۱۳۹۲ فروردین ۶, سه‌شنبه

رئیس سازمان انرژی اتمی زمان شاه: ایران باید در مقابل فشارها مقاومت کند


به روز شده:  12:57 گرينويچ - سه شنبه 26 مارس 2013 - 06 فروردین 1392

اکبر اعتماد
آقای اعتماد بیش از سی سال است که در پاریس زندگی می‌کند
اکبر اعتماد، نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران می‌گوید که مقامات ایران باید در مقابل تحریم‌ها و فشار کشورهای غربی مقاومت کنند و تسلیم نشوند.
آقای اعتماد در مصاحبه با زبیده ملک، خبرنگار شبکه چهار رادیو بی‌بی‌سی گفت که اگر شاه در قدرت باقی مانده بود، شاید او هم برای ساخت سلاح اتمی تلاش می‌کرد.
او در مورد حمایت دولت آمریکا از نخستین تلاش های ایران برای ساخت یک نیروگاه اتمی گفت: "آنها اول حمایت می کردند... اما کمی بعد خواستند نظرات خودشان را به ایران تحمیل کنند و من زیر بار نرفتم. ما چهار سال برای رسیدن به توافقی دوجانبه مذاکره کردیم و هرگز به نتیجه نرسیدیم".

- چه جور شرایطی می خواستند تحمیل کنند؟

* می گفتند که اگر به ما رآکتور یا سوخت بدهند، هر کاری که خواستیم با باقی مانده سوخت مصرف شده بکنیم باید با اجازه آمریکایی‌ها باشد.

- هیچ وقت به طور خصوصی به شما در مورد نگرانی کشورهای همسایه ایران که احتمالا نمی خواستند ایران برنامه اتمی داشته باشد چیزی نگفتند؟

*می گفتند که با ایران مشکلی ندارند، اما می خواهند شرایط خودشان را در مورد ایران اعمال کنند تا بتوانند در مورد کشورهای دیگر هم آنها را اعمال کنند. گفتم من اینجا نیستم که مشکلات شما را حل کنم. این مشکل شماست، مشکل من نیست.

- اگر شاه در قدرت مانده بود، فکر می کنید تصمیم به ساخت بمب اتمی می گرفت؟

* شاه عقیده داشت که به اندازه کافی در منطقه قدرتمند است و می تواند از منافع ما در منطقه دفاع کند، بنابراین نیازی به بمب اتمی ندارد. اما به من گفت که اگر این وضعیت تغییر کند، مجبور خواهیم بود برای ساخت بمب اتمی اقدام کنیم. بله! این نظر را داشت. در آن زمان مأموریت من این بود که همه تکنولوژی‌های ممکن در زمینه اتمی را به دست بیاورم. می گفتیم شاید در آینده لازم شود.

- یعنی وقتی شما مسئول برنامه اتمی ایران بودید، این احتمال را در نظر داشتید و کسانی را مأمور تحقیق در موردش کرده بودید؟

* بله، دقیقا.

