شکست تجاوز نظامی به غزه نوشته جمیل خرطبیل
برگردان احمد مزارعی
ما بعنوان روشنفکران ملی و آگاه که در میانمان ملی گراها، مذهبیون، لائیک ها، مارکسیست ها و سوسیالیست ها وجود دارند، اعلام می کنیم:تصمیم آمریکا و رژیم صهیونیستی اسرائیل مبنی بر نابود کردن مقاومت مردم فلسطین که با شرکت «حکومت اسلوی ها» [منظور الفتح، امضا کننده موافقتنامه مفتضح اسلو، کشورهای معتدل عرب و در راس آنها مصر و عربستان، با محاصره حماس که نوک پیکان مقاومت ملت ماست، و در انتخابات پارلمانی و بشکلی کاملا دمکراتیک بر سر کار آمد، شروع شد و با توطئه هایی از قبیل مستعفی کردن نخست وزیر اسماعیل هنیه (۱) و سپس به محاصره در آوردن غزه به مدت دو سال همراه بود. در این دو سال دو خط موازی هم حرکت کردند: الف : تجاوزات روزمره اسرائیل که با طبیعتی این چنینی که تنها بر نیروی نظامی تکیه می کند و ب : حکومت اسلوی های» و دایتون (۲) برای برهم زدن اوضاع در منطقه غزه و از آن سو موج گسترده تبلیغات بر علیه حماس که در آن بسیاری از قلم بدستان مزدور و فاسد نیز شرکت داشتند.اما هنگامیکه همه این توطئه ها با شکست روبرو شد این بار دشمنان مردم فلسطین کوشیدند تا سطح توطئه را بالا برده و کار را یکسره کنند. تهاجم وحشیانه به غزه، که ۲۳ روز بطول انجامید اسرائیل و همراهانش از «اسلوی ها» و عرب های خائن نتوانستند به اهداف دور و نزدیک و یا ظاهر و مخفی خود دست یابند و همه توطئه ها در مقابل مقاومت پولادین ملت ما در هم شکسته شد. حجم عظیم جنایت و کشتار و استخدام همه گونه اسلحه های ممنوعه در غزه، ما را وا می دارد تا از این پس مقوله « اسلحه ممنوعه بین المللی» را به سخره بگیریم. آیا اسلحه هایی که ممنوعه نیستند، کمتر از آن ممنوعه ها نابود می کند و کشتار آن کمتر است؟ و آیا ریختن هزاران تن اسلحه بر سر مردم، و تخریب تمام خانه ها و موسسات عمومی با سلاح های به اصلاح غیر ممنوعه آزاد است؟ناتوانی توطئه های بین المللی مبنی بر شکست دادن مقاومت ملت فلسطین و طرفداران شرافتمند آن به نفع پروژه آمریکا و اسرائیل، و سپس تحریف و تخریب این مسئله مهم و تقلیل دادن آن به مسائلی از قبیل جدل میان فلسطین و صهیونیسم و سپس جنگ میان اسرائیل و حماس، و باز هم تقلیل دادن این مهم به مسئله غزه و محاصره و در نهایت بحث برداشتن محاصره و ارسال کمک های انسانی زیر نظر ناظران بین المللی و منع ورود اسلحه قاچاق به غزه . اینها چیزی نیستند مگر فریبکاری های سیاسی که سیاست مداران پسمانده آمریکا و صهیونیسم با شرکت مزدوران و نوکران حقیر عرب و فلسطینی آنان رواج داده می شود. هدف همه اینها پنهان نگهداشتن مقاومت مردم فلسطین و کل مسئله فلسطین است. به محاصره در آوردن دریایی، هوایی و زمینی غزه برای منع ورود اسلحه « قاچاق» ما را وا می دارد که بر روی این کلمه قاچاق اندکی تامل کنیم. این اصطلاح حتی از بعضی تلویزیونهای کشورهای عربی نیز تبلیغ می شود. اما باید بگویم که این عمل به مثابه جنایتی ضد اخلاقی و ضد انسانی در حق مردم فلسطین است. این حق مردم فلسطین است که