل رويکرد بخش بزرگی از مردم خاورميانه ی عربی (و فلسطين نيز) به برخورد های عکس العملي، از جمله بنيادگرايی است. و تنها از اين طريق است که می توان به مقابله يی شرافتمندانه و عادلانه و عاقلانه و انسانی ـ و در حد خود مؤثر ـ با مقوله ی بنيادگرايي، و به کمک به رشد هرچه بيشتر گرايش به سکولاريزم ـ که ربطی به موافقت يا مخالفت با هيچ دينی ندارد ـ پرداخت. بايد تفاوت علت را از معلول، تشخيص داد... اين موضوع را در چند مقاله ی مختلف، در کنار مطالب ديگر، به تفصيل، توضيح داده ام. مخصوصاً در دو مقاله ی زير: غزه، و هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعيان http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/haft-porsesh.html استريپ تيز مکتب ˝انسان دوستان˝ در تهاجم اسراييل به غزه http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/gaza-ensan.html

کودکان غزه دچار شوک و عدم تعادل روانی ناشی از جنگ





هدر شارپ
گزاشگر بی بی سی از غزه
هلای هفت ساله بعد از کشته شدن برادرش زبانش بند آمده و هر وقت نام او آورده می شود سرش را زير پتو پنهان می کند 'امسيات' دوازده ساله عصبی و پرخاشگر شده و 'سبحی' يازده ساله با شمع اسباب بازی هايش را سوزانده است.
رويا همام، پرستار متخصص روان درماني، روی تشکی نازک روی زمين چادری در شمال غزه نشسته و همانطور که به درد دل مادر اين بچه ها گوش می کند سرش را مرتب بالا و پايين می برد؛ او می خواهد با حرکت سرش به او اطمينان بدهد که به گفته هايش اهميت می دهد. وفا می گويد بچه هايش بعد از کشته شدن برادرشان در حملات اخير اسرائيل به غزه به اين روز افتاده اند. خانواده وفا می گويند ابراهيم، که 9 سال داشته، روز چهارم ژانويه در پيش روی چشمان خواهرها و برادرهای خود، به ضرب گلوله اسرائيلی ها کشته شده است. والدين مجروحش هم بی حس و حال در گوشه ای ديگر افتاده بودند. جسد ابراهيم چهار روز در حياط خانه آنها افتاده بود چون همسايه ها بايد صبر می کردند از شدت حملات اسرائيل کاسته شود تا آنها بتوانند جسد را با الاغ از اين مکان منتقل کنند.
وقتی از سحی در باره مرگ برادرش سوال می شود سرش را پايين می اندازد و به يک اسباب بازی ور می رود.
صدها تن از 1300 فلسطينی که در حملات 22 روزه اسرائيل در غزه کشته شدند، کودک بوده اند. مرگ و مير غيرنظاميان در اين تجاوز موضوع ارتکاب به جنايت جنگی را مطرح ساخته است. پرستار همام می گويد بعد از مرگ ابراهيم، سبحی شروع کرده به ادای برادرش را درآوردن. مثل او حرف می زد، می نشست، می خوابيد، راه می رفت و از همه خواسته بود او را ابراهيم صدا کنند. وقتی از او پرسيدم "مدرسه چطور است؟" جواب داد: "خوبه. من درس رياضی را دوست دارم." اما بعد سرش را پايين انداخت و اشک هايش روانه شد. مادرش می گويد که او شاگرد اول کلاسش بوده اما بعد از اين حادثه به سختی درس می خواند. خانم همام می گويد هلا با شنيدن اسم ابراهيم سرش را زير پتو می برد و ديای سه ساله هم کله عروسکی که به او هديه داده شده، کنده است.
به خاطر فرزندانم