- بعد از انقلاب چه شد؟

* واقعیت این است که در ابتدا به همه چیز شک داشتند و نگران کارهای آمریکا بودند. انقلابی ها فکر می کردند که تکنولوژی هسته‌ای یکی از تاکتیک‌های آمریکا برای دست اندازی به ایران است. اما بعدا متوجه شدند که برنامه اتمی یک برنامه موفق بوده و باید ادامه پیدا کند و شروع کردند به ادامه دادن آن.
[آقای اعتماد بیش از سی سال است که در پاریس زندگی می کند. او به یاد می آورد که صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق او را ترغیب کرد که به عراق برود، اما او قبول نکرد]
* صدام حسین خیلی تلاش کرد که مرا به عراق ببرد. پیغام داد و سفیرش را به دیدنم فرستاد. هیچوقت به زبان نیاورد، اما احتمالا می خواست مرا به عراق ببرد که آنجا برنامه اتمی درست کنم. به او گفتم تا وقتی با مردم من می جنگی، دشمن من هستی و نخواهم آمد. خیلی کشورهای دیگر هم از من دعوت کردند، اما قبول نکردم. در پاریس ماندم و برای فرانسوی ها و آلمانی ها کار کردم و راضی هستم.
[اکبر اعتماد در ایران مورد احترام است و پدر برنامه اتمی ایران شناخته می شود. او در سال های اخیر چند بار به ایران سفر کرده است. او معتقد است که ایران نباید به فشارهای غرب در مورد برنامه اتمی اش تن دهد]
* ایران مشغول تحقیقاتی است که حق انجام آنها را دارد. نمی دانم چرا کشورهای غربی این تحریم ها را علیه ایران اعمال می کنند و فشار می آورند. چرا در مورد هند، پاکستان و اسرائیل چنین نکردند؟ ایرانی‌ها باید در برابر فشارها مقاومت کنند و به کشورهای غربی نشان بدهند که می توانند از خودشان و از منافعشان دفاع کنند.

۱۳۹۱ اسفند ۱۷, پنجشنبه


پیام تسلیت بمناسب درگذشت هوگو چاوز
ا. م. شیری
۱۶ اسفند- حوت ۱٣۹۱
بالاخره، هوگو چاوز، رهبر و جمهوری بولیواری ونزوئلا، یکی از دوستان و پشتیبانان معتمد و مطمئن خلقهای زحمت جهان، بویژه، کشور و مردم ایران، بعد از ماهها مبارزه با بیماری سرطان و علیرغم تلاشهای بی شائبه پژشکان جمهوری سوسیالیستی کوبا، روز گذشته (۵ مارس ۲۰۱۳) زندگی را وداع گفت.
چاوز تنها یک شخصیت سیاسی و یک رئیس جمهور نبود. او یک فکر، یک مدل و یک الگوی جدید برای آزادی، استقلال و توسعه کشورهای تحت سلطه بود. او یکی از مخالفان استوار سلطه انحصارات امپریالیستی و سرمایه های فراملی، مدافع پیگیر و ثابت قدم استقلال و آزادی کشورهای تحت سلطه جهان بود، که در نتیجه مبارزات شجاعانه خود با هژمونی طلبی امپریالیستهای آمریکا و اروپا و اجرای برنامه رفاهی در کشور، بجرات می توان گفت که پس از استالین و کاسترو، کینه و نفرت پایان ناپذیر دشمنان عدالت و آزادی را نسبت بخود برانگیخت.
وفات نابهنگام چاوز یک بار دیگر چهره جنایتکارانه امپریالیستهای جهان و دولت مخفی آنها را بعینه نشان داد. بویژه اینکه، هوگو چاوز در یکی از آخرین سخنرانیهای خود در مقابل مردم کشورش، چگونگی ابتلای خود به بیماری سرطان را بدرستی مورد تردید قرار داد و گفت که، «این چگونه است که چهار رئیس جمهور هفت کشور آمریکای لاتین که از چنگال آمریکا رها شده اند، به بیماری سرطان مبتلا هستند و رئیس جمهور پنجمی (هندوراس) را با کودتای نظامی برکنار کردند...» (نقل به مضمون).
اظهارات چاوز این گمان را تقویت می کند، که سلطه نظام سارقانه سرمایه داری بر تار و پود جوامع بشری، تغییر ژنهای اغلب مواد غذائی بوسیله متخصصان کشتارجمعی سرمایه داری و تولید و انتشار انگلها و میکروبهای خطرناک در آزمایشگاههای کشورهای امپریالیستی و توابع آنها، علت شیوع گسترده این بیماری لاعلاج و جوان شدن اغلب بیماریها، از جمله، نارسائیهای قلبی بوده باشد. کما اینکه اگر تا یکی- دو دهه پیش، مبتلایان به بیماری سرطان را می شد با انگشت یک دست شمرد، امروز تعداد گرفتاران در چنگال این بیماری مهلک در هر محله و منطقه به چندین و چند نفر می رسد.
درگذشت زود هنگام هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، رهبر انقلاب بولیواری و دوست صمیمی خلقهای ایران را به همه مدافعان استقلال و آزادی کشورها، به کنشکران و مبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی، به مخالفان جنگ و سلطه گری امپریالیسم جهانی صمیمانه تسلیت گفته و با امیدواری باینکه مردم زحمتکش ونزوئلا برنامه های اجتماعی- اقتصادی رهبر فقید خود را اجرای خواهند کرد، مقاله همه جانبه و بسیار ارزشمند رفیق خوب کارگران و زحمتکشان، م. راد (البته با اندکی ویرایش) بمناسبت درگذشت هوگو چاوز را تقدیم می دارم.
یاد و نام چاوز جاودان، راهش پر رهرو باد!

