و جنجال آفرینی های آمریکا
ا. م. شیری
هولناک ترین دستاورد سرمایه داری امپریالیستی برای بشریت جهان، تعمیق، تثبیت و مدرن سازی افکار، اندیشه ها، فرهنگ و ادبیات سیاسی فئودالی است. در اندیشه و ادبیات سیاسی فئودالی، خان از همه بالاتر است، برای انجام هر کاری مجاز است، مافوق قانون است؛ صاحب قدرت نا محدود و ثروت مردم است؛ از اختیارات نا محدود برخوردار است؛ در مقابل هیچ قانونی جوابگو نیست؛ خان، حق مطلق است و... و در نطقه مقابل آن، رعیت، تابع مطلق ارباب است؛ حق اعتراض ندارد؛ روی حرف خان نباید حرف بزند؛ بدون رضایت و اجازه خان، حق دست زدن به هیچ کاری را ندارد؛ رو در روی خان قرار گرفتن، عقوبت سخت و سنگینی در پی دارد؛ سرپیچی از اوامر خان، با محرومیتهای شدید و نابودی برابر است؛ فرمانبرداری از ارباب، به سود و صلاح همه است و الخ.
امروز مظاهر ارزشهای بی ارزش فئودالی، یعنی، جهالت، کتمان حقیقت، حق کشی و تسلیم طلبی جاهلانه، همه تار و پود روابط و مناسبات جهانی را تشکیل می دهد. افکار و اندیشه های فئودالی، کل ادبیات سیاسی- اجتماعی را احاطه کرده است. تجارب تاریخی رفتارها، اظهارات، موضع گیریها، تبلیغات و اقدامات امپریالیسم جهانی به سرپرستی آمریکا، بمثابه نماد فئودال قدرقدرت مدرن و بقیه جهان بعنوان رعایای تابع آن، شاهد این مدعاست. دولت آمریکا، خیر و صلاح همه را در تابعیت از خود تعریف می کند؛ حرف اول و آخر را می زند؛ برای همه تعیین تکلیف می کند؛ مافوق تمام قوانین، مقررات و موازین بین المللی است؛ امنیت و منافع خویش را در هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین خود: از افغانستان و پاکستان، از عراق و فلسطین، از قفقاز و خاورمیانه، از آفریقا و آسیا، از اروپا و آمریکای لاتین و بطور کلی از همه جهان، تأمین می کند و تملک ثروتهای دیگر کشورها را حق خود می شمارد؛ هر «دولت و ملت نافرمانی» را که از اجرای فرامین آن استنکاف نماید، گوشمالی می دهد و باز هم الخ.
در روزهای اخیر، بدنبال آزمایش هسته ای جمهوری دموکراتیک خلق کره، باز هم دولت آمریکا چنان بر طبل پر سر و صدای تبلیغاتی می کوبد، جهان را چنان از «خطر سلاحهای اتمی کره» می ترساند و جامعه جهانی (یعنی آمریکا) و شورای امنیت سازمان ملل متحد را چنان با عجله به اتخاذ تدابیر سخت علیه این کشور فرامی خواند که گوئی، این کره شمالی بود که بمب اتمی را برعلیه بشریت بکار گرفت، این، کره شمالیست که در حال حاضر در سه قاره جنگ درگیر جنگ استعماری و غارتگرانه است، این کره دموکراتیک است که عراق و افغانستان را اشغال کرده است و مردم تیره بخت این کشورها را کشتار می کند. گوئی یوگسلاوی را کره شمالی ویران ساخت و به سلطان نشینهای چند تقسیم کرد، انگار این کره دموکراتیک است که، در اکثریت کشورهای جهان پایگاه نظامی مستقر کرده و کره ارض را بمناطق تحت فرماندهی نظامی خود تقسیم کرده است، مثل اینکه، این دولت کره شمالیست که زندانهای مخفی و علنی را برای قلع و قمع مخالفان جهانی سازی امپریالیستی بر پا کرده است؛ چنانچه از هو و جنجال آمریکا بر می آید، انگار، افسانه «القاعده»، حوادث تروریستی نیویورک- واشینگتن، مادرید، لندن، انفجارهای معابد، مساجد، بازارها و میادین محل تجمع مردم بخت برگشته در کشورهای مختلف، ساخته و پرداخته سازمان اطلاعاتی جمهوری کره است و... این همه در حالیست که، آمریکا، بکمک کلاهکهای هسته خود و با استقرار آنها در کشورهائی که اصلا از فن آوری اتمی برخوردار نیستند، جهان را در روی بشکه باروت که نه، روی بمب اتمی نشانده است. آمریکا چنان هیاهوئی براه انداخته است که، انگار در نتیجه سیاستهای اقتصادی- نظامی جمهوری کره، بیش از یک میلیارد از جمعیت جهان در چنگال فقر و گرسنگی دست و پا می زنند و تسلیحات اتمی کره، بعنوان اولین کاربرنده این سلاح برعلیه انسان، زندگی در روی کره زمین را با خطرات هر چه بیشتر و جدی تری مواجه ساخته است.