پرستار همام عضوی از کادر روان درمانگران نوار غزه است که می گويند بعد از حملات اخير اسرائيل، تعداد مراجعين آنها در حدی بالا رفته است که نمی توانند به همه آنها رسيدگی کنند. او بارها به ديدن خانواده وفا، که در چادری در شمال غزه زندگی می کنند، رفته و برای فرزاندان او اسباب بازی برده است. او در اين ديدارها تلاش داشته که بچه ها را ترغيب کند احساسات خود را ابراز کنند و همچنين به آنها ياد داده است که چگونه با تنفس عميق اضطراب های خود را کنترل کنند. وفا در حالی که لبخند می زند و سر به سر دخترهايش می گذارد، موهای آنها را شانه می کند و کمک می کند که برای مدرسه آماده شوند. او روپوش مدرسه آنها را از ميان آوار خانه اشان پيدا کرده است. چادری که اکنون آنها در آن زندگی می کنند پر است از حشرات بزرگ سياه رنگ. از مادر بچه ها می پرسم چه طور با اين شرايط کنار می آيد. در جوابم آه بلندی می کشد و بعد از آن اشک می ريزد. او می گويد: "شايد ببينيد که من با مردم می گم و می خندم اما اين کار را فقط برای بچه هام می کنم." وفا می گويد هر وقت سری به خانه ويران شده اش می زند در محلی که جسد ابراهيم افتاده بود، می ايستد، اشک می ريزد و اشک می ريزد.
متخصصان بهداشتی غزه بدون وقفه در تلاش بوده اند، در مدارس، مهد کودک ها، درمانگاه ها، خانه ها و چادرها به افرادی که تجربيات مشابهی با خانواده وفا داشته اند، کمک کنند. مسئولان مرکز بهداشت روانی غزه می گويند که زير بار کار درمانده شده اند: "برخی اوقات احساس می کنيم تلاش ما بيهوده است. چيزی نخواهد گذشت که اشغالی ديگر، جنگی ديگر و حمله ای ديگر رخ خواهد داد. احساس می کنيم که آنها تمام زحمتی که ما کشيده ايم را دير يا زود به باد خواهند داد.
در سراسر غزه فقط پنج روانپزشک بالينی با استاندارد های بين المللی فعاليت می کنند و روان درمانگری در غزه وجود ندارد. اين در حالی است که سازمان بهداشت جهانی می گويد که در اراضی فلسطينی داروهای آرامبخش و ضد افسردگی هم کالاهايی ناياب است.
"نيازهای ابتدايی زندگی"
جان جنکينز، مسئول دفتر سازمان بهداشت جهانی در کرانه باختری رود اردن می گويد زمان ارزيابی ابعاد مشکلات روانی ناشی از تجاوز اسرائیل به غزه فرا نرسيده است چون آثار سوء ضربات عاطفی ممکن است با فاصله زمانی خود را ابراز کند. اما او گفت: "بشر موجودی مقاوم است و توانايی زيادی برای مقابله با تنش دارد. اغلب مردم به درمان های تخصصی نياز پيدا نمی کنند." آقای جنکينز در ادامه گفت: "آنچه مردم واقعا به آن نياز دارند بر طرف شدن ابتدايی ترين نيازهای زندگی است. مثل ذخيره مناسبی از مواد غذايي، جايی امن برای زندگی و اميد به داشتن کار برای امرار معاش. اين ها همان نيازهايی است که بايد حتما در صدر اولويت های امداد رسانی قرار بگيرد." پرستار همام در حالی که از جلوی رديف طولانی چادرهای موقتی که برای فلسطينيان آواره بر پا شده، عبور می کند، می گويد: "برای کودکانی مثل فرزندان وفا، شرايط جديد زندگی باعث می شود که آنها ديرتر به تعادل روانی خود برگردند. قبلا يک روز عادی برای آنها شامل رفتن به مدرسه، بازگشت به خانه، تماشای تلويزيون و انجام تکاليف می شد اما اکنون زندگی در اين چادر خيلی دشوار است." پرستار همام سرش را با غم تکان می دهد و می افزايد: "خيلی طول خواهد کشيد تا آنها بهبود يابند."