***
درگذشت هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا
 امروز خبرگزاری ونزوئلا در کاراکاس اطلاع داد، که که هوگو چاوز، رئیس جمهور این کشور در یک بیمارستان نظامی در این شهر درگذشته است. چاوز از مدتها قبل دچار عارضه بیماری سرطان شده و بارها جهت معالجه در هاوانا، پایتخت کوبا تحت نظر پزشکان متخصص این کشور قرار داشت. علیرغم امیدواریهایی که در مورد معالجه و زنده ماندن وی بوجود آمده بود، متاسفانه بدن بیمار این رهبر برجسته جنبش ملی دمکراتیک در آمریکای لاتین و یکی از سرسخترین مدافعان توده های زحمتکش جهان و استقلال ملی، توان مقاومت بیشتر را نداشت و نتوانست از عهده این بیماری سرسخت  و ناعلاج برآید.
 در گذشت چاوز که تنها دو هفته پیش از کوبا برگشته بود، موجی ازغم و اندوه را بر چهره مردم زحمتکش ونزوئلا، آمریکای لاتین و در تمامی مردم کار و زحمت جهان فرونشاند و باعث تاسف فراوان شد. رسانه های جهان، مخصوصا آمریکا ی لاتین از لحظه انتشار خبر درگذشت هوگو چاوز آنرا بصورت گسترده پخش و هنوز هم در صدر خبرهای جهان قرار دارد.
 خبر در گذشت چاوز را نیکولاس مادورو (Nicols Maduro )  رئیس مجلس و جانشین موقت چاوز تا انتخابات بعدی در ساعت ۴ و ۲۵ دقیقه بعداز ظهر بوقت کاراکاس با چشمانی گریان از طریق رادیو و تلویزیون در اختیار رسانه های این کشور و جهان قرار داد و از مردم این کشور خواست که این واقعه تاسف بار و فراموش ناشدنی را به نیرویی برای حفظ  صلح و پیشرفت کشور تبدیل کنند. مادورا گفت که از دست دادن رهبری مثل چاوز یک فاجعه تاریخی برای این کشور بحساب آمده و مردم خوب این کشور نه تنها هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد، بلکه آنرا به نیرویی برای قدرتمند کردن کشور تبدیل خواهند کرد.
مادورو از همه کشورهای دوست و برادر و تمامی کسانی که در دوران سخت بیماری چاوز در کنار مردم این کشور بودند و پیام همدردی آنها  سپاسگزاری کرد و اعلام کرد که همبستگی جهانی با کشور ما تحت رهبری هوگو چاوز را مردم و رهبران این کشور فراموش نخواهند کرد. مادورو ضمن تسلیت بمردم و تمامی احزاب و سازمانهای کشور  از آنها خواست که با هم متحد شوند و کشور را با هم بسازند و کار ناتمام رهبر یگانه این کشور را بمرحله عمل در آورند. مادورو از همه احزاب خواست که از این واقعه تاسف بار برای ایجاد همبستگی استفاده کنند و آرامش را در کشور حفظ  و قوانین کشور را زیر پا نگذارند  او خطاب بتمامی مسئولان و مردم کشور گفت که  سخت تر، با عشق و علاقه بیشتر از وحدت ملی دفاع کنیم. وزیر دفاع ونزوئلا نیز طی پیامی از مردم خواست تا اتحاد ملی خود را در این شرایط سخت حفظ کنند. او گفت که ارتش آماده است تا از تمامیت ارضی کشور و استقلال آن دفاع کند. او بمردم این کشور که اینک برجسته ترین شخصیت تاریخی این کشور را از دست داده اند، قول داد که صلح وامنیت کشور را تضمین خواهد کرد و از منافع ملی این کشور دفاع خواهد کرد.