در چنین اوضاع و احوال جهان، درک این موضوع که صدای پای این خطر از کدام سو شنیده می شود، اصلا مشکل نیست. آیا این صدا از سوی کره شمالی، از سوی ونزوئلا، کوبا، ایران، سوریه، بلاروس و یا برخی کشورهای نا همسو با سیاستهای شنیده می شود؟ تمام واقعیات تاریخی نشاندهنده این است که، از سوی هیچکدام اینها و امثالهم! بلکه، این خطر، فقط و فقط از سوی «جامعه جهانی»، بخوانیم؛ ایالات متحده آمریکا، بر سر جهان سایه افکنده است. آیا راه انداختن هو و جنجال می تواند این خطر جدی را دفع نماید؟ قطعا، نه! زیرا، همانطور که معلوم است آمریکا به هیچ قانون و قاعده و اصول منطقی انسانی پای بند نیست و تا زمانیکه انسانها و قبل از همه، نهادهای بین المللی، احزاب، سازمانها، گروهها، شخصیتهای سیاسی، تئوری پردازان، کارشناسان و غیره فرا نگیرد که، باید چهارچوب فرهنگ، متدها و اعتقادات کهنه فئودالی را درهم ریخته، صورت مسائلی را که آمریکا طرح می کند، تغییر داده و مسائل جهانی را بر اساس اصول عقلانی، منطق و معیارهای حقوقی طرح و مورد بررسی قرار دهند، جهان همچنان در بیابان هیاهو و جنجالهای آمریکا سرگردان خواهد بود. تا زمانیکه جامعه جهانی (نه آن جامعه جهانی مورد نظر آمریکا) نتواند دایره توهمات آمریکا ساخته را درهم شکسته، قبل از اینکه درستی و یا نادرستی اقدام کره در آزمایش اتمی و بهانه گیریهای مشابه این «ارباب» را مورد بررسی قرار دهد، پاسخ این سؤال را روشن سازد، که اگر، سلاح اتمی بسود بشریت نیست که، بی تردید چنین است، چرا آمریکا حق دارد بیش از ٢۵۰۰ آزمایش اتمی بعمل آورده، بزرگترین انبار تسلیحات اتمی و دیگر سلاحهای کشتار جمعی را در اختیار داشته باشد ولی، جمهوری کره حق ندارد اولین گامهای خود را برای دستیابی به سلاح اتمی بر دارد؛ اگر غنی سازی اورانیوم در ایران، با هر هدفی، حتی بفرض با مقاصد نظامی، نگران کننده است؛ چرا آمریکا و برخی کشورها مجازند ولی، کره شمالی و برخی کشورهای دیگر باید از این کار منع شوند، قطعا نمی تواند به حل مسائل و مشکلات عمدا پیچیده شده جهانی خدمت نماید! باید این مسئله یک بار برای همیشه حل شود که بر اساس هیچ اصل و قاعده و فاکتی دولت آمریکا قابل اطمینان تر از دولت کره شمالی، آزمایش هسته و موشکی کره، خطرناک تر از زرادخانه هسته ای آمریکا نیست!