اسامي30 نفر از جنايتکاران جنگي اسراييل به اينترپل داده شد





ايرنا : دادستان عمومي و انقلاب تهران از ارائه اسامي 30 نفر از جنايتکاران جنگي اسراييل به اينترپل خبر داد و گفت: درخواست جلب آنها و اعلام وضعيت قرمز به اينترپل کرده است.
دادستان عمومی و انقلاب تهران روز پنجشنبه در حاشيه دومين روز کنفرانس بين المللي "حمايت از فلسطين مظهر مقاومت، غزه قرباني جنايت" در جمع خبرنگاران افزود: پرونده کيفري اين 30 نفر تکميل شده و تسليم پليس اينترپل شده است و ما اميداوريم با اقدام موثر و به موقع 186 کشور عضو اينترپل اين جنايتکاران محاکمه شوند. دادستان تهران با اشاره به اين که به محض سفر هر يک از اين جنايتکاران به کشورهاي عضو اينترپل بايد جلب شوند، بدين ترتيب و در واقع آنها در اسراييل زنداني مي شوند. پس از نسل کشي در غزه پرونده اي کيفري در خصوص جنايات اسراييل در ايران تشکيل شد و دستگاه قضايي به موجب ماده 146 و 147 کنوانسيون ژنو و ماده 8 قانون مجازات اسلامي صلاحيت رسيدگي به موضوع جرايم جنگي را دارد. سفير فلسطين و بسياري قربانيان ديگر، 5700 نفر حقوقدان و تعداد بسياري از ان.جي.او هاي حقوق بشري اعلام شکايت کرده اند و بيش از صد نفر از اين جنايتکاران براي پيگرد قانوني معرفي شده اند. اسامي 30 نفر جنايتکار اسراييلي که به اينترپل داده شده است گفت: يهودا، لوهن، ژنرال اوي ميزراهي، شولاي مارون، اشيل و آيل ايسنبرگ را از جمله اين جنايتکاران جنگي اسرائيل هستند. براساس ماده 2 اساسنامه اينترپل کشورها موظفند نسبت به جلب اين جنايتکاران اقدام کنند

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

تشديد سرقت زمين و پاکسازی قومی توسط اسرائيل:ساختن 70هزار خانه در زمين فلسطينی های ساحل غربی

بی بی سی
يک گروه صلح اسرائيلی گفته است که دولت اين کشور درصدد ساخت بيش از هفتاد هزار خانه برای شهرک نشينان يهودی در کرانه غربی اشغالی است.
گروه صلح اکنون، می گويد اگر برنامه های دولت اسرائيل در اين باره عملی شود، تعداد شهرک نشينان يهودی در کرانه غربی در نزديکی بيت المقدس شرقی دو برابر می شود. اين گروه می گويد اين اقدام مانع از تشکيل يک کشور مستقل فلسطينی خواهد شد. عمده ساخت و سازهای اسرائيل در آن سوی خط سبز و در ميان زمين های فلسطينيان صورت می گيرد. گروه صلح اکنون می گويد اسرائيل در چند سال اخير به دنبال محو خط سبز است و اين هدف را از طريق ساخت و سازهای گسترده دنبال می کند. گروه صلح اکنون در سال 1978 در حين مذاکرات صلح اسرائيل و مصر تشکيل شد. اين گروه که قديمی ترين جنبش صلح در اسرائيل به شمار می رود، به اصل زمين در برابر صلح معتقد است. اين گروه در گزارش جديد خود از وضعيت شهرک های يهودی نشين از تلاش دولت برای ساخت 73 هزار خانه در مناطق اشغالی خبر داده است. تمام شهرک های يهودی نشين در مناطق فلسطينی مطابق قوانين بين المللی غير قانونی هستند. اسرائيل اين تفسير را رد می کند. وزير مسکن اسرائيل در واکنشی گفته است که طرح های خانه سازی هنوز مورد تائيد نهايی قرار نگرفته اند. دولت خودگردان فلسطينی می گويد ادامه ساخت و سازهای اسرائيل در مناطق اشغالی يکی از اصلی ترين موانع بر سر برقراری صلح ميان طرفين است. مقام های فلسطينی می گويند اسرائيل بايد از ميان صلح و شهرک های يهودی نشين يکی را انتخاب کند و نمی تواند هر دو را همزمان انتخاب کند. فلسطينيان خواهان آن هستند که کشور مستقل آنها با پايتختی بيت المقدس شرقی شکل گيرد و نگران اين مساله هستند که اين ساخت و سازهای اسرائيل، ارتباط ميان بيت المقدس شرقی و کرانه غربی را قطع می کند. اسرائيل در جنگ سال ۱۹۶۷ بخش شرقی بيت المقدس را ضميمه خاک خود کرد اگر چه اين اقدام اسرائيل از سوی جامعه جهانی از جمله آمريکا به رسميت شناخته نشده است.