برای دفاع از خود به انواع اسلحه مجهز شوند و هر کسی ذره ای شرف و انسانیت داشته باشد باید این حق مردم فلسطین را تائید کند. اما آنچه که در اینجا موجب تمسخر و در عین حال انزجار است این است که طرفداران صلح و دمکراسی و حقوق بشر از اسرائیل که انبار عظیمی از انواع سلاح های مدرن، شیمیایی و اتمی در اختیار دارد، و چهارمین قدرت نظامی جهان به حساب می آید سخنی به میان نمی آورند. هیچکدامشان نمی گویند که این کشور هم باید تحت مراقبت ناظران بین المللی قرار گیرد. همه به یاد داریم که هنگام بمباران گسترده غزه که کلمات عاجز از شرح آنست ، آمریکا اعلام کرد که دولت اسرائیل حق دفاع از خود را دارد و در همان روزها انواع اسلحه و ذخیره جنگی در برابر چشم جهانیان به اسرائیل فرستاد.در تبلیغات گسترده بین المللی اینگونه وانمود می شود که دولت اسرائیل کشوری است مسالمت جو که جنایتکارانی که به انواع اسلحه های خطرناک مجهزند ، می خواهند به این کشور حمله برند و گویا این دولت به مثابه بره تازه متولد شده و ضعیفی است که نیاز به حمایت بین المللی دارد، آنهم حمایت کشورهایی چون آمریکا، فرانسه، آلمان ، انگلستان و مصر. این تبلیغات چیان حقیر از طرف کشورهای استعماری برای ما روشن می کنند که دشمنان ما چه کسانی هستند و ما هیچگاه نباید در کنار آنها باشیم و به آنها امیدی داشته باشیم. آنچه که آمریکا، اسرائیل ، «اسلوی ها» و دولت های عربی وابسته به آنها و با تمام قدرتشان و به کاربردن جنگ که عالیترین مرحله خشونت سیاسی بود نتوانستند به آن دست یابند، از این پس از طریق سیاست های آرام سازی، ارسال ناظران بین المللی، کنترل کمک های انسانی، باز کردن و یا باز نکردن گذرگاهها نیز نخواهند توانست سیاست های خود را به ملت های ما تحمیل کنند. حتی اگر « اسلوی های» خائن نیز با تمام توان با آنها همکاری کنند.ملت ما و مقاومتی که از میان آنان برخاسته به اندازه کافی درایت و کفایت سیاسی دارد و ما مطلقا نگران رهبری این مقاومت و انقلاب مردم فلسطین نیستیم زیرا انسانهایی بسیار شرافتمند و در راس آنان سازمان حماس قرار داررد که صداقت مبارزاتی خود را در عمل به توده های فلسطینی به اثبات رسانده اند.
ما بعنوان روشنفکران ملی و آگاه که در میانمان ملی گراها، مذهبیون، لائیک ها، مارکسیست ها و سوسیالیست ها وجود دارند، اعلام می کنیم:
۱- دولت صهیونیستی اسرائیل پایگاهی است استعماری که در خدمت امپریالیست های غربی و در راس آنها امپریالیسم آمریکا قرار دارد و هدف آن عقب نگاهداشتن ملت های منطقه و غارت ثروت های آنان است .
2- ما ایمان و باور مطلق به آزادی کل سرزمین فلسطین از رودخانه تا دریا داریم. سرزمین فلسطین متعلق به همه مردم فلسطین است .
3- نه صلح ، نه شناسائی و نه مذاکره با حکومت صهیونیستی اسرائیل انجام نخواهد یافت. پروژه هایی از قبیل تشکیل دو دولت و یا یک دولت و انواع پروژه های این چنینی نخواهد توانست دولت اسرائیل را از بحران نجات دهد و برای آنان مشروعیت ایجاد کند و این در زمانی ست که مقاومت ملت ما در حال رشد و گسترش است .