بنابراین، تا وقتی که سازمانها و نهادهای بین المللی، احزاب، تشکلها، تئوری پردازان و دست اندر کاران مسائل سیاسی، بویژه سازمان ملل متحد که در طول دوره موجودیت خود نتوانسته است از اشغال کشورها و قتل عام خلقهای جهان بدست نظامیان آمریکائی، از کشتار مستمر مردم فلسطین بدست نژادپرستان صهیونیست و اشغال سرزمینهای آنها جلوگیری کند، نتوانند از زیر تأثیر روابط و مناسبات فئودالی خارج شوند و نپذیرند که، دولت جمهوری دموکراتیک کره و دیگر کشورهای مستقل که، مجبورشده اند در زیرسایه تهاجم نظامی امپریالیسم آمریکا زندگی کنند، مجازند برای دفاع از استقلال و آزادی کشور و مردم خویش، از همه امکانات دفاعی قابل دسترس بهرمند شوند؛ تا وقتی که در دنیای سیاست و تحلیل و بررسی و حل مسائل مختلف جهانی، منطقه ای و ملی، «اسب به پشت ارابه بسته می شود»، قالب کهنه ارباب و رعیتی، رابطه تابع و متبوع، قانون «زور حق است»، تغییر داده نشود، نه بهانه گیریها و جنجال آفرینی های خبیثانه آمریکا خاتمه خواهد یافت؛ نه خطر تسلیحات اتمی آمریکا سایه خود را از سر مردم جهان کم خواهد کرد و نه؛ صلح و ثبات و آسایش و امنیت پایدار در جهان برقرار خواهد گردید.
هشتم خرداد ۱٣٨٨
ا. م. شیری
هولناک ترین دستاورد سرمایه داری امپریالیستی برای بشریت جهان، تعمیق، تثبیت و مدرن سازی افکار، اندیشه ها، فرهنگ و ادبیات سیاسی فئودالی است. در اندیشه و ادبیات سیاسی فئودالی، خان از همه بالاتر است، برای انجام هر کاری مجاز است، مافوق قانون است؛ صاحب قدرت نا محدود و ثروت مردم است؛ از اختیارات نا محدود برخوردار است؛ در مقابل هیچ قانونی جوابگو نیست؛ خان، حق مطلق است و... و در نطقه مقابل آن، رعیت، تابع مطلق ارباب است؛ حق اعتراض ندارد؛ روی حرف خان نباید حرف بزند؛ بدون رضایت و اجازه خان، حق دست زدن به هیچ کاری را ندارد؛ رو در روی خان قرار گرفتن، عقوبت سخت و سنگینی در پی دارد؛ سرپیچی از اوامر خان، با محرومیتهای شدید و نابودی برابر است؛ فرمانبرداری از ارباب، به سود و صلاح همه است و الخ.
امروز مظاهر ارزشهای بی ارزش فئودالی، یعنی، جهالت، کتمان حقیقت، حق کشی و تسلیم طلبی جاهلانه، همه تار و پود روابط و مناسبات جهانی را تشکیل می دهد. افکار و اندیشه های فئودالی، کل ادبیات سیاسی- اجتماعی را احاطه کرده است. تجارب تاریخی رفتارها، اظهارات، موضع گیریها، تبلیغات و اقدامات امپریالیسم جهانی به سرپرستی آمریکا، بمثابه نماد فئودال قدرقدرت مدرن و بقیه جهان بعنوان رعایای تابع آن، شاهد این مدعاست. دولت آمریکا، خیر و صلاح همه را در تابعیت از خود تعریف می کند؛ حرف اول و آخر را می زند؛ برای همه تعیین تکلیف می کند؛ مافوق تمام قوانین، مقررات و موازین بین المللی است؛ امنیت و منافع خویش را در هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین خود: از افغانستان و پاکستان، از عراق و فلسطین، از قفقاز و خاورمیانه، از آفریقا و آسیا، از اروپا و آمریکای لاتین و بطور کلی از همه جهان، تأمین می کند و تملک ثروتهای دیگر کشورها را حق خود می شمارد؛ هر «دولت و ملت نافرمانی» را که از اجرای فرامین آن استنکاف نماید، گوشمالی می دهد و باز هم الخ.