 چاوز بمدت چهارده سال ریاست جمهوری این کشور را بعهده داشت. او طی این مدت تمامی تمرکز خودرا برای بهبود شرایط کاری و زندگی و از همه مهمتر، به ایجاد مسکن برای اقشار کم درآمد گذاشت و در تلاش بود تا همه زحمتکشان این کشور زیر پوشش تحصیلات و بیمه درمانی رایگان قرار گیرند. برای همین اقدامات انسانی اکثر مردم این کشور در دور سوم هم به او رای موافق دادند و با ۵۵% آرا یکبار دیگر برای چاوز  این امکان را ایجاد کردند تا کارهای ناتمام را بسرانجام برساند. چاوز همواره از مردم این کشور میخواست، که برای تغییرات بنیادی به اوبیشتر فرصت بدهند.
چاوز یکی از رهبران نادر آمریکای لاتین و شاید در جهان سوم باشد که بمحض ورود بکار سیاست و رهبری کشور به این نتیجه رسید که ونزوئلا بدون همکاری و پشتیبانی کشورهای آمریکای لاتین و بدون کوتاه کردن دست آمریکا از دخالت در امور داخلی  جنوب قاره آمریکا نه تنها  امکان پذیر نیست، حتی موفقیت آنرا بسیار ضعیف میدید. در نتیجه، او با پیگیری فراوان موفق شد اتحادیه آمریکای لاتین را سروسامان دهد. تلاش و از خود گذشتگی ملت بزرگ این کشور آنچنان شرایطی ایجاد کرد که این جبهه پا برجا بماند و از هم نپاشد.
 آمریکا با وجود همکاری همه جانبه مکزیک، کلمبیا، پاناما و چند کشور کوچک این قاره نتوانست این جبهه را متلاشی کند و ضربه کاری به ونزوئلا وارد آورد. برعکس، کشورهای جنوبی آمریکا یکی پس از دیگری شخصیتهای همانند چاوز را وارد صحنه کردند و اتحادیه بسیار قدرتمندی بوجود آمد که با دمکراسی توده ای همچنان سر پاست و با تمام امکانات از ونزوئلا و رهبری این کشور دفاع کرده و در آینده هم خواهد کرد. این اتحادیه بود که برای اولین بار امکان همکاری همه جانبه امنیتی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و روابط بین المللی را در بین کشورهای اتحادیه آمریکای لاتین  فراهم کرد و وزنه تعیین کننده ای در توازن قوا در این بخش از جهان ایجاد کرد. این اتحادیه توانست بعنوان یک ابزار قدرت وارد صحنه جهانی شود و از منافع منطقه ای و کشورهای خود بخوبی دفاع کند.
 چاوز بعلت بیماری موفق نشد مراسم سوگند دوره سوم ریاست جمهوری خود را برگزار کند و مجبور شد بیش از ۷۰ روز دیگر در هاوانای کوبا برای معالجه نهایی بماند که همین تاخیر موجباتی فراهم کرد تا آمریکا در منطقه و ونزوئلا فعال شده تا زمینه تخریب شخصیتی چاوز را فراهم کند. ولی رهبران جوان این کشور از جمله وزیر امور خارجه که خود یکی از کارگران این کشور بود، آب پاکی را بر سر مخالفان ریخت و نشان داد که آمریکای لاتین پخته تر از آن است که بشود آنرا بدوران حکومتهای نظامی گذشته و مطیع بازگرداند.
شدت بیماری چاوز و نگرانی در مورد احتمال درگذشت او در کوبا، چاوز تصمیم گرفت به کشور باز گردد تا اگر حادثه ای برایش پیش آمد، در کشور خودش حضورداشته باشد. این بود که در ۱۸ فوریه به کاراکاس باز گشت و در یک بیمارستان نظامی بستری شد.   