4- ما همچنان پایبندی خود را به بیانیه ملی فلسطین در سال ۱۹۶۸ اعلام می داریم .
5- «اسلوی ها» در رام الله (۳) تنها نماینده خود و اطرافیان خود هستند و هیچ رابطه ای با فلسطین و مردم آن ندارند. آنان ابزاری در دست آمریکا و صهیونیستها برای سرکوب مقاومت مردم ما هستند.
۶- از گروههای ۷ گانه مقاومت که در جریان جنگ غزه مبارزه و کوشش کردند تا از مردم فلسطین حمایت کنند، می خواهیم که رهبری دمکراتیک و تازه ای را تشکیل دهند تا زمینه مبارزه برای مرحله آتی را بوجود آورند.
۷- جوهر اصلی هدف ما آزادی فلسطین است و ما به چنین دولتی پوشالی نیاز نداریم . دولتی که ابزار دست دشمنان ملت ماست. در مرحله اول ما به تشکیلاتی نیاز داریم که بتواند ملت ما را در مبارزه خود برعلیه اسرائیل سازماندهی کند . تشکیلاتی که بتواند پایگاههای اقتصادی ایجاد کند که مردم ما اینچنین نیازمند دولت اسرائیل نباشند.
۸- استفاده از منطقه غزه بعنوان پایگاه محکمی برای آزادسازی سایر مناطق اشغالی از جمله سرزمین های اشغالی در سال ۱۹۴۸ می توان استفاده کرد.
۹- ملت باید در منطقه غرب رودن اردن نیز بر علیه «اسلوی ها» دست به مبارزه زده و آنها را ساقط کنند. ملت ما باید آنها را به اتهام خیانت بزرگ به محاکمه بکشانند . غرب رود اردن نیز همچون منطقه غزه فعال شود.
۱۰- ملت فلسطین چه در داخل و چه در خارج یک واحد جدایی ناپذیرند، اما اسلوی ها آنان را تقسیم کرده و میان آنها تفرقه انداختند و این نقض بیانیه ملی در سال ۱۹۶۸ است، لذا وحدت بخشیدن به ملت ما و به مبارزه کل مردم فلسطین بر اساس مقاومت و آزادی کامل فلسطین وظیفه مبرم همه ماست .
۱۱- نقش مبارزاتی ملت ما در مناطق اشغالی سال ۱۹۴۸ و در خارج از آن همچون مبارزات ملت ما در غرب رود اردن و غزه مبارزه ای در جهت آزادی کامل فلسطین است، اما هرکدام از اینها را باید بنا به موقعیت مکانی خود و امکانات ذاتی هر منطقه در نظر گرفت.
۱۲- قضییه فلسطین، در عین حال قضییه همه اعراب است . بر این اساس ما از دولت ها و ملت های عرب و همچنین احزاب ملی این کشورها می خواهیم که با تمام توان خود در کنار انقلاب مردم ما بیاستند و به آن کمک کنند. مسئولیت آنان در راه آزادی فلسطین کمتر از مسئولیت مردم فلسطین نیست. انقللاب فلسطین جزیی از انقلاب همه ملت عرب است .
۱۳- قضییه و مشکل فلسطین بر اساس عقل و انسانیت بنا شده و باید از این نظرگاه مورد قیاس قرار گیرد. بر نیروهای عدالتخواه جهان است که از مبارزات مردم ما حمایت نموده و در کنار مردم فلسطین قرار بگیرند.