در روزهای اخیر، بدنبال آزمایش هسته ای جمهوری دموکراتیک خلق کره، باز هم دولت آمریکا چنان بر طبل پر سر و صدای تبلیغاتی می کوبد، جهان را چنان از «خطر سلاحهای اتمی کره» می ترساند و جامعه جهانی (یعنی آمریکا) و شورای امنیت سازمان ملل متحد را چنان با عجله به اتخاذ تدابیر سخت علیه این کشور فرامی خواند که گوئی، این کره شمالی بود که بمب اتمی را برعلیه بشریت بکار گرفت، این، کره شمالیست که در حال حاضر در سه قاره جنگ درگیر جنگ استعماری و غارتگرانه است، این کره دموکراتیک است که عراق و افغانستان را اشغال کرده است و مردم تیره بخت این کشورها را کشتار می کند. گوئی یوگسلاوی را کره شمالی ویران ساخت و به سلطان نشینهای چند تقسیم کرد، انگار این کره دموکراتیک است که، در اکثریت کشورهای جهان پایگاه نظامی مستقر کرده و کره ارض را بمناطق تحت فرماندهی نظامی خود تقسیم کرده است، مثل اینکه، این دولت کره شمالیست که زندانهای مخفی و علنی را برای قلع و قمع مخالفان جهانی سازی امپریالیستی بر پا کرده است؛ چنانچه از هو و جنجال آمریکا بر می آید، انگار، افسانه «القاعده»، حوادث تروریستی نیویورک- واشینگتن، مادرید، لندن، انفجارهای معابد، مساجد، بازارها و میادین محل تجمع مردم بخت برگشته در کشورهای مختلف، ساخته و پرداخته سازمان اطلاعاتی جمهوری کره است و... این همه در حالیست که، آمریکا، بکمک کلاهکهای هسته خود و با استقرار آنها در کشورهائی که اصلا از فن آوری اتمی برخوردار نیستند، جهان را در روی بشکه باروت که نه، روی بمب اتمی نشانده است. آمریکا چنان هیاهوئی براه انداخته است که، انگار در نتیجه سیاستهای اقتصادی- نظامی جمهوری کره، بیش از یک میلیارد از جمعیت جهان در چنگال فقر و گرسنگی دست و پا می زنند و تسلیحات اتمی کره، بعنوان اولین کاربرنده این سلاح برعلیه انسان، زندگی در روی کره زمین را با خطرات هر چه بیشتر و جدی تری مواجه ساخته است.