چاوز در ۲۸ ژولای ۱۹۵۴ درایالت  باریناس (Barinas) ونزوئلا متولد شد و در سال ۱۹۷۵ از آکادمی نظامی فوق لیسانس علوم نظامی را با موفقیت پشت سر گذاشت و در سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۰ در دانشگاه معروف سیمون بلیوار(Simon Bolivar) دانش خود را در زمینه سیاست ارتقاء داد و از اینجا بود که شدیدا به تاریخ کشور خود و آمریکای لاتین علاقمند شد و وقتی هم که ریاست جمهوری را بعهده گرفت، بپاس خدمات سیمون بلیوار برای استقلال این کشور و کشورهای آمریکای لاتین از یوغ استعمارگران اسپانیا و پرتقال و... نام سیمون بلیواری را به این کشور اضافه کرد که با استقبال بی سابقه نه تنها در این کشور، بلکه اکثریت کشورهای آمریکای لاتین مواجه شد.
در سالهای ۱۹۹۰ بنظر میرسید که چاوز باندازه کافی تجربه کسب کرده تا دست به اقداماتی بنفع اکثریت مردم کشور خود بزند. او تصمیم میگیرد با استفاده از تجارب کشورهای عرب با همکاری افسران جوان رژیم پوشالی و وابسته کارلوس آندرس پرز (Carlos Andres Pere) را از کار برکنار و انتخابات آزاد در کشور بر گزار کند، که با موفقیت همراه نبود و موجب دستگیری وی و گروه او شد که تا سال ۱۹۹۴ در زندان بسر برد.
 چاوز در سال ۱۹۹۸ در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و با محبوبیتی که در مخالفت با رژیِم نظامی سابق و عملکرد آن نشان داده بود، با ۵۵% آرا از رقیبان سرسخت خود پیشی گرفت و بلافاصله بمردم قول داد قانون اساسی را که صرفا از ثروتمندان دفاع میکرد، بنفع اکثریت مردم زحمتکش اصلاح کند و تغییرات عمده ای در زندگی سیاسی اجتماعی جامعه بشدت فقیر این کشور بوجود آورد. چاوز قول داد تیم او با تمام توان با فقر، بیکاری، بیسوادی، دزدی، رشوه خواری و حیف و میل اموال مردم  مبارزه بی امانی خواهد کرد و تمامی سرمایه ها و منابع طبیعی و زیرزمینی، از جمله صنایع نفت را ملی خواهد کرد. تیم چاوز علیرغم کارشکنی هایی که طرفدارن رژیم سابق میکردند قبل از پایان دوره اول ریاست جمهوری به همه قولهایی که داده بود، عمل کرد. توده های مردم کشورهم که هرگز فکر نمیکردند چاوز و تیم او قادر خواهند بود در مقابل فشار آمریکا و غرب ایستادگی کنند و سرنگون نشوند و تازه دست به اقداماتی بزنند که آنها حتی تصورش برایشان مشکل بود با تمام توان به او و همکارانش کمک کردند تا برنامه های رفاهی خود را تا آنجا که ممکن است به اجرا در آورد.
 چاوز که با برنامه تدوین شده بر اساس شرایط کشور و امکانات موجود، وارد کارزار تغییرات عمده در جامعه شده بود، قسمت اعظم قولهایی را که بمردم داده بود، به اجرا در آورد که اعتماد اکثریت مردم را بخود و برنامه اش جلب کرد. اجرایی کردن برنامه های دولت موجب شد تا چاوز در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۹۹ با بیش از ۷۰% آرا دوباره رئیس جمهور کشور شود، که این موفقیت توفانی در آمریکای لاتین برپا کرد و در کشورهای برزیل، نیکارگوئه، بولیوی و دیگر کشورهای قاره جنوب آمریکا طغیانهای توده ای یکی پس از دیگری خونتاهای نظامی و انگلهای وابسته به انحصارات سرمایه داری بزرگ را به زیر کشیدند و جای آنها را احزاب و شخصیتهای ملی- دمکرات پر کردند و جبهه بولیواری چاوز استحکام کافی پیدا کرد تا بتواند منافع جمعی این کشورها را نمایندگی کند.