توضیحات مترجم:۱- دولت اسرائیل با دستگیری و زندانی کردن بیشتر وزرای حماس و تعدادی از اعضای پارلمان فلسطین که متعلق به حماس بودند زمینه فلج کردن حماسی ها را فراهم ساخت و ابومازن با یک حرکت فرصت طلبانه و ضد دمکراتیک اسماعیل هنیه را از نخست وزیری برکنار و شخص دیگری را به جای وی برگزید. ابومازن به جای اینکه با سیاست دستگیری و زندانی کردن افرادی که مصوونیت سیاسی داشتند به مبارزه برخیزد، بشکل زبونانه ای از این عمل دولت اسرائیل پشتیبانی نموده و خود به قدرت رسید. حتی رئیس مجلس شورای ملی فلسطین آقای “احمد دویک ” نیز با توطئه ابومازن و اسرائیلی ها به زندان انداخته شد و هم اکنون اینان در زندانند. این چه دولت پوشالی است که سربازان اسرائیلی هرگاه اراده کنند می توانند در مرکز این دولت و پارلمان و نخست وزیری هر که را که بخواهند دستگیر و زندانی کنند. آیا این چنین دولتی می تواند مبشر آزادی برای ملت فلسطین باشد؟
۲- پس از پیروزی حماس در انتخابات سال ۲۰۰۶، اروپائی ها و آمریکائیان متحدا به مبارزه بر علیه حماسی ها دست زدند. بویژه دولت آمریکا ژنرال ” کی دایتون” را با یک میلیارد دلار بودجه به اسرائیل فرستاد تا در آنجا با کمک ” محمد دهلان” رئیس سابق پلیس فلسطین برنامه سرنگونی دولت حماس را عملی نماید. برای این منظور آنها عده ای از فلسطینی ها را به اردن فرستاده تا دوره های آموزشی برای کودتا در غزه از سر بگذرانند. آنان سپس از اردن به غزه منتقل شده و آماده کودتا شده اند. اما طرح این کودتا بوسیله “هانی الحسن”، یکی از اعضای کمیته مرکزی الفتح افشا شد و چند روز بعد در یک زدو خورد کوتاه در غزه پلیس حماس موفق به خنثی کردن کودتا شد و عده ای از توطئه گران کشته و یا به زندان انداخته شدند. اما مطبوعات وابسته به آمریکا و اسرائیل چنین تبلیغات براه انداختند که گویا حماسی ها در غزه قدرت را در دستان خود به زور قبضه نموده اند. «حسنین ال هیکل» ، سردبیر روزنامه الاهرام در دهمین روز جنگ غزه طی مصاحبه ای با الجزیره اعلام داشت:- آمریکائی ها؛ ستون پنجمی را در غزه بوجود آوردند تا دولت حماس را سرنگون کنند- اسرائیل و آمریکا با محاصره غزه حماس را در برابر دو راهی قرار دادند یا آنکه از گرسنگی بمیرند و یا تسلیم خواسته های اسرائیل شوند. اما حماس راه سوم یعنی مقاومت را برگزید و من بطور جدی از آنان حمایت می کنم .
۳- هنگامیکه کنفرانس حمایت از غزه در قطر در روزهای اوایل جنگ اخیر در دوحه پایتخت قطر برگزار گردید، قرار بود که ابومازن نیز در آن کنفرانس شرکت نماید. شیخ قطر در مصاحبه تلویزیونی خود در قطر چنین گفت: ما یک هواپیمای اختصاصی را به رام الله فرستادیم تا ابومازن و هئیت همراه را با خود به دوحه بیاورد. مسافرت انان به تاخیر افتاد. من تلفنی با ابومازن صحبت کرده و ایشان پاسخ دادند که تا یکساعت دیگر ما خواهیم آمد. اما بیش از یکساعت و نیم گذشت و خبری نشد. من مجددا به ابومازن تماس گرفتم . وی چنین گفت :” اگر من بخواهم به قطر مسافرت کنم، سر مرا از گوش تا گوش خواهند برید.” پس از آن ما با خالد مشعل و ۷ سازمان مقاوم فلسطینی تماس گرفتیم و از آنان دعوت بعمل آوردیم تا به کنفرانس بیایند. زیرا این کنفرانس به خاطر آنان و کمک به مردم فلسطین تشکیل شده بود.