در چنین اوضاع و احوال جهان، درک این موضوع که صدای پای این خطر از کدام سو شنیده می شود، اصلا مشکل نیست. آیا این صدا از سوی کره شمالی، از سوی ونزوئلا، کوبا، ایران، سوریه، بلاروس و یا برخی کشورهای نا همسو با سیاستهای شنیده می شود؟ تمام واقعیات تاریخی نشاندهنده این است که، از سوی هیچکدام اینها و امثالهم! بلکه، این خطر، فقط و فقط از سوی «جامعه جهانی»، بخوانیم؛ ایالات متحده آمریکا، بر سر جهان سایه افکنده است. آیا راه انداختن هو و جنجال می تواند این خطر جدی را دفع نماید؟ قطعا، نه! زیرا، همانطور که معلوم است آمریکا به هیچ قانون و قاعده و اصول منطقی انسانی پای بند نیست و تا زمانیکه انسانها و قبل از همه، نهادهای بین المللی، احزاب، سازمانها، گروهها، شخصیتهای سیاسی، تئوری پردازان، کارشناسان و غیره فرا نگیرد که، باید چهارچوب فرهنگ، متدها و اعتقادات کهنه فئودالی را درهم ریخته، صورت مسائلی را که آمریکا طرح می کند، تغییر داده و مسائل جهانی را بر اساس اصول عقلانی، منطق و معیارهای حقوقی طرح و مورد بررسی قرار دهند، جهان همچنان در بیابان هیاهو و جنجالهای آمریکا سرگردان خواهد بود. تا زمانیکه جامعه جهانی (نه آن جامعه جهانی مورد نظر آمریکا) نتواند دایره توهمات آمریکا ساخته را درهم شکسته، قبل از اینکه درستی و یا نادرستی اقدام کره در آزمایش اتمی و بهانه گیریهای مشابه این «ارباب» را مورد بررسی قرار دهد، پاسخ این سؤال را روشن سازد، که اگر، سلاح اتمی بسود بشریت نیست که، بی تردید چنین است، چرا آمریکا حق دارد بیش از ٢۵۰۰ آزمایش اتمی بعمل آورده، بزرگترین انبار تسلیحات اتمی و دیگر سلاحهای کشتار جمعی را در اختیار داشته باشد ولی، جمهوری کره حق ندارد اولین گامهای خود را برای دستیابی به سلاح اتمی بر دارد؛ اگر غنی سازی اورانیوم در ایران، با هر هدفی، حتی بفرض با مقاصد نظامی، نگران کننده است؛ چرا آمریکا و برخی کشورها مجازند ولی، کره شمالی و برخی کشورهای دیگر باید از این کار منع شوند، قطعا نمی تواند به حل مسائل و مشکلات عمدا پیچیده شده جهانی خدمت نماید! باید این مسئله یک بار برای همیشه حل شود که بر اساس هیچ اصل و قاعده و فاکتی دولت آمریکا قابل اطمینان تر از دولت کره شمالی، آزمایش هسته و موشکی کره، خطرناک تر از زرادخانه هسته ای آمریکا نیست!
بنابراین، تا وقتی که سازمانها و نهادهای بین المللی، احزاب، تشکلها، تئوری پردازان و دست اندر کاران مسائل سیاسی، بویژه سازمان ملل متحد که در طول دوره موجودیت خود نتوانسته است از اشغال کشورها و قتل عام خلقهای جهان بدست نظامیان آمریکائی، از کشتار مستمر مردم فلسطین بدست نژادپرستان صهیونیست و اشغال سرزمینهای آنها جلوگیری کند، نتوانند از زیر تأثیر روابط و مناسبات فئودالی خارج شوند و نپذیرند که، دولت جمهوری دموکراتیک کره و دیگر کشورهای مستقل که، مجبورشده اند در زیرسایه تهاجم نظامی امپریالیسم آمریکا زندگی کنند، مجازند برای دفاع از استقلال و آزادی کشور و مردم خویش، از همه امکانات دفاعی قابل دسترس بهرمند شوند؛ تا وقتی که در دنیای سیاست و تحلیل و بررسی و حل مسائل مختلف جهانی، منطقه ای و ملی، «اسب به پشت ارابه بسته می شود»، قالب کهنه ارباب و رعیتی، رابطه تابع و متبوع، قانون «زور حق است»، تغییر داده نشود، نه بهانه گیریها و جنجال آفرینی های خبیثانه آمریکا خاتمه خواهد یافت؛ نه خطر تسلیحات اتمی آمریکا سایه خود را از سر مردم جهان کم خواهد کرد و نه؛ صلح و ثبات و آسایش و امنیت پایدار در جهان برقرار خواهد گردید.
هشتم خرداد ۱٣٨٨