 پس از این انتخابات بود که چاوز و تیم او تصمیم گرفتند قانون اساسی را بنفع منافع اکثریت مردم زحمتکش این کشور تغییر داده و شرایط همکاری همه احزاب را فراهم کنند که نتیجه آن تشکیل دولت ائتلافی با شرکت همه سازمانها و احزاب بجز سرسختان رژیم سابق بود. این سیاست موجب همکاری همه جانبه برای حل مشکلات پیش رو بود. چاوز و تیم او که از پشتیبانی اکثریت مردم برخوردار بودند روابط خود را با بسیاری از کشورها از جمله کوبا گسترش داده و اجازه داد تا بیش از۴۰۰۰۰ هزار نفر پرسنل پزشکی از کوبا وارد این کشور شود و خدمات درمانی و پزشکی را سازماندهی کند و در عوض ونزوئلا روزانه متعهد شد تا ۲۰۰۰۰۰ بشکه نفت به این کشور صادر کند و بسیاری از تاسیسات صنعتی را مدرنیزه کند.
 برای کشوری مانند کوبا که با پاشیدگی اتحاد شوروی دیگر توان خود را از دست داده بود، شرایطی پیش آمد که دوباره به آغوش کشورهای آمریکای لاتین باز گردد. چاوز و تیم آو با پشتکار بی نظیری شروع به آموزش از تفکرات و عملکرد سوسیالیستی با خدمات اجتماعی رایگان با آن امکانات محدود کوبا کردند و شگفت زده از اینکه چگونه کوبای کوچک و از نظر اقتصادی ضعیف و با جمعیت کم تا کنون قادر شده است سر پا بایستد و آمریکا نتواند آنرا از پا درآورد. براستی اگر رژیم کوبا مردم را پشت سر خود نداشت و اگر سیستم انحصاری سرمایه داری غرب را نمی شناخت که در همان چند سال اول کارش ساخته بود. تیم چاوز با تحقیق به این دست آورد رسیدند، که تنها با تکیه بمردم کشور خود قادر خواهند بود هم کشور را اداره و هم پیشرفت آنرا تضمین کنند.
با تغییر ساختار اقتصادی مخصوصا زیزبنایی و آموزشی با امکانات موجود، تیم چاوز  توانست خود را به جامعه ونزوئلا و دیگر جوامع آمریکای لاتین معرفی کند. تجربه این کشور نشان میداد اگر برنامه ای در کار باشد کارهای اجرایی پیگیری شود، نتایج خوبی بدست خواهد آمد، نمونه ونزوئلا الگویی شد برای همکاری همه جانبه بین کشورهای منطقه و زمینه ای فراهم کرد که مردم این کشور به برنامه های تیم چاوز اعتماد کرده و قانون اساسی این کشور را با اکثریت ۶۰% بتصویب برسانند.
 تصویب این قانون که از منافع اکثریت مردم دفاع میکرد برای طرفداران در اقلیت رژیم سابق دیگر قابل تحمل نبود. آنها که ماه ها در آمریکا تمرین کرده بودند، بسرعت به ونزوئلا بازگشتند و در ۱۱ آوریل ۲۰۰۲ تدارک یک کودتای نظامی را دیدند که تنها سه روز طول کشید و مردم بهمراه ارتش چاوز را با قدرت به کاخ ریاست جمهوری باز گرداندند. جالب اینکه در همان روز اول کودتای نافرجام، آمریکا دولت کودتای پوشالی را برسمیت شناخت و باقی مانده حیثیت نداشته خود را در بین مردم آمریکای لاتین بر باد داد.
پس از شکست کودتا در دسامبر ۲۰۰۲ مخالفان و تغییرات عمده بنفع اکثریت مردم  مخالفان در اقلیت با طرح اعتصاب سراسری و تظاهرات پیشنهاد تغییر قانون برای انتخاب ریاست جمهوری را دادند و حتی از امکانات محلی و نفوذی که در بین اقوام و مردم محله های خود داشتند، استفاده کردند که از اجرایی شدن برنامه های دولت بنفع اکثریت جلوگیری کنند و اگر بتوانند سرانجام آنرا درهم شکنند. این فشار بی سابقه تیم چاوز را مجبور کرد تا در ماه مه سال ۲۰۰۳ با مخالفان بتوافق برسند. بر طبق این قرارداد، رفراندوم برگزار شد و چاوز انتخابات را برد و اوپوزیسیون مجبور به عقب نشینی شد.
 در دور سوم ریاست جمهوری که در ۷ اکتبر ۲۰۱۲ برگزار شد، چاوز دوباره با ۵۵% آرا انتخاب شد. آنهم در شرایطی که برای همه بجز مخالفان محرز بود که چاوز از بیماری مزمن سرطان رنج میبرد. این بیماری در تابستان ۲۰۱۱ سراغ چاوز آمده بود. با همه تلاشی که پزشکان ونزوئلایی و کوبایی با درمانهای شیمی تراپی و دیگر راه های ممکن برای معالجه سرطان چاوزکردند، موفق نشدند این مشکل بزرگ را از سر راه بردارند. چاوز تا قبل از مرگ موفق شد بسیاری از برنامه های خود را اجرایی کند. از جمله با فقر مبارزه کند، بی خانمانی را از بین ببرد، جنبش عظیم اتکا به نیروی خود را راه اندازی کند و از طریق امکانات ملی و دولتی و سرمایه ملی از طرحهای خود دفاع کند و آنرا به اجرا درآورد، چاوز از همان ابتدای بقدرت رسیدن بمردم قول داده بود ظرف ده سال بی خانمانی را ریشه کن کند، کشور را بهتر و مرفه تر از همه کشورهای منطقه کند، چاوز بمردم قول داده بود بیمه درمانی و تحصیلات رایگان را همگانی خواهد کرد و کرد. درگذشت زود هنگام این شخصیت جهانی این امکان را به او نداد تا شاهد به ثمر رسیدن و دیدن تمامی آرزوهای خود باشد که آنها را امکان پذیر می دید و در تلاش بود تا امکانات لازم را برای رسیدن به این اهداف مهیا کند.
 چاوز هزاران نفر چاوز دیگر به جامعه خود و آمریکای لاتین تحویل داده است. مطمئنا همانطور که سیمون بلیوار با اندک امکاناتی که داشت ونزوئلا را به استقلال رساند و موجب شد تا دیگر خلقهای منطقه هم همان راه را طی کنند، چاوز هم موفق شد با تلفیق تجارب کشورهای با عدالت اجتماعی با امکانات و شرایط ویژه این کشور شرایطی ایجاد کند که همه کشورهای آمریکای لاتین نیز این راه را انتخاب کنند و یا حداقل از آن بیاموزند.
ونزوئلا اولین کشوری بود که در قرن نوزدهم استقلال خودش را بدست آورد و موجب آن شد که دیگر کشورها هم همین راه را دنبال کنند. تیم چاوز در قرن بیست و یکم  با ایجاد جامعه ملی دمکراتیک نه تنها شرایط پیشرفت جامعه مدرن را مهیا کرد، بلکه رابطه تنگاتنگ خود را با فیدل کاسترو علیرغم مخالفتهای کشورهای غربی ادامه داد، با تمامی کشورهای جهان که زیر فشار مستقیم و غیرمستقیم آمریکا و غرب و ژاپن بودند، همکاری، همگامی و همدردی میکرد. چاوز تنها شخصیت برجسته قرن ما بود که جرات کرد در اوج تهاجم نظامی آمریکا و ناتو در خاورمیانه در کنار مردم عراق، لیبی، افغانستان و حتی ایران  قرار گیرد. چاوز بلافاصله خود را به بغداد رساند و به رهبران این کشور گفت که آنها تنها نیستند آگرچه غرب چنگ و دندان نشان میدهد و لی آنقدرها هم قوی نیست، چاوز به لیبی سفر کرد و حتی قطعنامه ای را با شرکت بسیاری از کشورها در رابطه با محکوم کردن تجاوز غرب به یک کشور مستقل به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه داد و با رهبران این کشور ملاقات کرد و همانند عراق از دفاع مشروع آنها در برابر تجاوز حمایت کرد.
 چاوز نشان داد که یک سیاستمدار برجسته دوران ما است. او توانست از انقلاب کشور خود دفاع کند. چون توانست در درون کشور اکثریت مردم را در دفاع از انقلاب توده ای متحد کند، چاوز و تیم او موفق شدند اکثریت مردم و حکومتهای آمریکای لاتین را متحد کنند و آینده انقلاب و استقلال این کشورها را تضمین کنند. چاوز شخصیت سیاستمداری بود که هرگز بدنبال ثروت برای خود و خانواده و یا یک گروه و یا یک حزب نبود. چاوز همه احزاب، سازمانها، نهادها و شخصیتها را برای ساختن و هدایت کشور دعوت به همکاری کرد. در عرف سیاستمداری به این سیاست میگویند جلب حداکثری نیروها، تکیه به اکثریت مردم زحمتکش، دفاع از منافع ملی که بدون همکاری داخلی، منطقه ای و جهانی امکان پذیر نیست.
 چاوز به این اصل رسیده بود که سیاست مستقل بدون ایجاد امنیت اجتماعی، امکان پذیر نیست. چاوز و تیم او به این اصل اعتقاد راسخ داشتند و دارند که استقلال ملی بدون امنیت اجتماعی نمیتواند وجود خارجی داشته باشد. اگر عملکرد سیاستمداران دو کشور ایران و ونزوئلا را با هم مقایسه کنیم، درست بر عکس آنرا از طرف سیستمداران بیخرد ما شاهد هستیم.
ونزوئلا و تیم چاوز موفق شدند در این کشور و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین دمکراسی توده ای را برقرار کنند که قوانین این کشورها بر اساس تلاش برای محدود کردن مالکیت خصوصی و همزمان، افزایش سهم مالکیت اجتماعی و همت برای از بین بردن تضادهای داخلی برای پیشرفت و صلح پایدار است. چاوز در این پروسه نقش برجسته ای بازی کرد و مردم و سیاستمداران این کشور نیز به عظمت تلاشهای او پی بردند. در نتیجه میتوان امیدوار بود که این کشور همچنان موتور تغییر و تحولات در آمریکای لاتین خواهد ماند. بسهم خودم، در گذشت هوگو چاوز را بهمه مردم زحمتکش و خلق ونزوئلا  و بتمامی نیروهای که در جهت مهار سرمایه داری خصوصی و تغییر آن به مالکیت اجتماعی تلاش میکنند تسلیت میگویم. باشد که از این تجربه خوب و موفق بیشتر یاد بگیریم، عملکرد وتفکرات چاوز شخصیتی همانند فیدل کاسترو در تاریخ مبارزات خلقهای جهان برای همیشه ماندگار است.
چاوز سیمون بلیواری دیگر در قرن بیست و یکم
م. ر ا د (۰۵.۰۳.۲۰۱۳)